2) سحرگاه دوم
خدایا...
حقیقتا راههای درخواست را به سوی تو پر رفت و آمد می یابم
و سرچشمه های امید به تو را لبریز
و یاری جستن از بخششت برای آن کس که در آرزوی توست، رواست
دروازه های دعا به آستان تو برای دادخواهان گشوده است
و می دانم که تو برای امیدواران در جایگاه اجابت هستی
و برای گرفتاران در جایگاه دادرسی
می دانم که حقیقتا هر چقدر تنگ نظران مانع هستند، در عوض آن، به بخشش تو
و خشنودی به فرمانت می توان پناه برد
و از نیازمندی به آن چه در دستان دنیاطلبان است، رهایی یافت
و حقا که کوچ کننده به سوی تو چقدر راهش نزدیک است!
و حقا که تو از آفریده هایت پوشیده نمی شوی
مگر آن که کردار آنان در پیشگاه تو، حجابشان شود
اینک به طلب خواهشم به سوی تو رهسپار شده ام
و برای خواسته ام به تو روی آورده ام
زاری ام را به درگاه تو
و توسلم را به صدا زدن تو قرار داده ام
بدون آن که لایق آن باشم که تو به من گوش سپاری
و بی آن که مجبور به عفو و گذشت از من باشی
بلکه به این خاطر که به بزرگواری ات اطمینان دارم
و به راست بودن وعده ات آرام گرفته
و به ایمان به یگانگی تو پناه برده
و به شناختنت یقین آورده ام
که مرا جز تو پروردگاری نیست
و تویی که جز تو معبودی سزاوار پرستش نیست
و تویی آن یگانه ای که شریک ندارد
فرازی از ابتدای دعای ابوحمزه
سحرگاه چهارم
سرورا..!
تو را می خوانم
با زبانی که گناهش آن را لال ساخته!
پروردگارم...
با دلی که جرمش آن را در هم پیچیده با تو نجوا می کنم
تو را می خوانم ای پروردگارم...
در حالتی از ترس و اشتیاق، امیدواری و هراس
مولای من!
آن گاه که گناهانم را می نگرم، شیون می کنم
اما به بزرگواری ات که می نگرم به طمع می افتم
پس چنان چه، گذشت کنی
بهترین مهربان، تو هستی
و اگر عذابم کنی، هرگز ستمکار نیستی
خدایا...
اگر با وجود انجام کارهایی که تو خوش نداشتی
باز هم گستاخی کرده و از تو درخواست می کنم
دلیلش بخشش و بزرگواری توست!
و با وجود شرم اندکم، ابزار من در سختی ها
نرمش و مهربانی توست
و امید بسته ام که تو مرا بین این حال و آن آرزو
ناامید نخواهی کرد
پس امیدم را محقق کن
و صدایم را بشنو
ای بهترین کسی که اهل دعا او را می خوانند
و برترین کسی که یک امیدوار به آن امید دارد
فرازی از ابتدای دعای ابوحمزه
جرعه ای از جام سحر
سحرگاه پنجم
سرورم!
آرزویم بس بزرگ و کردارم بس ناخوشایند است
پس از بخششت به قدر آرزویم عطایم کن
و مرا به کردار بدترم سرزنش مکن
زیرا که کرم تو از مجازات گناهکاران باشکوهتر است
و بردباری ات بسی بزرگتر است از کیفر دادن تقصیرکاران
و من... سرورم
به بخششت پناه خواهم آورد
از تو به خودت می گریزم
و آن چه را که از چشم پوشی از کسی که به تو خوش گمان است، وعده داده ای
از تو درخواست میکنم
و گر نه، من چیستم ای پروردگار من؟!
و چه اهمیتی دارم؟!
تو به فضل خودت به من ببخش
و به گذشت خودت، به من تصدق کن
پروردگارم...
مرا به خطا پوشی خودت، بپوشان
و به بزرگی آبرویت، از سرزنش من درگذر
چرا که من اگر آن روز جز تو
کس دیگری بر گناهم آگاه می شد، هرگز انجامش نمیدادم
و اگر از کیفر فوری تو می ترسیدم از آن پرهیز می کردم
نه به این دلیل که تو خوارترین بیننده و یا بی ارزش ترین داننده ای... نه
بل که از آن رو که تو پروردگار من! بهترین پوشاننده و محکم ترین فرمانروا
بزرگوارترین کریمانی!
