تقسیم کتب تدوین شده توسط اصحاب و روایات نقل شده از روات ائمه علیهم السلام
برگرفته از دروس آیت الله سید علی #سیستانی حفظه الله
@yekmeshkati
این کتب و روایات را می توان از چند حیث تقسیم بندی کرد. در ذیل، برخی تقسیم بندی ها همراه نمونه هایی ذکر می شود:
? تقسیم بندی بر اساس عرضه بر امام معصوم علیه السلام
عرضه یا عدم عرضه یک کتاب بر امام علیه السلام در اعتبار آن، طبیعتا تأثیر زیادی دارد، به طور مثال:
- کتاب عبیدالله بن علی بن ابی شعبة حلبی: بر اساس نقل نجاشی (رجال النجاشی رقم ۶۱۲) وقتی او این کتاب را نوشت، بر امام صادق علیه السلام عرضه کرد و حضرت آن را تصحیح نمود و هنگام قرائت آن فرمود: «أتری لهؤلاء مثل هذا؟»
? تقسیم بندی بر اساس کتابت حدیث در مجلس روایت
برخی از روایات در حضور امام علیه السلام و در مجلس روایت کتابت می شدند، واضح است که اعتبار این دسته از روایات به حسب ظاهر بیشتر است. به طور مثال:
- روایت ابن بکیر (رجال الکشّی رقم ۲۲۶): زراره بر امام صادق علیه السلام وارد شد و درباره چگونگی إبراد (تأخیر انداختن نماز ظهر و عصر در شدت گرمای تابستان) سوال کرد. «و فتح ألواحه لیکتب ما یقول» زراره اوراق و الواح خود را باز کرد تا جواب امام صادق علیه السلام را بنویسد.
- معتبره سعید بن یسار (الکافی ج۵، ص۱۹۱): سعید بن یسار می گوید از امام صادق علیه السلام درباره معامله یک شتر در مقابل دو شتر به صورت نقد و نسیه سوال کردم. حضرت فرمودند: اشکالی ندارد وقتی که سن شترها را مشخص کرده باشی. (ثم أمرنی، فخططتُ علی النسیئة) سپس امر فرمودند تا روی کلمه نسیه خط کشیدم. ()
?تقسیم بندی بر اساس عرضه روایات بر فقهای بزرگ
عده ای از روایات است که وقتی یک راوی آن را از راوی دیگری نقل می کرده (ولو اینکه آن راوی از ثقات و بزرگان اصحاب بوده) با این حال، این حدیث را بر شخص دیگری از روات کبار مانند زراره و ... عرضه می داشته است.
طبیعی است که این دسته از روایات از دقت و اعتبار بالایی برخوردارند مانند:
- در ضمن روایت عمر بن اُذینة (الکافی، ج۷، ص۹۵) آمده است: عمر بن اُذینه می گوید به زراره عرض کردم: گروهی از امام صادق علیه السلام و از پدرش امام باقر علیه السلام مطالبی درباره ارث روایت کرده اند، من روایت آنان را بر تو عرضه می دارم، هر روایتی که باطل باشد بگو این روایت باطل است، و آن روایتی که حق باشد بگو حق است... عمر بن اُذینة در ادامه می گوید: پس روایتی که محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام برایم نقل کرده بود را برای زراره نقل کردم و زراره فرمود: (هو والله الحق) به خدا سوگند که روایت او بر حق است.
- روایت موسی بن بکر (الکافی، ج۷، ص۱۰۴): موسی بن بکر به زراره می گوید: بُکیر (برادر زراره) برای من از امام باقر علیه السلام این طور نقل کرده بود ... زراره بعد از شنیدن روایت فرمود: (هذا قائم عند اصحابنا لا یختلفون فیه) این حکم در نزد اصحاب ما نیز چنین است و در این مسئله اختلافی ندارند.
? تقسیم بندی بر اساس حفظ کتب و روایات از دسّ، تحریف و تصحیف
- گزارش کشّی (رجال الکشّی رقم ۴۰۱) مبنی بر اینکه اصحاب بعد از ردّ و انکار برخی احادیث توسط یونس بن عبدالرحمن، علت این امر را از وی جویا می شوند. یونس در توجیه رفتار خود، پاسخ می دهد که از هشام بن حکم شنیده است که امام صادق علیه السلام فرموده اند: «تنها احادیثی را بپذیرید که با قرآن و سنّت همخوانی داشته و یا شاهد صدقی از روایات پیشین، آن ها را تأیید کند؛ از آن رو که مغیرة بن سعید (لعنه الله)، در نگاشته های اصحاب امام باقر علیه السلام دست برده و احادیثی دروغین را به آن حضرت نسبت می داد.»
?تقسیم بندی بر اساس زیادی روایت بر کلام امام علیه السلام
در برخی کتب حدیثی، پس از نقل روایت از معصوم علیه السلام، تفریعاتی از جانب راوی یا استاد و شیخ راوی اضافه شده و یا اینکه ادله دیگری مقارن حدیث برای فتوا در انتهای روایت ذکر می شود.
- برای نمونه به دو روایت که در باب صلاة (در کتب اربعه) از کتاب حریز آورده شده مراجعه شود. (یکی از روایات مربوط به اوقات نماز و دیگری مربوط به عدول از نماز است) ظاهرا این ملحقات از خود روایت نیست و از کلام زراره می باشد.
منبع : کتاب «تعارض الادلة و اختلاف الحديث، ص۱۶۸-۱۷۱»
@zobdatolfavaed
?https://t.me/joinchat/AAAAAD_rvJDM5LaScuJ7mQ
تقسیم کتب تدوین شده توسط اصحاب و روایات نقل شده از روات ائمه علیهم السلام
برگرفته از دروس آیت الله سید علی #سیستانی حفظه الله
@yekmeshkati
این کتب و روایات را می توان از چند حیث تقسیم بندی کرد. در ذیل، برخی تقسیم بندی ها همراه نمونه هایی ذکر می شود:
? تقسیم بندی بر اساس عرضه بر امام معصوم علیه السلام
عرضه یا عدم عرضه یک کتاب بر امام علیه السلام در اعتبار آن، طبیعتا تأثیر زیادی دارد، به طور مثال:
- کتاب عبیدالله بن علی بن ابی شعبة حلبی: بر اساس نقل نجاشی (رجال النجاشی رقم ۶۱۲) وقتی او این کتاب را نوشت، بر امام صادق علیه السلام عرضه کرد و حضرت آن را تصحیح نمود و هنگام قرائت آن فرمود: «أتری لهؤلاء مثل هذا؟»
? تقسیم بندی بر اساس کتابت حدیث در مجلس روایت
برخی از روایات در حضور امام علیه السلام و در مجلس روایت کتابت می شدند، واضح است که اعتبار این دسته از روایات به حسب ظاهر بیشتر است. به طور مثال:
- روایت ابن بکیر (رجال الکشّی رقم ۲۲۶): زراره بر امام صادق علیه السلام وارد شد و درباره چگونگی إبراد (تأخیر انداختن نماز ظهر و عصر در شدت گرمای تابستان) سوال کرد. «و فتح ألواحه لیکتب ما یقول» زراره اوراق و الواح خود را باز کرد تا جواب امام صادق علیه السلام را بنویسد.
