در حال تحقیقاتی هستم اگر دوستان لطف کنند در خصوصی ارسال کنند . خیلی ممنون میشم.
کلیپ های خنده دار و تأثیر منفی آنها روی خردورزی جامعه
گاهی که این کلیپ های عجیب و غریب از سخنرانی ها و افاضات تلویزیونی برخی از خطبا و مصاحبه کنندگان را می بینم و می شنوم، همین ها که بسیاری از آنها در آپارات و یوتیوپ هست و برخی هم در شبکه های بیرونی برای تمسخر منتشر می شود و بلافاصله در گوشی های ایرانی به عنوان جک و طنز ظاهر می گردد، واقعا شرمنده می شوم. می دانم که برخی به آن مطالب باور دارند و پاره ای هم از آنها به عنوان طنز استفاده می کنند و در هر حال، رندان خرسواری می کنند.
یک نکته مهم این است که آثار منفی این مطالب بر روی عقلیت جامعه چیست و روی ذهن مردم چه تأثیری دارد؟ تصوری که از دین و جامعه دارند، تصوری که از حیات و زندگی و رستگاری دارند، تصوری که از آینده دارند، تصوری که از دانش و به خصوص دانش تجربی دارند، همه اینها بسیار مهم است. بیشتر اینها، کارش یا دست کم نتیجه اش زدن ریشه علم در جامعه است. در واقع، فهم واقعی مردم هدف گرفته شده و جهالت ترویج شده است.
این که آدمی با دیدن اینها ناامید می شود، صرفا به خاطر بیماری شخصی و روحی و زدگی و خستگی سالیان دراز در دیدن اینها نیست، بلکه به این دلیل است که آدمی با دیدن اینها فکر می کند، دست کم در بخش مهمی از جامعه، گفتمانی غلبه دارد که اجازه تفکر و اندیشیدن و ابتکار و خلاقیت علمی را از عموم مردم در یک جامعه می گیرد. وقتی جامعه از این زاویه مرد، و گوش دل به حرف های عجیب و غریب داد، دیگر نباید انتظار تحولی را داشت. حتی اگر شماری از رهبران جامعه مایل به تحول علمی باشند این اتفاق نخواهد افتاد. آنها ممکن است هر از چندی مطالبی بگویند، اما مطالب منفی و ضد علم، هر صبح و شام در گوش مردم خوانده شده و آثار شگفت آن در فهم و رفتارشان خود را نشان می دهد.
ما نیاز به آن داریم تا جنبشی همگانی برای حمایت از عقل و خرد، از دانش و پژوهش، از خلاقیت و ابتکار، از فهم و درایت، از حکمت از هر آنچه عاقلانه و مستدل است، راه بیندازیم. برای این کار باید سازوکار مناسبی را به لحاظ تربیتی و آموزشی در همه جا فراهم آوریم. مراکز ترویج دانش و علم در همه جا باید با سازوکار مناسب و موثر ایجاد شود. باید وجه مردمی دانش را تقویت کرد. باید دانش موجود را چندان ترویج کرد که ذهن و دل توده های مردم را پر کند و آنان را از اطراف سخنان غیرسودمند بپراکند. آنها باید چنان تربیت شوند که وقتی پای سخنرانی و نطق ناطقی نشستند، از او انتظار شنیدن مطالب عالمانه داشته باشند و اجازه ندهند تا مطالب غیر واقعی و حتی تمسخر آمیز بیان کند.
حالا چطور می شود تفکر جامعه را علمی کرد، چگونه می شود علم را ترویج کرد؟ چگونه می شود علم را توده ای و عمومی کرد؟ چطور می شود مردم را از دام کسانی نجات داد که انتظارشان از مردم تصدیق تمام مدعیات آنهاست که خودشان با خودشان هم سخت بر سر آنها اختلاف دارند؟ البته که مردم نیاز به آموزش دارند، اما آنان، پیش از هر چیز باید یاد بگیرند که تنها حرف عالمانه را بپذیرند. آنها نباید با داستان و قصه سرگرم شوند یا خود را سرگرم کنند. هنر قصه و حکایت امر دیگری است، اما آنجا که بحث تقویت عقل و اندیشه و انتقال علم و دانایی است، باید محتوا عالمانه و شکل ارائه آن هم دقیق باشد. در این زمینه، بیش از همه صدا و سیما باید مراقب خود باشد که منشأ انتشار بسیاری از این کلیپ های خنده دار است.
اگر کسی در فکر علمی کردن جامعه است، اگر قرار است تفکر در جامعه ریشه بدواند، اگر قرار است تحولی صورت گیرد، اگر بناست علم و تمدن زنده و پویا شود، باید ترویج علم تبدیل به یک گفتمان غالب شود. با انتخاب چند نخبه و درست کردن چند مدرسه از تیزهوشان، و غفلت از باقی مردم، راه اشتباه رفته ایم. تازه هم آنان را که انتخاب می کنیم به سرعت از دست می دهیم. علم باید برای همه ارزشمند باشد. باید باور داشت که همه مردم قدرت فهم مسائل علمی را دارند، مشروط به آن که موانع برطرف شده، آموزش ببینند و یاد بگیرند که نباید زیر را بافته ها بروند.
@jafarian1964
شفقنا- رسول جعفریان در خصوص نحوه ارائه آموزه های دینی توسط روحانیون به مردم گفت: تربیت دینی مردم نباید با آموزههای شعاری و صوری همراه باشد زیرا باورهای دینی؛ باورهایی هستند که باید با تعقل پذیرفته شوند.
دکتر رسول جعفریان با حضور در غرفه شفقنا با توجه به نقش روحانیت، عنوان کرد: مهمترین نقش روحانیت، تربیت معقول مردم در داشتن باورهای دینی و پرهیز دادن آنها از برخوردهای شعاری و احساسی و تربیت صوری صرف است. به عبارت دیگر وظیفه روحانیون این است که یک دین معقول را به مردم عرضه کنند تا در نتیجه آن یک حیات معقول داشته باشند. روحانیون نباید در ارائه دین احساساتی شوند و نگرههای احساساتی و صرفا شعاری را به مردم عرضه کنند.
این استاد تاریخ دانشگاه تهران درباره پذیرش باورهای دینی توسط مردم، توضیح داد: روحانیون و تمام مبلغین دینی می بایست تا سر حد امکان با پیروی از روش قرآن، به مردم آموزش دهند تا اهل تعقل و تامل باشند و به مردم بگویند که باورهای دینی، باورهایی هستند که باید با تعقل پذیرفت. به نظرم، د رحال حاضر، مشکل جامعه ما این است که تربیت دینی مردم تحت تاثیر مسایل احساساتی و شعاری و صوری است. موجهایی در جامعه ایجاد میشود و عده ای فکر می کنند راه هدایت و تربیت مردم، ایجاد این قبیل موج هاست.
او ادامه داد: این افراد نمی دانند که این موجها، همان طور که می تواند مردم را به سمت دین بکشاند، می تواند از دین باز بدارد، چرا که زمانی که کسان دیگری قادر شوند تا موج های مخالف ایجاد، کنند، مردم باز دنبال آنها خواهند رفت. اما اگر ما به مردم آموزش دهیم که با استدلال سخن بگویند، باورهای منطقی داشته باشند و بینش متفکرانه داشته باشند، آن وقت باورهای مردم و انتخابهای آنها انتخابهای درستی است.
جعفریان در خصوص مسیر و اندیشه بزرگان دین گفت: این راه یعنی ارائه دین معقول به مردم، راهی است که علامه طباطبایی و شهید مطهری رفته اند. ما باید راه شهید مطهری و علامه طباطبایی را برویم؛ ما باید راه شیخ طوسی، شیخ مفید و سید مرتضی را به مردم نشان دهیم؛ اینها افراد معقول در میان رهبران شیعه هستند. ما نباید دنبال کسانی برویم که اهل خواب و داستان و قصه گویی هستند و روش های عوامانه دارند و تعدادشان ماشاءالله فراوان شده است. شما می دانید که شهید مطهری از روحانیون عوام زده انتقاد می کند. متاسفانه یکی دو دهه است که جامعه ما، گرفتار روش های عوامانه در دینداری شده و امکانات هم غالبا در اختیار آنهاست. این موضوع به دین و حکومت دینی آسیب می زند. ممکن است در کوتاه مدت موجی ایجاد کند، اما قابل دوام نیست. همان طور که گفتم ما باید مردم را از سطحی نگری دور کنیم، اگر سطحی نگر شدند، امروز طرفدار ما و فردا طرفدار دیگران خواهند بود.
