🆔 @quranied
مرحوم استاد افشار در مقاله «تازه ها و پاره های ایرانشناسی» در نشريه بخارا، درباره بیتی فارسی دیرینه سال، مينويسند:
«در فهرست مجلس، نسخهاي از شرح ديوان مبتنبي به عربي است که از قرن هفتم دانسته شده و این بیت فارسی در جايي از آن دیده شده. برای توجه فهرستندیدگان نقل میشود:
مهرگانیت وا شمار بُود **** زندگانیت وا شمار مباد
آقای طباطبائی نوشته است این بیت به مناسبت شرح این بیت عربی است:
ما ینتهی لک فی ایّامه کرم**** فلا انتهی لک فی اعوامه عم
امید آنکه اگر کسی بیت را میشناسد همگان را آگاهی ببخشد. نکتهای هم احتیاطاً ذکر میشود که کلمه اول «مهرگانیت» ظاهراً مناسبتی تام ندارد و شاید کلمه «مهربانیت» بوده باشد، به این تعبیر که چون تعداد مهربانیهای یک بزرگوار شمردنی است زندگانی او به گونهای نباشد که بتوان در شمار آورد. از این شرح در سرگذشتی که بلاشر R. Blacher و Ch. Bellat در دائرهالمعارف اسلامی (۱۹۹۲) نوشتهاند ذکری نشده است».
اگر دوستان عزيز درباره اين بيت فارسي اطلاع بيشتري (منظور اينکه سبک شعرياش به چه حوزه اي ميتواند متعلق باشد يا شاعرش چه کسي و از چه قرني ميتواند باشد و ... بي نصيب نگذارند با سپاس?
گاه شماری های اسلامی در شبه قاره هند:
در 1199 هجري قمري، تيپو سلطان، فرمانرواي محلي ميسور ، نوعي گاهشماري قمري وضع كرد. نام ماههاي اين گاهشماري، بر خلاف ساير گاهشماريهاي قمري رايج تا آن زمان، جديد بودند و از نام ماههاي گاهشماري هجري قمري براي آن استفاده نكردند. جالب توجه است كه در اين گاهشماري، بر اساس حرف اول نام ماهها ميتوان به شماره ترتيبي آنها پيبرد، چرا كه اين ماهها به ترتيب حروف ابجد مرتب شدهاند. در صورت ديگري از نام ماههايي اين گاهشماري، همين پديده به ترتيب ابتثي نيز وجود دارد. اين گاهشماري را گاهشماري مولودي نيز ناميدهاند و با استناد به سكهاي كه در زمان تيپو سلطان با اين گاهشماري ضرب شده، مبدأ آن تولد پيامبر اكرم بوده است، نه هجرت آن حضرت.در زمان حكومت تيپوسلطان، غلام احمد، نويسنده و مورخ دربار او، آثار خود از جمله زادالمجاهدين و جواهرالقرآن را با همين مبدأ تاريخگذاري كرد..
منبع: https://calendar.ut.ac.ir
? معرفی کتاب "جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام".
?"جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام"، اثری جامع و استدلالی در فقه امامی ، نوشته محمدحسن نجفی ، معروف به صاحب جواهر، فقیه بزرگ قرن سیزدهم میباشد.
?این کتاب شرح مبسوطِ مزجی بر شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام محقق حلّی (متوفی ۶۷۶) است که در 43 جلد چاپ شده است.
?این کتاب در حقیقت دائره المعارف فقه شیعه و یک مجموعه کامل فقهی است که حاوی نظریات و آرای فقهی علمای متقدم و متأخر است.
صاحب روضات الجنات، که معاصر صاحب جواهر بود، در وصف این کتاب چنین می نویسد: «جواهر الکلام دریای پهناور عجیبی است که تمام مراتب عملی را دارا است؛ کتاب روشنی است که هر کس هر گونه مسائل فقهی و احکام الهی را بخواهد، با تحقیقات مبسوط در آن به دست می آورد. جواهر مانند شکوفه ای است از درخت طوبا که ریشه اش در طور معنی واقع و استوار گردیده و فروعش در خانه ها ظاهر شده است».
?از ویژگی های این کتاب، تنوع فراوان آن است. در جواهرالکلام علاوه بر مباحث فقهی و اصولی و قرآنی و حدیثی و ادبی، مطالب متنوع دیگری نیز به چشم میخورد. صاحب جواهر گاه به مناسبت بررسی مفهوم احادیث و استنباط احکام فرعی از آنها، به عرف زمان خود توجه کرده و به برخی از عادات و سنّتهای متداول در آن عصر اشاره نموده است. گاه حوادث مهم عصر خود، مانند واقعه شیوع بیماری طاعون در نجف ، را یادآور شده است. در مبحث نماز ، وی به مناسبت ذکر امارات قبله ، زاویه انحراف قبله شهرهای متعددی را در جهان اسلام از پارهای منابع نقل کرده است. به مناسبت به بیان برخی وقایع تاریخی نیز پرداخته است.