- معتبره سعید بن یسار (الکافی ج۵، ص۱۹۱): سعید بن یسار می گوید از امام صادق علیه السلام درباره معامله یک شتر در مقابل دو شتر به صورت نقد و نسیه سوال کردم. حضرت فرمودند: اشکالی ندارد وقتی که سن شترها را مشخص کرده باشی. (ثم أمرنی، فخططتُ علی النسیئة) سپس امر فرمودند تا روی کلمه نسیه خط کشیدم. ()
?تقسیم بندی بر اساس عرضه روایات بر فقهای بزرگ
عده ای از روایات است که وقتی یک راوی آن را از راوی دیگری نقل می کرده (ولو اینکه آن راوی از ثقات و بزرگان اصحاب بوده) با این حال، این حدیث را بر شخص دیگری از روات کبار مانند زراره و ... عرضه می داشته است.
طبیعی است که این دسته از روایات از دقت و اعتبار بالایی برخوردارند مانند:
- در ضمن روایت عمر بن اُذینة (الکافی، ج۷، ص۹۵) آمده است: عمر بن اُذینه می گوید به زراره عرض کردم: گروهی از امام صادق علیه السلام و از پدرش امام باقر علیه السلام مطالبی درباره ارث روایت کرده اند، من روایت آنان را بر تو عرضه می دارم، هر روایتی که باطل باشد بگو این روایت باطل است، و آن روایتی که حق باشد بگو حق است... عمر بن اُذینة در ادامه می گوید: پس روایتی که محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام برایم نقل کرده بود را برای زراره نقل کردم و زراره فرمود: (هو والله الحق) به خدا سوگند که روایت او بر حق است.
- روایت موسی بن بکر (الکافی، ج۷، ص۱۰۴): موسی بن بکر به زراره می گوید: بُکیر (برادر زراره) برای من از امام باقر علیه السلام این طور نقل کرده بود ... زراره بعد از شنیدن روایت فرمود: (هذا قائم عند اصحابنا لا یختلفون فیه) این حکم در نزد اصحاب ما نیز چنین است و در این مسئله اختلافی ندارند.
? تقسیم بندی بر اساس حفظ کتب و روایات از دسّ، تحریف و تصحیف
- گزارش کشّی (رجال الکشّی رقم ۴۰۱) مبنی بر اینکه اصحاب بعد از ردّ و انکار برخی احادیث توسط یونس بن عبدالرحمن، علت این امر را از وی جویا می شوند. یونس در توجیه رفتار خود، پاسخ می دهد که از هشام بن حکم شنیده است که امام صادق علیه السلام فرموده اند: «تنها احادیثی را بپذیرید که با قرآن و سنّت همخوانی داشته و یا شاهد صدقی از روایات پیشین، آن ها را تأیید کند؛ از آن رو که مغیرة بن سعید (لعنه الله)، در نگاشته های اصحاب امام باقر علیه السلام دست برده و احادیثی دروغین را به آن حضرت نسبت می داد.»
?تقسیم بندی بر اساس زیادی روایت بر کلام امام علیه السلام
در برخی کتب حدیثی، پس از نقل روایت از معصوم علیه السلام، تفریعاتی از جانب راوی یا استاد و شیخ راوی اضافه شده و یا اینکه ادله دیگری مقارن حدیث برای فتوا در انتهای روایت ذکر می شود.
- برای نمونه به دو روایت که در باب صلاة (در کتب اربعه) از کتاب حریز آورده شده مراجعه شود. (یکی از روایات مربوط به اوقات نماز و دیگری مربوط به عدول از نماز است) ظاهرا این ملحقات از خود روایت نیست و از کلام زراره می باشد.
منبع : کتاب «تعارض الادلة و اختلاف الحديث، ص۱۶۸-۱۷۱»
@zobdatolfavaed
?https://t.me/joinchat/AAAAAD_rvJDM5LaScuJ7mQ
?سماعة بن مهران و احتمالی دیگر در عدم وقف
دو توجیه برای وصف «واقفی» در یادکرد سماعة بن مهران، مطرح شده است؛
الف: وی در ابتدا همچون بسیاری از اصحاب امام کاظم علیه السلام به جهت وسعت شبهه واقفه واقفی شد. توصیف شیخ طوسی ناظر به همان دوران کوتاه است.
ب: آیت الله شبیری زنجانی مشتبه شدن سماعة و ابن سماعة را احتمال دوم در این توصیف دانسته اند. (که البته مقصود ایشان چندان واضح نیست)
توثیق مطلق نجاشی، و برخی روایات سماعة بن مهران نیز به عنوان دلیل عدم واقفی بودن وی معرفی شده است.
?اما احتمال قوی تر آن است که سماعه یا در امامت امام صادق و یا در امامت امام کاظم علیهما السلام وفات کرده است؛ بنابراین در ابتدای امامت امام رضا علیه السلام و به هنگام آشوب وقف اصلا زنده نیست تا منحرف شده باشد. نجاشی به نقل از ابن غضائری سال وفات وی را به سال 145 در سن 60 سالگی گزارش می کند. (ص193) نجاشی خود به جهت روایاتی که سماعه از موسی بن جعفر روایت کرده در این سخن تردید می کند.
به احتمال فراوان سماعه تنها اندکی پس از امامت موسی بن جعفر علیه السلام زنده بوده است؛ چه اینکه، اولا وی تنها 39 روایت از موسی بن جعفر دارد اما در مقابل بیش از 950 روایت از امام صادق علیه السلام روایت کرده است؛ روحیه پرسش گری سماعه – که از روایات وی روشن است- این احتمال را تقویت می کند که وی اگر دوران طولانی امامت امام کاظم را درک کرده بود بدون تردید روایات فراوانی از ایشان روایت می کرد. از میان اصحاب نیز وی تنها از ابوبصیر روایات متعددی دارد و ابوبصیر در سال 150 وفات کرده است. (نجاشی، ص441) و ثانیا سماعه هیچ روایتی از امام رضا علیه السلام ندارد. (عدم روایت وی از امام رضا علیه السلام نمی تواند دلیل بر واقفی بودن باشد زیرا مصادره به مطلوب است)
از گزارش نجاشی به نقل از ابن غضائری چنین بر می آمد که سال ولادت سماعه در سال 85 قمری است اگر سماعه تا سال شهادت امام کاظم (سال 183ق) در قید حیات باشد این بدان معناست که وی قریب به 100 طول عمر داشته است. ناگفته نماند نجاشی تنها وفات سماعه در حیات امام صادق علیه السلام را نپذیرفت و نسبت به دیگر اجزای خبر ساکت بود؛ بنابراین نظر شیخ صدوق نسبت به واقفی بودن سماعه چندان صحیح نیست.
