❌ اولین بازیگر قاچاق نسخ خطی
اولین کسی که در قاچاق نسخه های خطی دست دارد (و لازم هم نیست که از آن آگاه باشد)، مالک نسخه است. برخی اوقات مالک نسخه آماتور است و به صورت اتفاقی آنها را از خانواده اش به ارث برده، از کسی هدیه گرفته، در جایی یافته، یا در ازاء طلب خود از کسی گرفته است، و به ارزش آن آگاه نیست و می خواهد آن را به پول تبدیل کند. بنابراین، به اولین مرکز نیازمند این نسخه چون مسجد، کتابخانه مسجد، کتابخانه محله و به اولین کسی که خریدار باشد، نشان می دهد و می فروشد...
منبع: جعفری مذهب، محسن، «قاچاق نسخ خطی و بازیگران آن»، در: کتاب ماه کلیات، ش168، صص12-17
@Ketabpazhohi
تصحیح غیبت نعمانی بر اساس کهنترین نسخه کتاب
به درخواست من جوان فاضل آقای امید حسینی نژاد عکس نسخه کهنه آستان قدس از کتاب غیبت نعمانی را به دست آورد و مشغول تصحیح و مقابله آن شد. این نسخه هیچگاه مورد استفاده کامل در تصحیح این کتاب قرار نگرفته است. تصحیح مجدد کتاب بر اساس این نسخه سامان می گیرد و من هم مشارکت خواهم داشت. مقدمه ای مفصل بر آن همینک می نویسم. امید می برم که کتاب تا سال آینده همین وقت منتشر شود. سخن درباره این کتاب بسیار است و امید من این است که بررسی همه جانبه ای را درباره این کتاب در این مقدمه ارائه دهم؛ همراه بحثی تفصیلی درباره منابع کتاب.
@barrasihayetarikhi
اولین بازیگر قاچاق نسخ خطی
اولین کسی که در قاچاق نسخه های خطی دست دارد (و لازم هم نیست که از آن آگاه باشد)، مالک نسخه است. برخی اوقات مالک نسخه آماتور است و به صورت اتفاقی آنها را از خانواده اش به ارث برده، از کسی هدیه گرفته، در جایی یافته، یا در ازاء طلب خود از کسی گرفته است، و به ارزش آن آگاه نیست و می خواهد آن را به پول تبدیل کند. بنابراین، به اولین مرکز نیازمند این نسخه چون مسجد، کتابخانه مسجد، کتابخانه محله و به اولین کسی که خریدار باشد، نشان می دهد و می فروشد...
منبع: جعفری مذهب، محسن، «قاچاق نسخ خطی و بازیگران آن»، در: کتاب ماه کلیات، ش168، صص12-17
@almajlesilib
با سلام خدمت دوستان،
خواستم در مورد نوشته آقای دکتر پاکتچی که توسط آقای رضایی به اشتراک گذاشته شد، مطلبی عرض کنم، فکر کردم شاید مخالف قوانین گروه باشد لذا در ابتدا از مدیر محترم در خصوصی کسب اجازه کردم،
نکته ای که خواستم عرض کنم این است که، امام صادق ع بنیانگذار مذهب فقهی جعفری نیستند، این مذهب عینا و تماما همانی است که رسول اکرم ص بنیانش را نهادند، بهتر بلکه صحیح این است که ایشان را احیاگر این مذهب بنامیم و بدانیم.
باسلام و تحیت. چنانچه مدخل به اضافه مقالات ایشان در مجموعه مقالات امام صادق خوانده شود، این نقد رخت برمی بندد. مقصود ایشان تدوین فقه اهل بیت است که شیعیان هم شک ندارند که امام صادق در این تدوین نقش کلیدی داشته اند. پس میتوان ایشان را موسس مذهب نامید. در ثانی شیعیان متقدم با عنوان جعفری هیچ مشکلی نداشتند و تصور نمی کردند که مذهبشان با ایمه پیشین و پیامبر متفاوت بوده است
درباره اینکه مذهب شیعه امامیه را جعفری می نامند و به امام صادق نسبت میدهند....
این نامگذاری را نباید به دید کلامی دید که اشکال شود که " مگر مذهب شیعه امامی از سنت نبوی و علوی ریشه نمیگیرد". این تسمیه را باید در زمینه و چارچوبی تاریخی ملاحظه کنید. پس از شهادت امیرمومنان، ائمه اطهار مرجع دینی مسلمانان واقع نشدند. ده ها گزارش تاریخی و حدیث مذهبی بر این مطلب دلالت دارد... بنگرید که چگونه امام سجاد مردم را فرامیخواند که از او بپرسند ومعالم دین را بیاموزند. امام باقر باب دریافت علوم از ائمه را گشود و امام صادق با توجه به عمر نسبتا طولانی ایشان(65) و مدت قابل توجه امامت (34) و همزمانی با دوره آزادی نسبی مذاهب و مکاتب، حجم گسترده ای از معارف الهی چه در حوزه فقه و چه تفسیر با اخلاق و حتی تاریخ اولیای خدا از آن حضرت شنیده شد و نقل شد. نامگذاری مذهب امامیه به امام جعفر صادق از این بابت است که عمده ادله شرعی ما در ابواب مختلف از آن حضرت نقل شده است....
تصحیح غیبت نعمانی بر اساس کهنترین نسخه کتاب
به درخواست من جوان فاضل آقای امید حسینی نژاد عکس نسخه کهنه آستان قدس از کتاب غیبت نعمانی را به دست آورد و مشغول تصحیح و مقابله آن شد. این نسخه هیچگاه مورد استفاده کامل در تصحیح این کتاب قرار نگرفته است. تصحیح مجدد کتاب بر اساس این نسخه سامان می گیرد و من هم مشارکت خواهم داشت. مقدمه ای مفصل بر آن همینک می نویسم. امید می برم که کتاب تا سال آینده همین وقت منتشر شود. سخن درباره این کتاب بسیار است و امید من این است که بررسی همه جانبه ای را درباره این کتاب در این مقدمه ارائه دهم؛ همراه بحثی تفصیلی درباره منابع کتاب.
