@ihcss
ایرانداک را تنها گذاشته ایم
وبلاگ > جعفریان، رسول - ایرانداک یکی از مراکز مهم ما در زمینه فنآوری اطلاعات است، اما آنچنان که باید و شاید جدی گرفت نمی شود. چرا؟
روز یکشنبه جاری ششم خرداد ماه، عصر ساعت یک دو نیم برای بازدید به ایرانداک یا همان پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات رفتم. این بازدید با حضور جناب دکتر علیدوستی و همکاران محترمشان تا ساعت 5 بطول انجامید. سامانه های مختلف از جمله سامانه همانند جو را صبورانه نشان دادند. سامانه هایی هم برای کمک به پژوهشگران دارند که متنوع و قابل استفاده است. کار اصلی این مرکز، در حال حاضر، بر محور پایان نامه ها و گردآوری آنهاست که در سامانه گنج فراهم آمده است. متاسفانه تمام دارایی پایان نامه ای آنها 440 هزار عدد است. فکر می کنم این ده درصد پایان نامه های کشور هم نیست. دلیلش، عدم همکاری دانشگاه ها با این مرکز است. جالب است که هم قانون مجلس و هم بخشنامه های وزارت علوم این همکاری را برای دادن پایان نامه الزامی کرده اما گویی مقرر است که کسی به حرف قانون و وزیر علوم گوش ندهد. بسیاری از دانشگاهها نگران دادن پایان نامه های خود هستند یا به دانشگاههای بزرگتر نگاه می کنند. برخی از دادن اطلاعات استادان خود مثلا ایمیل یا مطالب دیگر واهمه دارند. البته تعداد اندکی از دانشگاه ها در باره ثبت پایان نامه برای اعمال همانند جویی همکاری می کنند. جالب است که برخی از دانشگاه های بزرگ در عدم همکاری اصرار دارند، چیزی که دلیل آن روشن نیست. دو مشکل هست: یکی سرقت علمی که فقط یک همانند جویی دقیق می تواند جلوی آن را بگیرد. گفتند در سال گذشته، نردیک به چهار هزار مورد فقط از مقالات مجلات دانشگاه تهران سرقت علمی صورت گرفته است. این عدد بزرگی است که سامانه همانند جو موفق به کنترل آن شده است. دیگر حبس پایان نامه هاست که از کارهای شگفتی است که در کشور انجام می شود. مشکل ما این است که مع الاسف بخش بخش قابل توجهی از پایان نامه ها، مفید نیستند و با عرض معذرت بدرد سطل آشغال می خورند. بخش دیگری هم که سودمند هستند با این رفتارها، عملا حبس شده و پژوهشگران بعدی از داشتن آنها محروم هستند. و اما قم، به جز جامعه المصطفی، بقیه مراکز اصلا و ابدا ارتباطی با ایرانداک ندارند. فکر می کنم مثلا در حوزه علمیه خواهران یا جامعه الزهرا هزاران پایان نامه هست که در اختیار ایرانداک نیست. البته شاید در خود کتابخانه های آنجاها، استفاده می شود اما به صورت عمومی استفاده نمی شود. در قم، در حوزه حقوق و فقه و فلسفه، پایان نامه های زیادی هست که عملا در چرخه علم در کشور که باید به صورت منطقی از کانال ایرانداک باشد، وارد نمی شود. حالا کار همانند جویی را مرکز نور هم انجام می دهد، اما این امر بر اساس ذخیره نورمگز و تعدادی پایان نامه است که به صورت غیر رسمی و گاه با قرارداد در اختیار آنها قرار گرفته است. برای من جالب بود که از بنده، حتی یک پایان نامه هم در ایرانداک نبود که راهنمایی کرده باشم، در حالی که در نورمگز بیش از سیصد مقاله هست! به هر حال یک مشکل پژوهش در کشور ما همین است که ذخیره علمی کمی داریم و مشکل بزرگتر این که همین را هم درست استفاده نمی کنیم. بیشتر به این دلیل که به همدیگر اعتماد نداریم. یا برای این که اصلا مصوبات دولتی برای ما بی ارزش است. در کل از این که می دیدم مرکزی درست کرده ایم ولی آن را به امان خدا رها کرده ایم، ناراحت شدم. شاید این یکی از صدها برنامه ای باشد که ما ناقص اجرا می کنیم و تازه انتظار داریم کارهایمان پیش برود و آبروی کشورمان در امر پژوهش هم حفظ شود. به نظرم نیروهای خوبی در آنجا مشغول هستند، اما اشکال این است که آنها که باید آن را جدی بگیرند، چنین کاری را نمی کنند.
