درود بر شما ???
بنده هیچ تعصبی بابت عرایضم ندارم. اگر شما سندی را معرفی فرمایید، و بنده را از اشتباه درآورید، دست شما را هم خواهم بوسید.
من یک محقق هستم و سعی میکنم روشنفکرانه به موضوعات نگاه کنم
البته اسناد شما نباید "شهادت نامه ها " باشد. این متون دارای سندیت نیستند. زیرا هم سالهای انتشار آنها با واقعه کربلا بسیار فاصله دارد (و مشخص نیست که این مطالب را نویسنده با این فاصله تاریخی از کجا استخراج کرده اند) و همچنین نویسندگان آنها مشخص نیست و تنها ادعا میشود که فلان شخصی وجود داشته و این شهادت نامه را نوشته است.
عرض بنده تنها درباره کربلا و شهادت امام حسین بود که ادعا میشود متونی پیش از صفویه وجود داشته است.
البته بعید هم نیست که افرادی که طرفدار امام حسین بودند ، متنی را نوشته باشند. ( که به دست ما نرسیده) اما این متون قابل استناد نیستند زیرا جانب دارانه هستند. یک واقعه تاریخی باید به دست یک تاریخ نگار نوشته شود
با این وجود اولین متن شهادت نامه ، دو قرن با واقعه کربلا فاصله دارد
که البته اسنادی هم وجود دارد که در دوران صفویه تمامی آنها نگارش شده و به پیش از آن نسبت داده شده است. بدین معنا که قدمت آن 400سال هم نیست. بدست صوفی گران که بعدها روحانیون شیعه را تشکیل دادند نگارش شده است.
درباره امام حسن تا حضرت مهدی هم هیچ متنی بنده ندیدم که ذکر امامت آنها باشد.
بنده ندیم.
امیدوارم شما به بنده معرفی فرمایید
درود بر شما ???
? اثبات اعتبار نقل محمد بن اسلم از علی بن ابی حمزه بطائنی
▪️ قسمت اول: جابجایی یک برگ در رجال برقی و نکته ای کاربردی در پژوهش های رجالی
اطلاعات منابع رجالی در مورد طبقهی "محمد بن اسلم الجبلی" مختلف است. نجاشی به روایت او از امام رضا علیه السلام تصریح نموده (رجال النجاشی، ص۳۶۸) و شیخ در رجال در سه موضع نام او را ذکر کرده است یکی در اصحاب امام باقر علیه السلام (رجال الطوسی، ص۱۴۶) دوم در اصحاب امام رضا علیه السلام (رجال الطوسی، ص۱۴۶) و دیگری در باب من لم يرو عن واحد من الأئمة عليهم السلام (رجال الطوسی، ص۴۴۷)
با این حال در رجال برقی وی از اصحاب امام کاظم علیه السلام شمرده شده است. (رجال البرقی، ص۵۱)
آیا می توان با استناد به این نقلِ رجال برقی، معاصرت محمد بن اسلم با امام کاظم علیه السلام را اثبات کرد؟ (۱)
پاسخ این است که این استناد صحیح نیست. در رجال برقی در اصحاب امام کاظم علیه السلام افراد متعددی بیان شده اند که در منابع دیگر از اصحاب امام رضا علیه السلام شمرده شده اند و به نظر می رسد که نسبت به ذکر شماری از افراد در اصحاب امام کاظم علیه السلام در رجال برقی اشتباهی رخ داده است.
ممکن است گفته شود که منشأ این اشتباه اتحاد کنیهی امام کاظم و امام رضا علیهما السلام (ابی الحسن) است. یعنی این افراد از "ابی الحسن" روایت کرده اند و برقی از این تعبیر، امام کاظم علیه السلام را برداشت کرده در حالی که مراد، امام رضا علیه السلام بوده است.
اما این وجه صحیح به نظر نمی رسد. چرا که تمام مواردِ اشتباه، در بخش اخیر اصحاب امام کاظم علیه السلام و به بیان دقیق تر، از محمد بن اسلم به بعد واقع شده است.
اگر منشأ اشتباه، اتحاد کنیه ی دو امام علیهما السلام بود علی القاعده این اشتباه در سراسر باب اصحاب امام کاظم علیه السلام پراکنده می شد و اختصاصی به قسمتی از این باب پیدا نمی کرد.
یکی از نکات اساسی که در پژوهش های رجالی باید مورد التفات باشد این است که پدیده های خاص (مانند اختصاص اشتباهات متعدد به انتهای یک باب) علتی خاص می طلبد و اگر در ضمن تحقیق، با پدیده هایی این چنین مواجه شدیم معقول نیست که آنها را اتفاقی و تصادفی بپنداریم؛ بلکه باید به جستجوی علتی متناسب با آن برآییم.
