•┈••✦✿✨?✨✿✦••┈•
.•●•.| @Banketlat |.•●•.
?نرم افزار چہ نیازے به نبے
?نویسنده:علے اصغر طاهرزاده
فرمت:[Apk]
#توضیحات:
?نیاز به نبی و نبوت ، چیزی است که عقل انسان بهخوبی متوجه آن است و عقل هرکس او را دعوت میکند که نسبت به آن بیتفاوت نباشد و در آن تأمل کند. کتاب حاضر نحوهای از تأمل بر روی نبی و نبوت و جایگاه فقیه و تقلید دارد. روش دینی آن است که انسان بعد از آنکه باورهای حقیقی را با عقل خود قبول نمود، آن را با جان خود احساس کند و علم حصولی خود را به علم حضوری تبدیل نماید و شاخصهی کتابی که روبهروی خود دارید دقیقاً از همین قرار است، و لذا سخنران محترم سعی میکند با انواع مثالها چنین احساسی را در مخاطب خود ایجاد کند . اساس کتاب بر روی این نکته تأکید دارد که اگر نتوانیم با شریعت الهی هماهنگ شویم، همواره بین پریشانی و پشیمانی سرگردان هستیم و در نهایت با پشیمانی کامل زندگی را به پایان میبریم و این پشیمانی در ابدیت ما تمام شخصیت ما را در بر میگیرد. با ایمان به شریعت الهی است که میتوانیم از گردونهی سرگردانی بین پریشانی و پشیمانی رها شویم و با قلبی آرام و ضمیری امیدوار زندگی کنیم و به قیامت منتقل شویم . به راستی آیا برای ما معلوم است که چه وظیفه ای در این دنیا داریم ؟ آیا ملاک و معیاری وجود دارد برای این که روشن شود این وظیفه را درست انجام می دهیم یا نه ؟ بعضی مواقع کل زندگی را گم می کنیم و یادمان می رود که به مرور ، همه ی عمرمان را از دست می دهیم . چه کنیم که سرمایه ی گران بهای عمر را از دست ندهیم ؟ چه کنیم که در ابدیتمان پوچ نباشیم ؟ آیا متوجه هستیم که حقیقت ما نه مرد بودن است و نه زن بودن ؟ و آیا دقت کرده ایم که حقیقت ما بدن ما نیست ؟ این کتاب به تمام این سوالات پاسخ می دهد…✨
.•●•.| @Banketlat |.•●•.
•┈••✦✿✨?✨✿✦••┈•
درد حماقت از دید ابوریحان بیرونی
بدون شک، یکی از متفاوت ترین کتابهایی که در تمدن اسلامی نوشته شده است، کتاب «تحقیق ما للهند» ابوریحان بیرونی (م 440) است، دانشمندی شاخص، که خودش نیز منحصر بفرد است. اهمیت این اثر، در گزارش عالمانه، میدانی و بیطرفانه ای است که از باورهای مردمان هند دارد، کاری سترگ که جدای از پژوهش و تحقیقی که در آن است، با افق دیدی باز و عمیقا علمی نوشته شده است. در روزگاری که حتی تا ده قرن پس از آن، بسیاری از مردم، نمی توانند خارج از دایره تنگ دانسته ها و باورهای خود فکر کنند، او کوشیده است تا از بیرون، به فرهنگ و آیین مردمی با دقت نگاه و آن را گزارش کند و چنین اثر گرانبهایی را بیافریند. کدام کتاب از میان کتب ملل و نحل مسلمانان را می توان یافت که با چنین افق دیدی و با چنین نگاه بیطرفانه ای نوشته شده باشد؟ اگر توانسته بودیم نگاه بیرونی را به علم داشته باشیم، مسلما سرنوشت متفاوتی از آنچه امروز داریم، داشتیم.
و اما مقدمه این اثر، حاوی نکات مهمی است. توضیحات وی در باره مردم هند، زیان و دین آنها، و یادآوری نکاتی که می بایست، پیش از ورود به بحث به آنها توجه داشت. هر جمله این مقدمه، حاوی درسی آموختنی است. یکی از این نکات، این است که قوم هندی، از سر «حمق» در روزگار وی، خود را آینه تمام نمای حقیقت و واقعیت می داند. به هیچ چیز جز خود باور ندارد، و فکر می کند، هر آنچه از پادشاه و عالم و زمین و خوبی و هرچیز دیگر، تنها در میان آنان است و بس. گویی سایر مردم عالم، مشتی بی عقل و نادان هستند. هیچ شهری به جز شهرهای آنها نیست. تمام حقایق عالم، در میان دانسته های آنهاست. او نام این تصور را «درد حمقی می داند که درمان ندارد.
و حمق دردی است که آن را درمانی نیست، و آن این است که آنان [هندیان] اعتقاد می دارند که زمین، زمین آنان است، و نژاد نژاد ایشان، و ملوک آنان، سروران ملوک اند، و دین، دین آنان است. دانش همان است که ایشان را است. و از این رهگذر، خویشتن بزرگ می دارند و به عُجب می افتند، و نادان می گردند... و افزون بر این گمان نمی دارند که بر روی زمین، شهری باشد جز شهرهای آنان، و مردمانی باشند جز مردمان آنها، یا مردمان دیگر را نیز دانایانی باشند، بدان پایه که چون بشنوند که به خراسان و پارس، دانا یا دانایی هست، بر پایه این آفت، گوینده را جاهل انگارند و تصدیق او نکنند. (تحقیق ما للهند، ترجمه استاد صدوقی سها، ص 13).
@jafarian1964
مسؤولیت مدیریت حوزه علمیه در قبال افراد غیر مسوول در امور پزشکی
در شرایط فعلی، به رغم تلاشی که مراکز رسمی دولتی و به طور کل حاکمیتی در مسیر تأمین سلامت مردم بر اساس اصول علمی می کنند، همچنان مداخلاتی از سوی افراد غیر مسوول و از جمله کسانی که خود را حکیم سنتی از میان روحانیون و جز آنها می خواهند، صورت می گیرد.
بسیاری از این مدعیان طب سنتی، با استفاده از شرایط روحی مردم و نیازهای موجود، اظهارات فضل فروشانه اما غیر متخصصانه خود را در شبکه های عمومی بسط می دهند. البته که غالب مردم اینها را به چیزی نمی گیرند، اما در کل، برخی از دعوت های آنها برای ایستادگی در مقابل نهادهای رسمی پزشکی و بهداشتی، می تواند در میان اقشاری از مردم موثر باشد و اتحاد جامعه را در حفظ حریم هایی که لازمه رسیدن به سلامت و کنترل کامل بیماری است، از بین ببرد.
