✔سیدمنیر خباز استاد حوزه علمیه قم و از شاگردان آیت الله سیستانی، در گفتگو با عصر اندیشه🔻
◾بخش اول
🔹روش ایشان در درس خارج اصول، روشی جامع میان مکاتب مختلف اصولی و متأثر از اندیشه های اصولی میرزا مهدی اصفهانی بود که در مشهد معروف بود و علاوه بر این در درس خود اهتمام زیادی نیز به اندیشه های اصولی محقق شیخ هادی تهرانی و مکاتب معروف اصولی مانند مکتب نائینی و عراقی و اصفهانی داشت. پس اولین ویژگی درس ایشان احاطه ای بود که به مکاتب متنوع اصولی داشت.
🔹دومین ویژگی درس ایشان این بود که با مکاتب علمی جدید در حقوق نیز آشنا بود و اطلاع زیادی هم در زمینههای روانشناسی (علمالنفس)، جامعه شناسی، فلسفه جدید و فلسفه غرب داشت. ایشان با علم زبانشناسی جدید نیز آشنا بود و به نظر من از لحاظ جامعیت و فراوانی معلومات و گستره اطلاعات به ویژه در مورد علوم جدید، چهره دیگری از شهید سید محمدباقر صدر بود. ایشان هر کتابی را که به زبان عربی یا فارسی منتشر میشد پیگیری میکرد و در هر زمینهای مطالعه داشت و تأثیر این اطلاعات و دانسته های گسترده در درس اصول و فقه ایشان و هر مسئله دیگرِ مرتبط یا فلسفه جدید یا روانشناسی و علوم دیگر آشکار بود.
🔹سومین ویژگی این بود که بعد از طرح درس میکوشید مطلب جدیدی ارائه کند و در این راه یا آن بحث را از شکل شناخته شده و مرسوم خود خارج میساخت و یا اینکه ایده جدیدی را در آن مطرح مینمود و بدین ترتیب تلاش برای نوآوری، یکی از روشهای ایشان محسوب میشد که در بحثهای اصولی خود به آن پایبند بود.
🔹چهارمین ویژگی درس ایشان این بود که در فهم افکار و نظریات نائینی دقیق بود، زیرا ایشان یک دوره کامل اصول را نزد شاگرد نائینی یعنی شیخ حسین حلی سپری کرده بود و شیخ حلی در آن دوره به نام «زبان محقق نائینی» و نزدیکترین شاگرد وی معروف بود. از این رو سید سیستانی در درس خود بسیار در آراء سید خوئی و فهم او از نظریات نائینی مناقشه میکرد و در بسیاری از موارد قائل به سوءبرداشت سید خوئی از نظریات محقق نائینی بود، زیرا سید سیستانی در این زمینه تکیه بر استادی داشت که به محقق نائینی نزدیکتر از سید خوئی بود.
🔹ایشان مکتب ویژه خود را دارد به این معنا که مکتب سید سیستانی از لحاظ فقه و اصول کاملاً با مکتب سید خوئی متفاوت است. درس فقه ایشان بیشتر با مکتب سید بروجردی همسو بود تا مکتب سید خوئی؛ زیرا ایشان پنج سال شاگرد سید بروجردی بود و از مکتب ایشان تأثیر پذیرفته بود. سید سیستانی در فهم فقه اهل سنت اول بود؛ بدین معنا که فقه اهل سنت را بهتر از خودشان میشناخت و این به خاطر مطالعه و تحقیق فراوان فقه اهل سنت توسط ایشان بود. همانگونه که در مکتب سید بروجردی معروف است
🔹ویژگی دیگر مکتب فقه سید سیستانی این بود که ایشان بر کتابهای قدما تمرکز داشت و همیشه مسائل را از این کتابها میخواند و آن را همانند قدما بیان و تحریر میکرد. در مورد نظریات و اقوال مشهور قدما اهل تحقیق بود و در هر مسئلهای از این نظریات استفاده میکرد و بر همین اساس نیز آن مسئله و ادله آن را بیان و سیر تاریخیاش را تا زمان ما عنوان میکرد.
🔹ویژگی دیگر درس فقه سید سیستانی این بود که ایشان اشراف گستردهای بر متون و نسخه های خطی داشت و ابداً این گونه نبود که به نسخههای چاپ شده کتب اربعه مراجعه کند. بلکه به نسخه های خطی آن مراجعه میکرد و متون را با اختلاف نسخه هایی که داشتند با هم مقایسه میکرد و به هر حال در این زمینه صاحب اطلاع بود که چه نسخه ای ارجحیت دارد و چگونه باید این نسخه ها را ارزشگذاری کرد. ویژگی دیگر بحث فقه ایشان این بود که عنایت زیادی داشت که یک روایت را از میان مجموعه روایات بفهمد و در فقه خود از این روش به عنوان فهم استنباطی نصوص تعبیر میکرد و میگفت روایت فقط با دقت عقلی و عرفی فهمیده نمیشود، بلکه ملاک فهم آن فهم استنباطی است.
@namehayehawzavi
yon.ir/roiJ0