@barrasihayetarikhi
رساله در اثبات ولادت امیر المومنین علیه السلام در روز سیزدهم رجب
آقا جمال خوانساری / به کوشش رسول جعفریان
به موقف عرض می رساند که در باب روز تولد حضرت امام المتقین و امیر المومنین ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ آنچه بر کمترین ظاهر شد، همان است که قبل از این عرض نمود که مشهور میان علمای ما این است که در روز سیزدهم ماه مبارک رجب بوده. و شیخ طوسی در کتاب مصباح [ص 852] حدیثی نقل کرده از حضرت امام جعفر صادق ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ که در هفتم ماه مبارک شعبان بود، و سند آن حدیث ظاهر این است که صحیح باشد. نهایت قولی از کسی از علمای ما موافق آن نقل نکرده اند. بنابر این، عمل به آن حدیث مشکل است. بلکه ظاهر این است که نزد ایشان خلاف آن معلوم بوده، و بنابر آن به مضمون آن قایل نشده اند، و آن را بر خطایی از یکی از راویان حمل کرده اند.
و امثال این بسیار است که در حکمی، حدیث صحیحی وارد شده، و چون مذهب کسی از علمای ما نشده، آن را طرح می کنند، و عمل به آنچه مذهب علما بوده می کنند، زیرا که مرتبه ایشان ازین بلندتر بوده [که] همگی اتفاق بر خطا بکنند، و با وجود حدیث صحیح بخلاف آن قایل شوند، و کسی از ایشان مطلع بر آن حدیث نشده باشد.
با وجود این که حدیث را نیز ایشان نقل کرده باشند، بلکه عمل نکردن ایشان به آن، دلیل واضحی است بر این که خلاف آن بر ایشان معلوم بوده، و به این سبب آن را طرح کرده اند یا تأویلی کرده اند، زیرا که معنی حدیث صحیح این نیست که نسبت آن به امام ـ علیه السلام ـ معلوم باشد تا این که طرح آن نتوان کرد، بلکه معنی حدیث صحیح این است که همه راویان آن بر مذهب حق باشند، و به حسب ظاهر عادل باشند، و ظاهر است که این منافات ندارد به آن که گاهی بعضی از ایشان سهوی یا خطایی بکند، و نقلی که کرده باشد، هرگاه خلاف آن به دلیل دیگر مشخص شود، طرح شود.
و مؤیدات دیگر نیز از برای آن حدیث مذکور می شود. یکی از آنها این است که در حدیث دیگر، دعایی نقل شده که خداوندا! سؤال می کنم تو را به حق دو مولود در رجب، محمد بن علی و دویم پسر او علی بن محمد [مصباح المتهجد، ص 805]؛ و می گویند که هرگاه تولد آن حضرت هم در ماه رجب باشد، بایست که آن حضرت هم مذکور باشد، و مقدم مذکور شود.
دلالت این، اگر چه فی الجمله ظهوری دارد، نهایت ممکن است که اکتفای به آن دو امام اشاره باشد، به بلندی مرتبه ایشان به این که سؤال بحق ایشان کردن کافی است در استجابت دعا، و حاجت نیست به ضم کردن دیگری.
یا آن که آن حدیث نیز موافق مذهب مشهور علمای ما نیست، و باید که آن را هم طرح کنند، زیرا که در تولد حضرت امام محمد تقی معروف این است که در ماه مبارک رمضان بوده، و قول نادری [است] که در ماه رجب بوده. و در تولد حضرت امام علی نقی ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ مشهورتر میانه ایشان این است که در نیمه ماه مبارک ذی حجه بوده، و بعضی گفته اند که در ماه رجب بوده؛ پس آن حدیث را اکثر ایشان طرح می کنند و بر خطایی از یکی از راویان آن حمل می کنند.
و دیگر این که در حدیث دیگر از ابراهیم بن هاشم که از معتمدین اصحاب حضرت امام محمد تقی و امام علی نقی ـ صلوات الله و سلامه علیهما ـ بوده، نقل شده که او گفته که تولد حضرت امام علی نقی ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ روز سه شنبه سیزدهم ماه رجب بوده، و می گویند که هر گاه تولد حضرت امیر المومنین ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ نیز در سیزدهم ماه رجب باشد، بایست که آن را هم ذکر کند.
و جواب این ظاهر است، زیرا که این وقتی مؤید می شود که مراد ابراهیم بن هاشم ذکر فضیلت روز سیزدهم ماه رجب باشد، و آن معلوم نیست، بلکه ممکن است که مراد او بیان تاریخ تولد آن حضرت باشد، و بنابر آن ذکر تولد امام دیگر نیز در این روز در کار نیست، با [یا] آن که شیخ طوسی در مصباح اشاره به طرح آن حدیث کرده [819]، زیرا گفته روایت نکرده ابراهیم بن هاشم قمی که وفات یافت امام علی نقی علیه السلام روز دوشنبه سیوم ماه رجب، غیر این که گفته متولد شد آن حضرت روز سه شنبه سیزدهم رجب، و مراد او به این که گفته که «غیر این که» اشاره است به این [است] که آنچه او گفته، این تتمه را هم دارد [که گفته امام علی سیزدهم رجب بدنیا آمده. یعنی از روی تعجب و انکار است]، و آن موافق مذهب علمای ما نیست، زیرا که مشهور میانه ایشان این است که در نیمه ماه مبارک ذی حجه بود، چنان که مذکور شد. و بعضی که گفته اند که در ماه رجب بوده، در دویم ماه گفته اند یا پنجم.