خطاپوشی
آمرزنده ی گناهانی
داننده ی اسرار نهانی
به بزرگواری ات، گناه را می پوشانی
و بردباری ات مجازات را به تأخیر می اندازی...
فرازهایی از دعای ابوحمزه
جرعه ای از جام سحر
7) سحرگاه هفتم
خداوندا...
ما نمی دانیم چه چیز را سپاس گوییم؟!
زیبایی ای را که پراکندی؟
یا زشتی ای را که پوشاندی؟!
غمخواری و نعمت بخشی بزرگت؟
یا نجات ها و سلامت بخشی های فراوانت را؟
ای دوستدار هر آن کس که با تو دوستی می کند...
و ای روشنی چشم آن کس که به تو پناه می جوید
و با پیوستن به تو، از دیگران می گسلد...
تویی نیکوکار...
و ماییم بدکردار...
پس... به زیبایی آن چه نزد توست
از زشتی آن چه نزد ماست، درگذر!
و کدام بی خبری است که بخشندگی ات آن را فرانگیرد؟!
و کدام زمان، طولانی تر از مهلتی که تو داده ای؟!
کرده های ما در کنار نعمت های تو چه ارزشی دارند؟!
و چگونه کرده هایمان را بیفزاییم تا در برابر کرم تو جا گیرد؟!
و چگونه با همه ی رحمتی که از تو گسترده است
گناهکاران در تنگنا قرار گیرند؟!
ترجمه ی آزاد فراز دیگری از دعای ابوحمزه
جرعه ای از جام سحر
10) سحرگاه دهم
ای مولای ما...
خودمان می دانیم که به دلیل کرده هایمان سزاوار چه هستیم!
اما... تو به ما و دانسته های ما آگاهی
که هرگز ما را از خودت منصرف نخواهی ساخت
حتی اگر سزاوار رحمتت نباشیم
پس سزاوار توست که بر ما و بر گناهکاران
با فضل گسترده ات بخشش کنی
پس بر ما به آن چه شایسته ی توست، منت گذار
و بر ما ببخش که ما نیازمندان جایزه ی توییم
ای بسیار آمرزنده!
ما به نور تو هدایت یافتیم
و با بخشش تو بی نیاز شدیم
با نعمت تو صبح و شام کردیم
گناهان ما پیش روی توست...
خدایا... از آن ها آمرزش تو را میطلبیم
و به تو باز می گردیم
تو... با نعمتها با ما دوستی می کنی
و ما... با گناهان، با تو رویا رو می شویم!
همواره خیر تو به سوی ما فرو می ریزد
و پیوسته پلیدی ما به سوی تو فرا می آید!
فرشته ای والا، با کرداری زشت از جانب ما نزد تو می آید
اما باز هم بازت نمی دارد از این که
با نعمتهایت ما را در برگیری و بر موهبتهایت بیفزایی!
ترجمه ی آزاد فرازی دیگر از دعای ابوحمزه
جرعه ای از جام سحر
13) سحرگاه سیزدهم
خدایا...
آنان که از تو منحرف شدند، دروغ گفتند
در گمراهی دوری، گرفتار آمدند
و به زیانی آشکار خسارت دیدند
خدایا بر محمد و خاندانش عنایت کن
و مرا فرجامی نیکو ده
و در آن چه از کار دنیا و آخرت برایم مهم است، کفایتم کن
بر من کسی را چیره مساز که بر من رحم نمیکند
محافظی پایدار از سوی خودت بر من بگمار
و شایستگی آن چه را که بدان نعمتم داده ای، از من نگیر
از زیاده بخشی ات رزقی گسترده و حلال و پاکیزه روزی ام کن
خدایا...
به پاسداری ات مرا حفظ کن
و به محافظت خودت نگهدارم باش
و به امان خودت امانم بخش
و حج خانه ی محترمت را در این سال و هر سال روزی ام کن
و زیارت مزار پیامبرت و امامان را
پروردگارا...