او با توجه به مضرات تربیت جامعه احساساتی، بیان کرد: اگر ما مردم را معقول بار نیاوریم و آنها احساساتی باشند، اگر کسان دیگری هم بتوانند احساسات آنها را تحریک کنند مردم به سمت آنها هم گرایش پیدا می کنند. این مسایل این روزها جامعه ما را به شدت تهدید میکند. خواهش من از مدیران حوزه های علمیه این است که در آموزش روحانیون مخصوصا خانم ها دقت کنند. تربیت یک روحانی سطحی نگر، مردمی سطحی نگر را تربیت خواهد کرد. این مشکل جدی است. طلبه ها باید در فهم دین بینش عالمانه ای داشته باشند، و این نیاز به زمان بیشتری برای تربیت علمی آنها دارد. در حال حاضر شمار زیادی از طلبه ها در مدارسی تربیت می شوند که آموزش ها دقیق و عمیق نیست، و به علاوه، به سرعت، عازم مناطقی برای خدمت شده و قبل از آن که آموزش های لازم را ببینند به کار تبلیغ دین می پردازند. به اینها می توان گفت نماز جماعت بخوانند اما لطفا سخنرانی نکنند تا وقتی که آموزش های بهتری ببینند.
@jafarian1964
مسؤولیت مدیریت حوزه علمیه در قبال افراد غیر مسوول در امور پزشکی
در شرایط فعلی، به رغم تلاشی که مراکز رسمی دولتی و به طور کل حاکمیتی در مسیر تأمین سلامت مردم بر اساس اصول علمی می کنند، همچنان مداخلاتی از سوی افراد غیر مسوول و از جمله کسانی که خود را حکیم سنتی از میان روحانیون و جز آنها می خواهند، صورت می گیرد.
بسیاری از این مدعیان طب سنتی، با استفاده از شرایط روحی مردم و نیازهای موجود، اظهارات فضل فروشانه اما غیر متخصصانه خود را در شبکه های عمومی بسط می دهند. البته که غالب مردم اینها را به چیزی نمی گیرند، اما در کل، برخی از دعوت های آنها برای ایستادگی در مقابل نهادهای رسمی پزشکی و بهداشتی، می تواند در میان اقشاری از مردم موثر باشد و اتحاد جامعه را در حفظ حریم هایی که لازمه رسیدن به سلامت و کنترل کامل بیماری است، از بین ببرد.
مشکل این است که این قبیل افراد از «دین» سوء استفاده کرده و نتیجه کار آنها در نهایت به ضرر دین و دینداری در جامعه تمام می شود. اینجاست که باید روحانیت به عنوان مدافع دین، موضع گیری و برخورد کند. این برخورد می تواند هم ارشادی و هم قانونی باشد.
به نظر می رسد، مدیریت حوزه می بایست با قدرت و قوت تمام، جلوی اظهار نظرهای پزشکی را از سوی روحانیونی که در دانش روز پزشکی تخصص ندارند بگیرد. مدیریت حوزه باید با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارد، در این زمینه اقدام کند. در واقع، این نوع مداخله بیجا، باید نوعی جرم تلقی شود، امری که مبنای شرعی هم دارد و آن متوجه کردن این افراد نسبت به مسوولیتی است که در قبال سلامت مردم دارند و اگر پیامدهای منفی داشته باشد آنها مسوول هستند.
وقتی دادستانی، علیه شخصی اعلام جرم می کند که بی دلیل از شربتی در صفحه اینستا گرام خود برای جلوگیری از کرونا تبلیغ کرده، در اینجا هم مدیریت حوزه می بایست با همکاری دستگاه قضایی این کار را انجام دهد.
بحث بر سر این است که اگر کسی با توصیه های این چنینی آلوده شده، یا بی توجهی به روند درمانی خود کرد و از بین رفت، مسوولیت آن به عهده این افراد بوده و ضامن هستند. پس چرا نباید از حقوق مردم دفاع کرد. دفاع از حق دین هم امری علاوه است که باز هم نهادهای رسمی دینی، در این زمینه مسوولیت دارند تا اجازه ندهند کسی در این زمینه سوء استفاده کرده و به اسم دین، توصیه های پزشکی کند.
حوزه علمیه باید در زمینه این مسأله و موارد مشابه، همان طور که در باره بلایای دیگر عمل می کند، رسالت عاطفی و اخلاقی و همدلی و همراهی با بیماران را دنبال کند. این کار با عیادت از مریضها ـ در صورت اجازه مسوولان ـ همراهی در توزیع کمکها میان مردم، و نیز تقویت روحی و اخلاقی مردم باید دنبال شود.
متدینین می توانند از ترویج آموزه های کلی برای صبر در برابر شدائد، کمک به همنوعان و رفع مشکلات مردم در این وقت حساس که موجی از فقر و ناداری مردم را خواهد گرفت، استفاده کنند. اما به هیچ روی، و به هیچ روی، نباید وارد عرصه پزشکی، بهداشت و اصول سلامت شوند، امری که به نظر می رسد، غالب متدینین و روحانیون قبول دارند، اما عده ای که بیش از همه طی این سالها، بازاری برای این قبیل کارها یافته اند، همچنان فضا را غبارآلود می کنند و اسباب طنز و تمسخر وطعنه می شوند.
کتابخانه بدون تعطیلات
پیش از کرونا، تا آنجایی که به کتابخانه ها مربوط می شد، مطالعه کتاب، یا امانت در محل بود یا امانت گرفتن و بردن به منزل؛ و اما کرونا، تا اندازه ای ما را وادار کرده است تا بخشی از کارهای اداری و همین طور مطالعه و تحقیق را در منزل انجام دهیم و به نظرم، در باره کتابخانه، می توان و باید این کار را با وسعت بیشتری انجام داد.
با کمتر شدن رفت و آمد، دانشجویان و استادان ما وقت بیشتری برای مطالعه در منزل دارند، و کتابخانه ها باید ابزار لازم برای آنان را فراهم کنند. انتظار این که هر استادی کتابهای مورد نیاز را خریداری کند، نادرست است، پس الزاما یا باید از راه امانت، منابعش را تأمین کرد یا با کمک ارسال فایل. و اما متاسفانه هم امانت محدودیت عددی دارد، و هم ارسال فایل هر کتابی ناممکن است.
استادان در برخی از رشته ها می توانند فایل کتابهایی را که مشکل حقوقی ندارد تهیه کنند و کتابخانه ها هم در این جهت با تقویت کتابخانه های دیجیتال خود آنان را کمک کنند. این قدم مهمی است که باید عملی شود. در کنار آن بسیاری از دانشجویان رشته های فنی و ریاضی و پزشکی هم می توانند از پایگاههای اطلاعاتی، مقاله و کتاب بردارند، به شرط آن که دانشگاهها حق اشتراک خود را برای گرفتن این پایگاهها بپردازند و فقیر نباشند.
از تلاش خود دانشجو و استاد که بگذریم، تکلیف کتابخانه ها فراهم کردن زمینه مناسب برای تهیه منابع برای استادان است. برای این کار، همان طور که بارها گفته شده، مشکلات حقوقی مانع اصلی و مشکل نزم افزاری، مشکل گاه بزرگتر و اصلی تر! است. در این زمینه باید کار کرد و اصلا و ابدا معلوم نیست چه کسی مسوول است.
در کشورهایی مثل کشور ما که در ذهن مردم، مسوول هر کاری دولت است، این مشکل هست که سیاستمداران ما چندان اهل کتاب و فرهنگ نیستند و کاری نمی کنند، و کار زمین مانده است. و اما در کشورهایی که نظام های متفاوتی دارند این کار در قالب عرضه و تقاضا شکل می گیرد. شرکت های خصوصی این کارها را انجام می دهند. آنجا که مسأله پرداخت هزینه است، دانشگاهها با خرید اشتراک و گاه خود اشخاص هزینه را متقبل می شوند، و آنجا که مجانی است البته توسط موسسه مردمی کارها تا حدودی انجام می شود.
