👆👆👆👆
مکتب_های_سیاسی
دکتر_بهاءالدین_پازارگاد
سیاسی
نسخه اسکن شده
توضیحات :
کتاب مکتب هاي سياسي به معرفي مکاتب سياسي مختلف از جمله ليبراليسم سکولاريسم سوسياليسم راديکاليسم و بسياري ديگر از ايسم هايي که شنيده ايم و روزانه به گوشمان مي خورد مي پردازد.
اين کتاب براي ما که روزانه اسامي مکاتب مختلف را مي شنويم ولي هيچ اطلاعاتي درباره آن ها نداريم مي تواند بسيار مفيد باشد.
اين کتاب به صورت مختصر به توضيح هر مکتب، تفاوت بين مکتب هاي مختلف، منشا پيدايش هر مکتب و اين که در چه زمان و مکاني بوده است،واضع و موسس و پرورش دهنده افکار هر مکتب که بوده است و تحت چه شرايطي اين مکتب رشد کرده است و بسياري ديگر از اين گونه موارد مي پردازد
اين کتاب کمتر داراي اصطلاحات پيچيده فلسفي که فقط فيلسوفان و دانشجويان رشته فلسفه از آن سردر مي آورند است و براي يک فرد با سطح متوسط اطلاعات عمومي کاملا قابل درک است.
مر انقلاب و علائق عرفانی در دهۀ پنجاه
در اولین شمارۀ « کرگدن» مصاحبه ای از من چاپ شده در بارۀ اوضاع فرهنگی دهۀ شصت. یکی از دوستان که آن را خوانده بود به من نوشت که گویا برخی از جمله های تو ناقص است. گفتم نمی دانم ؛ هنوز آلزایمر چهرۀ خودش را به من نشان نداده و من معمولا جملۀ ناقص نمی گویم. خیال می کنم این به خاطر حذفهائی ست که مجله مجبور شده است بکند. و البته حدسم درست بود.
مجلات ما مجبورند خودشان را سانسور کنند والا برایشان درد سر ایجاد می شود. دو مورد از مطالبی که در مصاحبه ام حذف شده است یکی در بارۀ سخنی است که من از مارکوزه نقل کرده ام که گفته بودعمر هر انقلاب 14 سال است و این عمر یک نسل است. البته این به این معنی نیست که پس از 14 سال همه ایده آلهای یک انقلاب می میرد ولی به هر حال ایده آلها به آن صورت قبلی هم باقی نمی ماند. من می دانم که بعضی ها ازاین حرف خوششان نمی آید ولی من چه کنم؟ حرف مارکوزه است. درست و غلطش به خودش مربوط است. تازه، شما ممکن است بگوئید این حرف مارکوزه در بارۀ انقلابهای مارکسیستی است نه انقلاب دینی و اسلامی.
نکته دوم داستانی بود که من در بارۀ پیدا شدن علاقه های عرفانی قبل از انقلاب و به خصوص در دهۀ پنجاه گفته بودم. داستانی که من نقل کردم در بارۀ انتشار کتابی بود به نام «بحر الحقیقه» که من تصحیح کرده بودم و انجمن حکمت و فلسفه که در آن زمانها انجمن شاهنشاهی خوانده می شد چاپ کرده بود ( نامی که خیلی ها همان موقع هم از آن خوششان نمی آمد ولی گویا آقای محمود شهابی که عضو هیات امناء انجمن بود آن را پیشنهاد کرده بود). بعد از چند روز که کتاب چاپ شده بود من دکتر نصر را دیدم که با خوشحالی به من گفت: علیا حضرت شهبانو را دیدم و یک نسخه از این کتاب را به ایشان دادم و ایشان از دیدن آن خرسند شدند. برای دکتر نصر خوش آمدن فرح از کتابی که انجمن چاپ کرده بود مهم بود و مایۀ خرسندی و فکر می کرد که برای من هم این قضیه مهم است. من شنیده بودم که فرح در آن سالها نسبت به مدیتیشن و یوگا علاقه مند شده و می خواسته است بداند که آیا درویشها هم در هنگام ذکر و مراقبه مدیتیشن می کنند یا نه. اینها چیزهائی بود که من در اینجا و آنجا می شنیدم و ناقل این مطالب هم بیشتر خود دکتر نصر بود. در بارۀ صحت و سقم اینها هم من قضاوتی نمی توانم بکنم. به هر حال ، این داستان را مجله کرگدن نتوانسته است نقل کند و من علت آن را درست نمی دانم که چیست. آیا گفتن این حرف که در دهۀ پنجاه در کشور علاقه ای به عرفان و مدیتیشن و مراقبه و ذکر پیدا شده بود بد است یا نسبت دادن این علاقه به فرح؟ اصلا چه اشکالی دارد که ما سعی کنیم تاریخ اجتماعی و دینی خودمان را بشناسیم؟ چه اشکالی دارد که ما بگوئیم فرح در دهۀ پنجاه نسبت به مسائل عرفانی کنجکاو شده بود ، مثل خیلیهای دیگر، ولی شاه نه. کنجکاویهای شاه بیشتر نسبت به قیمت نفت و اسلحه بود تا مسائل فرهنگی و عرفانی. بالاخره هر کسی یک جور است و سلیقه ها با هم فرق می کند. زن و شوهر که مجبور نیستند در مورد همه چیز با هم توافق کنند.
سلام
زیارت ندبه چیزی است
و دعای ندبه چیز آخر.
زیارت آل یس اسمی است که بعد از مفاتیح معروف شده، سید ابن طاووس در مصباح وقتی نسخه کامل را ذکر می کند می گوید این زیارت معروف به زیارت ندبه است.
