عربی-ترکی
? ده گفتار نورانی از کریم آل محمد (ص)؛
▪️هفتم صفر به روایتی سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است، به همین مناسبت خبرگزاری«حوزه» ده حدیث نورانی از آن حضرت را منتشر می کند.
1⃣بخشندگی چگونه تباه می شود؟
هر كس احسان هاى خود را برشمرد، بخشندگى خود را تباه كرده است.
2⃣ سعی کن چنین شخصی تو را نشناسد
امام حسن عليه السلام: هر گاه شنيدى شخصى آبروى مردم را مى ريزد، بكوش تا تو را نشناسد.
3⃣ دخترت را به ازدواج چنین شخصی درآور
مردی خدمت امام حسن علیه السلام آمد تا دربارۀ ازدواج دخترش با ایشان مشورت کند؛ حضرت فرمود: دخترت را به ازدواج مردى با تقوا درآور؛ زيرا اگر دخترت را دوست داشته باشد، گرامى اش مى دارد و اگر دوستش نداشته باشد به او ظلم نمى كند.
4⃣ در چه صورت بین امّت، اختلاف و زدوخورد پيش نمى آم
امام حسن علیه السلام: اگر مردم سخن خدا و پيامبرش را مى شنيدند، آسمان بارانش را و زمين بركتش را به آنان مى بخشيد و هرگز در اين امّت، اختلاف و زدوخورد پيش نمى آمد و همه از نعمت سرسبز دنيا تا روز قيامت، برخوردار مى شدند.
5⃣ چرا از وضعیت خود راضی نیستیم!
كسی که بر نيكْ گزينىِ خداوند پشت گرم باشد، آرزو نمى كند در وضعى جز آن كه خدا برايش اختيار فرموده، قرار گيرد.
6⃣ کیفیت عبادت حضرت زهرا (س) از زبان امام حسن (ع)
شب هاى جمعه مادرم فاطمه عليها السّلام را مى ديدم كه تا طلوع صبح، در محرابش، مشغول ركوع و سجود و عبادت پروردگار است.
7⃣ رسوایی در جمع معلول چیست؟
عادت ها مقهور كننده اند. پس كسی که در نهان و خلوت هاى خود به چيزى عادت كند، آن چيز او را در آشكار و ميان جمع رسوا سازد.
8⃣ ضمانتی که امام حسن (ع) برای چنین دعاکننده ای کرد
امام صادق علیه السلام فرمود: امام حسن علیه السلام عبدالله بن جعفر را ملاقات کرد و فرمود: یاعبدالله! ... من براى كسى كه جز خشنودى [از خدا ] در دلش خطور نكند، ضمانت مى كنم كه دعا كند و دعايش مستجاب شود.
9⃣ مردی که از دوستی با امام حسن (ع) انصراف داد!
مردى از امام حسن عليه السلام خواست كه دوست و همنشين وى باشد، امام عليه السلام سه شرط را برايش مطرح نمود. فرمود:
▫️ برحذر باش از این كه از من ستايش و تعريف كنى؛ زيرا من نسبت به خودم از تو آگاه ترم.
▫️ مرا دروغگو ندانى؛ زيرا دروغگو رأى و عقيده درستى ندارد.
▫️ مبادا در برابر من از كسى غيبت كنى.
چون آن مرد شرايط دوستى با آن حضرت را دشوار ديد گفت؛ به من إذن انصراف می دهید؟ حضرت فرمود: بله اگر خواسته باشی.
? بیناترین چشم، شنواترین گوش و سالم ترین دل کدام اند؟
همانا بیناترین دیده ها آن است که در طریق خیر نفوذ کند، و شنواترین گوش ها آن است که پند و اندرز را در خود فرا گیرد و از آن سود برد، سالم ترين دلها، دلى است كه از شبهات پاك باشد.
__________________
▶️ @Hawzahnews
✅ طلبه باید روح تحقیق پیدا بکند
🔻 مثلاً گاهی اوقات که ایشان مطالب مرحوم نایينی را در اصول رد می کردند، بعضی از مسائل مورد بحث، ازنظر علمی اثر چندانی در فقه نداشت، چون در اصول بحث هایی وجود دارد که فقط جنبه ی علمی دارد و به قول امروزی ها کاربردی نيست ولی طلبه ها می گویند برای تشحيذ اذهان خوب است.
🔻 امام گاهی روی آن مسائل تکيه می کردند و آنها را به تفصيل بيان و رد می کردند. روزی خدمتشان عرض کردم شما چه اصراری دارید که این مطالب را بيان و سپس رد می کنيد. فرمودند: شما نمی دانيد این بحثها را در بعضی محافل (مقصودشان نجف بود)، به عنوان وحی مُنزَل می گيرند و فکر می کنند این بحثها اصلاً قابل نقد نيست و برای اینکه طلبه بداند که می شود در حریم آن هم وارد شد و اشکال کرد، باید من این ها را بگویم و الّا می دانم آن قدر هم جنبه ی کاربردی ندارد. باید طلبه روح تحقیق پيدا بکند و از حالت تقليد بيرون بياید.
