???، گر چه سوالتون علمی به نظر نمیاد، لکن بنده عرض کردم، این یعنی جرات و جسارت یک محقق ایرانی و شرقی برای بلغور نکردن پسمانده های براون و امثاله، و ایجاد کلمات مناسب تحقیقی برای گروهی که اسمی نداشته اند
قبلا در گروه یک بار در این مورد بحث شد،
تسنن یعنی تسنن یعنی از نظر فقهی و اصولی، و 12 امامی یعنی کسانی که اسامی و مناقب 12 امام رو مانند شیعیان اثنی عشری در آثارشون میارند، با همان ترتیب و با ذکر نام امام برای آنها (نه در حد اهل سنت قرون قبل از 8) بلکه نوعی اعتقاد به ولایت در اهل بیت و 12 امام، و اعتقاد به برتری امام علی بر خلفای ثلاثه و سید الاولیا بودن وی،
بله ممنونم
من نسخه را کامل دارم
این ی کتابچه جمع و خرج ک توسط مصطفی قلیخان فراشباشی ظل السلطان نوشته شده.
این فراشباشی مدت هشت ماه حاکم عراق بوده بعد ب یکباره هم لقب فراشباشی را از دست میده و پس از مدت کوتاهی حکومت عراق را..
از همه این ها ک بگذریم
باید در نظر گرفت ک در دوره قاجار ب ترکبه فعلی عثمانی میگفتند
با سپاس از شما بابت خوانش این بیت به گمانم کلمه پایانی بیت "مدبری" هست به ضم میم و سکون دال و کسر ب. در این صورت خواجگی و مدبری در تقابل هم قرار میگیرند که با معنای بیت سازگارتر است
حواشی عروه رو ببینید
پیرامون این مساله فقهایی ک بر عروه حاشیه زده اند اختلافات و متذکر شده اند…
از 24 حاشیه ای ک بر عروه خورده 21 نفر این رو قبول دارن
در جایی یادداشت کردم اگ پیدا شد عرض میکنم
⭕️⭕️
معرفی کتاب "تفسیر کشاف"زمخشری
🔸نام کامل این تفسیر «الکشاف عن حقائق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل» است ک ب کشاف زمخشری شهرت دارد.
🔹تفسیر کشاف، تفسیر ادبی قرآن کریم است ک وجوه ادبی آیات را بیان می کند. این تفسیر آن قدر مورد توجه واقع شده بود ک در قرون سابق، متن درسی اصلی حوزه های علمیه شیعی و سنی بود.
🔹داستان تالیف کشاف:
همانگونه ک ذهبی از قول زمخشری نقل کرده تالیف این کتاب بسیار شنیدنی است.
زمخشری میگوید:
🔸من دیدم برادران دینی از مذهب عدلیه ک دارای علم عربی و اصول دین هستند هر گاه ب تفسیر آیهای از قرآن مراجعه میکنند و من بعضی از حقایق آیات را برایشان بیان میکنم بسیار تمجید و تعجب میکنند و از شوق پر میکشند ب سوی تفسیری ک بتواند جوابگوی مسایل قرآنی آثار باشد تا اینکه آمدند و دور من جمع شدند و از من درخواست کردند کشاف را برای آنان املا کنم. من از این مطلب سر باز زدم آنان قبول نکردند و گفتند ب نزد بزرگان دین و دانشمندان معتزلی میرویم و آنان را واسطه میکنیم.
آنچه ک مرا از قبول این درخواست باز می داشت علاوه بر اینکه قدرت و توان علمی آنرا نداشتم این بود ک قبول این خواسته بر من واجب نبود، زیرا دقت در آن مانند واجب عینی است ک در این زمانه مورد توجه نیست و کسی ب دنبال آن نیست و همت مردم از این مقدار علم بسیار کم و کوتاه است تا چه رسد ب تفسیری ک بر اساس علم معانی و بیان بنیان نهاده شود.
🔸ب همین خاطر مقداری پیرامون فواتح سور و حقایق سوره بقره بصورت سوال و جواب برایشان مطرح کردم.
چون تصمیم گرفتم ب زیارت خانه خدا بازگردم و از خانه خدا کسب فیض نمایم ب سوی مکه حرکت کردم از هر شهری ک میگذشتم کسانی را میدیدم ک متاسفانه معارف قرآن را ب اهلش یاد نمیدادند و ب این خاطر با دیدن من سعی میکردند تشنگی معارف قرآن خویش را سیراب کنند دور من حلقه میزدند و در یادگیری حرص میورزیدند از توجه من ب آنان ب اهتزاز درمی آمدند و از نشاط من ب وجد و حرکت درمی آمدند. تا این ک رحل اقامت را ب مکه افکندم.