تحقیق مطلب این است که پس و پیش شدن ورق یا اوراقی در نسخه ی رجال برقی منشا این اختلاف شده است. بررسی تطبیقی رجال شیخ و رجال برقی ارتباط شدید این دو کتاب را روشن می کند (به این نحو که رجال برقی از منابع رجال شیخ بوده یا هر دو از منبع ثالثی اخذ کرده اند). اصحاب امام رضا علیه السلام در رجال برقی بدون مراعات ترتیب الفبا ذکر شده اند اما در رجال شیخ، این ترتیب تنها در حرف اول اسامی رعایت شده و بین خود اسامیِ آغاز شده با یک حرف، ترتیب رعایت نشده؛ با این حال ترتیب اسامیِ آغاز شده با یک حرف در رجال شیخ، مشابه ترتیب همان اسامی در رجال برقی است.
این پدیده نیز از صغریات همان نکته ای است که ذکر شد؛ این که دو کتاب، مراعات حروف الفبا را نکرده باشند و اسامی را بدون نظم ذکر کرده باشند و با این حال ترتیب یکسان داشته باشند، نمی تواند تصادفی باشد و علت خاص خود را می طلبد.
گویی مرحوم شیخ به رجال برقی مراجعه می کرده اند و با مرور از ابتدا تا انتهای هر باب اسامی آغاز شده با یک حرف را با همان ترتیب تدوین می کرده اند.
با این بررسی روشن می شود که قسمت محمد بن اسلم به بعد در اصل رجال برقی در اصحاب امام رضا علیه السلام بوده و به جهت جابجایی اوراق که در نسخ خطی رخ می دهد، در اصحاب امام کاظم علیه السلام قرار گرفته است. (۲)
نتیجه این که نمی توان با استناد به رجال برقی محمد بن اسلم را از اصحاب امام کاظم علیه السلام شمرد. البته این به معنای نفی معاصرت محمد بن اسلم با امام کاظم علیه السلام نیست.
______
۱- اثبات این مطلب در اثبات این که نقل محمد بن اسلم از علی بن ابی حمزه پیش از زمان وقف او رخ داده دخالت دارد. توضیح این مطلب در ادامه خواهد آمد ان شاء الله.
۲- اصل این نظر، متعلق به آیه الله سید موسی شبیری زنجانی است و استاد در مقالهی "ارتباط رجال شیخ و رجال برقی" به تفصیل به بررسی و اثبات آن پرداخته اند. تشابه ترتیب دو کتاب قیود و جزئیاتی دارد که در آن مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
⬅️ ادامه دارد...
برگرفته از درس خارج فقه مورخ ۱۳۹۵/۱۰/۱۴
#رجال #راوی_شناسی #منابع_رجال
@Taraaif
سلام.
با یک دختربچهی دبیرستانی باید در این موارد بحث کرد با شمای مدعی پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی نیز! یا للعجب!
اگر شخصی مثل شما مقید به این موارد نباشد، که باشد؟!
به هر حال خوشحالم که از ترس هم که شده، مجبورید درست بنویسید! ?
نکته: «ملانقطی» درست است نه «ملالغتی»! ?
متلکی باشد!
سلام علیکم
موضوعی ذهن بنده را به خودش مشغول کرده است و تصمیم گرفتم آن را با شما فاضلان ارجمند در میان بنهم باشد که مرا از آگاهیهای خویش بهرهمند سازید .
چه زمانی میتوان متنی را که پیشتر تصحیح شده است مجددا تصحیح کرد ؟
آیا با وجود چندین ایراد و نارسایی در متن پیشین و یا با یافتن نسخه یا نسخ کهنتر ضرورت تصحیح مجدد ایجاد میشود ؟
یا باید فاکتورهای دیگری نیز در کار باشد ؟
??
با عرض سلام و احترام. واقعا تشکر در تشکر از شما بابت حسن توجه اتان و یاری اتان. بنده را از جهل بیرون آوردید. گمانم رفته بود که این، حدیث و عربی است. چندین استاد را هم وقت گران بهایشان را گرفته بودم. ببخشید حدس برخی از فضلا هم به این گونه است (البته با تاکید بر اینکه نقطه ها بیش از ۶ تا می شود):
امروز زنده به ولای تو، یا علی /
امروز زنده ام به ولای تو، یا علی.
باز هم تشکر از عنایت حضرتعالی.???
ویژگیهای مقتل منظوم
سلیس: منظورم نوع پرداخت هر شاعر است؛ چون در مقتل قضیه متفاوت میشود. ذات آن داستانی است خیلی جاها شما میتوانید چیزهایی را به داستان اضافه کنید البته نه به آن منظور که تحریف شود.
