با سپاس پس بر این اساس در این نسخه اینگونه می شود:
غمزه را بخش اجازت که به گزلک بکند
دیده را کو به تو گستاخ نظر بگشاید
وحشی بافقی
سلام بر هم تراثی های بزرگوار
اگر کسی از دوستان فایل مونس الاحرار و سفینه صائب را دارد لطفا به اشتراک بگذارد با سپاس بی کران
در بحث ریشه شناسی واژه های قرآنی و توجه به زبان های سامی دوستان را جلب می کنم به زبان هایی که
مورد بی توجهی و بی مهری قرار گرفته اند و اتفاقا اگر به آن زبان ها هم توجه بشود قادر خواهند بود که بخشی
از مشکلات ما را در ارتباط با واژه های قرآنی حل کنند. یکی از آنها شاخه ی زبان سامی جنوبی حاشیه ای است
و سامی حاشیه ای از دو زیر شاخه تشکیل شده که یکی از آن دو زیر شاخه زیر شاخه ی زبان های یمیی است.
یکی از مستشرقین به نام )ناکانو( روی این زبان های عربی جنوبی باقی مانده در منطقه یمن کار کرده هم
گرامرشان را کار کرده هم فرهنگ لغتشان را درآورده و این الان موجود است متاسفانه با وجود کاری که )ناکانو(
انجام داده تا امروز نه مستشرقی و نه محقق مسلمانی این داه ها را مورد استفاده قرارنداده اند و این همین طور
بدون استفاده باقی مانده است.
دکتر پاکتچی؛ نشست زبانهای سامی و کاربرد آن در مطالعات قرآنی در روز دوشنبه 32 آبان 3141 در دانشکده الهیات
دانشگاه تهران
علم تولید کردنی نیست، کشف کردنی است.
این روزها مرتب از تولید علوم انسانی سخن گفته می شود. واقعیت این است که علم طبیعی باشد یا انسانی، علم است، امر کشفی است، نه امر تولیدی؛ چرا این کلمه را تا این اندازه با تسامح بکار می بریم؟ این صنعت است که تولید می شود، علم بر اساس هر تعریفی که باشد، نوعی کشف است، کشف واقع. اگر چیزی کشف واقع است، آن را تولید نمی کنند. آنچه تا اندازه ای و در ترکیب با علم تولید کردنی است، صنعت است، صعنتی که تازه بخش مهمی از آن هم دانش و علم است که باید کشفش کرد، و آنگاه که فرضا در معماری تبدیل به شهرسازی و خانه سازی می شود، می تواند با علائق و آرمانها و باورهای مردم ترکیب شده و این طور تولید شود. اگر این تعبیر درست باشد، در تکنولوژی آن هم از زاویه ای خاص درست است. ما در مورد قوانین نور، تابش خورشید، پدید آمدن گرما و سرما و آثار و حرکت آنها، و صدها مساله دیگر، علم تولید نمی کنیم، علم کشف می کنیم، در علوم انسانی هم هرچند نه به آن دقت، اما از نظر ماهیت علم بودن، کار کشف می کنیم. آن وقت بر اساس آن نظریات، وقتی می خواهیم معماری خانه مان را درست کنیم، به گونه ای طراحی می کنیم که بهترین تناسب را داشته باشد. همان وقت، بر اساس برخی از باورهای مذهبی یا اخلاقی، پنجره و محل نور را مشخص می کنیم. چطور ممکن است کسی این دو مقام را به راحتی با هم خلط کند و مرتب دم از تولید علوم انسانی بزند. اگر چیزی علم است، باید درس خواند، باید تحصیل کرد تا مناسبات واقعی موجود در عالم را فهمید. این فریب است که کسی تصور کند ما می توانیم علوم انسانی را خلق کنیم و آن وقت دنیای مطابق میلمان را بسازیم. یکی از نتایج این ماجرا آن است که حالا در قم موسساتی درست شده که به مغزشان فشار می آورند علوم انسانی بسازند و علم را مطابق خواهش نفس خویش کنند.
🔴 توجه
همراهانِ همدل
همیشه سعیمان بر این بوده است که درخواست دوستان عزیز را درلحظه جوابگو باشیم. اگر کتابی خواستهاید و پیدیافش موجود نبوده، باز هم پاسخ دادهایم که کتاب موردنظرتان فعلاً پیدیاف ندارد.
