قناة

مكتبة المجلسي ودارالتراث

مكتبة المجلسي ودارالتراث
362
عددالاعضاء
6,720
Links
2,743
Files
2,161
Videos
20,385
Photo
وصف القناة
"گعده گاه اهل تراث"
Forwarded From unknown
همه روز روزه رفتن، همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن

ز مدینه تا به مکه، به برهنه پای رفتن
دو لب از برای لبیک، به وظیفه بازکردن

به معابد و مساجد، همه اعتکاف جستن
ز مناهی و ملاهی، همه احتراز کردن

شب جمعه‌ها نخفتن، به خدای راز گفتن
ز وجود بی‌نیازش، طلب نیاز کردن

به خدا قسم که آن را، ثمر آن قدر نباشد
که به روی ناامیدی، در بسته بازکردن
#شیخ_بهایی
🦋 https://t.me/Asefchannel
Forwarded From کاتبان
🔸شَم۟عی بَرافروز ...
🔹جویا جهانبخش

🔺دَر کار و بارِ دانِش، بویژه آنجا که مَتاعِ دانائی کاسِد باشَد، «اِشتیاق» و اُمیدِ دانایان و سُتواریِ عَز۟مشان در آنچه پیشه ساخته‌اند، "سَرمایه"‌ای است بی‌بَدیل و پاس‌داشتنی؛ ... و دِریغا که بَردَوام بسیاران هَستند که در فُرومیراندَنِ بارقه‌هایِ شوق و فُروخوابانیدَنِ قامَتِ اَفراشتۀ هِمَّتهایِ بُلَند، اُستاد اند؛ بَل بدین کارِ نامَی۟مون، حِرصی زائِدال۟وَصف و شَعَفی بی‌اَندازه دارَند!
فِردوسیِ بُزُرگ فَرموده است:
به جَنگ اندَرون مَرد را دِل دِهَند
نَه بَر آتَشِ تیز بَر گِل نِهَند
لیک بسیاری را می‌شناسیم و می‌بینیم که پیوسته بَر آتشِ تیزِ هِمَّتهایِ بُلَند گِل می‌نِهَند و با بَدگویی و بَدخواهی و بَدبینی و بَدسگالی و أَنواعِ "سَم۟پاشی‌"هایِ مَی۟سور!، أَسبابِ خُمود و جُمودِ پویَندگان و جویَندگان و کوشَندگان را فَراهَم می‌سازَند و در سَن۟گ‌ان۟دازی و مانِع۟‌تَراشی دَر بَرابَرِ گام۟‌زَنیِ أَربابِ عَز۟م و کامیابیِ أَصحابِ اِهتِمام، هیچ کوتاهی نَمی‌کُنَند!
به گُواهیِ تاریخ و تَراجِم۟نامه‌ها، این شیفتگانِ سَن۟گ‌ان۟دازی در بَرابَرِ پویۀ پایایِ فَرزانگی، هَماره بوده‌اند و هَستند؛ ... و ای بَسا که خواهَند بود!
باری، در مُواجهه با این مَردُمان ...، مَردُمان نه، که "مَردُم۟‌چهرگانِ" شوم۟‌پَیِ تَباهی‌گُستَر، چه می‌تَوان کَرد جُز بی‌اِعتِنائی و سَرِ خویش گِرِفتَن و کارِ خود کَردَن؟!
کَثیری از اینان از بی‌مایگی و بی‌حَمیَّتیِ خویش برَنج اند و از هَمین روی۟ هَمگان را بی‌مایه و بی‌حَمیَّت و سَتَروَن می‌خواهَند تا آتشِ رَشکِ جان۟کاهشان فُرونِشینَد و جانِ آلودۀ تاریکشان بَرآسایَد!
زآنکه هَر بَدبَختِ خَرمَن۟‌سوخته
می‌نَخواهَد شَم۟عِ کَس اَفروخته 1 !
