مولف نامشخص است، قرن 13ق
وقف شده است که طلاب علوم دینی (اصفهان)، هر سال ماه رمضان، نظری به این کتاب داشته باشند!
(صفحات اول و آخر نسخه 👇👇)
ادامه دریافتهای دفتر پنجم مثنوی 17
حکایت اذان گوی زشت آواز و هدیه مرد کافر
شخصی بد آواز که سخت شیفته صوت خود بود در محله کافران اذان می گفت.
مومنان دلسوز ازو خواستند که می ترسیم کافران بر ما بشورند .محض رضای خدا اذان نگو.
اما او سرسختانه به اذان گویی با صدای انکر الاصوات خود ادامه می داد .
ناگهان در کمال تعجب دیدند کافری با چهره ای خندان و با هدایای گرانبها سراغ اذان گو را می گیرد و می گوید این موذن خوش صدا کجاست؟
به او گفتند با موذن تو را چه کار؟
گفت دختری دارم که مدتها بود هوای مسلمانی داشت و من نگران بودم.تا این که صدای اذان او در معبد ما پیچید و دخترم پرسید این چه صدای ناهنجاری است؟
دختر دیگرم گفت این صدای اذان مسلمانان است از آن پس از مسلمانی دلسرد شد و شوق ایمان به اسلام در ولش خاموش شد و من آسوده شدم به شکرانه این رهایی هدایایی به این موذن تقدیم می کنم.
سعدی نیز این حکایت را در باب چهارم گلستان آورده است.
موذن بد صدا تمثیل مسلمانان و مومنانی است که ظاهر ناهنجار و غیر هارمونیک آنها باعث انزجار از دین سراسر هماهنگی اسلام می شود.
و به قول استاد بزرگ؛دکتر شریعتی :
تلاش میکنم خوب تر زندگي كنم - اگر می خواهید حقیقتی را خراب کنید، خوب به آن حمله نکنید، بد از آن دفاع کنید .
این تمثیل نشان می دهد که دین باطن نیست و فقط دل نباید پاک باشد .
ظاهر دین هم در جای خود اهمیت دارد و به منزله پوست گردو است که از مغز محافظت می کند .
فراموش نکنیم که همین ظاهر دین بوده بوده است که آن را در طی 14 قرن به دست ما رسانده است اما نکته اینجاست که هدف از ظاهر ؛باطن دین است نه ماندن در ظاهر زیرا گردوی با ظاهر بسیار عالی ولی بی مغز و پوچ هیچ نفعی ندارد.
از طرف دیگر این تمثیل به ما می گوید که بسیاری از کارهای ما نظیر همین اذان گوست واقعا اگر به کردار ما مسلمانان یا شیعیان توجه نکنند و هنرهای دین اسلام را ببینند می شود که مسلمان نشوند؟!
یا تشیع زیبای ما در کتاب هاست اما اگر غریبه ای در بازار ما بیاید از بی انصافی و درستکار نبود شایع در بازار ما چه نگرشی خواهد داشت ؟!
@arameshsahafian
ارشاد الاذهان، یکی از کتابهای فقهی علامه حلی، کتابت در شهر کرک نوح در 875 بدست حسین بن حسن مشرقی. این نسخه ها با مشایخ عاملی 40 سال بعد به ایران آمدند و آنها را انتشار دادند. نسخه ملی
@jafarian1964
در حقیقت زکات! هر چه دادنت برون آر و بپاش // تو درین معنی کم از خاکی مباش...چون گدا را از توانگر می رسد // امتان را از پیمبر می رسد (یا رسول الله چه رساندنی فرمودی که تا قیامت از توانگر به گدا می رسد)
🔬
در هیچ یک از کتب معروف شیعه این حدیث ذکر نشده است
(البته علی التحقیق، در کتاب «حلیة الاولیاء ابو نعیم اصفهانی، ج1 ص20» و نسخه خطی «ریحان الحقائق و بستان الدقائق از ابو بکر محمد بن موسی بن الفرج الدربندی (قرن 6ق) (داغستان- قفقاز) که مرحوم محمد تقی دانش پژوه در نشریه نسخه های خطی دانشگاه تهران (دفتر دهم، ص 368) مقاله ی درباره این نسخه نگاشتند» موجود است)!
اما قابل توجه و تامل است
حقیر، این روایت را از حاشیه نسخه ی از رساله خطی «مفتاح الغیب محمد بن اسحق قنوی (قونوی)» دریافت کردم...
البته، از نظر معنایی تعاریف مهمی را ارائه میدهد:
سنی کیست؟ کسی که در ظاهر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم زندگی می نماید...یعنی یک دست امور ظاهری و یا تاریخی و نقلی از زندگی حضرت را دیده و یا شنیده و فهمیده و بر اساس آن زیست می کند!!