🔹 کتاب خاطرات آیتالله مهدویکنی
🔹 #سیاستمدار_صادق
🔸 @mahdavikani_ir
👌
🔅نکته:
⛔️امام تاویل و تفسیر قرآن می فرماید نه غیر ایشان
اگر امام نمی فرمود چه کسی می دانست که ضمیر «ها» در آیه به چه کسی یا چه چیزی بر میگردد
امام فرمود منظور مادرمان فاطمه زهراست و السلام.
لذا آنهایی که به دنبال امام نمی روند ضمیر «ها» را به مُخَیِّله خود بر می گردانند و می گویند منظور، قرآن هست و یا مثلا چیزی دیگر...
وا اسفا!😞
در ادامه آیه فرمود: نذیرا للبشر
یعنی فاطمه زهرا صلوات الله و سلام الله علیها،
🛑خط قرمز بشر است 🛑
پس مواظب این خط «حیاتی» باشیم به عنایت و لطف الله تعالی و دعا و مدد همیشگی مادرمان فاطمه زهرا
والسلام.
🌹
از تلاوت و حقیقت آیه شریفه "ختم الله علی قلوبهم و ... "که در شان کفار می باشد، مومنین برای پنهان ماندن و توجه جلب نشدن کارهایشان توسط کفار و خلاصی خود، استفاده های فراوانی می برند.
از آیات دیگر چه استفاده های می توانند کسب نمایند؟!
مثلا
از اینکه چه انذار بدهی چه ندهی فرقی برای آنها ندارد!
خدعه می کنند
قلبشان مریض می باشد
خود را مصلح می دانند
تجارت نادرست می کنند
دروغ می گویند
مسخره می کنند
شعورشان کار نمی کند
گمراهی را خرید و فروش می نمایند!
کارهایشان، نور و برکت و حرکت و آینده ندارد!!
مومنین از عیبهای کفار در جهت پیشرفت خود بهره ببرید!
سوره بقره
آیات ۶-۱۷
⭕️
معرفی کتاب :
🔶 محمدرضا رحیمیان در مقدمه کتاب، عید غدیر را عید معرفی برگزیدگان خداوند معرفی نموده است و چنین می نویسد:
🔸 پیامبر رحمت برای مردم آخرالزمان که در سردرگمی و تحیر فرو رفته و
ارزش های انسانی را وا گذاشته 9 در گرداب بلایا و سختی ܡܐ غوطه ورند، دستوراتی ارائه می دهد که:
🔶«این گروه مردم؛ آخرین امامان از ما، مهدی قائم است و هدایت کننده شما است . او صاحب تمام علوم است و او حجت باقی خداوند است و بعد او حجتی نیست و حق و حقیقتی نیست مگر با او و نور و هدایتی جز او نمی باشد
🔸 وی می نویسد: شیطان ها و شیطان صفتان، مانع رسیدن این طنین دلنوازند تا جامعه بشریت را هم چنان در ظلمت و گمراهی فرو برده و خود، جان و مالی و ناموس مردم را به یغما برند.
🔸محمد رضا حیدریان هدف از این نوشتار را ذکر عید غدیر در دوران غیبت یادکرده و می نویسد: با برپایی یاد آخرین هدایتگر و رهنمای بشریت، امام عصر(عج)، شایسته است ناصری🔸مختصری از وظایف خود را در این روز جاودانه نسبت به مولای مان ادا نمائیم و اعمال این روز مبارک را به نیت تعجیل در فرج آن یار سفر کرده انجام دهیم.
🔸نویسنده کتاب سخن از غدیر را سخن از اصل دین و کلام درباره اساس همه ادیان می داند و می نویسد:
🔶🔸 اگر غدیر نبود، دین و آیینی نبود و نفی غدیر مساوی با نفی اساس دین و بلکه انکار تمام ادیان الهی است؛ چرا که نتیجه تمام ادیان الهی در غدیر به تکامل میرسند
#معرفی_کتاب
@yortchi_bosjin_pdf
مناظره امام صادق (علیه السلام) با طبيب هندى
از بهترین طبیبان هند است سرزمینی که در زمان او در علم طبابت حرف اول را می زند و گوبا به دربار منصور خلیفه عباسی امده است تا هنر سرزمینش را به رخ خلیفه عباسی بکشد . با اعتماد به نفس و مغرورانه سخن می گوید و در بین سفارشهای طبی اش به خلیفه، گاهی یکی از کتابهای چندی را که به زبان هندی است و نوشته گذشتگان و معاصرین اوست به خلیفه معرفی می کند و برای تایید گفتارش بخشی از کتاب را برای خلیفه می خواند.
خلیفه از تبحر و دانش طبیب به حیرت در آمده است و همینطور که سخنان او را می شنود گاهی نگاهی به درب ورودی می اندازد. منتظر است تا جعفر بن محمد (ع) بیاید. گر چه دیدارش را خوش ندارد اما می داند که تنها اوست که می تواند در مقابل این طبیب متبحر حرفی برای گفتن داشته باشد و آبروی تاج و تخت خلیفه و مردمان عراق را حفظ کند.