دکتر مجد: بله به منظور تکمیل میشود اضافه کرد.
سلیس: همچنین میتوانید تفسیری در کنار آن بگذارید؛ حالا این تفسیر میتواند عرفانی باشد یا سیاسی باشد یا عبادی که اگر فلان کار انجام شد به خاطر فرمان خداوند بوده است و یا غیره. اینطور موارد را بنا دارید که در کارتان باشد یا نه؟ اگر هست با چه مبنایی میخواهد باشد؟
دکتر مجد: من قسمت اول را انجام میدهم. یعنی یک فضای داستانی به آن میدهم برای زیباتر شدن آن. بله چیزهایی اضافه میشود نه آنکه به قول شما برای کم یا زیاد کردن داستان باشد ولی برای اینکه تفسیر عرفانی و یا سیاسی باشد. اینها را داخل شعر نبردهام. یعنی واقعه را که صورت یک گزارش تاریخی است با هنر شعر خودم ترکیب کردم و با قلمی که سعی داشتم در آن احساس باشد. خیلی از ظرافتها را رعایت کردم تا بحث را به مخاطب منتقل کنم.
سلیس: از تکنیکهای داستانپردازی امروزی هم استفاده کردهاید؟ شفاف بپرسم: جنس کار تعزیه میشود یا مختارنامه؟ در تعزیه آدمهای بد، بد هستند و همه چیزشان بد است و آدمهای خوب همه چیزشان خوب است؛ مثلا در تعزیه شمر و عمر سعد به هم بد و بیراه و ناسزا میگویند.
دکتر مجد: خیر، این طور نیست. من در واقع سعی کردهام که آن گزارش تاریخی و واقعی که بوده است آورده شود. شما در نظر بگیرید عبدالله بن زبیر نسبت به امام حسین (ع) جایگاه پایینتری داشته است. با توجه به چیزی هم که در مقاتل نوشته شده مکالمه این دو نفر همواره با احترام بوده است. من کاملا این را در شعر حفظ کردهام. مثلاً یزید که از معاویه صحبت میکند از پدرش به کرامت سخن میگوید؛ من همان الفاظ تکریمآمیز را نسبت به پدرش آوردهام و البته در زیر آن نوشتهام به خاطر رعایت امانت این گونه نوشتهام؛ اینها صحبتهای من نیست؛ این همه ستایش معاویه و غیره به جهت رعایت امانت آورده شده است. اینگونه موارد توضیحاتش در پاورقی آورده شده است.
سلیس: دقیقا در علی نامه هم این کار انجام شده منتها او در شعرش این موارد را ذکر کرده است.
دکتر مجد: این موارد را من خیلی رعایت کردهام. از صفاتی مانند لعین و غیره استفاده نکردهام. یکی دو مورد فقط در مورد یزید، لعین را به کار بردهام؛ آن هم چون لازم بوده است و باید گفته میشده. سعی کردهام که به شعرم سمت و سوی خاصی ندهم. دو چیز را در این کار مدنظر داشتهام: اول این که گزارش تاریخی واقعه حفظ شود و دوم، احساس آن را عمیقتر کنم.
سلیس: یعنی نسبت به حالت خشک و بیروحی که در تاریخ آمده احساسیتر شود؟
دکتر مجد: بله، درست است.
با سلام و تشکر.
۱. درود بر شما، بله اتفاقا در آیه ۱۷۲ اعراف تنها موجودی که قبل از آفرینش، خدا بهش وعده داد که به تو نفسی میدهم، این نفس( خودت) با تفکر در خودت به وجود من پی میبری، یعنی قبل از آفرینش جسمی انسان، خدا او را آگاه کرد که تو وجود خواهی داشت، یادت باشد اینی که تو را به وجود آورد من بودم" پروردگارت"
۲. درباره ائمه اگر منظور همان باشد که میگویید چرا از لفظ "تجعلنی" بجای "تخرجنی" بکار نرفته؟
۳. درباره حضن به قرینه امهات نمیتواند غیر از دایه باشد، و اگر دایه باشد پس احتمال اینکه امام حسین(ع) باشد بیشتر است تا امام صادق(ع)، چون امام حسین(ع) مادرش را در کودکی از دست داد و میتوان گفت دایه داشته...
سلام. این که آن شخص چه کار کرده و مستحق نفرین شده، البته در روایت منعکس نشده است. وانگهی، این تعبیر را در روایات دیگر و به نقل از افرادی غیر از پیامبر (ص) نیز میخوانیم. ضمنا، با توجه به توضیحاتی که ادامۀ روایت ذکر شده، کامل واضح است که در روایت دارد از یک «دعا علیه کسی» یعنی نفرین بحث میشود.