صوفی کیست؟ کسی که در باطن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم زندگی می نماید... یعنی یک دست امور باطنی از روش و سنت و سخن و الهام و ارتباط با حضرت را در می یابد و بر اساس آن، حکم و فقه و عقیده و غیره برای خود بار می نماید و می زییَد!
🔭
پرسش مهم آن است که آیا این اشخاص (سنی و صوفی) با اجازه و دستور رسول و یا وصی رسول چنین می زییَّند یا نه؟!! که اگر از خود میل کردند که باطل است (از نظر شیعه دوازده امامی صلوات الله و سلام الله علیهم)!!!
🛠
پرسش دیگر آنکه، آیا این افرادی که الان و یا در طول تاریخ خود را سنی یا صوفی معرفی کردند و یا به این نامها معرفی شده اند شامل تعاریف فوق از امام صادق صلوات الله و سلام الله علیهم می شوند؟!
💡
و اگر بپرسم چرا امام صادق صلوات الله و سلام الله علیه، شیعه را تعریف نفرمود پاسخی که به خودم می دهم (شاید یک وجه اش این باشد که) شیعه تعریفش امام هست! شیعه = امام (البته مقدور نیست اما تلاشش را می نماید)
شیعه خودش را با امام تنظیم می نماید
امام بفرماید در این مسئله به ظاهر توجه فرما و در فلان مسئله به باطن و یا در مسئله دیگر به هر دو.... !! هر چه امام بفرمایند!
❤️لذا شیعه تعریف ندارد!❤️
🌺
🔥
فقها و علمای شیعه، برای مردم بفرمایید که چقدر تلاش می کنید و بزرگان و اساتیدتان چقدر شب و روز خود را به بحث و بررسی احکام و آیات و احادیث شیعه سپری کردید، چه روزهای با گرسنگی با بدبختی تمام گذراندید تا فقه شیعه علمایی به فقه شیعه مهدوی و اهل بیتی صلوات الله و سلام الله علیهم نزدیک شود ...
بفرمایید به مردم
دفاع کنید از آنچه خواندید و فهمیدید
بجنگید با آنها که خلاف حکم خدا، حکم می کنند و فقه شیعه را وارونه و نادرست به مردم نمایش می دهند
دفاع کنید از فقه نکاح و ازدواج و عقد
با وقاحت تمام در فیلم، دختر به ظاهر محجبه، خودش را به عقد موقت پسر به ظاهر متشرع در می آورد آنهم با ذکر یک و دو شرط و خواندن نصف متن عقد...!!!
آیا فقه شیعه اینگونه عقد را می پذیرد؟!!
علمای شیعه، به جامعه شیعه گوشزد بفرمایید که این شیطنتها را باور نکنند
فقه شیعه اینقدر بی در و پیکر نشده است که هر بی سواد و جاهلی با وقاحت تمام آن را به تمسخر بگیرد و باعث تمسخر و هتاکی دیگران نسبت به آن شود. ...
فکر کنیم که اگر خدای مهربان حکیم، رسول الله محمد
صلی الله علیه و آله و سلم
را نمی آفرید
الان چه وضعی داشتیم
چه می گفتیم
و چه می خواندیم
و چه می پوشیدیم
و چه می خوردیم
رسول الله محمد، زندگی مان را تغییر داد
رفت و آمد و خورد و خوراک و نقل و قول و دغدغه و آینده نگری و آرزوهای ما را تغییر داد
اگر نبود رسول الله محمد
حتما ما نبودیم
چون با علم خداوندی هدایت نمی شدیم
حتما با علم نادرست و ضعیف و ناقص مان، آنچه که می خوردیم و می پوشیدیم ، هیچ اثری از ما نمی گذاشت
حتما از کثافت و لجاجت و حماقت خودمان و نسل مان را نابود می کردیم
دلیل خلقت ما، رسول الله محمد می باشد.
به اذن الهی، با رنج و تحمل به ما فهماند
که چه بخوریم
چه بپوشیم
چه بخوانیم
چه آرزو کنیم
چه دوستی را انتخاب کنیم
الان داریم می بینیم
غافلان از وجود پاک و با برکت رسول الله محمد، چگونه در حال خوردن جان و مال خودشان و دیگران هستند
فرقی نمی کند که در کجای زمین و در بین چه کسانی زیست می کنند
فرقی نمی کند ایرانی اند یا خارجی ...
مهم اطاعت و انجام دستورات حضرت رسول الله محمد می باشد.