دوست جوانی از من پرسید که آیا خشونت را توجیه می کنم؟ گفتم چرا چنین سؤالی می کنی؟ آیا سخنی از من در توجیه خشونت شنیده ای یا خوانده ای؟ گفت نه اما کسی گفته است که کار شما توجیه خشونت حکومت است. گفتم کسی که چنین ادعایی کرده یا اتهامی وارد آورده است لابد باید مورد یا موارد این توجیه را نشان داده باشد. گفت نه. گفتم شما چرا به گفته کسی که به دیگری افترا می بندد و هیچ دلیلی برای گفته و اتهام خود نمی آورد اعتنا می کنید؟ گفت یکی گفته و بسیاری آن را پذیرفته اند. من چگونه از کنار آن بی اعتنا بگذرم. گفتم آنها که پذیرفته اند لابد خود دلیلی بر صحت گفته یافته اند و می توانند به دیگران بگویند. گفت از بعضی از آنها پرسیده ام که دلیلشان چیست ولی آنها هم دلیلی نداشته اند. گفتم اینکه کسی به دیگری بهتان ببندد یک امر عادی است اما اگر جمعی از مردم تهمتی را که به کسی می زنند بدون تحقیق بپذیرند از راه خرد بیرون رفته اند. گفت مگر شایعه باید راست باشد که مردم آن را بپذیرند؟ گفتم شایعه در جو غوغا رشد می کند و آن را با بحث و نظر قیاس نباید کرد. گفت بحث و نظری در کار نیست. می گویند شغل اصلی شما توجیه خشونت است. پرسیدم چه کسانی می گویند و در کجا می گویند. گفت در محافل دانشگاهی و روشنفکری و حتی در مجالس زنانه مذهبی. گفتم اشتباه می کنید. روشنفکران و دانشگاهیان و دینداران سخن بیهوده نمی گویند و اگر چیزی بشنوند تا در مورد آن تحقیق نکنند تصدیق نمی کنند. گفت من همه دانشگاهیان و روشنفکران و دینداران را نمی گویم اما چیزی که گفتم از زبان کسانی شنیده شده است که در این جایگاهها قرار دارند. گفتم باکی نیست. یک روشنفکر می تواند دروغی بگوید و چند تن هم ممکن است آن دروغ را بشنوند و باور کنند پس قضیه مهم نیست. شما هم صرفنظر کنید. گفت دامنه شایعه آنقدر که شما وانمود کردید محدود نیست بلکه این نسبت که شما آن را تهمت می دانید دهان به دهان می گردد و حتی چندان روشن می نماید که گویی دلیلش با خودش است یعنی هیچکس نمی پرسد چرا می گویی و از کجا می گویی. گویی قضیه مسلم است و جای شک ندارد. گفتم کاری که من می توانم بکنم اینست که افسوس بخورم که روشنفکران ما بجای طرح مسائل اساسی جامعه و دفاع از آینده نگران توجیه خشونتند و در کمین نشسته اند که ببینند چه بهانه ای می توان گرفت تا کسانی را که بی اساس بودن مشهورات و حرفهای معمولی و سطحی آنها را نشان می دهند، بدنام کرد. گفت اگر بگویند این که می گوئید تهمت است چه می گوئید؟ گفتم وقتی کسی که در عمرش یک کلمه در توجیه خشونت و در مخالفت با آزادی نگفته است متهم به توجیه خشونت می شود نباید در دفاع از خود چیزی بگوید و اگر بگوید می گویند دیگران را متهم کرده است؟ —-از کتاب فلسفه ، سیاست و خشونت
در مدت معلوم .............. مردانگی
گفتمان کاوی جنسیتی در نقد فیلم
چند روز پیش بر خلاف عادت همیشگی به سینما رفتم. و فیلمی را دیدم که این روزها به عنوان فیلمی ساختارشکن شناخته می شود. «فی المدت المعلوم» یا «در مدت معلوم» در نگاه نخست فیلم به نظر می رسد کنشی است قهرمانانه در ساختار اجتماعی کشور است. ساختاری که مبتنی بر سانسور جنسی است و فیلم خود را در مسیر مبارزه با این ساختار معرفی می کند. نخستین صحنه فیلم حکایت گر جسارت جوانی است که بی پروا از عقده جنسی می گوید و مورد تشویق هم قطاران خود قرار می گیرد. و فیلم با محوریت این عقده پیش می رود تا به پایان برسد.