? @hadisvchaleshha
کلامی نقل شده برای یونس بن عبد الرحمن که از اصحاب امام رضا علیه السلام معرفی شده است.
بر اساس این نقل در زمان خود امام رضا علیه السلام ، کلامهای زیادی به دروغ به امام صادق علیه السلام نسبت داده میشده و امام رضا بسیاری از احادیث را مردود شمرده اند 👇👇👇
متن خبر مشکلی ندارد. نهایتاً مثل بسیاری از اخبار ثقات ناقص روایت شده است. و بخشی ازپاسخ امام در گزارش نیست. چه بسا اشکال متنی که مدنظر دارید، نتیجه اشکال سندی است. این سند به ظاهر خوب است. ولی در واقع مشکل دارد. ابان بن تغلب از ابا بصیر روایت نمی کند. و طبقه اش قدری متقدم تر است. ابوبصیر هم از ابان روایت نمی کند. (مگر در سند مجعول منسوب به خبر طولانی کساء) هم چنین نام جعفر بن معروف که از ابن ابی الخطاب روایت می کند، (کشی، ص57، 89، 110، 133 و211) نیز در جایی به صورت «جعفر بن محمد بن معروف» نیامده. احتمالاً این سند با بخشی از یک سند دیگر خلط شده. از متن چنین بر می آید که احتمالاً زراره در سند دخلی داشته است. لذا احتمالاً در سند اصلی یکی از روات همین مطلب را از زراره روایت کرده بوده، و بر امام عرضه می کند، و امام با این تعبیر بلیغ خبر و زراره را با هم تأیید می کنند.
فعلاً درست نمی دانیم سند خبر چیست.
چند نمونه از سنت "نسخه" های حديث در فهارس اماميه
1 – از امام علي توسط عبيدالله بن الحر الجعفي ( نجاشي ، 9/6 )
2 – ابو اسحاق ابراهيم بن رجاء الشيباني معروف به ابن ابي هراسه ، او سني بوده و در عين حال از شماري از سادات اهل بيت روايت مي كرده و نيز از امام صادق روايت مي كرده و از اين امام نسخه اي را روايت مي كرده است و نسخه او در محافل امامي روايت مي شده است . در حقيقت اين نسخه مجموعه روايات او از امام صادق بوده كه بعدها به نام خود او روايت مي شده و شايد توسط خود او تدوين شده بوده است ( نجاشي ، 23/34 )
3 - الحسن بن الحسين بن الحسن الجحدري الكندي ، از امام صادق روايت مي كند. نجاشي درباره او مي نويسد كه او كتبي داشته است از جمله با روايت الحسين بن محمد بن علي الازدي و آنگاه سند خود را از طريق ابن عقده از سنت روايي شيعي عام به الازدي و سپس به الجحدري مي رساند ولي در پايان سند اشاره دارد كه سند الجحدري به امام صادق مي رسد كه از امام يك نسخه را روايت مي كرده است . بنابراين كتاب او به روايت الازدي ، يك نسخه بوده است . بنابر اين گاهي يك كتاب را به نام نسخه مي خوانده اند ( نجاشي ، 46 – 47 / 95 ) .
4 - ابو محمد الحسن بن محمد بن الفضل ( از اعقاب نوفل بن الحارث بن عبدالمطلب ) ، نجاشي او را ثقه و جليل خوانده است . از امام رضا نسخه اي روايت مي كند . نجاشي سندي به اين نسخه نمي دهد . او علاوه بر اين نسخه ، كتاب بزرگي هم داشته است . نجاشي توضيح مي دهد كه او علاوه بر اين ، به واسطه پدرش از امامان صادق و كاظم روايت مي كند ، بنابر اين در اين كتاب اين روايات را و شايد روايات خود از امام رضا را كه به صورت نسخه اي مستقلا (؟) هم گردآورده بوده است ، روايت مي كرده است . اين احتمال هم هست كه آن نسخه ، بنابر تعريفي كه شايد بتوان از نسخه ارائه داد ، صرفا شامل روايات او از امام رضا به صورت مسند از پيامبر مي شده است ( نجاشي ، 51 / 112 ) .
https://t.me/azbarresihayetarikhi
برخی از رجال حديثی اهل سنت در رجال نجاشي
1- ابراهيم بن رجاء الشيباني ، ابن ابي هراسه ، راوي يك نسخه از امام صادق ( نجاشي ، 23/34 )
2 - الحسين بن علوان الكلبي ، كوفي ، سني متمایل به زیدیه بوده است . از امام صادق روايت مي كند . او از اعمش و هشام بن عروه هم روايت مي كند . حسين كتابي داشته كه نجاشي مي گويد روايات آن مختلف است و به آن تنها يك سند مي دهد . احتمالا در همين كتاب نيز روايات او از اعمش و هشام در كنار روايات او از امام نقل شده بوده است ( نجاشي ، 52 / 116 ) .
3 - ابو حذيفه اسحاق بن بشر الكاهلي الخراساني ، از رجال عامه ( اهل سنت ) و از امام صادق روايت مي كند ، او را در شمار راويان از امام صادق ذكر كرده اند . كتاب دارد كه نجاشي سندي خاص به آن مي دهد ( نجاشي ، 72 / 171 ) .
https://t.me/azbarresihayetarikhi
22- اسماعيل بن جابر الجعفي ، از امامان باقر و صادق روايت مي كند ( نجاشي ، 32- 33 / 71 ) .
23 – ابو عبدالله الحسين بن موسي بن سالم الحناط ، از موالي . از امام صادق و از گروهي از راويان امام روايت مي كند ( نجاشي ، 45 / 90 )
24 - ابو محمد الحسن بن جعفر بن الحسن ( ابن امام حسن المجتبي ) المديني ، از اعمش روايت دارد . او از امام صادق روايت مي كند . او كتاب داشته است . سند به كتابش را نجاشي از طريق ابن عقده از طريقي خاص روايت كرده است ( نجاشي ، 46 / 92 )
25 – الحسن بن رباط البجلي كوفي ، از امام صادق روايت مي كند . نجاشي مي گويد كه او كتابي دارد به روايت حسن بن محبوب ( له كتاب روايه الحسن بن محبوب ) و آنگاه سند خود را نجاشي از طريق ابن محبوب به او مي رساند ( نجاشي ، 46 / 94 ) . تعبير نجاشي احتمالا نشانگر اين است كه او كتابهاي ديگري با روايات اشخاص ديگر دارد .
26 – الحسن بن الحسين بن الحسن الجحدري الكندي ، از امام صادق روايت مي كند . نجاشي درباره او مي نويسد كه او كتبي داشته است از جمله با روايت الحسين بن محمد بن علي الازدي و آنگاه سند خود را از طريق ابن عقده از سنت روايي شيعي عام به الازدي و سپس به الجحدري مي رساند ولي در پايان سند اشاره دارد كه سند الجحدري به امام صادق مي رسد كه از امام يك نسخه را روايت مي كرده است . بنابراين كتاب او به روايت الازدي ، يك نسخه بوده است . بنابر اين گاهي يك كتاب را به نام نسخه مي خوانده اند ( نجاشي ، 46 – 47 / 95 )
27 – الحسن بن زياد العطار كوفي ( و نيز نقل شده : الحسن بن زياد الطائي ) ، از امام صادق روايت مي كند ( نجاشي ، 47 / 96 ) .