?از دیگر ویژگیهای مهم جواهر الکلام، شمول آن بر فروع فقهی بسیار در هر موضوع است، به گونهای که برخی مسائل که در منابع فقهی دیگر اصلاً مطرح نشده، در این کتاب یافته میشود. صاحب جواهر علاوه بر مسائل جزئی فقهی که در ذیل متن شرایع مطرح کرده، در برخی موارد خود بابی گشوده (با عنوان فائده، فوائد و مانند اینها) و مسائلی را که محقق حلّی و فقهای دیگر بدان نپرداختهاند، مطرح نموده است.
?جواهرالکلام پس از تألیف، بسیار مورد اقبال و ستایش عالمان شیعه قرار گرفت، که از یک سو به دلیل شخصیت مؤلف آن بود و از سوی دیگر به دلیل ویژگیهای انحصاری آن.
?این کتاب را اثری بینظیر در تاریخ اسلام ، بزرگترین اثر فقهی برشمرده و گفتهاند که هیچ فقیهی برای استنباط فقهی بینیاز از این کتاب نیست.
#معرفی_کتاب
? «علم كلي» اثري جامع به زبان فارسي استوار است كه در مجموع بهترين كتاب در موضوعات مختلف فلسفه كلاسيك اسلامي است كه در زمان ما نگاشته شده است و به نظر ميرسد مدخلي بسيار قابل اعتماد براي پژوهندگان فلسفه كلاسيك اسلامي و فهم موضوعات و سرفصلهاي اساسي آن باشد. اين اثر در بسياري از مراكز و دانشكدههاي فلسفه، يكي از كتب و منابع درس فلسفه اسلامي است.
? علم كلي با مقدمهاي در باب «فايده فلسفه» آغاز ميشود و اينكه «انسان چه نياز ذاتي و طبيعي به فلسفه دارد تا در راه به دست آوردن آن بذل جهد و صرف وقت نمايد». در جواب اين پرسش و سؤالات ديگر، حائری یزدی ميكوشد تا همچون «بعضي متفلسفين معاصر سخنان دراز كه احتمال گزافگويي در برداشته باشد» به ميان نياورد. بلكه در سخني كوتاه ميفرمايد: «اگر به راستي فلسفه، از حقيقت در هر مرتبه و به هر صورتي كه هست بحث ميكند و ماهيت آن درك حقيقت است پس ديگر راهي براي انكار آن متصور نيست؛ زيرا انكار فلسفه، محصولي از انكار درك و حقيقت خواهد بود در حالي كه، نه حقيقت قابل انكار است و نه درك، و نه تعقل را كه هسته مركزي بشريت و فصل مميز او از ساير حيوانات است ميتوان تعطيل نمود.»
? @naqshine
روحیه آن مبارزان را در خود بپروراند و حماسه دینی و مذهبی را با علم توأمان سازد. کتاب «از فیضیة 42 تا فیضیه 57» از جمله کتابهایی است که نقش بسزایی در نهضت اسلامی داشته و پس از پیروزی انقلاب بارها تجدید چاپ شده است.
آیةالله صابری دراین کتاب وقایع پانزده خرداد 1342 و بسیاری دیگر از وقایع را با قلمی حماسی نگاشته، به گونهای که هر خوانندهای با خواندن آن احساس شور و شعف بسیار میکند. آیةالله صابری همدانی در سالهای مبارزه بر ضد رژیم شاه، همواره از خط امام خمینی(ره) دفاع میکرده و در راه تحقق نظام اسلامی از هیچ گونه تلاشی دریغ نورزیده است. او پس از انقلاب نیز خدمات شایانی را به انجام رسانده است.
@majlesekhobreganerahbari
با سلام. آييناكبري برخلافآنچهگروهىاز دانشمندانايرانىوپژوهشگران اروپايى پنداشتهاند، جلد چهارم اكبرنامه - تأليف ديگر همين نويسنده - نيست. اكبرنامه، تاريخ دوران اكبرشاه و نياكان اوست كه ابوالفضل به مدت 28 سال (از 982ق/1574م) آن را در 3 جلد نوشته و رويدادهاي تاريخى را تا يك سال پيش از كشته شدن خود (1010ق/1601م) دنبال كرده است، در حالى كه نگارش آيين اكبري در 1006ق/1597م به پايان رسيده است و چنانكه از نام آن بر مىآيد، ويژة مسائل تاريخى نيست، بلكه شرح و بيان «آيينها» يا به اصطلاح امروز «نهاد»هاي دولتى و اجتماعى مردم هند در آن روزگار است، و تنها برخى رويدادهاي تاريخى در لابهلاي مطالب آن گنجانده شده است. (علی آل داود)( دانشنامه بزرگ اسلامی، جلد 2 ص566)
ايوانڤ حدود 20 سال بعد، با حمايت گروه تحقيقاتي اسماعيليان مُمبسا (افريقا) به تحقيق درباره الموت پرداخت و نتايج اين تحقيقات را در کتابي تحت عنوان َالموت و لمسر در سال 1960م منتشر کرد که هنوز جامعترين بررسي باستانشناسانه و مهمترين مأخذ علمي درباره قلاع الموت است. ايوانڤ در اين مطالعات محل تقريبي قلعه ميمون دژ را که مقر رکنالدين خورشاه آخرين خداوند الموت بود و به دست هولاکو سقوط کرد، نشان داده است. تحقيقات اسماعيلي ايوانڤ تقريباً تمام دورههاي اصلي تاريخ و سير تحول عقايد اسماعيليان، به ويژه شاخه نزاريه را در بر ميگيرد. وي شماري متون کهن نزاري را که همگي به زبان فارسي است، تصحيح، ترجمه و منتشر کرد و به اين سبب، او را بنيانگذار بيرقيبِ مطالعات جديد نزاريان دانستهاند.