🔷در آنجا سید ابو الحسن بن حمزة بن دهاس ک از بنی حسن است نسبت ب بنده بسیار لطف فرمود و درخواست نمود ک این تفسیر را بنگارم بنده عرض کردم مرا معاف بدار زیرا عمر من ب ۶۰ و ۷۰ رسیده و دیگر توانایی تحقیق و تفحص را ندارم و باید میانه روی کنم ولی با این حال خداوند توفیق داد تا ب مدت دو سال آن را ب پایان برسانم در حالیکه سی سال بود ک من در انتظار چنین سالی بودم و این از برکت خانه خداست.
🔹جایگاه کتاب:
🔸ذهبی میگوید: ارزش این تفسیر با چشم پوشی از گرایش اعتزالی آن، چنان است ک تا ب حال کسی مانند آن را تالیف نکرده است بخاطر وجوه اعجازی ک از قرآن بیان کرده و زیبایی نظم و بلاغت قرآنی ک در آن اظهار کرده
🔷تا ب حال کسی مانند زمخشری نتوانسته برای ما زیبایی قرآن و سحر بلاغت آن را بازگو کند.
🔷 زیرا وی در بسیاری از علوم مهارت داشت ب ویژه در واژه شناسی عربی تبحر فوق العاده داشته است.
🔸 اشعار عرب را ب خوبی میشناخته ب علاوه اینکه در احاطه ب علوم بلاغی و معانی و بیان و ادبیات عربی ممتاز بود.
🔷این نبوغ علمی و ادبی ب بهترین وجه در تفسیر کشاف متبلور شده است بطوری ک از هنگام تالیف تاکنون مورد توجه دانشمندان بوده و دلهای مفسران را ربوده است.
🔷در حقیقت زمخشری تمام ابزار و وسایلی را ک مفسر بدان نیاز دارد در این تفسیر گردآوری کرده و آن را در اختیار مردم نهاده است.
🔸تفسیر کشاف در موضوع خود یگانه است و در چشم دانشمندان و تفسیرپژوهان همچون کوه استواری است ک صعود ب قله آن بسیار مشکل ب نظر میآید.
🔹ویژگیهای تفسیر:
🔸۱- زمخشری در پرده برداری از بلاغت قرآن و بیان وجوه اعجاز آن و تبیین لطایف و دقایق معنای آن گوی سبقت را از همگان ربوده و پس از وی کسی ب مقام وی نرسیده است،
🔸۲- تمام کسانی ک وی را بخاطر اعتقاد اعتزالی سرزنش کردهاند ولی در مهارت در واژه شناسی عربی و فصاحت و بلاغت ستودهاند و گفتهاند وی پیشوای واژه شناسی و بلاغت قرآنی است.
🔸۳- هر مفسری در تفسیرش چیزی را بطور غالب بیان میکند ک در آن مهارت دارد ولی تفسیر کشاف یک ویژگی خاصی دارد ک مجموعهای است ک بعضی از آن بعض دیگر را تکمیل میکند،
🔸۴کشاف در موضوع خود از جایگاه ویژهای برخوردار است و بر سایر تفاسیر پیشی گرفته و باعث شده ک یکی از تراث علمی بسیار عالی در تفسیر ب شمار آید.
🔸۵- تفسیر زمخشری آینه تمام نمای تفکر اعتزالی است هم برای دوستداران مذهب اعتزلی و هم برای منتقدان آن
🔸 یعنی مذهب معتزله را بسیار واضح و شفاف منعکس میکند تا کسی ک میخواهد بین نزاع قدیمی اشاعره و معتزله داوری کند مستندات روشنی داشته باشد.
🔹در این تفسیر معارف و فضائلی از اهل بیت علیهم السلام ذکر شده است ک انها را در کانال یورتچی ب شمامعرفی خواهیم کرد.
#معرفی_کتاب
@yortchi_bosjin_pdf
⭕️⭕️
*معرفی مقاله بردگی از دیدگاه اسلام
🌻 بارها شنیده شده ک برخی از جوانان مسلمان با کنجکاوی فراوان میپرسند ک نظر اسلام درباره بردگی چیست؟
⭐️ یا چرا آیین اسلام، قانون اجحافآمیز بردگی را پذیرفته و بر آن مهر تصدیق نهاده است؟
💢 از سوی دیگر، پارهای از خاورشناسان مغرض نیز موضوع بردگی را دستاویز تاخت و تاز بر اسلام قرار دادهاند و ب مسئله، حساسیّت بیشتری بخشیدهاند.
〽️البته دانشمندان اسلامی هم از پاسخگویی باز نمانده و مقالات و رسائلی در این باره نگاشتهاند ک در خور بهرهگیری است.
⚜ ولی آنچه ک ب عنوان جواب مسئله، بیش از دیگر پاسخها شهرت یافته این است ک اسلام، هر چند با بردگی موافقت نداشته اما شرایط و احوالی ک در گذشته حاکم بوده است اجازه نمیداده تا بردگی را بکلی لغو کند، بویژه ک طرفداران بردگی در روزگار گذشته، بسیار بودند و بردهفروشی یکی از ارکان اقتصادی کشورها ب شمار میرفت.
