سپاسگزارم، البته ذهبیه نسبتش به حضرت (ع) محل بحث است، میدانید اخیرا هم دکتر هادی نصیری رساله دکتری خوبی درباره عدم انتساب آن به حضرت همراه دلایل متقن درون متنی، بخصوص در قالب تطبیق با متون یونانی، ارائه نمودند که قابل مطالعه است و روی این اساس، انتساب آن اثر را به حضرت مشکوک نموده است، مضافا بر آنکه، از قدیم بحثهایی میان علما در نسبت این اثر و روای آن مطرح بوده است
ناخوانا بودن با اخلاق کرامت انسانی دال بر ذاتی بودن قبح ان جیز نیست بعلاوه ایشان گفته اند با اقتضای روشنفکرانه و این یعنی در یک فضای خاص -واما نسبت به بازتاب منفی عمل باید بگویم بنده بهیچوجه قائل به منفی بودن این عمل نخواهم بود چرا که به نظر اوج تواضع را در قالب عمل منعکس را میکند-واما دلیل بر عدم ذاتی بودن حسن و قبح ان همین اختلاف نظر بین خود ما چند نفراست در صورتی که هیچکداممان نسبت به قبح دروغ تردید نمی کنیم
رساله رد سهو النبی از شیخ مفید و یا شریف مرتضی؟
رساله رد سهو النبی که علامه مجلسی و شیخ علی صاحب حاشیه در آثارشان نقل کرده اند با وجود آنکه احتمال داده شده تألیفی از شیخ مفید باشد از او نباید باشد. استاد سید محمد رضا جلالی این اثر را بدون تردید در انتساب آن به شیخ مفید منتشر کرد اما به نظر من این اثر نمی تواند از او باشد. نوع تعابیرش نسبت به شیخ صدوق به قدری تند است که بسیار بعید است آن را شیخ مفید که از روایان شیخ صدوق بود نوشته باشد. نویسنده در این رساله تندترین عبارات ممکن را درباره شیخ صدوق به کار برده و معلوم است هیچ ارادتی به او ندارد. این رساله را به شریف مرتضی هم نسبت داده اند. درست است که چنین رساله ای از مرتضی گواهی نشده (چه ذیل این عنوان و چه ذیل عنوان دیگر آن: جواب اهل الحائر) اما خوب چنین عناوینی به شیخ مفید هم نسبت داده نشده است. تعابیر تند کتاب نسبت به شیخ صدوق با روحیه و دیدگاههای کلامی شریف مرتضی موافق است. او در جاهای دیگر هم انتقادات سختی از قمیان کرده است. از دیگر سو در این رساله قلم و نفس شریف مرتضی کاملا واضح است و اگر کسی با نوشته های او آشنا باشد تردیدی در درستی انتساب نمی کند. خاصه که هم از موضعی کلامی به این بحث پرداخته و هم موضع رساله نسبت به خبر واحد همانی است که در آثار شریف مرتضی می بینیم. این موضع با موضع شیخ مفید تفاوت هایی دارد و خواننده این متن اگر هر دو موضع را بشناسد تردید نمی کند که رساله از شیخ مفید نیست. در آغاز رساله هم نویسنده از شیخ صدوق نه به عنوان شیخ خود بلکه ظاهرا به عنوان شیخِ شخص پرسش کننده ای که از حائر بدو نوشته یاد می کند و این نشان می دهد که رساله نمی تواند از شیخ مفید باشد. مانا که سائل خود از شاگردان شیخ صدوق بوده.
با وجود آنکه این رساله از شریف مرتضی است اما نباید آن را بخشی از المسائل الرملیات مرتضی دانست که یکی از مسائل آن در موضوع عصمت رسول از سهو بوده است. آن مسئله بخشی از مسائل رملیات بوده در حالی که رساله ما معلوم است که رساله ای است مستقل. با همین استدلال نباید این رساله را بخشی از اجوبه مسائل حائریات ابو یعلی جعفری دانست. مرحوم آقا بزرگ طهراني در الذریعه (ج ۵ ص ۱۷۶) با توجه به عبارتی از شریف مرتضی در تنزیه الانبیاء رد انتساب این رساله به شریف مرتضی را قابل بحث می داند. این در حالی است که نظر شریف مرتضی در آن کتاب درباره سهو در زمینه احکام شرعی مانند نماز نیست. موضع رساله کاملا با مواضع کلامی مرتضی سازگار است.