کتبِ منتشر شده ايوانڤ به زبانهاي فارسي، عربي، روسي، انگليسي و فرانسه به 145 اثر ميرسد و بيشتر در معرّفي مذهبِ اسماعيليه است، وي همچنين داراي مقالاتي چند در حوزههاي مختلف ادبي و تاريخي است که بخشي از آنها به فارسي ترجمه و در نشرياتِ ايراني، منتشر شده است. از آن جملهاند: ، ترجمه مليحه کرباسيان؛ ، ترجمه مريم سينايي و عنايتالله مجيدي؛ ، ترجمه هاشم بناء پور؛ .
ايوانڤ در 1959م به علت نامساعد بودن آب و هواي هندوستان، به تهران آمد و 11 سال آخر عمر خود را در اين شهر گذراند و در سال 1970م در همين شهر (تهران) درگذشت. @manuscript
شناخت از دیدگاه فطرت
نویسنده: دکتر سید محمد حسینی بهشتی
تعداد صفحات: ۱۸۵
این کتاب مجموعه درسهای شهید آیتالله دکتر بهشتی است که در تابستان سال۱۳۵۹ با عنوان «شناخت» در کلاسهای واحد دانشجویی حزب جمهوری اسلامی تدریس گردیده است. از دیدگاه ایشان، وجه تمایز انسان از دیگر موجودات، آزادی اوست و این آزادی در انتخابگری وی تبلور مییابد. از همین رو، شناخت و آگاهی انسان مقدمهای لازم برای انتخاب آگاهانهاش میباشد و بحث درباره شناخت که اساساً موضوعی است مربوط به حوزه معرفتشناسی، ضرورتی انکارناپذیر مییابد
#بهشتی
👇👇👇👇👇
@philosophic_books
نظریات مخالف و موافقی که دانشمندان عرب در زمینه اضداد ارائه دادهاند، کم و بیش مورد بررسی و تجزیه و تحلیل محققان معاصر به ویژه خاورشناسان قرار گرفته است. ردسلوب خاورشناس آلمانی کتابی با عنوان «کلمات اضداد در زبان عربی» نوشته است. همچنین گیزه در «پژوهشی درباره اضداد» به بررسی آنها در شعر کهن عرب پرداخته است. نولدکه نیز شکلهای متعدد اضداد را در زبان عربی و دیگر زبانهای سامی مورد بررسی قرار داده است. هر کدام از این محققان به تجزیه و تحلیل چند نمونه از شکلهای معین اضداد پرداخته، و نهایتاً بسیاری از اضداد را از فهرستی که لغت شناسان کهن عربی به دست دادهاند، خارج کردهاند، به گونهای که تقریباً جز شماری محدود از این واژهها باقی نمانده است. جامعترین تحقیق درباره اضداد توسط کوئن انجام گرفته است که مفهوم دقیق پدیده اضداد و ابهامات آن را از جنبههای مختلف مورد بررسی و ارزیابی قرار داده است.
حتما، بسیار سپاسگزارم. تعلیقه علامه طباطبایی نیز بر این بخش از بحار بدین نحو است: 👈 «و اما خبر اهليلجه محصّل آن اثبات حجيّت حكم عقل ميباشد، و عدم كفايت حسّ در احكام، و اثبات وجود صانع از طريق سببيّت، و اثبات وحدت صانع از طريق اتّصال تدبير. و در اين امور ابداً شكّي و ترديدي نمي باشد نه از جهت حكم عقل، و نه از جهت مطابقيّت آن با ساير ادلّۀ نقليّه، مگر آنكه مشتمل است بر تفاصيلي كه شاهدي بر آنها از احكام نقليّه و عقليّه نداريم. بلكه مطلب در آنها برعكس ميباشد، مثل اشتمال آن خبر بر آنكه علوم هيئت و احكام نجوم مستند به وحي خدائي هستند. و همچنين علم طبّ و قرابادين (داروشناسي) استناد به وحي دارند. و در اينجا استدلال نموده است بر آنكه انسان واحد قدرت بر اين تتبّع عظيم و تجارب وسيع را ندارد.
در حالي كه ميدانيم: آن علوم استناد دارند به رَصَدهاي بسيار، و محاسبات علميّه و تجربههاي ممتدّه از اُمَّتهاي مختلفه در أعصار و قرون طويله كه همگي آنها برروي هم انباشته و متراكم شدند و به صورت فنّي درآمدند كه نتيجه و حاصل آن مجاهدتهاي عظيمه بوده است.