غیبت نعمانی و نسخه کهنسال آن
حدود دو سال پیش از دوستی درخواست کردم نسخه ای از کتاب غیبت نعمانی که در آستان قدس نگهداری می شود را برای من تهیه کند. این نسخه کهنه ترین نسخه موجود از کتاب غیبت نعمانی است و با نسخه های دیگر کتاب تفاوت های مهم دارد. تاکنون جز به شکل ناقص از این نسخه در تصحیح کتاب بهره گرفته نشده است. حدود یک سال و نیم پیش قرار بر تصحیح کتاب گذاشته شد و بنا شد که من مقدمه ای تفصیلی درباره غیبت نعمانی و منابع آن که از قبل تهیه کرده بودم همراه با تحلیل این نسخه از کتاب را در مقدمه آن قرار دهم. این چند روز خبری دریافت کردم که تصحیح کتاب به جایی نرسیده و از طرف دیگر به همت فاضل محترم آقای رحیمی ریسه چاپ عکسی این نسخه در شمارگان محدودی منتشر شده و در اختیار علاقمندان است. بنابراین همینک انتشار آن تحقیق پیشگفته با توجه به دسترسی مخاطبان به نسخه کتاب مبرر است و نیازی به چاپ متن مصحح نسخه برای ارائه آن تحقیق وجود ندارد. در کاتبان تحقیق خود درباره این نسخه و اصل متن کتاب غیبت نعمانی را در شکل حلقاتی قرار خواهم داد. بخشی از این تحقیق قبلا به زبان فرانسه از سوی نویسنده این سطور منتشر شده است.
در مورد غيبت دوم بايد گفت که در آغاز از آن بيشتر تعبير به "الغيبة التامة" می شده است و نه "الغيبة الکبری"، برای مثال نک: توقيع منسوب به امام غائب برای نائب چهارم، در شيخ طوسي، الغيبة، ص ۳۹۵ (مقايسه با همان در ابن بابويه، کمال الدين، ص ۵۱۶ که در آن تحريفی رخ داده است)؛ نيز گاهی حتی تعبير "الغيبة الطويلة" در منابع ديده می شود؛ نک: ابن طاووس، فتح الأبواب، ص ۲۰۷.
برای نخستين سندها برای اعلام آغاز غيبت کبری يا غيبت "تامه" در منابع امامی، نک: نعماني، الغيبة، ص ۱۷۳-۱۷۴ که از دو غيبت سخن می گويد که يکی از آن دو کوتاه بوده و در آن از طريق سفراء خود امام غائب با شيعيان مرتبط است و ديگری که در آن اين ارتباط قطع شده است. نعماني می نويسد که در هنگام تأليف کتابش امام از دوران غيبت نخست خارج شده و وارد دوران دوم گرديده است. کتاب نعماني تنها چند سالی پس از ۳۲۹ق نوشته شده است. با اين وجود در کتاب الغيبة نعماني مطلقا اشاره ای به نام نواب و سفرای امام غائب نشده است؛ نيز نک: ابن بابويه، کمال الدين، ص ۴۳۲-۴۳۳؛ ۵۱۶ (نقل توقيعی که پايان دوران وکالت را نشان می دهد و آغاز غيبت کامل را با مرگ نائب چهارم، يعنی علي بن محمد السمري اعلام می دارد)؛ برای تاريخ مرگ السمري به روايت ابن بابويه صدوق که نخستين بار از مسئله اين توقيع خبر داده است، نک: همان، ص ۵۰۳. او تاريخ مرگ السمري را در ۱۵ شعبان ۳۲۸ق می داند. پس بنابراين آغاز غيبت دوم از اين تاريخ است؛ مقايسه کنيد با تاريخ نيمه شعبان ۳۲۹ در روايت شيخ طوسي، ص ۳۹۶ که آن را به واسطه ابن نوح سيرافي نقل می کند. اما شيخ طوسي خود روايت تاريخ مرگ السمري را آن طور که ابن بابويه در کمال الدين نقل کرده به نقل از او می آورد، اما اين بار در نسخه شيخ طوسي، به جای ۳۲۸ ق سال ۳۲۹ ق آمده است. به نظر می رسد که بايد به روايت شيخ طوسي در اين مورد اعتماد بيشتری داشته باشيم
درباره توقيعات امام غائب (عج) در زمان غيبت اول کتابهايی نوشته شده است؛ مثلا می دانيم که محدث مشهور امامی سده سوم در قم که خود سهمی مهم در مسائل عصر غيبت دارد، يعنی ابوالعباس عبدالله بن جعفر الحميري القمي، کتابی نوشته بوده است به نام کتاب قرب الإسناد الی صاحب الامر که در رابطه با روايات و توقيعات منسوب به امام غائب بوده است. او سلسله کتابهايی با عنوان قرب الإسناد و يا المسائل و نيز التوقيعات دارد که در آنها روايات امامان رضا به بعد را در کتابهای مجزا فراهم کرده بوده است؛ نک: نجاشی، ص ۲۱۹-۲۲۰، شماره ۵۷۳ ؛ طوسي، ف، ص ۲۹۴، شماره ۴۴۰ . بخشی از کتاب قرب الاسناد که به نام او چاپ شده (قم، ۱۴۱۳ق)، مشتمل بر بخش امام رضا است و ما بقی آن کتاب ارتباطی با مجموعه کتابهای قرب الاسناد حميري، آنطور که در منابع از آنها نام برده شده ندارد. نيز می دانيم که شيخ صدوق (د. ۳۸۱ق)، در کتابی موسوم به المصابيح، بخشی (کتابی) را به ذکر توقيعات اختصاص داده بوده است؛ نک: نجاشی، ص ۳۹۰- ۳۹۱ شماره ۱۰۴۹. در مورد توقيعات، نک: مدخل "توقيع" در دانشنامه جهان اسلام.