هرچه هست باید به کلی انتساب این رساله را به شیخ مفید مردود دانست. این رساله به احتمال زياد از شریف مرتضی است.
اما مشکل اصفهان ما و نسبت دادن بخل به مردمان آن قدیمی است. در این گزارش جغرافی آمده است که مردم آنجا را به بخل نسبت کرده اند!! و بعد هم افزوده است: در آنجا مسجدی است هر کس که در آن مسجد سوگند به دروغ خورد عضوی از اعضای او خلل پیدا کند.
شیوه نادرست اهدای جایزه جهانی کتاب سال در ایران
برای انتخاب کتاب سال ظاهرا شیوه غلطی در ایران رایج است. تعدادی کتاب نخست انتخاب می شود و نظر عده ای را درباره آن کتاب ها جویا می شوند و بعد بر اساس نمره هایی که هر کدام کسب می کنند در نهایت کتاب هایی را بر می گزینند. من اطلاع دقیقی از شیوه کار ندارم اما ظاهر امر چنین می گوید. این شیوه نادرست است. دلیلش هم این است که آقایان متصدی این کار بنا را بر این گذاشته اند که کتاب های منتشره در هر سال را سال بعد برای ارزیابی انتخاب کنند و جایزه دهند. این شیوه کاملا غلط است. در فضای آکادمیک معمولا سه تا چهار سال طول می کشد تا یک کتاب توسط متخصصان هر رشته مورد ارزیابی قرار گیرد و به تدریج ریویوها و ارزیابی های علمی درباره آنها در مجلات آکادمیک منتشر شود. ارزیابی های مربوط به کتاب سال باید مبتنی باشد بر این ریویوهای علمی که پیشتر در مجلات علمی منتشر شده. به دیگر سخن باید تعلق جایزه ای به یک کتاب با توجه به این روند آکادمیک صورت گیرد. وقتی چند متخصص با امضای روشن و آشکار و با انتشار نقدهایی علمی در مجلات تخصصی کتابی را ارزیابی می کنند آنگاه می توان درباره جایگاه آن کتاب در یک سنت علمی خاص و صلاحیت تعلق جایزه ای به آن داوری کرد. این روند دست کم سه سال به طول می انجامد. امیدوارم این سخن مشفقانه مورد توجه قرار گیرد.
رساله رد سهو النبی از شیخ مفید و یا شریف مرتضی؟
رساله رد سهو النبی که علامه مجلسی و شیخ علی صاحب حاشیه در آثارشان نقل کرده اند با وجود آنکه احتمال داده شده تألیفی از شیخ مفید باشد از او نباید باشد. استاد سید محمد رضا جلالی این اثر را بدون تردید در انتساب آن به شیخ مفید منتشر کرد اما به نظر من این اثر نمی تواند از او باشد. نوع تعابیرش نسبت به شیخ صدوق به قدری تند است که بسیار بعید است آن را شیخ مفید که از روایان شیخ صدوق بود نوشته باشد. نویسنده در این رساله تندترین عبارات ممکن را درباره شیخ صدوق به کار برده و معلوم است هیچ ارادتی به او ندارد. این رساله را به شریف مرتضی هم نسبت داده اند. درست است که چنین رساله ای از مرتضی گواهی نشده (چه ذیل این عنوان و چه ذیل عنوان دیگر آن: جواب اهل الحائر) اما خوب چنین عناوینی به شیخ مفید هم نسبت داده نشده است. تعابیر تند کتاب نسبت به شیخ صدوق با روحیه و دیدگاههای کلامی شریف مرتضی موافق است. او در جاهای دیگر هم انتقادات سختی از قمیان کرده است. از دیگر سو در این رساله قلم و نفس شریف مرتضی کاملا واضح است و اگر کسی با نوشته های او آشنا باشد تردیدی در درستی انتساب نمی کند. خاصه که هم از موضعی کلامی به این بحث پرداخته و هم موضع رساله نسبت به خبر واحد همانی است که در آثار شریف مرتضی می بینیم. این موضع با موضع شیخ مفید تفاوت هایی دارد و خواننده این متن اگر هر دو موضع را بشناسد تردید نمی کند که رساله از شیخ مفید نیست. در آغاز رساله هم نویسنده از شیخ صدوق نه به عنوان شیخ خود بلکه ظاهرا به عنوان شیخ سائل که از حائر بدو نوشته یاد می کند و این نشان می دهد که رساله نمی تواند از شیخ مفید باشد. مانا که سائل خود از شاگردان شیخ صدوق بوده.