او آمد. به محض ورود به حاضرین در مجلس سلام نمود و همگان بی اختیار در مقابل قدومش بلند شده و جواب سلامش را دادند. طبیب که او را نمی شناسد در چهره اش نگاه می کند و در همان اولین نگاه متوجه می شود که او باید عالم بزرگی از عالمان عراق باشد. به سخنانش ادامه می دهد و امام صادق (علیه السلام ) ساكت و با طمانینه در مجلس نشسته و سخنان طبیب را گوش می دهد.
مرد هندى وقتی از سخنانش فارغ شد به او رو کرد و گفت : آیا از آنچه نزد من است ، چیزى را مى خواهى ؟
امام : نه چون آنچه نزد من است بهتر از آن است كه نزد توست .
طبیب: آن چیست ؟
امام فرمود: من گرمى را با سردى و سردى را با گرمى و تر را با خشك و خشك را با تر مداوا مى كنم و كار را به خدا وامى گذارم و آنچه را كه از پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) وارد شده به كار مى بندم كه فرمود: بدان كه معده خانه درد است و پرهیز رأس هر دوایى است و به بدن خود آنچه را كه عادت كرده بده .
مرد هندى گفت : آیا طب غیر از این است ؟
امام فرمود: آیا گمان مى كنى كه من از كتب طب آموخته ام ؟ گفت آرى حضرت فرمود: نه به خدا قسم من غیر از خدا از كسى یاد نگرفته ام. اكنون بگو كه من به طب آگاهترم یا تو؟
طبیب هندى با غرور گفت: من .
امام فرمود: از تو مى پرسم جواب بده .
بادی به غبغب انداخت و گفت: بپرس .
امام فرمود: اى مرد هندى به من بگو چرا سر انسان داراى استخوانهاى متعددى است ؟
اندکی با خود اندیشید و چون جوابی نیافت گفت: نمى دانم .
امام فرمود: بگو چرا موى سر در قسمت بالا قرار گرفته ؟
- نمى دانم .
امام فرمود: چرا پیشانى از مو خالى است ؟
- نمى دانم .
امام فرمود: چرا پیشانى داراى خطوط است ؟
- نمى دانم .
امام فرمود: چرا ابروها بالاى چشمها قرار گرفته ؟
- نمى دانم .
امام فرمود: چرا بینى در وسط دو چشم قرار گرفته است ؟
- نمى دانم .
امام فرمود: چرا سوراخهاى بینى رو به پایین است ؟
- نمى دانم .
امام فرمود: چرا دندانهاى كرسى پهن و دندانهاى نیش تیز است ؟
- نمى دانم .
امام فرمود: چرا مردها ریش دارند؟
- نمى دانم .
امام فرمود: چرا دو كف دست از مو خالى است ؟
- نمى دانم .
امام فرمود: چرا ناخن و مو احساس ندارند؟
- نمى دانم .
امام فرمود: چرا قلب مانند صنوبر است ؟
- نمى دانم .
امام فرمود: چرا ریه دو قطعه اند و حركت آنها در محل خود انجام مى گیرد؟
- نمى دانم .
امام فرمود: چرا كبد به شكل برآمده است ؟
- نمى دانم .
امام فرمود: چرا خمیدگى زانو به پشت است ؟
- نمى دانم .
امام فرمود: چرا كف پا از داخل منحنى است ؟
- نمى دانم .
امام فرمود: ولى من مى دانم!
طبیب هندى که باور نداشت جواب همه این سوال ها را که او در هیچ کتابی نخوانده است جعفر بن محمد (ص) بداند گفت : پس جواب بده .
امام فرمود: اینكه استخوانهاى سر متعدد است براى آن است كه آن تو خالى است و اگر استخوان یك تكه داشت زودتر می شکست اما بواسطه اینكه چند قطعه است دیرتر شكسته مىشود
-و مو بر بالای سر است براى اینكه از ریشه آن روغن بمغز برسد و از سر موها كه سوراخند بخارات بیرون برود و سرما و گرمائى كه بمغز وارد مىشود دفع كنند.
- پیشانى مو ندارد براى اینكه رهگذر روشنائى چشمها است
-خطها و چینهاى پیشانی براى آنست كه عرق و رطوبتى كه از سر فرو میریزد نگهدارد و چشم از آن محفوظ بماند باندازهاى كه انسان آن را پاك كند چون رودخانهها كه روى زمین آبها را نگهدارى میكنند.
- اینكه ابروها بالاى چشمها قرار داده براى آن است كه نور را به اندازه لازم بفرستند. اى هندى آیا نمى بینى كه وقتى نور شدید باشد انسان دستش را بر چشمش مى گذارد تا نور به اندازه كافى بتابد؟
- و اینكه بینى را وسط دو چشم قرار داد براى آن است كه نور را به دو قسمت مساوى براى دو چشم تقسیم كند.