از این شهادتگاه های ارجمند
و ایستگاه های با کرامت، برکنارم مکن
خدایا...
توبه ام ده تا سرکشی ات نکنم
و تا زنده ام، شب و روز، نیکی و عمل به آن را
و حساب بردن از تو را به من الهام کن
ای پروردگار جهانیان...
ترجمه ی آزاد فرازی از دعای ابوحمزه
جرعه ای از جام سحر
14) سحرگاه چهاردهم
خدایا...
هر گاه گفتم که دیگر آماده و مهیا می شوم
و در پیشگاهت به نماز می ایستم و با تو مناجات می کنم
هنگامی که نماز گزاردم بر من خواب آلودگی انداختی!
و چون با تو نجوا کردم، از من حال مناجات را بازگرفتی!
چرا هر گاه گفتم از درون شایسته
و به همنشینی با توبه کاران نزدیک شده ام،
آزمونی بر من عرضه داشتی که پایم را لغزاند؟!
و میان من و خدمت به تو فاصله شد؟!
سرور من...
نکند مرا از درت رانده و از خدمتت محروم کرده ای؟!
یا شاید مرا چنین دیده ای که
حق تو را سبک می شمارم و دورم ساخته ای؟!
یا شاید دیده ای که از تو روی میگردانم و از من بدت آمده؟!
نکند در جایگاه دروغگویان مرا یافتی و دورم انداختی؟!
یا مرا دیدی که نعمتهایت را سپاس نمی گزارم و محرومم کردی؟!
ترجمه ی آزاد یکی از زیباترین فرازهای دعای ابوحمزه
جرعه ای از جام سحر
17) سحرگاه هفدهم
خدای من...
نافرمانی ات نکردم، آن گونه که در حین ارتکاب،
منکر پروردگاری ات باشم
و نه چنان که فرمانت را خوار شمارم
یا جسورانه به عقوبتت رو کنم، یا تهدیدت را حقیر شمارم!
اما...
خطایی رخ داد و نفسم مرا فریفت...
هوایم بر من چیره گشت و شقاوتم نیز یارش شد...
و پرده پوشی آرام تو مغرورم ساخت
از این رو در سرکشی و مخالفت با تو کوشیدم...
و اینک...
کیست که مرا از عذابت رهایی بخشد؟!
و فردا روز... از دست دشمنان، خلاصم سازد؟!
اگر رشته ی خود را از من بگسلی
به ریسمان چه کسی درآویزم؟!
ای واااااای...!
بر آن چه کتابت، از کرده ام برشمرده!
کرداری که اگر امیدم به بزرگواری ات و گستره ی رحمتت نبود
و این که از ناامیدی نهی کرده ای...
قطعا با یادآوری آن ها ناامید می شدم!
ای بهترین کسی که دعا کنندگان می خوانندش
و ای فزون بخش ترین کسی که امیدواران به او امید دارند...
ترجمه ی آزاد فرازی از اوسط دعای ابوحمزه
جرعه ای از جام سحر
21) سحرگاه بیست و یکم
خدایا...
آیا با این زبان گنگ... سپاست گویم؟!
یا با نهایت تلاش(نکرده) در کردارم تو را راضی کنم؟!
ای پروردگار من...
زبان من در کنار سپاس تو
و کردار من، در کنار نعمت و نیکی تو چه ارزشی دارد؟!
خدای من...
بخششت آرزویم را گسترده داشته
و قدرشناسی ات کرده ام را پذیرفته
سرورا...
به تو مشتاقم و از تو بیمناک...
آرزومند توأم و آرزویم مرا به سوی تو میکشاند
ای یگانه...
همتم معطوف به توست
و هر آن چه در نزد توست، رغبتم را به تو گسترش می دهد
امید خالصانه و بیمناکی ام برای توست
محبتم به تو انس دارد
به دست خود، خود را به سویت افکنده ام
و به ریسمان طاعتت به یاری ترس خویش آمده ام
مولای من...
با یاد تو دلم زنده می شود
و با خنکای نجوای تو رنج ترس از من رخت می بندد
پس ای مولا... و ای آرزوی من...