[ادامه بالا] ☝️☝️
آنچه پیش آمد این بود که این سیاست زمینه اجرا نیافت و امام به یک نبرد تحمیل شده از طرف دشمن مستبدی مثل ابن زیاد با عواملی مثل شمر، تن داده و مردانه ایستاد تا شهید شد. به هر حال یادمان باشد که امام وظیفه اش حرکت در مسیر دینی بوده است، اما این مسیر، گاهی با جنگ است؛ گاهی با صلح، گاهی با تقیه. اینکه همه اینها با توجه با تلاش و نگاه دشمن به نتیجه رسیده باشد، همین است که در تاریخ آمده است. این راهی است که امامان ما همه مواردش را تجربه کرده اند.
*گفته میشود اگر جامعه معروف و منکر را فهم نکند، امر به این دو بی فایده است، حال شرایط آن دوران چگونه بوده است؟ آیا مردم معروف و منکر را میشناختند؟ آیا امام برای اقامه امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد و یا خود قصد امر به معروف و نهی از منکر داشت؟ اگر امام برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد، هدف امام کدام معروف و کدام منکر است؟
بنده عرض کردم، طرح مسأله امر به معروف و نهی از منکر، کلیت ماجرای کربلا را توضیح نمیدهد. به فرض که امام حسین (ع) در مراحل اول را این فرموده باشد، در ادامه، این بحث نبوده است، اما اینکه معروف به معنای این است که باید امر به دستوری شرعی داد که معروف یعنی میان اکثریت مردم کاملاً مقبول باشد، فکر میکنم، محل تأمل باشد. باید متخصصان و مجتهدان درباره اش بحث کنند.
معروف در اینجا، همان امر و حکم شرعی مقبول و پذیرفته شده است، البته این را میشود با شرایط امر به معروف که یکی از آنها احتمال تأثیر و دیگری نبودن خطر جانی و مالی است، درست کرد، یعنی اینکه نباید بیگدار به آب زد و هر توصیهای را به هر کسی به عنوان امر به معروف یا نهی از منکر کرد، مخصوصاً اگر خطر دارد. به هر حال، ماجرای کربلا صرفاً در این چارچوب که آقای مطهری هم بر آن تأکید دارد، قابل تفسیر نیست.
چنان که در قالب تفسیر کسانی هم که هدف را تصرف حکومت میدانند، هم به صورت نهایی قابل تفسیر نیست. این یک موردی است که باید بر اساس منابع تاریخی، مرحله به مرحله اش را متفاوت دانست، البته تحلیل مذهبی و دینی از آن و تأکید روی جنبه الهی بودن آن هم، امری گرچه فراتاریخی است، اما از نظر متدینین، قابل قبول و استناد است و بر این اساس، شاید اساساً همه این تفسیرها تغییر کند. طبعاً یک مورخی که به این دین یا این اصول مذهبی باور ندارد، این راه را نمیرود. اشکالی هم ندارد.
*پیشنهادهای سه گانه ای که عمر سعد در نامهای از قول امام حسین (ع) به عبیدالله مینویسد چقدر قابل اعتناست؟ آیا این واقعاً حرف امام بوده یا اینکه عمرسعد برای اینکه کار به جنگ نکشد و خون امام به گردن او نیفتد؛ این پیشنهادات را از دروغ از جانب خود به عبیدالله داده است؟
در سیاست، همه چیز امکان دارد. بنده کاری به اخبار مورد اشاره شما در اینجا ندارم و موردی که شما گفتید، در تاریخ سیاسی اسلام و کتاب تأملی در نهضت عاشورا از لحاظ سندی بحث کرده ام. واقدی از قدیم، روی آن تردید و حتی انکار داشت که امام مثلاً پیشنهاد رفتن نزد یزید و دست گذاشتن در دست او را داشته باشد. اما شما برای مردان سیاست، باید این احتمال را بدهید. وقتی پیامبر (ص) در حدیبیه میخواست صلح کند، بسیاری از اصحاب با کار ایشان مخالف بودند، چون تصور میکردند همه اش باید جنگ کرد، اما حضرت صلح کرد، آن هم برای ۱۰ سال؛ عنوان «رسول الله» را هم حذف کرد. شاید اگر لازم بود برای زمان بیشتر تا کمتر هم این کار را میکرد. اگر پیامبر (ص) این کار را کرده باشد، امام حسین (ع) که نواده اوست هم ممکن است این پیشنهاد را داده باشد. ما نباید جوّزده شویم. سیاست، راه حلهای خاص خود را دارد، البته برای هر رفتاری هم، نباید استناد تاریخی و دینی درست کرد و دست سیاستمداران را در تصمیم گیری بست. رهبر و همراهانش که مقبول مردم باشند و مشروعیت داشته باشند، میتوانند براساس مصالح امت اسلامی، عمل کنند و هیچ گاه نباید صرفاً نوعی خاص از برداشت عاشورایی ملاک باشد.