هر چه هست، ما باید از زمان آزادی که در اختیار دانشجویان و استادان ما هست، استفاده بهینه ای داشته باشیم. روزهای آینده تعطیلات عید را در پیش داریم که اندکی بعد به رمضان هم وصل می شود. بنابر این این مساله نه فقط به خاطر کرونا و حتی تعطیلات، بلکه به خاطر این است که اهل تحقیق ممکن است شب تا صبح بیدار و مشغول مطالعه باشند، ضرورت دارد. ما به عنوان کتابخانه چه کمکی می توانیم در تهیه منابع به آنها بکنیم؟
به نظرم، کمترین وظیفه متوجه مدیران کتابخانه هاست که این امور را مراعات کنند و اگر رؤسای آنها خیلی اهل این امور نیستند، معاونین کتابخانه ها، در این باره برنامه ریزی کنند.
کند بودن تحقیق در بین ما، بخشی به خاطر همین تعلل هاست. دیدید، کشورهای نیرومند، چندین نوع واکسن ساختند و استفاده هم کردند. کشورهای پول دار هم مثل امارات خریدید و زدند، و ما هنوز اندر خم یک کوچه هستیم. بقیه امور هم همین طور است. این تحقیق و پژوهش است که در کنار مدیریت می تواند این سرعت را بیشتر کند. دنیای جدید، دنیای سرعت است، اما ما هنوز با ماشین های دیزلی در حال پیمودن راه هستیم.
بینایی
نویسنده: ژوزه ساراماگو
مترجم: کیومرث پارسای
.
روزی که قرار است رای گیری صورت گیرد هیچ کس در پایتخت به باجه های رای مراجعه نمی کند و این موضوع باعث نگرانی مسئولین می شود . در ساعت ۴ بعد از ظهر ناگهان همه مردم تصمیم به حضور در باجه ها می گیرند . و کسی توضیحی برای این اتفاق ندارد . خیال دولت راحت می شود ولی پس از شمارش آراء ۷۰ درصد آنها رای ها سفید هستند و همین امر باعث برگزاری مجدد انتخابات می شود . در نوبت دوم ۸۰ درصد از آراء سفید است . دولت شدیدا ناراحت است و این امر را توهینی به دموکراسی می داند هر چند عده ای عنوان می کنند که رای سفید نیز حق قانونی مردم است و نباید با آن ها برخورد شود . در همین راستا بین مردم و دولت برخورد پیش می آید و مردم دست به راه پیمایی سکوت می زنند و ….
در ادامه ماجرا به این نکته اشاره می شود که این شهر همان شهری است که واقعه ی کوری در آن رخ داده بود و بار دیگر شخصیت های آن رمان در این کتاب ظاهر می گردند . این کتاب سیاسی ترین کتاب ساراماگوست…
کتابخانه بدون تعطیلات
پیش از کرونا، تا آنجایی که به کتابخانه ها مربوط می شد، مطالعه کتاب، یا امانت در محل بود یا امانت گرفتن و بردن به منزل؛ و اما کرونا، تا اندازه ای ما را وادار کرده است تا بخشی از کارهای اداری و همین طور مطالعه و تحقیق را در منزل انجام دهیم و به نظرم، در باره کتابخانه، می توان و باید این کار را با وسعت بیشتری انجام داد.
با کمتر شدن رفت و آمد، دانشجویان و استادان ما وقت بیشتری برای مطالعه در منزل دارند، و کتابخانه ها باید ابزار لازم برای آنان را فراهم کنند. انتظار این که هر استادی کتابهای مورد نیاز را خریداری کند، نادرست است، پس الزاما یا باید از راه امانت، منابعش را تأمین کرد یا با کمک ارسال فایل. و اما متاسفانه هم امانت محدودیت عددی دارد، و هم ارسال فایل هر کتابی ناممکن است.
استادان در برخی از رشته ها می توانند فایل کتابهایی را که مشکل حقوقی ندارد تهیه کنند و کتابخانه ها هم در این جهت با تقویت کتابخانه های دیجیتال خود آنان را کمک کنند. این قدم مهمی است که باید عملی شود. در کنار آن بسیاری از دانشجویان رشته های فنی و ریاضی و پزشکی هم می توانند از پایگاههای اطلاعاتی، مقاله و کتاب بردارند، به شرط آن که دانشگاهها حق اشتراک خود را برای گرفتن این پایگاهها بپردازند و فقیر نباشند.
از تلاش خود دانشجو و استاد که بگذریم، تکلیف کتابخانه ها فراهم کردن زمینه مناسب برای تهیه منابع برای استادان است. برای این کار، همان طور که بارها گفته شده، مشکلات حقوقی مانع اصلی و مشکل نزم افزاری، مشکل گاه بزرگتر و اصلی تر! است. در این زمینه باید کار کرد و اصلا و ابدا معلوم نیست چه کسی مسوول است.
در کشورهای مثل کشور ما که در ذهن مردم، مسوول هر کاری دولت است، این مشکل هست که سیاستمداران ما چندان اهل کتاب و فرهنگ نیستند و کاری نمی کنند، و کار زمین مانده است. و اما در کشورهایی که نظام های متفاوتی دارند این کار در قالب عرضه و تقاضا شکل می گیرد. شرکت های خصوصی این کارها را انجام می دهند. آنجا که مسأله پرداخت هزینه است، دانشگاهها با خرید اشتراک و گاه خود اشخاص هزینه را متقبل می شوند، و آنجا که مجانی است البته توسط موسسه مردمی کارها تا حدودی انجام می شود.
هر چه هست، ما باید از زمان آزادی که در اختیار دانشجویان و استادان ما هست، استفاده بهینه ای داشته باشیم. روزهای آینده تعطیلات عید را در پیش داریم که اندکی بعد به رمضان هم وصل می شود. بنابر این این مساله نه فقط به خاطر کرونا و حتی تعطیلات، بلکه به خاطر این است که اهل تحقیق ممکن است شب تا صبح بیدار و مشغول مطالعه باشند، ضرورت دارد. ما به عنوان کتابخانه چه کمکی می توانیم در تهیه منابع به آنها بکنیم؟
به نظرم، کمترین وظیفه متوجه مدیران کتابخانه هاست که این امور را مراعات کنند و اگر رؤسای آنها خیلی اهل این امور نیستند، معاونین کتابخانه ها، در این باره برنامه ریزی کنند.
کند بودن تحقیق در بین ما، بخشی به خاطر همین تعلل هاست. دیدید، کشورهای نیرومند، چندین نوع واکسن ساختند و استفاده هم کردند. کشورهای پول دار هم مثل امارات خریدید و زدند، و ما هنوز اندر خم یک کوچه هستیم. بقیه امور هم همین طور است. این تحقیق و پژوهش است که در کنار مدیریت می تواند این سرعت را بیشتر کند. دنیای جدید، دنیای سرعت است، اما ما هنوز با ماشین های دیزلی در حال پیمودن راه هستیم.
#آیت_الله_جوادی_آملی :
🔹بانک های ربوی | #دیدار_هفته
🔸بانک های ربوی در حال جنگ با ما هستند و هر چقدر هم آدم فریاد می زند باورشان نمی شود، کسب و کار از طریق این بانک ها حرام است.این بانک ها کمر شکن هستند و خدا هیچ مسلمان و حتی هیچ کافری را گرفتار آنها نکند.
🔸 اگر کسی در یک موسسه ای کار کند که کار و در آمد آن حلال است، در نتیجه حقوقی که از آن موسسه می گیرد نیز حلال است، ولی اگر در موسسه ای که کار آن حرام است مشغول به کار باشد در آمدی که از این طریق بدست می آورد نیز حرام است.شخصی که یک کارمند بیچاره ای است و در بانکی که ربویی است کار می کند و از طریق گرفتن سود درآمد کسب می کند حقوقی که آن کارمند از آن بانک می گیرد حلال نیست، چرا که حقوق حلال در برابر کار حلال است.
🔸خداوند در سوره بقره، ربا را جنگ با خود اعلام کرده است.
🔸اگر پول در خدمت کار و تولید قرار بگیرد، برای خیلی از افرادی که بیکار هستند شغل ایجاد می شود.در حالی که کاشتن و تولید علف به هیچ وجه به کود و سم و همچنین هیچ گونه سواد و دانشی احتیاج ندارد ما با کشتی از برزیل علف وارد کشور می کنیم.
