کوه دماوند در تفسیر قرآن
در قدیم، کوه دماوند از کیلومترها دورتر پیدا بود. نه ساختمانی بلند مانع بود و نه آلودگی هوا، البرز را فرا گرفته بود. اگر کسی در شهر ری، کرج، شهر جدید پرند یا در میانه جاده ی قم هم میایستاد، بلندی و عظمت این کوه را میدید. از همین رو، در ادبیات و متون تاریخی قدیم، دماوند در میان تمام ارتفاعات بلند ایران شهرتی خاص و متفاوت داشته است. نامش را "دُنباوند" و گاه دُباوند میگفتند. در کتاب حدود العالم (در قرن چهارم) آمده است: «دیمه و شنبه دو شهر است از حدود کوه دنباوند و اندر وی به تابستان و زمستان، سخت سرد بود و از این کوه آهن افتد.» خاص بودن و عظمت بی بدیل کوه دماوند در تمام خاورمیانه، سبب تولید برخی اسطورهها یا روایات افسانهای هم شده است. مثلا در کتاب العین آمده است که شهر ضحاک در آنجا بود.
در شرح آیهی 102 بقره (وَما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْن بِبابِلَ هارُوتَ وَمارُوتَ)، مفسران قدیم همواره به دنبال این بودهاند که این بابل دو فرشته (هاروت و ماروت) کجاست؟ یکی از پیشنهادها آن بود که این بابل، جایی در اطراف دماوند بوده است. طبری در پایان قرن سوم این سخن را از برخی مفسران دو قرن اول و دوم چنین نقل کرده است: "انها بابلُ دُنباوند". در این میان، یکی از جالبترین سخنان را وزیر مغربی ــ که اصلا به ایران نیامده است ــ در اوایل قرن پنجم در تفسیر حکایت میکند. او میگوید هر کس به اطراف کوه دماوند رفته، حس و حال و فضای خاصی را تجربه کرده است. وی پس از نقل روایتی از عائشه دایر بر اینكه مراد از بابلِ هاروت و ماروت، كوه دماوند در اطراف ری است، مینویسد: «ابوالحسن عَلى بن مُحمّد بن فسانجس رحمه الله [اهل شیراز که پدرش از وزیران آلبویه بوده است] برای من نقل كرد كه جماعتی از ثقات راستگو و درستاندیش برایش گفتهاند كه آنان همواره در كوه دماوند حس عجیب و خاصی را تجربه میكنند؛ ایرانیان اما آن را به غیر این دو فرشته نسبت میدهند.» عبارت وزیر مغربی چنین است: «و حَدّثنی أبوالحسن عَلى بن مُحمّد فسانجس رَحِمَه اللّه، و كَانَ دَیناً مُحصلا عَن ثِقَات أبلَغ فی وَصفِ ثِقَتهِ بِصِدقِهِم و عُقولِهِم أنّهم یسمَعون حسّا بِدباوند دائماً، والفُرس تنسِبهُ إلى غَیرِ هَدَین المَلَكَین. واللّه أعلَم.»
[در نسخه ازهریه "حسا" نیامده است. اما در نسخه ریاض کلمه "حسّا" آمده است]
نقد دوم:
کتاب «المحاکمات بین شرحي الإشارات» نسخه ای بسیار نفیس محفوظ در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران دارد (ش: 277) که کاتبش عبدالواحد بن عبدالحمید بن مسعود شافعی سیواسی سلماسی است. به گزارش خود این کاتب، وی شاگرد ملا قطب بوده و این نسخه را نزد او خوانده و با نسخۀ اصل برابر کرده و به خط خود به همین تصحیح گواهی داده است. حتّی گفته است که پس از این مقابله، حاشیۀ کتاب را نیز با حاشیۀ نسخۀ قطب برابر کرده است و هرچه از این حاشیه ها نشانۀ «سم» دارد از استاد است.
??? فوقالعاده است.
فرصت استثنایی و ارزشمندی برای پژوهشگران و علاقهمندان پیش آمده تا ۱۵۵ نسخهی خطی را که دور از دسترس هستند به آسانی مطالعه کنند.
تنها ۹ نسخه از این ۱۵۵ نسخه در ایران نگهداری میشود.
۱۴۱ نسخهی اصل از آنها در کتابخانهی کنگرهی آمریکا نگهداری میشود و سایر نسخی که فایلشان عرضه شده در خارج از آمریکا نگهداری میشوند.
@andishehsarapub
کتابخانهی کنگرهی آمریکا فایل دیجیتال ۱۵۵ نسخهی خطی کتابهای فارسی خود را برای مشاهدهی آنلاین در اختیار عموم قرار داده است.
قدیمیترین عضو این مجموعه متعلق به سال ۱۲۳۸ میلادی و ۸۴ نسخه از این ۱۵۵ نسخه متعلق به قرن ۱۳ تا ۱۸ میلادی است.
۱۵۲ نسخه، به صورت عکس تمام صفحات و ۳ نسخه به صورت پیدیاف است.
? این ۱۵۵ نسخه در اینجا قابل مشاهده است. ?
[اگر با لمس جملهی بالا وارد وبسایت نمیشوید، احتمالا به این دلیل است که پیام را به جای فوروارد، کپی کردهاند.]