نگارنده این سطور در پی آن است که با تکیه به نگاه گفتمانی به واکاوی لایه های پنهان این فیلم بپردازد. نخستین نکته ای که به آن می پردازیم. مساله جنسیت است. سوالی که پس از دیدن فیلم پیش می آید. این است که جایگاه جنسیت در این فیلم کجاست؟ و آیا با با قطبهای جنسیتی در این فیلم روبه رو هستیم یاخیر؟ ابتدا به جنس مردانه می پردازیمُ جنسی دارای هژمونی که نمود آن را به وضوح در فیلم مشاهده می کنیم. اگر بخواهیم به نمود این هژمونی در فیلم اشاره کنیم. فعال نشان دادن مردان است گویی این فیلم فقط روایت گر صدای مردانه است. مرد برای معضل جنسیتی کتاب می نویسد و مردان دیگر باید کتاب را تایید کنند. از لحاظ مکانی مردان فیلم بالا سر زنان حضور دارند و گویی این مردان هستند که بر زنان تسلط دارند ۳- این مرد است که مردان دیگر را زیر نظر دارد تا ارتباطی با زنان نداشته باشند. برویم سراغ قطب دیگر جنسیتی یعنی زن. زن که به طوری متبحرانه در فیلم سانسور شده . می توان گفت فیلم زن را موجودی منفعل و بی اختیار نشان داده و موضوع جنسیی و رفتار جنسیتی را به زن نسبت می دهد. یک از دیالوگ های فیلم می گوید: «بزرگ می شی می بینی چر اینقدر زن تو خیابوناست؟!!» . حضور کم رنگی از سه دختر دانشجو می بینیم که در ابتدای فیلم ظهور کرده اند اما در طول روایت فیلم محو می شوند. زن موجودی معرفی می شود که باید در ارتباط با او قفل درونی داشت. و زن کتابی را که مرد نوشته را بدون هیچ اشکالی قبول می کند. و حتی واسطه برای چاپ آن می شود. زن برای اینکه از حرف مردانه مصون باشد باید به دنبال نخود سیاه برود. و سکانس پایانی فیلم که در تیتراژ ترکیب شده است. جوانی را پشت ویترین مغازه نشان می دهد و با حسرت به مانکنی زنانه که فاقد سر است خیره می شود که می توان گفت این صحنه حکایت گر این گزاره است: زن یعنی بدن. و اوج نگاه جنسیتی را در صحنه پایانی فیلم مشاهده می کنیم.
اگر بخواهیم در فضایی بینا متنی گام برداریم می توانیم بگوییم رفتار جنسیتی ازدواج موقت در برابر دیگر رفتار های جنسیتی دیگر مطرح شده مانند ازدواج سفید و رفتارهایی از این دست. و فیلم در پی طبیعی سازی این رفتار ایدیولوژیک است که با تکیه بر توصیف بالا این طبیعی سازی شکلی ناشیانه و از نگاه مردانه بوده است. اشاره کردن به مسایل جنسی با این نگاه مردانه حکایت گر عقده ای است که جامعه مردان این روزگار درگیر آن هستند که نمود آن را در زبان مردانه می توانیم مشاهده کنیم. نگارنده این سطور براین باور است اگر فیلم نگاهی متعادل به دو قطب جنسیتی مرد و زن داشت. شاید در این فرآیند طبیعی سازی بیشتر موفقیت کسب می کرد.
محمد نصراوی
۱۷ دی ماه ۹۴
:
با توجه به استقبال قشر دانشجویی و طلاب، نمایشگاه کتاب با همکاری شهرداری تهران و حرم مطهر امام خمینی(ره) محلی را به عنوان اسکان موقت دانشجویان و طلاب در مهمانسرای بهشت زهرا (س) در نظر گرفته است.