و ای نهایت درخواست من...
میان من و گناهم
که مانع پایبندی ام به پیروی از تو میشود، جدایی انداز!
ترجمه ی آزاد از فرازهای پایانی دعای ابوحمزه
جرعه ای از جام سحر
22) سحرگاه بیست و دوم
خدایا...
درخواست من از تو
تنها به امید دیرینه و طمع شدیدم به توست
و از سر آن رأفت و مهربانی است که بر خودت واجب کرده ای
پس فرمان از آن توست که یگانه ای و شریکی نداری
و آفریده ها همگی روزی خوار تو و در سیطره ی تو أند
و همه چیز در برابر تو خاکسار...
تویی که فرخنده ای ای پروردگار جهانیان...
خدای من...
آن گاه که دلیلم بریده می شود (عذر و بهانه ای ندارم)
و زبانم از پاسخ به تو لال می گردد
و مغزم به هنگام پرسشت، آشفته می گردد...
پس ای امید بزرگ من...
ناامیدم مکن!
و نیز آن گاه که درماندگی ام شدت می گیرد
به خاطر نادانی ام، مرا رد مکن!
و به خاطر کمی بردباری ام، از من دریغ مکن!
و به خاطر بی نوایی ام بر من ببخش...
و به خاطر ناتوانی ام، با من مهربان باش
سرور من...
اعتماد و تکیه ام، امید و توکلم به توست
و به مهربانی تو آویخته ام
و بارم را به آستان تو فرود آورده ام
و به بخشش و بزرگواری توست که قصد کردم از تو درخواست کنم
ترجمه ی آزاد فرازهای پایانی دعای ابوحمزه
جرعه ای از جام سحر
24) سحرگاه بیست و چهارم
خدایا...
آن چه را از کرده هایم که بر مردمان پوشیده مانده، بر من بیامرز
و همچنان پوشیده داشتنت را از من تداوم بخش
و آن هنگام که در بستر خواهم افتاد
و دستان عزیزانم مرا این سو و آن سو می کنند
با من مهربان باش...
و آن گاه که بر سنگ غسالخانه درازم می کنند، بر من ببخش
و نیز آن گاه که
بر دوش همسایگان نیکوکار و دلسوزم گردانده می شوم
و خویشان اطراف جنازه ام را گرفته اند
و آن گاه که تنهای تنها برده می شوم
تا در گودی قبرم بر تو فرود آیم...
در آن خانه ی جدید به غریبی من رحم کن!
تا ای سرور من... جز با تو به کسی انس نگیرم
که اگر مرا به خودم واگذار کنی، هلاک می شوم
سرورا... اگر تو از لغزشم درنگذری به چه کسی استغاثه کنم؟!
و اگر توجه تو را در آرامگاهم را از دست بدهم،
به چه کسی شیون کنم؟!
و اگر تو گرفتاری ام را برطرف نکنی، به چه کسی پناه ببرم؟!
سرور من...
من که را دارم، که اگر تو به من رحم نکنی، با من مهربان باشد؟!
و اگر در روز گرفتاری ام، بخشش تو را از دست بدهم
بخشش چه کسی را آرزو کنم؟!
و چون مرگم فرا رسد، از گناهان به سوی چه کسی فرار کنم؟!
ترجمه ی آزاد فرازهای پایانی دعای ابوحمزه
جرعه ای از جام سحر
25) سحرگاه بیست و پنجم
سرور من...
مرا عذاب مکن، در حالی که من به تو امید دارم
خدایا...
امیدم را محقق گردان
ترسم را ایمنی بخش
که با زیادی گناهانم جز به گذشت تو امیدی ندارم
سرور من...
من از تو آن چیزی را می خواهم که لایق نیستم
در حالی که تو شایسته ی تقوا و آمرزشی
پس مرا بیامرز و از عنایتت، جامه ای مرا بپوشان
که تمام آثار گناهم را بر من بپوشاند
و آنها را برایم ببخش در حالی که دنبال آن ها نمیروم
که تویی صاحب منت دیرینه
و تویی که دارای گذشت فراوانی و در بخشودن بزرگوار...
خدای من...