اگر این طور است، پس از سایر ائمه (ع) چه باید بگیریم؟ لابد خواهند گفت آنها تقیه کرده اند و تا حدودی هم درست است، البته اگر زمان، زمان تقیه باشد، باید همان را که رهبران امت میگویند، پذیرفت. ممکن است کشور بزرگی مثل ایران در اختیار شما باشد، اما خطر آن چنان باشد، که لازم باشد تقیه کرد. برخی دوست دارند، رهبران را وادار کنند که حتماً و فقط به جنگ فکر کنند. این نه با فرهنگ سیاسی امامان سازگار است و نه با فقه و نظام حقوقی فقهای بزرگ ما.
@jafarian1964
آیا تجربه دیگران و یا حتی تجربه خودمان در خواص آیات برای استناد ما کافی است؟ آیا نیاز به مجوزی از محضر امام زمان صلوات الله و سلام الله علیه نمی باشد؟ اگر نیاز نیست تفاوت شیعیان ایشان با غیر شیعیان - که به نظر و اجازه امام وابستگی ندارند و هر طور که بخواهند احکام الهی را استنباط و صادر می کنند- در چیست؟! البته این بیان به این معنی نیست که این کتاب و هر کتاب دیگر در این موضوع و موضوعات مشابه باطلند بلکه سخن از نقش امام در نقل و اجرای این مطالب است! خدا کند که امام از نویسنده و ما راضی باشد! یا مهدی
از امام علی صلوات الله و سلام الله علیه، مردی پرسید: چرا در زمان ابوبکر و عمر اینقدر فتنه نبود اما در زمان شما، فتنه های زیادی بوجود آمده است؟
امام علی صلوات الله و سلام الله علیه (چه جواب زیبایی داده است)، فرمودند: چون در زمان آن دو خلیفه، من شهروند و (به ظاهر) رعیت بودم، (و با آنکه با آنها مخالف بودم، اما با آنها، رو راست و بی کَلَک بودم)
و در حالیکه در زمان خلافت من، شما (قوم بی نظم و دروغ پرداز و ظاهر پرست و منافق) شهروند و رعیت من (رهبر با نظم و رو راست و حقیقت پسند و درستکار) هستید!
- اساسا مهم نیست حکومت امام معصوم باشد یا نباشد مهم منافق بودن رعیت و شهروندان هست، که حقایق حکومتها نشان داده می شود!
شهروند، منافق نباشد، حکومت ظالم باشد یا نباشد، امور راست و ریست می شود!
زیرا
اگر حکومت ظالم باشد، شهروندان بی کَلَک، حکومت ظالم را از بین میبرند!
و اگر حکومت ظالم نباشد، شهروندان بی کَلَک، حکومت غیر ظالم را بیشتر یاری می رسانند!
پس
هر چه بر سر ما می آید از خود ماست!
از ماست که بر ماست! 👌
«همراهی اعتقادی با اصحاب امام حسین علیه السلام»
یکی از فرازهایی که در اکثر زیارت های اصحاب امام حسین علیه السلام آمده، آرزوی همراهی با آن بزرگان است. در زیارتی که مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی (ج 4، ص 577) نقل نموده، پس از سلام دادن به سید الشهدا علیه السلام، چنین آمده است:
ثُمَّ تَقُومُ فَتُومِئُ بِيَدِكَ إِلَى الشُّهَدَاءِ وَ تَقُولُ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ ثَلَاثاً فُزْتُمْ وَ اللَّهِ فُزْتُمْ وَ اللَّهِ فَلَيْتَ أَنِّي مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً
سپس به سوی شهدا اشاره می کنی و می گویی: السلام علیکم (سه بار)، به خدا قسم رستگار شدید. ای کاش من نیز همراه شما بودم و به فوز عظیم دست می یافتم.
مشابه این فراز در زیارت های رسیده از اهل بیت علیهم السلام به فراوانی به چشم می خورد و می توان آن را یکی از آرزوهای اصلی زائران دانست. همراهی (مَعیَّت) با اصحاب سید الشهدا علیه السلام مصادیق متفاوتی می تواند داشته باشد.
معنای اولیه ای که از این جمله برداشت می شود این است که ای کاش من [زائر] نیز همراه شما در روز عاشورا بودم و در راه حضرت سید الشهدا علیه السلام به شهادت می رسیدم. این معنا بالاترین مصداق برای همراهی با اصحاب است و سعادتی فراتر از آن قابل تصور نیست. این معنا از این فراز مصداق اتمّ و اکمل همراهی با اصحاب سید الشهدا علیه السلام است.