و دليل بر اين گفتار آن است كه نهضت علمي أخير، دو علم طبّ و هيئت را در قالب جديدي ريخت كه از آن قالب قديمياش به مقدار غير قابل إحصاء و شمارش، وسيعتر و گستردهتر ميباشد و ميدانيم كه: استنادشان فقط به رَصَدْها و تجربهها و محاسبههاي علميّه است.
و همچنين علومي نظير علم هيئت و طبّ مانند علم شيمي و طبيعيّات و علم گياه شناسي و حيوان شناسي و غير ذلك كه بسيار گستردهتر و وسيعتر گرديدهاند. آري ممكن است استناد أصل علم طبّ و هيئت به وَحْي و بيان پيامبر بوده باشد.
و از جمله چيزهائي كه خبر اهليلجه بر آن مشتمل است آن است كه درياها هميشه بدون زياده و نقصان باقي هستند و دائماً بر يك حال مساوي و يكسان بوده و خواهند بود، با آنكه تغييرات كلّي در آنها امروزه از امور واضحه محسوب ميشود، و علاوه بر اين كتاب و سُنَّت با اين تغييرات مساعد است.
و آنچه را كه من گمان دارم - و الله أعلم- اصل خبر از آن اخباري است كه از حضرت امام صادق علیه السلام صادر شده است، وليكن از تصرّفِ تصرّف كنندگان محفوظ نمانده است. در آن زيادتيهائي و نقيصههائي را اعمال نمودهاند كه آن را از استقامت اصلي خود خارج كرده است. و شاهد بر اين نظريّه، نسخههاي مختلفۀ عجيبهاي است كه مُصَنِّف؛ آنها را نقل مينمايد. به علّت آنكه نسخهها ممكن است در يك كلمه و دو كلمه، و يك جمله و دو جمله با هم اختلاف داشته باشند به جهت سهو كردن راوي در ضَبْط آن، و يا سهو كاتب در استنساخ آن؛ و اما اختلاف به مقدار يك ورقه و دو ورقه، و پنجاه سطر و يكصد سطر، جدّاً مستبعد به نظر ميرسد مگر آنكه مستند به تصرّف عمدي بوده باشد. و از آنچه كه شاهد بر كلام ما ميباشد مندمج بودن مطلب و مشكل بودن بيان و گفتار است كه در اوائل خبر و اواسط آن مشاهده ميگردد. وَاللهُ أعلم.»
بخشهایی از مدخل «ثارالله»
نوشته دکتر مهرداد عباسی
دانشنامه جهان اسلام، جلد نهم (1384)
ـ ثاراللّه در احادیث و متون شیعی به عنوان یکی از القاب امام حسین علیهالسلام ذکر گردیده است. این تعبیر در برخی زیارات مخصوص امامحسینعلیهالسلام، از جمله زیارت عاشورا (رجوع کنید به ابنقولویه، ص 328؛ طوسی، 1411، ص 774) و زیارت وارث (رجوع کنید به مفید، ص95؛ طوسی، همان، ص 720) و چند زیارت دیگر (رجوع کنید به کلینی، ج 4، ص 576؛ ابنبابویه، 1367ـ 1369 ش، ج 3، ص 518؛ ابنقولویه، ص 364)، در عباراتی چون «السلام علیک یا ثارَاللّه و ابنَ ثارِه» وارد شده است. همچنین شاعر بزرگ شیعی، ابنرومی (متوفی 283؛ ج 2، ص 27)، در قصیدهی بلندی که در رثای یحییبن عمر (از نوادگان امام حسین علیهالسلام که در 250 به فرمان حکومت وقت به شهادت رسید) سروده، این تعبیر را به کار برده است (دربارهی این قصیده رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانی، ص420ـ429؛ عقّاد، ص210ـ 215).
ـ در مجموع، لغویان و حدیثشناسان، پنج وجه معنایی برای ثاراللّه ذکر کردهاند: اول آنکه ثار مصدر و مضافِ آن (اهل) محذوف است، در این صورت ثاراللّه یعنی کسی که شایستهی آن است که خداوند خونخواهی او را بکند (رجوع کنید به مجلسی، ج 98، ص 151)، دوم آنکه ثار به معنای مفعولی (مثئور) است، یعنی کشته شدهای که خونخواه دارد و ثاراللّه به کسی گفته میشود که خدا خونخواه اوست (رجوع کنید به زمخشری، همانجا)؛ سوم آنکه ثار به معنای مطلقِ خون در نظر گرفته شود، در این حالت ثاراللّه همانند تعبیراتی چون عیناللّه و یداللّه در معنای مجازی به کار رفته است؛ وجه چهارم آنکه ثار تصحیف ثائر، و «ثاراللّه» مترادف «الثائر للّه» است، در این صورت ثاراللّه به معنای کسی است که در راهخدا و برای او خونخواهی کرده است (طُرَیحی، ذیل «ثأر»؛ مجلسی، همانجا) وجه پنجم آنکه ثار به معنای خونِ طلبشده، است، در این صورت، اضافهاش به اللّه از آن جهت است که خداوند ولی حقیقی این خون است.