تو... همانی که فیضت را می باری...
حتی بر کسی که از تو درخواستی ندارد
و بر منکران پروردگاری ات...
پس ای خدای من...
بر آن کس که از تو درخواست می کند
و یقین دارد که حکم و فرمان از آن توست، چه می کنی؟!!
تویی فرخنده و بلند مرتبه... ای پروردگار من...
خدای من...
بنده ی تو در پیشگاهت، در حالی که تنگدستی
او را به پا داشته، درب نیکی ات را با دعایش می کوبد
پس به آبروی بزرگوارانه ات، از او روی برمگردان...
و از من آن چه را که می گویم پذیرا باش
که من با این دعا تو را خوانده ام
و امید دارم که با شناختم از رأفت و مهربانی ات، مرا رد نکنی...
ترجمه ی آزاد فرازهای پایانی دعای ابوحمزه
جرعه ای از جام سحر
28) سحرگاه بیست و هشتم
سرور من...
بدی ها را از من دور کن
و از جانب من، مدیونی ها و ستم ها را تو بپرداز
تا به خاطر ذره ای از آن نیز آزار نبینم
چشم و گوش دشمنان و حسودان و متجاوزان بر من را فرو بند
و مرا بر آنان پیروز گردان...
دیده ام را روشن و دلم را شاد نما
و برایم از اندوه و گرفتاری ام، گشایش و گریزگاهی قرار ده
و از تمام آفریدگانت، آن کس را که بدخواه من است
زیر پایم قرار ده
و از شر شیطان و پادشاه و بدی های کردارم
مرا کفایت کن
از تمامی گناهان پاکم گردان و به بخششت، از آتش پناهم ده
به مهربانی ات وارد بهشتم کن و به فزون بخشی ات
زوج سیاه چشم بهشتی را نصیبم ساز
و مرا به دوستان شایسته ات - محمد و خاندانش -
که بهترین نیکان و پاکان و پاکیزگانند متصل نما
عنایات و برکاتت، بر آنان و بر جسم و روح آنان باد
ای خدا و ای سرور من... به شکوه و عزتت سوگند
اگر مرا به گناهان و سرزنشم بازخواست کنی
قطعا من تو را به گذشت و بزرگواری ات درخواست می کنم
و اگر در آتش واردم کنی...
اهل آتش را از عشقم به تو خبردار خواهم ساخت!
ای خدا و ای سرور من... اگر تو...
جز دوستان و فرمانبردارانت را نبخشی
پس گناهکاران به چه کسی پناه جویند؟!
و اگر جز به وفاداران خودت کرم نکنی، استغاثه کنندگان
به چه کسی استغاثه کنند؟!
خدایا...
اگر وارد آتشم کنی، این کار موجب شادی دشمن توست
و اگر در بهشت واردم کنی، موجب شادمانی پیامبرت...
و به خدا سوگند که من می دانم شادی پیامبرت
نزد تو، محبوب تر است از شادی دشمنت...
ترجمه ی آزاد فرازهای پایانی دعای ابوحمزه
آخرین جرعه از جام سحر
29) سحرگاه بیست و نهم
خدایا...
از تو می خواهم که قلبم را از محبتت و حساب بردن از مقامت
و راست پنداری کتابت و ایمان به خودت
و پیوستگی و اشتیاق به خودت سرشار سازی
ای صاحب شکوه و بزرگواری...
مرا دوستدار دیدارت قرار ده و تو نیز دیدار مرا دوست بدار...
و آسایش و گشایش و عزتمندی مرا در دیدار خودت قرار ده
خدایا...
مرا به شایستگانی که درگذشته اند ملحق ساز
و از شایستگانی که زنده اند و رهرو راه آنان قرار ده
و همان گونه که شایستگان را بر مخالفت با نفسشان یاری دادی
مرا بر مخالفت بر نفسم یاری فرما
کارم را به بهترین صورتش، ختم نما
و از سر مهربانی ات، بهشت را، پاداش من از کردارم قرار ده
یاری ام کن، تا شایسته ی آن چه به من عطا فرموده ای باشم
ای پروردگار من... و ای پروردگار جهانیان...
