مجموعة

گنجینه مکتوب

گنجینه مکتوب
188
عددالاعضاء
2,436
Links
3,899
Files
150
Videos
7,384
Photo
وصف المجموعة
Forwarded From علي رجب زاده
Forwarded From سرای کتاب
كتاب نایاب " زن در طول تاريخ " اثر "دكتر كمال مظهراحمد" می‌باشد كه دو دهه پيش به فارسی ترجمه گشته است.

كتاب زن در طول تاريخ به مسئله زن و جايگاهش در اجتماع و نوع ديد جامعه به او مي‌پردازد. نويسنده از اين كه زن همواره جنس دوم تلقی شده و  اسير خانه و تحت فرمان مرد بوده‌است شكايت كرده و می‌كوشد به ظلمی كه به وسعت يك تاريخ به زن وارد آمده است، بپردازد. او در اين كتاب به وضعيت زن در ملل شرقي و اروپايی و نوع زندگی و دستمزد و نگاه جامعه به آن‌ها از ابتدای تاريخ تا دوران معاصر می‌پدازد.
Forwarded From سرای کتاب
Forwarded From سرای کتاب
Forwarded From سرای کتاب
واکنش دولت‌آبادی به فروش «کلنل» جعلی

محمود دولت‌آبادی نسخه عرضه‌شده از رمانز «کلنل» در دست‌فروشی‌های خیابان انقلاب را سرشار از جعل و تحریف دانست و گفت: این کتاب به قلم من هیچ ربطی ندارد.


این نویسنده در واکنش به انتشار گزارش «کلنل»فروشی در خیابان‌های پایتخت به ایسنا،گفت: توصیه من به خوانندگان آثارم این است که نباید این کتاب را بخوانند. این کتاب فقط اسمش مال من است و هر چه در آن آمده اثر من نیست.


او ترجمه و انتشار این کتاب را یک "دسیسه کثیف" توصیف کرد و افزود: من از ناشر قلابی کتاب شکایت کرده‌ام که به دادگاه نرفته و غیابی حبس گرفته است. از او خواستم بیاید صحبت کند که فعلا طفره رفته و در صورتی که باز طفره برود جریان روند قانونی‌اش را طی خواهد کرد.


دولت‌آبادی در پایان گفت: من بیش‌ترین سهم انتشار غیرقانونی این کتاب را متوجه مسئولان فرهنگی می‌دانم که قول انتشار کتاب را دادند ولی همزمان این کتاب جعلی منتشر شد.


به گزارش ایسنا، رمان دولت‌آبادی که در ایران با نام «زوال کلنل» به چاپ سپرده شده و ترجمه‌هایش با نام «کلنل» به چاپ رسیده چند سالی است که در انتظار دریافت مجوز نشر است.
Forwarded From سرای کتاب
Forwarded From سرای کتاب
نویسنده “زوال کلنل” محمود دولت‌آبادی نیست!

اين نسخه جعلی را نخرید و نخوانید.

داشتم کتابی می خواندم به نام «زوال کلنل» که تازگی ها وارد بازار قاچاق شده و دست به دست مي گردد.
نويسنده کتاب را نمی شناسم. قطعا محمود دولت آبادی نيست. اين نثر شلخته و زبان سطحی و ولنگار، نمي تواند مال دولت آبادی باشد. آخر او آنقدر با واژه ها کشتي می گيرد تا رامشان کند و در نهايت به زيباترين شکل در کنار هم بچيندشان.
وسواس زبانی و کلامی او زبان زد همگان است. اما در اين نسخه، هيچ اثری از آن همه وسواس و خلاقيت زباني ديده نمي شود. به نظر می رسد کار يکي از نوقلمان خارج نشين باشد؛ کساني که ارزش واژه ها را نمی دانند و فقط به قصه گويی توجه دارند. البته مي دانيم که دولت آبادی هم رمانی دارد به همين نام که چون در ايران اجازه نشر نيافته، به زبان آلمانی ترجمه و منتشر شده است. حدس می زنم يک مترجم تازه کار که نمی داند دولت آبادی افعال «می نمود يا می گردد» را به کار نمی برد، از روی رمان کلنل، نسخه ای با سليقه سطحی خود نگاشته و به جای اثر سترگ و درخشان دولت آبادی قالب کرده است. هر صفحه ای از اين کتاب را مي خواندم، دولت آبادی را مي ديدم که با چشمان گريان و چهره ای خشمگين به ديوار تکيه داده و مي خروشد.
آخر چرا بايد به چنين عقوبتي گرفتار شود؟ [...] سرگذشت کلنل، شخصيت اصلی اين رمان، بخشی از تاريخ معاصر است [...] آنها که در بخش مميزی کتاب کار می کنند، لابد می دانند که اين روز ها، نمی توان مانعی برای جريان فرهنگ و هنر ايجاد کرد. کافي است اثری خلق شود، خود اثر راهش را به سوی مخاطب پيدا می کند. اين وسط علاوه بر ضايع شدن حق وحقوق خالق اثر، شان و اعتبار اثر هم مخدوش می شود. من به عنوان يک دوستدار ادبيات معاصر، از همه کسانی که مشتاقند اين کتاب را بخوانند، خواهش مي کنم، اين نسخه جعلی را نخرند و نخوانند. باور کنيد پشيمان خواهيد شد. من که نيمه کاره رهايش کردم.