- و سوراخ بینى را در قسمت پائین آن قرار داد تا بیماریهائى كه از مغز فرو میریزد از آن بیرون شود و بوها از آن بمشام آدمى بالا رود و اگر سوراخ در قسمت بالاى بینى بود بیمارى از آن فرو نمیریخت و بو را نیز درك نمیكرد
- و اینكه بر
سخنرانی عاشورا و فرهنگ مقاومت(10)
خلاصه پیام امام حسین (ع)
مثلی است معروف که می گویند درخت را از میوه اش می شناسند. اینها میوه خداوند هستند و البته میوه اصلی خداوند. می گویند وقتی انقلاب کمونیستی در شوروی رخ داد خیلی ها سعی کردند آموزش ایدئولوژیک به بقیه بدهند. مثلا در کشورهای دیگر درس کمونیست بگذارند امالنین که باهوش بود حرف دیگری زد گفت متروی مسکو را چنان درست کنید و ساختمان ها و خیابانهایش را چنان طراحی کنید که هر کسی آمد مسکو بگوید کمونیست این است یعنی دنبال ایدئولوژی و چیز دیگری نباشید در ادبیات امام هم امام تجسم اراده خداوند است و تجسم شریعت و ارزش های الهی است ایشان این طور می فرماید: [ که اینکه من امتناع می کنم خداوند هم ازمن قبول نمی کند و رسول او هم از من قبول نمی کند] و بلافاصله ادامه میدهند: [ بجزخداوند و پیغمبر ،آزاد مردان جهان چه می گویند] یعنی آنهایی که بزرگترین شخصیت های جوامع هستند چه می گویند. هر جامعه ای افرادی را دارد بزرگانی دارد هر ملتی حسین داشته باشد ،تحقیر نمی شود و رهبرانش تن به ذلت نمی دهند در جای دیگر میفرماید: [ تفکرهای روشن و جدی و کسانی که صاحب عقل پاک هستند آنها هم از من قبول نخواهند کرد،آنهایی که سینه ها و قلب های پاک دارند آنها هم از من قبول نخواهند کرد] حضرت احساس میکند در محکمه تاریخ و در برابر عقلا و شجاعان قرار دارد چه گونه می شود حضرت می فرماید [ انسانهای غیرتمند آنهایی که سرشان بالاست نمی توانند سرشان را پایین نگه دارند آنها به من چه می گویند] صاحب نهج البلاغه سخنی دارد مبنی بر اینکه اگر چه قبل از امام حسین هم اعتراضاتی بوده است اما بعد می گوید حسین(ع) یک چیز دیگری است و نمی شود او را با بقیه مقایسه کرد. جمله این است [ نه خدا، نه پیغمبر نه عقلا و نه صاحبان معرفت بلکه آنهایی که عیار (مردان دلاور) هستند آنها نیز زیر بار حقارت نمی روند . خلاصه ی حرف من این است وقتی از اخلاق مقاومت صحبت می کنیم، اخلاق مقاومت فرضش بر این است که در هر جامعه دولتهایی شکل می گیرند که باید شکل بگیرند تا بی نظمی را کنترل کنند ولی این دولتها به تدریج دچار آشوب و آشفتگی می شوند وقتی این اتفاق می افتد تنها راهش حضور شخصیت های تاثیر گذار است آنان که معصوم هستند این کارها را کردند و کسانی که مدعی اطاعت و پیروی از معصوم هستند باید چنین کاری را انجام دهند والا به تعبیر ابن خلدون جامعه در غلطک تعصب و عصبیت قرار میگیرد و دولت و ملت جدا می شوند دوباره این چرخه باید شکل بگیرد و مید انیم هر کدام از اینها آسیب های بزرگی دارد. سخن اباعبدا...الحسین اصلاح است و اصلاح هم در واقع به معنی نپذیرفتن ظلم وتحقیر .
@Davood_Feirahi
🍀🍁 *مقام بلند مرحوم ميرزا ابراهيم محلاتي به خاطر زيارت عاشورا*
👈🏾فقيه زاهد، مرحوم شيخ جواد بن شيخ مشكور، كه از اجله ي علما و فقهاي نجف اشرف و مرجع تقليد جمعي از شيعيان عراق و از ائمه ي جماعت صحن مطهر بوده است و در سال 1337 در حدود نود سالگي وفات نمود و در جوار پدرش، در يكي از حجره هاي صحن مطهر مدفون گرديد، نقل فرمود:
در شب 26 ماه صفر 1336 در نجف اشرف، در خواب حضرت عزرائيل ملك الموت عليه السلام را ديدم. پس از سلام پرسيدم: از كجا مي آيي؟ فرمود: از شيراز مي آيم و روح ميرزا ابراهيم محلاتي را قبض كردم.
گفتم: روح او در برزخ در چه حال است؟ فرمود: در بهترين حالات و در بهترين باغهاي عالم برزخ است و خداوند هزار ملك را براي او موكل كرده است كه فرمان او را مي برند!
گفتم: براي چه عملي، به چنين مقامي رسيده است؟ آيا براي مقام علمي و تدريس و تربيت شاگردان؟ فرمود: نه. گفتم: آيا براي نماز جماعت و رساندن احكام دين به مردم؟ فرمود: نه. گفتم: براي چه عملي؟ فرمود: براي زيارت عاشورا!
مرحوم ميرزاي محلاتي سي سال آخر عمرش، زيارت عاشورا را ترك نكرد و هر روزي كه بيماري يا مشكلي داشت و نمي توانست آن را بخواند، نايب مي گرفت.
چون شيخ از خواب بيدار مي شود، فرداي آن روز، به منزل آية الله ميرزا محمد تقي شيرازي مي رود و خواب خود را براي ايشان نقل مي كند.