? این خبر را برای دوستان خود بفرستید.
برخی از دیدن این کتابها بسیار خوشحال خواهند شد.
? مطالب اختصاصی کانال اندیشهسرا را بخوانید:
@andishehsarapub
نسخهاي نفيس از کتاب الدلائل، تالیف الحسن بن البهلول، در طب، با کتابت سال 556ق (گويا در ترکيه). نسخهي نفيس ديگري از اين اثر، در کتابخانهي حكیم اوغلی (ضمن مكتبه السلیمانیه فی استانبول) با تاريخ کتابت سال ۵۷۲ق، موجود هست. اين نسخه بعيد نيست از نسخ بقعهي شيخ صفي الدين اردبيلي بوده باشد که در زمان سقوط اصفهان در سالهاي 1137-1142ق، همراه ديگر نسخ بقعه به ترکيه رفته باشد. به هر تقدير اين نسخه بر اساس نسخهي کهن کتابخانهي حکيم اغلو، از سوي پروفسور فواد سزگین، در سال ۱۹۸۵م، در فرانكفورت، معهد تاریخ العلوم العربیه و الاسلامیه، در ۵۷۹برگ، به صورت فاکسيميله منتشر شده است.
✅ اتمام تصویربرداری از نسخه قرآن 500 ساله
مراحل تصویربرداری از یک نسخه قرآن قدیمی 500 ساله مربوط به دوره عثمانی در ترکیه به اتمام رسید.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، به نقل از روزنامه «دیلی صباح»، وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه اعلام کرد: مراحل تصویربرداری از این نسخه 500 ساله که «مصحف شریف» نام دارد و «شیخ حمدالله»، بنیانگذار سبک هنر خوشنویسی دوره عثمانی آن را خطاطی کرده، در قالب پروژهای توسط «مؤسسه نسخ خطی» ترکیه به اتمام رسید.
شیخ حمدالله از استادان هفتگانه خوشنویسى ترک و از واضعان قواعد خط نسخ، این نسخه نفیس را پنج قرن پیش خوشنویس کرده است.
وی استاد خط بایزید دوم، سلطان عثمانی، بود و کتابهایى براى کتابخانه وى استنساخ کرد.
این قرآن به شیوه خاصی از خط نسخ نگاشته شده است که سبک متفاوتی بوده و در خوشنویسیهای قدیمی قبل از آن دیده نمیشود.
نسخه تصویربرداری شده از مصحف شریف با بالاترین کیفیت و با استفاده از روشهای نوین فنآوری چاپ منتشر شده است.
مصحف شریف در سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب استانبول که از 22 آبان تا دوم آذرماه برگزار شده، به نمایش درآمده است. http://yon.ir/0J5u
@manuscript
✅ کتاب شناسی ترجمه هایِ قرآن کریم به زبان اردو (نسخه های خطی و چاپی)
دکتر احمد خان (زادروز: 1935م) از نسخه شناسانِ عربی در پاکستان است. دکتر احمد خان، «فهرستِ نسخههایِ خطّیِ عربی در پاکستان» را در نُه جلد از 1997 تا 2017 منتشر کرده است. البتّه وی قصد دارد که این مجموعه را در 13 جلد کامل کرده در آینده نزدیک به چاپ برساند.
دکتر احمد خان کتاب شناسی ترجمه های قرآن کریم به زبان اردو (چاپ شده و نسخه خطی) را منتشر نموده است که در سال ۲۰۲۱ در پاکستان منتشر شده است.
دکتر احمد خان در تهیه این فهرستها تا جایی که ممکن بوده است خود نسخه های خطی/کتابهای چاپی را دیده است. با مقایسه فهرستهای مختلف و کتابهای مرجع اشتباهات بسیاری از فهرستهای نسخه های خطی چاپ شده در هند و پاکستان را درباره این موضوع، تصحیح کرده است.