28 - الحسن بن السري الكاتب الكرخي ، از امام صادق روايت مي كند . او كتابي دارد كه حسن بن محبوب از او روايت مي كند ( نجاشي ، 47 / 97 ) .
29 - الحسن بن محمد الحضرمي ، نجاشي مي گويد كه او كتبي دارد و از جمله به روايت هارون بن مسلم بن سعدان . كاملا روشن است كه مراد او از كتب ، تعدادي دفتر حديث بوده كه همگي با عنوان كتاب شناخته مي شده و هر يك با يك راوي روايت مي شده است . آنگاه نجاشي سند خود را از دو طريق به عبدالله بن جعفر الحميري مي رساند و او از طريق هارون اين كتاب را از الحضرمي روايت مي كند . آنگاه نجاشي توضيح مي دهد كه راويان اين كتاب بسيارند . احتمالا منظور او نه كتاب هارون از الحضرمي ، بلكه راويان كتاب الحضرمي است ، كه هريك يك كتاب ، شايد با اندكي تفاوت از او روايت مي كردند ؛ شايد هم مقصود او كتاب هارون از الحضرمي است كه در اين صورت بايد بگوييم مسئله مربوط مي شود به تداول كتاب در نزد اماميه ( نجاشي ، 49 / 105 )
30 – علي بن ابي المغيره الزبيدي الكوفي ، فرزندش حسن كه خود از امامان باقر و صادق روايت مي كرد ، كتاب پدر را از او روايت مي كرده است . نجاشي سندي به اين روايت ارائه نمي دهد . بايد گفت كه در واقع كتاب پدر از طريق روايت فرزند ، به عنوان كتاب شناخته شده است ؛ با اين وصف خود فرزند هم كتابي مفرد ويژه خود داشته است ( نجاشي ، 49 / 106 )
31 - الحسن بن علي بن ابي المغيره الزبيدي الكوفي ، از امامان باقر و صادق روايت مي كرد ، او كتاب پدرش را از او روايت مي كرده است . نجاشي سندي به اين روايت ارائه نمي دهد . بايد گفت كه در واقع كتاب پدر از طريق روايت فرزند ، به عنوان كتاب شناخته شده است ؛ با اين وصف خود فرزند هم كتابي مفرد ويژه خود داشته است كه نجاشي به آن سند داده است ( نجاشي ، 49 - 50 / 106 )
32 – الحسن بن علي بن سبره ( نجاشي ، 50 / 108 )
33 - ابو الخزرج الحسن بن الزبرقان ، قمي ( نجاشي ، 50 / 110 )
34 - الحسن بن الحسين العرني النجار ، مدني ، كتابي داشته كه در آن از رجال و روات امام صادق از خود امام روايت مي كرده است . بنابراين در اين كتاب روايات او با واسطه از امام صادق گرداوري شده بوده است ( نجاشي ، 51 / 111 )
35 - ابو محمد الحسن بن محمد بن الفضل ( از اعقاب نوفل بن الحارث بن عبدالمطلب ) ، نجاشي او را ثقه و جليل خوانده است . از امام رضا نسخه اي روايت مي كند . نجاشي سندي به اين نسخه نمي دهد . او علاوه بر اين نسخه ، كتاب بزرگي هم داشته است . نجاشي توضيح مي دهد كه او علاوه بر اين ، به واسطه پدرش از امامان صادق و كاظم روايت مي كند ، بنابر اين در اين كتاب اين روايات را و شايد روايات خود از امام رضا را كه به صورت نسخه اي مستقلا (؟) هم گردآورده بوده است ، روايت مي كرده است . اين احتمال هم هست كه آن نسخه ، بنابر تعريفي كه شايد بتوان از نسخه ارائه داد ، صرفا شامل روايات او از امام رضا به صورت مسند از پيامبر مي شده است . بهرحال نجاشي به نقل از ابن عياش جوهري به كتاب بزرگ او سند مي دهد ( نجاشي ، 51 / 112 ) .
36 - الحسن بن ايوب ، نجاشي گفته كه او كتاب اصل داشته است . در اينجا كما اينكه مي بينيم ، تعبير كتاب در كنار اصل آمده است . نجاشي در اينجا سند مستقيم نمي دهد ، بلكه سند را به نقل از ابن الجنيد از حميد بن زياد مي آورد ( نجاشي ، 51 / 113 ) .
37 – الحسن بن الحسين السكوني ، كوفي ، كتاب او مشتمل بر روايات از غير امامان بوده است ، چرا كه نجاشي تعبير كتابه عن الرجال كرده است . سند نجاشي از طريق ابن عقده از طريق شيعي كوفي به اوست ( نجاشي ، 51 / 114 ) .
38 - ابو علي الحسين بن ابي العلاء الخفاف الاعور ، از امام صادق روايت مي كند . نجاشي مي گويد : او كتابهايي داشته از آن جمله به روايتي كه اسناد آن را از طريق ابن عقده نقل مي كند . بنابر اين به او كتابهاي ديگري با روايات ديگر و در سنتهاي روايي ديگر منسوب شده كه با يكديكر اختلاف داشته و به همين دليل هم نجاشي تعبير له كتب را آورده است ( نجاشي ، 52 – 53 / 117 ) . در موضوع اين سنت های مختلف بعدا بيشتر بحث می کنيم.
39 – الحسين بن حمزه الليثي الكوفي ، از امام صادق روايت مي كند . كتاب دارد ( نجاشي ، 54 / 121 )
40 – الحسين بن عثمان الاحمسي البجلي الكوفي ، ابن عقده او را از رجال امام صادق ذكر كرده است . نجاشي مي گويد كه كتاب او به روايت ابن ابي عمير است و آنگاه سند خود را به ابن ابي عمير و حسين مي رساند . تعبير ( كتابه رواية محمد بن ابي عمير ) احتمالا به اين معني است كه نجاشي مي خواهد روايت كتاب او با روايت ابن ابي عمير را معرفي كند و الا او كتابهايي با روايات ديگران داشته است ( نجاشي ، 54 / 122) .
41 – الحسين بن ابي غندر ، كوفي . از پدرش از امام صادق روايت مي كند . نجاشي مي گويد گفته شده است كه از امام كاظم روايت مي كند ( نجاشي ، 55 / 126 – 127 ) .
42 – الحسين بن المبارك ، تنها به نقل از ابن بطه به او اسناد مي دهد ، شايد به اين دليل كه در سند قبل سند خود را به ابن بطه آورده ، ديگر آن را تكرار نمي كند ( نجاشي ، 56 / 129 ) .