طَبیعی است که خاطِرِ دانَندگانِ کوشا و جویَندگانِ پویا، از این سَن۟گ‌ان۟دازی‌ها و مانِع۟‌تَراشی‌ها و گِل‌اَندایی‌ها، رَنجه و آزرده شَوَد؛ ... آدَمیزاده ـ به هَر روی۟ ـ تَأثیرپَذیر است؛ ... لیک، نَبایَد این رَنجگی‌ها و آزردگی‌ها را زیاده جِدّی گِرِفت! ... حَتّیٰ نَبایَد بَرایِ نَفرین‌فِرِستادَن بَر این تاریکی‌ها و تاریک۟‌باطِنانِ مُتَوَلّی و مُتَصَدّیِ آن، درَنگید. ... هَمین که ـ به قولِ آن حَکیمِ خاوَری ـ "شَمعی می‌اَفروزیم"، بِهین پاداَفراهِ تاریکیِ شَب و شَب۟‌پَرَستان است.
أَدیب و پِژوهَندۀ نامبُردارِ عَرَب (فلسطینیّ‌الأَصل)، زنده‌یاد دکتر إِحسان عَبّاس ـ رَحِمَهُ الله ـ، در مُقدّمه‌ای که بَر دَفتَرِ نَخُستِ کِتابِ نَفیسِ التَّذ۟کِرَةالحَم۟دونیَّة نوشته است، پَس از بَیانِ بَذ۟لِ جُهدی که دَر تَحقیق و تَحشیَۀ آن دَفتَر فَرموده است، گُفته:
«... و إِنّی لَأَرجو أَن یُعینَنِی اللهُ عَلیٰ إِنجازِ ما بَقِی ـ و هو کَثیرٌ ـ؛ کَما أَرجو أَلا أُح۟رَم مِن وُجودِ النَّفَرِ الَّذینَ لا یَعمَلونَ و یَسوءهُم أَن یَعمَلَ النّاس، مُتَمَنِّیًا عَلَی اللهِ أَن یمدَّ فی أَعمارِهِم لکَی۟ یَستَمتَعوا بِلَذَّةِ ال۟غَیظِ و ال۟حَقدِ و التَّنَقُّصِ لِلآخَرین.» ( التَّذ۟کِرَةالحَم۟دونیَّة، ابن حَم۟دون، تَحقیق: إِحسان عَبّاس ـ و ـ بَکر عَبّاس، ط: 1، بَی۟روت: دار صادِر، 1996م.، 1 / 19).
البَتّه هَمو در مُقَدّمه‌ای که بَر دَفتَرِ دُوُمِ هَمان کِتاب نوشته است، از این که به واسِطۀ ستَم۟رانی‌هایِ این و آن، چُنان پَژمان گَشته است و به اِتِّخاذِ چُنین ایستاری تَلخ کَشانیده شُده، إِظهارِ تَأَسُّف و اِعتِذار کَرده است (نگر: التَّذ۟کِرَةالحَم۟دونیَّة، ابن حَم۟دون، تَحقیق: إِحسان عَبّاس ـ و ـ بَکر عَبّاس، ج1، ط: 1، بَی۟روت: دار صادِر، 1996م.، 2 / 10).
چیرگی، هَمواره با شَب و شَب۟‌پَرَستان نیست؛ و هَمین، از بَرایِ اُمیدواری، بَسَنده است.
دکتر عَبدالله بن سلیم الرَّشید، از اُستادانِ زَبان و أَدَبیّاتِ عَرَبی، پیشکَش۟‌نامۀ یکی از آثارِ خواندَنیِ خویش را، از این قَرار رَقَم زَده است:
«إِلَی الّذینَ یَعمَلون وَ یَسرُّهُم۟ أَن یَعمَلَ الآخَرون ...» ( الأَفاکیهُ وَ النَّوادِر ـ مَدخَل لِتَدریسِ فُنونِ اللُّغَةِ العَرَبیَّة ـ، د. عَبدالله بن سلیم الرَّشید، ط: 1، الرِّیاض: دار طُوَی۟ق لِلنَّشرِ وَ التَّوزیع، 1423 هـ.ق.، ص 6).
خُداوَند شُمارِ چُنین شکُفته‌جانانِ هُمایون۟‌فال را که مایۀ شُکوفانیِ فَرهَنگ و رونَقِ أَدَب و رَواییِ فَضیلَت اند، پیوسته بَراَفزایاد! بحَقِّ سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الأَمجاد!