علم و حکمت زاید از لقمهٔ حلال
عشق و رقت آید از لقمهٔ حلال
چون ز لقمه تو حسد بینی و دام
جهل و غفلت زاید آن را دان حرام
هیچ گندم کاری و جو بر دهد
دیدهای اسپی که کرهٔ خر دهد
لقمه تخمست و برش اندیشهها
لقمه بحر و گوهرش اندیشهها
زاید از لقمهٔ حلال اندر دهان
میل خدمت عزم رفتن آن جهان
(مولوی- مثنوی)
🌱 لقمه ی حلال در شعر مولانا:
🍃 لقمه ای کآن نور افزود و کمال
🍃آن بود آورده از کسب حلال
✔️ آنچه ما می خوریم در روحیات ما تاثیر دارد، اینکه روزی ما و لقمه ما چه باشد، بی ارتباط نیست با اینکه "حال ما" چگونه باشد.
🔸لقمه انسان باید حلال باشد، اما لقمه تنها آن خوراکی نیست که از راه دهان می بلعیم، لقمه هایی هست که ذهن ما و جان ما را تغذیه می کند.
❇️ ما روزانه سر سفره های مختلفی برای جسم و روحمان روزی برمی داریم، مهم است که بدانیم روزی که به جسم و جانمان می رسانیم، حلال است یا حرام⁉️
❇️ مولانا یک عیار برای سنجش حلال یا حرام بودن روزی به ما می دهد. اگر ما به طور مستمر در دلمان احساس گرفتگی و تاریکی داریم، جایی هم سفره شیطان شده ایم، اگرچه بی خبر:
🌻تا تو تاریک و ملول و تیره ای
🌻دان که با دیو لعین همشیره ای
⬅️ اما نشانه لقمه حلال، چه لقمه غذای جسم باشد و چه خوراک روح و جان ما، آن است که نتیجه اش گرمی و روشنایی و کمال و امید و عشق و محبت نسبت به مردم است.
🌻لقمه ای کآن نور افزود و کمال
🌻آن بود آورده از کسب حلال
🌻علم و حکمت زاید از لقمه حلال
🌻عشق و رقت آید از لقمه حلال
🔺در مقابل، اگر در دل ما حسد و نفرت و خشم و غفلت از معنویات موج بزند، باید ریشه را در لقمه پیدا کنیم،
یک جایی، لقمه حرامی خورده ایم یا روزی ناپاکی به روح و جان خود داده ایم:
🍃چون ز لقمه تو حسد بینی و دام
🍃جهل و غفلت زاید ،آن را دان حرام
◀️ آنچه ما می خوریم، آنچه می نوشیم، آنچه می خوانیم، موسیقیی که گوش می دهیم، برنامه ای که تماشا می کنیم و...همه برای ما "لقمه" هستند، لقمه هایی که فکر ما و نوع نگاه ما به هستی و نوع رفتار ما را شکل می دهند:
🍃لقمه، تخم است و برش، اندیشه ها
🍃لقمه، بحر و گوهرش اندیشه ها
❤️حلال ترین قوتی که به ما می رسد، آن است که نتیجه اش عشق به انسان ها و هستی و میل خدمت به خلق و البته میل پرکشیدن به سوی جهان معناست:
🍃زاید از لقمه حلال اندر دهان
🍃میل خدمت، عزم رفتن آن جهان...
⚠مراقب باشیم سر کدام سفره می نشینیم و جان و روحمان را با کدام لقمه سیر می کنیم!
دین و علم:
@yortci_bosjin_pdf
🌱 لقمه ی حلال در شعر مولانا:
🍃 لقمه ای کآن نور افزود و کمال
🍃آن بود آورده از کسب حلال
✔️ آنچه ما می خوریم در روحیات ما تاثیر دارد، اینکه روزی ما و لقمه ما چه باشد، بی ارتباط نیست با اینکه "حال ما" چگونه باشد.
🔸لقمه انسان باید حلال باشد، اما لقمه تنها آن خوراکی نیست که از راه دهان می بلعیم، لقمه هایی هست که ذهن ما و جان ما را تغذیه می کند.
❇️ ما روزانه سر سفره های مختلفی برای جسم و روحمان روزی برمی داریم، مهم است که بدانیم روزی که به جسم و جانمان می رسانیم، حلال است یا حرام⁉️
❇️ مولانا یک عیار برای سنجش حلال یا حرام بودن روزی به ما می دهد. اگر ما به طور مستمر در دلمان احساس گرفتگی و تاریکی داریم، جایی هم سفره شیطان شده ایم، اگرچه بی خبر:
🌻تا تو تاریک و ملول و تیره ای
🌻دان که با دیو لعین همشیره ای
⬅️ اما نشانه لقمه حلال، چه لقمه غذای جسم باشد و چه خوراک روح و جان ما، آن است که نتیجه اش گرمی و روشنایی و کمال و امید و عشق و محبت نسبت به مردم است.