روزنامه شرق | احمد طالبی نژاد |
Forwarded From جواد طباطبايي
انقلاب در درونِ منطقِ تولیدِ علم حادث می‌شود و ذاتی آن است و نمی‌توان احکام منطق سیاست انقلابی را از بیرون در مورد آن به کار برد. دو وجه از انقلاب در تاریخ علم را کمابیش می‌شناسیم. نخست، «انقلابی» در درون نظام علمی که در دوره‌هایی از تاریخ بشر اتفاق افتاده است : انقلاب در یونان سدۀ پنجم پیش از میلاد، انقلاب در عصر نوزایش اسلام و عصر زرین فرهنگ ایران، تحولی در برخی از وجوه علم در اروپا در سدۀ دوازدهم، که «انقلاب پاپی» یا نوزایش سدۀ دوازدهم خوانده می‌شود، نوزایش سده‌های پانزدهم و شانزدهم همۀ این تحولات ژرف در نظام تولید علم انقلاب‌هایی از درون در علم بوده‌اند، در حالی‌که انقلاب‌هایی مانند دگرگونی‌ها در بنیاد نظام علمی که در زمان استالین به زعامت لیسنکو در شوروی در دهۀ چهل سدۀ بیستم و انقلاب فرهنگی در زمان مائو تسه دون در چین در دهۀ شصت همان سده به رهبری همسر صدر مائو و همدستان او صورت گرفت، صورت‌هایی از انقلاب از بیرون بودند که به نظام علمی آن کشورها تحمیل شدند و به درجات متفاوتی ورشکستگی آن نظام‌های علمی را به دنبال آورند.
Forwarded From unknown
سخنرانی دکتر فاطمه طباطبایی در انجمن علمی عرفان اسلامی :
در زمان امام حسین، چه منکراتی در جامعه وجود داشت ؟

دکتر فاطمه طباطبایی عروس امام و استاد حوزه و دانشگاه ، با طرح این سوال که در زمان امام حسین، چه منکراتی در جامعه وجود داشته است، گفت: « حاکمان یعنی کسانی که بر جان و مال و ناموس مردم حکومت می کنند، باید شریعت پیامبر را زیبا و مورد پسند عقل و شرع قرار دهند.امام حسین(ع) این منکرات را این گونه بیان می کنند: حاکمان،ملازم شیطان شده اند، از اطاعت خدا سر باز زده اند، حدودالهی را تعطیل کرده اند، به جای اصلاح، فساد می کنند،اموری که در شریعت جدم حلال شمرده شده حرام و حرام را حلال کرده اند، علائم هدایت را دگرگون کرده اند؛ یعنی آن علائمی که انسان ها به کمک آن ها می توانستند به سمت خدا بروند و خدا گونه شوند،به گونه ای طراحی شده که به سمت شیطان می روند، ارزش ها ی انسانی به ارزش های شیطانی تبدیل شده است.»
طباطبایی ادامه داد: «افراد پست و حقیر، دیگران را حقیر و پست می خواهند و تحمل انسان را ندارند؛ زیرا شیطان صفت شده اند و دشمنی شیطان با آدم، نزاعی دیرینه است؛ اما نکته در این است که مسئولان و حاکمان هر نظامی، این مطالب را قبول دارند، ولی خود و زیر مجموعه خود را از چنین عیوبی پاک و پیراسته می دانند.»
طباطبایی با بیان این که مردم نیز باید به امر به معروف و نهی از منکر نسبت به حاکمان خود بپردازند، گغت: «یکی از مراتب امر به معروف و نهی از منکر به مردم تعلق می گیرد که دولتمردان و صاحبان مناصب را نقد کنند و علائم وارونه شده را تذکر دهند. ولی متاسفانه مسئولان این وظیفه و رسالت مردم را نادیده می‌گیرند و گاه منتقدان را دشمن می پندارند در حالی که خود می دانند که برخی انتقادها از سر دلسوزی است و هر منتقدی دشمن نیست، از این رو، یا آن را بی جواب می گذارند، تا رفته رفته لوث شود و مردم از بیانش خسته و ناامید شوند، و یا آن را دشمنی با نظام و کشور قلمداد می کنند، که بستگی به مرام و انسانیت آنان دارند. وقتی مسئولی هشدار و نقد مردم را نشنود و خود را پاسخگوی مردم نبیند، رفته رفته شیطان بر او مسلط می شود و به میزان تسلط شیطان، از انسان ها، فاصله می گیرد؛ تا آن جا که دشمن آن ها می‌شود و به اندازه قدرتش، با آنها دشمنی می کند و از هیچ امری باکی ندارد. این خصلت شیطان است که باطل را برای او حق جلوه می دهد.»

@hammihann