مرحوم ميرزا محمد تقي گريه مي كند و چون از ايشان سبب گريه را مي پرسند، مي فرمايد: ميرزاي محلاتي از دنيا رفت و استوانه ي فقه بود! به ايشان گفتند: شيخ خواب ديده است و واقعيت آن معلوم نيست. ميرزا فرمود: بلي خواب است، اما خواب شيخ مشكور است نه خواب افراد عادي!
فرداي آن روز، تلگراف فوت ميرزاي محلاتي از شيراز به نجف مي رسد و تصديق رؤياي شيخ مشكور آشكار مي گردد. [1] .
📚پاورقي
[1] داستانهاي شگفت ص 334 - کرامات الحسينية ج 1، ص 106 - سحاب رحمت ص 116
الحمدلله شر ابن ملجم را از سر جامعه کوتاه کردند امام حسن لطف کردند چون بعد از نکبت این گناه خدا می دانست به دست او چه کارها که رخ نمی داد
👈شبهه ذبح برای أئمه و أولیاء
⚪️ شبهه:
وهابیان می گویند: ذبح یکی از اعمال اسلامی است که باید برای خدا انجام شود و نه هیچ کس دیگری.
کما اینکه خداوند فرمود: {فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ}(کوثر/2). یعنی: برای خدا نماز بخوان و برای خدا شتر قربانی کن
بنابراین:
اینکه عده ای از مسلمانان برای أئمه و أولیاء ذبح می کنند مخالف این آیه است و شبیه عمل مشرکین است!
مثل اینکه برای امام حسین گوسفند قربانی می کنند و گوشت آن را بین مردم تقسیم می کنند.
🔵پاسخ به شبهه:
1. همانطور که در مورد نذر هم گفته شد، هدف مسلمانان ذبح برای غیر خدا به این معنی که او را بپرستند نیست!!!
بلکه این که می گویند: این گوسفند را برای فلان امام قربانی می کنم، شبیه این است که شخصی برای پدرش که از دنیا رفته گوسفندی را ذبح و گوشت آن را بین مردم پخش می کند
و در واقع:
او می خواهد خدا را بپرستد و ثواب آن برای دیگری باشد و یا به نیابت او این کار را انجام دهد و یا می خواهد با تقسیم گوشت و یا اطعام مردم در روز ولادت و یا شهادت ائمه، برای رضای خدا یاد أولیائش را زنده نگه دارد
2. این عمل با ذبح کفار برای خدایانشان تفاوت دارد.
چون کفار رو به بت و برای بت و به قصد تقرب به بت قربانی می کردند ولی مسلمانان رو به قبله و برای خدا و با نام خدا قربانی می کنند تا ثوابش برای ائمه باشد و یا به نیابت ائمه و به یاد آنها مردم را اطعام کنند!!!
فلذا وهابی دراین تشبیه خودش به خطا رفته و به غلط مسلمانان را به مشرکین تشبیه کرده است.
کما اینکه ما در سیره پیامبر اکرم داریم که از طرف دیگران و به نیابت آنها ذبح می کردند!!!
یادم هست چند سال قبل که دفترچه ثبت دانشگاه را گرفتم در روی آن سخنی از امام خمینی نوشته بودند که اگر دانشگاه اصلاح شود مملکت اصلاح می شود. اصلا آن زمان معنای سخن امام خمینی را نمی فهمیدم چرا که در خانواده ای بزرگ شده ام و در مدارسی تحصیل کرده بودم و دوستانی داشته ام که مذهبی بوده اند و حداقل ها را رعایت می کردند اما در همان روز اولی که برای ثبت نام به دانشگاه رفتم معنای سخن ایشان را فهمیدم. و الان هم می گویم که بعید می دانم روزی دانشگاه اصلاح شود. مردم جامعه به سویی می روند و دانشگاه به سویی.
پست وارده
استدلال علامه امینی و سوالی که بی جواب ماند
**************************************
زمانی علمای اهل تسنن مرحوم علامه امینی (صاحب کتاب الغدیر) را برای صرف شام دعوت می کنند. اما علامه امینی امتناع می ورزد و قبول نمی کند . آنها اصرار می کنند که علامه امینی را به مجلس خود ببرند.
به علت اصرار زیاد علامه امینی دعوت را می پذیرد و شرط می گذارد که فقط صرف شام باشد وهیچ گونه بحثی صورت نگیرد آنها نیز می پذیرند. پس از صرف شام یکی از علمای اهل سنت که در آن جمع زیادی از علما نشسته بود (حدود 70 الی 80 نفر) می خواست بحث را شروع کند که علامه امینی گفت : قرار ما این بود که بحثی صورت نگیرد
اما باز آنها گفتند : پس برای متبرک شدن جلسه از همین جا هر نفر یک حدیث نقل کند تا مجلس نورانی گردد. ضمناً تمام حضار درجلسه حافظ حدیث بودند و حافظ حدیث به کسی گفته می شود که صد هزار حدیث حفظ باشد. آنان شروع کردند یکی یکی حدیث نقل کردند تا اینکه نوبت به علامه امینی رسید . علامه به آنها گفت شرطم بر گفتن حدیث این است که ابتدا همگی بر معتبر بودن یا نبودن سند حدیث اقرار کنید . همه قبول کردند . سپس علامه امینی فرمود : قال رسول الله (صلوات الله علیه ) : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه : هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است .سپس از تک تک حضار در جلسه در رابطه با معتبر بودن حدیث اقرار گرفت و همه حدیث را تایید کردند .