🌻لقمه ای کآن نور افزود و کمال
🌻آن بود آورده از کسب حلال
🌻علم و حکمت زاید از لقمه حلال
🌻عشق و رقت آید از لقمه حلال
🔺در مقابل، اگر در دل ما حسد و نفرت و خشم و غفلت از معنویات موج بزند، باید ریشه را در لقمه پیدا کنیم،
یک جایی، لقمه حرامی خورده ایم یا روزی ناپاکی به روح و جان خود داده ایم:
🍃چون ز لقمه تو حسد بینی و دام
🍃جهل و غفلت زاید ،آن را دان حرام
◀️ آنچه ما می خوریم، آنچه می نوشیم، آنچه می خوانیم، موسیقیی که گوش می دهیم، برنامه ای که تماشا می کنیم و...همه برای ما "لقمه" هستند، لقمه هایی که فکر ما و نوع نگاه ما به هستی و نوع رفتار ما را شکل می دهند:
🍃لقمه، تخم است و برش، اندیشه ها
🍃لقمه، بحر و گوهرش اندیشه ها
❤️حلال ترین قوتی که به ما می رسد، آن است که نتیجه اش عشق به انسان ها و هستی و میل خدمت به خلق و البته میل پرکشیدن به سوی جهان معناست:
🍃زاید از لقمه حلال اندر دهان
🍃میل خدمت، عزم رفتن آن جهان...
⚠مراقب باشیم سر کدام سفره می نشینیم و جان و روحمان را با کدام لقمه سیر می کنیم!
دین و علم:
عارف عظیم الشأن شیخ أکبر محیی الدین ابن عربی در باب 366 کتاب مستطاب « فتوحات مکیه » در مقام معرفی امام زمان می فرمایند :
🔹« أنّ لله خلیفه یخرج من عترة رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم من ولد فاطمه یواطی اسمه اسم رسول الله جدّه الحسین بن علی بن أبی طالب یبایع بین الرکن و المقام یشبه رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم فی الخلق بفتح الخاء و ینزل عنه فی الخلق بضم
در ادامه می فرماید : أسعد الناس به أهل الکوفه »
🔹« همانا برای خداوند خلیفه و جانشینی است که خروج می کند . او از عترت رسول الله و از پسران فاطمه می باشد که نامش با نام رسول الله مطابقت دارد جدّ او حسین بن علی بن أبی طالب است . مردم با او در بین رکن و مقام بیعت می کنند در خلقت و خلق ظاهر با رسول الله شباهت دارد و در خُلقش از او پایین تر است » .
🔹این عبارات در همه ی نسخه های کتاب فتوحات مکیه حتی چاپ های کنونی وجود دارد .
🔸ذکر چند نکته :
فرمایشات حضرت شیخ در اینجا از جهات مختلفی با عقیده ی اهل سنّت در مورد قائم تفاوت دارد و مطابق با نظر شیعه می باشد :
شیعیان حضرت را از فرزندان حضرت صدیقه از نسل امام حسین علیه السلام می دانند . که شیخ نیز همین فرمایش را دارند .
فرمود سعادت مند ترین مردم در زمان ظهور حرت اهل کوفه هستند . شیخ بهایی در کتاب اربعین خود این عبارت را از شیخ اکبر نقل می کند و به فقراتی از آن در مورد شیعه بودن حضرت شیخ استدلال می کند من جمله به این قسمت که شیخ فرموده سعادت مند ترین مردم در زمان ظهور او مردم اهل کوفه هستند .
چرا که این اعتقاد از مختصات شیعیان است که می گویند : آفتاب امامت آن حضرت از مکه طلوع و از آنجا به کوفه رفته و کوفه را مقر حکومت خود قرار می دهند .
#فلسفه
⬇️⬇️
♦️ پیام حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی به مناسبت اربعین حسینی
🔹زائرین اربعین که از هرگناهی پاک می شوند، در بازگشت از سفر مراقب باشند خود را آلوده نکنند
🔹زوار قبر سیدالشهداء علیه السلام اگر بدانند کجا می روند و به زیارت چه کسی مشرف می شوند، سر از پا در این سفر نمی شناسند./ شفقنا
اخبار قم در تلگرام👇
@akhbareghom
بزرگوار ممکن است به سوالهایی من پاسخ دهید:
1 - آیا حلال بودن چیزی دلیل موجهی است که در معرفی رسول خدا صلی الله علیه و آله از آن استفاده کنیم؟ مباحات زیادی وجود دارند ولی آیا تمام آنها مناسب مقام حضرت رسول هستند؟
2- این جشنواره به عنوان دینی و به عنوان تبلیغ دین برگزار شده، آیا سراغ دارید یک جا پیامبر و امامان صلوات الله علیهم برای ترویج دین جشنواره موسیقی گرفته باشند، و اگر سراغ ندارید آیا این بدعت گذاری در دین محسوب نمی شود.