با توجه به زیادی درخواست دوستان، اگر احتمالاً جواب برخی دوستان را ندادهایم، بگذارند به حساب مشغلۀ زیاد و مجدداً درخواستشان را بفرمایند. البته این عده شاید دو سه نفر از عزیزان باشند.
سپاس از همراهیتان.
@litera9
🔵 #توجه
همراهانِ همدل
همیشه سعیمان بر این بوده است که درخواست دوستان عزیز را درلحظه جوابگو باشیم. اگر کتابی خواستهاید و پیدیافش موجود نبوده، باز هم پاسخ دادهایم که کتاب موردنظرتان فعلاً پیدیاف ندارد.
با توجه به کثرتِ درخواست دوستان، اگر احتمالاً جواب برخی دوستان را ندادهایم مجدداً درخواستشان را بفرمایند.
سپاس از همراهیتان.
@litera9
کشور پادشاهی سعودی و پمپاژ نفرت پراکنی مذهبی
سالانه در کشور پادشاهی سعودی صدها کتاب از متون قدیم و یا نوشته های جدید در رد بر تشیع و اعتزال و اشعری گری و ماتریدی گری و تصوف و فلسفه و هر چه آن را جماعت وهابی بدعت می خواند منتشر می شود و در آن کتاب ها محور اصلی یک چیز است: هر چه خارج از سنت است بدعت است و بدعت یا اصلا ریشه در کفر دارد و یا به آن منتهی می شود. اگر هم به کفر منتهی نشود گمراهی و ضلالت و خروج از جماعت است. پس باید به حاشیه رانده شود و سرکوب شود. با انواع اتهامات. یکی را قبوری بخوانی و دیگری را رافضی مجوسی و آن دیگری را قدری بخوانی و آن یکی را اشعری بدعی و غیر سنی. خوب اصلا مگر وهابیت و ایدئولوژی دویست ساله اش چقدر می تواند اسلام و تمدن اسلامی را نمایندگی کند که این چنین همه مظاهر فرهنگی و فکری و تمدنی اسلام از معتزله و شیعه گرفته تا اشاعره و ماتریدیه و صوفیه را با انواعی از بدعت ها متهم می کند؟ نه آیا این شیوه رفتاری و این نوع تبلیغات مذهبی و انتشارات نفرت پراکننده به افراطی گری در دنیا دامن می زند و منافی صلح جهانی است؟ اگر پادشاهی سعودی در این ادعا صادق است که می خواهد به اعتدال برگردد باید بساط وهابیت را برچیند و به دویست سال قبل از این بازگردد.
روايتی جديد از اخبار جمل و صفين
این نسخه ريشه اش به عراق (کوفه) بايد برسد. این متن مهم تاریخی البته با روایت نصر بن مزاحم متفاوت است، گرچه ریشه های مشترکی با آن دارد (سال ها پيش قسمتی از متن اين کتاب به صورت رساله ای دانشگاهی در انگلستان تصحيح شد اما هيچگاه به چاپ نرسيد و متأسفانه مغفول ماند. در تحقيقات غربی با چند استثناء اين متن چندان شناخته شده نيست).
نسخه ای يمنی و زيدی از آن و از اوائل سده هفتم قمری در کتابخانه آمبروزيانا (که در آغاز آن بخشی از متن کتاب الفتوح ابن اعثم هم ديده می شود) موجود است. از آن یک نسخه دیگر هم در برلین و یک نسخه هم در يمن می شناسیم.
یک نسخه از کتاب که در یمن موجود است را خیلی سال پیش دیدم و نسخه ای هم در کتابخانه برلین است که سال ۲۰۱۲ آن را در آنجا در ضمن بررسی هایم در نسخه های خطی کتابخانه دولتی برلین یافتم و از آن عکسی گرفتم. نسخه مهم و اقدم آن هم همانی است که در آمبروزیاناست و عکس آن را هم دارم. مدتی پیش به فاضل محترم آقای موسوی بروجردی پیشنهاد کردم کتاب را منتشر کنند. دو نسخه یمن و برلین همدیگر را تکمیل می کنند. نسخه آمبروزیانا بسیار کهنتر از نسخه برلین است (کتابت ۶۲۷ ق ) اما کامل نیست (اين نسخه اخير الآن در اختيار يکی از دوستان محقق است و مشغول تکميل تصحيحی است از متن کتاب بر اساس سه نسخه ياد شده).