ـ در دورهی معاصر، علی شریعتی (متوفی 1356 ش)، بیش از دیگران، این تعبیر را مطمح نظر قرار داد. وی با توجه به مفهوم ثار در جامعهشناسی و فرهنگ عرب و جریان آن در تاریخ و فرهنگ شیعه، میان این مفهوم و مفاهیم ثوره و وراثت پیوندی برقرار کرد که به نظر وی تفسیر کنندهی فلسفهی تاریخ اسلام و انسان از دید شیعی است. به گفتهی او تمام داستان زندگی انسان از آدم و ماجرای هابیل و قابیل تا آخرالزمان و تحقق انتقام جهانی، تلاش برای خونخواهی است، همچنانکه سراسر تاریخ شیعه پر از خونریزیها و در نتیجه ثارهایی است که از هر نسل به نسل بعدی به ارث میرسد. اما تفاوت این ثارها با ثارهای دیگر نظیر آنچه در عصر جاهلیت رواج داشته، آن است که اینها ثاراللّهاند. در این میان امام حسین علیهالسلام، که حلقهای از زنجیر طولانی آدم علیهالسلام تا آخرالزمان است، وارث این خونهاست که خودش نیز به صورت ثار (ثاراللّه) در آمده است (رجوع کنید به شریعتی، ص 95ـ106). علیاکبربن محمدامین لاری در قرن سیزدهم رسالهای با نام شرح حدیث «یا ثارَاللّه و ابنَ ثارِه« نوشته که موضوع اصلی آن اثبات طهارت خون امامان و مباحثی در اثبات عصمت آنان است (حسینی اِشْکوَری، ج 11، ص 99ـ100).
برای نسخه کامل مقاله بنگرید به «خانه مجازی مهرداد عباسی»:
http://mehrdad-abbasi.com/index.aspx?siteid=1&fkeyid=&siteid=1&pageid=219
@drmehrdadabbasi
آونگ خاطره های ما سال ها پیش در ایران برای چاپ آماده شد اما توفیق انتشار نیافت. ابتدا نام اصلی اثر «و خدا گاو را آفرید» به اجبار تغییر یافت و سپس ممنوع شد. ناشر دربارهی کتاب آورده است: «کتاب آونگ خاطرههای ما مجموعهای از 3 نمایشنامه است که به گفته عباس معروفی قرار بوده در ایران چاپ و منتشر شود. صحنه با برشی طولی از یک مغازه ساعتسازی آغاز میشود، که به دیوارهای آن تعدادی ساعت جورواجور آویخته شده است. زمان اجرای نمایش، صدای گنگ تظاهرات خیابانی میآید صدای تند جماعتی که شعار میدهند و رد میشوند. در شروع مردی خوشپوش و مرتب، به سمت مرد ساعتساز میرود و با او شروع به صحبت میکند. او از ساعتی حرف میزند که مدتها پیش در یک درگیری دوستانه از بین رفته است. مرد به ساعتش علاقه عجیبی داشته است ولی مرد ساعتساز نه مرد و نه ساعتش را به خاطر نمیآورد. در هنگامه صحبت مرد ساعتساز با مشتری، جماعتی از جلو مغازه رد میشوند که شعار میدهند: "زنده باد، زنده باد" و این کلید ورود به بحثی میشود که "مرد" دلایل تنفرش را از سیاست برای ساعتساز بیان میکند و...» این کتاب را انتشارات «ققنوس» منتشر کرده است.
@litera9
این کتاب، مشهورترین اثر ابن عربشاه و یکی از مآخذ مهم درباره شخصیت، زندگی و فتوحات تیمور است. کتاب، بعد از مقدمهای کوتاه، با ذکر نام و تبار و قدرت گرفتن تیمور آغاز میشود. آنگاه مؤلف یورشهای تیمور به خوارزم ، خراسان ، سیستان ، اصفهان ، آسیای صغیر و جنگ با ایلدرم بایزید عثمانی را به تفصیل بیان میکند. بیش از یک چهارم حجم کتاب به حوادث بعد از مرگ تیمور و جانشینان وی اختصاص دارد.
اگر چه ابنعربشاه در جای جای کتاب از تیمور با کلمات و عبارات تند و ناهنجار یاد کرده است، لیکن فصلی از آن را نیز به صفات تیمور اختصاص داده و در آن او را به مردانگی و شجاعت و سیاست و تدبیر ستوده است. فصلی کوتاه از کتاب نیز درباره سمرقند و آبادیهای آن و در پایان آن نام و نسب مؤلف و سبب تألیف کتاب آمده است.
این کتاب نخستین بار در ۱۶۳۶م به وسیله گولیوس به لاتینی و بار دیگر در ۱۷۶۷ و ۱۷۷۲م توسط منگر با عنوان «تاریخ تیمور لنگ بزرگ» منتشر شده است در ۱۱۱۱ق/۱۶۹۸م مرتضی نظمیزاده آن را به ترکی ترجمه کرد و چون ترجمه ترکی آن معلق و غیر مفهوم بود، در ۱۲۷۷ق/۱۸۶۰م مورد تجدید نظر قرار گرفت و با نام تاریخ تیمور گورکان چاپ گردید. ابنعربشاه برخلاف اسمش یک ایرانی است نه عرب. او در این کتاب خود را چنین معرفی میکند: «احمدابنمحمدابنعبدالله حنفیمذهب عجمی لقب انصارینصب دمشقیزادگاه!»