مرا ثابت و استوار گردان
و به بدی ای که از آن نجاتم داده ای برمگردان
خدایا...
از تو ایمانی می طلبم که تا تو را دیدار نکرده ام، پایان نپذیرد
و تا زنده ام به آن ایمان، حیاتم بخش
و هنگام مرگ هم بر آن ایمان، مرا بمیران
و هنگام قیامت، مرا دوباره بر آن ایمان، زنده ام کن
دلم را از ریا و تردید و خودنمایی در دینت، مبرا ساز
تا کردارم تنها برای تو بی آلایش و خالص باشد
خدایا...
روشنگری در دینت و درک حکمتت
و فهم عمیق در دانشت و هر دو وجه رحمتت (عام و خاص)
و پارسایی ای که مرا از نافرمانی تو حفظ کند، به من عطا کن
چهره ام را به نور خودت روشن ساز
و میل و اشتیاقم را به آن چه در نزد توست، قرار ده
مرا در مسیر راه خودت و بر آیین پیامبرت که عنایت خدا بر او
و خاندانش باد - بمیران...
خدایا...
از کسالت و بیهودگی، از اندوه و ترسویی، از تنگ نظری و غفلت
از سنگدلی و بیچارگی، از نداری و تنگدستی
و از همه ی بلاها و زشتیهای آشکار و پنهان
از نفسی که قانع نشود، و شکمی که سیری نپذیرد
و از دلی که فروتن نشود، و دعایی که شنیده نشود
و از دانش و کرداری که سودمند نباشد به تو پناه می برم...
و از شر شیطان رانده شده، بر وجودم و دینم
و دارایی ام و هر آن چه روزی ام ساخته ای
به تو پناه می جویم...
زیرا که تو... شنوای دانایی... ای پروردگار من...
خدایا...
هیچکس مرا از تو پناه ندهد و جز تو، قرارگاهی نمی یابم
پس... مرا حتی در عذاب اندکت نیز قرار مده...
و به تباهی و عذاب دردناک بازم مگردان
خدایا...
از من بپذیر و ذکرم را بلند و مقامم را رفیع گردان
گناهانم را بریز و به خطاهایم مرا یاد مکن
و خرسندی ات و بهشت را
پاداش نشست و گفتار و دعایم قرار ده
ای پروردگار من...
هر چه را از تو خواستم به تمامی بر من عطا کن
و از فزون بخشی ات بر من بیفزای
که من به تو مشتاقم... ای پروردگار جهانیان
خدایا...
تو خود در کتابت فروفرستاده ای که
از کسی که بر ما ستم کرده درگذریم...
و ما... به خود ستم کرده ایم، پس تو از ما درگذر...
که تو از خود ما بر آن سزاوارتری...
و به ما فرمان دادی که هیچ درخواست کننده ای را
از درهایمان رد نکنیم...
پس اینک که با درخواست به نزدت آمده ام
تو نیز مرا رد مکن، مگر به برآوردن حاجتم
تو به نیکی به بردگان امر فرمودی و ما... بردگان توییم
پس ما را از آتش رهایی بخش
ای پناه من در هنگام گرفتاری
و ای دادرس من به وقت سختی
به تو شیون می کنم و به تو استغاثه می جویم
به تو پناه می برم، نه به کسی جز تو...
و از کسی جز تو گشایش نمی خواهم
پس... به فریادم برس و از من گره بگشای...
ای آن که اسیر را آزاد می کنی
و از بسیاری (خطا) می گذری...
از من (عمل) اندک را بپذیر و از (خطای) بسیار درگذر
که تویی مهربان آمرزنده
خدایا...
از تو ایمانی می خواهم که به آن دلم را زنده بداری
و یقین راستینی که بدانم هیچ چیز نصیبم نمی شود
مگر آن چه تو برایم نوشته ای
و مرا به خوشی آن چه قسمتم ساخته ای خرسند ساز
ای مهربان ترین مهربانان...