چرا در تاریخ
شیعه به
مذهب جعفری معروف شده است؟ 🌺
حضرت امام جعفر صادق (ع) ششمین امام شیعیان می باشند .
برای بسیاری این سؤال وجود دارد که چرا ایشان را به عنوان رئیس مذهب تشیع می شناسیم ؟ چرا امامان قبل از ایشان بویژه اولین امام شیعیان حضرت علی (ع) به عنوان رئیس مذهب عنوان نشده اند ؟
بر اساس بررسی های صورت گرفته در تاریخ اسلام به این نکته
بر می خوریم که بحث شیعه و سنی از ابتدا به شکل امروزی مطرح نبوده است و به طرفدادران و پیروان حضرت علی (ع) شیعیان و علویان می گفتند و همه مسلمانان در کنار هم به عنوان مسلمان زندگی می کردند.
کلمه سنی و اهل تسنن به شکل امروزی تا عصر امام صادق (ع) متداول نبود
و در مقابل در تاریخ واژه شیعیان یا علویان همانند عناوین امویان ، عباسیان . ... مطرح بوده است یعنی همه مسلمانان به اعتباری شناخته می شدند.
تا رسید به قرن دوم و سوم هجری
مسلمانان بتدریج در امور زندگی خود به شیوه های فقهی مختلف روی آوردند.
در قرن دوم و سوم در میان مسلمانان مذاهب پنجگانه ( حنفی ، مالکی ، شافعی و حنبلی و جعفری ) مطرح شد
پس این تقسیم بندی و گروه بندی مسلمانان در عصر امام صادق (ع) و بعد از آن شکل گرفته است .
هر یک از مذاهب پنجگانه به نام رئیس و مؤسس آن نامگذاری شده است.
و در مذهب تشیع مقابل اهل تسنن صحیح به نطر نمی رسد
زیرا همه مسلمانان همدیگر را به رسمیت می شناختند و از اینکه عده ای مسائل فقهی خود را از این مرجع یا آن مرجع اخذ می کردند سلیقه ای بوده است.
شاید همانند جامعه امروز تشیع که مراجع مذهبی مختلف اجتهاد های متفاوت دارند ولی همه داخل مذهب تشیع هستند.
بعد ها نام مذهب جعفری با توجه به اینکه بزرگ و پیشوای این مذهب
حضرت امام جعفر صادق (ع) بودند برای مذهب شیعه متداول گشت .
ابوحنیفه و مالک بن انس
هردو از شاگردان درسی امام صادق علیه السلام بودند و خود اعتراف دارند که بسیاری از امور فقهی را از این بزرگوار آموخته اند
چون فرصتی طلایی برای امام صادق پیش آمد که عباسیان و امویان دو گروه باطل بر سر حکومت با خود درگیری و جنگ داشتند و بسیاری از دانشمندان اسلام بدور از دغدعه های فرقه ای در کنار هم مَشغول درس و بحث دینی بودند و همگی خود را مسلمان
می دانستند
و اصلا شیعه و سنی مطرح نبود
بعدها به مرور با توطئه های سیاسی عباسیان برای تفرقه اندازی بین مسلمانان اقدام به دسته بندی مسلمانان کردند و اهل تشیع و اهل تسنن را فرقه فرقه کردند .
نام گذاری این مذاهب بعد از این زمان اتفاق افتاد . محققان به دو موضوع مهم در این باره اشاره می کنند که به اختصار به توضیح آن می پردازیم.
1- نقل حدیث در زمان خلیفه دوم ( عمر) ممنوع شد و هیچ کس حق نداشت از پیامبر (ص) حدیث نقل کند و یا بنویسد و منتشر کند که در جای خود نیاز به بحث و تفسیر دارد . این ممنوعیت تا زمان عمر بن عبد العزیز که در سال 99 ه ق به خلافت رسید ادامه داشت و به دستور وی ممنوعیت نقل حدیث لغو شد .در این زمان دستیابی شیعیان به احادیث پیامبر ص و امامان با وجود امام معصوم در بینشان که احادیث و سنت پیامبر (ص) نسل به نسل منتقل شده بود بسیار آسان بود و بالعکس چون صحابه زمان پیامبر(ص) از دنیا رفته بودند و با توجه به ممنوعیت نقل حدیث نسل های بعدی هم به آن دسترسی نداشتند احادیث رسیده از زمان رسول خدا ص توسط غیر شیعیان بسیار اندک بود و بسیاری از احادیث هم جعلی بود که در زمان معاویه برای مبارزه با علویان جعل گردیده بود .
از این رو تنها منبع موثق امامان شیعه بودند و چون لغو ممنوعیت نقل حدیث در زمان امام باقر و امام صادق علیهما السلام انجام شد در اغلب کتب حدیث ما بیشترین احادیث را به نقل از این دو بزرگوار می بینیم و بیشترین احادیثی که مبنای مسائل و احکام فقهی می باشند از این دو امام بویژه امام صادق (ع) نقل شده است .