@litera9
احمد غلامی
نویسنده، منتقد و روزنامهنگار فعال تاکنون آثاری برای نوجوانان و بزرگسالان منتشر کرده و موفق به کسب جوایزی شده است. "فعلاً اسم ندارد" مجموعهی چهارده داستان از آثار اخیر او است که جنگ، روابط عاشقانه، روابط بین زنان و مردان درونمایهی اغلب آنهاست. نگاه متفاوت به جنگ، توجه به نکات ظریف در روابط انسانها و زبانی صمیمی که به شخصیتهایی آشنا میپردازد از ویژگیهای این مجموعه است.
📚 واجب فراموش شده
🍥کتاب بایدها و نبایدها
♦️این کتاب شامل مباحث شهید بهشتی که در جلسات تفسیر قرآنی ایشان ایراد گردیده است و به مبحث بسیار ارزنده امر به_معروف و نهی_از_منکر میپردازد.
🔽🔽
@yortchi_bosjin_pdf
کتاب حیله های شرعی ناسازگار با فلسفه فقه:
آیا آنچه در برخی از متون شرعی به نام «حیله» آمده و امروزه در میان مردمنیز رواج دارد، بندها و تبصرههایی است که نقض کننده روح قانون و ناسازگار بافلسفه تشریع هست یا خیر؟ این کتاب بر آن است تا به این پرسشها پاسخ دهد و حیلههای ناروا وحیلههای جایز را از همدیگر باز شناساند و در بستر جستاری فقهی «حیلههایشرعی ناسازگار با فلسفه فقه» را معرفی کند.
✅ جمکران و تاریخچه آن (۱)
جَمْكَران ، مسجد، مسجدی منسوب به امام عصر عجلاللّهتعالی فرجهالشریف در محدوده روستای جمكرانِ شهر قم. این مسجد، كه به سبب نزدیكی با روستای مذكور، به مسجد جمكران شهرت یافته است و به سبب انتساب به حضرت مهدی، مسجد صاحبالزمان نامیده میشود. (میرعظیمی، ص 58) در گذشته به مسجد قدمگاه نیز مشهور بوده است. (فیض قمی، ج 2، ص 667)
جمكران در گذشته روستای مهمی بوده و نام آن در كتاب تاریخ قم (قرن چهارم) بارها تكرار شده است. به گفته حسن بن محمد قمی (ص 60ـ 61) جمكران اولین روستای قم بوده است كه جم ملك آن را بنا كرد. او همچنین انتساب بنای جمكران را به سلیمان بن داوود علیهالسلام خلاف واقعیت ندانسته و ساخت محلهها و بناها و آتشكدههایی در این روستا را به شخصی به نام جلین پسر ماكین نسبت داده است.
در متون عصر قاجار به مزارع و محصولات كشاورزی جمكران اشاره شده است. (كتابچه تفصیل حالات و املاك و مستغلات وقنوات و بلوكات دارالایمان قم، ص 96ـ 97)
به گزارش تاریخ قم، اولین مسجدی كه در قم، پیش از مهاجرت اشعریان از كوفه به این شهر در اوایل قرن دوم، بنا گردید، مسجد قریه جمكران بود كه خَطّاب اسدی آن را بنیان نهاد و در آن به تنهایی نماز می گزارد. (قمی، ص 38). مدرسی طباطبایی (ج 2، ص 163ـ 164) احتمال داده است كه مسجد جمكران فعلی همان مسجد خطّاب اسدی باشد كه پس از گریز ساكنان غاضریه از قبیله بنی اسد به جمكران، به هنگام قیام مختار در كوفه، توسعه بیشتری یافت.
قول مشهور در باره ساخت مسجد كنونی جمكران به حكایتی بر میگردد كه حاج میرزا حسین نوری (1254 ـ 1320) در كتابهایش، از جمله نجم ثاقب، با استناد به كتاب تاریخ قم (اثر حسن بن محمد قمی) و نیز كتاب مونسالحزین فی معرفة الحق و الیقین (تألیف شیخصدوق، متوفی 381)، نقل كرده است. بر طبق این حكایت، حسن بن مثله جمكرانی در پی رؤیایی كه میبیند، در سهشنبه 17 رمضان 393 به خدمت امام مهدی علیهالسلام میرسد و در آن جلسه دستورِ ساخت مسجد در مكانی كه برگزیده و در آن نشانههایی قرار داده شده، نماز خاص آن مسجد و قربانی كردن یك بز و انفاق آن بر مردم به او ابلاغ میگردد. سپس سیدابوالحسن، از درآمد زمین مزبور، كه در اختیار حسن بن مسلم بوده، به اضافه وجوه حاصل از اراضی رَهَقِ ناحیه اَردَهالِ كاشان، مسجد را، با سقفی از چوب، احداث می.كند. (نوری، ص 294ـ 297؛ ناصرالشریعه، ص 234ـ 237).