43 – ابو عبدالله الحسين بن سيف بن عميره النخعي ، دو كتاب دارد : يكي كتابي كه آن را از برادرش علي بن سيف روايت مي كند و ديگري كتابي كه آن را از رجال روايت مي كند و آنگاه نجاشي تنها يك سند به حسين ارائه مي كند . بنابراين در يك كتاب تنها رواياتش را از برادرش نقل كرده و تعبير نجاشي نشان مي دهد كه كتاب مي تواند به برادرش منسوب شود و بنابراين اين خود دليل اين است كه انتساب كتاب به يك راوي بستگي به سنت روايي و كتب فهارس داشته است . جالب اينكه علي بن سيف هم صاحب كتابي بوده كه در فهارس به او منسوب شده ولي در روايت آن حسين نقشي نداشته است ( نك : علي بن سيف ) . در حقيقت حسين داراي رواياتي بوده كه بخشي از آن روايت كتاب / دفترهاي برادر بوده كه بعدا با همين عنوان در كتابهاي فهارس روايت شده و مابقي روايات او که از رجال مختلف بوده عنوان كتاب دوم را در فهارس پيدا كرده است ( نجاشي ، 56 / 130 ) .
44 - ابو حذيفه اسحاق بن بشر الكاهلي الخراساني ، از رجال عامه ( اهل سنت ) و از امام صادق روايت مي كند ، او را در شمار راويان از امام صادق ذكر كرده اند . كتاب دارد كه نجاشي سندي خاص به آن مي دهد ( نجاشي ، 72 / 171 ) .
45 – احمد بن الحسن بن اسماعيل بن شعيب بن ميثم التمار ، بنابر روايت نجاشي از كشي ، وي واقفي بوده است . از امام رضا روايت مي كند و نجاشي مي افزايد كه او صحيح الحديث و مورد اعتماد بوده است . كتاب نوادر داشته است كه نجاشي دو سند به آن مي دهد . جالب اينكه افزون بر نوادر ، كتابي نيز كه در آن رواياتش از ابان بن عثمان و از رجال حديث ( يعني غير امامان بوده ) در يك سند از سوي نجاشي به نقل از حسن بن محمد بن سماعه واقفي از او روايت شده است ( نجاشي ، 74 / 179 ) .
46 – احمد بن الحسن بن الحسين اللؤلؤي ، او را نبايد فرزند الحسن بن الحسين اللؤلؤي ، از رجال حديث دانست ، كتابي داشته با عنوان اللؤلؤة. نجاشي سندي مي دهد كه در آن الحسن بن الحسين اللؤلؤي از وي روايت مي كند ( نجاشي ، 78 / 185 ) .
https://t.me/azbarresihayetarikhi
📜 #مقاله دیدگاه نقادانه قفاری راجع به زراره با تأکید بر دیدگاه خویی
✍ دکتر محمد تقی رفعت نژاد، دکتر محمدکاظم رحمان ستایش و حسین جوادی نیا
#چکیده درباره زرارة بن اعین، از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و از راویان مشهور و در خور اعتماد شیعه، روایات مدح و ذم متعددی وارد شده، اما دانشمندان امامیه با توجیه روایات ذم، از منظر تقیه یا ضعف سند یا ضعف متن، وی را توثیق کردهاند، بلکه در شمار برترین راویان و خواص اصحاب امامان به شمار آوردهاند. ناصر بن عبدالله قفاری، از علمای معاصر وهابی، در کتاب اصول مذهب الشیعة، با استناد به روایات ذم و لعن، این راوی بزرگ را بهجد نقد میکند و با ترسیم چهرهای کذاب از وی میکوشد بخش چشمگیری از روایات شیعه را، که از طریق زراره نقل شده است، کذب و نامعتبر جلوه دهد. این نوشتار با بررسی مستندات قفاری نشان داده است ایرادها و اشکالهای وی وارد نیست و زراره از اتهامهای واردشده، مانند جرح روایات، روایات لعن، ملاقاتنکردن با امام باقر، و سرپیچی از دستورهای امام، مبرا است
دانشکده ی علوم وفنون
⭕️⭕️
#شخصیت_شناسی
♻️ثابت بن دینار، ابوحمزه الثمالی الازدی
🔹ابوحمزه ثمالی نامی آشنا برای تمام شیعیان است. شهرت فراوان ایشان به دلیل نقل دعای پرمغز و زیبایی است که به نام ایشان معروف شده است اما ابوحمزه عالمی بزرگ و راوی جلیل القدری است که محضر چهار امام را درک و از ایشان روایت کرده است.
نام ایشان ثابت و نام پدرش دینار و کنیهاش ابوحمزه و کنیه پدر ایشان ابوصفیه میباشد از این رو در اسناد روایات با عناوین زیر از ایشان یاد شده است:
• ثابت بن دینار،
• ابوحمزه،
• ابوحمزه ثابت بن دینار الثمالی،
• ابوحمزه الثمالی،
• ثابت الثمالی،
• ثابت بن ابیصفیه
• و الثمالی.
🔹ایشان از امام سجاد و امام باقر و امام صادق و امام کاظم(ع) نقل روایت کرده است که بیشترین روایات ایشان از امام باقر(ع) میباشد.
نجاشی(1) و شیخ طوسی(2) و شیخ صدوق در مشیخه فقیه(3) ایشان را توثیق کردهاند. کشی به سند خود از امام رضا(ع) روایتی نقل میکند که ایشان ابوحمزه را سلمان زمان خود میداند که محضر چهار امام را درک نموده است.(4) این روایت و مانند آن دلالت بر جلالت قدر ایشان دارد.
⛔️ امام کشی در رجال خود دو روایت نقل کرده که حکایت از شارب نبیذ بودن ایشان دارد اگر چه در اواخر عمر توبه کرده و این کار را ترک نموده است.
🔰آیت الله خویی(ره) این دو روایت را نمیپذیرند(5) :
1️⃣زیرا یکی از این روایات که وی را متهم نموده است به نقل از علی بن الحسن میباشد. محقق خویی(ره) میفرمایند علی بن الحسن ابوحمزه را درک نکرده است در نتیجه خبر او از روی حس نیست بلکه نقل او بر اساس شنیدههایش میباشد و امکان دارد از شخص غیر قابل اعتمادی شنیده است یا این که ایشان نبیذ حلال مینوشیده و او گمان کرده که حرام است.
2️روایت دوم را هم مرسله یا موضوعه میدانند به دلیل این که در این روایت محمد بن الحسن بن الخطاب قضیهای را از ملاقات خود با ابوحمزه نقل میکند در حالی که او از اصحاب امام جواد و امام هادی و امام عسکری(ع) میباشد و طبقه او با طبقة ابوحمزه که متوفای 150 ق. میباشد همخوانی ندارد و بدین ترتیب ایشان را مبرّا از این اتهام میدانند.