2- عامل دومی که به عامل اول برای به بار نشستن کامل کمک کرد ایجاد فضای سیاسی خاص در زمان امام صادق (ع) بود که به علت درگیری های بنی امیه و بنی عباس بر سر تصرف خلافت بوجود آمد و این زمان دقیقا مصادف شده بود با زمان امامت امام ششم ( 114 تا 148)
امام صادق علیه السلام از این فرصت به دست آمده نهایت استفاده را برای تبلیغ اسلام و بیان احکام فقهی اسلام با تشکیل کلاسهای درس که تعداد دانشجویان ایشان را در مدت امامتشان بالغ بر 4000 نفر
می دانند اقدام نمودند و حتی دو نفر از رؤسای مذاهب اهل تسنن یعنی
ابو حنیفه و مالک بن انس در نزد ایشان درس می خواندند ،و شافعی و احمدبن حنبل هم از شاگردان شاگردان ایشان محسوب می شوند .
لذا با توجه به مطالب فوق و اوج گسترش معارف اسلامی و فقه و احکام اسلام در زمان حضرت امام صادق (ع) ، مذهب شیعه بعدها عنوان مذهب جعفری نام گرفت .
شهادت آن حضرت بر همه جهانیان تسلیت باد.
@daneshjoodaneshgah🌺🌷🌹
يکی از منابع کهن در مقتل الحسين (ع) کتاب مقاتل الطالبيين ابو الفرج اصفهانی است. در اين کتاب او از روايات و سنت های مختلف مقتل الحسين استفاده کرده و از جمله از مقتل الحسين نصر بن مزاحم. هم ابو الفرج و هم نصر بن مزاحم زيدی مذهب بودند. متأسفانه تاکنون تصحيح دقيقی از کتاب مقاتل به دست داده نشده. نسخه ای از اين کتاب در کتابخانه مجلس هست که نسخه خوب و نسبتا قديمی است. نسخه ای هم يمنی در کتابخانه برلين هست که از سده هفتم قمری است و من قبلا آن را در کاتبان معرفی کردم. عکسی از هر دو نسخه دارم. اگر کسی علاقمند به تصحيح است پيام دهد (لطفا از طريق ايميل و نه از طريق کاتبان). آقای سبستين گونتر، استاد دانشگاه گوتينگن منابع مقاتل الطالبيين را در اثری ارزشمند شناسایی کرده. ترجمه کار ايشان به فارسی هم لازم است. ابوالفرج روايت مقتل را عموما از طريق نصر بن مزاحم (و او از عمر بن سعد و او از ابو مخنف)؛ مدائني از ابومخنف و همچنين روايت عمار الدهني از امام باقر (ع) نقل می کند.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
درباره اهمیت های کتاب نوادر راوندی و تحقیق آن:
بخش دوم کتاب النوادر راوندی شامل اختصاری از کتاب الجعفریات یا الاشعثیات منسوب به امام صادق علیه الصلاه والسلام است.
در مقدمه تحقیق این اثر که به همت فاضل محترم جناب آقای شیخ مهدی دلیری تنظیم شده نظریه حضرت استاد حضرت آیت الله سید احمد مددی در اتحاد کتاب الاشعثیات و کتاب السکونی از اصحاب امام صادق علیه السلام و از عامه که کتاب او در بین اصحاب از اهمیت زیادی برخوردار بوده و مرحوم کلینی در مواضع بسیار زیادی از آن نقل می کند، به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته شده.
و به طور خاص جالب است بدانید که اگر نصوص روایات کتاب اشعثیات در کتاب کافی و تهذیبین یافت شود همگی به روایت نوفلی عن السکونی است. انشا الله تمام بحث را از مقدمه اثر پیگیری کنید.
یکی از مواردی که سبب اهمیت این کتاب و به خصوص این اختصار است روایت کتاب جعفریات از ابوالرضا راوندی شیعی از ابوالمحاسن رویانی عامی است.
این امر زمانی مهم می آید که بدانیم کتاب جعفریاتی که منتشر شده و نسخه های آن در دسترسی داریم بعضا به روایت بعض مجاهیل عامه است.
نکته ی دیگر آنکه نسخه ای که سابق بر این از کتاب النوادر منتشر شده بود شامل شاید نیمی از کتاب باشد که در چاپ دوم محقق، کتاب را از منقولات مجلسی در بحار که در نسخه ها یافت نشده بود استدراک زده است. خوشبختانه نسخه ای که در تحقیق این کتاب استفاده شده دارای چند مزیت فوق العاده می باشد. 1- نسخه ای متعلق به عهد صفوی است. 2- تمام نسخه توسط صاحب کشف اللثام تصحیح شده است. 3- این نسخه از نسخه ای بسیار کهن و متعلق به عصر مولف کتابت شده است. 4- از همه مهمتر نسخه کامل و بدون نقص و افتادگی است.
جالب است بدانید که ما هیچ نسخه خوب کامل متقدم و کهن از الجعفریات نداریم و تمام نسخه های آن متعلق به قرن 13 هجری است، که اهمیت انتشار این اختصار را مزید بر فایده کرده است.
❌ اولین بازیگر قاچاق نسخ خطی
اولین کسی که در قاچاق نسخه های خطی دست دارد (و لازم هم نیست که از آن آگاه باشد)، مالک نسخه است. برخی اوقات مالک نسخه آماتور است و به صورت اتفاقی آنها را از خانواده اش به ارث برده، از کسی هدیه گرفته، در جایی یافته، یا در ازاء طلب خود از کسی گرفته است، و به ارزش آن آگاه نیست و می خواهد آن را به پول تبدیل کند. بنابراین، به اولین مرکز نیازمند این نسخه چون مسجد، کتابخانه مسجد، کتابخانه محله و به اولین کسی که خریدار باشد، نشان می دهد و می فروشد...