مشکل این است که این قبیل افراد از «دین» سوء استفاده کرده و نتیجه کار آنها در نهایت به ضرر دین و دینداری در جامعه تمام می شود. اینجاست که باید روحانیت به عنوان مدافع دین، موضع گیری و برخورد کند. این برخورد می تواند هم ارشادی و هم قانونی باشد.
به نظر می رسد، مدیریت حوزه می بایست با قدرت و قوت تمام، جلوی اظهار نظرهای پزشکی را از سوی روحانیونی که در دانش روز پزشکی تخصص ندارند بگیرد. مدیریت حوزه باید با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارد، در این زمینه اقدام کند. در واقع، این نوع مداخله بیجا، باید نوعی جرم تلقی شود، امری که مبنای شرعی هم دارد و آن متوجه کردن این افراد نسبت به مسوولیتی است که در قبال سلامت مردم دارند و اگر پیامدهای منفی داشته باشد آنها مسوول هستند.
وقتی دادستانی، علیه شخصی اعلام جرم می کند که بی دلیل از شربتی در صفحه اینستا گرام خود برای جلوگیری از کرونا تبلیغ کرده، در اینجا هم مدیریت حوزه می بایست با همکاری دستگاه قضایی این کار را انجام دهد.
بحث بر سر این است که اگر کسی با توصیه های این چنینی آلوده شده، یا بی توجهی به روند درمانی خود کرد و از بین رفت، مسوولیت آن به عهده این افراد بوده و ضامن هستند. پس چرا نباید از حقوق مردم دفاع کرد. دفاع از حق دین هم امری علاوه است که باز هم نهادهای رسمی دینی، در این زمینه مسوولیت دارند تا اجازه ندهند کسی در این زمینه سوء استفاده کرده و به اسم دین، توصیه های پزشکی کند.
حوزه علمیه باید در زمینه این مسأله و موارد مشابه، همان طور که در باره بلایای دیگر عمل می کند، رسالت عاطفی و اخلاقی و همدلی و همراهی با بیماران را دنبال کند. این کار با عیادت از مریضها ـ در صورت اجازه مسوولان ـ همراهی در توزیع کمکها میان مردم، و نیز تقویت روحی و اخلاقی مردم باید دنبال شود.
متدینین می توانند از ترویج آموزه های کلی برای صبر در برابر شدائد، کمک به همنوعان و رفع مشکلات مردم در این وقت حساس که موجی از فقر و ناداری مردم را خواهد گرفت، استفاده کنند. اما به هیچ روی، و به هیچ روی، نباید وارد عرصه پزشکی، بهداشت و اصول سلامت شوند، امری که به نظر می رسد، غالب متدینین و روحانیون قبول دارند، اما عده ای که بیش از همه طی این سالها، بازاری برای این قبیل کارها یافته اند، همچنان فضا را غبارآلود می کنند و اسباب طنز و تمسخر وطعنه می شوند.
(ادامه از پست بالا) 👆👆👆👆
البته که در این سالها ایران رشد علمی داشته، و این هم مدیون وجود دانشگاههاست که بنیادشان بر علم گذاشته شد، و با همه ظلمی که به آنها شده، آنان راه خودشان را رفتند و به حرف دیگران گوش ندادند. دیدید که صدها شعبه از دانشگاههای مزخرف به اسم آزاد و پیام نور درست کردند و ریشه علم را خشکاندند. صد البته من حرف دکتر منصوری را قبول دارم که در دانشگاه های ما هم علم نیست، اینها یک کالج است. برای همین کشف علمی نداریم، کشف های علمی دیگران را خوب می فهمیم. بخش اعظم کار، مهندسی است و یاد گرفته ایم. یک وقتی من به پزشکانی که از دانشگاه علوم پزشکی جمع شده بودند تا در باره کتابم تاریخ تشیع صحبت کنم، نیم ساعتی حرف زدم اما گفتم، شما کارتان چیز دیگری است. این همه در این چند دهه زحمت کشیده اید، آن راه را ادامه دهید و ایران را در این زمینه سرافراز کنید.
اگر ما استقلال می خواهیم، اگر عزت می خواهیم، راهش دانش است. راهی است بسیار سخت و دشوار، نه این که یک شیخ بیاید در حوزه پزشکی، برای ویروسی با این مشکل جهانی، یک روغن بنفشه بدهد و کار را تمام کند. مشکل این طب به اصطلاح سنتی همین است که فکر می کند، علم یک امر سهل و آسان و فوری با چهار روایت و دو سه جمله از قدماست. ای کاش، این سیما، به جای خیلی از مزخرفاتی که پخش می کرد، مستندهای علمی می گذاشت و مرتب واقعیت علم را روشن می کرد. آن وقت، این کارها بیش از همه کارهایش ارزش داشت.
ما راهی جز راه علم نداریم، در کنار آن دین، اخلاق و معنویت را می خواهیم، آدمی به همه اینها نیاز دارد و ما سرمایه های مهمی داریم. اما مهم این است که در همه اینها هم عقل و خرد حاکم باشد، نه افکار عوام گرایانه و راه و رسم عوام فریبی. دیده اید که این را مرتب می گویند، که علم پزشکی هم حرفهایش عوض می شود، بله که عوض می شود، علم یعنی تغییر، علم در راه ترقی است، لابد باید مثل شما روغن بنفشه را از دویست سال قبل تا حالا نگاه دارد، و حالا هم این افتضاح را برای ما درست می کند.