لینک یادداشت: 👇

http://yadegarestan.kateban.com/post/3625

@Kateban
Hs
معذرت سوال را ندیدم.. مناقب ابن شهر آشوب سه چاپ دا
سلام و سپاس
کارِ مخلص دربابِ مناقب با انبوهِ اوراقش و یادداشتهای پراگنده سالهاست ناتمام مانده خاک می خورَد. آرزومندم فراغتی حاصل شود و تمامش کنم. 🙏🌹
الداعی: جویا
Hs
🔸شَم۟عی بَرافروز ... 🔹جویا جهانبخش 🔺دَر کار و
سپاس از عنایتتان🙏🍀🌹
Forwarded From Saeede Soltani
کتابخانه سلطانی لکهنو
کتابخانه سلطنتی، در شهر لکهنو مرکز ایالت اوده در یکی از عمارتهای شاهی به نام «پرانه ، دولت خانه» نگهداری می شد. این عمارت بين رومی دروازه و پل آهنی که بر روی رودخانه ساحتان گوتی واقع است قرار داشت و چندین هزار کتاب نفیس و نادر در آن نگهداری می شد. در زمان حکومت غازی الدین حیدر ( ۱۸۲۷ / ۱۸۱۹ ) تعداد زیادی کتاب خریداری و به کتابخانه اهدا شد در همین ایام به علت فرسودگی عمارت کتابخانه، کتابها به سه قسمت تقسیم شد، تعدادی از کل کتابها به یکی از عمارتهای سلطنتی به نام موتی محل (قصر مروارید) منتقل شد. این عمارت
به علت گنبد مروارید شکلی که بر فراز آن بنا شده بود به قصر مروارید مشهور بود. موتی محل کنار رودخانه بزرگ گومتی و با فاصله کمی از قیصر باغ، محل اقامت واجد علی شاه قرار دارد. اشیرینگر از این کتابخانه دیدن کرده و تعداد نسخ خطی موجود در کتابخانه را بیش از سه هزار نسخه ذکر کرده است
این کتابخانه پس از مهاجرت سلیمان شکوه یکی از شاهزادگان تیموری در لکهنو رونق بسیار یافت، سلیمان شکوه مردی عالم و صاحب فضل بود و به امر شاه اوده در موتی محل اقامت می کرد در حضور وی مجالس ادبی بر پا می شد و صدها کتاب و نسخ ، کتابخانه افزوده شد، عمارت موتی محل در باغ وسیعی در کنار رودخانة کومتی وجود دارد ودر کنار آن خوابگاه بزرگی جهت آقامت دانشجویان دانشگاه لکهنو بنا شد
و دارای چندین هزار کتاب به زبانهای انگلیسی ، اردو، عربی، فارسی و پشتو می باشد...
مهدی خواجه پیری
منبع: مجله مشکوه، ص 177
Forwarded From نور سیاه
انوری چرا ازدواج نمی‌کرد؟

انوری یکی از پیامبران شعر فارسی است. شاعر مقتدر بی‌همانندی ست که زبان فارسی در دستش مانند موم است. او یکی از قافله‌سالاران طنز و هجو و هزل در شعرفارسی است.
همان‌طور که استاد مدرس رضوی در مقدمه دیوان اشاره کوتاهی کرده انوری با ازدواج مخالف بوده گیرم آخرالامر به آن تن داده است. (ج1،،ص97) یکی از سؤالات کلیدی و بسیار مهم تاریخ ادبیات ایران این است که حکیم انوری چرا زن نمی‌گرفته؟ او که تأکید داشته " چشم در شرع مصطفی بگشا"، چرا در برابر اقامت سنت نبوی ازدواج، مقاومت داشته است. از آنجا که استادان سعید نفیسی، مدرس‌رضوی و شفیعی‌کدکنی که تحقیقات ممتعی درباره انوری فرموده‌اند، به این سؤال حیاتی بذل عنایت نفرموده‌اند لاجرم این شاگرد کمینه دیوان انوری را بررسیده‌ام و دلایل او را در این یادداشت گردآورده‌ام تا اهل تحقیق، مجال شایسته برای تأمل و تدبر داشته باشند. این را هم بگویم که از نقل دو دلیل پرهیز کردم.
پرسش این است: حکیم انوری چرا زن نمی‌گرفته است؟