3- جالب است همین عمامه هایی که در تصویر می بینید به همین بهانه بسیاری از شعائر دینی را بدعت می خوانند، زیرا معتقدند شعائر دینی توقیفی است، این تناقض آشکار چه تفسیری دارد؟
4- همین عمامه به سرهایی حاضر در تصویر بسیاری از شعائر دینی را که به خودی خود مباح هستند را حرام و از اکبر کبائر می دانند، به این استدلال که موجب هتک و وهن مذهب است. آیا بر پایی جشنواره موسیقی و ساز و دنبک و تار و تنبور که بر فرض مباح بودن هم کار انسان های سبک سر و بی وقار است (به این دلیل که هیچ گاه خود این عمامه به سر حاضر نمی شو دنبک بنوازد و آن را خلاف شان خود می داند)، بر پایی چنین جشنواره سبکسرانه ایی به نام بزرگترین شخصیت عالم وجود و اسم اعظم خدا هتک و وهن آن حضرت نیست؟
این تناقض را چه پاسخ می دهید؟
5- اگر کلام شما را بپذیریم، ولی از آن طرف هم فقیهان بزرگی هستند که چنین موسیقی را حرام می دانند، آیا صحیح است جشن اتحاد با سنی ها را به بر اساس مخالفت با فقیهان زبردست شیعه بنا کنیم؟ اتحاد با عوام سنی به قیمت اختلاف با فقهای بزرگ شیعه!! این تناقض را چگونه حل می کنید؟
در این زمینه کدام روش بهتر است انجام داد.؟ از طرفی اکثر فقها معتقد هستند جزو اذان نیست.و اگر کسی به عنوان جزییت اذان بگوید حرام و بدعت است.از طرفی شعار شیعه شده است و اگر نگوییم به قول برخی متهم به اهل سنن می شویم.چه کنیم که هم بدعت نشود.و هم متهم به اهل تسنن نشویم.و هم مردم متوجه بشوند جزو اذان نیست.؟ و هم شعار شیعه حفظ شود.روش معمول این است که در اذان بگوییم و رد شویم.شنیدم ایت الله شبیری زنجانی برای اینکه مردم را عملا متوجه کنند که جزو اذان نیست ان را نمی گویند.یا اهسته می گویند ایا صحیح است.البته ظاهرا در این جهت مورد اعتراض قرار گرفته اند.
وقتي حسين بن علي شهيد مي شود و خبر آن و نيز خبر بريده شدن سر مبارك حسين بن علي و بردن آن به سوي يزيد بن معاويه و كشته شدن هجده نفر از اهل بيت او و پنجاه و سه نفر از شيعيانش و كشته شدن علي اصغر در ميان دستانش و اسير شدن ذريه اش به مدينه مي رسد مردم در منزل ام سلمه نزد زنان رسول خدا و نيز در خانه هاي مهاجرين و انصار به حزن و اندوه مي نشينند .
در اين هنگام عبد الله بن عمر بن خطاب از خانه اش بيرون مي آيد و همين طور كه استغاثه مي كند و بر صورتش مي زند ميگويد : اي جماعت بني هاشم و قريش و انصار آيا چنين امري بر اهل بيت و ذريه رسول خدا رواست در حالي كه شما زنده ايد و همچنان از بركت رسول خدا روزي داريد ؟ من آرام نمي شوم مگر اين كه براي دادخواهي به نزد يزيد روم . عبدالله بن عمر شبانه با جماعتي از اهل مدينه به سوي شام حركت ميكند .
.......... وقتي به شام و كاخ يزيد مي رسند يزيد كه از حضور و قصد آنها آگاه شده است فقط به عبدالله بن عمر اجازه ملاقات مي دهد . عبدالله بن عمر استغاثه كنان وارد مي شود و مي گويد :
اي اميرالمومنين چگونه داخل شوم و حال آن كه با اهل بيت محمد كاري كردي كه اگر ترك ها و رومي ها چنين قدرتي مي يافتند آنچه را كه تو حلال كردي حلال نمي دانستند و آنچه را كه تو انجام دادي انجام نمي دادند . از اين تخت و بساط برخيز تا مسلمانان كسي را برگزينند كه سزاوارتر از تو به آن است . يزيد به عبدالله بن عمر مرحبا مي گويد و او را گرامي مي دارد و با او رفتاري دوستانه مي كند و مي گويد از اين تندي و حرارتي كه پيدا كردي آرام بگير و فكر كن و با چشمت ببين و با گوشت بشنو . بعد يزيد ادامه مي دهد : درباره پدرت عمر بن خطاب چه مي گويي ؟ آيا پدرت هدايت كننده ، هدايت شده ، خليفه و ياري كننده رسول خدا و خويشاوند او به سبب خواهرت حفصه بود !!!!
عرض ادب
از کدام منبع و مدرکی چنین استنباطی کرده اید؟!