نام اثر: منینگ آزاد است
نویسنده: اسلاوی ژیژک
مترجم: احسان پورخیری
نشر از: از یازدهم
بریده ای از مقاله:
«هنگامی که به یک رهبر سیاسی اصیل گوش می سپاریم
آنچه را که می خواهیم کشف میکنیم
(یا،به تعبیر بهتر
آنچه همواره میخواسته اما درباره اش هیچ نمی دانسته ایم)
و در می یابیم که در یک بن بست ناامیدکننده گرفتار نشده ایم
و میتوانیم برای خواسته مان کاری بکنیم
ما به آموزگار نیاز داریم
چرا که نمی توانیم
یکراست و مستقیم به آزادیمان دست یابیم
کسی باید هُلمان بدهد
از این حیث است که
تفاوت میان آموزگار راستین و یک رهبر استالینیست
آشکار می شود
رهبری که تظاهر میکند
خواسته های واقعی مردم را (بهتر از خودشان)می داند
(یعنی میداند چه چیزی برای آنها خوب است)
و حاضر است علیرغم اراده مردم
چیزی را به زور بر آنان تحمیل کند»
ناسازگاری های ديدگاه های دکتر سروش درباره ختم نبوت
سال ها پيش جناب آقای دکتر سروش در يک مکتوب عقيده به امامت از نقطه نظر اماميه را در ناسازگاری با باور اسلامی ختم نبوت قلم داد. عين عبارات ايشان اين بود: "چگونه ميشود که پس از پيامبر خاتم کساني درآيند و به اتکاء وحي و شهود سخناني بگويند که نشاني از آنها در قرآن و سنّت نبوي نباشد و در عين حال تعليم و تشريع و ايجاب و تحريمشان در رتبه وحي نبوي بنشيند و عصمت و حجّيت سخنان پيامبر را پيدا کند و باز هم در خاتميت خللي نيفتد؟ پس خاتمّيت چه چيزي را نفي و منع ميکند و به حکم خاتميّت، وجود و وقوع چه امري ناممکن ميشود؟ و چنان خاتميّت رقيقي که همه شؤون نبوت را براي ديگران ميسور و ممکن ميسازد، بود و نبودش چه تفاوتي دارد؟" بعدها هم و حتی در ساليان اخير دکتر سروش در سخنرانی های خود اين نکته را تا جایی که خاطرم هست مکرر مورد توجه قرار داده اند.
در سخنرانی اخير ايشان درباره دين و قدرت در تناقضی آشکار با نظر اول می فرمايند: "تمام آنچه ما امروز در عالم اسلام داریم تجربه پیامبر نیست. مسلمانان فقط به فهم دین اضافه نکردند. بر فهم مفاهیم دینی کاوش نکردند، بلکه بر تجربههای پیامبر افزودند. و این ادعای صوفیان ماست. گاهی آشکار و گاهی هم خفی گفتند که ما هم تجربه وحیانی داریم، به ما هم وحی میشود و این وحی خودشان را کمتر از وحی پیامبر نمیدانستهاند. به همین دلیل هم هست که شما میبینید، مولانا تمام اوصافی که قرآن برای خودش قائل است برای مثنوی هم قائل است. به مقدمه دفتر اول مثنوی ملاحظه کنید که «لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ» غیره و غیره همه اینها اوصافیست که مولانا برای کتاب خودش میآورد. و اینها اوصافی ست که قرآن برای خود آورده است. اینگونه در حقیقت مولوی میخواهد به ما القا کند که کتاب من هم الهامیست، و این کتاب هم از جایی دیگر در آمده است. ما در تاریخ اسلام هم [از این نمونهها] کم نداریم، محیالدین عربی چهل پنجاه سال قبل از مولانا گفت که کتاب «فصوصالحکم» را من در خواب از پیامبر گرفتم و ایشان به من داد. یعنی یک کتاب وحیانیست. واقعا مسلمانان چه «فصوصالحکم» عربی و چه «مثنوی» مولانا را حقیقتا با آنها چنان رفتار کردند که با قرآن میکردند." در جای ديگری از همين سخنرانی باز می فرمايند: "...ما در اسلام یک چیزی را کم داریم و آن نقصان محبت است که تصوف آن را به ما داده است. قرآن در واقع کتاب خوف و خشیت است. در واقع تا قبل از تصوف ما این دیانت با یک بال میپرید و این یک بال موجب افول و سقوط او میشده است. تصوف ما چنین مضمونی را زنده کرد و به صحنه آورد. […]تصوف عشقی همان چیزی بود که اسلام را واجد دو باله کرد. یکی بال خوف و خشیت. که قویا در قرآن وجود دارد و از عشق و محبت کمبود دارد. و بال عشق و محبت که صوفیه آن را به وجود آوردند، خصوصا تصوف خراسانی ما به قوت آن را مطرح کرد و حقیقتا یک جریان مبارکی را در بستر دیانت اسلامی و تمدن و فرهنگ اسلامی جاری کرد. این نکتهای بود که من مفصلا توضیح دادم در سخنرانی، که اگر قرآن را خشیتنامه بنامیم، مثنوی و دیوان شمس را باید عشقنامه بنامیم و در تمام اینها میبینیم که نکته اصلی و فربهی که در مثنوی و دیوان شمس است، همان رابطه عشقی بین خدا و بنده است. صوفیان ما کاشفان حسن خداوند بودند و در برابر این حسن جز عاشقی نمیتوانستند بکنند".
پرسش اين بنده خدا از ايشان اين است که بالاخره آيا ختم نبوت اصلی اساسی در اسلام است يا خير؟ و اينکه فرق عقيده امامت با آنچه ايشان باور صوفيه در ارتباط با تجربه وحيانی و افزوده ها بر تجربه نبوی می خوانند در ارتباط با مقوله ختم نبوت چيست؟
https://t.me/azbarresihayetarikhi
🔺🔺🔺🔺🔺🔺
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
ادامه سوال صورت ذهنی:
🔻
بنابراین باران هنگام نزول به صورت قطره است و در چشم من هم در همان جایی که هست به صورت قطره دیده می شود ولی وقتی باران در نقطه «ج» است آن را در نقطه «الف» و «ب» نمی بینم ولی خط دیدن نشان می دهد که آن را در نقطه «الف» و«ب» هم می بینم هم در نقطه «الف» می بینم و هم در نقطه «ب» و هم در نقطه«ج» می بینم و این سه نقطه را کنار هم ردیف می کنم و خط دیده می شود،پس معلوم می شود یک قوه ای در من وجود دارد که به صورت خط می بیند زیرا چشم من خط نمی بیند در واقع هم که خطی نیست پس یک قوه ای داریم که او قطره را خط می بیند یعنی قطره ای که در نقطه «الف» دید در نقطه «الف» می بیند و بعد که قطره وارد نقطه «ب» شد این قطره را در نقطه «ب» هم می بیند ولی یک ذره حافظه دارد و قطره را در نقطه« الف» را حفظ می کندو آن جا هم می بیند و یادش می ماند.