⚜ ناگزیر اسلام، راه دیگری را در پیش گرفت و مسلمانان را ب آزادسازی بردگان تشویق کرد و ثوابهای فراوان برای این کار قائل شد تا بتدریج دوره بردهداری در تاریخ بشر ب سرآید!
🔆 اگر بخواهیم از سر انصاف درباره این پاسخ به داوری بپردازیم، باید اعتراف کنیم ک جواب مذکور، قانعکننده نیست،
⚜و ب مصداق آیة شریفه: لَّا يُسۡمِنُ وَلَا يُغۡنِي مِن جُوع (سوره مبارکه غاشیه آیه 7)، دردی را درمان نمیکند بلکه این ایراد را ب ذهن میآورد ک مگر در روزگار گذشته، شرک و بتپرستی هزاران طرفدار نداشت؟ و مگر بت پرستان مکه از این نمیترسیدند ک چون خانه کعبه از بتها پاک شود، مشتریان بازارشان پراکنده گردند و قبائل بتپرست از آمدن ب مکه خودداری ورزند؟
🔶پس چگونه اسلام، راه مماشات با شرک و بتپرستی را نپیمود و از قدرت مشرکان خاور و باختر نهراسید، و ب کسانی که از شکست اقتصادی ترس داشتند پیام داد:
🔷يَٰأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِكُونَ نَجَسٞ فَلَا يَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَاۚ وَإِنۡ خِفۡتُمۡ عَيۡلَةٗ فَسَوۡفَ يُغۡنِيكُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦٓ إِن شَآءَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٞ (سوره مبارکه توبه آیه 28).
🔶«ای مؤمنان، جز این نیست ک مشرکان مردمی پلیدند و از امسال ب بعد، نباید ب مسجدالحرام نزدیک شوند و اگر (بدلیل کاهش معاملات) از فقر و تنگدستی بیمناکید (بدانید ک) اگر خدا بخواهد شما را از فضل خود بینیاز خواهد کرد و خدا دانا و حکیم است».
🔹بنابراین، چنانچه اسلام کاری را بکلّی باطل و نادرست میدید، آن را اساساً انکار میکرد یا در طی مراحلی (مانند تحریم خمر) ب نفی و رّد آن میپرداخت.
🔸برخی از مسلمانان و خاورشناسان منصف، راه دیگری را برای پاسخگویی انتخاب کردهاند و مانند دکتر گوستاولوبون Gustavelebon در صدد بر آمدهاند تا نشان دهند ک رفتار مسلمانان با بردگان، رفتاری انسانی و ملایم بوده است و بردگان آنها از این حیث، خوشبختتر از نوکران و کلفتهای اروپایی بودهاند، چنانکه مینویسد:
«آنچه مسلّم است
🔹 برده، نزد مسلمانان بدان صورت ک در نزد نصاری بوده، نیست و وضعی که بردگان مشرق در آن بسر میبرند، بمراتب بهتر از وضعی است ک نوکران و کلفتهای اروپائی دارند غلامان زر خرید در مشرق، جزء خانواده محسوب میشوند و چنانکه پیش از این گفته شد حتی میتوانند با دختران آقایان و مالکین خود ازدواج کنند و در زمرة دامادان او در آیند و همچنین میتوانند ب بزرگترین منصبها نائل شوند.
🔶در مشرق، غلام بودن عار و ننگ نیست و بدان اندازه ک در مغرب، نوکر از ارباب خود فاصله دارد، در آنجا غلام از مالکش دور نیست و ارتباطش زیادتر و با او نزدیکتر است... تمام جهانگردانی ک دربارة مسئلة بردگی در شرق ب تحقیق پرداختهاند معترفند ک این سر و صدای مغرضانهای ک برخی از اروپائیان در اطراف آن براه انداختهاند، بکلّی بیاساس است.»
▪️هر چند گفتار گوستاولوبون، ب جایاستناد خود صحیح و دلنشین است، ولی اساس مسئله را حل نمیکند و توضیح نمیدهد ک اصولاً چرا باید اسلام، بردگی را ب تصویب رساند و این کار چه لزومی داشته است؟
🔸 نویسنده:استاد مصطفی حسینی طباطبایی در کتاب "بردگی از دیدگاه اسلام "در 3جلد ب این پرسش پاسخ داده اند
#معرفی_مقاله
⬇️⬇️
@yortchi_bosjin_pdf
🔻دانلود
⭕️⭕️
دومین وآخرین قسمت معرفی کتاب
انیس الاعلام
🔶شمار از کتاب مقدس، باعث شيعه شدن بسياري از مسيحيان ميشدند، ب عنوان مثال در شهر سلماس گروهى از كشيشان، در خانه احمد دلمقانى تجمع كردند و از او درخواست مناظره نمودند.