[https://t.me/joinchat/AAAAAEOyBh9fy0yRLS521w
منبع
1- رجال النجاشي/باب الثاء/115
2- فهرست الطوسي/باب الثاء/باب ثابت/105
3- من لا يحضره الفقيه، ج4، ص: 444
4- رجال الكشي/الجزءالأول/الجزءالسادس/485
5- معجم رجال الحديث ج : 3 ص : 389
#علم_رجال #رجال_شناسی #رجال #ابوحمزه_ثمالی
♻️〽️♻️〽️♻️〽️♻️〽️
[https://t.me/joinchat/AAAAAEOyBh9fy0yRLS521w
⭕️⭕️
معرفی کتاب
عنوان و نام پدیدآور : مقتل الحسین علیه السلام به روایت شیخ صدوق(قدس سره)
🚩امام حسین علیه السلام و عاشورا از زبان معصومان علیهم السلام
🔸عناوین اصلی کتاب شامل:
🔸مقدمه؛
امام حسین ع در عصر پیامبر ص
🔹اخبار آسمانی و پیش گویی از شهادت امام حسین علیه السلام
♦️در مسیر شهادت
♦️ شهادت امام حسین علیه السلام
🔸پس از شهادت
🔸ندبه و نوحه در سوگ سرور آزادگان
🔸زیارت امام حسین علیه السلام
🔸عاشوار و موعود منتقم
🔹 سخنان امام حسین علیه السلام
🔹 پاورقی
🔹(منبع : روضه )
🔸یکی از کتاب های شیخ صدوق که به دست ما نرسیده کتاب «مقتل الحسین بن علی علیهما السلام » است.
🔹مولف احادیث مربوط به امام حسین (ع) را در 14 اثر بجا مانده از شیخ صدوق جستجو، جمع آوری، ترجمه کرده و نام آن را «مقتل الحسین به روایت شیخ صدوق» یا امام حسین و عاشورا از زبان معصومان گذارده است.
🔸عاشورا پژوهان، پیوسته در این فکر و اندیشه بودند که جای مقتلی که به نقل از شاهدان عینی و از طریق محدثان شیعه روایت شده باشد خالی است،
از این رو مقتل حاضر، سامان داده شده که افزون بر پر کردن خلأ یاد شده، دارای این امتیازها نیز هست.
نخست این که در این مقتل ،
🔹زندگی امام حسین (ع) و عاشورا از زبان پیامبر(ص) و پیشوایان معصوم (ع) نقل شده است و در این میان، سخنان امام سجاد (ع) ـ که خود درعاشورا حضور داشت و حوادث را از نزدیک دیده بود ـ بیشترین سهم را دارد.
🔸دیگر این که اخبار و روایت های آن به صورت دقیق و مستند نقل شده است.
🔹سه دیگر این که راوی این مقتل ، پر آوازه ترین محدث شیعی است که "رئیس المحدثین" وصف شده و با نام "شیخ صدوق "، شناخته شده است.
#معرفی_کتاب
https://t.me/yortchi_bosjin_pdf
در «المصنف» عبدالرزاق بن همام صنعانی (م 211) جمعا 37 روایت از امام صادق علیه السلام آمده است که غالب آنها از نظر سند، به نقد پدرشان امام باقر (ع) است. راوی اینها میان عبدالرزاق و امام، اغلب ابن جریج است. مرور بر آنها بر شناخت امام سودمند است و شاید حتی کسی بتواند روی این سی و هفت روایت از نظر موارد مشابه آن در متون شیعه یا صحت و سقم آنها کاری انجام بدهد. در میان اینها، یک روایت برایم جالب بود. بیشتر از حیث انسانی. در این روایت آمده است که ابواُسید تعدادی اسیر از بحرین [نامی که آن زمان برای منطقه شرقیه یعنی قطیف و احساء و بحرین فعلی بکار می رفت] آورد. در این میان، حضرت زنی را دید که می گریست. دلیل گریه او را پرسید. آن زن گفت: این مرد، فرزند من را فروخت. حضرت به ابوسعید فرمودند: آیا فرزند او را فروختی؟ گفت: آری. پرسیدند: در کدام قبیله؟ گفت: در میان بنی عبس. حضرت فرمودند: خودت سوار شو و برو و فرزند او را بیاور. «ارکب أنت بنفسک، فأت به».
✅ نمونه ای از سرقت علمی در عصر امام باقر علیه السلام
🔸ربیعة بن ابی عبدالرحمن فروخ (م 136ق) مشهور به ربیعة الرأی از شخصیتهای پرآوازه فقه مدار در قرون نخستین بوده است. مشهور است که مالک بن انس (179ق) فقه را نزد وی آموخته است. از برخی از گزارش ها چنین به دست می آید که زراره بن اعین با ربیعه – دست کم پیش از آشنایی وی با مذهب تشیع- در ارتباط بوده و برخی از نظرات فقهی وی را برای امام صادق علیه السلام نقل می کرده است. زراره در پرسشی از جواز ازوداج با زنانی که به عقیده ربیعه هستند سوال می کند و حضرت جائز نمی دانند. (الکافی، ج2 ص403)
🔹زراره نکته ای از ربیعة الرای شنیده که مقصود از قرء/اقراء طهارت ما بین دو حیض است و این کشف را به خود نسبت داده است. وی این سخن را به امام باقر - و در نقل مشابه امام صادق - علیهما السلام عرضه می کند و حضرت می فرماید: ربیعة الرأی دروغ می گوید، او این نکته را از جانب امیرالمؤمنین علیه السلام دریافت کرده است، چرا به خود نسبت می دهد؟
عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع إِنِّي سَمِعْتُ رَبِيعَةَ الرَّأْيِ يَقُولُ إِذَا رَأَتِ الدَّمَ مِنَ الْحَيْضَةِ الثَّالِثَةِ بَانَتْ مِنْهُ وَ إِنَّمَا الْقُرْءُ مَا بَيْنَ الْحَيْضَتَيْنِ وَ زَعَمَ أَنَّهُ إِنَّمَا أَخَذَ ذَلِكَ بِرَأْيِهِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع كَذَبَ لَعَمْرِي مَا قَالَ ذَلِكَ بِرَأْيِهِ وَ لَكِنَّهُ أَخَذَهُ عَنْ عَلِيٍّ علیه السلام (الکافی، ج6 ص88)
با اینکه ربیعة الرای، سخن درست را گفته بود اما امام باقر علیه السلام هرگز این سرقت علمی او را برنتافته و او را در نسبت دادن این نکته به خود، کاذب معرفی می کند. به راستی چرا ربیعة این چنین سرقت علمی می کند؟ به نظر واضح است انسان های فرومایه ای که از درون تهی هستند و در آن موضوع خاص حرفی برای گفتن ندارند، دوست دارند تحقیقات دیگران را به نام خود تمام کنند تا شاید از این رهگذر شهرتی برای خود دست و پا کنند.
🔻بد نیست به این نکته نیز اشاره کنم که چندی قبل، مقاله ای را برای یکی از مجلات مشهور فرستادم، مقاله پذیرفته شد. اما سردبیر خودخوانده مجله با تمام وقاحت گفت: مقاله شما به شرطی در این مجله چاپ خواهد شد که نام یکی از اعضای هیئت تحریریه (فکر کنم مقصود خودش بود) نیز به عنوان نویسنده اضافه شود. این هم یک سرقت علمی (بخوانید مصیبت علمی) است.