چنانکه گفتم نسخه ریشه های مشترک با اخبار صفین نصر بن مزاحم دارد اما به نظر می رسد که تحریری است که در آن از روایات نسخه های دیگر هم استفاده شده. باید کسی جدی روی این متن مهم و ارزشمند شیعی کار کند. به هرحال ریشه این کتاب به سنت زیدیان کوفه و سپس یمن می رسد و در جای دیگری گویا شناخته نیست.
با توجه به این بحران ویروسی، دیدن این سه دقیقه و نیم از خوردن نان شب واجب تر است تا پی به اهمیت موضوع ببرید! اگر مراقبت و قرنطینه این است پس ما داریم چه می کنیم!؟ از صحبت صدتا دکتر و متخصص هم تاثیر گذارتر است! کشور یک میلیاردی چین اینگونه توانست جلوی گسترش این ویروس بی رحم را بگیرد! اگر کسی در اطرافیان تان هنوز این ویروس را شوخی گرفته برایش ارسال کنید!
حقیقت ماجرای کشتار وحشیانه شیعیان در بغداد در انفجار اخیر آن گونه که باید و شاید در ایران انعکاس نیافت. این باعث تاسف است و مقصر هم صدا و سیماست. البته دیگران و از جمله دوستان عراقی ما به ویژه کسانی که در ایران هستند در این زمینه بی تقصیر نیستند. اما در کل من یک پیشنهاد دارم. فکر می کنم بهتر است به مناسبت این رویداد شگفت و عجیب که واقعا باید آن را یک کربلای واقعی دانست، و نیز به مناسبت دیگر مظالم داعش، یک لعنیه ای به عربی به زبانی بسیار فصیح و شیوا انشاء شود. می دانیم که این رسم قدمای از علمای ما در زیارت نامه ها بوده است. خود ابن طاوس هم گاه با تعبیر و کان من انشائی مواردی را آورده است. دوستان ادیب ما لطف کنند و متن یک لعنیه بلند را در باره ستم های داعش در حق شیعیان اهل بیت انشاء کنند. به علاوه، همان طور که در دعاهای قنوت هم وارد شده که ادعیه ای به مناسبت باشد و همین طور نفرین هایی، جملاتی برای این کار نیز انشاء شود. این که امام علی (ع) در صفین در قنوت به معاویه و اصحابش نفرین می کرد شاهد این ماجراست. امیدوارم این خواسته بنده اولا از نظر دوستان مساعد به نظر آید و بی اشکال باشد و ثانیا این کار صورت گیرد.
عده ای با اصل وحدت مشکل دارند البته نه از سر حب اهل بیت بلکه از سر مخالفت با منادیان وحدت، آنوقت هر کسی که عقیده ای انحرافی دارد را به حساب وحدت می نویسند. بهانه می آورند. آیا این پسندیده است که از آن سو هم هر غلات و علی اللهی را هم به حساب مراجع و بزرگانِ به اصطلاح «برائتی» بنویسیم.
برادران هر کسی ممکن است کارهایی بکند یا عقایدی داشته باشد که عمداً یا سهواً نادرست است. این دلیل بر آن نیست که گناهش به پای همه وحدتی ها یا برائتی ها نوشته شود.
اگر چه همین دو دسته ای وحدتی و برائتی کاذب است و نباید بر طبل آن کوبید. دو طرف اشتباه می کنند.
با توجه به جنایات داعش در تهران و بیانیه ی این سازمان وحشی بر علیه شیعیان بعد از این اتفاق،
شما را به دیدن بخشی کوتاه از مستند"ما و اسلام" که به موضوع جنایات و شکل گیری داعش اشاره می کند دعوت میکنیم.
با توجه به جنایات داعش در تهران و بیانیه ی این سازمان وحشی بر علیه شیعیان بعد از این اتفاق،
شما را به دیدن بخشی کوتاه از مستند"ما و اسلام" که به موضوع کشتار شیعیان اشاره می کند دعوت میکنیم.
به مناسبت بحث مهم اخلاق پیمبر ص و سخنان نامربوط پناهیان ,توجه دوستان را جلب می کنم به کتاب ارزشمند و مفصل «خورشید اسلام چگونه درخشید» (فعلا 5 جلد) نوشته ای مهم بلکه باقیات صالحات مرحوم شیخ محمد باقر علم الهدی که رمز پیشرفت اسلام را در «اخلاق زیبای نبوی» می داند و لا غیر.