من فقط از مصادری که بود سند رو به صورت نمودار در آوردم.
تصحیفی در سند بود که خیلی واضح هست
می دانیم که آقا محمد بیدآبادی هم با تعالیم قطب الدین نیریزی آشنا بوده و هم با تعالیم آخوند ملاصدرا. مرحوم بحرالعلوم هم ظاهرا گرایشات عرفانی اش مرهون آشنایی با تعالیم قطب الدین نیریزی بوده است. مرحوم سید علی شوشتری بی تردید با مبانی و معارف آقا محمد بیدآبادی و به احتمال بسیار زیاد با مبانی قطب الدین نیریزی آشنا بوده است. برخی مرحوم سید علی شوشتری را مرتبط با سید صدر الدین کاشف دزفولی می دانند که او با هر دو سنت آشنا بود. هرچه هست اصل آشنایی گویا محل تردید نیست. می دانیم که قطب الدین نیریزی در مبانی توحیدی و عرفانی دست کم در برخی مباحث اصلی با مکتب محی الدین و ملاصدرا مخالف بوده است. شرح آن تفصیلی می طلبد که در جای دیگری باید ارائه داد. سنت مکتب اصفهان که از ملا علی نوری آغاز می شود به تعالیم ملاصدرایی آقا محمد که خود حاشیه بر اسفار دارد دلبستگی داشت و می دانیم که شیوه عرفانی مکتب اصفهان و بعد طهران و امثال آقا محمد رضای قمشه ای و میرزا هاشم اشکوری با شیوه عرفانی مکتب عرفانی نجف متفاوت بوده است. بزرگان مکتب اصفهان و طهران در واقع شارحان ابن عربی اند و تعالیم او را نمایندگی می کرده اند. بر عکس در مکتب نجفی که آنان هم با تعالیم آقا محمد و در نهایت قطب الدین نیریزی پیوند داشته اند دست کم تا دوره ای تعالیم ابن عربی برجستگی نداشته و اختلاف نظرهای اساسی با محی الدین وجود داشته است. خود مرحوم سید علی شوشتری گویا تعالیم عرفانی اش نسبت چندانی با محی الدین نداشته و احتمالا بیشتر متأثر از تعالیم قطب الدین نیریزی و مرحوم بحر العلوم بوده است. اما مرحوم ملا حسینقلی همدانی ظاهرا با افکار محی الدین سازگاری بیشتری داشته است. بعد از او بی تردید مرحوم سید احمد کربلایی که فقیه برجسته ای هم بود با توجه به مکاتباتش معلوم است که به تعالیم ابن عربی معتقد بوده است. بعدها هم در مکتب مرحوم سید علی قاضی و شاگرانش همین خط پی گرفته شد، گرچه همواره در این مکتب گرایش عرفانی اصلی همچنان متأثر از گرایشات عرفانی سید بحر العلوم و سید علی شوشتری بوده است. در مقابل ظاهراً مرحوم ملا فتحعلی سلطان آبادی که او هم فقیه و عالم برجسته ای بود با مکتب ملا حسینقلی و گرایشات او از لحاظ تعلق خاطر به محی الدین مخالف بوده است. مکتب او که در دنباله کسانی مانند مرحوم سید اسماعیل صدر همان خط را دنبال کردند طبعا با گرایشات سید احمد کربلایی مخالف بوده اند. میرزای اصفهانی بعد از عزیمت به عتبات اول با مرحوم سید اسماعیل صدر و تعالیم عرفانی او آشنایی پیدا می کند. میرزا سپس در نجف با مرحوم سید احمد کربلایی آشنا می شود و بدین وسیله اختلافات دو مکتب او را دچار تردید و نوعی آشفتگی فکری می کند. مرحوم میرزا مهدی در کربلا و نجف مطلقاً فرصتی برای تحصیل حکمت نداشته است. او البته با بخش هایی از فلسفه از طریق بحث های اصولی مکتب سامراء و نجف آشنا بوده است اما گزارشی نداریم که او فلسفه را در عتبات مستقلا آموخته باشد. ظاهراً هر دو سوی این طیف عرفانی در تعالیم خود به سخنان و باورها و تعالیم سید علی شوشتری استناد می کرده اند و همین دامنه اختلاف را بیشتر و آشفتگی را برای مرحوم میرزای اصفهانی عمیقتر می کرده است. هر چه هست این اختلافات ظاهرا او را به توسلی می کشاند که داستانش را خودش و نیز مرحوم حلبی با اختلافی در جزئیات نقل کرده اند و من متنش را در دنباله می آورم. او در پی آن بنابر گفته های مرحوم حلبی که با گفتار دیگران قابل تأیید است مدعی می شود از طریقی گویا خواب و یا هر چه بوده با تعالیم اصلی مرحوم سید علی شوشتری و یا همان "صاحب علم جمعی" آشنایی مستقیم یافته و بدین وسیله به نظر خودش به معارف آل محمد دسترسی مستقیم و غیب گونه ای یافته است. اینجا عین عبارات میرزا را نقل می کنم که درباره مکاشفه خود فرموده است:
درباره اصالت زيارت عاشوراء (در سه فرسته)
درباره متن و سند زيارت موسوم به زيارت عاشوراء واصالت آن تاکنون بحثهايی در ميان عالمان شيعی مطرح بوده است. علاوه بر جايگاه معنوی اين متن زيارتی و تجربه های شخصی مؤمنان که در کتابها و در سنت شيعی معمولا نقل می شود، اين متن از نقطه نظر تاريخی اهميت فوق العاده ای دارد. من در اين يادداشت کاری به مباحث سندی اين متن زيارتی ندارم و در اين باره تاکنون تحقيقاتی شده و از همه بهتر می توان به مطالبی که فقيه و رجالی برجسته آية الله سيد موسی شبيری زنجانی درباره صحت سند اين زيارت بيان کرده است، مراجعه نمود. در سنت شيعی اين زيارت اصلا به نقل از امام باقر روايت شده است و من در اين يادداشت صرفا می خواهم نشان دهم که از لحاظ نقد درونی اين متن هم می توان صحت انتساب آن را به دوران پايان عصر امويان معاينه نشان داد. اين مطلب را خلاصه وار در چند نکته بيان می کنم:
نخست اينکه در متن اين زيارت هيچگونه مطالب غير متناسب با زمان انتشار آن ديده نمی شود. آنچه درباره امامان و خاندان اهل بيت در اين متن ارائه شده با عقايد موجود در دوران پايانی عصر امويان سازگار است و از مطالب متحولتر دورانهای بعدی در آن خبری نيست. نوع مطالبی که در اين متن ارائه شده کاملا با وضعيت شيعيان در عصر پايانی امويان و با عواطف و احساسات عمومی شيعيان در خصوص مصائب اهل بيت و نسبت به دشمنان آنان يعنی امويان سازگاری دارد و فضايی را ترسيم می کند که ما آن را در منابع اصيل تاريخی ديگر همين دوران می شناسيم.