سپس گفت حال که همه حدیث را تایید کردید یک سوال از شما دارم ، بعد از کل جمع پرسید :
آیا فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) امام زمان خود را می شناخت یا نمی شناخت ... ؟
اگر می شناخت ، امام زمان فاطمه ( سلام الله علیها ) چه کسی بود ؟
تمام حضار مجلس به مدت ربع ساعت ، بیست دقیقه ساکت شدند و سرشان را به زیر انداختند و چون جوابی برای گفتن نداشتند یکی یکی جلسه را ترک کردند و با خود می گفتند اگر بگوییم نمیشناخت ، پس باید بگوییم که فاطمه ( سلام الله علیها ) کافر از دنیا رفته است و حاشا که سیده نساء العالمین کافر از دنیا رفته باشد و اگر بگوییم می شناخت چگونه بگوییم امام زمانش ابوبکر بوده ؟ در حالی که بخاری ( از سرشناس ترین علمای اهل سنت ) گفته : ماتت و هی ساخطه علیهما - فاطمه ( سلام الله علیها ) در حالی از دنیا رفت که به سختی ار ابوبکر غضبناک بود "و چون مجبور می شدند بر حقانیت و امامت علی بن ابیطالب (علیه السلام ) اقرار بورزند سکوت کرده و جلسه را با خجالت ترک کردند.
زحمت نشرش با شما .🌸 یا علی 🌸
⭕️ مردم را سرگرم خواب و خرافات کردند!
✍🏻 مجتبی لطفی
هادی قابل پژوهشگر حوزوی برایم نوشته:در احوالات مرحوم آیت الله بهاءالدینی قصه های عجیب و غریبی نقل می کنند که هیچیک از اعضای خانواده ایشان تا کنون تکذیب نکرده اند! لکن بنده از حجت الاسلام توحیدی داماد ایشان پرسیدم که چنین قصه هایی درست است؟ گفت خیر! خود مرحوم بهاء الدینی به چنین مطالبی باور نداشت ولی چه کنیم که حالا پس از فوت ایشان این قصه ها را درست می کنند؟!
در مورد آیت الله بهجت که بنده پیش از پیروزی انقلاب در مدرسه خان حجره داشتم و اکثر اوقات به نماز ایشان می رفتم، در زمان حیاتش چنین مطالبی مطرح نبود! لکن پس از فوتش به ویژه آقای صدیقی قصه های عجیب و غریبی نقل می کند که از اعضای خانواده ایشان کسی تکذیب نکرده ولی اهل فهم می فهمند که قصه ها ساختگی است!
دوستان عزیز!
همه علما محترمند، در زمان حیاتشان اهل زهد و ورع بودند، انسانهای بسیار با اخلاق، دور از تشریفات، ساده زیست، خاکی، مردمی بودند.
چرا عده ای به جای بیان این ویژگیهای ارزشمند و الگو واره؛ به کرامات و خواب و قصه های علم غیبی می پردازند؟!
کاملا روشن است!
اگر از اخلاق، ساده زیستی، زهد، ورع، دوری از تشریفات سخن بگویند! خودشان زیر سوال می روند!
از مطالبی ساختگی سخنمی گویند تا مردم را سرگرم خواب و خرافات کنند و خودشان برگرده مردم سوارشوند!
آقای مسجد جامعی در دیداری که با آیت الله سیستانی داشتند، ایشان می گوید: چرا در ایران تولید کتاب خوب و با محتوا ندارید؟! بعد از شهید مطهری دیگر کتابهایی با این محتوا تولید نشده است! در عوض انبوهی از کتابهای خواب و کرامات و معجزات و شفا و... تولید می شود با تیراژهای بالا!(نقل به مضمون)
واقعا چرا؟!
چرا علمای بزرگما مثل مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی، آیت الله سید محمود شاهرودی
و... برای درمان به انگلیس و آلمان و آمریکا و... می روند! ولی مردم را برای شفای مریضهایشان به حرم امام رضا، حضرت معصومه، امامحسین، حضرت عباس، امام علی، و... علیهمالسلام، و مجالس روضه و هیئتها حواله می دهیم؟!
چرا علما خودشان طناب بگردنشان نمی بندند به پنجره فولاد! و دنبال شفا نیستند! و درمانشان را از پزشکان انگلیس، آلمان، آمریکا و... می خواهند نه از امامان و امام زادگان؟!
بیاییم با مردم صادق باشیم و جامعه را از خرافات دور کنیم.
من منکر لطف اهل بیت (ع)و معجزاتشان نیستم، اما خود آن بزرگواران مردم را به چنین چیزی فرانخوانده اند!
علی وقتی ضربت خورد، امام حسن دنبال پزشک یهودی برای معاینه و معالجه می فرستد! نه آنکه حضرت را بردارند و ببرند کنار قبر پیامبر یا حضرت زهرا سلام الله علیهما.