🔸قالب این کارگران بیچاره که جنگ را نیز همین ها اداره کردند و خدا نیز خدای همین ها است، شاید ماهی یک بار هم نتوانند از گوشت تغذیه کنند. ما اگر علف را وارد نکنیم و یک کمی عرضه داشته باشیم و اختلاس نداشته باشیم، در نتیجه کار تولید می شود و مشکلاتی از قبیل گرانی، طلاق، اعتیاد و وجود هشت میلیون بیکار در کشور نخواهیم داشت. این تعداد بیکار که تافته های جدا بافته نیستند و هر کدام عضو یک خانواده هستند و هر خانواده ای سه چهار نفر هستند، پس ما هر روز بیش از 25 میلیون ناراضی در خانه ها داریم.
🔸در روایات اسلامی اگر کسی درختی را بکارد و یک سطل آب پای آن بریزد مثل این است که انسان مومن تشنه ای را از مرگ نجات داده است.
🔸در زمینه اقتصادی باید ایستادگی داشته باشیم و نه ایستادن،ینکه کسی سر چهار راه در حال گدایی کردن است، در حقیقت نشسته است ولی آن اقتصاد دانی که روی میز خود نشسته است، او ایستاده است.ملتی که جیب و کیف آن خالی است نشسته است و مقاوم نیست. قرآن نگفته که مال چیز خوبی است اما فرموده مال مایه دوام و قوام شماست و اگر می خواهید به بیگانه بگویید نه باید جیبتان پر باشد، چون ملت گدا قدرت ایستادن ندارد.
🔸ما در تعبیرات فارسی ادبیات سنگینی مثل قرآن و روایات اهل بیت نداریم لذا به کسی که پول ندارد می گوییم گدا که این اصطلاح بار علمی ندارد اما در زبان عربی به کسی که پول ندارد می گویند فقیر که این بار علمی دارد چون که فقیر به معنای کسی است که ستون فقراتش شکسته و توانایی ایستادن ندارد.
🔸آمریکا واقعا کاری از او ساخته نیست و این سخن را حضرت امام(ره) هیچ وقت به عنوان یک تعارف مطرح نکرد، چرا که نمونه آن را در هشت سال دفاع مقدس دیدیم.آمریکا مثل ایران نیست که از یک تمدن غنی و همچنین امپراطوری، دانشمندان و حکمایی مانند بوعلی سینا برخوردار باشد.
🔸ما باید با هم باشیم و اختلاف نظر کاملا قابل حل است.
🔹(منبع : دیدار استاندار و شهردار قم/فروردین 95)
_____________________
آخرین بیانات و اخبار و جلسات آیت الله جوادی آملی در کانال تلگرام :
Telegram.me/joinchat/BPw0UTwm2rhnwKbrJbJcpQ
🔺🔺🔺🔺
🔻🔻🔻🔻
ادامه سوال شماره 16
پاسخ به سوال دوم
سوال دوم: چرا علماء با فلسفه با کارایی مهمی که دارد مخالفت می کنند؟
🔻
پاسخ این سوال را باید بدون تقیه بدهم و الا سوال شما به صورت دقیق پاسخ داده نمی شود برخی از مخالفت ها به خاطر عدم آگاهی از این علوم است که طرف هیچ آگاهی نسبت به این دانش ها ندارد و صرفاً به خاطر این که عده ای با فلسفه و فلاسفه مخالفت کرده اند ایشان هم با آن مخالفت می کند،این مخالفت اشکال دارد و انسان با چیزی محالفت می کند که آن را درک کرده باشد و سپس با آن مخالفت کند و اگر نتواند صحت و سقمش را متوجه شود حق مخالفت با آن را ندارد.ولی برخی با این که نمی دانند نظر می دهند و این به خاطر یک پیش فرضی است که دارند که فکر می کنند که فلسفه مجموعه ای از امور باطل است و نمی دانند که در فلسفه مطالب حقی هم وجود دارد.
🔻
ولی برخی از مخالفت ها نه به خاطر فلسفه است بلکه به خاطر متعلم فلسفه است و می گویند هر متعلمی نمی تواند فلسفه را یاد بگیرد یعنی همه افراد طوری آفریده نشده اند که با فلسفه انس بگیرند خداوند این افراد را برای چیزهای دیگر آفریده است، برخی از ذهن ها فلسفی آفریده شده اند و این جور افراد مجاز به خواندن فلسفه هستند و علماء در این مورد اشکالی نمی گیرند( علمائی که در این دسته قرار می گیرند و به لحاظ متعلم نهی از خواند فلسفه می کنند) و این ها وقتی فردی را می بینند که قابلیت فهم مطالب فلسفی را دارند او را ترغیب به خواندن فلسفه می کنند وما این جور افراد داشته ایم ، که برخی از علماء، دانشجویان خود را سفارش به خواندن فلسفه کرده اند با این که خودشان مخالف فلسفه بوده اند.
🔻
بنا بر این مخالفت ها به خاطر خود فلسفه نبوده است ( حداقل در برخی از علماء) بلکه به خاطر این بوده که متعلم را شایسته خواندن فلسفه نمی دانسته اند و اگر بخواهد آن را بخواند ممکن است خوب آن ها را درک نکند و لذا آن را نهی از خواندن فلسفه می کند، پس مخالفت علماء به دو قسم تقسیم می شود یکی به خاطر ترحم بر متعلمان و یکی هم به خاطر جهل خودشان با فلسفه مخالفت کرده اند.
🔻
البته این سخن بدین معنا نیست که فلسفه مشتمل بر قوانین صحیحی است که هیچ گونه خطایی در آن راه ندارد بلکه همین طور که در سایر علوم بشری خطا هست در فلسفه هم خطا هست،افراد دقیقی روی فلسفه کار کرده اند و تا جایی که برایشان امکان داشته جلوی خطاها را گرفته اند ولی بالاخره انسان های معصومی نبوده اند پس نتیجه این شد که فلسفه را خوب است که بخوانیم تا راه حل شبهه راحتتر طی کنیم مگر این که قدرت فلسفه خواندن در ما نباشد که در این صورت ما حق خواندن این علم را نداریمآن هم نه به خاطر خود علم بلکه به خاطر این که ما قدرت فهم آن را نداریم.با این بیانی که گفته شد هر دو سوال شما پاسخ داده شد به بیان دیگر سوال اول شما پاسخ داده شد.
🔻
سوال دوم: آیا فلسفه به کلام خدمت کرده است و اگر فلسفه وارد کلام نمی شد و به کلام خدمت نمی کرد کلام از عهده بر نمی آمد و کلام در تحجر باقی می ماند
🔻
جواب این است که با بیانی که عرض شد فلسفه یعنی به کار گرفتن عقل و ذکر اموری که از به کار گرفتن عقل به دست می آید،این قواعد عقلی وقتی تبیین می شود به آن فلسفه گفته می شود.
🔻
در کلام اگر فلسفه راه پیدا کرده یعنی عقل راه پیدا کرده است و در کلام هم باید عقل راه پیدا کند نه این که خود فلسفه با تمام قواهدش به کلام راه پیدا کرده است و عقل باید در کلام بیاید و برای این که کلام ورزیده تر شود از مباحث عقلی فلسفی در کلام استفاده می شود،حال اگر متکلمی فلسفه نخواند او هم بی نیاز از عقل نیست و باید از عقل استفاده کند پس بی نیاز از فلسفه هم نیست،البته این در صورتی است که فلسفه را علم مدون ندانیم و علم مدون در کلام راه پیدا نمی کند،برخی از مسائل فلسفی در کلام می آید ولی مدرک آن عقل است و متکلم از دلیل عقلی در مسائل کلامی استفاده می کند چه فلسفه خوانده باشد و چه آن را نخواند و این طور نیست که فلسفه،کلام را متحول کند بلکه عقل است که از ابزار کلام است هم چنان که از ابزار فلسفه است در فلسفه هم چون این ابزار را به کار گرفته اند و به کمک ان قواعدی را تاسیس کرده اند راه برای طرح مسایل کلامی آسان تر کرده است پس بهتر است که فلسفه را در کلام داشته باشیم تا طی راه برای کلام و متکلم آسانتر شود.
