سلام و احترام
از دوستان کسی درباره این مطلبی که استنباط شخصی بنده هست نظری دارد؟
در منابع تراثی که در کشور عزیزمون موجود هست منابعی هم از علمای براداران اهل سنت موجود است ، بنده وقتی داشتم معرفی نسخه های چنین کتابهایی رو در یکی فهرستی میدیدم ، دریافتم عنایت و توجه ای در معرفی اون اثر نشده و حتی اشتباه و ناقص معرفی شده بود. به نظرم آمد که چون کتاب از اهل سنت بوده فهرست نویس محترم یا در معرفی آن سعی ننموده و یا این که منابع اهل سنت نزد آن فهرست نویس شناساندش کار سختی بوده است ...
ظاهرا مولف از مکتوبات و نظرات نه نفر در کتابش جمع کرده که یکی از این نه نفر جالینوس است، هرچند که در معرفی کتاب(یعنی در اطلاعاتی که بنده ارسال نمودم) هم نامی از محمد بن ابی الفتاح نیامده.
به هر حال اطلاعات ارسال شده اگر کمکی به یافتن کتاب مقصود نمیکند عرض پوزش دارم از تصدیع?
و البته آرزوی موفقیت
سلام علیکم؛ ضمن سپاس از ارسال این غزل دل انگیز، مطلبی را که یکی از دوستان برای بنده ارسال کرده بود تقدیم می نمایم و آن ، این است که این غزل از آنِ مولانا نیست و سرودۀ جناب پیرایه یغمایی است.
حسن و قبح دست بوسی به هیچوجه ذاتی نیست چراکه اگرذاتی میبود برای همه انسانها قابل درک بود فقط شدت و ضعف ادراک ان متفاوت بود به هیچ روی نمی توان گفت حسن و قبح دست بوسی مثل حسن و قبح عدالت و ظلم است از طرفی من از سخنان اقای نراقی ذاتی بودن قبح دست بوسی را برداشت نکردم بلکه ایشان بر بازتاب این عمل بعنوان یک روش تربیتی-اخلاقی تاکید دارند که این چیز دیگریست
ناخوانا بودن با اخلاق کرامت انسانی دال بر ذاتی بودن قبح ان جیز نیست بعلاوه ایشان گفته اند با اقتضای روشنفکرانه و این یعنی در یک فضای خاص -واما نسبت به بازتاب منفی عمل باید بگویم بنده بهیچوجه قائل به منفی بودن این عمل نخواهم بود چرا که به نظر اوج تواضع را در قالب عمل منعکس را میکند-واما دلیل بر عدم ذاتی بودن حسن و قبح ان همین اختلاف نظر بین خود ما چند نفراست در صورتی که هیچکداممان نسبت به قبح دروغ تردید نمی کنیم
📚 فایل پی دی اف کتاب النبوة تألیف شیخ صدوق رحمه الله به زبان عربی برای اهل تحقیق
📝 در میان آثار متعدد شیخ صدوق، کتاب النبوة از آثارى است که این شخصیت گرانمایه آن را در شرح و بسط تاریخ انبیاى عظام و تحولاتى که در طول اعصار و زندگانى ایشان رخ داده، تألیف کرده و در قالب بیان احادیث مستند و با اشاره به سلسله سندى هر حدیث، به بیان مقصود خود مبادرت ورزیده است.
سلام آقای دکتر.
به عنوان یک احتمال، این آیه و روایات تفسیری اش را نیز بررسی کنید:
والصافات صفا ... قول مشهور آن است که مقصود، آن دسته از فرشتگانند که به فرمان خدا صف آرایی کرده، از مداخله شیطان در امر وحی مانع میشدند ...
عبارت بالا در توضیح این تفسیر نجومی تقویمی این است:
احکام سکز یلدوز
حکمای ترک هیأتی عجیب بر فلک تصور کرده اند و آن را سکز یلدوز می خوانند، و گویند چون شتر مست دهن باز کرده تا هرچه در مقابل او افتد بدم درکشد و ضایع گرداند پس بر عقلا واجب بود که در هر امری که آن را اعتباری می باشد، مانند نرد و کشتی و حرب از مقابل احتراز کنند تا از شر آن ایمن باشند، و اگر فرضا در طرف مقصود افتاده باشد پشت به جانب مقصود کند و گامی چند بروند باز متوجه جانب مقصود بشوند و مواضع او در ایام ترکی به موجبی است که در این دایره ثبت است. غره ایام ترکی یک روز یا دو روز بیشتر از ایام عربی باشد. و الله اعلم.
جدول احکام سکز یلدوز (سککیز اولدوز):
حکمای ترک گویند که ستاره ایست که آنرا سکز یلدوز( سککیز اولدوز) گویند همچون شتری/شیری مست دهان باز کرده که هر چه ببیند بدهان درکشد بدان سبب ترکان و اهل تمغاج او را شوم دارند و اورا حرکتی معین کرده اند که هر روز از روزهای ترک او در جهتی باشد از جهات عالم، چون کسی به کاری مشغول شود یا به سفری رود، نشاید که روی و دست راست در آن جهت داشته باشد و اگر سفری ضرورت افتد پشت بدان جهت باید کرد و با ره رفتن و بعد از آن متوجه طرف مقصود شدن و بودن او در جهات از این دایره معلوم کنند.
@Turkkitabxanasi
این هم کتاب دیگر همان نویسنده که فتنه دجال و یأجوج و مأجوج را همین غربی ها و روس ها و چینی ها می داند که از علوم و فنون جدید استفاده کرده از روی کوهها و دریاها عبور می کنند و .... این که در روایات اشاراتی هست که مقصود از دجال و ... همین ها هستند.