درباره جزییات این کتاب شناسی ها بخوانید ⬅️
https://b2n.ir/n95991
🆔 @manuscript
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
كتاب #امير_كبير
«میرزا محمد تقیخان فراهانی»[۱] (۱۲۳۰–۱۱۸۶)
مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظمهای ایران در دوره ناصرالدینشاه قاجار بود. اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او ادامه یافت. مدت صدارت امیر کبیر ۳۹ ماه (سه سال و سه ماه) بود. وی مؤسس دارُالفُنون بود که برای آموزش دانش و فناوری جدید به فرمان او در تهران تأسیس شد. همچنین انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه از جمله اقدامات وی بهشمار میآید. امیرکبیر پس از این که با توطئه اطرافیان شاه از مقام خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در حمام فین به دستور ناصرالدینشاه به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شدهاست.[۲] بی نینگ انگلیسی که همراه وزیر مختار انگلیس امیر را ملاقات کرده وی را فردی درشت و تنومند و هوشمند توصیف کرده است. بی نینگ مینویسد امیر در جوانی اهل کشتی بوده و اندام قوی و درشت وی هم موید همین مطلب است. از پهلوانی امیر اطلاعی در دست نیست اما ورزش زورخانه در زمان وی رایجترین ورزش بود. لباس امیر جبه بود و به منشیانش نیر دستور داده بود جبه به تن کنند. امیر کلاه بلندی بر سر میگذاشت و موهای وی بلند و از نوع به اصطلاح پاشنه نخواب بود. وزیر مختار انگلیس در یکی از گزارشهایش مینویسد پول دوستی که صفت بارز ایرانیان است به هیچ وجه در امیر راهی ندارد. همه وی را فردی مورد اطمینان و غیر قابل فساد میدانستند. دکتر پلاک اتریشی مینویسد: پولهایی که به امیر میدادند و نمیگرفت همگی خرج کشتنش شد
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
@ketabkhaneh2015
شادی حکمت ناصر از متخصصان ادبیات عرب است. طی سالهای 1996-1999 مشغول به تحصیل در رشتهی شیمی در دانشگاه بیروت بوده و بعد از آن در زمینهی زبان و ادبیات عرب در همان دانشگاه تخصص گرفته است. در سال 2003 دکترای خود را زیر نظر ولفهارت هاینریکس در دانشگاه هاروارد در زمینهی مطالعات اسلامی و عربی شروع کرده است. در سال 2008 به عنوان مدرس در دانشگاه ییل مشغول شده است و در سال 2009-2012 استادیار شده است و به تدوین برنامه های عربی مدرن در دانشگاه ییل پرداخته است. در سال 2011 پایان نامهی خود را با عنوان انتقال اختلاف قرائات قرآن: مسئلهی تواتر قرائات و پیدایش قرائات شاذ کامل کرده و در سال 2013 توسط انتشارات بریل به چاپ رسانیده است.
تحقیقات وی متمرکز بر موضوع مطالعات قرآن به طور عمومی و به خصوص تاریخ منتقل شدن متون و مقبولیت آنان میان جامعهی مسلمانان صدر اسلام است. اشعار دوران جاهلی و بعد از اسلام، حدیث، اصول و فقه نیز جزو دایرهی پژوهشهای وی هستند.
موضوع اصلی این اثر وی، اختلاف قرائت است. وی در این نوشته، وی به بررسی اختلاف قرائات و روایات احرف سبعه پرداخته است. همچنین فصلی دربارهی ابن مجاهد نوشته است و معیارها و نیات وی را دربارهی انتخاب این هفت قرائت، ذکر کرده. همچنین با پرداختن به مسئلهی تواتر که اصولیون مطرح کرده بودند، تناقضی میان متن قرآن به صورت مصحف و کتبی و قرآن به صورت شفاهی پیدا کرده است. این اثر در مرکز و کتابخانهی مطالعات اسلامی به زبانهای اروپایی موجود است.
ابوالقاسم حسین بن علی معروف به وزیر مغربی (370ـ418 ق) دانشمند ذوفنون شیعه در اواخر قرن چهارم هجری است که تفسیر او بر قرآن، با نام «المصابیح فی تفسیر القرآن»، از جمله منابع تفسیر تبیان شیخ طوسی و دیگران بوده است. پایان نامه دکترای آقای کریمینیا، با عنوان «وزیر مغربی و روش شناسی المصابیح فی تفسیر القرآن»، به این تفسیر اختصاص دارد.
در باره این رساله الایمان که به شهید ثانی منسوب شده و گفتم که برخی تردید کرده اند و این که سوال کرده بودم که آیا این نسخه که مربوط به سال 984 یعنی بیست سال بعد از شهید است دیده شده یا نه از دوستم آقای مختاری سوال کردم. ایشان گفتند که در مجله شیعه، شماره دوم، مقاله ای در انکار نسبت این رساله به شهید نوشته اند. اما این که چرا در این عکس جای تاریخ پاک شده به این دلیل است که مولف این رساله، همنام شهید ثانی و معاصر اوست اما گویا چند سالی بعد از شهید زنده بوده و این را نوشته است. کسانی که بعدها تصور کرده اند که این رساله از شهید است، دیده اند که تاریخ تالیف این کتاب، پس از شهادت شهید است. بنابرین عدد را پاک کرده اند. مثلا زمان تالیف 974 بوده آنها عدد 7 را پاک کرده اند و فکر کرده اند اشتباه شده و حتما شهید که 965 شهید شده قبل از آن را تالیف کرده بوده است. در هر حال عالمی باهمین نام یعنی زین الدین علی آن را تالیف کرده، معاصر شهید و اندکی پس از وی بوده و کاتب هم که از رجال خاندان جباعی است در سال 984 آن را کتابت کرده اما هیچ ارتباطی با شهید ثانی ندارد. امیدوارم درست از تلفن متوجه فرمایشات آقای مختاری شده باشم.