محققان و علما چندین اِشكال بر این حكایت وارد كردهاند كه از آن جمله است: وفات شیخ صدوق قبل از وقوع این حادثه؛ تألیف كتاب تاریخ قم در 378 و نبودِ نسخهای از اصل عربی آن و ذكر نشدن این حكایت در نسخه فارسی آن؛ و اثباتنشدن درستی انتساب كتاب مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین به شیخصدوق. برخی نیز به این اِشكالها پاسخ دادهاند. (نوری، ص 297؛ ناصرالشریعه، ص 237ـ 239؛ فیض قمی، ج 2، ص 662ـ 663؛ مدرسی طباطبایی، ج 2، ص 164؛حاجی تقی، ص 55)
در عین حال، در دهههای اخیر بسیاری از مراجع تقلید و علما برای این مسجد احترام و قداست ویژه قائل شده و برای عبادت در آنجا حضور یافته و عبادت در آنجا را به دیگران نیز توصیه كردهاند. (میرعظیمی، ص 53ـ 74؛ زندیه، ص 77 ـ 78؛ ویژهنامه جمكران، ص 4، 20)
در باره این مسجد در هیچیك از منابع تاریخی سخنی نیست و تنها منشی قمی (ج 2، ص 1019)، ضمن وقایع سال 986، در شرححال میرغیاثالدین محمد میرمیران نوشته است كه او به هنگام توقف در قریه لَنجَرودِ قم، گاهی در مَقامِ با احترام حضرت امام صاحبالعصر و الزمان در جمكران اعتكاف میكرد كه به گفته فقیهی (1378، ص171) مقصود از آن مقام، مسجد جمكران است.
اطلاع دیگر، مأخوذ از كتیبه تاریخی مسجد، مشتمل بر شعری با مادّه تاریخ 1167، است كه به تعمیر مسجد در آن سال اشاره دارد. (مدرسی طباطبائی، ج 2، ص 164 ـ 165؛ فیض قمی، ج 2، ص 669 ـ 670؛ ناصرالشریعه، ص 233) ظاهراً در همان زمان راهی درشكهرو برای مسجد احداث گردید (قریشی، ص 66)
در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی، ساختمان مسجد قدیمی و نیمهویران بود (فقیهی، 1378، ص 274)
🔹 حسین صادقی
🆔 telegram.me/qompajoohi
همراه با کاروان سالار شهيدان حسينبن علی(ع):
ابنزياد بیتجربه، كه فردی تندخو و كجانديش بود از روی خودخواهی و فرومايگی پيشنهاد صلحجويانه امام را رد كرد. او برای پسر سعد نوشت: نامهات رسيد. مرادت را فهميدم. به حسين بگو كه او و همه همراهانش بايد با يزيد بيعت كنند. پس از آن درباره آنان تصميم خواهم گرفت و نظر خود را خواهم گفت. ابنسعد پس از دريافت حكم تهديدآميز عبيدالله گفت: همين گمان را داشتم كه ابن زياد صلح و دوستی را نمیپسندد و نمیپذيرد. حاكم ديكتاتور عراق همه راهها را بر امام حسين(ع) بسته بود، به جز يک راه و آن اين است كه بيعت يزيد را بپذيرد. كربلا تا كوفه قريب چهارده فرسخ فاصله دارد و پيک با اسب میتواند يک روز برود و برگردد. جواب ابنزياد روز پنجم محرم به عمر بن سعد رسيد. عمر عين حكم ابن زياد را براي امام فرستاد و جواب آن حضرت اين بود كه ممكن نيست من تسليم شوم: آخرين ضربهای كه میتوانند به من بزنند، ضربه مرگ است. زنده باد مرگ. (الاخبار الطوال، ص۲۲۷)
روز ششم محرم ابن سعد جواب امام را برای ابن زياد نوشت و به كوفه فرستاد. اين جواب مثل پتک فولادی به مغز ابنزياد كوبيده شد و از اين جواب شجاعانه برآشفت و دستور وحشيانهای صادر كرد، او نوشت: بين سپاه امام و آب فاصله شوند و اجازه ندهند كه اين كاروان بر آب دست يابند و قطرهای آب بنوشند. همانگونه كه اينان چنين كاری با اميرالمؤمنين عثمان خليفه متقی، پاک و مظلوم انجام دادند. (الارشاد، ج۲، ص۸۶)
@dr_marziehmohammadzadeh
از خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی
سال60
🔹دونفر از رهبران انجمن حجتیه، آقایان سجادی و رفیعی آمدند و اسنادی ازهمکاریشان با انقلاب و آماری از خدماتشان در مبارزه با بهائیها دادند. گفتندسه هزار نفر از بهائیها را هدایتکردهاند و جلوی انحراف پنجاه هزار نفر راگرفتهاند و توطئه این باند را در ایران خنثی کرده وطرفدار ولایت فقیه هستند و ازفشاری که روی آنها میآید و در بعضی از جاها، آنها راپاکسازی میکنند، گلهداشتند و از اظهارات من راضی بودند. من تأیید کردم که به آنها بایداجازه خدمت داد.