نکته دوم اينکه فضای "ولايت" و "برائت"ی که در متن زيارتنامه ديده می شود، نيز با فضای عمومی نيمه اول سده دوم قمری سازگاری دارد و اين امر بر کسانی که تاريخ فرقه های مذهبی در اين دوران را مطالعه کرده اند، پوشيده نيست.
نکته سوم اينکه در تمام اين متن بر برائت جويی از امويان تأکيد شده، امری که به وضوح در جريانهای شيعی در دوران پايانی امويان گسترش يافته بود و در حقيقت تشيع طيفی وسيع از مخالفان با امويان را تشکيل می داد که در عين حال به اهل بيت پيامبر ابراز وفاداری می کردند. صرف نظر از برخی گرايشهای خاص شيعی در آن دوران، عموم شيعيان در حول محور تأکيد بر عدم پذيرش خلافت امويان اجماع داشتند. در بخش اصلی اين متن صرفا بر امويان تأکيد شده و از آنان اظهار برائت شده است. خود اين امر نشان از اصالت اين متن است؛ چرا که عموما در متنهای برساخته بعدی به دليل تأثير پذيری از فضا و ذهنيت عمومی، نوع اظهار برائتها به گونه ای است که چنين تأکيدی را بر امويان که به هر حال زمان آنان سپری شده از دست می دهد و تعابير عامتری را شامل می شود که قابل تفسير به عصر عباسيان نيز می شده است و يا عقايد متحولتر شيعيان را درباره دايره برائت جويی ها در بر می داشته است.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
البته ميرزا مهدی دايره انتقاداتش را به اصل فلسفه هم گسترش می داد و معتقد بود که مکتب اهل بيت (ع) مبتنی بر علوم و هدايت الهی است؛ در حالی که فلسفه ريشه در علوم يونانی و فکر بشری دارد و بنابراين راه به توحيد حقيقی نمی برد. از اين نقطه نظر او با ابن سينا هم مخالف بود. بعدها در طرح "مکتب تفکيک" که آقای محمد رضا حکيمی به دست داد ادعا شد که مکتب معارفی ميرزا مهدی اصفهانی (موسوم به مکتب معارفی خراسان) منتقد اصل فلسفه نيست. بلکه معتقد به ضرورت تفکيک است ميان فلسفه و دين و اينکه نبايد در حوزه معارف قرآنی فلسفه را داخل کرد. يعنی توحيد را نبايد با فهم فلسفی آميخت. اين البته تفسير جديدی از مکتب ميرزا مهدی است. مرحوم آقای حائری با مکتب معارفی خراسان طبعا مخالف بود و در کتاب هايش به اين مخالفت تصريح کرده. با اين همه مرحوم آقای حائری فلسفه را دانش مستقل عقلی می دانست و آن را بر مبنای خرد مستقل از دين تحليل می کرد. برای او فلسفه علمی است برهانی که بايد مستقل از دين و علم کلام خود را محدود به برهان کند.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
درباره اصالت زيارت عاشوراء (در سه فرسته)
درباره متن و سند زيارت موسوم به زيارت عاشوراء واصالت آن تاکنون بحثهايی در ميان عالمان شيعی مطرح بوده است. علاوه بر جايگاه معنوی اين متن زيارتی و تجربه های شخصی مؤمنان که در کتابها و در سنت شيعی معمولا نقل می شود، اين متن از نقطه نظر تاريخی اهميت فوق العاده ای دارد. من در اين يادداشت کاری به مباحث سندی اين متن زيارتی ندارم و در اين باره تاکنون تحقيقاتی شده و از همه بهتر می توان به مطالبی که فقيه و رجالی برجسته آية الله سيد موسی شبيری زنجانی درباره صحت سند اين زيارت بيان کرده است، مراجعه نمود. در سنت شيعی اين زيارت اصلا به نقل از امام باقر روايت شده است و من در اين يادداشت صرفا می خواهم نشان دهم که از لحاظ نقد درونی اين متن هم می توان صحت انتساب آن را به دوران پايان عصر امويان معاينه نشان داد. اين مطلب را خلاصه وار در چند نکته بيان می کنم:
نخست اينکه در متن اين زيارت هيچگونه مطالب غير متناسب با زمان انتشار آن ديده نمی شود. آنچه درباره امامان و خاندان اهل بيت در اين متن ارائه شده با عقايد موجود در دوران پايانی عصر امويان سازگار است و از مطالب متحولتر دورانهای بعدی در آن خبری نيست. نوع مطالبی که در اين متن ارائه شده کاملا با وضعيت شيعيان در عصر پايانی امويان و با عواطف و احساسات عمومی شيعيان در خصوص مصائب اهل بيت و نسبت به دشمنان آنان يعنی امويان سازگاری دارد و فضايی را ترسيم می کند که ما آن را در منابع اصيل تاريخی ديگر همين دوران می شناسيم.