همچنین مکان های مسقف دیگری نیز برای دانشجویان و طلاب مهیا شده است. دانشجویان و طلابی که از شهرستان ها در نمایشگاه کتاب تهران حضور پیدا می کنند، می توانند به صورت رایگان از این دو مکان به منظور اسکان موقت استفاده کنند.
بر اساس این گزارش، دانشجویان شهرستانی که درخواست استفاده از اقامتگا های مذکور را دارند، می توانند از طریق تماس با شماره های
02196067432 و شماره فاکس 02196067440نسبت به ثبت نام و استفاده از این اماکن اقدام کنند.
باسلام و تحیت. بهترین راه برای مشورت گرفتن از آیین های فولکلور، ارتباط برقرار کردن با دانشنامه فرهنگ مردم ایران است. خانم محمدتبار می توانند دوستان شما را به اساتیدی در این زمینه رهنمون کنند (mari_m1290@yahoo.com)
اجمالا بنده مطالبی درباره تکریم و بازدید از سادات در روز عید غدیر دارم که نمی دانم به کار ایشان مربوط هست یا نه ...
خطایی در تحليل در گفتار دکتر سروش
اگر منابع اسلامی حديثی را نقل می کنند برخلاف نظر دکتر سروش نشانه هيچ چيزی نيست. اين طبيعت نقلگرایی در تمدن اسلامی است. مگر اينکه يا فقها بدان استناد فقهی کنند و يا در کتاب های "سنت" و "عقيده" به آن روايت به عنوان "بندی" عقيدتی استناد شود. در غير اين دو صورت صرف نقل يک روايت نشانه باورمندی ناقلان نيست. بنابراين نمی توان از نقطه نظر پديدارشناسانه آن را بخشی از "مخيال" مسلمانان قلم برد. در خصوص فقه: روشن است که مجالی است برای اختلاف آرای اجتهادی. بنابراين استناد و يا عدم استناد به خبری نهايتا در چارچوب اجتهادهای متفاوت قابل فهم است؛ مگر آنچه به مرتبه "ضروری" و يا دست کم "مجمع عليه" فراز يابد. در مورد چارچوب های "سنت"و "عقيده": جز در "ضروريات دين" و يا "اجماعات امت" سخن از "مخيال" عام مسلمانی گفتن صحيح نيست؛ عقايد در بستر تاريخی شکل گرفته اند و بنابراين بايد از اين نقطه نظر نه از "مخيال" که از "مخيال" های مسلمانی در بستر تاريخی سخن گفت.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
انتظار نوجوانان از والدین این است که آنها محرم اسرار فرزندان شان باشند؛ به طوری که فرزندان به راحتی بتوانند مشکلات شان را با والدین در میان بگذارند. به طور کلی نوجوانان از والدین شان انتظار دراند برای آنها گوش شنوا باشند و به جای سرزنش دائم آنان، درک شان کنند و مهمتر از همه اینکه اگر چیزی را به طور خصوصی به والدین خود می گویند، آنها راز نگهدار فرزندانشان باشند؛ در غیر این صورت، حتما اشخاص جایگزینی را پیدا می کنند که به احتمال زیاد این افراد از دوستان آنها هستند و البته در این مواقع مورد سرزنش والدین قرار می گیرند؛ چون پدر و مادرها نمی توانند علت صمیمیت و نزدیکی بیش از حد فرزندان شان را با دوستان خود درک کنند و با خود فکر می کنند چرا فرزندان شان به جای اینکه با آنها صحبت کنند، ترجیح می دهند با همسالان شان درد دل کنند؟
جالب این است که در بهترین حالت، نوجوانان ترجیح می دهند معلم یا مشاور مدرسه را رازدار خود بدانند که متاسفانه چون اغلب شکاف زیادی بین والدین و فرآیند مشاوره وجود دارد، آنها تمایلی برای رفتن پیش مشاور ندارند و با توجه به اینکه خانواده ها هم در این حالت رازدار خوبی نیستند و نمی توانند اعتماد فرزندشان را جلب کنند، نوجوان به پنهان کاری رو می آورد و کم کم مشکلاتش را در خانواده مطرح نمی کند و والدین هم اغلب از این رفتار گله دارند.