1. حکیم از منظری کلان و فلسفی علی‌الاصول با زنان سر ستیز داشته و "وجود" زن خوب فرمان‌بر پارسا را هم برنمی‌تافته است تا چه برسد به زنی که مثل هندوانه نابریده اخلاق و اطوارش در پرده ابهام رخ نهفته است. تمثیل مار و مارگیرش نیازی به توضیح ندارد:

گفت با خواجه یکی روز ازین خوش مردی:
خنک آن‌کس که" زن خوب" بمیرد او را

زن چه را شاید؟ آن را که بری بر سر چاه
در چَه اندازی و کس به که نگیرد او را

مارگیری را ماری ز سر سلّه بجست
گفت هل تا برود هرکه بگیرد او را

2.حکیم زنان را مانعی در برابر تجلی و تحقق استعدادها و توانایی‌های بالقوه مردان می‌دیده است. اعتقاد داشته زن مانند ابر است و مرد همچون ماه و ابر سیمای درخشنده ماه را می‌پوشاند:

زن چو میغ است و مرد چون ماهست
ماه را تیرگی ز میغ بود

بدترین مرد اندر این عالم
به بهینه زنان دریغ بود

هر که او دل نهد به مهر زنان
گردن او سزای تیغ بود!

3.حکیم ازدواج را علی‌الرسم مقدمه زن‌ذلیلی و «عیال زن خویش‌گشتن» می‌دیده و از آن پرهیز می فرموده است:

کرا عقل باشد زبردست شهوت
چرا زیردستی کند هیچ زن را؟

عیال زن خویش باشد هرآن‌کس
که فرمان‌بر زن کند خویشتن را

ولیکن کسی را که زن، شوی باشد
کجا درگذارد به گوش این سخن را

4.حکیم ازدواج را قید و بند آزادی مرد می‌دانست. ماه را مثال می‌زد که تنها و آزادوار غرب و شرق آسمان را می‌پیماید و برای مردِ پایبندِ عیال، بنات‌النعش را نمونه می‌آورد که هفت ستاره‌اند و نماد پریشانی و پراکندگی.

در کواکب نگاه کن به شگفت
تا ببینی دلیل این به عیان

ماه تنهاست زین سبب شب و روز
می‌کند گرد آسمان جولان

گاه باشد به شرق و گاه به غرب
گاه در حوت و گاه در سرطان

نعش مسکین که دختران دارد
لاجرم واله‌ست و سرگردان

نه طلوع‌ست مر ورا نه غروب
صعب کاری‌ست این عیال گران!!


5. حکیم ازدواج را مطلقاً مقدمه قطعیِ زن‌به‌مزدی و «قلتبانی محض» می‌دانسته است. سوگند عظیم خورده است:

به خدایی که بی ارادت او
خلق را رنج و شادمانی نیست

کاندرین روزگار زن‌کردن
بجز از محض قلتبانی نیست

انوری شاعر قرن ششم بوده است.
6. انوری چون حکیم بوده عاقبت‌بین بوده است. نگران آینده فرزند نداشته خود بوده است. می‌ترسیده ازدواج کند و به مصیبت زیر گرفتار شود. قطعه سانسورشده زیر در شعر فارسی کم‌نظیر است:

انوری زن از آن سبب نکند
که مبادا زنش پسر زاید

آن پسر بعد من چو این پسران
چهره ر ا با صفا بیاراید

منعمی همچو من به دنبالش
بنهد دست بر رخش ساید

مهربانی کند بسان پدر
تا ز تنبانش بند بگشاید...

بنده جان کنده باشد و دگری
بچه را رایگان چرا....؟


https://t.me/n00re30yah
چند نکته درباره علامه قزوینی، مصاحبه با ماشاءلله آجودانی‌
سلام و سپاس کارِ مخلص دربابِ مناقب با انبوهِ اوراق
حقیقتا تصحیح و تحقیق این کتاب عظیم با کثرت منابع ابن شهر آشوب و نقلهای بالمعنایی که ایشان کرده نیازمند پژوهشگری چون شما را دارد..

بالمناسبه به یاد دارم چندی قبل یکی از منابع مناقب را در یکی از اعداد مجله المورد که در عراق منتشر می شد، دیدم