نکته دوم اينکه فضای "ولايت" و "برائت"ی که در متن زيارتنامه ديده می شود، نيز با فضای عمومی نيمه اول سده دوم قمری سازگاری دارد و اين امر بر کسانی که تاريخ فرقه های مذهبی در اين دوران را مطالعه کرده اند، پوشيده نيست.
نکته سوم اينکه در تمام اين متن بر برائت جويی از امويان تأکيد شده، امری که به وضوح در جريانهای شيعی در دوران پايانی امويان گسترش يافته بود و در حقيقت تشيع طيفی وسيع از مخالفان با امويان را تشکيل می داد که در عين حال به اهل بيت پيامبر ابراز وفاداری می کردند. صرف نظر از برخی گرايشهای خاص شيعی در آن دوران، عموم شيعيان در حول محور تأکيد بر عدم پذيرش خلافت امويان اجماع داشتند. در بخش اصلی اين متن صرفا بر امويان تأکيد شده و از آنان اظهار برائت شده است. خود اين امر نشان از اصالت اين متن است؛ چرا که عموما در متنهای برساخته بعدی به دليل تأثير پذيری از فضا و ذهنيت عمومی، نوع اظهار برائتها به گونه ای است که چنين تأکيدی را بر امويان که به هر حال زمان آنان سپری شده از دست می دهد و تعابير عامتری را شامل می شود که قابل تفسير به عصر عباسيان نيز می شده است و يا عقايد متحولتر شيعيان را درباره دايره برائت جويی ها در بر می داشته است.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
🔸طریق خواندن زیارت عاشورا به دستور علامه طباطبائی
🔹آیة الله سید عبدالله جعفری و آیة الله سعادت پرور از استادشان علامه طباطبائی و ایشان از جمال العارفین مرحوم آیة الله قاضی نقل می فرمودند:
🔸در روز عاشورا زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام، در یک مجلس، و بدون تقطیع و فاصله انداختن بخوانید.
🔹امّا در غیر روز عاشورا، در ابتدای روز، زیارت عاشورا را تا ابتدای صد لعن بخوانید، و صد لعن و صد سلام را در طول روز تقسیم کنید، و قبل از پایان روز تمام کنید، سپس فرازهای باقی زیارت را بخوانید.
🔸علامه طباطبائی می فرمودند: این تقسیم کردن صد لعن و سلام در تمام روز، لطف خاصّی دارد، و آن این که در تمام روز زایر آن حضرت و به زیارت حضرت سید الشهداء مشغول است.
🔹(چنانچه میرزای قمی در جامع الشتات فرموده: ابتدا سلامی به حضرت عرض کند، سپس دو رکعت نماز کند، پس از آن زیارت عاشورا، و پس از اتمام آن دو رکعت نماز زیارت حضرت را بجا آورد).
🔸شیوه حضرت آیة الله بهجت نیز تقسیم کردن صد لعن و سلام در طول روز بود، و به همین شیوه هر روز به خواندن زیارت عاشورا التزام داشتند.
🔹و می فرمودند: اگر کسی نمی تواند صد لعن و سلام را بگوید اکتفا کند به زیارت عاشورای غیر معروفه که در مفاتیح نقل شده است.
🔸شیوه دیگر، خواندن زیارت عاشورا به طریق منقول از حضرت هادی علیه السلام است که فقط قسمت اخیر لعن و سلام صد بار تکرار می شود.
🔹علامه طباطبائی این را به عهده خود شخص می گذاشت که یا در طول روز به زیارت کامل مشغول باشد، یا به این شیوه مختصر منقول از امام هادی (ع) بخواند. اگر به صورت چلّه چلّه انجام بدهد بهتر است، وگرنه هر روز در طول سال بخوان.
سلوک سعادت ص 156.
✨ آثار زیارت عاشورا ✨
صفوان مى گويد امام صادق عليه السلام به من فرمود:
مواظب باش بر اين زيارت (عاشورا) پس به درستى كه من ضامن قبولى زيارت كسى هستم كه از دور و نزديك اين زيارت را بخواند و سعى او مشكور باشد و سلام او به آن حضرت برسد و محجوب نماند و حاجت او از طرف خدا بر آورده و به هر چه كه خواهد برسد و خدا او را نوميد بر نگرداند.