آنچه از روایات برداشت می شود و آنچه اساتید به ما آموختند چنین بر می آید که:
هر کس با امیرالمومنین علیه السلام, مخاصمه از روی عناد کند و در دل, دشمن باشد, حرامزاده است.
چه بسیار افراد که حلال زاده اند ولی حضرت را نمی شناسند و از روی جهل دشمن اند. و چه بسا افرادی که در نطفه شان تردید است و شیعه خالص باشند.
الله اعلم.
⁉️ آيا #پيامبر_اسلام (ص) مسموم از دنيا رفت ؟
♦️ دانشمندان مسلمان در باره اين كه پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله وسلم چگونه از دنيا رفت، ديدگاه هاى گوناگونی دارند؛ بسياری از علمای شيعه و سنی معتقدند كه آن حضرت را مسموم كردند و همين سم در بدن آن حضرت اثر كرده و او را به شهادت رسانده است.
🔻 بسياری از بزرگان اهل سنت از عبد الله بن مسعود نقل كرده اند كه مى گفت:
اگر 9 بار قسم بخورم كه رسول خدا كشته شده اشت برايم محبوب تر است از اين كه يك بار قسم بخورم كه او كشته نشده است؛ زيرا خداوند او را پيامبر و شهيد قرار داده است.
📚 المصنف، ج5، ص269، ح9571
📚 الطبقات الكبرى ، ج2، ص201
📚 مسند أحمد بن حنبل، ج1، ص408، ح3873؛ ج1، ص434، ح4139
و...
🔵 و از علمای شيعه، شيخ مفيد رضوان الله تعالی عليه مى نويسد:
🔸 رسول خدا صلي الله عليه وآله در روز دوشنه 28 صفر در مدينه در حالی كه مسموم شده بود، از دنيا رفت.
📚 المقنعة، ص456
🔹 مرحوم شيخ طوسي در كتاب تهذيب الأحكام مي نويسد:
محمد بن عبد الله (صلي الله عليه وآله وسلم )... در روز دوشنبه 28 صفر سال دهم هجري در حالي از دنيا رفت كه مسموم شده بود.
📚 تهذيب الأحكام، ج6 ص2
⭕️ اما اين كه چه كسي پيامبر را سمّ داده و اين سمّ در چه زمانی بوده است، براى ما به صورت دقيق روشن نيست.
⚠️ ولی از یک طرف مي بينيم كه محمد بن اسماعيل بخاري و مسلم و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنت نوشته اند:
عايشه گفته است در دهان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در زمان مريضي ايشان به زور دوا ريختيم، پس با اشاره به ما فهماندند كه به من دوا نخورانيد، ما با خود گفتيم اين از آن جهت است كه مريض از دوا بدش مي آيد و وقتي حضرت بهتر شد، فرمودند: آيا من شما را از اين كه به من دوا بخورانيد نهي نكردم ؟ پس فرمودند: بايد در دهان هر كسي كه در اين خانه است، در جلوي چشم من دوا ريخته شود؛ غير از عباس كه او شاهد ماجرا نبوده است.
📚 صحيح البخاري، ج4، ص1618، ح4189
📚 صحيح مسلم، ج4، ص1733، ح2213
👈 نكته جالب توجه اين است كه بخاری اين حديث را در كتاب ديات، باب قصاص نقل كرده است.
❓شما چه فکر می کنید؟ علت نهی پیامبر از خوراندن دوا به ایشان چه بود؟ آیا آن چیزی که بزور به پیامبر گرامی خوراندند سمّ بود یا دوا؟ و اگر دوا بود چه دلیلی داشت پیامبر از آن نهی کند؟
قضاوت با شما....
#شهادت_پیامبر_اسلام (ص)
🆔 @sonnat_net
ارْشادُ الاذْهان إلی أحْکام الایمان کتابی فقهی و به زبان عربی نوشته علامه حلی (متوفای ۷۲۶ق) و از مصادر فقه امامیه است. ارشاد الاذهان از کتب فقه فتوایی شمرده شده که از طهارت تا دیات را در بردارد. این اثر به جهت جایگاه و مرتبه عالیاش همواره مورد توجه علما و فقهای پس از خود بوده است.
انگیزه تألیف:
علامه حلی در مقدمه کتاب، علت تألیف را به درخواست فرزندش «محمد» نگاشته و مینویسد: همچنانکه خداوند متعال اطاعت پدر و مادر را بر فرزند واجب کرده است، همچنین بر ایشان واجب کرده که نسبت به فرزند شفقت داشته و خواستههای مشروعش را برآورده سازند.
جایگاه:
به دلیل شأن و منزلت والای این کتاب در نزد فقهای عظام از عصر مؤلف تا همین اواخر، در حوزههای علمیه تدریس میشده است و بیش از ۵۰ شرح و حاشیه بر آن زده شده که در الذریعة نام آنها ذکر شده است.
