🖌 اۆچ آیلیق تۆرکجه-فارسجا دیل، ادبیات، تاریخ و فرهنگ آراشدیرمالاری درگیسی
📓 ۱۳-نجو سایی
اؤزل بؤلوم: اوستاد عزیز محسنی
______________________________________________
🖌 فصلنامه پژوهشی زبان، ادبیات، تاریخ و فرهنگ به زبانهای ترکی و فارسی
📔 شماره سیزدهم
پرونده ویژه: استاد عزیز محسنی
@anavarliq
Forwarded From آیدین گله جک
Turkkitabxanasi تورک کیتابخاناسی_ کتابخانه ترکی
turkkitabxanasi
🌺🌺 یئنی سایی یایینلاندی 🌺🌺
شماره ۱۲ فصلنامه "آیدین گله جک" منتشر شد
@aydingalacak
🌲 مجله فرهنگی - اجتماعی "آیدین گله جک"
Turkkitabxanasi تورک کیتابخاناسی_ کتابخانه ترکی
turkkitabxanasi
فداکاران فراموش شده آزادی(درباره قهرمانان مشروطه) سلام الله جاوید @Turkkitabxanasi
Turkkitabxanasi تورک کیتابخاناسی_ کتابخانه ترکی
turkkitabxanasi
فداکاران فراموش شده آزادی(درباره قهرمانان مشروطه) سلام الله جاوید @Turkkitabxanasi
Turkkitabxanasi تورک کیتابخاناسی_ کتابخانه ترکی
turkkitabxanasi
معرفی کتاب: چند کتاب رمان که بر اساس بستر وقایع تاریخی 25_1324 آذربایجان و حاکمیت فرقه دموکرات آذربایجان نوشته شده است: تبریز طوفانی_ سعید منیری مردگان باغ سبز_ محمدرضا بایرامی اشک سبلان_ ابراهیم دارابی گله جک گون_ میرزه ابراهیموف و ترجمه فارسی این کتاب با نام آن روز میرسد ترجمه ا. کاریج @Turkkitabxanasi
Forwarded From Turkkitabxanasi تورک کیتابخاناسی_ کتابخانه ترکی
Turkkitabxanasi تورک کیتابخاناسی_ کتابخانه ترکی
turkkitabxanasi
رزم آرا، بیماری شونیسم و زبان آذربایجان:
"زبان سکنه آذربایجان خاوری قسمی از ترکی است... با آن که از طرف کشور اقدامات جدی و اساسی برای تغییر زبان این منطقه عملیاتی شده ولی بایستی همیشه این نکته منظور نظر باشد که تغییر زبان این منطقه که دارای بهترین احساسات و افکار میهن پرستی می باشند یکی از اقدامات موثر و مهم محسوب شده و برای آنکه سکنه آذربایجان دارای ظاهر و باطن میهنپرستی واقعی باشند بایستی این مختصر نقیصه ظاهری که به مرور زمان در زبان آنها حاصل شده مرتفع گردد" منبع: جغرافیای نظامی ایران(آذربایجان خاوری) سرتیپ علی رزم آرا. چاپ سال 1320. ص47
در سال 1325 وقتی که دولت مرکزی بر خلاف قرارداد با فرقه دموکرات، به آذربایجان حمله کرد، رزم آرا( نویسنده این کتاب) ریاست ستاد ارتش را برعهده داشته و نقش پررنگی در سرکوب فرقه بازی کرد. او به واسطه این خدمت به شاه از سوی او به درجه "سپهبدی" ارتقاء یافت. در سال 29 در زمان نخست وزیری اش، بخاطر مخالفت با ملی شدن صنعت نفت، توسط فداییان اسلام کشته شد. چندی بعد مجلس طی مصوبه ای این "قهرمان ملیِ" چند سال پیش را "خائن به وطن" شناخته و قاتلش را تبرئه نمود.
@Turkkitabxanasi
Turkkitabxanasi تورک کیتابخاناسی_ کتابخانه ترکی
turkkitabxanasi
انسجام ملی و مدیریت منازعات قومی به سبک پارسی !