🔸شيخ محمدصادق نيز ب آنان پاسخ مثبت داد و همراه افراد زيادي ب منزل دلمقانى روانه شد. در آن مجلس مناظره جالب و عجيبى اتفاق افتاد و شيخ محمدصادق با ادله فراوان از كتاب مقدس، حقانيت تشيع را اثبات كرد و ب تمام سوالات آنان پاسخهاي قانع كننده و مستدلي داد و فقط در اين جلسه يازده نفر از مسيحيان شيعه شدند
🔹ايشان سرانجام ب مشهد رفت و پس از زيارت حرم امام رضا علیه السلام و اقامت چند ماهه در مشهد مقدس راهي طهران شد. ناصرالدين شاه قاجار نيز ك نام و آوازه او را شنيده بود،
🔸جلسه ملاقاتى با او ترتيب داد و در اين ديدار ايشان را ب فخر الاسلام ملقب ساخت
از مهمترين فعاليتهاي شيخ محمد صادق فخر الاسلام مناظره با روحانيون مسيحى در شهرهاى مختلف ب ويژه طهران در سه دهه آخر عمر وى است.
🔶او در هر فرصتى بيان شيوا و احاطه فوق العاده اش بر تورات و انجيل و زبانهاي سرياني، عبراني و عربي را ب کار ميبست و با روحانيون مسيحي و يهودي ب بحث و گفتگوى علمى مىپرداخت و در طي اين مناظرات تعداد خيلي زيادي از مسيحيان را ب مذهب تشيع مشرف کرد،
🔹تعداد مسيحيان شيعه شده ب حدي زياد بودند که بعضي کشيشها ناچاراً مسيحيان را حتي از مکالمه معمولي و کوتاه با او منع ميکردند! وي نه تنها از مواجهه با انحرافات و شبهات گمراه كننده امتناع نميکرد بلكه از آنها استقبال می كرد، در كتاب برهان المسلمين ك موضوع آن مناظره با مسيحيان است،
🔸 بيان ميکند: چون خود را در حضور خداوند مديون میدانم ك حق را آشكار نمايم، همان طور ك براى اين حقير آشكار گشته است، از اين رو در كمال احترام ب تمامى قسّيسين و مسيحیان روى زمين اعلام ميکنم هركس طالب نجات است و يا شکي در مباحث ايراد شده اين حقير دارد، برای اثبات آن حاضرم و هركسى ك دستش ب من نمیرسد، اگر برای من بنويسد، جواب داده خواهد شد. مقصود اين حقير آن است ك نزاع مذهبى مرتفع شود و حق، ظاهر و هويدا گردد
🔸از ايشان آثار ارزشمندي ب يادگار مانده از جمله کتاب انیس الاعلام ک ب فارسي نگاشته شده و مشتمل بر چندين هزار دليل با استناد ب کتاب مقدس مبني بر اثبات حقانيت تشيع و بطلان مسيحيت است که ايشان در اين کتاب با تسلط خيره کننده بر کتاب مقدس و زبانهاي سرياني و عبراني جاي کوچکترين بهانه و گريزي را باقي نميگذارد و ب روشني نشان ميدهد ک از معصومين عليهم السلام و بسياري مباني تشيع به کرات در کتاب مقدس ذکر شده است.
🔹از ديگر آثار او ميتوان ب خلاصة الكلام فى افتخار الاسلام، بيان الحق، برهان المسلمين، تعجيز المسيحيين، تحفة الاريب فى رد اهل الصليب، تعيين الحدود على النصارى واليهود، حجة الالهيين فى رد الطبيعيين، السياسة الاسلاميه، رساله فارقليطا و ... اشاره کرد
🔹ايشان خطاب ب مسيحيان جهان مىگويد اى برادران، پدران، دوستان و آشنايان، من نيز مسيحى بودم و نزد روحانيان مسيحى تربيت شدم و با پيروان محمّد صلی الله علیه و آله سر جنگ داشتم؛ ولى با الطاف الهى، حقيقت ب طور مستدل بر من آشكار شد.