با وجود آنکه این رساله از شریف مرتضی است اما نباید آن را بخشی از المسائل الرملیات مرتضی دانست که یکی از مسائل آن در موضوع عصمت رسول از سهو بوده است. آن مسئله بخشی از مسائل رملیات بوده در حالی که رساله ما رساله ای است مستقل. با همین استدلال نباید این رساله را بخشی از اجوبه مسائل حائریات ابو یعلی جعفری دانست. آقا بزرگ در الذریعه (ج ۵ ص ۱۷۶) با توجه به عبارتی از شریف مرتضی در تنزیه الانبیاء رد انتساب این رساله به شریف مرتضی را قابل بحث می داند. این در حالی است که نظر شریف مرتضی در آن کتاب درباره سهو در زمینه احکام شرعی مانند نماز نیست. موضع رساله کاملا با مواضع کلامی مرتضی سازگار است.
هرچه هست باید به کلی انتساب این رساله را به شیخ مفید مردود دانست. این رساله از شریف مرتضی است.
رساله رد سهو النبی از شیخ مفید و یا شریف مرتضی؟
رساله رد سهو النبی که علامه مجلسی و شیخ علی صاحب حاشیه در آثارشان نقل کرده اند با وجود آنکه احتمال داده شده تألیفی از شیخ مفید باشد از او نباید باشد. استاد سید محمد رضا جلالی این اثر را بدون تردید در انتساب آن به شیخ مفید منتشر کرد اما به نظر من این اثر نمی تواند از او باشد. نوع تعابیرش نسبت به شیخ صدوق به قدری تند است که بسیار بعید است آن را شیخ مفید که از روایان شیخ صدوق بود نوشته باشد. نویسنده در این رساله تندترین عبارات ممکن را درباره شیخ صدوق به کار برده و معلوم است هیچ ارادتی به او ندارد. این رساله را به شریف مرتضی هم نسبت داده اند. درست است که چنین رساله ای از مرتضی گواهی نشده (چه ذیل این عنوان و چه ذیل عنوان دیگر آن: جواب اهل الحائر) اما خوب چنین عناوینی به شیخ مفید هم نسبت داده نشده است. تعابیر تند کتاب نسبت به شیخ صدوق با روحیه و دیدگاههای کلامی شریف مرتضی موافق است. او در جاهای دیگر هم انتقادات سختی از قمیان کرده است. از دیگر سو در این رساله قلم و نفس شریف مرتضی کاملا واضح است و اگر کسی با نوشته های او آشنا باشد تردیدی در درستی انتساب نمی کند. خاصه که هم از موضعی کلامی به این بحث پرداخته و هم موضع رساله نسبت به خبر واحد همانی است که در آثار شریف مرتضی می بینیم. این موضع با موضع شیخ مفید تفاوت هایی دارد و خواننده این متن اگر هر دو موضع را بشناسد تردید نمی کند که رساله از شیخ مفید نیست. در آغاز رساله هم نویسنده از شیخ صدوق نه به عنوان شیخ خود بلکه ظاهرا به عنوان شیخِ شخص پرسش کننده ای که از حائر بدو نوشته یاد می کند و این نشان می دهد که رساله نمی تواند از شیخ مفید باشد. مانا که سائل خود از شاگردان شیخ صدوق بوده.
با وجود آنکه این رساله از شریف مرتضی است اما نباید آن را بخشی از المسائل الرملیات مرتضی دانست که یکی از مسائل آن در موضوع عصمت رسول از سهو بوده است. آن مسئله بخشی از مسائل رملیات بوده در حالی که رساله ما معلوم است که رساله ای است مستقل. با همین استدلال نباید این رساله را بخشی از اجوبه مسائل حائریات ابو یعلی جعفری دانست. مرحوم آقا بزرگ طهراني در الذریعه (ج ۵ ص ۱۷۶) با توجه به عبارتی از شریف مرتضی در تنزیه الانبیاء رد انتساب این رساله به شریف مرتضی را قابل بحث می داند. این در حالی است که نظر شریف مرتضی در آن کتاب درباره سهو در زمینه احکام شرعی مانند نماز نیست. موضع رساله کاملا با مواضع کلامی مرتضی سازگار است.