برای اینکه والدین چنین مشکلی با فرزندان شان نداشته باشند، باید از سبک مستبدانه، اجبار و تحکم برای پذیرفتن قوانینی که در خانواده حاکم است دوری گزینند. انطعاف پذیری بیشتری داشته باشند و با در نظر گرفتن نیازهای نوجوان شان، فضای صمیمانه و دوستانه ای را در خانه به وجود بیاورند.
⭕️ بی سوادی عاطفی چیست؟
وقتي دچار بي حوصلگي ، غمگيني، ناراحتي و....مي شوند نمي توانند توضيح دهند فقط مي گويند "حالم بده" يا"اعصابم خرُده.
اما اينكه اين حال گرفته شان ،ناشي از خستگي،احساس خجالت،طرد شدن از جمع دوستان،حسادت،حس تنفر،احساس گناه،شرمندگي و يا حقارت است
برايش مشخص و روشن نيست .
اين اصطلاح را در روانشناسي كوري عاطفي مي نامند كه بين احساسات منفي خود نمي توانند تفكيكي قائل شوند يا به خوبي ببينند.
بعضي افراد نيز دچار بي سوادي عاطفي بوده و نمي توانند براي بيان احساس درون خود واژگان مناسب پيدا كنند.
آدمها نیاز دارند بشنوند که شما دوستشان دارید،چرا امروز ناراحتید، چرا جواب تلفن ها را نمیدهیدو...
تمرین کنید احساستان را بیان کنید ...!!
روانشناسی
برشی از کتاب
🌾
@danyalshafa
🍀🍁 *زیارتی بهتر از حج*
👈🏼👈🏼 امام صادق علیه السلام:
به خدا قسم،
اگر درفضیلت زیارت امام حسین علیه السلام با شما سخن میگفتم، قطعا، حج را به طور کلی رها میکردید،
و هیچکدام از شما حج نمی رفت،
👈مگر نمی دانی که خداوند سبحان قبل از اینکه مکه را حرم خود بگیرد،
کربلا را حرم امن و مبارک خود گرفت،👉
ابن ابی یعفور عرضه داشت؛
خداوند حج بیت الله را بر مردم واجب نمود در حالی که ذکری از زیارت امام حسین علیه السلام نیاورد،
حضرت فرمودند:
اگر چه این گونه است،
چرا که این چیزی است که خداوند آن را چنین قرار داده است،
آیا نشنیده ای کلام امیرالمومنین علیه السلام را که:
همانا کف پا (باطن قدم) سزاوارتر به مسح کشیدن نسبت به روی پا میباشد،
لیکن خداوند مسح ظاهر پا را بر بندگان واجب نموده است،
آیا نمیدانی که احرام بستن اگر در حرم بود، بهتر می بود،
لیکن خداوند احرام بستن را در غیر حرم مفروض نمود.
📚وسائل الشیعه،ج14،ص514
با عرض سلام و احترام خدمت مدیر محترم کانال تلگرامی مدایح و مراثی
با سپاس و قدردانی از زحمات شما
این بیت فارسی اصلا از محمد اقبال (اندیشمند پاکستانی) نیست. بنده تمام اشعار مجموعه های فارسی اقبال را امروز نگاه کرد. در آنها نبود.
علامه محمد اقبال هرگز به عراق نرفته بود. به ایران هم هرگز نیامده بود. بسیار بسیار آرزوی زیارت قبر مطهر پیامبر اکرم ص و رفتن به حج را داشت که هرگز برآورده نشد.
اقبال در نامه هایش نوشته است که مایل نیست شاعر شمرده شود. که هزاران افسوس با تصور محض از شاعر بودن اقبال از اندیشه های بی اندازه مهم او درباره جهان و اسلام بی خبر مانده ایم. اندیشه های نابش که در نامه هایش و هفت سخنرانی او در هندوستان است.
لطف می فرمایید در کانال مفیدتان این تصحیح را مبذوب فرمایید که این بیت فارسی از علامه محمد اقبال نیست.
با سپاس فراوان و دعاگویی برای توفیقلت روزافزون شما.