همچنین توجه می دهد به نظریۀ استاد دکتر احمد بهشتی با عنوان «اخلاق معجزۀ دوم پیامبر» که بر اساس آن مقالاتی نیز نوشته است.
نیز توجه می دهد به دورۀ خواندنی «اخلاق» از مرحوم شیخ محمد تقی فلسفی و ...
نادیده گرفتن این همه حقایق فقط می گویم اسف بار است!
لطفا دوستان اگر به منابعی که گفتم دسترسی دارند در بارۀ آنها مطالبی بفرستند تا یادمان نرود کجا بودیم و کجا رسیدیم.
این هم نکته ای است که یکی از اساتید در مورد مطالب آقای پناهیان نوشته است:
اینها کارهایی را میکنند و حرفهایی را میزنند که دشمنان در ظرف چندین قرن جرات تصریح به آن را نداشت. پس اخلاق پیامبر هم مکانیزمی برای کسب قدرت بود؟!!!
اولا کسی خدای ناکرده برچسب ملعون نزده! نمیدانم از کجا واژه ملعون را خلق کردید! شان مرحوم طباطبایی به خاطر فضائل اخلاقی بالاست
ثانیا گویا خودتان پذیرفتهاید تفسیر به رای امری نامناسب است، پس بر این امر متفقیم. کسی که استنباط شخصی خودش را میآورد، میشود تفسیر به رای، و بسیاری از مفسران اینگونهاند
برخی دیگر برای تفسیر قرآن، صرفا از ائمه معصومین نقل روایت میکنند.
حالت دیگری هم داریم؟
ثالثا نظر استادان برجسته وقتی قابل توجه است که با نظر معصومین تناقض نداشته باشد، و مگر ملاک شناخت دین، اشخاص و استادان برجسته است؟
کلاهبرداری آشکاراسنپ از مردم .اسنپ روی اپلیکیشن خودش یک گزینه پرداخت اعتباری دارد که اگر کسی آن را فعال کند حتی اگر منصرف شود گزینه لغو و انصراف ندارد و بدون این که استفاده کرده باشیم هزینه ای به نام ما ثبت می کند و بابت نه پرداختن آن جریمه تاخیر هم لحاظ کرده و نهایتاً اتوماتیک از حساب بانکی شخص کسر می کند با توجه به این که پشتیبانی اسنپ و دفتر شکایات آن بابت این سیستم ربائی و زورگویانه حق را به جانب اسنپ می دهند به کدام مرجع می شود شکایت کرد ؟
علیکم السلام؛ این احتمال را باید با تفحص در کتب تراجم بررسی نمود. حتی شاید این تنها سند موجود از وجودِ یک سعدیِ دیگر باشد (شاید). ولی یک تجربه در باب تراجم نگاری وجود دارد و آن این است که افرادی که شهرت بسیار دارند، اگر در عصر خود و یا پس از خود شخصی دیگر نیز بر آن اسم یا لقب باشد، تراجم نگاران به طفیلیِ آن شخص مشهور، این شخص نامشهور را نیز ذکر می کنند تا کسی آنها را با هم اشتباه نگیرد. (مخصوصاً اگر شاعر هم باشد، آن هم با اسم سعدی !!) حتی گاه ممکن است شهرت آنها مثل هم باشد؛ مثلاً ما چند نفر در تاریخ داریم که ملقب به «قطب الدین» اند و شهرت برخی از آنها در یک سطح است.
سلام
دوستان بزرگوار
کسی هست لطف و راهنمایی کند چگونه اطلاعات نسخه شناسي زیج ایلخانی را از خود نسخه یا کتابخانۀ آن می توان گرفت
یا اگر دسترسی دارد در گروه قرار دهد
با توجه به این که نسخه آن از تلگرام گرفته شده است و اطلاعات دیگری ندارد
پس عملا ناممکن است مگر با بودجه دولتی که آن هم بعید است صرف این امور شود. و اصلا به صرفه هم نیست. شاید اگر قرارداد همکاری دوطرفهای مثلا با کتابخانه ملی ما منعقد شود، بعضی از این مشکلات حل شود.
تاریخ جای شعر سرایی های عاشقانه نیست..
و اگر به آتش کشیدن وطن در دفاع از بابی گری نامش وطن پرستی است پس با این وطن پرستی خوش باشید..
مضافا مگر هر وطن پرستی ای بای نحو کان ممدوح خواهد بود؟ فتدبر..
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com