هرچه هست باید به کلی انتساب این رساله را به شیخ مفید مردود دانست. این رساله به احتمال زياد از شریف مرتضی است.
🏴 احکام عزاداری 🏴
📥 سوال:
قمه زدن چه حکمی دارد؟
📤 پاسخ:
✍️ امام خمینی:
در شرایط و اوضاع کنونی از قمه زدن خودداری شود.
✍️ آیت الله خامنه ای:
قمه زنى علاوه بر اینكه از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمی شود و سابقهاى در عصر ائمه «علیهم السلام» و زمانهاى بعد از آن ندارد و تأییدى هم به شكل خاص یا عام از معصوم «علیه السلام» در مورد آن نرسیده است، در زمان حاضر موجب وهن و بدنام شدن مذهب میشود بنابراین در هیچ حالتى جایز نیست. (رساله اجوبه، سوال 1461)
✍️ آیت الله مکارم شیرازی:
قمه زنی قطعا حرام است و باید از انجام اعمالی که موجب وهن مذهب و یا آسیب به بدن می شود اجتناب کرد.
✍️ آیت الله سیستانی:
باید از کارهایی که عزاداری را خدشه دار می کند اجتناب شود.
✍️ آیت الله وحید:
باید از کارهایی که موجب وهن دین و مذهب میشود اجتناب کرد.
✍️ آیت الله خویی:
اگر موجب ضرر قابل توجهی گردد یا اینکه موجب هتک و توهین گردد، جایز نیست.
✍️ آیت الله فاضل لنکرانی:
توجه به گرایشی كه نسبت به اسلام و تشیع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در اكثر نقاط جهان پیدا شده است و ایران اسلامی به عنوان ام القرای جهان اسلام، شناخته میشود و اعمال و رفتار ملت ایران به عنوان الگو و بیانگر اسلام، مطرح است، لازم است در رابطه با مسائل سوگواری و عزاداری سالار شهیدان، حضرت امام حسین ـ علیه السلام ـ به گونهای عمل شود، كه موجب گرایش بیشتر و علاقهمندی شدیدتر به آن حضرت و هدف مقدس وی گردد. پیداست در این شرایط، مسئله قمه زدن نه تنها چنین نقشی ندارد، بلكه به علت عدم قابلیت پذیرش، و نداشتن هیچ گونه توجیه قابل فهم مخالفین، نتیجه سوء بر آن مترتب خواهد شد. لذا لازم است، شیعیان علاقهمند به مكتب امام حسین ـ علیه السلام ـ از آن خودداری نمایند؛ و چنان چه در این مورد، نذری وجود داشته باشد؛ نذر واجد شرایط صحت و انعقاد نیست.
✍️ آیة الله جوادی آملی:
چیزی که مایه وهن اسلام و پایه هتک حرمت عزاداری است جایز نیست، انتظار می رود از قمه زنی و مانند آن پرهیز شود.
✍️ آیت الله بهجت:
ازهرعملی كه باعث وهن به تشیع می شود باید پرهیز نمود.
✍️ آیت الله نوری همدانی:
قمه زدن اشکال دارد. عزاداران محترم و متعهد به جای این که قمه را بر فرق خود بکوبند در فکر آن باشند قمه را بر سر دشمنان اسلام که اراضی آنان را اشغال و در فکر تضعیف آنان می باشند و منابع آنان را غارت و بالاخره هر روزی با ترفند جدیدی حیات اسلامی آنها را به مخاطره می اندازند بکوبند. خداوند توفیق بیشتر برای پیمودن این راه به همهی مسلمانان عنایت بفرماید.
✍️آیة الله مظاهری اصفهانی:
قمه زدن و مانند آن جائز نیست.
✍️ آیة الله سید كاظم حائری:
خرافاتی مانند قمه زنی، موجب بدنامی اسلام و تشیع است.