با ارسال لينك فيلم به اين ربات، دوستان مي توانند هر فيلمي را، با هر فرمتي كه مي خواهند از يوتيوب دانلود كنند.🌹
⚡️با جرات می گویم مکاسب شیخ انصاری به درد امروز نمی خورد
✔️🔻محمدتقی اکبرنژاد پیش از ظهر امروز در نشست «بررسی زوائد علم اصول» در قم:
🔹من امروز این مسأله را با جرأت اعلام می کنم که با تمام احترامی که برای مرحوم شیخ انصاری قائل هستم، ایشان و کتاب شان را از ثمرات فقه و فقهاهت می دانم؛ ولی کتاب مکاسب ایشان به درد امروز نمی خورد؛ ما گفتیم توسعه یافتن علم ضرورت است که در این کتاب وجود ندارد البته ما هیچ قصد توهین و یا کوچک شماری کتاب یا نویسنده آن را نداریم.
🔹چرا طلبه بعد از چهار سال مکاسب خواندن نمی داند چک تضمینی در بانک چیست؟ برخی اساتید حوزه القا می کنند که ما می خواهیم از این طریق روش اجتهاد یاد بدهیم؛ از شما سؤال می کنم آیا مکاسب به شما طلاب روش اجتهاد یاد داده است؟ چقدر مکاسب در آموختن روش اجتهاد موفق بوده و اساسا روش شناسی را بیان کرده باشد؟ نه خود شیخ به دنبال اجتهاد پروری بوده و نه امروز استاد روش اجتهادی شیخ را دنبال می کند که شیخ از این جا شروع کرد به این کتاب استناد کرد و به این جا رسید.
🔹اصلا قبول که ما می خواهیم از این طریق اجتهاد را یاد بگیریم؛ من می گویم شما می خواهی به من روش اجتهاد یاد بدهی چرا با مسائل 150 سال پیش؟ چرا با مسائل روز روش اجتهاد یاد نمی دهی که هم به درد کارهای روزمره بخورد و هم اجتهاد را یادبگیریم و اصلا اگر این قضیه اصلاح می شد بسیاری از طلبه ها علاقه بیشتری به درس خواندن پیدا می کردند.
🔹امروز در درس های خارج باید مسائلی که در نحوه اداره جامعه و قانونگذاری و مدل های آن و تأثیر گذاری آن در حاکمیت و روش های جلوگیری از استبداد حکومت های دنیا بحث شود که از جمله فقه سیاسی است ولی ما هنوز ولایت فقیه را در درس خارج مطرح می کنیم که هیچ ارتباطی با فقه سیاسی ندارد و تکراری شده است چرا که ولایت فقیه امری مسلم و پذیرفته شده است و الان لازم است روی کارکردها و تأثیرات آن بحث کنید🔺
@namehayehawzavi
این انبوه کتاب هایی که عمر دستور سوزاندنش را داد اسم نداشت؟!
سالیان سال است که سخن از کتاب های ملت فارس است که به دستور خلیفه دوم سوزانده شد. اما چرا از این کتاب ها حتی اسمی هم باقی نماند؟! چرا حتی نام مؤلفین آنها در مصادر تاریخی ذکر نشده است؟! مگر نه این است که کتاب کلیله و دمنه توسط تمدن اسلامی منتشر شد؟! حالا چرا از میان انبوه کتاب های سوزانده شده حتی ما نام و نام مؤلفین آنها را نمی دانیم؟!
به نظر شما قضیه کمی مشکوک نیست؟
برای بحث با برخی اشخاص ابتداء باید از دین و مذهب آنها پرسید بعد وارد بحث شد ، عصمت ائمه (ع) از مسلمات و ضروریات شیعه است لذا خدشه در آن از کسی که ادعای تشیع دارد قابل قبول نیست چرا که شیعیان بخاطر عصمت ائمه (ع) پیرو آنها شده اند .
اینکه در روایات می فرمایند : " بیمنه رزق الوری " یا " بکم ینزل الغیث " یعنی به برکت و دعای شماست که خداوند نعمتهایش را بر بندگان می فرستد و الا با این گناهانی که خلائق می کنند و با این ادعاهای گزافی که در الوهیت دارند خداوند باید نعمتهایش را حبس می کرد و همه مردم را نابود می کرد .
" ایاب الخلق الیکم " یعنی مردم در امور دین و دنیایشان باید به شما رجوع کنند ، در آخرت هم برای حساب و کتاب و شفاعت به شما نیاز دارند .