🔸 شما نيز اى برادران مسيحى راه حق و راستى را قبول كنيد و دست از تعصبات نابجا برداريد، از تقليد كوركورانه پدران و اجداد خود دورى كنيد، ذهن و روح خود را از عناد و لجاجت پاك كنيد، قرآن را مطالعه كنيد و آن را با كتاب مقدس ك مشتمل بر بيش از چندين هزار غلط و اشتباه است مقايسه كنيد، در اين صورت است ك نور هدايت الهى را در قلب خود مشاهده خواهيد كرد
🔹جلد اول - کلياتي درباره مسيحيت و ساختارهاي آن
🔹جلد دوم - نقايص بيشمار تورات و انجيل
🔹جلد سوم - تحريفات فراوان در تورات و انجيل
🔹جلد پنجم - بشارتهاي متعدد تورات و انجيل
#معرفی_کتاب
@yortchi_bosjin_pdf
🌷 شفاعت کل شیعه 🌷
مرحوم محدّث قمی، روزی در بالای منبر فرمود:
«در عالم رؤیا مرحوم میرزای قمی رحمه الله را دیدم و از ایشان سؤال کردم: آیا اهل قم را حضرت معصومه علیها السلام شفاعت خواهد کرد؟ دیدم میرزا متوجّه من شده، با تندی به من گفت: چه گفتی؟ من سؤالم را تکرار کردم، باز با تندی فرمود: چه گفتی؟ مرتبه سوم که سخنم را تکرار کردم، عرض نمودم: آیا اهل قم را حضرت معصومه علیها السلام شفاعت خواهد کرد؟ فرمود: ای شیخ! تو چرا چنین سؤالی می کنی؟ شفاعت اهل قم، با من است. حضرت معصومه علیها السلام تمام شیعیان عالم را شفاعت خواهد کرد»
📗مردان علم در میدان عمل،ج۳، ص۳۶
میلادحضرت معصومه سلام الله علیها کریمه اهل بیت
ک این روز بزرگ نام گذاری شده ب نام روز دختر روزفرشته ها
این روز برهمه فرشته های سرزمینم ایران وهمه شما همراهان گرانقدرمبارک وخجسته باد
بنظرم ب باباها باید تبریک گفت ک دخترا اینقدر بابایی هستن 😘
گروه پرسش وپاسخ طب اسلامی
@yortchi_bosjin_pdf
💠 بررسی آیه "بسم الله الرحمن الرحیم" از منظر علم صرف.
🔸نکته صرفی کد در مورد این آیه بیان می کنیم، در مورد دو کلمه "رحمن" و "رحیم" است: 🔺آیا این دو کلمه، صفت مشبهه هستند یا صیغه مبالغه؟
🔹عده ای از علماء معتقدند صیغه مبالغه بودن این دو کلمه صحیح نمی باشد زیرا:
▪️مراد از مبالغه یا در علم نحو است و یا در علم بیان:
🔺اما در علم بیان: صحیح نیست، زیرا مبالغه در علم بیان در صفاتی جاری است ک قابل زیاده و نقصان باشد، مانند علم و علام و علامه، ولی در مورد صفات خداوند، چنین چیزی (زیاده و نقصان) محال است.
🔺اما از نظر علم نحو: صحیح نیست، چون اوزان مبالغه محصور می باشد و وزن "فعلان" جزء آنها نمی باشد و وزن "فعیل" نیز فقط در صورتی است ک ما بعدش را نصب دهد.
☑️ پس نتیجه می گیریم ک این دو کلمه صفت مشبهه هستند.
🔹اشکال: در طریقه ساخت صفت مشبهه در علم صرف مقرر است ک از فعل لازم گرفته می شود ن از فعل متعدی.
در حالی ک "رحم" فعل متعدی است، ن لازم. مثلا در آیه 21 سوره عنکبوت مفعول بدگرفته است: (یعذب من یشاء و یرحم من یشاء).
پس چگونه می گویید ک صفت مشبهه است؟
🔹جواب: در جواب این اشکال می گوییم ک علماء برای صفت های مشبهه از این قبیل، دو توجیه ذکر کرده اند:
🔸1. اینکه افعال این صفت ها، از متعدی ب لازم، نقل داده شده اند.
همانند دو صفت مشبهه مذکور ک اصل فعل آنها رحم (به کسر عین) بوده است و بعد نقل به لازم داده شده اند، یعنی شده است رحم (به ضم عین) و سپس از آنها صفت مشبهه ساخته می شود.
🔸2. و یا اینکه فعل متعدی را نازل منزله فعل لازم فرض کرده اند.
#نکات_علمی
💠 بررسی آیه "بسم الله الرحمن الرحیم" از منظر علم لغت.
🔹نکته ی لغوی این آیه در مورد ریشه واژه "اسم" است؟
آیا ریشه آن "السمو" است و یا "الوسم"؟
🔷نظرات علماء:
🔸بصریون بر این نظرند ک
🔺اصل آن از "سمو" (ب کسر فاء و سکون عین) بر وزن "فعل" می باشد ک لام الفعل آن حذف شده است و ب جای آن "همزه وصل" در اولش آوردیم و شد بر وزن "افع".
"سمو" ب معنای علو و برتری است.
🔸کوفیون بر این نظرند ک
🔺اصل "اسم" از "وسم" گرفته شده است ک در لغت بمعنای "علامت" می باشد. و چون هر اسمی علامت برای مسمی خود می باشد، لذا اسم از وسم ب معنای علامت گرفته شده است.
▫️بر این اساس اصل آن "وسم" بوده ک فاءالفعل حذف شده است و ب جای آن همزه آمده است و شده است بر وزن "اعل".