به عناوین دو کتاب فوق دقت کنید یکی "مدیریت منازعات قومی در ایران" است و آن دیگری "انسجام ملی و تنوع فرهنگی". هر دو کتاب نوشته سید رضا صالحی امیری است. از همان قماش کتابهایی که به نام "انسجام ایرانی" ولی به کام "انحصار پارسی" است. مؤلف این دو کتاب که فارغ التحصیل علوم سیاسی از دانشگاه آزاد است، تصدی چندین منصب تحقیقاتی و فرهنگی عالی در کشور را در کارنامه اش دارد و تا مقام وزارت فرهنگ دولت بنفش هم پیش رفته است. او اکنون رئیس کمیته ملی المپیک است و در خبرها آمده بود در دستگاهی که ریاستش را بر عهده دارد نام کاروان المپیک کشورمان "ستارگان پارسی" انتخاب شده است. تعجب نکنید! در نظر حضرات لابد این تصمیم در راستای "انسجام ملی و تنوع فرهنگی" و "مدیریت منازعات قومی" است! بدا بحال جریان و مملکتی که مسئول و تئوریسین انسجام ملی اش آدمهایی از این دست باشند. @Turkkitabxanasi
یکی از علل تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان، سرخوردگی و ناامیدی آذربایجانی ها از مأموران دولت مرکزی است. تاریخ گواهی میدهد دوره رضاشاه و بعد از آن یکی از بدترین دوره های مدیریتی در آذربایجان بوده است. گماشتگان دولت مرکزی از استاندارها گرفته تا مأموران دون پایه نه تنها در امور مدیریتی بی لیاقتی خود را نشان داده بودند بلکه توهین آمیزترین رفتارها را در حق آذربایجانی روا داشته اند. این اعمال موجب نارضایتی عمومی از تهران شده و حرکات گریز از مرکز را موجه مینمود.
به گزارش روزنامه "کلید نجات" دقت کنید. این گزارش یکی از ده ها موردی است که این اوضاع و احوال و ذهنیت عمومی آذربایجانی ها را ماه ها پیش از ظهور فرقه دموکرات تشریح کرده است.
پس از اخراج رضاشاه از کشور و فروپاشی اهرمهای فشار دیکتاتور، نوعی آزادی نسبی در کشور پدیدار شد و در سایه این آزادی نسبی، احزاب و گروه های سرکوب شده_ مانند گروه های قومی، مذهبی، چپ و..._ کم کم در جامعه سربرآورده و شروع به فعالیت کردند. یکی از این گروه ها، روشنفکران آذربایجانی بودند. در راس مطالبات سیاسی_ اقتصادی این گروه اجرای قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی مشروطه و در زمینه فرهنگی حق آموزش به زبان مادری بود. در این دوره ده ها نشریه و کتاب به زبان ترکی در آذربایجان منتشر شد. مجموعه این مطالبات خود را در تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان و سیاستهای فرهنگی آن نشان داد. مطابق توافقنامه فرقه با دولت مرکزی هر دو زبان ترکی و فارسی زبان آموزش در مدارس شد ولی با سقوط فرقه دموکرات دوباره انحصار فارسی به عرصه آموزشی بازگشت.
عکس فوق تصویری از روزنامه "ستاره آذربایجان" و قسمتی از مقاله زبان مادری آن است. این روزنامه ماه ها پیش از تشکیل فرقه دموکرات به دو زبان فارسی و ترکی منتشر میشد. @Turkkitabxanasi
ترک ستیزان همواره کوشیده اند امیال و افکار بیمار خود را مسلح به استدلال منطقی(بخوانید مغالطه های سخیف) نمایند. مجتبی مینوی استاد مشهور زبان فارسی خلاصه این استدلال! را که صدسال است تکرار میشود در کتاب فروسی و شعر او ( ص27)در چند خط مطرح کرده است. نگاهی به اجزای این مغالطه را بیندازیم. نظر مینوی را میتوان در سه بند خلاصه نمود:
1_ ترکهاخون ترکی ندارند و زبان ترکی بر آنها تحمیل شده است. 2_ زبان ترکی باید ازطریق انحصار آموزشی فارسی از میان برود. 3_از بین رفتن ترکی برای استواری "وحدت ملی قوم خود" لازم است.