شاید بتوان معنای دیگری از همراهی را نیز برای این فراز تصور نمود. علاوه بر آرزوی همراهی اصحاب سید الشهدا علیه السلام در روز عاشورا، می توان همراهی اعتقادی با آن بزرگواران را نیز مطرح نمود. در مطلب پیشین در این کانال عرض شد که فضیلت اصحاب سید الشهدا علیه السلام به اعتقادات آنها باز می گشت. به این معنا که زائران آرزو می کنند که ای کاش من در اعتقاد با شما نیز شریک می بودم. یعنی همان اعتقادی که شما داشتید و باعث شد به چنان درجه ای برسید که فرشتگان مقرب و انبیای الهی برای زیارت شما از خدا اجازه بگیرند، من نیز داشته باشم.
در توضیح این مطلب باید گفت، همراهی با یک عده تنها محدود به همراهی مکانی و زمانی نیست. بلکه می توان گفت که افراد می توانند در اعتقاد و باور به یک مسئله نیز یکسو و همرأی باشند و مَعیَّت در این زمینه نیز قابل فرض است. مشابه این موضوع در فرمایشات اهل بیت علیهم السلام بسیار به چشم می خورد. به عنوان نمونه تنها به چند مورد اشاره خواهد شد.
در حدیثی مشهور در نهج البلاغة آمده است که پس از جنگ جمل، یکی از اصحاب امیر المؤمنین علیه السلام، آروز نمود که ای کاش برادرش نیز در این جنگ حضور می داشت. حضرت به او فرمودند: آیا برادرت در دل همراه ما بود؟ [منظور این است که به آنچه که ما اعتقاد داریم اعتقاد داشت؟] او پاسخ داد: بله. حضرت فرمودند: پس او همراه ما بود؛ در این لشکر افرادی که در اصلاب مردان و رحم های زنان هستند حضور داشتند (نهج البلاغة، خطبه 12). علت این موضوع همراهی اعتقادی افرادی است که حتی بعدها به دنیا خواهند آمد.
در احادیث فراوانی بیان شده است اگر کسی منتظر ظهور حضرت ولیعصر علیه السلام باشد [حتی اگر در رکاب آن حضرت نبود]، مانند کسی است که در خیمه ایشان بوده و یا مانند کسی است که همراه ایشان شهید شده است (نعمانی، کتاب الغیبة، ص 329-331، احادیث 1 تا 7؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 644، حدیث 1 و 2؛ مشابه این مضمون در احادیث اهل بیت فراوان است). این را نیز می توان یکی دیگر از مصادیق همراهی اعتقادی با اصحاب حضرت ولیعصر علیه السلام دانست.
در زیارت های امام حسین علیه السلام نیز این مضمون تکرار شده است. به عنوان مثال در زیارت اربعین می خوانیم «َ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِه». اینکه عده ای به شهادت امام حسین علیه السلام راضی شدند خود نشان از وجود امری به نام همراهی اعتقادی است.
آنچه که آمد تنها نمونه های بسیار محدود در موضوع مسئله همراهی اعتقادی هستند. این احادیث نشان می دهد که همراهی اعتقادی نیز می تواند نوعی همراهی با افراد باشد. یعنی اگر کسی در مکان و یا زمان خاص با عده ای در یک جا حضور نداشته باشد، اما می تواند از نظر اعتقادی و قلبی با آن گروه همراه و همسو باشد.
@ashabalhossein
دلنوشته ی اربعین 🌹
1️⃣ زیارت به نیابت
السلام علیک یا ابا عبدالله !
السلام علیک یا صاحب الزمان !
امام صادق علیه السلام: آسمان چهل روز در عزای حسین گریست .
"کامل الزیارات"
یا ابا عبدالله ! سلام بر تو و سلام بر علی بن الحسین و سلام بر فرزندانت و سلام بر یارانت !
یا ابا عبدالله ! این روزها که چشمان فرزندت امام زمان علیه السلام برای شما خون می گرید،همه پیراهن عزا بر تن کرده اند و آمده اند کربلا،تا در اربعینِ شهادت شما،به مولایشان سر سلامتی دهند و عهدی که یارانت در شب عاشورا با شما بستند را با امام زمانشان ببندند و به ایشان بگویند :
یا صاحب الزمان !