@jafarian1964
نعمانی در تفسیر وزیر مغربی
وزیر مغربی از ناحیه مادر از خاندان نعمانی، نویسنده کتاب الغیبه است. آقای کریمی نیا در رساله دکتری خود درباره وزیر مغربی گفته اند که او در تفسیرش نقل هایی از نعمانی دارد. در یک مورد که صراحتا وزیر مغربی می نویسد: وروی شیخنا ابو عبد الله رحمه الله. آقای کریمی نیا این مورد را به نعمانی مربوط دانسته اند که درست نیست. نعمانی شیخ وزیر مغربی نبوده و مدتها بعد از نعمانی به دنیا آمده است. وانگهی چرا او از نیایش نباید با تعابیری مانند جد من و یا از این قبیل نام ببرد؟ با همین استدلال سایر مواردی که آقای کریمی نیا آنها را به عنوان مستندات نقل وزیر مغربی در رساله خود ذکر کرده اند محل تردید می نماید. در یک مورد البته در نقل تفسیر تعبیر وروی ابو عبد الله محمد بن ابراهیم دارد و آقای کریمی نیا در توضیح تکمیلی که ظاهرا خود افزوده اند شهرت او را تکمیل کرده و عنوان نعمانی را به عبارت وزیر مغربی افزوده اند اما در این مورد هم پرسش این است چرا وزیر مغربی اشاره ای به اینکه نعمانی نیایش است نمی کند؟
آقای کریمی نیا این نقل ها را مربوط به تفسیری از نعمانی می دانند. اصل اینکه نعمانی صاحب تفسیری باشد محل تردید است. اینجا را ببینید
http://ansari.kateban.com/post/1082
یک دانشمند شیعی از اوائل سده پنجم و تلاش برای گفتگوی ادیان
نشر جدیدی از کتاب المجالس که شرحی است از مجالس مار الیا مطران نصیبین با وزیر مغربی همراه مکتوب او به محضر وزیر فرصتی دست می دهد تا باز با جنبه های تازه ای از شخصیت این دانشمند و ادیب و وزیر پر افتخار شیعی آشنایی یابیم. بنابر ادعای مطران این مجالس در فاصله سال های ۴۱۷ و ۴۱۸ ق اتفاق افتاده و در آن شرحی هم درباره بیماری و مرگ زودهنگام وزیر مغربی گزارش می شود. درباره اصالت آنچه مطران گفته و گزارش کرده البته جای بحث هست چرا که او درصدد بوده روایت خود را از مجالسش با وزیر که شامل بحث درباره عقاید مسیحیت است ارائه دهد و البته منظور و هدفش سیاسی و در راستای تحکیم موقعیت جامعه مسیحیان نسطوری بوده است. با این وصف این اثر همچنان می تواند به عنوان یک منبع قابل اعتنا درباره گرایشات وزیر مغربی و سوانح حیاتش مورد استفاده قرار گیرد. از نکات جالب این کتاب برخی آرای اعتقادی و کلامی وزیر مغربی است. در مجموع از مباحثات او بر می آید که وزیر مغربی با دانش کلام معتزلی آشنایی داشته است. من چند مورد از مباحث این کتاب را اینجا به طور خلاصه گزارش می کنم:
۱- وزیر مغربی معتقد به نجات مسیحیان موحد بوده گرچه آنان به نبوت پیامبر اکرم باور نداشته باشند (س ۱۱).
۲- نقلی در کتاب و در گزارش مطران به وزیر هست از ابوبکر باقلانی که معاصر هر دو بوده و از کتاب الطمس او. احتمالا اینجا منظور کتاب التمهید است که تحریف شده (ص ۸۲). جالب است که وزیر در مقام پاسخ می گوید ما قول باقلانی را با تقلید نمی توانیم بپذیریم (ص ۸۳).
۳- وزیر مغربی یکجا از ارتباطش با القاضی ابو یعلی المتکلم که متخصص در کلام بوده سخن می راند (ص ۹۴). نمی دانم مقصود کیست. آیا او دانشمندی شیعی بوده است؟
۴- مطران می گوید علم کلام مسلمانان نه مبتنی بر منطق و اصول قیاس بلکه بر اصول شرع آنان استوار است و به همین دلیل دانش کلام آنان را جز کسی که اصل دیانتشان را قبول می کند نمی تواند پذیرا شود اما کلام مسیحی مبتنی بر منطق است. وزیر در پاسخ می گوید که مسلمانان خواندن منطق و سایر علوم فلسفی را کفر و الحاد می خوانند و هرکس را که بر آن علوم نظر کند زندیق خوانند (ص ۱۳۶). مطران همچنین می نویسد بیشتر مسلمانان منطق را نکوهش می کنند و اگر هم عده ای آن را بخوانند هدفشان ردیه نویسی بر منطق است گرچه از عهده آن بر نمی آیند ( ص ۱۳۷).
۵- از یکجای کتاب روشن می شود که وزیر مغربی مطلع درباره مباحث فلسفی مربوط به حقیقت نفس بوده است (ص ۱۵۴).
۶- این کتاب سند مهمی است بر سابقه دیالوگ بین الادیانی و تلاش وزیر مغربی برای فهمی درست از مسیحیت. او می گوید میان یک مسلمان مدقق و مسیحی محقق فرقی در عقاید توحیدی نیست (ص ۲۵۷).
نکاتی درباره وزیر مغربی
۱- تثبیت دلائل النبوه و ابو احمد بن ابی علان و وزیر مغربی
در تفسیر وزیر مغربی سه جایی نقل هایی از ابو احمد بن ابی علان دیده می شود. من در تحقیقاتم درباره هویت مؤلف کتاب تثبیت دلائل النبوه نشان دادم که این کتاب نمی تواند از قاضی عبد الجبار باشد و احتمال دادم کتاب تألیفی است از قاضی ابو احمد بن ابی علان. در یکی از نقل های وزیر مغربی از او در تفسیرش مطالبی درباره طب و فلاسفه به صورت موجز آمده که بی شباهت به اصل طرح این موضوعات در کتاب تثبیت نیست و شاید خود قرینه ای برای صحت نظر ما باشد.