📚درباره شاهنامه دست نویس ابراهیم سلطان و کتاب چاپ لاتین آن
کتاب شاهنامه ابراهیم سلطان در سال ۲۰۰۸ میلادی توسط انتشارات کتابخانه بادلیان دانشگاه کمبریج انگلستان منتشر شد. نویسندگان خانم فیروزه عبدلاوا استاد دانشگاه آکسفورد و آقای چارلز ملویل استاد دانشگاه کمبریج هستند که این شاهکار هنری سده پانزده میلادی را معرفی مینمایند. شاهنامه دستنویس ابراهیم سلطان به دستور او بین سالهای ۱۴۳۰ و ۱۴۳۵ در شیراز تهیه گردید. ابراهیم سلطان (۱۴۳۵ ـ ۱۳۹۱) فرزند شاهرخ و نوه تیمور گورکانی است. شاهرخ برخلاف پدر، پادشاهی صلحجو بود و دربار او در هرات کانون درخشان ادب و هنر گردید. فرزندان شاهرخ به نامهای ابراهیم سلطان، بایسنقر میرزا، محمد جوکی و الغبیک هر یک در گسترش دانش و فرهنگ زمان خود کارهای باارزشی بجا گذاشتند.
بیگمان کتاب فوق یکی از بهترین کارهایی است که تاکنون در مورد شاهنامه فردوسی و کتابهای دستنویس آن، به زبان انگلیسی، انتشار یافته است.
کتاب شاهنامه دستنویس ابراهیم سلطان از آن سر گور اوزلی دیپلمات انگلیسی، بود. او که بیش از دو دهه از زندگی خود را در هندوستان گذارنید زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را در آنجا آموخت و در سال ۱۸۱۰ میلادی به سرپرستی سفارت بریتانیا در ایران برگزیده شد. دانشگاه کمبریج، کلکسیون شخصی کتابهای دستنویس سر گور اوزلی را که شامل ۳۵ کتاب دستنویس و از جمله شاهنامه دستنویس ابراهیم سلطان بود، پس از مرگ او از بازماندگان او در سال ۱۸۸۵ خریداری نمود. هماکنون شاهنامه دستنویس ابراهیم سلطان با شماره Ms Ousley Au 176 در کتابخانه بودلیان دانشگاه کمبریج نگهداری میشود.
ابراهیم سلطان در سال ۱۴۱۵ از طرف پدر فرمانروای شیراز میگردد که تا پایان زندگی خود در سال ۱۴۳۵ در این مقام باقی ماند. دربار ابراهیم سلطان همچون دربار پدر در هرات به کار هنر کتابپردازی دلبستگی ویژه نشان میداد. در این سالها در شیراز کتابهای دستنویس بسیاری آراسته به تذهیب و نقاشی مینیاتور تهیه شد که علاوه بر شاهنامه چند نسخه خطی قرآن کریم و همچنین کتاب دستنویس آراسته به نقاشی مینیاتور ظفرنادر نوشته علی یزدی، تاریخنویس دربار ابراهیم سلطان را میتوان نام برد. شاهنامه دستنویس ابراهیم سلطان دارای ۴۸۶ برگ (۹۳۶ صفحه) در اندازههای ۸/۲۸×۸/۱۹ سانتیمتر (که تقریباً اندازه یک صفحه T4 است) میباشد. هر صفحه دارای ۳۱ خط و در ۴ ستون نوشته شده است. با در نظر گرفتن فضاهای مخصوص نوشتن سرلوحهها و همچنین نقاشیها نویسندگان چنین میپندارند که این شاهنامه دارای ۵۰۰۰۰ بیت است. این شاهکار هنری دارای ۱۷۶ مینیاتور است که به غیر از چند مورد، بقیه موضوعها در شاهنامههای دستنویس پیشین نقاشی شدهاند. جدا از نقاشیها هنر تذهیب به بهترین و زیباترین نوع خود در این شاهنامه به کار گرفته شده است، و برای اولین بار هنرمند تذهیبکار به نام ناصرالسلطانی امضاء خود را در یکی از تذهیبها آورده است. این کتاب مقدمه شاهنامه ابومنصوری را دارد. اما جالب اینجاست که علاوه بر آن پیشگفتاری دارد که به مقدمه شاهنامه بایسنقری خیلی شباهت دارد. از آنجا که تاریخ نگارش شاهنامه بایسنقری چند سال پس از تاریخ نگارش شاهنامه ابراهیم سلطان است، این موضوع کمی پیچیده به نظر میرسد. برای پاسخ دادن به این معما نویسندگان بر این باورند که چند صفحه اول شاهنامه دستنویس ابراهیم سلطان سفید بوده و بعدها این پیشگفتار بر آن افزوده شد. آنها برای اثبات ادعای خود چنین استدلال مینمایند که خط این پیشگفتار با خط شاهنامه دستنویس ابراهیم سلطان که نستعلیق دهههای نخستین سده چهاردهم میلادی است اندکی تفاوت دارد. نویسندگان سپس ۴۲ نقاشی مینیاتور از ۱۷۸ نقاشی این کتاب دستنویس را با کیفیت خیلی خوب در کتاب خود چاپ کرده و در مورد هر یک از آنها توضیحات جامعی ارائه میدهند.
✍محمود متقالچی
منبع: سایت مجله فرهنگی هنری بخارا، 1389
@tabrizschoolofpersianpainting
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com