آجرکم الله فی مصیبت جدکم
و
زیارتشان را به نیابت از امام زمان علیه السلام انجام دهند،
در سفر کربلا بیشتر از قبل مولای غریبشان را یاد کنند،
برایش بیشتر دعا کنند،
از این پس کمتر گناه کنند،
برای سلامتی اش صدقه دهند،
هر روز به ایشان سلام دهند،
دیگران را با امام زمان علیه السلام آشنا کنند،
امامشان را در ثواب زیارت شریک کنند،
در طول سفر به شیعیان امام زمان کمک کنند،
و
مثل اصحاب شما در شب عاشورا ،امام زمانشان را تا پای جان دوست داشته باشند ،
و با تمام وجود بگویند اگر ما در روز عاشورا برای یاری ات نبودیم ،آماده ایم که در ایام غیبت و انشاالله در زمان ظهور،امام زمانمان را یاری کنیم.
يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزا عَظِيما
@NikooSokhan
#دلنوشته #اربعین #حسین #امام #زیارت #یاری
✅Leader and master of believers Imām Ali (peace be with him):
🔹“Repentance is heartfelt regret, seeking forgiveness with the tongue, abandoning [the sin or ungodly lifestyle] with the limbs, and a determination never to repeat it again”.
🔸قال اميرالمومنين علي (سلام الله عليه): قال عليه السلام التوبة ندم بالقلب واستغفار باللسان وترك بالجوارح واضمار أن لا يعود
🔹امير المومنين امام علي (سلام الله عليه):
توبه عبارت است از: پشیمانی در دل، استغفار با زبان، ترک گناه در عمل و تصمیم بر عدم ارتکاب مجدّد آن
🔸امير المومنين امام علي (سلام الله عليه):
توبہ کا مطلب ہے؛ دل سے پشیمان ہونا، پہر زبان سے استغفار کرنا، اور اعضائے بدن سے گناہ نا کرنا اور پہر یہ فیصلہ کرنا کہ اب وہ گناہ دوبارہ ہرگز انجام نہ دے۔
📚غرر الحكم حديث شماره٢٧٩٨
📚جامع احاديث الشيعة ج١٤ص٣٥٤
@AbodeofWisdom
سلام و ارادت
امیدوارم چنین باشد ، اما پس از ابن شهرآشوب، کس دیگری از علمای شیعه به نسخه کامل رجال کشی دسترسی نداشته است.
من هم این شایعه را شنیده ام، اما به نظرم اگر هم راست باشد، یک نسخه از همین اختیار رجال کشی است که تسامحا (و احتمالا تسامحی از جانب کاتب) عنوان رجال کشی را بر خود دارد.
البته ممکن است کمی ترتیبش با نسخه چاپی متفاوت باشد (مثل نسخه سال 602 مکتبه مرعشیه، که البته در فهارس به اشتباه 702 ثبت شده) و همین هم باعث این توهم شده که این نسخه کامل رجال کشی است.
سلام بر شما. ببخشید که از این بنده به نام یاد کرده بودید و من ایامی را از یاران دور مانده بودم. الان دیدم که مهر خوانده شده است.
امیدوارم حمل بر بیاعتنایی نشده باشد.
عزّت زیاد.
سلام همانطور که جنابعالی تصریح کرده اید این علائم اختصاری و نمادین است که با توجه به متن معنا و مفهوم آن مشخص میشود ممکن است به جای اعداد باشد اگر نسخه تقویم و نجوم باشد و یا از نسخه های مختلف استفاده شده علامت نسخه ها باشد شما مصادیق آنها را مشخص کنید تا بتوان نظر صریح و قطعی را اعلام کرد فرضاً نسخه ادبی است یا علمی اگر تصاویری هم باشد که بهتر
✅Leader of the believers Imām Ali (peace be with him):
🔹Repentance is heartfelt regret,
🔹seeking forgiveness with the tongue,
🔹abandoning [the sin or ungodly lifestyle] with the limbs,
🔹and a determination never to repeat it again”.
🔸قال اميرالمومنين علي (سلام الله عليه):
🔸التوبة ندم بالقلب
🔸واستغفار باللسان
🔸وترك بالجوارح
🔸واضمار أن لا يعود
📚غرر الحكم حديث شماره٢٧٩٨
📚جامع احاديث الشيعة ج١٤ص٣٥٤
🔹امير المومنين علي (سلام الله عليه): توبه عبارت است از:
🔹پشیمانی در دل،
🔹استغفار با زبان،
🔹ترک گناه در عمل
🔹و تصمیم بر عدم ارتکاب مجدّد آن
🔸امير المومنين امام علي (سلام الله عليه):
توبہ کا مطلب ہے؛
🔸دل سے پشیمان ہونا،
🔸پهر زبان سے استغفار کرنا،
🔸اور اعضائے بدن سے گناہ نہ کرنا
🔸اور پھر فیصلہ کرنا کہ اب وہ گناہ دوبارہ ہرگز انجام نہ پایے۔
Join here👉🏻@AbodeofWisdom
✅Leader of the believers Imām Ali (peace be with him):
🔹Repentance is heartfelt regret,
🔹seeking forgiveness with the tongue,
🔹abandoning [the sin or ungodly lifestyle] with the limbs,
🔹and a determination never to repeat it again”.