۲-نعمانی در تفسیر وزیر مغربی
وزیر مغربی از ناحیه مادر از خاندان نعمانی، نویسنده کتاب الغیبه است. آقای کریمی نیا در رساله دکتری خود درباره وزیر مغربی گفته اند که او در تفسیرش نقل هایی از نعمانی دارد. در یک مورد که صراحتا وزیر مغربی می نویسد: وروی شیخنا ابو عبد الله رحمه الله. آقای کریمی نیا این مورد را به نعمانی مربوط دانسته اند که درست نیست. نعمانی شیخ وزیر مغربی نبوده و مدتها بعد از نعمانی به دنیا آمده است. وانگهی چرا او از نیایش نباید با تعابیری مانند جد من و یا از این قبیل نام ببرد؟ با همین استدلال سایر مواردی که آقای کریمی نیا آنها را به عنوان مستندات نقل وزیر مغربی در رساله خود ذکر کرده اند محل تردید می نماید. در یک مورد البته در نقل تفسیر تعبیر وروی ابو عبد الله محمد بن ابراهیم دارد و آقای کریمی نیا در توضیح تکمیلی که ظاهرا خود افزوده اند شهرت او را تکمیل کرده و عنوان نعمانی را به عبارت وزیر مغربی افزوده اند اما در این مورد هم پرسش این است چرا وزیر مغربی اشاره ای به اینکه نعمانی نیایش است نمی کند؟
آقای کریمی نیا این نقل ها را مربوط به تفسیری از نعمانی می دانند. اصل اینکه نعمانی صاحب تفسیری باشد محل تردید است.
۳-اطلاعی تازه درباره وزیر مغربی
علي بن محمد بن العباس بن فسانجس از علمای برجسته امامیه را قبلا در یادداشتی در کاتبان معرفی کردم. همینک باید اضافه کنم که او از کسانی است که وزیر مغربی از آنها در تفسیرش نقل کرده. در تز دکتری آقای کریمی نیا دیدم این اطلاع به نقل از تفسیر او آمده اما نام و هویت او را آقای کریمی نیا درست تشخیص نداده اند و او را علی بن محمد فسابحس خوانده و هویت او را شناسایی نکرده اند.
۴- يک اديب و دولتمرد ناشناخته شيعی از سده چهارم و معرفی متن سفرنامه او به حجّ (بر اساس کتابی جديد از وزير مغربي)
http://ansari.kateban.com/post/2192
۵-دنباله مقاله: فارسيات وزير مغربي
http://ansari.kateban.com/post/2193
۶-یک دانشمند شیعی از اوائل سده پنجم و تلاش برای گفتگوی ادیان
http://ansari.kateban.com/post/3475
✅ اتمام تصویربرداری از نسخه قرآن 500 ساله
مراحل تصویربرداری از یک نسخه قرآن قدیمی 500 ساله مربوط به دوره عثمانی در ترکیه به اتمام رسید.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، به نقل از روزنامه «دیلی صباح»، وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه اعلام کرد: مراحل تصویربرداری از این نسخه 500 ساله که «مصحف شریف» نام دارد و «شیخ حمدالله»، بنیانگذار سبک هنر خوشنویسی دوره عثمانی آن را خطاطی کرده، در قالب پروژهای توسط «مؤسسه نسخ خطی» ترکیه به اتمام رسید.
شیخ حمدالله از استادان هفتگانه خوشنویسى ترک و از واضعان قواعد خط نسخ، این نسخه نفیس را پنج قرن پیش خوشنویس کرده است.
وی استاد خط بایزید دوم، سلطان عثمانی، بود و کتابهایى براى کتابخانه وى استنساخ کرد.
این قرآن به شیوه خاصی از خط نسخ نگاشته شده است که سبک متفاوتی بوده و در خوشنویسیهای قدیمی قبل از آن دیده نمیشود.
نسخه تصویربرداری شده از مصحف شریف با بالاترین کیفیت و با استفاده از روشهای نوین فنآوری چاپ منتشر شده است.
مصحف شریف در سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب استانبول که از 22 آبان تا دوم آذرماه برگزار شده، به نمایش درآمده است. http://yon.ir/0J5u
@manuscript
در خصوص پیوند وزیر مغربی و جد مادریاش، کاتب نعمانی، در چند جای رسالهام توضیحاتی آورده و نمونۀ این منقولات را به صورت کاملتر در سایت کاتبان قرار دادهام. روشن است که وزیر مغربی در 370 به دنیا آمده و نعمانی در 360 رحلت کرده است. لذا این دو تن نمیتوانستهاند یکدیگر را ملاقات کرده باشند. منتها نکتههایی دیگر را درباب روش نقل و استنادات وزیر مغربی در چند جای رساله یادآور شدهام که گویا بدون یادکرد آنها، نقل وزیر مغربی از جد مادری اش، کاتب نعمانی عجیب مینماید. اکنون میکوشم به اختصار آنها را بیان کنم و تفصیلش را به متن رساله ارجاع دهم.