🔻
حکم باصره فرق می کند زیرا وقتی قطره به نقطه «ب» آمد دیگر در نقطه «الف» نمی بیند ولی ما یک قوه ای داریم که وقتی قطره از نقطه«الف» به نقطه «ب» می آید این قوه هنوز،قطره را در نقطه« الف» می بیند یعنی یادش است و در نقطه «ب» هم می بیند و این دو نقطه را کنار هم می گذارد،صورت علمیه این دو نقطه در آن قوه ما هست و کنار هم قرار داده شده است و خط را تشکیل می دهد.
آن قوه دیگر را اسمش حس مشترک می گذاریم،البته برای سنگی که به ته نخی بسته ایم و آن را می چرخانیم همین حرف را داریم که این نقطه می چرخد ولی به صورت دایره دیده می شود در حالی که یک نقطه بیشتر نیست یا آتشگردان یک قلمبه است ولی وقتی آن را می چرخانیم به صورت دایره است، این دایره به خاطر همین است که وقتی در قسمت اول است چشم ما دید و حس مشترک آن را یافت و بعد که در نقطه بعدی می رود حس مشترک این را هم در نقطه بعدی می بیند و هم صورت علمیه اش را در نقطه قبلی دارد ولی چشم فقط آن را در نقطه بعدی می بیند،ترکیب این نقاط و ترکیب آن دایره به وسیله حس مشترک انجام می شود نه به وسیله باصره،پس ما غیر از باصره باید قوه دیگری به نام حس مشترک داشته باشیم( این حرف ابن سینا چه در مثال قطره باران و چه در مثال آتشگردان).
🔻
بعد شما سوال کردید که ابن سینا چه استفاده ای از مطلب می خواهد بکند؟ آیا می خواهد استفاده کند که ما با خارج ارتباط نداریم و فقط با صور علمیه ارتباط داریم یا منظور دیگری از این حرف دارد،منظور ابن سینا آن چیزی که شما برداشت کرده اید نیست که می خواهد بیان کند که ما فقط با صورت علمیه ارتباط داریم.
🔻
این که ما با صور علمیه ارتباط داریم و به توسط صورت علمیه با خارج مرتبطیم این را خودش در جاهای دیگر تصریح می کند و هیچ احتیاجی ندارد که برایش این چنین دلیلی بیاورد،ایشان بیان می کند که قول طبیعیون در باره ابصار درست است،قول ریاضیین که قائل به خروج شعاع است باطل است وآن جا ثابت می کند که صورتی می آید و در ذهن من منطبع می شود و من با این صورت علمیه سروکار دارم نه با خارج،آن بحثش جای دیگر است و این را قبول دارد که من با خارج به صورت مستقیم ارتباط ندارم و با صورت علمیه مرتبطم و از طریق صورت علمیه با خارج در ارتباطم ولی جای این بحث در این جا نیست.
🔻
پس این دلیلی که آورده نه به این خاطر است که بگوید: من با صور علمیه در ارتباطم بلکه این دلیل را آورده که حس مشترک را اثبات کند یعنی علاوه بر حس ظاهر،یک حس باطنی داریم که آن را به حسب ظاهر نمی بینیم ولی می دانیم که داریم و با این دلیل ثابت می کنیم که آن را داریم،پس غرض ایشان از ذکر مطلب استدلال بر وجود حس مشترک است نه این که بخواهد ثابت کند که ما با خارج ارتباط نداریم و با صور علمیه ارتباط داریم،البته اعتقاد ایشان همین است که ما با صور علمیه ارتباط داریم ولی جای این بحث این جا نیست،پس سوال اول شما جواب داده شدکه منظور ابن سینا از این حرف چه بوده است؟ منظورش همان طور که خودش تصریح می کند این است که می خواهد ثابت کند که انسان علاوه بر حس ظاهر،یک حس باطنی به نام حس مشترک دارد که این حس مشترک تمام کارها را به تنهایی انجام می دهد،هم می شنود، هم می بیند ،هم می چشد و هم لمس می کند در حالی که حواس ظاهر هر کدام با یک جارحه ای مدرک خود را تشخیص می دهند اما حس مشترک همه مدرکات آن ها را یک جا و با وجود واحد ادراک می کند(این را ابن سینا می خواهد بگوید.)
ادامه دارد...
https://t.me/joinchat/AAAAAEOyBh9fy0yRLS521w
👈شبهه ذبح برای أئمه و أولیاء
⚪️ شبهه:
وهابیان می گویند: ذبح یکی از اعمال اسلامی است که باید برای خدا انجام شود و نه هیچ کس دیگری.
کما اینکه خداوند فرمود: {فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ}(کوثر/2). یعنی: برای خدا نماز بخوان و برای خدا شتر قربانی کن
بنابراین:
اینکه عده ای از مسلمانان برای أئمه و أولیاء ذبح می کنند مخالف این آیه است و شبیه عمل مشرکین است!
مثل اینکه برای امام حسین گوسفند قربانی می کنند و گوشت آن را بین مردم تقسیم می کنند.
🔵پاسخ به شبهه:
1. همانطور که در مورد نذر هم گفته شد، هدف مسلمانان ذبح برای غیر خدا به این معنی که او را بپرستند نیست!!!
بلکه این که می گویند: این گوسفند را برای فلان امام قربانی می کنم، شبیه این است که شخصی برای پدرش که از دنیا رفته گوسفندی را ذبح و گوشت آن را بین مردم پخش می کند
و در واقع:
او می خواهد خدا را بپرستد و ثواب آن برای دیگری باشد و یا به نیابت او این کار را انجام دهد و یا می خواهد با تقسیم گوشت و یا اطعام مردم در روز ولادت و یا شهادت ائمه، برای رضای خدا یاد أولیائش را زنده نگه دارد
2. این عمل با ذبح کفار برای خدایانشان تفاوت دارد.
چون کفار رو به بت و برای بت و به قصد تقرب به بت قربانی می کردند ولی مسلمانان رو به قبله و برای خدا و با نام خدا قربانی می کنند تا ثوابش برای ائمه باشد و یا به نیابت ائمه و به یاد آنها مردم را اطعام کنند!!!
فلذا وهابی دراین تشبیه خودش به خطا رفته و به غلط مسلمانان را به مشرکین تشبیه کرده است.
کما اینکه ما در سیره پیامبر اکرم داریم که از طرف دیگران و به نیابت آنها ذبح می کردند!!!