اى صفوان ! اين زيارت را به اين ضمان يافتم از پدرم و او از پدرش ... و او از اميرالمؤ منين و او از رسول خدا و او از جبرئيل و او از خداى تعالى نقل نمودند كه خداوند عزوجل به ذات مقدس خود قسم فرموده كه هر كس حسين عليه السلام را به اين زيارت از دور و نزديك زيارت كند، زيارت او را قبول مى كنم و خواهش او را مى پذيرم ، به هر قدر كه باشد و خواسته او را بر مى آورم پس ، از حضور من نوميد بر نمى گردد و او را با چشم روشن و حاجت بر آورده شده و فوز جنت و آزادى از دوزخ بر مى گردانم و شفاعت او را در حق هر كس كه شفاعت كند مى پذيرم
💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠
طرح قرائت 40 روز زیارت عاشورا به نیت فرج امام زمان علیه السلام
✍️ «صفوان» نقل می نماید که امام صادق علیه السلام به من فرمودند:
بر خواندن این زیارت (عاشورا) مواظبت بنما.
پس بدرستی که من، ضامن قبولی زیارت کسی هستم که از دور یا نزدیک، این زیارت را بخواند و سعی او مشکور باشد و سلام او به آن حضرت برسد و خدا او را نومید نگرداند.
👌ای صفوان! این زیارت را به این ضمانت از پدرم یافتم، و پدرم از پدرش علی بن الحسین علیه السلام و او از حسین علیه السلام و او از برادرش حسن علیه السلام و او از پدرش امیرالمؤمنین علیه السلام و ایشان از رسول خدا صلی الله علیه و آله با همین ضمانت و رسول خدا صلی الله علیه و آله از جبرئیل با همین ضمانت و جبرئیل از خدای متعال با همین ضمانت.
📣 همانا خدای عزوجل به ذات مقدس خود قسم خورده که هر کس حسین علیه السلام را به این جملات، زیارت کند چه از راه دور و چه از راه نزدیک و سپس دعای بعد از آن را بخواند:
👈 زیارت او را قبول می کنم و
👈 درخواست او را _به هر قدر که باشد_ برمی آورم.
👈 پس از حضور من با نومیدی برنمی گردد و
👈 او را با چشم روشن و
👈 حاجت برآورده شده و
👈 فوز بهشت و
👈 آزادی از دوزخ برمی گردانم و
👈 شفاعت او را در حق هر کس که شفاعت کند - جز در مورد دشمن خاندان پیغمبر - می پذیرم.
بحارالانوار ج 98 صفحه 300
متن عربی این روایت نورانی را در فایل پیوست مطالعه کنید.
🔴 بیایید حاجت خود را فرج امام زمان علیه السلام قرار دهیم و چهل روز بر خواندن این زیارت از روز بعد عاشورا تا روز اربعین مداومت داشته باشیم.
🔴 در صورت تمایل به حضور در این طرح عبارت "زیارت عاشورا" را به آی دی زیر ارسال کنید:
@khedmatgozaran_peyman_hamdeli
سعی ما بر این است در بعضی از روزهای این 40 روز شما را بر قرائت یادآوری کنیم.
🔸مقید بود هر روز زیارت عاشورا را بخواند
البته زیارت عاشورای غیرمعروفه
می فرمود در زیارت عاشورای غیرمعروفه سلام به حضرت عباس (سلام الله علیه) را دارد
🔸آیت الله بود اما در یک مسجد ساده در شهر دماوند خودش هر روز صبح این زیارت را می خواند
مردم و همسایه ها هزینه کرده بودند و از مسجد به منزل خود بلندگوی کوچک کشیده بودند تا اگر به هر دلیل نتوانستند در مسجد حاضر شوند صدای زیارت عاشورا را بشنوند
🔸مقید بودند زیارت عاشورا را ایستاده بخوانند حتی در سال های آخر عمر که با ویلچر جا به جا می شد باز هم موقع زیارت عاشورا ایستاده زیارت رو می خواند
وقتی بهشون گفته بودند بشینید و بخونید با ناراحتی گفته بود امام صادق ایستاده این زیارت رو خوانده و به جدش سلام داده من برای چی باید بنشینم
🔸دم آخر فقط یک سلام به اباعبدالله داد و با این دنیای خاکی وداع گفت
🔸🔸🔸مرحوم آیت الله سید جمال الدین مجد
@varesoon
✔️زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام توسط صفوان جمال، معروف به زیارت هفتم
و اشاره به بخشی از تاریخ
🔸یکی از زیارات امیرالمؤمنین علیه السلام، زیارتی است از صفوان جمال که مرحوم مجلسی نقل کرده (و مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان نیاورده است.)
🔸این زیارت، بنا به ترتیبی که مرحوم مجلسی نقل کرده است، هفتمین زیارت است و در نتیجه گاهی از آن به «زیارت هفتم» تعبیر آورده می شود.
🔸یکی از فقره های این زیارت، سلامی است که عرض می کنیم: اَلسلام علی... مُنزِل المَنّ وَ السّلوَی.
به علت وجود این فقره و امثال آن بود که در برهه ای، جریانی بر این زیارت گذشت و برخی دستور دادند که این عبارت را از تابلوِ زیارت که در حرم حضرت بود، محو کنند.
🔸در کتاب قصص العلماء این جریان را نقل کرده و ابهاماتی به وجود آورده است؛ از جمله نوشته است کسی که دستور محوِ این عبارت را داد، مرحوم شیخ حسن (صاحب جواهر) بوده است و از این رو برخی از وی کدورتی دارند! مرحوم آقای شریف طباطبائی در پاسخ این بخش از کتاب قصص العلماء، گذشته از توضیحی درباره کتاب قصص العلماء، به این شبهه پاسخ فرموده اند.
کاملِ فرمایش مرحوم آقای شریف طباطبائی به پیوست است.