🔺 @hadisvchaleshha
⭕️⭕️
معرفی کتاب
عنوان و نام پدیدآور : مقتل الحسین علیه السلام به روایت شیخ صدوق(قدس سره)
🚩امام حسین علیه السلام و عاشورا از زبان معصومان علیهم السلام
🔸عناوین اصلی کتاب شامل:
🔸مقدمه؛
امام حسین ع در عصر پیامبر ص
🔹اخبار آسمانی و پیش گویی از شهادت امام حسین علیه السلام
♦️در مسیر شهادت
♦️ شهادت امام حسین علیه السلام
🔸پس از شهادت
🔸ندبه و نوحه در سوگ سرور آزادگان
🔸زیارت امام حسین علیه السلام
🔸عاشوار و موعود منتقم
🔹 سخنان امام حسین علیه السلام
🔹 پاورقی
🔹(منبع : روضه )
🔸یکی از کتاب های شیخ صدوق که به دست ما نرسیده کتاب «مقتل الحسین بن علی علیهما السلام » است.
🔹مولف احادیث مربوط به امام حسین (ع) را در 14 اثر بجا مانده از شیخ صدوق جستجو، جمع آوری، ترجمه کرده و نام آن را «مقتل الحسین به روایت شیخ صدوق» یا امام حسین و عاشورا از زبان معصومان گذارده است.
🔸عاشورا پژوهان، پیوسته در این فکر و اندیشه بودند که جای مقتلی که به نقل از شاهدان عینی و از طریق محدثان شیعه روایت شده باشد خالی است،
از این رو مقتل حاضر، سامان داده شده که افزون بر پر کردن خلأ یاد شده، دارای این امتیازها نیز هست.
نخست این که در این مقتل ،
🔹زندگی امام حسین (ع) و عاشورا از زبان پیامبر(ص) و پیشوایان معصوم (ع) نقل شده است و در این میان، سخنان امام سجاد (ع) ـ که خود درعاشورا حضور داشت و حوادث را از نزدیک دیده بود ـ بیشترین سهم را دارد.
🔸دیگر این که اخبار و روایت های آن به صورت دقیق و مستند نقل شده است.
🔹سه دیگر این که راوی این مقتل ، پر آوازه ترین محدث شیعی است که "رئیس المحدثین" وصف شده و با نام "شیخ صدوق "، شناخته شده است.
#معرفی_کتاب
https://t.me/yortchi_bosjin_pdf
نمونه ای از ذکر مصیبت های عاطفی مشهور در کتاب عیون الأخبار و فنون الآثار عمادالدين إدريس بن حسن القرشي (م٨٧٢ق)
نویسنده کتاب از اسماعیلیه است و بیشتر گزارشهایش را از قاضی نعمان مغربی (م۳۶۳ق) نقل می کند و البته گاهی اضافاتی بر آن دارد و ترتیب گزارشهایش گاه قدری متفاوت است. در اینجا به مواساة حضرت ابوالفضل العباس با کودکان امام حسین(ع) اشاره می شود که در مصیبت خوانی ها مشهور است و این عبارت را زائد بر نسخه کنونی شرح الأخبار قاضی نعمان در بر دارد.
ظاهرا تمام این متنی که در اینجا آمده است، روایت اسماعیل بن اویس از امام صادق(ع) است که در شرح الأخبار بین آن فاصله افتاده ولی در اینجا به صورت پیوسته آمده است (لازم به ذكر است كه عبارت اول همین روایت را ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین ص۹۰ به نقل از ابن ابی اویس از پدرش از آن حضرت آورده است)، بنابر این می توان با قرینه قرار دادن روایت مشهور شیخ صدوق از امام سجاد(ع)، بر انتساب این روایت به امام صادق(ع) تاکید بیشتری کرد و به این ترتیب این داستان مشهور شهادت حضرت ابوالفضل را برگرفته از روایت امام صادق(ع) دانست.
منبع: السبع الرابع من عیون الأخبار و فنون الآثار ص١٠١
تقسیم کتب تدوین شده توسط اصحاب و روایات نقل شده از روات ائمه علیهم السلام
برگرفته از دروس آیت الله سید علی #سیستانی حفظه الله
@yekmeshkati
این کتب و روایات را می توان از چند حیث تقسیم بندی کرد. در ذیل، برخی تقسیم بندی ها همراه نمونه هایی ذکر می شود:
🔸 تقسیم بندی بر اساس عرضه بر امام معصوم علیه السلام
عرضه یا عدم عرضه یک کتاب بر امام علیه السلام در اعتبار آن، طبیعتا تأثیر زیادی دارد، به طور مثال:
- کتاب عبیدالله بن علی بن ابی شعبة حلبی: بر اساس نقل نجاشی (رجال النجاشی رقم ۶۱۲) وقتی او این کتاب را نوشت، بر امام صادق علیه السلام عرضه کرد و حضرت آن را تصحیح نمود و هنگام قرائت آن فرمود: «أتری لهؤلاء مثل هذا؟»
🔸 تقسیم بندی بر اساس کتابت حدیث در مجلس روایت
برخی از روایات در حضور امام علیه السلام و در مجلس روایت کتابت می شدند، واضح است که اعتبار این دسته از روایات به حسب ظاهر بیشتر است. به طور مثال:
- روایت ابن بکیر (رجال الکشّی رقم ۲۲۶): زراره بر امام صادق علیه السلام وارد شد و درباره چگونگی إبراد (تأخیر انداختن نماز ظهر و عصر در شدت گرمای تابستان) سوال کرد. «و فتح ألواحه لیکتب ما یقول» زراره اوراق و الواح خود را باز کرد تا جواب امام صادق علیه السلام را بنویسد.
- معتبره سعید بن یسار (الکافی ج۵، ص۱۹۱): سعید بن یسار می گوید از امام صادق علیه السلام درباره معامله یک شتر در مقابل دو شتر به صورت نقد و نسیه سوال کردم. حضرت فرمودند: اشکالی ندارد وقتی که سن شترها را مشخص کرده باشی. (ثم أمرنی، فخططتُ علی النسیئة) سپس امر فرمودند تا روی کلمه نسیه خط کشیدم. ()
🔸تقسیم بندی بر اساس عرضه روایات بر فقهای بزرگ
عده ای از روایات است که وقتی یک راوی آن را از راوی دیگری نقل می کرده (ولو اینکه آن راوی از ثقات و بزرگان اصحاب بوده) با این حال، این حدیث را بر شخص دیگری از روات کبار مانند زراره و ... عرضه می داشته است.