⚡️حوزه اگر مستقل باشد می تواند از مشکلات انتقاد کند
✔️آیت الله علوی بروجردی🔻
🔹حوزه باید از سوی مردم و موقوفات اداره شود و نباید تکیه به دولت کند. این استقلال حوزه آثار و برکات زیادی دارد و از جمله آن این است هر زمانی بخواهد می تواند از مشکلات جامعه بگوید و نقد و انتقاد کند.
🔹روحانیت در گذشته در کنار و با مردم بودند و از مردم خود را جدا نمی دانستند و جامعه به روحانیت اعتماد داشته است. درطول تاریخ شیعه این مسئله مهمی بوده و اکنون تقویت حوزه آبروی شیعه است و لازم است این آبرو حفظ شود🔺
@namehayehawzavi
#یادداشت_ویژه_تحول
🔵تکرار به جای طرح و عمل
🔹مخاطب این بایدها خود شما مسئولین هستید!
🔹در حاشیه اولین اجلاسیه منشور روحانیت
🔸زمانی که امام منشور روحانیت را می نگاشت، متحجران فقط به چند مساله فقهی اصولی مشغول بودند و هنوز هم این رویه را دارند. نه آن روز به سیاست و جامعه کاری داشتند، نه امروز. همان هایی که فرق نمی کند در کدام حکومت زندگی می کنند و فقط به چند کتاب حوزوی دلخوش اند. معلوم نیست دینی که ایشان می آموزند، قرار است چه دردی از بشر دوا کند که طلاب آن فقط چند قاعده اصولی و فقهی و چند مساله فقه فردی را زیر ذره بین می برند. دغدغه ایشان فقط خواندن نماز صحیح است، نه اینکه چطور فقر و فساد را باید از بین برد. فریاد «وا اسلاما»یشان فقط وقتی بلند است که شهادت به ولایت از اذان سهوا حذف شود. اما دیگر کاری ندارند که چه بر سر اعتقاد مردم می آید و وظیفه ایشان چیست.
🔸نگارنده قصد آن ندارد که پرونده متحجران را باز کند و از خون دل ها بگوید. اگر صدها همایش و جلسه هم بگذاریم و با این جماعت سخن گوییم، راه خود را تندتر می روند. نه اینکه اصلا روشنگری نکنیم، اما چندان امیدی نداشته باشید.
🔸روی سخن با کسانی است که خود را ایستاده پای نظام و انقلابی می دانند. به راستی برای ترقی حوزه، به غیر از برگزاری همایش چه کردید؟ چرا چشم خود را بر مشکلات فرهنگی می بندید و فقط وقتی روسری برداشته می شود، رگ دینی تان به جوش می آید؟ چرا وقتی کنسرت به قم می آید، بیدار می شوید و سالها خودتان را به ندانی می زنید؟ آیا باید منتظر بمانیم تا فساد اینترنت بیشتر از این، همه جا را بگیرد ؟
🔸مگر حضرت امام (ره) شناخت زمان و مکان را برای فقیه لازم ندانست. ما در کدام زمان هستیم؟ مدیریت فرهنگی کدام مساله دست انقلابی های حوزه است؟ آیا غیر از این است که روحانیت همیشه بعد از آتش گرفتن و فروپاشی ساختمان های فرهنگ و دیانت، تازه دست خالی به میدان می آید؟!
🔸همایش منشور روحانیت، به جای تکرار حرفهای امام باید محلی باشد برای ارائه طرح های عملیاتی. باید گزارش باشد از دست آوردها و موفقیت های حوزه در عمل به دغدغه های امام. اگر غیر از این است، پیداست که حوزه درجا می زند و مسئولان کارآمدی لازم را ندارند. با نگاه دستوری که باید چنین و چنان شود، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. مخاطب این باید ها خود شما مسئولین هستید!
◾️مرتضی بخشنده
🆔 @feghahat
📜چرا محبوبیت روحانیت کم شده؟
🔻یادداشت وارده | احسان ناصری:
🔹«به این حکومت اعلام کنید که اگر شهادت این امام تعطیل رسمی نشه ما مالیات به این حکومت گمراه نمیپردازیم.» این جملات اظهار نظر یکی از مراجع تقلید جهان تشیع است. بر فرض صحت این بیانات و در کمال احترام به این مرجع بزرگوار اما انتظار ما از یک مرجع تقلید بیش از این هاست.
🔹من علت این جملات را می دانم، ایشان دغدغه حفظ کیان تشیع را دارند، میخواهند شیعیان اهتمام بیشتری به تعظیم شعائر داشته باشند، اما آیا اهتمام شیعیان به امور دینی با تعطیلی روز شهادت بیشتر می شود؟ آیا بهتر نیست ایشان که شاید صدها مجتهد تربیت کرده اند، لجنه ای تشکیل بدهند و فکری برای اقتصاد بیمار این مملکت کنند؟ آیا ارائه نسخه اسلامی اقتصاد کار حوزه نیست؟ آیا مراجع رئوس حوزه ها نیستند؟ آیا اصلاح اوضاع معیشتی مردم به دینداری شان کمک بیشتری نمی کند؟
🔹به نظر می رسد برای اصلاح وضعیت دینداری، باید اوضاع زندگی مردم بهتر شود تا وقتی از تامین معاش فارغ شدند به تعظیم شعائر بپردازند. ای کاش حوزه ها برای حمایت از کالای ایرانی کاری می کردند تا شیعیان موسی بن جعفر بتوانند کالایشان را بفروشند، شاید فشار اقتصاد از زندگی شان برداشته شود، شاید فرزندانشان کم تر گرفتار آسیب های اجتماعی شوند.
🔹نمی خواهم اقتصاد را مهم تر از همه چیز جلوه بدهم البته که فرهنگ مهم تر است، اما این روزها اولویت با اقتصاد است. با تعطیلی روز شهادت، شیعیان حضرت یک روز کم تر پول در می آورند و به اندازه یک روز بیشتر بر مشکلاتشان اضافه می شود. روحانیت اگر دغدغه معاش مردم را داشته باشد، احتمالا در تربیت دینی مردم موفق تر عمل می کند. چون مردم دستگاه روحانیت را هم دغدغه تر می یابد و انس و علاقه شان بیشتر می شود و بالتبع دیندارتر خواهند شد. و الا همین آش است و همین کاسه و عیار محبوبیت دین و روحانیت روز به روز کم تر می شود.