@AghayedNet
🔸استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی:
🔹من در ۹۴ سال عمر خود هر برکت و هر موفقیتی که داشتم و هر عنایتی که به من شده است و هر توجه و هر خلاصی از بلایی که داشتم به برکت قرآن و سیدالشهدا و ولی نعمتمان حضرت علی بن موسی الرضا (ع) بوده است و همیشه آنها دستگیر من هستند. من جز از خدا و ائمه (ع) دستم به سوی هیچ کسی دراز نشده است.
🔸خداوند به من این توفیق را داده است که با زیارت عاشورای اباعبدالله مانوسم، ادعیه صحیفه سجادیه و ادعیه خاص مکارم الاخلاق را میخوانم، و این توفیق را دارم که هفتهای یک بار ختم قرآن میکنم.
🔹به همه توصیه میکنم که زیارت عاشورا را ترک نکنند. من حداقل ۸۰ سال است که صبحها زیارت عاشورا را تلاوت میکنم.
🔸زیارت جامعه را در روزهای جمعه ترک نمیکنم.
🔹من از ۱۰ ـ ۱۱ سالگی زیارت جامعه را به برکت شنیدن از پدرم حفظ کردم.
🔸به جوانها توصیه میکنم که تمسک به قرآن کنند و تا آنجایی که میتوانند و میفهمند قرآن بخوانند. توسل به حضرت سیدالشهدا و حضرت ولیعصر (عج) داشته باشند و همیشه از آنها مدد بخواهند، نه از دیگری.
🔹مدد ز غیر تو ننگ است یا علی مددی.
@bazmeghodsian
درباره اصالت زيارت عاشوراء (در سه فرسته)
درباره متن و سند زيارت موسوم به زيارت عاشوراء واصالت آن تاکنون بحثهايی در ميان عالمان شيعی مطرح بوده است. علاوه بر جايگاه معنوی اين متن زيارتی و تجربه های شخصی مؤمنان که در کتابها و در سنت شيعی معمولا نقل می شود، اين متن از نقطه نظر تاريخی اهميت فوق العاده ای دارد. من در اين يادداشت کاری به مباحث سندی اين متن زيارتی ندارم و در اين باره تاکنون تحقيقاتی شده و از همه بهتر می توان به مطالبی که فقيه و رجالی برجسته آية الله سيد موسی شبيری زنجانی درباره صحت سند اين زيارت بيان کرده است، مراجعه نمود. در سنت شيعی اين زيارت اصلا به نقل از امام باقر روايت شده است و من در اين يادداشت صرفا می خواهم نشان دهم که از لحاظ نقد درونی اين متن هم می توان صحت انتساب آن را به دوران پايان عصر امويان معاينه نشان داد. اين مطلب را خلاصه وار در چند نکته بيان می کنم:
نخست اينکه در متن اين زيارت هيچگونه مطالب غير متناسب با زمان انتشار آن ديده نمی شود. آنچه درباره امامان و خاندان اهل بيت در اين متن ارائه شده با عقايد موجود در دوران پايانی عصر امويان سازگار است و از مطالب متحولتر دورانهای بعدی در آن خبری نيست. نوع مطالبی که در اين متن ارائه شده کاملا با وضعيت شيعيان در عصر پايانی امويان و با عواطف و احساسات عمومی شيعيان در خصوص مصائب اهل بيت و نسبت به دشمنان آنان يعنی امويان سازگاری دارد و فضايی را ترسيم می کند که ما آن را در منابع اصيل تاريخی ديگر همين دوران می شناسيم.
نکته دوم اينکه فضای "ولايت" و "برائت"ی که در متن زيارتنامه ديده می شود، نيز با فضای عمومی نيمه اول سده دوم قمری سازگاری دارد و اين امر بر کسانی که تاريخ فرقه های مذهبی در اين دوران را مطالعه کرده اند، پوشيده نيست.
نکته سوم اينکه در تمام اين متن بر برائت جويی از امويان تأکيد شده، امری که به وضوح در جريانهای شيعی در دوران پايانی امويان گسترش يافته بود و در حقيقت تشيع طيفی وسيع از مخالفان با امويان را تشکيل می داد که در عين حال به اهل بيت پيامبر ابراز وفاداری می کردند. صرف نظر از برخی گرايشهای خاص شيعی در آن دوران، عموم شيعيان در حول محور تأکيد بر عدم پذيرش خلافت امويان اجماع داشتند. در بخش اصلی اين متن صرفا بر امويان تأکيد شده و از آنان اظهار برائت شده است. خود اين امر نشان از اصالت اين متن است؛ چرا که عموما در متنهای برساخته بعدی به دليل تأثير پذيری از فضا و ذهنيت عمومی، نوع اظهار برائتها به گونه ای است که چنين تأکيدی را بر امويان که به هر حال زمان آنان سپری شده از دست می دهد و تعابير عامتری را شامل می شود که قابل تفسير به عصر عباسيان نيز می شده است و يا عقايد متحولتر شيعيان را درباره دايره برائت جويی ها در بر می داشته است.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
درباره اثبات اصالت زیارت عاشورا
دکتر حسن انصاری
دانشگاه پرینستون آمریکا
درباره متن و سند زيارت موسوم به زيارت عاشوراء واصالت آن تاکنون بحثهايی در ميان عالمان شيعی مطرح بوده است. علاوه بر جايگاه معنوی اين متن زيارتی و تجربه های شخصی مؤمنان که در کتابها و در سنت شيعی معمولا نقل می شود، اين متن از نقطه نظر تاريخی اهميت فوق العاده ای دارد. من در اين يادداشت کاری به مباحث سندی اين متن زيارتی ندارم و در اين باره تاکنون تحقيقاتی شده و از همه بهتر می توان به مطالبی که فقيه و رجالی برجسته آية الله سيد موسی شبيری زنجانی درباره صحت سند اين زيارت بيان کرده است، مراجعه نمود. در سنت شيعی اين زيارت اصلا به نقل از امام باقر روايت شده است و من در اين يادداشت صرفا می خواهم نشان دهم که از لحاظ نقد درونی اين متن هم می توان صحت انتساب آن را به دوران پايان عصر امويان معاينه نشان داد. اين مطلب را خلاصه وار در چند نکته بيان می کنم:
نخست اينکه در متن اين زيارت هيچگونه مطالب غير متناسب با زمان انتشار آن ديده نمی شود. آنچه درباره امامان و خاندان اهل بيت در اين متن ارائه شده با عقايد موجود در دوران پايانی عصر امويان سازگار است و از مطالب متحولتر دورانهای بعدی در آن خبری نيست. نوع مطالبی که در اين متن ارائه شده کاملا با وضعيت شيعيان در عصر پايانی امويان و با عواطف و احساسات عمومی شيعيان در خصوص مصائب اهل بيت و نسبت به دشمنان آنان يعنی امويان سازگاری دارد و فضايی را ترسيم می کند که ما آن را در منابع اصيل تاريخی ديگر همين دوران می شناسيم.