✅ قول صحیح نظر بصریون است، اگر چه نظر کوفیون از حیث معنوی نظر خوب و نیکویی است اما از لحاظ قواعد لفظی فاسد است و آنچه در این علم مهم است قواعد لفظی است ن معنی.
🔅اما فساد قول کوفیون ب پنج دلیل می باشد ک مهمترین دلیل را ذکر می کنیم:
🔺اجماعا (بنابر نظر بصریین و کوفیون) همزه ابتدا در کلمه (اسم) همزه تعویض است و همزه تعویض همیشه به جای لام الفعل می آید ن فاءالفعل.
▫️"همزه التعویض انما تقع تعویضا عن حذف اللام لا عن حذف الفاء"
مانند کلمه "ابن" ک اصلش "بنو" بوده است.
▫️"القیاس فیما حذف منه لامه ان یعوض بالهمزه فی اوله و فیما حذف منه فاءه ان یعوض بالهاء فی آخره"
🔺پس هنگامی ک در اسم، همزه تعویض می بینیم، متوجه می شویم ک آن ب جای لام الفعل است ن فاءالفعل.
▫️"لان حمله علی ما له نظیر اولی من حمله علی ما لیس له نظیر"
✅ لذا "اسم" از ریشه "سمو" گرفته شده و همزه آن ب جای لام الفعل است.
و قول کوفیون ک فرمودند ریشه آن "وسم" است و همزه "اسم" ب جای فاء الفعل آمده، بی اساس و باطل است.
🔸برای مطالعه دلایل دیگر فساد قول کوفیون، ب کتاب "الانصاف" نوشته "ابن انباری" مراجعه کنید.
#نکات_علمی
@yortchi_bosjin_pdf
#ب_قلم خطاب شد_ک_لا اله الا الله محمد #رسول الله بنویس بر ساق عرش پس از #هیبت_این_کلمه_ی_طیبه_سر_قلم #شکافت_و ب این سبب بماند تا روز قیامت..
⭕️⭕️
#فقه
💠#معنای_الی_در_آیه_وضو
#معنای_کلمه_الی_در_آیه_وضو_ذخیره مقاله
#کلیدواژه_سیره
#وضو_اذان، نماز، تیمم.
#پرسش_کلمه_«الی»_در_آیه_وضو_با توجه_ب_شیوه وضو ساختن_اهل تسنن ب_چ_ معناست؟
#و_سیره_پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این باره چیست؟
#پاسخ_درباره کلمه_«الی» در_آیه_وضو باید گفت ک_فقط_برای_بیان_حد_شستن و مقدار آن میباشد نه کیفیت شستن
#یعنی_در آیه_حد و مقدار دست ک_باید در وضو شسته شود تا آرنج تعیین شده است و «الی» ب_ معنای غایت است اما غایت مغسول ن_ غسل و از آنجایی_ک_وقتی گفته شود دستی را بشویید ممکن است ب_ذهن بیاید ک_ اگر دستها را تا مچ بشوییم کافی است،
#برای_رفع_این_توهم_فرموده است تا آرنج بشویید.
#لذا فقهای شیعه در وضو، شستن دستها را از بالا به پایین واجب میدانند و عمل و سنت رسول الله را_ک_ب_وسیله اهل بیت (علیهالسّلام) آن حضرت بیان شده است بهترین گواه بر این معنا میدانند.
#و_اهل_تسنن هم گر_چ«« الی»» را_ب_معنای «ب_ سوی» گرفتهاند و از این جهت شستن از پایین ب_بالا را بهتر میدانند
#ام_در_عین_حال_میگویند_شخص_مختار است
#ک_دستها_را_از_پایین ب_بالا یا_ب_عکس بشوید، پس آنها هم از کلمه «الی» وجوب شستن از نوک انگشتان تا آرنج را استفاده نکردهاند.
مقدمه[ویرایش]
قبل از پرداختن ب_سؤال لازم است ب_ عنوان_مقدمه_ذکر نمائیم:
↩️فتوای مراجع شیعه
فقهای شیعه معتقدند ک_برای وضو ساختن، شستن دستها از بالا ب_پایین واجب است ولی اهل تسنن ب_اتفاق میگویند: شخص مخیر است دستها را از پایین ب_ بالا یا ب_عکس_بشوید ولی شستن از پایین (از سر انگشتها) به بالا مستحب است. [۱] [۲] [۳]
↩️ دلیل فقهای شیعه
دلیل فقهای شیعه، روایات بیانیهای است، که میفرمایند: رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستها را از بالا ب_ پایین میشست [۴] و روایت صحیحهای ک_امامان معصوم (علیهالسّلام) در مقام تفسیر آیه مربوط ب_وضو [۵] فرمودهاند: «باید دستها را از بالا ب_پایین بشویید [۶]».
↩️کلمه الی
#اما_درباره کلمه_الی" در این آیه شریفه قرآن: «یا ایها الذین آمنوا اذا قمتم الی الصلاة فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق...»؛ ای کسانی ک_ایمان آوردهاید! هنگامی ک ب_نماز میایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید...