🔹این حکومت هم وقتی گمراه خواهد بود که دغدغه مردم را فراموش کند، وقتی لیاقت مالیات گرفتن ندارد که از تولید مردمش حمایت نکند.
@saraeer
#درسگفتار
⭕️ رحمت ، گوهر بعثت
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند رسول گرامى اسلام را رحمتى عام و فراگير معرفى كرده و در آیۀ ۱۰۷ سورۀ انبیا خطاب به آن حضرت فرموده است كه تو را نفرستاديم، جز آن كه مى خواستيم رحمتى به مردم جهان ارزانى داريم :
(وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ )
پیامبر گرامی اسلام به واقع مظهر تامّ رحمت الهى بود . در خبری که ابویعلی موصلی و ابن جوزی از قول آن حضرت روایت کرده اند ، خود فرموده است :
«إِنَّمَا بُعِثْتُ رَحْمَة.»
من به عنوان رحمتى برانگيخته شده ام.
وجود آن حضرت بالاترين رحمت الهى بر جهانيان بود. قاضى عيّاض از قول ابوبكر محمد بن طاهر مى نويسد: «خداى متعال محمد (ص) را به زينت رحمت مزيّن فرمود، بنابراين ، وجود آن حضرت رحمت بود و تمام صفات و ويژگى هاى وى رحمتى براى مردم بود.»
مبنا و اساس سيره پيامبر اكرم بر رحمت بود، چنان كه قاضی عیاض از قول على (ع) روایت کرده که گفت از رسول خدا (ص) درباره سنّت آن حضرت پرسيدم، حضرت فرمود :
«وَ الْحُبُّ أَسَاسِي.»
محبت بنياد و اساس روش و سنّت من است.
آن حضرت جامعه را با قدرت رحمت و محبت اداره مى كرد . راهبری حضرت بر مبنای رحمت و محبت بود . با همين عامل مردمان را پیش برد و به سوى مقصد كمال سير داد.
پيامبر اكرم چنان با مردم از سر محبت و دلسوزى رفتار مى كرد كه كسى نمى توانست در صداقت و درستى راهبری و مديريت او ترديدى به دل راه دهد ؛ و همين رحمت و محبت و دلسوزى به تمام معنا بود كه دوستى آن حضرت را در دل مردمان جاى مى داد. مردم با همۀ وجود می دیدند که پیامبر تمام توانش را در هدايت و اصلاح آن ها به كار گرفته است و با همۀ وجود براى ايشان دل مى سوزاند و مى سوزد. خداوند در آیۀ ۱۲۸ سورۀ توبه پيامبرش را با اين ويژگى ارج نهاده و فرموده است :
(لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُوْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَحِيمٌ )
بی گمان پيامبرى از خود شما به سويتان آمد كه رنج هاى شما بر او سخت است و بر هدايت شما حریص است ، اصرار دارد ؛ و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.
خداوند مى فرمايد ما از جانب خود رسولى از جنس شما، از خودتان براى هدايتتان فرستاده ايم كه از شدّت محبت و نوع پرورى؛ ناراحتى، نادارى، پريشانى، نادانى و گمراهى شما بر او سخت مى آيد و نمى تواند تحمّل كند. بر آسايش و نجات شما بسيار حريص است . نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است. به ویژه آن که به جاى مِنْكُمْ در اين آيه 'مِنْ أَنْفُسِكُمْ آمده است، كه اشاره دارد به شدّت ارتباط پيامبر با مردم ، گویا پیامبر پاره اى از جان مردم و از روح جامعه است که در میان آنان برای هدایت آنان گام بر می دارد . به همين دليل تمام دردهاى آن ها را مى داند؛ از مشكلات مردم آگاه است ؛ در ناراحتى ها، غم ها ، رنج ها و اندوه ها با مردم شريك است؛ و به هیچ روی سخنى جز به نفع آن ها نمی گويد و گامى جز در راه هدایت و نجات آن ها برنمی دارد. اين تعبیر در واقع نخستين وصفى است كه در آيه براى پيامبر اکرم ذكر شده و بیانگر آن روحیۀ لطیف و دردمند و دلسوز و پر رحمت پیامبر است . گوهر رسالت پیامبر بر رحمت واقع شده بود . رحمت ، گوهر بعثت است .
#درسگفتار #پیامبراکرم (ص) #بعثت #رحمت #محبت #گوهربعثت
📍کانال مصطفی دلشاد تهرانی
@delshadtehrani
روحانیت و عرصه روابط بین الملل
آقای خاتمی در سالن های سازمان ملل طوری مانور می دهد که مجبور نشود با بیل کلینتون دست بدهد. آقای روحانی هشت بار درخواست رئیس جمهور امریکا را برای تماس تلفنی رد می کند و معاونش این را با افتخار اعلام می کند. در داخل ایران امام جمعه پایتخت به آقای تَرامپ هشدار می دهد که او وارث کشوری فقیر و گرسنه است و به او نصیحت می کند که به شعار خود مبنی بر نجات مردم امریکا از فقر و گرسنگی و فلاکت پایبند باشد. آیا این رفتار همه اش ناشی از انقلاب و فراز و فرودهای پس از آن است؟ آیا ناشی از دخالت های امریکا در ایران و دیوار بلند بی اعتمادی بین دو کشور است؟ آیا ناشی از فرهنگ خاص روحانیت و نوع نگاه ان به دنیا و تاریخ است که سابقه اش حداقل به صدسال قبل باز می گردد؟ برای پاسخ به این سوال بد نیست فرازی از کتاب « سیاحت شرق» نوشته آقا نجفی قوچانی را بخوانیم که در واقع خاطرات یک روحانی از تحصیل در نجف است. وی در این قسمت از خاطرات خود نگرش روحانیون و طلاب نجف را به جنگ جهانی اول توضیح می دهد. پس از خواندن خوب است به سرنوشت آلمان در جنگ اول جهانی نیز فکر کنیم.
اصل مطلب را باید پذیرفت، که روش صدا و سیما تناقض جدی دارد، و از این جهت مسائل را برای مردم مشتبه می کند.
روحانی دعوت می کند که برای مردم احکام بگوید، بلافاصله بعدش آهنگ لهوی و فیلم خارج از چارچوب شرعی می گذارند. و همین در دامن زدن به روش کاریکاتوری مردم ما دامن زده.