منبع: جعفری مذهب، محسن، «قاچاق نسخ خطی و بازیگران آن»، در: کتاب ماه کلیات، ش168، صص12-17
@Ketabpazhohi
اولین بازیگر قاچاق نسخ خطی
اولین کسی که در قاچاق نسخه های خطی دست دارد (و لازم هم نیست که از آن آگاه باشد)، مالک نسخه است. برخی اوقات مالک نسخه آماتور است و به صورت اتفاقی آنها را از خانواده اش به ارث برده، از کسی هدیه گرفته، در جایی یافته، یا در ازاء طلب خود از کسی گرفته است، و به ارزش آن آگاه نیست و می خواهد آن را به پول تبدیل کند. بنابراین، به اولین مرکز نیازمند این نسخه چون مسجد، کتابخانه مسجد، کتابخانه محله و به اولین کسی که خریدار باشد، نشان می دهد و می فروشد...
منبع: جعفری مذهب، محسن، «قاچاق نسخ خطی و بازیگران آن»، در: کتاب ماه کلیات، ش168، صص12-17
@almajlesilib
#معرفت امام زمان علیه السلام 🌹
4️⃣3️⃣ امام صادق علیه السلام هم امام زمانی بود!
امروز مصادف است با روز شهادت امام صادق علیه السلام،
به شهادت تاریخ، ایشان از آن دسته منتظرانی است که قبل از تولد امام زمان؛
بسیار انتظار ایشان را میکشید،
برای فرجشان دعا میکرد،
آرزوی خدمت به ایشان را داشت!
به این عناوین دقت کنید:
🔸تثبیت اصل مهدویت و ظهور امامی که جهان را پر از عدل و داد کند!
🔸انکار مهدی، انکار ذین و آیین رسول خداست!
🔸تاکید بر وقوع غیبت و این که این اتفاق حتمی است!
🔸این که دوران غیبت دوران امتحان سنگین شیعیان است!
🔸خواب مردم در زمان غیبت عمیق نیست!
🔸نهی از انکار غیبت!
🔸پایداری بر امامت و ولایت در دوران غیبت!
🔸تصریح به طولانی بودن زمان غیبت!
🔸انتظار در عصر غیبت!
🔸آرزوی همراهی و یاری امام زمان در دوران غیبت!
🔸و حدود بیست موضوع دیگر در بارهی امام زمان علیه السلام
در سخنان امام صادق علیه السلام و در روایات منسوب به ایشان به چشم میخورد!
و ایشان بود که به زراره آموخت؛ اگر زمان غیبت را درک کردی، این دعا را بخوان:
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْكَ
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَبِيَّكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَبِيَّكَ لَمْ أَعْرِفْهُ قَطُّ
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي.
@NikooSokhan
#غیبت #انتظار
Ayat Peyman:
📘 مغز متفکر جهان شیعه
🖌ذبیح الله منصوری
▪️مرکزمطالعات اسلامی استراسبورگ
این کتاب بنا به ادعا ذبیح الله منصوری کتابی است که توسط مرکزمطالعات اسلامی اَاستراسبورگ ولی این کتاب مانند تعداد دیگری از کتابهای زنده یاد ذبیح الله منصوری دارای» مستندات کافی نیست و نقدهای گسترده ای نسبت به این کتاب وارد میشود از «ارزشمندی از عقاید و دیدگاه های علمی امام صادق است که بیشتر این احادیث صحت دارند و با جست و جو در احادیث امام صادق میتوان به احادیث اصلی دست یافت که با علم امروز در انطباق هستند و مطالعه کتاب خالی از لطف نیست.
در كتاب «مغز متفكر جهان شيعه» كه در عجائب و غرائب از علوم حضرت امام جعفر صادق(ع) بيست و پنج تن از أعلام كنگره از مركز مطالعات اسلامى استراسبورگ گرد آورده اند، مترجم محترم آن در صدر كتاب چنين آورده است: چرا مذهب شيعه را جعفرى میخوانند؟ آنگاه در تفصيل آن گفته است: من مردى هستم مسلمان داراى مذهب اثنى عشرى ولى تا امروز نمیدانستم چرا مذهب شيعه را به اسم مذهب جعفرى خوانده اند. راجع به جعفر صادق امام ششم مذهب خود اطلاعى جز اين نداشتم كه او پسر امام محمدباقر (ع) است و پدر امام موسى كاظم عليه السلام. از تاريخ زندگى او به كلّى بى اطّلاع بودم و حدّاكثر میدانستم در كجا متولّد شد و در كجا زندگى را بدرود گفت. اما نمیدانستم: در دوره حيات چه گفت و چه كرد؟ و به طريق اولى نمیدانستم: چرا مذهب شيعه را به اسم جعفرى میخوانند؟ مگر امام اول ما، حضرت على بن أبى طالب (ع) نيست؟ و چرا مذهب ما را مذهب علوى نخوانده اند و مذهب جعفرى ناميده اند؟ وقتى كتاب «امام حسين و ايران» را در مجلّه خواندنيها مینوشتم و در قبال عظمت و خلوص فداكارى حسين بن على (ع ) سر تعظيم فرود می آوردم از خود میپرسيدم: آيا شايسته نبود به پاس فداكارى حسين بن على (ع) مذهب شيعه به اسم مذهب حسينى خوانده شود؟ تا اينكه رساله ای از انتشارات مركز مطالعات اسلامى در استراسبورگ به دستم رسيد كه راجع به امام جعفر صادق (ع) امام ششم ما بود، و بعد از خواندن آن رساله بر من معلوم شد: چرا بين أئمّه دوازده گانه ما حضرت امام جعفر صادق (ع)آن قدر برجسته شد كه نام او را روى مذهب شيعه نهادند و آن مذهب را جعفرى خواندند. ممكن است كه خواننده محترم به من بگويد كه نشناختن امام جعفر صادق از طرف تو، ناشى از قصور و كاهلى خودت مىباشد و اگر تو كتاب «بحار» تأليف مجلسى و كتاب «وفيات الاعيان» تأليف ابن خلّكان و كتاب «وافى» تأليف ملا محسن فيض و كتاب «كافى» تأليف كلينى و يا كتاب «ناسخ التواريخ» تأليف لسان الملك سپهر را مىخواندى امام ششم شيعيان را به خوبى مىشناختى! در جواب عرض مىكنم كه من بعضى از كتب را كه راجع به امام جعفر صادق نوشته شده خوانده ام و ديدم در اكثر آنها از اعجاز و مناقب امام ششم، صفحات زياد وجود دارد ولى ننوشته اند: چرا مذهب شيعه به اسم مذهب جعفرى خوانده می شود؟ ليكن رساله اى كه مركز مطالعات استراسبورگ منتشر كرده اين موضوع را براى من روشن و ديدگان نابيناى مرا بينا نمود و به همين جهت در صدد برآمدم آنچه را كه در همين رساله نوشته شده بسط بدهم و به قدر توانائى خود امام ششم را بر مبناى تاريخ به نسل جوان ايران بشناسانم. چون از علماى مذهبى گذشته تصوّر نمی کنم كسى از افراد عادى بداند كه امام جعفر صادق(ع) چگونه مذهب شيعه را از نابودى نجات داد، و به طور حتم اگر او نبود امروز مذهب شيعه يا لا أقلّ شيعه دوازده امامى و هفت امامى وجود نمی داشت. و حقّ شناسى نسبت به آن مرد بزرگ و دانشمند هم اقتضا دارد كه او را به كسانى كه وى را از نظر تاريخى و علمى و ايدئولوژى نمی شناسند بشناسانيم. اين بود گفتار مترجم محترم در عنوان كتاب وليكن وجه تسميه اى كه ما به لطف خداوندى و تأييد ايزدى در اينجا راجع به مذهب جعفرى ذكر نموده ايم بسى عالی تر و گرانسنگ تر از وجه تسميه اى است كه ايشان ذكر نموده اند. ما در اين كتاب مبيَّن ساختيم كه: حضرت امام جعفر صادق (ع) با عقل متين و تقواى رصين و دور انديشى كامل دست از خلافت ظاهريّه برداشت و مدت سى سال با دربدرى و خون جگرى، روح نبوّت و اساس ولايت و اصل حقيقت را كه از ميان برداشته شده بود، در تشيّع كه روح نبوّت و اساس قرآن است تركيز داد. او با مكتب خود، روح رسول الله را جان تازه بخشيد، او با دروس و تعليمات خود مبارزات مولاى متّقيان را حيات داد. او با دأب و دَيْدن خود قطرات خون اجدادش و جدّش سيّد الشّهداء را طراوت بخشيد.
🆔 @Archpoldeb
▪️لینک مستقیم فایل کتاب مغز متفکر شیعه
https://t.me/Archpoldeb/13863
آنچه بیشتر از اطلاع رسانی لازم است رعایت اصول اخلاقی است. دو نمونه را خدمتتان عرض کنم، شما حدیث مفصل بخوانید از این مجمل.
1. دو سال پیش از طرف مؤسسه ای برای تصحیح یکی از آثار مرحوم سید نعمت الله جزائری با من تماس گرفتند. من آن ایام مشغول کاری بودم و گفتم تا شش ماه آینده وقت انجام این کار را ندارم. در این مدت اگر کسی را پیدا کردید که هیچ و الا شش هفت ماه دیگر در خدمتم. هنوز دو هفته نگذشته بود که دیدم آن کتاب چاپ شده (با تصحیح و تحقیق نه چندان قابل قبول). وقتی به مسؤولان آن مؤسسه گفتم که ماجرای این کتاب چیست، گفتند: همان وقت که با شما تماس گرفتیم با این آقا (که حالا این کتاب را چاپ کرده) هم تماس گرفتیم و به ایشان گفتیم گویا شما مشغول تصحیح این کتاب هستید؟ ایشان در جواب گفتند نه، من کاری نکرده ام، شما با هر کسی که می خواهید قرارداد ببندید!
2. شش سال پیش قصد داشتم کتاب نسبتا مفصلی را تصحیح کنم. مقدمات کار را فراهم کردم. حدود دویست صفحه از متن تایپ شده را هم با نسخه اول مقابله کردم. همان ایام، باد خبر کار مرا به گوش کسی رساند. ایشان پیام دادند که من این کتاب را تصحیح کرده ام و مشغول تهیه مقدمات چاپم، شما کار تکراری نکنید. من هم از ایشان تشکر کردم که جلوی ضرر معتنا به مرا گرفتند. غافل از این که ایشان هیچ کاری برای تصحیح این کتاب انجام نداده اند، بلکه قصد دارند در آینده شروع به تصحیح این کتاب کنند، اما برای این که کس دیگری سراغ این کتاب نرود همه جا شایع کرده اند که من تصحیح این کتاب را تمام کرده ام. پس از گذشت شش سال، هنوز یک صفحه از این کتاب چاپ نشده است!
حضرت آقای متقی، با این جماعت بی اخلاق چه می شود کرد؟ بی اخلاقی درد بی درمان است، با اطلاع رسانی هم مشکلی حل نمی شود، بلکه چه بسا (مانند مورد دومی که گفتم) مشکل دیگری درست کند.
آنچه بیشتر از اطلاع رسانی لازم است رعایت اصول اخلاقی است. دو نمونه را خدمتتان عرض کنم، شما حدیث مفصل بخوانید از این مجمل.