به طور کلی نباید روش وزیر مغربی در یادکرد از پیشینیان را با معیارهای سایر محدثان و متکلمان و مفسران یکسان گرفت. او در اغلب موارد، با وجود حافظه قوی، روایات و گاه حتی اشعار عرب را نقل به معنا میکند. بسیاری از روایاتی که از صادقین علیهما السلام نقل میکند، خلاصهای مفهومی است از آنچه در کافی و عیاشی و قمی آمده است. گاه دو آیه را با هم تلفیق و یک آیه جدید میسازد. لذا تعجبی نمی کنیم اگر منقولات وزیر مغربی از "ابوعبدالله محمد بن ابراهیم" با تقریب بالای 90 درصد در نوشتۀ منسوب به نعمانی یافت شود.
یکی دیگر از ویژگی های وی، گونه ای تدلیس است. این امر در جاهای مختلف رخ داده است: مورد اول برای پوشاندن هویت و نسب شیعی خود در برابر حاکم عباسی است (در نامه معروفی که به خلیفه در بغداد نوشته و فقط استادان سنی و تحصیلات سنی خود را گفته و از دایی پدرش یاد کرده، اما نامی از جد مادری اش نعمانی نبرده است). طبیعتا این کار در تفسیرش هم رخ داده است و از جد خود نعمانی، مطالبی نقل کرده که همگی در متن کنونی تفسیر منسوب به نعمانی یافت میشود. در یکی از این موارد صراحتا میگوید: و روی ابوعبدالله محمد بن ابراهیم. من نام تمام استادان معروف و غیر معروف وزیر مغربی را از تمام آثار خود وی و نیز از منابع تراجمی و تاریخی پس از وی بیرون آورده ام. کسی دیگر با این کنیه و نام ابدا در زندگی وزیر مغربی وجود ندارد که این اندازه از او در تفسیرش نقل کند و تراجم نویسان او را از قلم انداخته باشند (و شگفت آنکه آن مطالب عیناً و تنها در تفسیر موجود و منتسب به نعمانی یافت شود).
از همین رو، او از بسیاری از مصادر، شیوخ و کتب اهل سنت و گاه معتزله در تفسیر خود، به صراحت نام میبرد، اما حتی یک بار هم به مصدر شیعی روایات صادقین علیهما السلام چون کافی کلینی و تفاسیر عیاشی یا قمی اشارهای نمیکند. من شواهدی دارم که حتی وی به احتمالا به نسخه ای از تفسیر الباقر (نگاشتۀ ابوالجارود) دسترسی داشته، اما هیچ گاه اشاره ای به هیچ کتاب یا راوی شیعه نمی کند. برای نقل روایات فضائل اهل بیت علیهم السلام، و گاه حتی برای تایید دیدگاههای فقهی شیعی در تفسیر برخی از آیات الاحکام (مثلاً آیه وضو) همواره میکوشد که از منابع و مصادر اهل سنت مطلب را آدرس بیاورد و گاه در انتهای مطلب بیفزاید: و کذا یقول ابوجعفر علیه السلام.
آن گونۀ تدلیس که گفتم، خود را در جای دیگری از تفسیر وزیر مغربی هم نشان میدهد. با آنکه وزیر مغربی تصریح به نام راویان و کتب شیعه نمیکند، اما از دیگران، یعنی عموم لغویان و نحویان و ادیبان قدیم و جدید، عالمان و فقیهان و محدثان ومفسران اهل سنت، کتب و روایات سیره، متکلمان معتزلی، و حتی شخصیت های گمنام یهودی و مسیحی و متن عهد قدیم و جدید و... مطالب فراوانی را با آسم و آدرس نقل میکند. یک استثنای مهم در این جا هست و آن کلبی (م 146 ق) است. من در رساله خودم نشان دادهام که بخش زیادی از آنچه وزیر مغربی در تفسیر خود با عنوان قال ابوجعفر یا روی ابوجعفر نقل میکند، در هیچ یک از مصادر شیعی منسوب به امام باقر علیه السلام یا سایر امامان یافت نمیشود و حتی مضامین آن از مضامین روایات اهل بیت بسیار به دور است، و در مقابل، این منقولات یا عینا در تنویر المقباس یافت میشود که عینا برآمده از روایت کلبی است و یا در سایر آثار مفسران اهل سنت به صراحت به کلبی نسبت داده شده است.
http://uupload.ir/files/d49s_kariminia.jpg
کاربرد "شیخنا" در نقلهای وزیر مغربی
سوال برخی این است که چرا وزیر مغربی به کسی که اصلاً او را ندیده، گفته است: "شیخنا". جواب من این بود که این کار در رفتار وزیر مغربی امری عادی است. یک جا گفته است شیخنا ابوعبدالله رحمه الله و در جای دیگر، گفته است: روی ابوعبدالله محمد بن ابراهیم. روشن است شیخنا در این موارد به "شیخ طائفتنا" یا "شیخ مذهبنا" حمل میشود.