نکته دوم اينکه فضای "ولايت" و "برائت"ی که در متن زيارتنامه ديده می شود، نيز با فضای عمومی نيمه اول سده دوم قمری سازگاری دارد و اين امر بر کسانی که تاريخ فرقه های مذهبی در اين دوران را مطالعه کرده اند، پوشيده نيست.
نکته سوم اينکه در تمام اين متن بر برائت جويی از امويان تأکيد شده، امری که به وضوح در جريانهای شيعی در دوران پايانی امويان گسترش يافته بود و در حقيقت تشيع طيفی وسيع از مخالفان با امويان را تشکيل می داد که در عين حال به اهل بيت پيامبر ابراز وفاداری می کردند. صرف نظر از برخی گرايشهای خاص شيعی در آن دوران، عموم شيعيان در حول محور تأکيد بر عدم پذيرش خلافت امويان اجماع داشتند. در بخش اصلی اين متن صرفا بر امويان تأکيد شده و از آنان اظهار برائت شده است. خود اين امر نشان از اصالت اين متن است؛ چرا که عموما در متنهای برساخته بعدی به دليل تأثير پذيری از فضا و ذهنيت عمومی، نوع اظهار برائتها به گونه ای است که چنين تأکيدی را بر امويان که به هر حال زمان آنان سپری شده از دست می دهد و تعابير عامتری را شامل می شود که قابل تفسير به عصر عباسيان نيز می شده است و يا عقايد متحولتر شيعيان را درباره دايره برائت جويی ها در بر می داشته است. (ادامه در فرسته بعدی)
@safinehyetabriz
✅دیدگاه آیت الله معرفت درباره زیارت عاشورا
متنی که در پی می آید، مقاله ای از مرحوم آیت الله معرفت در نقد زیارت عاشوراست. گفتنی است، یک باری اینجانب به منزل مرحوم آیت الله معرفت رفته بودم و ایشان بدون مقدمه مقاله ای را که مشاهده می کنید، به این جانب نشان دادند و فرمودند: بگیر! این برای شما! و افزودند: فرزند آقا (یعنی آقازاده مقام معظم رهبری) نیز از من نوشته ای به یادگاری خواستند. من این نوشته را به او نیز دادم.
ـ🍃🍃🍃🍃🍃🍃
لعن صحابه اى که در روز عاشورا در کربلا حضور نداشتند و با امام حسین(ع) مقاتله نکردند، در این نوشته مورد بررسى قرار گرفته است و ضمن بررسى سندى و دلالى زیارت عاشورا در آثار به دست آمده، چنین نتیجه گرفته شده است که این بخش از زیارت که متضمن لعن صحابه مذکور است، در آثار قبل از مصباح التهجد شیخ طوسى نبوده و این حاکى از آن است که در این کتاب تصرفى صورت گرفته؛ به علاوه لعن این دسته از صحابه با ذوق سلیم و سیره ائمه(ع) نیز ناسازگار است.
ادامه را در لینک ذیل ملاحظه فرمایید:
👇
http://nekoonam.parsiblog.com/Posts/387/
🔸آخِر، مَثنَوی بخوانیم یا مَثنَوی نَخوانیم؟!
🔹جویا جهانبخش
🔺دَر فَضایِ مَجازی نَقلِ قولی دَست به دَست میشَوَد از مَرحومِ آیةالله میرزا عَلیأَکبرِ مَرَندی ـ رِض۟وانُ اللهِ عَلَیه ـ که از شاگِردانِ مَرحومِ آیةالله سَیِّد عَلیِ قاضی ـ طابَ ثَراه ـ، اُستادِ بنامِ سُلوکِ عِرفانی دَر حوزۀ عِلمیّۀ نَجَفِ أَشرَف، بوده است.
بِنا بَر این نَقل، «طُلّاب به مرحومِ قاضی گفتند: شُما ما را به خواندَنِ مَثنَوی سفارِش میکُنید؛ ما بایَد رِوایات بخوانیم. فَرموده بود: أَشعارِ مَثنَوی، مَتنِ آیات و رِوایات است. سپس فرموده بود: من میمیرَم أَمّا شما از مَثنَوی دَست نکشید!».