ترجمه ی آزاد آخرین فراز از دعای ابوحمزه
در آخرین سحرگاه این ماه عزیز التماس دعای ویژه دارم🙏🙏
طاعاتتان مقبول... پیشاپیش عیدتان مبارک🌹🌹🌹🌹🌹🌹
👌❤️
شخصی برای خنداندن فرعون، ادای حضرت موسی را در می آرود، لباسش شبیه به لباس او و سخنش مانند سخن او که می فرمود ای فرعون تو را به اطاعت از خدا می خوانم!
لحظه ی عذاب که همه غرق شدند او نشد
موسی صلوات الله و سلام الله علیه پرسید خدایا چرا او را غرق نفرمودی
خدای متعال فرمود: کسی را که خود را شبیه به پیامبرم درآورده را عذاب نمی کنم!
👌❤️
شخصی برای خنداندن فرعون، ادای حضرت موسی را در می آرود، لباسش شبیه به لباس او و سخنش مانند سخن او که می فرمود ای فرعون تو را به اطاعت از خدا می خوانم!
لحظه ی عذاب که همه غرق شدند او نشد
موسی صلوات الله و سلام الله علیه پرسید خدایا چرا او را غرق نفرمودی
خدای متعال فرمود: کسی را که خود را شبیه به پیامبرم درآورده را عذاب نمی کنم!
إِلَهِي رَبَّيْتَنِي فِي نِعَمِكَ وَ إِحْسَانِكَ صَغِيراً وَ نَوَّهْتَ بِاسْمِي كَبِيراً فَيَا مَنْ رَبَّانِي فِي الدُّنْيَا بِإِحْسَانِهِ وَ تَفَضُّلِهِ [بِفَضْلِهِ ] وَ نِعَمِهِ وَ أَشَارَ لِي فِي الْآخِرَةِ إِلَى عَفْوِهِ وَ كَرَمِهِ مَعْرِفَتِي يَا مَوْلايَ دَلِيلِي [دَلَّتْنِي ] عَلَيْكَ وَ حُبِّي لَكَ شَفِيعِي إِلَيْكَ وَ أَنَا وَاثِقٌ مِنْ دَلِيلِي بِدَلالَتِكَ وَ سَاكِنٌ مِنْ شَفِيعِي إِلَى شَفَاعَتِكَ أَدْعُوكَ يَا سَيِّدِي بِلِسَانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ أُنَاجِيكَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ أَدْعُوكَ يَا رَبِّ رَاهِباً رَاغِباً رَاجِياً خَائِفاً إِذَا رَأَيْتُ مَوْلايَ ذُنُوبِي فَزِعْتُ وَ إِذَا رَأَيْتُ كَرَمَكَ طَمِعْتُ ....
خدايا مرا در كودكى در ميان نعمت ها و احسانت پروريدى، و در بزرگسالى نامم را بلند آوازه ساختى، اى آن كه مرا در دنيا به احسان و فضل نعمت هايش پروريد و برايم در آخرت به گذشت و كرمش اشاره نمود، اى مولاى من معرفتم راهنمايم به سوى تو، و عشقم به تو واسطه ام به پيشگاه توست، من از دليلم به دلالت تو مطمئن، و از واسطه ام به شفاعت تو در آرامشم، اى آقايم تو را به زبانى می خوانم كه گناهش او را ناگويا نموده، و با دلى با تو مناجات مى كنم كه جرمش او را هلاك ساخته، تو را مى خوانم اى پروردگارم در حال هراس و اشتياق و اميد و بيم، مولاى من هرگاه گناهانم را مى بينم بى تاب می گردم، و هرگاه كرمت را مشاهده مى كنم، به طمع مى افتم،
فَإِنْ عَفَوْتَ [غَفَرْتَ ] فَخَيْرُ رَاحِمٍ وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَيْرُ ظَالِمٍ حُجَّتِي يَا اللَّهُ فِي جُرْأَتِي عَلَى مَسْأَلَتِكَ مَعَ إِتْيَانِي مَا تَكْرَهُ جُودُكَ وَ كَرَمُكَ وَ عُدَّتِي فِي شِدَّتِي مَعَ قِلَّةِ حَيَائِي رَأْفَتُكَ وَ رَحْمَتُكَ وَ قَدْ رَجَوْتُ أَنْ لا تَخِيبَ بَيْنَ ذَيْنِ وَ ذَيْنِ مُنْيَتِي فَحَقِّقْ رَجَائِي وَ اسْمَعْ دُعَائِي يَا خَيْرَ مَنْ دَعَاهُ دَاعٍ وَ أَفْضَلَ مَنْ رَجَاهُ رَاجٍ عَظُمَ يَا سَيِّدِي أَمَلِي وَ سَاءَ عَمَلِي فَأَعْطِنِي مِنْ عَفْوِكَ بِمِقْدَارِ أَمَلِي وَ لا تُؤَاخِذْنِي بِأَسْوَإِ عَمَلِي فَإِنَّ كَرَمَكَ يَجِلُّ عَنْ مُجَازَاةِ الْمُذْنِبِينَ وَ حِلْمَكَ يَكْبُرُ عَنْ مُكَافَاةِ الْمُقَصِّرِينَ ،