#باید_گفت_ک_فقط_برای بیان حد شستن و مقدار آن میباشد نه کیفیت شستن.
↩️ توضیح
توضیح اینکه: در آیه مبارکه حد و مقدار دست که باید در وضو شسته شود تا آرنج («مرافق» جمع «مرفق» به معنای «آرنج» است.) تعیین شده است.
#و از آنجایی که وقتی گفته شود دست را بشویید، ممکن است به ذهن بیاید که اگر دستها را تا مچ بشوییم، کافی است؛ چرا که عرفا این مقدار شسته میشود
#برای رفع این توهم فرموده است، تا آرنج بشویید.
↩️ مثال
برای روشن شدن آنچه ذکر شد میتوان از این مثال بهره جست که مثلا؛ به خادم مسجد_میگویند_«اکنس المسجد من الباب الی المحراب»؛ مسجد را از درب آن تا محراب جارو بزن، در اینجا منظور گوینده بیان حد و مقداری است که باید جارو زده شود و نمیخواهد بگوید از کجا شروع و به کجا ختم کن، خصوصا که در آیه، کلمه «من» نیامده است.
پس کلمه «الی» در آیه فوق، به نحو استحباب هم نمیگوید که دستها را از سر انگشتان به طرف آرنج بشویید.
عمل و سنت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که به وسیله اهل بیت آن حضرت بیان شده است، بهترین گواه بر این معنا میباشد. [۷]
نتیجه[ویرایش]
پس "الی" یا به معنای "غایت" (تا) است، اما غایت مغسول (یعنی محدوده دستی که باید شسته شود تا آرنج است.) نه غسل و شستن (یعنی نه اینکه شستن تا آرنج است و از این جهت توهم شود که کیفیت شستن باید به سمت و سوی آرنج باشد.)، و یا طبق فرمایش شیخ طوسی، به معنای "من" (از) یا "مع" (با) میباشد. [۸]
پانویس[ویرایش]
۱#مغنیه، محمدجواد، الفقة علی المذاهب الخمسة، ص۸۰.
۲#مغنیه_محمدجواد، الفقة علی المذاهب الاربعة، ج۱، ص۶۵، مبحث بیان عدد السنن و غیرها....
۳#القحطانی_سعید_بن وهف، صلاة المؤمن، ج۱، ص۴۱-۴۲.
۴#حر_عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة ج۱، ص۳۸۷، ابواب الوضوء، باب ۱۵، باب کیفیة الوضوء و جملة من احکامه.
۵#مائده/سوره۵، آیه۶.
۶#حر_عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱، ابواب الوضوء، باب ۱۹، ح ۱.
۷#عطائی_اصفهانی، علی، چرا؟ چرا؟ ص۱۹-۲۷
۸#حر_عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة ج۱، ص۴۰۶
@yortchi_bosjin_pdf
ادامه مطلب .....
ب اشکال جدید دو جواب داده می شود.ک جواب ها مخصوصا این جواب نیستند. اینکه کسی سوال کند که خداوند چرا دعا ما را مستجاب می کند.همین مستجاب کردن دعا معنیش اینه ک در دعا من درخدا تاثیر گذاشته است و خدا در صدد برآمده است ک جواب مثبت بدهد،این هم نوعی انفعال است.یا قربانی های ما رو می پذیرد یا فرض کنید گناه می کنیم عذاب برای ما نازل می کنیم این ها همه جواب هاشون همین است ک می خواهم عرض بکنم یعنی این اشکالی ک شما کردید دامنه تر از اونی هست ک نوشته اید و وسیع تر هست.و جوابی ک داده میشه همه این اشکالات جواب خواهد داد.هم بحث اسستجابت دعا،هم بحث غضب و رضای خدا و نازل کردن عذاب و امثال این ها.
ی جوابی داریم ک صدرا در جلد ششم اسفار گفته و ابن سینا در اواخر نجات گفته است،شاید یک فصل مانده ب آخر فصل نجات این جواب ذکر کرده است .صدرا این مساله را در باب استجاب دعا و تردد گفته ک خداوند ب خودش تردید نسبت داده است (ما ترد فیشه انا فاعل ک تردی فی قبض روحی عبد ان مومن یکره الموت و یکره المساحه ) ک خدا ب خودش تردید نسبت می دهد خوب اینجا ک تردید بهش نسبت داده میشه باطل است مثل انفعال می مونه ن میشه در این بخدا نسبت داد ن میشه انفعال نسبت داد این را چ جوری توجیه می کنید صدرا بحث تردید و استجابت مطرح می کند ،ابن سینا بحث استجابت دعا را و قربانی و همه را مطرح می کند جوابشون هم مشترک است هر دو بزرگوار اینطور جواب می دهند
خداوند وسائط فیض دارد یعنی وسائط فیض بعضی هاشون عقلی و مجرد بعضی هاشون مادی هستندو وابسته ب ماده مثل نفوس فلکی یا نفوس ک در عالم مثال هستند نفوس فلکی صدرا قبول دارد ابن سینا قبول دارد نفوس مثالی فقط صدرا قبول دارد اب سینا قبول ندارد.به هر حال فرقی نمی کند نفس می خواهد نفس فلکی باشد یا نفس موجود در عالم مثالی باشد این ها وابسته ب عالم ماده هساتند و قابل تغییرو انفعال و تردد هستند و این ها واسطه فیض هستند.