غایة المراد فی شرح نکت الإرشاد، تألیف شهید اوّل(م ۷۸۶ ق)،
روض الجنان فی شرح إرشاد الأذهان، تألیف شهید ثانی(م ۹۶۶ ق)،
مجمع الفائدة و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان، تألیف محقق اردبیلی(م ۹۹۱ ق)،
ذخیرة المعاد فی شرح الإرشاد، تألیف محقق سبزواری(م ۱۰۹۰ ق)،
🔰«اخوانی! لمثل هذا فاعدّوا»
📝قال الکاظم علیه السلام - عِنْدَ قَبْرٍ حَضَرَهُ - اِنَّ شَیْئَاً هذا آخِرُهُ لَحقیقٌ اَنْ یُزْهَدَ فی اَوَّلِهِ وَ اِنَّ شَیئاً هذا اَوَّلُهُ لِحَقیقٌ اَنْ یَخافَ آخِرُهُ؛ یعنی حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نزد قبری حاضر بود و این مطلب را بیان فرمود: همانا چیزی که این اخر او است سزاوار است که میل و رغبتی نشود به اول آن، و به درستی که چیزی که این اول آن است، یعنی آخرتی که قبر منزل اول آن است، سزاوار است که ترسیده شود از آخر آن.[1]
🔸از برای قبر وحشت و هول عظیم است و در کتاب من لا یحضره الفقیه است که چون میت را به نزدیک قبر آورند، به ناگاه او را داخل قبر نکنند به درستی که از برای قبر هولهای بزرگ است و پناه برد حامل آن به خداوند تعالی از هول مطلع و بگذارد سر میت را نزدیک قبر و اندکی صبر نماید تا استعداد دخول را بگیرد پس اندکی او را پیشتر برد و اندکی صبر کند آنگاه او را به کنار قبر برد.[2]
🔸مجلسی اول رحمه اللَّه در شرح آن فرموده: هرچند روح از بدن مفارقت کرده است و روح حیوانی مرده است اما نفس ناطقه زنده است و تعلق او از بدن بالکلیة زایل نشده است و خوف ضعطه قبر و سؤال منکر و نکیر و رومان فتّان قبور و عذاب برزخ هست با آنکه از جهت دیگران عبرت است که تفکر کنند چنین واقعه ای در پیش دارند. و در حدیث حسن از یونس منقول است که گفت: حدیثی از حضرت امام موسی کاظم علیه السلام شنیده ام که در هر خانه ای که به خاطرم می رسد آن خانه با وسعتش بر من تنگ می شود و آن آنست که فرمودند چون میت را به کنار قبر بری، ساعتی او را مهلت ده تا استعداد سؤال نکیر و منکر [پیدا] بکند.[3][4]
🔸و روایت شده از براء بن عازب که یکی از معروفترین صحابه است که ما در خدمت حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم بودیم که نظرش افتاد بر جماعتی که در محلی جمع گشته بودند، پرسیدند: بر چه این مردم اجتماع کرده اند؟ گفتند: جمع شده اند قبر می کنند، براء گفت: چون حضرت اسم قبر شنید شتاب کرد در رفتن به سوی آن تا خود راف به قبر رسانید پس به زانو نشست کنار قبر. من رفتم به طرف دیگر مقابل روی آن حضرت تا تماشا کنم که آن حضرت چه می کند، دیدم گریست به حدی که خاک را از اشک چشم خود تر کرد، پس از آن رو کرد به ما و فرمود: اِخْوانی! لِمِثْلِ هذا فَاَعِدّوُا؛ یعنی برادران من! از برای مثل این مکان تهیه ببینید و آماده شوید.[5]
🔸شیخ بهائی نقل کرده که بعضی از حکما را دیدند که در وقت مرگ خود دریغ و حسرت می خورد، به او گفتند که این چه حالی است که از تو مشاهده می شود؟ گفت: چه گمان می برید به کسی که می رود به سفر طولانی بدون توشه و زاد و ساکن می شود در قبر وحشتناکی بدون مونسی و وارد می شود بر حاکم عادلی بدون حجتی.
1⃣معانی الاخبار ص۳۴۳
2⃣من لا يحضره الفقيه ج۱ ص۱۰۷
3⃣لوامع صاحبقرانی ج۲ ص۴۰۰
4⃣الكافي ج۳ ص۱۹۱
5⃣مسكّن الفؤاد ص۹۷
📗منتهی الآمال
@ketab_mottaghin
🔸آيه الله کشميری می فرمود: هرگاه دلم برای مولی خیلی تنگ شود سوره «مؤمنون» را می خوانم؛ این سوره علی (ع) است. آن را هدیه می کنم به روح حضرت و گاهی آقا را مشاهده می کنم.