اما اکنون میخواهم مثالی بیاورم که نشان میدهد شیخ طوسی نیز در مراجعه به متن تفسیر وزیر مغربی، همین گونه فکر میکرده است و او نیز توجه داشته است که چه بسا وزیر مغربی از کسی که وی را ندیده است با تعبیر شیخنا یاد کند.
یکی از استادان وزیر مغربی، «الوزیر ابوالفضل جعفر بن فضل بن جعفر بن محمد بن الفرات البغدادی معروف به ابنحنزابة» است پدرش ابوالفتح وزیرِ المقتدر بالله عباسی بود و او خود، وزیر کافور اخشیدی در مصر. از شماری چون مُحَمَّد بن هارون الحضرمی، مُحَمَّد بن سعید الترخمی الحمصی، محمد بن جَعفَر الخرائطی، و الحسین بن أحمد بن بسطام سماع حدیث کرده و در مصر املای حدیث میکرد. گفتهاند دارقطنی در کتاب المدبج و غیر آن، از وی حدیث نقل میکند (خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، 6/241ـ242) و ابنعدیم وی را در شمار استادان وزیر مغربی میشمارد (ابنعدیم، 6/2540.). وزیر مغربی که روایت اصلاح المنطق ابنسکیت را از طریق وی اخذ کرده، در ادب الخواص از او یاد کرده، میگوید: «و کان أبوالفضل نفسه رحمه الله یروى عنه شیئاً کثیراً بالمکاتبة و الإجازة.» از آنجا که وزیر ابوالفضل جعفر بن فضل در 391 در مصر درگذشته، این گفتگو و نظایر آن بایست تا قبل 21 سالگی وزیر مغربی روی داده باشد. به جز این، ابنخلکان نیز به رابطۀ شاگرد و استادی این دو تصریح میکند: «و ذکر الوزیر أبوالقاسم المغربی فی کتاب "أدب الخواص": کنت أحادث الوزیر أباالفضل جعفرا المذکور وأجاریه شعر المتنبّی.» (ابنخلکان، وفیات الاعیان، 1/349). مجموع این گزارشها نشان میدهد ارتباط وزیر مغربی با این عالم و وزیر اخشید بیشتر در حیطۀ شعر و ادب، و تنها تا سن بیست و یک سالگی (در 391 ق) بوده است. ابنحنزابة را اهل عبادت، تهجد و صدقات فراوان دانستهاند. گویند عاشق حرمین بود و در مدینه خانهای در کنار مسجد النبی و مضجع شریف پیامبر خریداری کرده بود. چون در مصر درگذشت، وی را بنا به وصیتش به آن خانه منتقل و در آنجا به خاک سپردند (ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، 4/485ـ486).
بعید نیست بتوان پذیرفت که وزیر مغربی دست کم یک بار در تفسیر المصابیح، از «الوزیر ابوالفضل جعفر بن فضل بن جعفر بن محمد بن الفرات البغدادی معروف به ابنحنزابة» مطلبی نقل کرده است: ذیل آیۀ الانفال، 41 مینویسد: «و هذا الذی ذکرناه روایتنا عن ابیجعفر و مذهب شیخنا ابیالفضل و اختیارنا من بعدُ.» اما نکته اینجاست که این استاد وزیر مغربی اساساً ادیب و لغوی بوده است و بسیار بعید است (هرچند ناممکن نیست) که وزیر مغربی راجع به فروعات فقهی شیعه در خصوص انفال، بخواهد از او مطلبی نقل کند.
از سوی دیگر شیخ طوسی در التبیان (5/118) این نقل و گفتۀ وزیر مغربی را متعلق به صابونی میداند و مینویسد: «وقال الحسین بن علی المغربی حاکیا عن الصابونی من اصحابنا ...» بنابراین مراد وی باید ابوالفضل محمد بن احمد بن ابراهیم بن سلیم الصابونی الجعفی باشد که زنده در نیمۀ نخست قرن چهارم، صاحب الفاخر، و کتابی با عنوان معانی القرآن بوده است (خویی، معجم رجال الحدیث، 14/311ـ312). با این همه، وزیر مغربی از تعبیر "شیخنا ابیالفضل" استفاده کرده، در حالی که عملاً نمیتوانسته است ابوالفضل صابونی را دیده باشد. این نشان میدهد که شیخ طوسی تعبیر "شیخنا ابوالفضل" در تفسیر وزیر مغربی بر کسی (ابوالفضل محمد بن احمد بن ابراهیم بن سلیم الصابونی الجعفی) حمل کرده است که مدتها پیش از وزیر مغربی درگذشته است. من البته در رسالهام راه جمع دیگری را نیز در این مورد مطرح کردهام که تفصیل نمیدهم.