✅گزیده ای از بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی در درس خارج فقه 1397/09/25
🔸امام حسن عسکری علیهالسلام تحت کنترل دقیق و شدید بود و این وضعیت هم ناشی از رشد و پیشرفت تفکر شیعه بود که در دوران وجود مقدس حضرت صادق صلواتاللهوسلامهعلیه آن عرضه علمی و حرکت فرهنگی فوقالعاده صورت گرفت تا جایی که نقل شده است در مسجد کوفه بر فراز هفتاد کرسی و منبر میگفتند: «حدثنی جعفربنمحمد» و در دوران امام رضا علیهالسلام بهگونهای تفکر شیعه را جلوه داد و آنقدر تأثیر گذار بود که بعد از علیبنموسی الرضا وجود مقدس امام جواد را ابنالرضای اول و امام هادی را ابنالرضای دوم و امام حسن عسکری را ابنالرضای سوم میگویند و شخصیت حضرت رضا طوری در توسعه تفکر شیعه در بین عامه مردم تأثیر داشت که امام حسن عسکری با آن همه محدودیت و حصر و کنترل شدید بزرگترین شبکه وکالت را داشتند و وکلای امام در زمان حضرت عسکری از همه ائمه بیشتر است و این گسترش تفکر شیعه در تمام بلاد را نشان میدهد حتی در روم و در شهرهای مختلف از روم حضرت عسکری وکیل دارند و نام این وکلا مضبوط است و نامشان ذکر شده است و این ولایت و امامت امام بوده است.
🔸نواب اربعه در سیر تفکر شیعه بسیار تأثیرگذار بودند که هنوز آن بهای لازم به آنها داده نشده است و ما شناخت کافی از آنها نداریم که چه شخصیاتی بودند و کارها را در آن دوره حساس چگونه مدیریت میکردند؛ اینها خدمات بزرگی داشتند و این تفکر را حفظ كردند و زیر نظر مستقیم آقا حجتبنالحسن فعاليت ميكردند و نایب خاص بودند و حامل این لواء بودند تا به دوران غیبت کبری رساندند.
سامرا برای ما خیلی موضوعیت دارد؛ سامرا در دل ما است؛ چون اینجا خانه امام زمان است و قلب شيعه برای سامراء میتپد؛ هر وقت عراق میروید مقید باشید آنجا مشرف بشوید؛ خانه آقا حجتبنالحسن است و این را بدانید آدم در خانه امام زمان و خانه پدر امام زمان بنشيند اگر خواستهای از امام زمان دارد در آنجا داشته باشد؛ مخصوصا ما طلّاب كه سرباز امام زمان هم هستیم و امام زمان هم امام ناظر و حاضر بر ما هستند؛ آيا هیچوقت شده با آقا رو در رو صحبت بکنید؟ آقا كه همه جا هست پس بنشینیم با او حرف بزنیم؛ آقای ما است؛ مولای ما است.
🔸ما روحانيت شيعه برای این مردم پدر هستيم و در دوران غیبت مردم را به ما سپردند و سِمَت ما روحانيت را تکفل ایتام آل محمد ذکر میکنند؛ چطور میخواهیم تکفل کنیم؟ تا به حال چگونه تکفل کردهایم؟ این پدر فقط بچههای متدین و خلف را تکفل نمیکند بلكه پدر بچه ناخلف را هم تکفل میکند؛ بچهای که گوش به حرف نمیدهد را هم پدر از نظر دور نمیدارد؛ اینها بچههای ما هستند؛ ما امروز براي شيعه درد داریم؛ افراد دارند از ما جدا میشوند؛ آيا متوجه هستیم؟ بچهشیعهها دارند میروند مسیحی و بهائی میشوند؛ به بيرون از ايران می روند و در کشورهای غیر اسلامی و در معرض این همه حوادث و انحرافات واقع میشوند؛ ما دردِ اینها را داریم؛ اینها بچههای شیعه هستند؛ ما در دوران غیبت تکفل اینها را بر عهده داریم؛ ما بايد مواظب باشیم اینها را از نظر دور نگردانیم لذا اين تعبیر «پدري» را من اصرار دارم؛ مرجعیت و آخوندي شیعه پدری برای آحاد شیعه است؛ ما این بچههایی که این طرف و آن طرف آواره میشوند را نمیتوانيم رها کنیم ولو خدمت جزئی به اینها بکنیم؛ این وظیفه بر عهده ما گذاشته شده است؛ ائمه و امام عسکری این وظیفه و اين كار را بر عهده ما گذاشتهاند؛ ما کار آنها را میخواهیم بکنیم؛ حفظ شیعه در دوران غیبت به ما سپرده شده است پس چهجور میخواهیم شيعه را حفظ کنیم؟ علماي گذشته چگونه حفظ كردهاند؟ علمای گذشته ما هر چه که بودند این اندازه هنر داشتند که این دستگاه را سالم و دستنخورده تحویل ما دادند؛ ولي آيا ما توان داریم لااقل به همان صورتی که تحویل گرفتیم به نسل بعدي تحویل بدهیم؟ آيا ما این توان و همّت را داریم؟
🔹لازم به ذکر است متن کامل بیانات در سایت حضرت آیت الله علوی بروجردی به آدرس ذیل قرار دارد.
http://alaviboroujerdi.ir/اخبار-و-بیانات/ID/2667/ما-روحانيت-شيعه-برای-این-مردم-پدر-هستيم-و-در-دوران-غیبت-مردم-را-به-ما-سپردند
@alaviboroujerdi
سلام!
یک خوانش معنا دار می تواند این باشد:
ای چشم من! دیگر برای ضعیفان رسیدن به
آسودگی دشوار است.این "مردم"(ضعیفان،که
البته ایهامی به مردمک دیده هم دارد) از این-
پس مگر همچون مژگان ،فقط درهنگام خواب
(که البته ایهام به رویا نیز دارد) بتوانند به
آسایش برسند یا فقط خواب اسایش را
می توانند ببینند.
(مژگان از آن رو که متصل به پلک هستند،
مدام بالا و پایین می روند و جز در هنگام
خواب ، آرام وقرار ندارند.)
⚡️شیخ عباسعلی اسلامی میگفت شاه جرات دارد یک ساعت رادیو را در اختیار من بگذارد ببیند چه میکنم.