📚 منبع: بخش احکام اسلامی تبیان
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
رنگ در بررسی امثال این عمامه نمی تواند ملاک باشد چون باید تاثیر عوامل محیطی و گذشت زمان را در نظر گرفت، که ممکن است، رنگ در طول زمان آن از بین برود، اما فرمایش جناب عالی هم درسته، جامه امامان شیعه ویژگی ها ومشخصات خاص خود را دارد که شما از بنده بهتر می دانید، در کل باید این عمامه را از منظر نمادشناسی، تاریخی و ... بررسی کرد، آنچه مشخص است، آن که انتساب این عمامه به حضرت علی (ع) صحیح نیست، اما هدف از انتساب این عمامه به علی (ع) مهم تر به نظر می رسد.
بسياري از مظاهر گونا گون کنوني در عزاداري ابا عبدالله، در دوران حضرات معصومين مرسوم نبوده است. (خروج دسته جات عزاداري، شبيه و تعزيه، سينه زني گروهي ريتميک، هروله دسته طويرج و مشابه آن، استفاده از ادوات موسيقي طبل و سنج و دمام و ني و قره ني و ارگ و ...، جلسه شيرخوارگان حسيني، مقتل خواني از روي متون مکتوب،عَلَم گرداني و نخل گرداني و سنگ زني و چوب بازي و حرکات موزون مرسوم در بين جنوبيان و برافراشتن پرچمها و تراکتها و اخذ اجرت بر گرياندن و مرثيه خواني و و و)
کلي استحباب عزاداري و در پاره اي موارد وجوب آن ثابت و مجمع عليه است. مصاديق عرفي آن تا زمانيکه خلاف بين و صريح شرع نباشد و در زمره مباحات قرار گيرد، از آنجا که در مسير احياء سنن الهي و تعظيم شعائر واقع ميشود، از اباحه به استحباب (و در برخي موارد به وجوب) تغيير مي کند. بله اگر امري حرام بيّن باشد ارتکاب آن جايز نيست. در مورد قمه زني هم هيچ يک از مراجع، تأکيد مي کنم هيچ يک از مراجع قائل به حرمت آن به طور مطلق نشده اند. آنکه تحريم کرده حکم را منوط به اضرار به نفس يا وهن مذهب کرده، که اگر اين دو يا يکي از آنها حاصل شود حرام است و الا فلا. اينکه برخي اصرار دارند اين دو امر در قمه زني محقق مي شود مختلف فيه است و وفاقي بر آن نيست. به فرض هم اگر بزرگواري به تلازم آن دو امر (وهن و اضرار) با قمه زني معتقد بود از مقوله تشخيص در موضوعات است و بر مکلف تبعيت از اين تشخيص شرعا واجب نيست. اگر يقين به آن پيدا کرد فبها و الا اتباع از تشخيص موضوع توسط مرجع ضرورتي ندارد. البته پي گيري خاص و گسترش عمده اي هم در باب آن ديده نمي شود. بحمد الله همه تريبونها بر نفي و طرد آن اتفاق دارند.
پس تحريم قمه زني به صورت مطلق، قائل ندارد، اگر ملازم با وهن يا اضرار به نفس شد حرام است و اين دو ملزوم در هر يک از انواع عزاداري که حاصل شود حتی در روضه خواني و بکاء، باز هم باعث تحريم خواهد بود. اختصاصي به قمه زني ندارد.
اين هم که بنده و جنابعالي علت انجام اين عمل را نمي فهميم، مثل خيلي از امور ديگر که نمي دانيم و نمي فهميم. عدم فهم ما باعث اثبات يا نفي امري و يا صدور حکم شرعي بر آن نمي شود.
حمله معاندين در کانادا به قمه زني نبوده، بلکه به مراسم عزاداري حمله ور شده اند و همان مراسم بي قمه را داعشي ناميده اند. چطور است مطلق عزاداري را تعطيل کنيم تا داعشي جلوه نکنيم. بقيه سخنان که ملاک حال است و فرزند زمان خويشتن باش و ...، در عين حالي که درست است، ربطي به بحث متنازع فيه ندارد و مصادره به مطلوب است. مدافعين تطبير هم مدعيند به دليل شرايط زمانه و اوضاع کنوني بر آن امر اصرار دارند.
⚡️آثار قمه زنی در جهان
فاوستو زونارو/1909ایتالیایی/
متخصص نقاشی عثمانیها
در استانبول بود که قمه زنی را دیدگفت:کاش میشد آن مردی راکه اینطور برایش عزاداری میکنند ملاقات میکردم.