1. دو سال پیش از طرف مؤسسه ای برای تصحیح یکی از آثار مرحوم سید نعمت الله جزائری با من تماس گرفتند. من آن ایام مشغول کاری بودم و گفتم تا شش ماه آینده وقت انجام این کار را ندارم. در این مدت اگر کسی را پیدا کردید که هیچ و الا شش هفت ماه دیگر در خدمتم. هنوز دو هفته نگذشته بود که دیدم آن کتاب چاپ شده (با تصحیح و تحقیق نه چندان قابل قبول). وقتی به مسؤولان آن مؤسسه گفتم که ماجرای این کتاب چیست، گفتند: همان وقت که با شما تماس گرفتیم با این آقا (که حالا این کتاب را چاپ کرده) هم تماس گرفتیم و به ایشان گفتیم گویا شما مشغول تصحیح این کتاب هستید؟ ایشان در جواب گفتند نه، من کاری نکرده ام، شما با هر کسی که می خواهید قرارداد ببندید!
2. شش سال پیش قصد داشتم کتاب نسبتا مفصلی را تصحیح کنم. مقدمات کار را فراهم کردم. حدود دویست صفحه از متن تایپ شده را هم با نسخه اول مقابله کردم. همان ایام، باد خبر کار مرا به گوش کسی رساند. ایشان پیام دادند که من این کتاب را تصحیح کرده ام و مشغول تهیه مقدمات چاپم، شما کار تکراری نکنید. من هم از ایشان تشکر کردم که جلوی ضرر معتنا به مرا گرفتند. غافل از این که ایشان هیچ کاری برای تصحیح این کتاب انجام نداده اند، بلکه قصد دارند در آینده شروع به تصحیح این کتاب کنند، اما برای این که کس دیگری سراغ این کتاب نرود همه جا شایع کرده اند که من تصحیح این کتاب را تمام کرده ام. پس از گذشت شش سال، هنوز یک صفحه از این کتاب چاپ نشده است!
حضرت آقای متقی، با این جماعت بی اخلاق چه می شود کرد؟ بی اخلاقی درد بی درمان است، با اطلاع رسانی هم مشکلی حل نمی شود، بلکه چه بسا (مانند مورد دومی که گفتم) مشکل دیگری درست کند.
فرازی از کتاب
ترجمه «کشف الریبة عن احکام الغیبة و النمیمة»
شهید ثانی
مترجم: سید محمدعلی شهرستانی
و از بدترین انواع غیبت، غیبت کسانی است که خود را از اهل علم میپندارند و هیچ عملی از ایشان خالی از ریا نیست و ایشان مطلب را میفهمانند بر طریقه اهل صلاح و تقوی، تا آنکه بفهمانند به مردم که از اهل غیبت نیستند و مقصود خود را هم فهمانیده باشند، و از غایت جهل و نادانی ندانند که دو فاحشه را مرتکب شدهاند یکی ریا و یکی غیبت؛ مثل اینکه چون نام کسی در نزد او برده شود گوید: حمد خدای را که مرا مبتلا نکرده است به حب ریاست یا به محبت دنیا! یا فلان حالت را به من نداده است! یا بگوید: پناه میبرم به خدا از بیحیایی یا از بیتوفیقی! یا بگوید: از خدا سؤال میکنم که مرا از فلان کار نگاه دارد!بلکه مجرد حمد نمودن بر صفت خوبی که بداند خلاف آن را در آن شخصی که نام او برده شده است غیبت است به لفظ دعا و شیوه اهل صلاح! و مقصودش آن است که اورا غیبت کند به نحوی که مشتمل است بر غیبت و ریا و ادعا پاکی از صفات رذیله و همین سبب افتادن در غیبت بلکه اشد از آن میشود.
و از آن جمله است که چون خواهد کسی را غیبت کند اول او را مدح میکند و گوید فلانی چقدر حال خوشی داشت و در عبادات ابدا تقصیری نمیکرد ولی قدری سست شده است و مبتلا شده است به بلایی که تمام ماها مبتلا هستیم به آن، و آن کمی صبر است که نمیتوانیم صبر کنیم در مصائب و بلیات؛ پس این شخص اول خود را مذمت میکند و مقصودش آن است که دیگری را مذمت کند و خود را هم شبیه میکند به صلحا در مذمت کردن نفس خود. پس چنین کسی سه کبیره را مرتکب شده است غیبت و ریا و تزکیه نفس و گمانش آن است که از زمره صلحا است که خود را از غیبت نگاه میدارند و شیطان چنین بازی میکند با جاهلانی که مشغول به علم و عمل میشوند پیش از آنکه راه آن را متقن و محکم نمایند. پس ایشان را به دام میاندازد و عمل ایشان را به مکائد خود حبط میکند و بر ایشان میخندد و ایشان را استهزا میکند و از آن جمله آن است که عیب کسی را ذکر میکند و چون ببیند که بعضی از حاضرین ملتفت او نیست از روی تعجب میگوید سبحان الله خیلی عجب است این امر تا آنکه کسی که ملتفت نیست ملتفت شود به او و بفهمد چه میگوید. پس ذکر خدا را بر زبان جاری میکند تا خباثت خود را تمام کند و باطل خود را به انجام رساند و منت بر خدا میکند از روی نادانی و غرور خود و از آن جمله آن است که میگوید بر فلانی چنین امری واقع شده و مبتلا به چنین کاری شده است یا میگوید که از فلان رفیق یا دوست ما چنین امری صادر شده است خدا ما و او را بیامرزد و از گناه ما و او بگذرد؛ پس چنین مینماید که دعا میکند برای او و اظهار تألّم مینماید و ادعای رفاقت و دوستی او میکند و خداوند عالم است بر خبث سریره و فساد نیت او، و از نادانی خود غافل است از اینکه مرتکب شده است امری را که اعظم است از غیبت جهال که آشکارا غیبت کنند.
https://t.me/nosakh_shii/1207
.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com