طبیعی است که این دسته از روایات از دقت و اعتبار بالایی برخوردارند مانند:
- در ضمن روایت عمر بن اُذینة (الکافی، ج۷، ص۹۵) آمده است: عمر بن اُذینه می گوید به زراره عرض کردم: گروهی از امام صادق علیه السلام و از پدرش امام باقر علیه السلام مطالبی درباره ارث روایت کرده اند، من روایت آنان را بر تو عرضه می دارم، هر روایتی که باطل باشد بگو این روایت باطل است، و آن روایتی که حق باشد بگو حق است... عمر بن اُذینة در ادامه می گوید: پس روایتی که محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام برایم نقل کرده بود را برای زراره نقل کردم و زراره فرمود: (هو والله الحق) به خدا سوگند که روایت او بر حق است.
- روایت موسی بن بکر (الکافی، ج۷، ص۱۰۴): موسی بن بکر به زراره می گوید: بُکیر (برادر زراره) برای من از امام باقر علیه السلام این طور نقل کرده بود ... زراره بعد از شنیدن روایت فرمود: (هذا قائم عند اصحابنا لا یختلفون فیه) این حکم در نزد اصحاب ما نیز چنین است و در این مسئله اختلافی ندارند.
🔸 تقسیم بندی بر اساس حفظ کتب و روایات از دسّ، تحریف و تصحیف
- گزارش کشّی (رجال الکشّی رقم ۴۰۱) مبنی بر اینکه اصحاب بعد از ردّ و انکار برخی احادیث توسط یونس بن عبدالرحمن، علت این امر را از وی جویا می شوند. یونس در توجیه رفتار خود، پاسخ می دهد که از هشام بن حکم شنیده است که امام صادق علیه السلام فرموده اند: «تنها احادیثی را بپذیرید که با قرآن و سنّت همخوانی داشته و یا شاهد صدقی از روایات پیشین، آن ها را تأیید کند؛ از آن رو که مغیرة بن سعید (لعنه الله)، در نگاشته های اصحاب امام باقر علیه السلام دست برده و احادیثی دروغین را به آن حضرت نسبت می داد.»
🔸تقسیم بندی بر اساس زیادی روایت بر کلام امام علیه السلام
در برخی کتب حدیثی، پس از نقل روایت از معصوم علیه السلام، تفریعاتی از جانب راوی یا استاد و شیخ راوی اضافه شده و یا اینکه ادله دیگری مقارن حدیث برای فتوا در انتهای روایت ذکر می شود.
- برای نمونه به دو روایت که در باب صلاة (در کتب اربعه) از کتاب حریز آورده شده مراجعه شود. (یکی از روایات مربوط به اوقات نماز و دیگری مربوط به عدول از نماز است) ظاهرا این ملحقات از خود روایت نیست و از کلام زراره می باشد.
منبع : کتاب «تعارض الادلة و اختلاف الحديث، ص۱۶۸-۱۷۱»
از کانال @zobdatolfavaed
🔮https://t.me/joinchat/AAAAAD_rvJDM5LaScuJ7mQ
سخنان امام حسن علیه السلام پیرامون حضرت مهدی علیه السلام
از مجموع 438 روایتی که برای امام حسن مجتبی علیه السلام بر شمرده اند1، 10 روایت پیرامون حضرت مهدی علیه السلام است و این غیر از روایتهایی است که به طور غیر مستقیم در باره آن حضرت است و می توان به روایات رجعت، روایات کلی پیرامون ائمه دین و... اشاره کرد. از مجموع 10 روایت مورد نظر ما، 6 روایت از خود امام حسن علیه السلام و 2 روایت به نقل از امام حسن علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، یک روایت به نقل از امام علی علیه السلام و یک روایت از حضرت خضر علیه السلام در حضور امام حسن علیه السلام است
مجله فرهنگ كوثر پاییز 1381، شماره 55
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/4782/61838
🔸بررسی حمزة بن محمد الطیار
به گمان بنده دو فرد به نام حمزة بن محمد الطیار وجود دارد:
۱- حمزة بن محمد الطیاری که از اصحاب امام صادق علیه السلام بوده و در زمان ایشان فوت کرده است.
۲- حمزة بن محمد الطیاری که عصر او متأخّر بوده است.
گرچه قرینه مقتضی تعدّد است، اما در کتب رجالی این نام به دو فرد نسبت داده نشده است. از امور شایع این است که افراد به نام جدّ خود نامگذاری میشدهاند. به همین جهت به نظر میرسد حمزة بن محمد الطیار اوّل، جدّ فرد دوم باشد.
دلیل بر این مدعا این است که چهار و یا پنج نفر از اصحاب امام صادق علیه السلام از فرد اوّل نقل روایت میکنند. افرادی مانند عبد الله بن بکیر و ثعلبة بن میمون و هشام بن سالم و حمّاد بن عثمان و ابان بن عثمان روایاتی از او دارند. لکن فرد دیگری به نام حمزة بن محمد الطیار وجود دارد که مربوط به قبل از زمان حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام است. او میگوید: من از ابوالحسن اول مطلبی شنیدم. بیان کلمه ابوالحسن اول (امام کاظم علیه السلام) از یک راوی، بر این مطلب دلالت دارد که او زمان ابوالحسن ثانی (امام رضا علیه السلام) و ثالث (امام هادی علیه السلام ) را درک کرده باشد. این مطلب بسیار بعید است که فردی که از اصحاب امام صادق علیه السلام است، زمان حضرت رضا علیه السلام و حضرت هادی علیه السلام را درک کرده باشد. از طرفی دیگر محمد بن سنان نیز نمیتواند از حمزة بن محمدی نقل کند که در زمان امام صادق علیه السلام فوت کرده است؛ چرا که او بعد از زمان امام صادق علیه السلام به دنیا آمده است.
اگر در مقام، توثیقی نسبت به حمزة بن محمد الطیار وجود داشته باشد، مربوط به فرد معاصر امام صادق علیه السلام است، امّا نسبت به این فرد دوم توثیقی وجود ندارد.
🔺برگرفته از درس خارج اصول آیت الله سید موسی شبیری زنجانی، تاریخ: ۱۸ آذر ۱۳۹۶
وقتی می شود گفت بین سوال و جواب ناهماهنگی وجود دارد که ما مطمئن باشیم همه حدیث همان چیزی است که کشی گزارش کرده است، یعنی در حدیث، تقطیعی صورت نگرفته است. در حالی که نگاهی به سرتاسر کتاب کشی نشان می دهد که کشی، احادیث بسیاری را تقطیع کرده است و تنها به نقل بخشی از حدیث اکتفا کرده است. در این حدیث هم، چون کشی در صدد نقل احادیث مرتبط با زراره است، تنها آن تکه ای که مرتبط با زراره است را نقل کرده است، و به احتمال زیاد، بخش های دیگر حدیث را (که پاسخ سوال ابو بصیر است) نیاورده است.
ابان بن تغلب هم در این سند درست نیست، چرا که جعفر بن بشیر از ابان بن تغلب نمی تواند روایت نقل کند. علاوه بر این که روایت ابان بن تغلب از ابو بصیر (که از ابان کوچکتر است) خیلی بعید است و شاهدی هم ندارد
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com