آنگاه این نقاشی را کشید
اولا: عدم حمایت قمه زن ها از ایشان دلیل رد قمه زنی نیست
ثانیا: سند و مستند و اعتبار این داستان ها هم باید ثابت شود ثانیا
ثالثا: کسی نمی تواند قسم حضرت عباس بخورد که در میان شهدای جنگ ایران و استعمار روس و انگلیس؛ قمه زن ها نبوده اند
رابعا: اگر "قمه زنی" در این داستان محور است، چرا آنها که قمه نمی زدند از این شیخ حمایت نکردند؟؟؟
با سلام و عرض ادب و تسلیت شهادت حضرت امام سجاد علیه السلام، حالا صرف نظر از اینکه این انتساب قول به حضرت ایشان درست بوده است یا نه سوال این است که آیا آنها که در شیوه های عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به تطبیر و یا قمه زنی جایگاهی بس ویژه قائل هستند بفرمایند کدامیک از ائمه معصومین علیهم السلام و یا از اصحاب مورد تایید آن حضرات بعد از فاجعه بی مانند تاریخ در روز عاشورا و یا از مراجع عظام تقلید در دوره غیبت کبری خودشان دست به این شیوه عزاداری زده اند؟ در حالی که در تاریخ شواهد متعددی داریم که خود ائمه معصومین علیهم السلام و اصحاب کبارشان و علماء بزرگ شیعه در سایر شیوه های عزاداری سید و سالار شهیدان شرکت می جسته اند.
خوب اگر ایشان انجام نداده اند اما در دوره های بعدی در دوران غیبت کبری به شیوه های فوق اشراف داشته اما متعرض آن شیوه ها نگردیده اند اما در مورد قمه زنی از زمانی که پیدا شده است نظر مساعدی نداشته اند. فقط به چند نفر انتساب تایید داده اند که آن هم همیشه با تثبیت و تکذیب همراه بوده است و حتی در صورت درست بودن انتساب خودشان هم نسبت به این عمل مبادرت نورزیده اند اما در مورد سینه زنی حکایت مرحوم سید بحرالعلوم و سینه زنی ایشان همراه دسته طویرج و مشاهده ایشان مشهور و معلوم است.
چه کسی از زمان پیدایش قمه زنی نسبت به آن نظر مساعد نداشته است؟
جنابتان که به داستان سید بحر العلوم استناد میکنید؛ لابد می دانید که هر سال امام زمان علیه السلام در روز عاشورا و در میان همان دسته طویریج، مراسم قمه زنی را هم مشاهده می کنند.
رساله رد سهو النبی از شیخ مفید و یا شریف مرتضی؟
رساله رد سهو النبی که علامه مجلسی و شیخ علی صاحب حاشیه در آثارشان نقل کرده اند با وجود آنکه احتمال داده شده تألیفی از شیخ مفید باشد از او نباید باشد. استاد سید محمد رضا جلالی این اثر را بدون تردید در انتساب آن به شیخ مفید منتشر کرد اما به نظر من این اثر نمی تواند از او باشد. نوع تعابیرش نسبت به شیخ صدوق به قدری تند است که بسیار بعید است آن را شیخ مفید که از روایان شیخ صدوق بود نوشته باشد. نویسنده در این رساله تندترین عبارات ممکن را درباره شیخ صدوق به کار برده و معلوم است هیچ ارادتی به او ندارد. این رساله را به شریف مرتضی هم نسبت داده اند. درست است که چنین رساله ای از مرتضی گواهی نشده (چه ذیل این عنوان و چه ذیل عنوان دیگر آن: جواب اهل الحائر) اما خوب چنین عناوینی به شیخ مفید هم نسبت داده نشده است. تعابیر تند کتاب نسبت به شیخ صدوق با روحیه و دیدگاههای کلامی شریف مرتضی موافق است. او در جاهای دیگر هم انتقادات سختی از قمیان کرده است. از دیگر سو در این رساله قلم و نفس شریف مرتضی کاملا واضح است و اگر کسی با نوشته های او آشنا باشد تردیدی در درستی انتساب نمی کند. خاصه که هم از موضعی کلامی به این بحث پرداخته و هم موضع رساله نسبت به خبر واحد همانی است که در آثار شریف مرتضی می بینیم. این موضع با موضع شیخ مفید تفاوت هایی دارد و خواننده این متن اگر هر دو موضع را بشناسد تردید نمی کند که رساله از شیخ مفید نیست. در آغاز رساله هم نویسنده از شیخ صدوق نه به عنوان شیخ خود بلکه به عنوان شیخ سائل که از حائر بدو نوشته یاد می کند و این نشان می دهد که رساله نمی تواند از شیخ مفید باشد. مانا که سائل خود از شاگردان شیخ صدوق بوده.