🔺🔺🔺🔺🔺
🔻🔻🔻🔻🔻
https://t.me/joinchat/AAAAAEOyBh9fy0yRLS521w
#تفاوت_اکراه_و_اجبار
سلام, ابتدا باید معنای اکراه, مشخص شود. ایا اکراه به معنی اجبار است؟ ایا لا اکراه فی الدین, یعنی لا اجبار فی الدین؟ ابتدا سر این موضوع بحث شود و فرق اکراه و اجبار مشخص شود. فهم آیه لا اکراه فی الدین, خیلی مهم است. فکر کنم خیلی ها اکراه را با اجبار, خلط می کنند. در حالی که اکراه, مسلما با اجبار, تفاوت معنایی دارد. اگر گفته شود که اجبار در دین نیست, کلیه قوانین مربوط به قصاص و حدود و مانند آنها, باید برچیده شوند. زیرا هم حدّ, اجبار است و هم قصاص. وقتی مثلا حدّ شرب خمر, جاری می شود, در واقع شخص را مجبور به ترک شرب خمر می کنند. مگر می شود که اجبار در دین نباشد. بسیاری از احکام شرع, اجباری هستند و اگر شخص آنها را انجام ندهد, مجازات می شود. اسلام که دین اباحیگری نیست که با شعار آزادی, هرکاری دلشان خواست انجام دهند و بگویند لا اکراه فی الدین و اکراه را اجبار معنی کنند و مانند آن.
اکراه, حتما با اجبار, تفاوت دارد. این آیه, به نظر می رسد که بد فهمیده شده است. البته فقط این آیه نیست که بد فهمیده شده است. بسیاری از آیات هستند که بد فهمیده شده اند.
حدود در اسلام, اجبار بر ترک است. اجبار بر ترک سرقت, اجبار بر ترک زنا, اجبار بر ترک قذف و مانند آن. لذا در اسلام, اجبار هست. کسی نمی تواند بگوید که در دین اجبار نیست. اما اکراه, با اجبار, فرق دارد. البته اگر گفته شود که مجازات, غیر از اجبار است, این یک سخنی است که می تواند حق باشد.
اگر مجازات, غیر از اجبار باشد, غیر از اکراه نیز هست.
به نطر می رسد که اجبار, برای این است که شخص عملی را انجام دهد یا ترک کند. اما اکراه, برای این است که شخص مطلبی را که قبول ندارد و به آن ایمان ندارد را قبول کند و به آن ایمان بیاورد. لذا قبولاندن عقیده, با اکراه, امکان ندارد و لا اکراه فی الدین, باید یک چنین چیزی را بیان کند. نه این که الزام و اجباری در انجام یا ترک عمل, نیست. اگر الزام و اجبار در ترک عمل نباشد که جامعه را نمی شود اداره کرد. هرکس هرکاری که بخواهد می کند و می گوید لا اکراه فی الدّین, با من کاری نداشته باشید و مانند آن.
ه گزارش پايگاه اطلاع رساني دفتر حضرت آيت الله علوي بروجردي (مدظله العالي) به نقل از خبرگزاری حوزه، آیتالله علوی بروجردی، ظهر امروز در دیدار با جمعی از علمای انگلستان با تحسین فعالیت های این علماء در جهت تقریب بین مذاهب اسلامی، گفت: امروز مساله اصلی ما، مشکل بین شیعه سنی نیست، در واقع همه مکاتب در برخی اصول و فروع ممکن است از نظر فکری مشکلاتی با هم داشته باشند.
ايشان فرمودند: در گذشته علمای ما به راحتی با این مسایل برخورد می کردند از جمله آیت الله العظمی بحرالعلوم به مدت چهارسال در مکه فقه اهل سنت تدریس می کردند و بزرگان شیعه و سنی که ارادت خاصی به هم داشتند.
معظم له ادامه داد: نامه نگاری محترمانه آیت الله العظمی بروجردی و مرحوم شیخ شلتوت و به رسمیت شناختن مذهب شیعه از جمله حوادث تاریخی معاصر است که دنیای اسلام باید از آن درس بگیرد.
آيت الله علوي بروجردي بیان کرد: وقتی این فتوا صادر شد، آیت الله العظمی بروجردی این فتوا را بسیار گرانقدر شمردند و ايشان فرمودمد: من دوست دارم اين فتوا در داخل كفن من گذاشته شود، اما براي اينكه اين فتوا حفظ شود آن را به مشهد مقدس فرستادند تا در موزه حرم مطهر رضوي نگهداري شود. وقتی متن فتوا به مشهد رسيد حضرت آیت الله العظمي میلانی با تشريفات خاصي آن را در موزه آستان قدس رضوی قرار دادند تا به نمایش عامه مردم درآيد تا دنیا این وحدت و دوستی و محبت بین علمای اسلامی را به چشم مشاهده کند.
ايشان با اشاره به سابقه استکبار ستیزی به فقه سیاسی اهل سنت و شیعه گفت: علمای شیعه حق محوری و استکبار ستیزی و عدل محوری را دنبال کرده اند و علمای اهل تسنن نیز چنین کردند؛ ولی امروز با پدیده زشتی مواجه هستیم که در آن اسلام به شدت به دست اجانب در حال تخریب است.
متاسفانه امروزه چهرهای خشن از اسلام ارایه شده است
آیت الله علوی بروجردی با بیان این که متاسفانه امروزه چهرهای خشن از اسلام ارایه شده، گفت: مردم عوام در جامعه جهانی که توان تحلیل دقیق تفکرات داعشی از تفکرات اصیل اسلامی را ندارند و به همین دلیل به رسانه های خود توجه تام دارند و همین مساله باعث شده است که امروز اسلام به مثابه همان تفکر داعشی تلفی می شود.
معظم له با ذکر این مطلب که امروزه چهره اسلام با داعش در دنیا در هم آمیخته است؛ گفت: امروز دشمنان سعی کرده اند که نام پیامبر را که رحمت للعالمین است را با خون و ترور و وحشت و داعش یکسان کنند و نام حضرت عیسی(ع) و حضرت مريم را به نماد محبت و آرامش مبدل نمایند، در حالی که هر دو پیامبر خدا هستند.
ايشان خاطر نشان کرد: عده ای گمان می کنند که این تخریب صرفا برای دیگران است، بلکه این تخریب به جوانان ما نیز ضربه می زند و اجازه درست فکر کردن را به جوانان ما نمی دهد و باعث می شود که اعتقادات آنها نیز دستخوش چالش قرار گیرد.
ریشه همه تندرویها در خارج از مرزهای اسلامی
ايشان با ذکر این مطلب که علما باید این بار سنگین را به دوش بکشند، گفت: ریشه همه این تندرویها در خارج از مرزهای اسلامی و در بین غربیان است؛ دشمنان همیشه به دنبال اختلاف افکنی بوده و هستند و امروز نیز به دنبال تجزیه سوریه و عراق هستند چنانچه روزی این کار را با هند انجام دادند.
آیت الله علوی بروجردی خاطر نشان کرد: خون شیعیان در حالی مباح اعلام شده است که اسلام راضی نیست که حتی یک قطره خون از پای یک غیر مسلمان ساکن در بلاد اسلامی که در کنار ما به صلح زندگی می کند خارج شود.
معظم له با اشاره به فتنه ابن تیمیه در بین جامعه اسلامی بیان کرد: روزی شیخ طنطاوی در بحرین به بنده گفت که راه بزرگانی همچون آیت الله العظمی بروجردی در وحدت بین جهان اسلام ادامه پیدا نکرد؛ ایشان گفت: آیت الله العظمی بروجردی به راستی برای تقریب جهان اسلام تلاش کردند و سعی داشتند که محوریت جهان اهل سنت را به الازهر بدهند، تا این مرکزیت به عربستان منتقل نشود و تفکرات تکفیری از دل آن خارج نشود؛ زیرا الازهر یک نهاد مشروع دینی و علمی بود.
آيت الله علوي بروجردي خاطرنشان کرد: آیت الله العظمی بروجردی عمیقا به همزیستی تقریبی و مسالمت آمیز معتقد بودند؛ ایشان همیشه به علمای اهل سنت احترام می گذاشتند و پیروان سایر ادیان را نیز به شدت مورد لطف قرار می دادند.