خداوند فیض را ب این ها داده است این ها بعد از شنیدن دعا ما یا بعد از شنیدن کار خوب و بعد ما منفعل می شوند چون وجود نفسی دارند انفعال آنها اشکالی ندارد این وسائط فیضی ک عقلی هستند نمی دانیم آنها منفعل نمی شوند.ولی وسائط فیضی ک نفسانی هستند منفعل می شوند و آن ها با وسائطی ک خداوند در اختیارشون گذاشته است و اذنی ک خداوند از اذل بهشون داده است دعا را مستجاب می کند یعنی اون چیزی ک ما می خواهیم در اختیار ما می گذارند،فیض الهی است ولی اونها در اختیار ما می گذارند تنزل می دهند ب ما.
یا مثلا عقابی هست تنزل می دهند به ما یا ثوابی هست تنزل می دهند ب ما کار را اونها انجام می دهند و اونها منفعل می شوند و کار را انجام می دهند منتها چون خداوند فاعل اونها هست اولا ،فیض در اختیار اونها گذاشته ثانیا، و اذل در اختیار اونها گداشته ثالثا،خدا فاعل
ادامه دارد...
استاد حشمت پور
🌷🌷
@yortchi_bosjin_pdf
همون دیشب بنده از بیت آقای وحید سوال کردم در مورد این جمله که اگر به مملکت سنی حمله شود وظیفه شیعه دفاع هست.
جواب دادن برای دو سال پیش هست و دفاع از مسلمان فقهی واجب است.
سلام عیدتون مبارک. ی سوال داشتم . در روایات هست ک در عالم ذر محبت اهل بیت بر همه ارواح عرضه شد و اولین کسانی ک قبول کردن پیامبران و بعد شیعیان بودن ک با قبول کردن ولایت و محبت اهل بیت،، پیامبر و شیعه شدن.
خب سوال من اینه ک اونایی ک قبول نکردن ب چه دلیل بوده؟؟ آیا همه ارواح در موقعیت و درک یکسان بودن؟؟ چرا بقیه قبول نکردن و اکثرا مستحق آتش
با این شرایط میشه گفت ک بهشتی و جهنمی و عاقبت همه افراد در همون عالم ذر رقم خورده و ایجاد این عالم و زندگی مردم فقط در راستای همون تصمیم عالم ارواح هست. لطفا اگه نظری یا اطلاعاتی در این مورد دارین بگین استفاده کنیم
نیندازید . لقب ائمه رو دادان ب هر فردی ک هر خطایی ممکنه ازش سر بزنه در بین مردم صورت خوشی نداره. استفاده از این لقب برای دیگران از زمان آقای بروجردی رایج شد. چرا قبلش نبود؟؟؟ چون علما اجازه نمیدادن. دوما برای احترام لازم نیست از القاب ائمه استفاده بشه. ب آخوند خراسانی میگفتن آخوند خراسانی آیا توهین بود؟؟ یا بی احترامی؟؟
سلام خانم دکتر عبدی خوبید از این کتاب فقط دوتا موجود در کنابخونه ها است یکی آستان (قدس) یا بهتر کتابخونه قفل بگیم یکی هم در مرکز دائر المعارف اسلامی که اقدام کردم اول قبول کردن وجه واریز شد فردا زنگ زدن که ریاست فرمودند جزو کتابهای ممنوعه است
ممنون از لطفتون
تقریبا بازم جور در نمیاد
در نسخه به دست آمده زیر از ایشان،
هر سطر حدود ۳۰ حرف است
و نسخه ۱۸۲ صفحه ۱۷ سطری است
به نظر حضرتعالی این نسخه الان چند بیت است؟
بر فرض تسلیم، اگه اون مجموعه عمومی نباشه و با بودجه بیت المال اداره نشه چی؟ و ثانیا اگه مجموعه عمومی باشه ولی مجموعه ای خصوصی اونو دیجیتال کرده باشه چی؟ یه دقت باز در شعار دیوار مهربانی بشه. من معتقدم این کارِ فله ای غیر از اون شعاره، گرچه قطعا مصادیق مناسبی هم داره. ای کاش دعوت بشه از کلیه کسانی که صاحبان فیزیکی نسخه ها هم هستن بیان توی گروه و هر کدوم از داشته هاشون بذارن
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com