" و حسابهم علیکم " یعنی حساب و کتاب در روز قیامت به اذن خدا به ائمه (ع) واگذار شده است . مگر ائمه (ع) از ملائکه کمترند که به حساب و کتاب خلائق رسیدگی می کنند ؟! وقتی چنین کاری از ملائکه شدنی باشد چرا از ائمه (ع) ناشدنی باشد ؟!
ایرانداک را تنها گذاشته ایم
وبلاگ > جعفریان، رسول - ایرانداک یکی از مراکز مهم ما در زمینه فنآوری اطلاعات است، اما آنچنان که باید و شاید جدی گرفت نمی شود. چرا؟
روز یکشنبه جاری ششم خرداد ماه، عصر ساعت یک دو نیم برای بازدید به ایرانداک یا همان پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات رفتم. این بازدید با حضور جناب دکتر علیدوستی و همکاران محترمشان تا ساعت 5 بطول انجامید. سامانه های مختلف از جمله سامانه همانند جو را صبورانه نشان دادند. سامانه هایی هم برای کمک به پژوهشگران دارند که متنوع و قابل استفاده است. کار اصلی این مرکز، در حال حاضر، بر محور پایان نامه ها و گردآوری آنهاست که در سامانه گنج فراهم آمده است. متاسفانه تمام دارایی پایان نامه ای آنها 440 هزار عدد است. فکر می کنم این ده درصد پایان نامه های کشور هم نیست. دلیلش، عدم همکاری دانشگاه ها با این مرکز است. جالب است که هم قانون مجلس و هم بخشنامه های وزارت علوم این همکاری را برای دادن پایان نامه الزامی کرده اما گویی مقرر است که کسی به حرف قانون و وزیر علوم گوش ندهد. بسیاری از دانشگاهها نگران دادن پایان نامه های خود هستند یا به دانشگاههای بزرگتر نگاه می کنند. برخی از دادن اطلاعات استادان خود مثلا ایمیل یا مطالب دیگر واهمه دارند. البته تعداد اندکی از دانشگاه ها در باره ثبت پایان نامه برای اعمال همانند جویی همکاری می کنند. جالب است که برخی از دانشگاه های بزرگ در عدم همکاری اصرار دارند، چیزی که دلیل آن روشن نیست. دو مشکل هست: یکی سرقت علمی که فقط یک همانند جویی دقیق می تواند جلوی آن را بگیرد. گفتند در سال گذشته، نردیک به چهار هزار مورد فقط از مقالات مجلات دانشگاه تهران سرقت علمی صورت گرفته است. این عدد بزرگی است که سامانه همانند جو موفق به کنترل آن شده است. دیگر حبس پایان نامه هاست که از کارهای شگفتی است که در کشور انجام می شود. مشکل ما این است که مع الاسف بخش بخش قابل توجهی از پایان نامه ها، مفید نیستند و با عرض معذرت بدرد سطل آشغال می خورند. بخش دیگری هم که سودمند هستند با این رفتارها، عملا حبس شده و پژوهشگران بعدی از داشتن آنها محروم هستند. و اما قم، به جز جامعه المصطفی، بقیه مراکز اصلا و ابدا ارتباطی با ایرانداک ندارند. فکر می کنم مثلا در حوزه علمیه خواهران یا جامعه الزهرا هزاران پایان نامه هست که در اختیار ایرانداک نیست. البته شاید در خود کتابخانه های آنجاها، استفاده می شود اما به صورت عمومی استفاده نمی شود. در قم، در حوزه حقوق و فقه و فلسفه، پایان نامه های زیادی هست که عملا در چرخه علم در کشور که باید به صورت منطقی از کانال ایرانداک باشد، وارد نمی شود. حالا کار همانند جویی را مرکز نور هم انجام می دهد، اما این امر بر اساس ذخیره نورمگز و تعدادی پایان نامه است که به صورت غیر رسمی و گاه با قرارداد در اختیار آنها قرار گرفته است. برای من جالب بود که از بنده، حتی یک پایان نامه هم در ایرانداک نبود که راهنمایی کرده باشم، در حالی که در نورمگز بیش از سیصد مقاله هست! به هر حال یک مشکل پژوهش در کشور ما همین است که ذخیره علمی کمی داریم و مشکل بزرگتر این که همین را هم درست استفاده نمی کنیم. بیشتر به این دلیل که به همدیگر اعتماد نداریم. یا برای این که اصلا مصوبات دولتی برای ما بی ارزش است. در کل از این که می دیدم مرکزی درست کرده ایم ولی آن را به امان خدا رها کرده ایم، ناراحت شدم. شاید این یکی از صدها برنامه ای باشد که ما ناقص اجرا می کنیم و تازه انتظار داریم کارهایمان پیش برود و آبروی کشورمان در امر پژوهش هم حفظ شود. به نظرم نیروهای خوبی در آنجا مشغول هستند، اما اشکال این است که آنها که باید آن را جدی بگیرند، چنین کاری را نمی کنند.