حضرت زهرا در دوران مریضی و آسیبها و لطمات جسمی و روحی، یکبار هم علی (ع) نگفت زهرا بیا برویم کنار قبر پدرت شفا بگیریم!
فاعتبروا یا اولی الابصار!
امام خمینی.ره.
یکقصه هم قصه بعضی ائمه جمعه و بعضی از علمای بلاد است که با دخالت های بی مورد خود در امور دولت، اسباب این می شوند که مردم از آنها کنار گیرند. اگر مردم از روحانیون کنار گیرند، موجب می شود که روحانیون شکست بخورند و اگر روحانیون شکست بخورند، جمهوری اسلامی شکست می خورد. این مطلب را بارها گفته ام که روحانیون باید وضعی ارشادی داشته باشند، نه این که بخواهند حکومت کنند. کاری نباید بکنیم که مردم بگویند اینها دستشان به جایی نمی رسید، حالا که رسید دیدید این طور شدند. استبداد دینی خود تهمتی است که از کنارش نباید گذشت، رادیوها مرتب از آن سخن می گویند و ما را به
خودکامگی متهم می کنند. روحانیون نباید کاری کنند که شاهد دست دشمن بدهند. دخالت ما باید نهی از منکر و امر به معروف باشد، والا به استاندار بگوییم تو باید این کار را بکنی، والا بگوییم از این جا برو، این اولاً تضعیف دولت است و از آن گذشته موجب می شود که مردم از روحانیون متنفر شوند. این موضوعات را باید کاملاً در نظر داشته باشیم.
صحیفه نور جلد ۱۹. صفحه ۵۱
فروش دختران در زمان قاجار
از آنجایی که وضع اقتصادی عامه مردم ایران در دوره قاجاریه بسیار بد بود و شاهزادگان،والیان و حکام چنان زندگی را بر مردم تنگ کرده بودند که هر خانواده اصطلاحا در پی کم کردن نان خورهایش بود...
و طبق معمول همواره قدرتمندان نیز زنباره و هوس ران بودند، بنابراین بهترین کالا برای باز پرداخت بدهی مالیاتی مردم در نزد آنان همین زن و دخترهای مردم بود! و چون گرسنگی و مالیات بر خانواده ها فشار می آورد، از دختران خود برای رها شدن از آن تنگناها مایه می گذاشتند!
ناظم الاسلام کرمانی در صفحات ۲۰۹ و ۲۰۸ در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه چنین میگوید: حکایت قوچان را مگر نشنیده اید که پارسال زراعت به عمل نیامد و می بایست هر یک نفر مسلمان قوچانی سه "ری" گندم مالیات بدهد. چون نداشتند و کسی به داد آنها نرسید...
حاکم آنجا سیصد نفر دختر مسلمان را در عوض گندم، مالیات گرفته و هر دختری را به ازای دوازده من گندم (۳۶ کیلو) محسوب و به ترکمانان فروخت! گویند بعضی از دختربچه ها را در حالت خواب از مادرهایشان جدا می کردند! زیرا که بیچاره ها راضی به تفرقه نبودند و شیون می کردند!
@ancient
فروش دختران در زمان قاجار
از آنجایی که وضع اقتصادی عامه مردم ایران در دوره قاجاریه بسیار بد بود و شاهزادگان،والیان و حکام چنان زندگی را بر مردم تنگ کرده بودند که هر خانواده اصطلاحا در پی کم کردن نان خورهایش بود...
و طبق معمول همواره قدرتمندان نیز زنباره و هوس ران بودند، بنابراین بهترین کالا برای باز پرداخت بدهی مالیاتی مردم در نزد آنان همین زن و دخترهای مردم بود! و چون گرسنگی و مالیات بر خانواده ها فشار می آورد، از دختران خود برای رها شدن از آن تنگناها مایه می گذاشتند!
ناظم الاسلام کرمانی در صفحات ۲۰۹ و ۲۰۸ در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه چنین میگوید: حکایت قوچان را مگر نشنیده اید که پارسال زراعت به عمل نیامد و می بایست هر یک نفر مسلمان قوچانی سه "ری" گندم مالیات بدهد. چون نداشتند و کسی به داد آنها نرسید...
حاکم آنجا سیصد نفر دختر مسلمان را در عوض گندم، مالیات گرفته و هر دختری را به ازای دوازده من گندم (۳۶ کیلو) محسوب و به ترکمانان فروخت! گویند بعضی از دختربچه ها را در حالت خواب از مادرهایشان جدا می کردند! زیرا که بیچاره ها راضی به تفرقه نبودند و شیون می کردند!
📚 @PDFsCom
🔸خاطرات خانم فریده مصطفوی از امام خمینی:
🔹آقا نسبت به هزینه کردن از وجوهات بسیار حساس بودند. زمانی که داداش مصطفی به رحمت خدا رفتند، خانم با گلایه رو به آقا کردند و گفتند: «شما هیچ کاری برای این پسر انجام نمی دهی. هیچ خیر و خیراتی نیز برای او نمی کنی. ما باید مجلس بسیار مفصلی برای او برگزار کنیم اما شما هیچ نمی کنید!»