آیت الله العظمی بروجردی از اهانت به مرده یهودیان مانع می شود
ايشان گفت: در روزگاری در شهر بروجرد محله یهودیان تا گورستان آنها فاصله داشت و در این فاصله وقتی که جنازه ای تشییع می شد، برخی از مردم ناآگاه به سمت این جنازه و مردم مشیع، سنگ پرانی می کردند؛ آیت الله العظمی بروجردی بارها به شکل زبانی آنها را از این کار منع کردند و در نهایت ایشان برای عدم تکرار چنین حرکتی در کنار این جنازه حرکت می کردند تا مردم به احترام ایشان به یهودیان تعرضی نداشته باشند و به قدری این کار شد که این عادت بد از بین رفت؛ حال با این تاریخ پرشکوه چگونه می توان به مرد
⚫️ بیانات حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی حفظه الله درباره عزاداری و مسئله وهن مذهب؛
⭐️
⚫️ ...ممكن است که در اثر تراكم جهل، مطلب به اينجا برسد كه بعضى تصوّر كنند كه اين عزادارى ها، اين شور و اين غوغا، افراط در مطلب است و موجب وهن است!
⚫️ بايد فهميد كسانى که تعظيم اين روز و تكريم اين قيام را، در اين حد موجب وهن می دانند چه كسانى هستند؟ از دو قسم خارج نيستند:
⚫️ يك قسم وابسته هاى به اسلام؛ يك قسم هم منحرفين از اسلام. اما آنهایی كه وابسته به اسلام هستند و توهّم می كنند كه اين غوغا و اين شور و اين نوا، براى اين روز يعنى چه؟!
⚫️ اين عدّه مردم در گردابی گرفتار هستند كه اگر تمام علمائشان جمع بشوند قدرت جواب دادن از مطلبی را که خواهم گفت، ندارند!
⚫️ همان ها كه به عاشورا خرده مى گيرند، و به شعائر اين مذهب به نظر وهن مى نگرند!
اينها كسانى هستند كه اعتقادشان اين است كه هر شب جمعه، خدا از آسمان مى آيد به زمين، و از اوّل غروب تا طلوع آفتاب خدا در زمين است و وقتی آفتاب طلوع كرد، بار سفرش را مى بندد و برمی گردد به آسمان!!
يك همچون ملّت موهومی و همچون مذهب موهومی آیا عرضهٔ اين را دارد كه به عاشورا و شعائر تشيّع به نظر وهن بنگرد؟!
⚫️ در اين قدر از فقدان درك و در اين حد از تنزّل شعورند كه درك نمی كنند که اگر شب جمعه خدا در زمين است، پس آسمان چگونه بى خدا می ماند؟ و در عرض هفته كه خدا برمى گردد به آسمان، پس زمين بى خدا چه مى كند؟!
گذشته از آن دقائق فلسفی... قدر اين مذهب را بدانيد!
اين مطلبی را كه گفتم، مبنای مذهب كسانى است كه امروز با تشيّع در افتادند و ادّعا مى كنند علمدار توحيد هستند!
اینان غرق در وادى وهم و ضلال اند؛
چنين مردمی، چه حق دارند كه در عاشورا نظر بدهند؟!
⚫️ دستهٔ دوّم كسانى هستند که خارج از اسلام اند؛
آنها هم از پاپ گرفته، تا تمام پيروانش، اگر قدرت دارند از گرداب وهم عشای ربّانی دربيايند! وهم و عدم ادراك حقيقت در اين حدّ است، اين كلمه كه مى گويم، با صدها ميليون مسيحى است و به ضميمه رأسشان كه پاپ است!
اگر هم قدرتی هست دم بزنند!
آن وهم این است که اينها در مراسم عشای ربّانی، خميری درست می كنند و از آن خمير نانی مى پزند و آن نان را مى خورند! عقيدهٔ پاپ، با تمام پيروانش اين است كه عيسای مسيح، همان عيسايی كه كلمه بود، و همان عيسايی كه به نصّ انجيل، كلمه نزد خدا بود، همان عيسى، در اين آرد خمير مى شود، بعد كه خمير شد، پيروان مسيح اين خدا را مى خورند و گوشتشان و خونشان با خدا آميخته می شود! اين هم اوهام آنها است.
⚫️ حالا، كمال پستی و نهايت دنائت اين است كه در اين مملكت، شعائر حسینی را سست كنيم، تا يك همچون ملّت هاى مستغرق در اوهام، به نظر خفّت به اين شعائر نگاه نكنند! مصيبت اين است!
⚫️ اين اندازه جهل بر مردم سيطره كند، و تصوّر كنند که اين عزادارى ها زياد است و بايد خرّاطی بشود؟!
اين است كه فقه دين و فهم دين لازم است.
⚫️ همهٔ اين مصائب در اثر جهل است!
تمام اين غوغا در اين مملكت، با همهٔ اين دسته ها، و با همهٔ اين هيئت ها، همه در مقابل عظمت مصيبت ناچيز است!
نه خود او شناخته شد و نه كار او شناخته شد...
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
مدتی است که نسبت به آوازها ( غنا ) که در تلویزیون پخش می شود و به طور روزافزون بدتر می شوند حساس شده ام و احساس می کنم حرمتش فراموش شده !
خواستم موضوعی در این زمینه ایجاد کنم اما کار راحتی نیست. گفتم مشورت کنم. به نظر شما از چه راهی وارد شویم. البته به نظرم هرجور وارد شویم احتمالا قبول نمی کنند اما وظیفه داریم که نهی کنیم.
اشکالاتی که ممکن است به ما کنند این ها هستند:
1- مدعی هستند آیه صریح قرآنی برای حرمت غنا نداریم ( قول زور ، لهو الحدیث را توجیه می کنند).
2- روایات را ضعیف می دانند.
3- مفهوم غنا را تشکیک می کنند که غنا یعنی چه ؟
4-حث موسیقی و آواز را مربوطش می کنند به عزاداری امام حسین علیه الاسم که طبل و سنج و نوحه سرایی هست ...
5- معاندین اسلام هم احتمالا وارد می شوند و اسلام را به دشمنی با هنر و زیبایی ! متهم می کنند کما اینکه بعضی از فلاسفه و متصوفه هم با این عده همراه هستند.
....
خلاصه اینکه کار دشواری است.
شما چه پیشنهاد می کنید؟
__________________
بنده چند روز پیش به مساله ای فکر می کردم که مایلم آن موضوع را اینجا با شما اندیشمندان و محققین و پژوهشگران و اساتید در میان بگذاریم
ممنون می شوم اگر راجع به مطالبی که بنده می نویسم اینجا نظر کارشناسانه خودتان را ارائه دهید.