🔸قال اميرالمومنين علي (سلام الله عليه):
🔸التوبة ندم بالقلب
🔸واستغفار باللسان
🔸وترك بالجوارح
🔸واضمار أن لا يعود
📚غرر الحكم حديث شماره٢٧٩٨
📚جامع احاديث الشيعة ج١٤ص٣٥٤
🔹امير المومنين علي (سلام الله عليه): توبه عبارت است از:
🔹پشیمانی در دل،
🔹استغفار با زبان،
🔹ترک گناه در عمل
🔹و تصمیم بر عدم ارتکاب مجدّد آن
🔸امير المومنين امام علي (سلام الله عليه):
توبہ کا مطلب ہے؛
🔸دل سے پشیمان ہونا،
🔸پهر زبان سے استغفار کرنا،
🔸اور اعضائے بدن سے گناہ نہ کرنا
🔸اور پھر فیصلہ کرنا کہ اب وہ گناہ دوبارہ ہرگز انجام نہ پایے۔
Join here👉🏻@AbodeofWisdom
🔔 حکایتی از علامه سیّد کاظم عصّار
✍🏻 مرحوم شیخ علیاصغر کرباسچیان:
🔹 «آقاى سیّد کاظم عصّار، استاد دانشگاه – که منزلشان در خیابان ایران (عین الدّوله) است – گفت:
هنگامى که در نجف اشرف مشغول تحصیل بودم، گاهى براى زیارت به کربلا مشرّف مىشدم و در حجرهٔ یکى از دوستان ساکن مىشدم. روزى رفیقم به من گفت: خوب است شما آقاى حاج سیّد احمد کربلایى را ببینید (ایشان از بزرگان تقوى و دیانت و اهل کرامت بود). گفتم: تا از استادم آقاى شریعت اصفهانى اجازه نگیرم، نمىآیم.
🔸 هنگامى که از مرحوم شریعت سؤال کردم، گفت: البته خدمت ایشان بروید، اگر یکى از یا الله هایى را که گفتهاند اثر کرده باشد، ملاقات شما با ایشان سودمند است.
🔹 بار دیگر که به کربلا رفتم، با دوستم روز پنجشنبهاى خدمت آقاى حاج سیّد احمد مشرف شدیم. ایشان فرمود: غسل کن و امشب بیا. غسل کردم و حدود مغرب که خدمتشان رسیدم، با مقدارى نان و چاى افطار کرد. در این هنگام عدّهاى براى ذکر آمدند. آقا فرمود: چون امشب یکى از اهل علم مهمان ما است، ذکر یا لطیف را مىگوییم. به حالت بیضى نشستیم، آقا فرمود: هر کسى مواظب رفیق روبروى خودش باشد.
🔸 همینطور که مشغول ذکر بودم، به فکر پدرم افتادم که در تهران مریض بود و نمىدانستم آیا مرده یا خوب شده است؟ به محض آن که این فکر به ذهنم خطور کرد، جوان ۱۸ سالهاى که روبروى من نشسته بود و شغلش عطّارى بود، گفت: آقا سیّد کاظم ناراحت نباش! پدرت نمرده و امشب در منزل کربلایى حسن در تجریش، مشغول عبادت است و حال خوشى دارد؛ مادرت هم در آنجا است.
🔹 به ذهنم خطور کرد که ممکن است به طور اتّفاقى این سخن بر زبانش جارى شده باشد. خواستم درستى این مطلب را کشف کنم، با خود گفتم: اگر به پدرم بنویسم این واقعه را در خواب دیدم که دروغ است، و اگر بگویم به چنین مجلسى رفتم، او با رفتن من به اینگونه مجالس مخالف است؛ لذا نوشتم در عالَم واقعه دیدم که در فلان شب جمعه، شما و مادرم در تجریش در منزل کربلایى حسن، مشغول عبادت بودید! ایشان در جواب نامه نوشت: خیلى خوشوقتم که شما با داشتن مقامات علمى، از مقامات معنوى هم بهرهمند شدهاید! آرى! در همان شب جمعه حال من خوب شده بود و در منزل کربلایى حسن، مشغول عبادت بودم و مادرت هم آنجا بود».
📚 (حکایات استاد، ص۶۱ – ۶۲)
https://t.me/bazmeghodsian/23701
@cheraghe_motaleeh
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com