شما چرا به جان حرف توجه نمی کنید ؟!! اشکال شما با این پیش فرض بود که گوینده چون خداست پس باید یک " قل " گفته می شد و الا خود خدا که " ایاک نعبد " نمی گوید .
عرض ما این بود که مگر خود خدا بسم الله می گوید ؟!!
پس سخن خدا بودن لازمه اش این نیست که در همه موارد " قل " گفته شود .
اجمالا تردیدی نیست که بسیاری از پژوهش های جدید در مورد عاشورا و سید الشهدا، بسیار قوی تر از بسیاری از منابر این موضوع و از جمله منابر آقای مطهری هستند. ولی قضاوت کلی شما در مورد حماسه حسینی هم نتیجه اش عکس مقصودتان می شود. به گمانم آقای صدری و آقای صالحی با دو نگاه مختلف هر یک در نقد حماسه حسینی تا حدی توفیق داشته اند. به هر حال اگر حماسه حسینی نکات مثبتی دارد، باید آسیب هایش را هم دید. این بد است که ما یک اثر را یا صرفا بد می بینیم و یا صرفاً خوب. ولی اجمالاً سخت نیست که با توجه به نقدهای جدید نکات مثبت حماسه را گرد آورد، و در عین حال آسیب هایش را هم بین عموم نشر نداد! بسیاری مثل بنده که کلاً آثار دیگری را ترجیح می دهیم. ولی دوستداران این اثر چرا چنین نمی کنند و می خواهند تا چند قرن این کتاب را به همین شکل به مردم توصیه کنند؟
با عرض سلام و احترام.
این معجم، در کتابخانه پژوهشکده حج و زیارت (قم) است. آنها برای تهیه کتاب می توانند راهنمایی کنند. با سپاس. 🙏🙏🙏
واکنش آیة الله فاضل لنکرانی به اظهارات رحیمپور ازغدی در خطبه های پیش از نماز جمعه: چرا بعضیها با ادعاهای دروغ به حوزه حمله میکنند؟ / آیا این خدمت به انقلاب است که چشم خود را ببندیم و بگوییم حوزه در این ۴۰ سال چه کار مفیدی کرده؟ این، تدین، عقل و انصاف است؟ / اول به حوزهها بیایید و فعالیتها را ببینید بعد داد و فریاد کنید / مراکزی که دنبال تضعیفاند، بدانند کور خواندهاند؛ چرا که حوزه را نمی توانند خاموش کنند. حوزه متقوم به اموری است که به برکت علم و معنویت، درایت، بصیرت و سیاسیت دارد حرکت می کند. (پایگاه خبری تحلیلی انتخاب).
♦️نکته مهمی که در اظهاراتی از نوع اظهارات فوق مورد غفلت واقع شده این است که اهمیت زیارت مراقد مطهّره از جهت تعظیم شعائر و تقرّب الی الله و کسب فیوضات معنوی، ادای ادب و احترام به پیشوایان هدایت، و سپاس نعمت هدایت به ولایت است، نه شفا گرفتن و خواسته های شخصی. چرا که از هزاران متوسّل به اعتاب مقدسه تعداد بسیار بسیار معدودی شفا می یابند، و بنای پروردگار عالم بر این نیست که با توسل، حکمت خود را ابطال نماید.
ای کاش فتوانویسان جوان تأمل بیشتری در باب فلسفه زیارت نموده و آن را به خواسته های دنیوی زائرین تنزّل نمی دادند و در پاسخ به دشمنان اهل بیت (ع) نیز فلسفه واقعی زیارت را تبیین می نمودند!.
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com