http://uupload.ir/files/d49s_kariminia.jpg
این هم نوشته آقای انصاری
نعمانی در تفسیر وزیر مغربی
وزیر مغربی از ناحیه مادر از خاندان نعمانی، نویسنده کتاب الغیبه است. آقای کریمی نیا در رساله دکتری خود درباره وزیر مغربی گفته اند که او در تفسیرش نقل هایی از نعمانی دارد. در یک مورد که صراحتا وزیر مغربی می نویسد: وروی شیخنا ابو عبد الله رحمه الله. آقای کریمی نیا این مورد را به نعمانی مربوط دانسته اند که درست نیست. نعمانی شیخ وزیر مغربی نبوده و مدتها بعد از نعمانی به دنیا آمده است. وانگهی چرا او از نیایش نباید با تعابیری مانند جد من و یا از این قبیل نام ببرد؟ با همین استدلال سایر مواردی که آقای کریمی نیا آنها را به عنوان مستندات نقل وزیر مغربی در رساله خود ذکر کرده اند محل تردید می نماید. در یک مورد البته در نقل تفسیر تعبیر وروی ابو عبد الله محمد بن ابراهیم دارد و آقای کریمی نیا در توضیح تکمیلی که ظاهرا خود افزوده اند شهرت او را تکمیل کرده و عنوان نعمانی را به عبارت وزیر مغربی افزوده اند اما در این مورد هم پرسش این است چرا وزیر مغربی اشاره ای به اینکه نعمانی نیایش است نمی کند؟
آقای کریمی نیا این نقل ها را مربوط به تفسیری از نعمانی می دانند. اصل اینکه نعمانی صاحب تفسیری باشد محل تردید است.
نقد دوم:
کتاب «المحاکمات بین شرحي الإشارات» نسخه ای بسیار نفیس محفوظ در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران دارد (ش: 277) که کاتبش عبدالواحد بن عبدالحمید بن مسعود شافعی سیواسی سلماسی است. به گزارش خود این کاتب، وی شاگرد ملا قطب بوده و این نسخه را نزد او خوانده و با نسخۀ اصل برابر کرده و به خط خود به همین تصحیح گواهی داده است. حتّی گفته است که پس از این مقابله، حاشیۀ کتاب را نیز با حاشیۀ نسخۀ قطب برابر کرده است و هرچه از این حاشیه ها نشانۀ «سم» دارد از استاد است.
✔️سندی تاریخی از ویرایش و تصحیح متون در دوره قاجار
🔹نسخهای است از چاپ تبریزِ کتاب ارشادالعوام. در ابتداء این نسخه، در یک صفحه کامل، متنی است خطی که توضیحاتی درباره چاپ تبریز نوشته شده است و از لحاظ تاریخی حائز اهمیت است.
🔸نویسنده این نوشته، ابوالقاسم نائینی است و در زمان حیاتِ مؤلفِ ارشادالعوام، این گزارش را قلمی کرده است.
🔹وی مینویسد پس از انتشار چاپ تبریزِ کتاب ارشادالعوام، این نسخه به کرمان رسید و ایشان انواع غلط ها را در این چاپ دیدند. بخشی از غلط های این کتاب که پارهای از آنها عامدانه بوده است را نقل می کند و کاتبان بی مسئولیت را سرزنش کرده و به این نکته اشاره می کند که امانتداری در هر شغلی، لازم است. می نویسد مصنف کتاب به من دستور دادند که این کتاب را ویرایش کرده و مطابق با نسخه اصل تصحیح کنم.
🔸سپس به غلط نامه ای (درست نامه ای) اشاره می کند که تنظیم کرده است و کوچک ترین غلط ها همچون تنوین و نقطه تا زیاداتی که در نسخه راه یافته را نگاشته است. به طور مؤکد از صاحبان نسخه های چاپ تبریزِ کتاب ارشاد العوام می خواهد که نسخه خود را تصحیح کنند و خود او نیز عِلاوه بر غلط نامه، نسخه خود را تصحیح کرده است.
🔹تمام نوشته در لینک زیر:
http://www.aghayed.net/سندی-تاریخی-از-ویرایش-و-تصحیح-متون-در-دو/
مأکله ی سالانه ی یهود: بررسی روایتی تفسیری در منابع کهن شیعه و سنّی
مرتضی کریمینیا
پژوهشهای قرآن و حدیث، سال44، ش2، 1390ش
این مقاله به تحلیل متنی و منبعی روایتی تفسیری به نقل از امام باقر علیه السلام در زمینه دنیاخواهی سران یهود عصر رسول الله ص میپردازد که نخستین با در تفسیرالتبیان و سپس مجمع البیان آمده است. مأخذ شیخ طوسی در نقل این روایت، المصابیح فی تفسیر القرآن تألیف وزیر مغربی (370-418ق) بوده که این سخن را به نحوی مبهم به «ابوجعفر» نسبت داده است. اما این روایت نه در هیچیک از منابع حدیثی و تفسیری شیعه پیش از وزیر مغربی آمده، و نه در مهمترین منابع تفسیر مأثور اهل سنت چون ابوجعفر طبری و ابن ابیحاتم رازی. مقاله حاضر میکوشد ردّ پای این نقل و روایات مشابه را در منابع تفسیری و روایی کهن بجوید و نشان دهد که وزیر مغربی روایات تفسیری متعددی از تفسیر کلبی (م. 146ق) را در اثر خود نقل کرده و تمامی آنها را به ابوجعفر یعنی امام باقر علیه السلام نسبت داده است. این روایات تقریباً همگی به نقل قصص، اسباب نزول، و تعیین مبهمات، اعلام و اماکن قرآنی مربوطند.
@Al_Rijal
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com