🔸آقا در جواب می گویند: «من با پول مردم هرگز نمی توانم از این قبیل خرجها انجام دهم، اما شما خیالتان راحت باشد. من در تمامی مستحباتی که انجام می دهم مصطفی را نیز شریک کرده ام. خیالت آسوده باشد که خیر و خیرات قطعا به او خواهد رسید.»
🔹هیچ گاه ندیدم که آقا نشسته ذکر بگویند. هربار که مشغول به ذکر گفتن می شدند، تسبیح را در دست گرفته و دست هایشان را در پشت کمر می انداختند و شروع به راه رفتن می کردند.
@bazmeghodsian
🔸من اخلاقم این است!
🔹برداشت شخصی من این است که چون امام از نظر اخلاقی آدم مخلصی بودند در برخوردها خیلی مردم داری نمی کردند و بعضی مردم داری هایی که برخی داشتند ایشان نداشتند.
🔸پس از چند سال که ما شاگرد امام بودیم بنده بعد از درس می رفتم از نزدیک با امام صحبت می کردم و در راه سوال و جوابی می کردم، با این وصف امام اسم مرا نمی دانستند. آقای امینی نقل کردند که من یک روز گفتم آقای کنی این را گفته! امام فرمودند که آقای کنی کیست؟ تطبیق نمی کنم. گفته بودند آقای کنی هفت سال است درس شما می آید. او را نمی شناسید؟ فرموده بودند: نمی دانم. بعدا در بحث مرا نشان داده بودند گفته بودند که بله این را که می شناسم اما اسمش را بلد نیستم!
🔹آقای امینی از امام گله کرده بودند که اینکه نمی شود، شما توجهی به شاگردانتان ندارید و آنها را نمی شناسید!
🔸امام می گفتند: من اخلاقم این است. طبع من این طور است. نه اینکه بخواهم بی اعتنایی کنم. طبعم این طور است. دنبال اینکه مرتب بگویم این کیست، آن کیست، از کجا آمده، چه کار می کند نیستم. حالا اگر می گویید عیب است خوب عیب دارم، اگر هم عیب نیست که من این طور عمل می کنم.
(آیةالله مهدوی کنی)
🔸من اخلاقم این است!
🔹برداشت شخصی من این است که چون امام از نظر اخلاقی آدم مخلصی بودند در برخوردها خیلی مردم داری نمی کردند و بعضی مردم داری هایی که برخی داشتند ایشان نداشتند.
🔸پس از چند سال که ما شاگرد امام بودیم بنده بعد از درس می رفتم از نزدیک با امام صحبت می کردم و در راه سوال و جوابی می کردم، با این وصف امام اسم مرا نمی دانستند. آقای امینی نقل کردند که من یک روز گفتم آقای کنی این را گفته! امام فرمودند که آقای کنی کیست؟ تطبیق نمی کنم. گفته بودند آقای کنی هفت سال است درس شما می آید. او را نمی شناسید؟ فرموده بودند: نمی دانم. بعدا در بحث مرا نشان داده بودند گفته بودند که بله این را که می شناسم اما اسمش را بلد نیستم!
🔹آقای امینی از امام گله کرده بودند که اینکه نمی شود، شما توجهی به شاگردانتان ندارید و آنها را نمی شناسید!
🔸امام می گفتند: من اخلاقم این است. طبع من این طور است. نه اینکه بخواهم بی اعتنایی کنم. طبعم این طور است. دنبال اینکه مرتب بگویم این کیست، آن کیست، از کجا آمده، چه کار می کند نیستم. حالا اگر می گویید عیب است خوب عیب دارم، اگر هم عیب نیست که من این طور عمل می کنم.
(آیةالله مهدوی کنی)
🔸آیة الله العظمی میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی اعلی الله مقامه.
🔹آیة الله شهید دستغیب: «فقيه زاهد شيخ جواد بن شيخ مشكور از اجله علما و فقهای نجف اشرف نقل فرمود:
در شب 26 ماه صفر 1336 در نجف اشرف در خواب حضرت عزرائيل ملك الموت را ديدم. پس از سلام پرسيدم: از كجا می آيی؟ فرمود: از شيراز می آيم و روح ميرزا ابراهيم محلاتی را قبض كردم.
گفتم: روح او در برزخ در چه حال است؟
فرمود: در بهترين حالات و در بهترين باغهای عالم برزخ است و خداوند هزار ملک را برای او موكل كرده است كه فرمان او را می برند!
گفتم: برای چه عملی به چنين مقامی رسيده است؟ آيا برای مقام علمی و تدريس و تربيت شاگردان؟ فرمود: نه. گفتم: برای نماز جماعت و رساندن احكام دين به مردم؟ فرمود: نه. گفتم: برای چه عملی؟ فرمود: برای زيارت عاشورا!
(ميرزاي محلاتی سی سال آخر عمرش زيارت عاشورا را ترک نكرد و هر روز كه بيماری يا مشكلی داشت و نمی توانست آن را بخواند نايب مي گرفت)
فردای آن روز، تلگراف فوت ميرزای محلاتی از شيراز به نجف می رسد و تصديق رؤيای شيخ مشكور آشكار می گردد».
(شادی روحش صلوات)
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com