با وجود آنکه این رساله از شریف مرتضی است اما نباید آن را بخشی از المسائل الرملیات مرتضی دانست که یکی از مسائل آن در موضوع عصمت رسول از سهو بوده است. آن مسئله بخشی از مسائل رملیات بوده در حالی که رساله ما رساله ای است مستقل. با همین استدلال نباید این رساله را بخشی از اجوبه مسائل حائریات ابو یعلی جعفری دانست. آقا بزرگ در الذریعه (ج ۵ ص ۱۷۶) با توجه به عبارتی از شریف مرتضی در تنزیه الانبیاء رد انتساب این رساله به شریف مرتضی را قابل بحث می داند. این در حالی است که نظر شریف مرتضی در آن کتاب درباره سهو در زمینه احکام شرعی مانند نماز نیست. موضع رساله کاملا با مواضع کلامی مرتضی سازگار است.
هرچه هست باید به کلی انتساب این رساله را به شیخ مفید مردود دانست. این رساله از شریف مرتضی است.
نکتۀ دیگری هم در این میان سهیم است، و آن اینکه اگر شخصیت هایی به چند موطن منتسب باشند، چرا انتسابشان به یک موطن شهرت بیشتری یافته است ؟! نمی توان پاسخ این سؤال را فقط در حسّ مصادره یا وطن-پرستیِ تراجم-نگاران خلاصه کرد، بلکه باید در بررسی های تاریخی، میزان تأثیر گذاری های علمی و فرهنگی و تمدنی آنها را در همۀ آن مناطق نیز دید و با هم مقایسه کرد، چرا که این تأثیرگذاری ها گاهی در یک منطقه آن چنان غلبه داشته که همان غلبه ، موجب ایجاد آن انتساب مشهور شده و تراجم-نگاران هم از این روی، این انتساب مشهور را روایت کرده اند. البته شاید کسانی هم بودند که به جهت الفت و عُلقه به مکانی خاص، افرادی را تنها به همان مکان نسبت داده باشند، اما اینها در مقایسه با ملاک های اصلیِ شهرتِ انتساب (که عرض شد) ناچیز است.
🔸تذکر: در مقابل فتاوی بزرگانی چون آیات عظام: شیخ انصاری، میرزای شیرازی، صاحب عروه، سید محسن امین و سید ابوالحسن اصفهانی - که قمه زنی را حرام می دانستند - محقق نائینی در زمان خود قمه زنی را جزو شعائر حسینی برشمرده و بسیاری از فقها و شاگردان او و فقهای بعدی نظر ایشان را تایید نمودند؛
اما در زمان حاضر این عمل به فرض که مصداق عزاداری باشد (که فقهایی همچون آیات عظام خوئی و تبریزی آن را مصداق جزع و عزاداری نمی دانستند) از باب عنوان ثانوی (وهن مذهب) حرام است.
و پس از حکم ولیّ فقیه، تظاهر به آن در ملأ عام حرمت مضاعف یافته؛ اما در صورت عدم تظاهر، بستگی به فتوای مرجع تقلید شخص دارد.
وفّقنا الله تعالی لمرضاته.
@bazmeghodsian
🔻نمونه ای از احادیث جعلی که متأسفانه در فضای مجازی و منابر ترویج می شود.
🔻کذب و افتراء بر پیامبر و اهل بیت (ع) از گناهان کبیره است و نشر اکاذیب حتی با ذکر منبع نیز خیانت است و ذکر منبع دروغ ساز از قبح ترویج دروغ نمی کاهد.
🔻تأسف بار این که برخی فتوانویسان با استناد به حدیث دروغین «ولتخمش الوجوه» که در کتاب فوق آمده فتوا به حلیت و استحباب قمه زنی داده اند!
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com