(دنباله...) مگر اگر کسی اخباری گری را نقد کرد باید گفت اصل اخبار و یا بالاتر از آن اصل حجیت کلام معصوم را رد کرده؟ این دیگر چه تفسیر کلام بما لا یرضی صاحبه است؟ اگر مقصود آقای حکیمی این نیست لطفا بفرمایند دقیقا در این سخن چه کسانی را دارند نقد می کنند؟ مخاطب سخن ایشان کیست؟ چه کسی از ناقدان اخباری گری قصدش رد اصل اخبار و یا برتر از آن رد حجیت کلام پیشوایان است؟ آیا این شیوه نقد نوعی خلع سلاح کردن ناقدان اخبار نیست؟ آیا این شیوه جدل پردازی مذموم نیست؟
من تنها تبریری که برای کلام ایشان می توانم پیدا کنم این است که مقصود آقای حکیمی جریان قرآنیون است که مراجعه به اخبار و احادیث را در تفسیر دین رد می کنند و به بسندگی قرآن باورمندند. من البته مشی قرآنیون را تنها نوعی ساده باوری می دانم اما حتی بیشتر قرآنیون هم با اصل حجیت کلام پیامبر و امام مخالفتی ندارند بلکه مشکل را در حجیت استناد به اخبار می دانند. بنابراین حتی در مورد مکتب قرآنیون هم نمی توان نقد آقای حکیمی را منصفانه دانست.
بنده تا جایی که بررسی کرده ام اهل بیت از هر فرصتی برای تبیین حق استفاده کرده اند
و حتی یک مورد هم بیاد ندارم که در جمع مردم، خلفا را لعن کرده باشند و تبری جسته باشند.
از صبح تا حالا عرض بنده این است که وقتی شما همانند اهل بیت علیهم السلام بصورت کلی لعن کنید و نام نبرید، نیز تمام ظالمان را لعن کرده اید، و جالب است که اهل سنت نیز دشمنان اهل بیت را لعن میکنند، پس چه کاری است که با نام بردن کسی، آنها را تحریک کنیم؟
روی کلام بنده با جنابتان نیست ما که از مریدان شماییم..
کلامم با تمام دوستان و علاقه مندان به اهل بیت ع است
با سلام
مرحوم بیاضی عاملی متوفای 877 هجری اولین کسی است که نام این کتاب (خصائص یوم الغدیر) را در مقدمۀ (الصراط المستقیم) به عنوان مصادر کتاب خود آورده است. بعد از او تقی الدین کفعمی در پایان کتاب المصباح (البلد الامین) نام این کتاب را در عداد مصادر خود آورده. ولی هر دوی آنها نام مؤلف این کتاب را نیاورده اند. شیخ آقا بزرگ تهرانی نیز در الذریعة به تبع این بزرگان از این کتاب یاد کرده و به استناد کلام مولى باقر واعظ كجوری در اول کتاب (الخصايص الفاطمية) که این کتاب را از آن کلینی دانسته او نیز این کتاب را به کلینی منسوب کرده است. ولی مشکل اینجاست که ما هیچ اطلاعی از مصدر کلام صاحب الخصائص نداریم. مرحوم شیخ آقا بزرگ هم با توجه به انطباق اسامی این کتابها که نامشان در الصراط المستقیم و بلد الامین آمده است آن را به کلینی منسوب کرده است و مستندی خارج از مرحوم واعظ كجوری نداشته است، که سستی این نسبت آشکار است.. فوقع المرحوم المحقق الطباطبائی فیما وقع شیخنا الطهرانی..
بنده مدتی با این جماعت هم کلام بودم. به قدری از اطلاعات مذهبی و علمی بی بهره هستند که هیچ گونه بحث کردن با آن ها مفید فایده نیست.
بحث حقیر این است که امامت در کلام شیعی معنایش واضح است ( که شما هم ذکر کردید ) و لکن آن امامی که در لسان ما به بزرگان دین اطلاق میشود همان اراده امامت اهل بیت (ع) میشود ؟؟ یعنی وقتی به آیت الله خوئی و مرحوم کاشف الغطا و سید محمود شاهرودی و سید موسی صدر و سید روح الله خمینی اطلاق کلمه " امام " میکنند منظورشان امامت به معنای امامت اهل بیت است ؟؟
نظر بنده این است که واضح است که مقصود در زیارت نامه امامت به معنای رایج در بین مردم که معنایش رهبری است میباشد . اگرچه معنای امامت را شما یک چیز بدانید ولکن در بین مردم ابدا به این چیز ها توجهی ندارند و آقای جوادی هم طبق این بیان زیارت نامه ای برای مردم عادی تنظیم کرده اند .
در این فرهنگ به معنی بندگان اساره کرده ولی توضیح نداده که از کی این واژه که به معنی بنده ها و عباد هست تغییر کاربرد داده و عنوان احترام امیز پیدا کرده و چرا منسوخ شده
مقصود بنده از توضیحات تقدیمی آن است که فارغ از معنا، اگر مرحومِ مولف آنچه را در قالب چهار مصرع یا جمله در متن آمده با هدف ارائه شعر آورده باشد، شعری ضعیف و از حیث وزن مغشوش عرضه کرده است.
به هر تقدیر، اجره عند الله و به حرمت ایام و لیالی ماه مبارک رمضان، روحش شاد و بر سر سفره کرمِ الهی میهمان باد. خداوند ما را هم ببخشد و بیامرزد. آمین 🌷
بله. مقصود بنده همان است که خودتان فرموده اید و مشخص کرده اید.🌷
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com