کرارا و تکرارا از تریبون های مختلف (مخالف و موافق نظام ایران) می شنویم که مردم فلان چیز را می خواهند و مردم فلان چیز را نمی خواهند>
به عبارت دیگر هرکس از دو طرف سعی می کند بگوید که مردم نظر خاص و مورد پسند آن طیف و گروه را دارد>
بنده با کمی فکر کردن به این نتیجه رسیدم که اصولا اینگونه استفاده ابزاری از مردم و کلمه مردم یک نوع عوام فریبی است چرا که
اولا: مردم یک نفر نیستند که یک نظر خاص داشته باشند
ثانیه: بنا به قول خداوند عزوجل در قرآن کریم«وجعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفو»
ثالثا: خداوند انسان را آزاد آفریده تا بتواند راه درست را از راه نادرست با قدرت اختیار خود انتخاب و در مسیر حق قدم بردارد و بر کسی نیست که به زور کسی را به راه راست یا راه غیر راست بکشد>
با توجه به موارد فوق که با کمترین تفکر می توان به آنها رسید بنده مطالبی را می بینم که نشان دهنده ضعف و اشتباه نیروهای حاکم در ایران است و این را دوستانه می گویم و امیدوارم مثمر ثمر باشد و بتواند راهی برای برون رفت از مشکلات داخلی در ایران شود>
هم اکنون می بینیم که بسیاری از افراد در ایران به خاطر اینکه نظری مخالف نظر یک عده دارند به راحتی دستگیر و زندانی و ... می شوند که یک نمونه آن ایت الله سید حسین شیرازی فرزند مرجع عالیقدر آیت الله سید صادق شیرازی می باشد>
ایشان نظری راجع به اصل ولایت فقیه داشتند و نحوه تحریف این اصل توسط حاکمیت وقت را نقد کرده و گفتند با توجه به اینکه اصل ولایت فقیه برای همه ما پذیرفته شده و واضح است لیکن حاکمیت با توجه به مواردی که ایشان در بحث خود به تک تک آنها اشاره می کند، این اصل را از مجرای صحیح خود منحرف کرده و باعث شده تا این ولایت مطلقه فقیه از دل آن خارج گشته و کارکردی فرعون گونه داشته باشد>
از طرف دیگر جمعی از مردم ایران را می بینیم که در سلسله اعتراضات دی ماه دست به تظاهرات زدند و رای و خواسته ای غیر از رای و خواسته حاکمیت داشتند (بالطبع نمی شود گفت که اینها ایرانی نبوده و یا همگی عمال و جاسوس انگلیس و ... بوده اند) بالاخره این افراد ایرانی هستند و باید حق اظهار نظر داشته باشند>
از این رو بهترین کاری که یک حکومت مردمی و اسلامی می تواند داشته باشد به نظر بنده این است که ازادی بیان را ولو اگر توهین به شخص اول نظام باشد را آزاد اعلام بدارد و سپس (همانگونه که امام علی علیه السلام رفتار می کردند و در مقابل ایشان به ایشان توهین می کردند ولیکن ایشان با رفتار معقول شخص را خجالت زده می کردند و یا با رفتار خودشان باعث می شدند نا مردم خودشان متوجه شوند که آن شخص اشتباه می کند)
البته هدف از نوشتن این مطالب این نیست که توهین به دیگران را ترویج کنم، خیر> منظورم این است که اگر حقیقتا آقایان فکر می کنند اسلام حقیقی و ناب دست خودشان است و دیگران اشتباه می کنند، چرا با تهدید و تهمت و زد و خورد مخالفین خود را از صحنه خارج می کنند؟
چرا نمی آیند و همه چیز را شفافسازی نمی کنند؟
چرا باید تخم چند دستگی بین مردم کاشته شود> حال که مردم چند دسته هستند تنها راه اینکه بتوانند شرایط یکسان برای همگان بوجود بیاورند این است که آزادی بیان و ازادی اندیشه به معنای کامل کلمه اجرا شود و تنها گفتمانهای علمی و منطقی راه حل برون رفت از نزاع ها و اختلافات باشد>
ببخشید اگر متن بنده طولانی بود و یا اینکه نگارش من ثلیث نبود>
😳😳😳
🔺آيت الله مکارم شيرازی در دیدار با وزیر بهداشت: در روايات و احاديث اهل بیت(ع) چيزی به نام طب اسلامی وجود ندارد، برخی با يک مشت خرافات هم به اسلام و هم به طب سنتی آسيب میزنند
🔺آیت الله نوری همدانی:
اسلام با تمام ابعاد زندگی بشر در ارتباط است؛ کسی طب اسلامی را منکر شود کار درستی انجام نداده است ولی برخی از این مساله سواستفاده می کنند که باید از این سواستفاده جلوگیری کرد
☝️☝️دو نظر متفاوت!!!!!
🔖 آیت الله نوری همدانی نسبت به برگزاری کنگره مولوی و همایش هاشم حداد شدیدا واکنش نشان داد و از حوزه و مسئولان کشور خواست از برگزاری چنین برنامه هایی جلوگیری کنند.
🔖 ایشان یکی از آفاتِ نبود علما در بلاد را فعالیت فرق منحرف که با اسلام و فرهنگ اهلبیت علیهم السلام سازگار نیستند دانست و عنوان داشت: یکی از اینها همین صوفیه هستند که دشمن اهلبیت می باشند که به شدت باید با آنها برخورد کرد.
🔖 استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: اینها اسلام را منحرف کردند و اسلام همراه با جوش و خروش را به اسلام بی تفاوت و بی خاصیت تبدیل کردند؛ عده ای هم برای بعضی از این افراد جلسه می گیرند، مجلس برپا می کنند باید جلوی این کار ها گرفته شود. اخیراً شنیدم برای مولوی و شمس تبریزی می خواهند برنامه بگیرند یا گرفتند و عده ای هم محو اشعار او شدند بله از نظر ادبی و تمثیل قوی هستند اما در چه راهی در چه مسیری؟
🔖 او یادآور شد: اینها با فرهنگ اسلامی و اهلبیت علیهم السلام فاصله دارند و در جای جای اشعار شان نمایان است البته مقابله با اینها کار حوزه است کار علماست که با تسلط خود بر اخبار اهل بیت متوجه این انحرافات می شوند، بنده جدا از مسوولان می خواهم از حوزه تقاضا می کنم جلوی این برنامه ها گرفته شود.
🔖 آیت الله نوری همدانی در پایان تاکید کرد: بنده شدیدا مخالف هستم و هر کسی بخواهد جریانی را خلاف نظر اهل بیت علیهم السلام ترویج کند مقابله می کنم.
⏰ @masoudbahraini
🔖کانال مسعود بحرینی
مدیر مسئول خبرگزاری شیعه نیوز
امام خمینی.ره.
یکقصه هم قصه بعضی ائمه جمعه و بعضی از علمای بلاد است که با دخالت های بی مورد خود در امور دولت، اسباب این می شوند که مردم از آنها کنار گیرند. اگر مردم از روحانیون کنار گیرند، موجب می شود که روحانیون شکست بخورند و اگر روحانیون شکست بخورند، جمهوری اسلامی شکست می خورد. این مطلب را بارها گفته ام که روحانیون باید وضعی ارشادی داشته باشند، نه این که بخواهند حکومت کنند. کاری نباید بکنیم که مردم بگویند اینها دستشان به جایی نمی رسید، حالا که رسید دیدید این طور شدند. استبداد دینی خود تهمتی است که از کنارش نباید گذشت، رادیوها مرتب از آن سخن می گویند و ما را به
خودکامگی متهم می کنند. روحانیون نباید کاری کنند که شاهد دست دشمن بدهند. دخالت ما باید نهی از منکر و امر به معروف باشد، والا به استاندار بگوییم تو باید این کار را بکنی، والا بگوییم از این جا برو، این اولاً تضعیف دولت است و از آن گذشته موجب می شود که مردم از روحانیون متنفر شوند. این موضوعات را باید کاملاً در نظر داشته باشیم.
صحیفه نور جلد ۱۹. صفحه ۵۱
صفحه سه
در مورد آنچه در پی می آید ، پس بدانید ، خداوند به شما این توانایی را می دهد که راز آن را فاش کنید و شما را به مراتب نهی و فرمان آن شهادت دهد که با توجه به عزم خود و فرود آمدن به سطوح مختلف واقعیت ها ، دانش خود را بیان می کند. با حروف در درک فالگیران ، زیرا آنها کمالاتی هستند که با نزول به سطوح محدود می شوند و ما ادامه می دهیم و این حقایق بر دو قسمت آنها استوار است. این دانشی است که آن را احاطه کرده است و دارای شاخه های جزئی است. آن را در بر نگیرید ، و این حقایق تحت اللفظی نمونه ای از بینایی کاشفان است که با شباهت حروف اولیه بیان می شود. ذهن نیز این حروف شفاهی را به عنوان نمونه ای از حس می بیند، شنوایی برای هر کسی است که از آن آگاه است. این آیات بر او است ، بنابراین آنچه از طریق شنوایی درک می شود با آنچه در ذهن است ، و آنچه که ذهن درک می کند ، و آنچه که عقل درک می کند مطابقت دارد با آنچه در بینش قلب مشاهده می شود. این مطابقت فوق الذکر است معتقد به ایمان به غیب با ویژگی های مومنان ، و بین آن با تحقیق و استقراء ، کسانی که آن را درک می کنند ، بینندگان هستند و برخی بینندگان با مکاشفه به آنها پاسخ داده می شود.
⚡️بانکها رباخوار هستند دولت درب بانک ها را ببندد
✔️آیت الله مسعودی خمینی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در گفتگو با شفقنا🔻
🔹من شخصاً نظرم این است که آنچه بر سر ما و اقتصاد ما آمده از بانک هاست، بانک ها ربا می گیرند و ربا می دهند و می خورند و مال حرام را در جامعه ما پخش می کنند. بانک در جهان برای حفظ منافع ملت تأسیس شده یعنی اگر کسی پولی دارد و می خواهد بانک از این پول نگهداری کند، به افرادی که کارمند بانک هستند، پول می دهد تا پول هاشان را حفظ کنند، اما در کدام شرع و قانون آمده پولی در بانک گذاشته و سود آن گرفته شود!