🔹و می فرمود: جهت روزی حلال فراوان، سوره «والعادیات» روزی 110 مرتبه خوانده شود. ربطش به امیرالمؤمنین (ع) است و از مستورآقا به ما رسیده است.
@bazmeghodsian
🔸بوسه پیامبر (ص) بر لب های شهید مطهری
🔹آقای مطهری همیشه مهربان بودند ولی این اواخر خیلی مهربانتر شده بودند. تقوای عجیبی داشتند. در مدت 26 سال زندگی که با ایشان داشتم , در 24 ساعت شبانه روز حتی نیم ساعت بی وضو نبودند. همیشه می گفتند: با وضو باشید, وضوی دائمی خوب است.
🔸مناجاتهای شبانه و نمازهای شب ایشان حالت عجیبی داشت. شدیدا آرزوی شهادت داشت. ایشان وقتی خیلی ناراحت و دچار مشکل بزرگی می شدند اغلب حضرت رسول اکرم ( ص ) را به خواب می دیدند و خود حضرت مشکل ایشان را حل می کردند.
🔹سه شب قبل از شهادت ایشان خوابی دیدند. آخرین شب جمعه بود. با شوق از خواب بلند شدند. از ایشان پرسیدم چه شده؟
🔸گفتند: الان خواب دیدم که من و آقای خمینی در خانه کعبه مشغول طواف بودیم که ناگهان متوجه شدم حضرت رسول ( ص ) به سرعت به من نزدیک می شوند.
🔹همین طور که حضرت نزدیک می شدند, برای اینکه به آقای خمینی بی احترامی نکرده باشم, خودم را کنار کشیدم و به آقای خمینی اشاره کردم و گفتم: یا رسول الله آقا از اولاد شمایند.
🔸حضرت رسول ( ص ) به آقای خمینی نزدیک شدند با ایشان روبوسی کردند و بعد به من نزدیک شدند و با من روبوسی کردند. بعد لبهایشان را بر روی لبهای من گذاشتند و دیگر برنداشتند و من از شدت شعف از خواب پریدم به طوری که داغی لبهای حضرت رسول ( ص ) را روی لبهایم هنوز حس می کنم.
🔹بعد ایشان کمی سکوت کردند و گفتند: من مطمئنم که به زودی اتفاق مهمی برای من رخ می دهد. من گفتم: ان شاءالله حضرت رسول ( ص ) گفته ها و نوشته های شما را تأیید کرده است.
🔸چند روزی گذشت تا اینکه شب چهارشنبه ایشان در منزل دکتر سحابی جلسه داشتند. نماز مغرب و عشاء را خواندند و به من می گفتند: من به منزل دکتر سحابی می روم و در آنجا جلسه دارم, بعد هم به منزل می آیم...
🔹در حدود ساعت 11 شب بود که دکتر سحابی به منزل ما تلفن کردند و گفتند: خانم ! آقا امشب اینجا می مانند و به منزل نمی آیند... و بعد گفتند: ایشان تیر خوده اند و الان در بیمارستان طرفه اند شما به آنجا بیایید... با عجله و ناراحتی به بیمارستان رفتیم... ساعت حدود یک بعد از نیمه شب بود که به خانه رسیدیم .
🔸در همین موقع تلفن زنگ زد. یکی از عرفا که دوست آقا بودند پشت خط بودند. ایشان از حال آقای مطهری پرسیدند. گفتم : ترور شده اند. خیلی ناراحت و منقلب شدند، گفتند: الان خانمی که از شاگردان بنده اند تلفن کردند و گفتند ساعت 11 شب خواب دیده اند که یک قبر سبز را به ایشان نشان می دهند و می گویند اینجا را زیارت کنید. آن خانم می پرسند این قبر کیست؟ می گویند قبر امام حسین ( ع ) است. بعد یک قبر سبز دیگر را نشان می دهند و می گویند این قبر را هم زیارت کنید. می پرسند این قبر کیست؟ می گویند قبر آقای مطهری است.
🔹بعد ایشان را عروج می دهند و به جای وسیعی می برند. در آنجا تخت نورانی ای را نشان می دهند که بسیار زیبا بوده و عده ای دورش می گشته و صلوات می فرستاده ومی گفته اند این جای اولیاء الله است. در همین وقت آقای مطهری وارد می شوند و روی آن تخت می نشینند. این خانم نزدیک می شوند و می گویند شما اینجا چه کار می کنید؟ آقا می گویند من الآن وارد شده ام؛ من از خدا یک مقام عالی می خواستم ولی خدا یک مقام متعالی به من عنایت فرمود.
🔸معلوم شد که این خواب درست در زمانی که آقای مطهری ترور شده بود دیده شده است.
(پاره ای از خورشید؛ شهید مطهری در نگاه همسر)
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com