بند اول این مغالطه(تحمیل ترکی) بر هیچ فکت تاریخی استوار نیست. مدعیان تحمیل ترکی مدعی اند در جایی از تاریخ، زبان ترکی به آذربایجان تحمیل شده است ( آنها گاهی آن را به زمان سلجوقی، گاهی ایلخانی،گاهی صفویه و گاه پس از آن مربوط میدانند) ولی خود بهتر از همه میدانند هیچ سند تاریخی معتبری حتی در حد یک خط، ادعایشان را پشتیبانی نمیکند و بخاطر همین است که این خلاء دلیل را میخواهند از طریق "تکرار صدباره ادعا" پُر کنند گویا در نظر آنها تکرار ادعای بی پایه میتواند تبدیل به "دلیل و سند" شود! این در حالی است که خود این استادانِ زبان فارسی باز بهتر از همه میدانند که زبان فارسی، نه تنها ادامه زبان پهلوی نیست بلکه زبان بومی ایران کنونی هم نیست و زبان وارداتی از ماوراء النهر و افغانستان است (این موضوع گاه به اکراه، گاه در لفافه و گاه صریحاً از سوی استادان زبان فارسی مطرح شده است)
بند دوم این مغالطه میخواهد بر پایه همان ادعای "تحمیل ترکی در گوشه ای نامعلوم و موهوم از تاریخ"فتوای " نابودی ترکی و تحمیل سیستماتیک فارسی در آینده و حال" را بدهد. "باید"ی که از "بوده است موهوم" استخراج میشود!این "باید" بر هیچ پایه منطقی و اخلاقی و حقوقی استوار نیست جز تمایلات شونیستی.
بند سوم این مغالطه به "استوار کردن پایه های وحدت ملی قوم خود" به وسیله ترویج زبان فارسی و محو و نابودی زبانهای لابد "اقوام غیر خودی" میپردازد. اصطلاح "وحدت ملی قوم خود" اصطلاحی پارادوکسیکال است. چرا که اگر غرض، وحدت ملی است که این وحدت، جز با احترام به حقوق تمامی اقوام ملت ایران (اعم از فارس و ترک و عرب و بلوچ و ...) حاصل نمیشود و اگر چنانکه به معنای تفوق قوم فارس و محو و نابودی فرهنگی اقوام دیگر است، بهتر است نام آن را نه وحدت ملی که ستیز ملی نهاد. @Turkkitabxanasi
البته برای فهم مقصود مینوی، بندهای سه گانه این مغالطه را میتوان از آخر به اول خواند در آن صورت مشخص میشود که در ذهن مینوی و مینوی های زمانه چه نهفته است. صورت پوست کَنده این مغالطه در آن صورت چنین خواهد بود:
"مینوی و امثال او به هر دلیلی با ترک و عرب سرِستیز داشته و قصد نابودی آنها را دارند. آنها تمایل دارند تا زبان قومی خود را پایه ملیت ایرانی قرار دهند برای نیل به این تمایل حکم میدهند تعلیمات عمومی(آموزش و پرورش)، این زبان را زبان انحصاری خود قرار داده و تعلیم سایر زبانها را ممنوع نماید در این صورت است که آن را به صورت سیستماتیک به افراد سایر قومها تحمیل کند. البته آنها خود خوب میدانند این تحمیل با هیچ معیار حقوقی و اخلاقی و علمی و مصلحت ملی، قابل دفاع نخواهد بود پس به صرافت می افتند که صورت مساله را دگرگون کرده و از تحمیل ترکی در ناکجای تاریخ که دیگر در دسترس هیچ کسی نیست سخن بگویند. یاللعجب"