پس اگر از من درگذرى بهترين رحم كننده اى، و اگر عذاب كنى ستم نكرده اى، خدايا حجّت من در گستاخى بر درخواست از تو، با ارتكاب آنچه از آن كراهت دارى جود و كرم توست، و ذخيره ام در سختي ها با كمى حيا همانا رأفت و رحمت توست، و اميدم بر ان است كه بين حجّت و ذخيره ام آرزويم را نوميد نكنى، پس اميدم را تحقق بخش، و دعايم را بشنو، اى بهترين كسی كه خواننده اى او را خوانده، و برترين كسى كه اميدوارى به او اميد بسته، اى آقای من آرزويم بزرگ شده، و كردارم زشت گشته، پس به اندازه آرزيم از عفوت به من ببخش، و به زشت ترين كردارم مرا سرزنش مكن، زيرا كرمت برتر از كيفر گنهكاران و بردباريت بزرگتر از مكافات تبهكاران است،
درباره ریشه کتاب توحید مفضل جعفی
درباره ریشه های کتاب توحید منسوب به مفضل جعفی خیلی ها در غرب تاکنون کار کرده اند. از آن جمله است آقای فان اس در این مقاله بسیار مفید:
Early Islamic Theologians on the Existence of God
که در آن از کتاب جبرائیل بن نوح انباری سخن گفته. دیگری اینجا را ببینید:
https://books.openedition.org/ifpo/5364
خلاصه این تحقیقات را اخیرا آقای رحمتی در مقدمه متن چاپ عکسی نسخه انباری به فارسی ترجمه کرده است. خوب است این دو نوشته و نوشته های دیگری که در این زمینه در غرب تاکنون منتشر شده به فارسی ترجمه شود.
درباره ریشه کتاب توحید مفضل جعفی
درباره ریشه های کتاب توحید منسوب به مفضل جعفی خیلی ها در غرب تاکنون کار کرده اند. از آن جمله است آقای فان اس در این مقاله بسیار مفید:
Early Islamic Theologians on the Existence of God
که در آن از کتاب جبرائیل بن نوح انباری سخن گفته. دیگری اینجا را ببینید:
https://books.openedition.org/ifpo/5364
خلاصه این تحقیقات را اخیرا آقای رحمتی در مقدمه متن چاپ عکسی نسخه انباری به فارسی ترجمه کرده است. خوب است این دو نوشته و نوشته های دیگری که در این زمینه در غرب تاکنون منتشر شده به فارسی ترجمه شود.
🔸مناجاتی که موجب آمرزش شد
گویند فاسقی بهنگام مرگ این گونه با خدا نجوا کرد:
خدایا! تو می دانی که من از خوبان نیستم اما خوبان را دوست دارم.
خدایا! اگر می دانستم که جهنم رفتن من بر عظمت تو می افزاید هرگز تقاضای رهایی از آتش نمی کردم تا جهنم رفتنم بر عظمتت بیفزاید.
خدایا! اگر می دانستم که بهشت بردن من نقصی برای عظمتت محسوب می شود هرگز درخواست بهشت نمی نمودم.
خدایا تو کسان دیگری برای عذاب کردن سراغ داری، اما من کسی جز تو ندارم که رحمم کند، ای مهربان ترین مهربانان!
https://t.me/ahmad1971a/5116
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com