🔹من فکر می کنم که یکی از کارهای بسیار بزرگ دولت این است که درهای کلیه بانک ها را ببندد به جزء چند بانکی که می توانند کار کنند و آنها هم ربا را کنار بگذارند و به مردم شفاف بگویند که ما این مقدار سرمایه داریم و این مقدار صرف کارگرها و کارهایی که در بانک هست، می کنیم. اما متأسفانه بانک های ما از اول تا آخر ربا می دهند و ربا می خورند و مردم را با ربا آشنا کردند و این از بزرگترین مشکلاتی است که در دنیا داریم و امیدواریم خداوند به ما رحم کند چرا که با این عملکرد و رویه ایی که در پیش گرفتیم، در حال جنگ با خدا هستیم.
yon.ir/nNcxq
@namehayehawzavi
🌑 بمناسبت در گذشت جناب استاد حجه الاسلام والمسلمین فیرحی یکی از مقالات ایشان را در کانال بازنشر مینمایم
روحشان شاد و انشاالله مورد رحمت ومغفرت حق تعالی قرار گیرند .
✍️ داود فیرحی
🖊 راهکارهايى براى اصلاح نظام
1- نظام ارزشگذاری ما در دوره بعد از انقلاب اسلامی بر اساس تضاد بوده است به این معنا که هر چیزی که غرب می گوید بد و عکس آن درست است. این نظام، سه مشکل درست کرده است؛ مشکل اول مشکل دانایی است به این معنا که بهخصوص در حوزه علوم انسانی هر آن چیزی را که دیگران دانش می دانند، دانش تلقی نمی شود. دوم اینکه در سیاست خارجی کار ما عملاً درگیری با کشورهای دیگر است. موضوع سوم مسئله امنیتی بودن است چراکه احساس می شود که دشمن هرلحظه در کمین ماست. باید رویکرد نظام ارزشی در کشور به حق گرایی تغییر کند.
2- به دلیل وجود نگاه امنیتی در کشور، فرصت و اجازه کالبدشناسی سیاست های داخلی برای ما ایجاد نمی شود چون احساس می کنیم که هر تحلیلی ما را آسیب پذیرتر می کند. باید رویکرد افراطی امنیتی را در مسائل مختلف کنار گذاشت.
3- بودجه زیادی به مسائل خارجی در کشور اختصاص دادهشده است. این همان اشتباهی است که شوروی هم مرتکب شد و درحالیکه در آنسوی کره زمین با آمریکا در حال جنگ بود، از درون فروپاشید. اولویت در تقسیم بودجه باید مسائل داخلی باشد.
4- درک روشنی در حوزه ماهیت حکمرانی در کشور وجود ندارد. باید در این حوزه تولید فکر بیشتری صورت گیرد.
5- مشکلی که در طراحی نهادهای کشور وجود دارد این است که همدیگر را خنثی می کنند. بعضی از نهادهای کشور به دلیل نظام ارزشگذاری که وجود دارد، اینقدر مقدس شده اند که کسی نمی تواند به آنها دست زند. درحالیکه تغییرات نهادی باید عادی باشد و جامعه هم نشان داده است که در برابر این تغییرات مشکل زیادی ندارد.
6- باید نظام ما از حالت دوقطبی بودن و حاکمیت دوگانه خارج شود. همچنین باید از حالت شخصی بودن عبور کرده و به حکمرانی غیرشخصی رسد. تنها راه این کار، فعال کردن نهاد حزب است که این موضوع هم مگر با اصلاحات اساسی در شورای نگهبان اتفاق نمی افتد.
7- متأسفانه در شورای نگهبان افرادی عضو هستند که با جمهوریت موافق نیستند که باید اصلاحاتی در این رابطه صورت گیرد چون در هر کاری باید کسی مسئول باشد که خودش همدلی با اصل کار را داشته باشد. همچنین تأیید صلاحیت کاندیداهای احزاب باید از طریق شورای مرکزی احزاب یا در فرایندی شبیه آن انجام شود.
8- سیاست نظارت استصوابی اجازه نمی دهد که مدیران شایسته به مدارج بالا رسند و اگر هم خطا کردند، با مردم مواجه شوند. نظارت استصوابی، هم مدیران شایسته را به حاشیه می راند و هم باعث می شود که اگر مدیران پذیرفتهشده خطایی کردند، اجازه علنی شدن آن داده نشود. باید در این قانون تجدیدنظر شود.
9- همیشه مشکلات کشور بهجای افتادن به دوش احزاب، به دوش رهبری می افتد و ازآنجا هم به اصل مذهب منتقل می شود. باید احزاب قوی در کشور ایجاد شود تا مانند ضربه گیر عمل کنند و اصل نظام تهدید نشود.
10- برای برونرفت از مشکلات نظام، بهترین کار این است که اصلاحات سیستم به دست رهبری انجام گیرد تا هم رهبری و هم جمهوری اسلامی را نجات دهد. چراکه دیگران چنین توانایی را ندارند و اگر هم داشته باشند این کار با خونریزی یا مشکلات بیشتری انجام خواهد شد. یکی از این پیرابند باید اصلاح مکانیزم شورای نگهبان باشد تا نظام انتخاباتی هم اصلاح شود. قانون انتخابات، قانون اساسی دوم است اما مهمتر از قانون اساسی اول است چراکه قانون انتخابات است که قانون اساسی را فعال یا غیرفعال می کند.
11- در دوره انقلاب وقتی مردم از نخبگان سیاسی، شاه و دربار رویگردان شدند، پناهگاه مذهب و روحانیت را داشتند اما این بار اگر انقلابی صورت گیرد، با توجه به نبود یک هویت واحد در کشور، احتمالاً کشور به سمت یک نوع فروپاشی خواهد رفت. نخبگان کشور باید بهشدت نسبت به این موضوع هوشیار باشند.
12- سیستم های حکومتی در دنیا 2 گونه هستند: سیستم های خوداصلاح کننده و غیر خوداصلاح کننده. هرچند وقت یکبار باید یک احیا کننده، سیستم حکومتی ما را اصلاح کند. اگر به سیستم خوداصلاح کننده تبدیل شود که عالی است ولی در غیر این صورت، بعد از 40 سال مطمئناً نیاز به تغییرات اساسی وجود دارد. دولت جمهوری اسلامی باید خود را اُبژه کند و از بیرون به خود نگاه کرده و ارزیابی کند. همه باید به این نائل شوند که اصل و اساس سیستم احتیاج به فکر کردن دارد.
13- بعضی از افراد مرتب سعی می کنند که در کشور نهاد جدید تأسیس کنند. بهجای این کار، باید به کاستن این نهادها فکر کرد. مثلاً در حوزه فرهنگ، 25 نهاد هم ارز در امور خارجه در حال فعالیت هستند که باید تعدیل شود....
@virayeshe_zehn
🔻آیا اسلام به ما اجازه داده است؟
🔸آیة الله سروش محلاتی در پایان درس خارج فقه اظهار داشت:
در دیدار رئیس مجلس با آیت الله صافی، ایشان چند نکته را بیان کرده اند.
نکته اول این است که مردم به شدت در فشار اقتصادی هستند و فقر و محرومیت رو به گسترش و افزایش است.
نکته دوم اینکه این وضع فشار در معیشت متأثر از روابط ما با کشورهای دیگر هم هست و اگر این تنش ها در صحنه بین الملل کاهش پیدا کند، تأثیر مثبتی بر وضع معیشت مردم خواهد داشت. لذا مسأله قهر با دنیا را باید کنار بگذاریم.
🔹هر دو این نکته ها امری واضح و بدیهی است، نه آن فقر و فشار را می توان انکار کرد، نه تأثیر تنش های خارجی بر معیشت مردم را می توان نادیده گرفت.
ولی این دو نکته، به خصوص نکته دوم، مبتنی بر یک مبنای دینی هم بوده و هست که این مرجع بزرگوار به اتکای آن مبنا این نظر را مطرح می کند.
آن مبنا این است که آیا اسلام به ما اجازه داده است که بر اثر قهر کردن با بسیاری از کشورها ملت مسلمان را تحت فشار قرار بدهیم؟!
اگر فقر، محرومیت، گرسنگی و عوارض آن به اشکال مختلف، مثل فساد، در میان مردم شایع شود، اسلام چنین حقی را به ما داده است؟!
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1529833
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com