مینویسم:
مَن۟بَنده با مَثنَوی و مَثنَویخوانی نه تَنها مُخالِف نیستم، که به مثنویِ مَعنَوی بسیار عَلاقهمَندم و مولانا جَلالالدّین مُحَمَّدِ بَلخی ـ نَوَّرَ اللهُ مَضجَعَه ـ را، هَمصدا با بسیاران، از أَکابِرِ مَردانِ اندیشه و مَعنَویَّت دَر جَهانِ إِسلام میشُمارَم؛ لیک اینگونه تَبیین و تَلقین و استدلال را که دَر آن نَقل مَذکور است، بحَقیقت بیراه و ناصواب میدانم.
آسانترین راهِ شانه خالیکردَن از زیرِ بارِ آن نیز، این است که یکی از مُخالِفانِ مَثنَویخوانی بگویَد: "رِوایاتِ سُست و نااُستوار و کلامِ باطِل هَم دَر مَثنَوی کَم نیست!"؛ و این، راست است.
لینک یادداشت: 👇
http://yadegarestan.kateban.com/post/3651
@Kateban
🔸مرحوم آیة الله سید احمد مستنبط، صاحب کتاب القطرة در فضائل اهل بیت علیهم السلام.
🔹آقای حاج سیّد علی مستنبط گوید:
🔸پدرم بعد از تألیف جزء اوّل کتاب در خواب دید از دنیا رفته و سر او بر زانوی مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها است. از داشتن این موقعیّت تعجّب کرده و از خود سئوال میکند: چگونه به این مقام رسیده ای؟ تا این سئوال به فکرش خطور می کند حضرت زهرا سلام الله علیها به او الهام نمودند که: هذا جزاء من ألّف کتاب «القطره»، این پاداش کسی است که کتاب «القطره» را جمع آوری نموده است.
🔹او اوّل کسی بود که در مدّت چهل سال هر شب هنگام سحر به زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام شرفیاب می شد، زیرا کلیددار حرم مطهّر کلید را به او داده بود.
🔸یکی از نزدیکانش گفت: او را در بعضی از سحرها دیدم که کنار ضریح مقدّس نشسته و صورت خود را بر آن گذاشته و با محاسن شریفش غبار آن را پاک میکرد.
🔹در آخرین سفرش به زیارت سیّدالشهداء علیه السلام خبر از وفات خود داده و به بعضی از دوستانش گفته بود: این زیارت زیارت وداع من است و می خواهم نفسهای آخر عمرم را در نجف باشم، لذا به نجف برگشته ودر همان روز از دنیا رفت.
تصویر از: @Marjaeiyat
@bazmeghodsian
🔸استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی:
🔹من در ۹۴ سال عمر خود هر برکت و هر موفقیتی که داشتم و هر عنایتی که به من شده است و هر توجه و هر خلاصی از بلایی که داشتم به برکت قرآن و سیدالشهدا و ولی نعمتمان حضرت علی بن موسی الرضا (ع) بوده است و همیشه آنها دستگیر من هستند. من جز از خدا و ائمه (ع) دستم به سوی هیچ کسی دراز نشده است.
🔸خداوند به من این توفیق را داده است که با زیارت عاشورای اباعبدالله مانوسم، ادعیه صحیفه سجادیه و ادعیه خاص مکارم الاخلاق را میخوانم، و این توفیق را دارم که هفتهای یک بار ختم قرآن میکنم.
🔹به همه توصیه میکنم که زیارت عاشورا را ترک نکنند. من حداقل ۸۰ سال است که صبحها زیارت عاشورا را تلاوت میکنم.
🔸زیارت جامعه را در روزهای جمعه ترک نمیکنم.
🔹من از ۱۰ ـ ۱۱ سالگی زیارت جامعه را به برکت شنیدن از پدرم حفظ کردم.
🔸به جوانها توصیه میکنم که تمسک به قرآن کنند و تا آنجایی که میتوانند و میفهمند قرآن بخوانند. توسل به حضرت سیدالشهدا و حضرت ولیعصر (عج) داشته باشند و همیشه از آنها مدد بخواهند، نه از دیگری.
🔹مدد ز غیر تو ننگ است یا علی مددی.
@bazmeghodsian
🔸استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی:
🔹من در ۹۴ سال عمر خود هر برکت و هر موفقیتی که داشتم و هر عنایتی که به من شده است و هر توجه و هر خلاصی از بلایی که داشتم به برکت قرآن و سیدالشهدا و ولی نعمتمان حضرت علی بن موسی الرضا (ع) بوده است و همیشه آنها دستگیر من هستند. من جز از خدا و ائمه (ع) دستم به سوی هیچ کسی دراز نشده است.
🔸خداوند به من این توفیق را داده است که با زیارت عاشورای اباعبدالله مانوسم، ادعیه صحیفه سجادیه و ادعیه خاص مکارم الاخلاق را میخوانم، و این توفیق را دارم که هفتهای یک بار ختم قرآن میکنم.
🔹به همه توصیه میکنم که زیارت عاشورا را ترک نکنند. من حداقل ۸۰ سال است که صبحها زیارت عاشورا را تلاوت میکنم.
🔸زیارت جامعه را در روزهای جمعه ترک نمیکنم.
🔹من از ۱۰ ـ ۱۱ سالگی زیارت جامعه را به برکت شنیدن از پدرم حفظ کردم.
🔸به جوانها توصیه میکنم که تمسک به قرآن کنند و تا آنجایی که میتوانند و میفهمند قرآن بخوانند. توسل به حضرت سیدالشهدا و حضرت ولیعصر (عج) داشته باشند و همیشه از آنها مدد بخواهند، نه از دیگری.
🔹مدد ز غیر تو ننگ است یا علی مددی.
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com