⚡️حالا این همه وسایل تبلیغاتی چه می خواهیم بکنیم
✔️آیت الله محمدجواد علوی بروجردی🔻
🔹شما را به خدا این میرات را حفظ کنید. شما را به خدا بدانید این اختلاسها، این حرفهای بیمایه، این پریدن به یکدیگر، اینها به اعتقاد این مردم صدمه میزند، مردم از این لباس توقعی دارند که از علی بن ابیطالب داشتند. این لباس برای مردم، لباس علی بن ابیطالب و لباس فاطمهی زهرا است. حرمت آن را نگه داریم. باید بدانیم تنها این نیست که بنده فقط خودم یک خلافی میکنم، بلکه من که خلاف میکنم، این خلاف من گران تمام میشود.
🔹این آقایی که این لباس مذهب را بر تن دارد، اگر با آن کار خیر میکند چند برابر با او حساب میکنند و اگر با این عمامه و لباس دین گناه میکند، با عنوان دین گناه میکند، چند صد برابر برای او محسوب خواهد شد. این را توجه داشته باشید امروز همه کسانی که کوچکترین تلبسی به جمهوری اسلامی دارند، تنها هم روحانیت نیست، هر کسی هر تلبسی دارد به هر نحوی در این امر شریک است، مردم میگویند مأمور یا گماشته یا مسئول نظام است.
🔹امروز خدا موقعیتی در اختیار ما گذاشته است. خدا رحمت کند آقای آقاشیخ عباسعلی اسلامی (ره) در تهران منبر میرفت. چندین بار از ایشان شنیده بودم خصوصی هم شنیده بودم که میگفت این شاه اگر جرات دارد یک ساعت این رادیو را در اختیار من بگذارد ببیند چه میکنم. آن موقع رادیو تهران بود. اما حالا خدا عنایت کرد نه تنها رادیو بلکه دهها و صدها ایستگاه تلویزیونی و چقدر تریبون در اختیار ما گذاشت.
🔹چه میخواهیم بکنیم؟! خدا حجت را بر ما تمام کرده است وسائل تبلیغ برای ما تمام است چه بکنیم؟ چه میخواهیم بکنیم؟ آیا این مردمی که اگر در گذشته بعضیهایشان گریزان از دین بودند، امروز دیگر گریزان نیستند؟! آیا دسته دسته سراغ ما میآیند؟!🔺
@namehayehawzavi
🔸ما اشتباه کردیم، درب خانه علما را به روی مردم بستیم
🔹حجة الاسلام والمسلمین محسن کازرونی عضو مجلس خبرگان رهبری در مراسم چهلمین روز درگذشت عالم ربانی حجة الاسلام سیدمهدی طباطبایی با اشاره به ویژگی های خاص و ممتاز آن مرحوم گفت:
🔸تمام تلاشش این روحانی بزرگوار این بود که عداوت و دشمنی در جامعه اسلامی کم شود.
🔹این وظیفه یک عالم است، عالم و روحانی که حرف بزند و با حرف زدنش دشمنی و عداوت به وجود آید آیا عالم مورد نظر پیامبر است؟
🔸حاج آقا طباطبایی تا آنجا که نفس داشت و توان و قدرت داشت تلاش کرد که این عداوت را تبدیل به رحمت کند.
🔹به جد می گویم ما در کل ایران مثل ایشان نداشتیم.
🔸شما هر موقع در خانه این عالم می رفتی باز می بود. گرسنه ها اگر گرسنه می شدند آنجا پاتوق شان بود. هم لباس های خودشان وقتی از شهرهای دیگر می آمدند درب منزل این عالم به رویشان باز بود.
🔹بارها به حاج اقا طباطبایی گفتم شما در جنوب شهر زندگی می کنید، هوا هم آلوده است شما هم که برای تنفس مشکل دارید، بهتر است به شمال شهر بروید اما قبول نکرد، در جنوب شهر ماند، مقاومت کرد.
🔸ما اشتباه کردیم درب خانه علما را به روی مردم بستیم، علما مسئولیت گرفتند و به هر دلیلی درب خانه روحانیت به روی مردم بسته شد و ارتباط قطع شد. خب چه کسی می خواهد این مردم را هدایت کند؟
🔹مگر می شود این همه روحانی داشته باشیم و این مشکلات اخلاقی رخ دهد که انسان وحشت می کند. چون رابطه بین روحانیت و مردم ضعیف شده است شاهد این وقایع هستیم.
🔸باید از امثال حاج آقا طباطبایی یاد بگیریم، باید مردم داری را یاد بگیریم، حشر و نشر کردن با مردم را یاد بگیریم، با مردم بودن، درخانه باز بودن را یاد بگیریم، در غصه ها غصه خوردن، در شادی ها شادی کردن و خندیدن را یاد بگیریم، این چیزها عالم و روحانی را ملجا و مرجع می کند.
🔹زمانه مثل این شخصیت با این روحیات و فضائل و نگاه و بصیرت و نفوذ کلام بعید است به این سادگی ما بدهد، ما دچار خسارت بزرگی شدیم.
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران
⚡️بانکها رباخوار هستند دولت درب بانک ها را ببندد
✔️آیت الله مسعودی خمینی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در گفتگو با شفقنا🔻
🔹من شخصاً نظرم این است که آنچه بر سر ما و اقتصاد ما آمده از بانک هاست، بانک ها ربا می گیرند و ربا می دهند و می خورند و مال حرام را در جامعه ما پخش می کنند. بانک در جهان برای حفظ منافع ملت تأسیس شده یعنی اگر کسی پولی دارد و می خواهد بانک از این پول نگهداری کند، به افرادی که کارمند بانک هستند، پول می دهد تا پول هاشان را حفظ کنند، اما در کدام شرع و قانون آمده پولی در بانک گذاشته و سود آن گرفته شود!
🔹من فکر می کنم که یکی از کارهای بسیار بزرگ دولت این است که درهای کلیه بانک ها را ببندد به جزء چند بانکی که می توانند کار کنند و آنها هم ربا را کنار بگذارند و به مردم شفاف بگویند که ما این مقدار سرمایه داریم و این مقدار صرف کارگرها و کارهایی که در بانک هست، می کنیم. اما متأسفانه بانک های ما از اول تا آخر ربا می دهند و ربا می خورند و مردم را با ربا آشنا کردند و این از بزرگترین مشکلاتی است که در دنیا داریم و امیدواریم خداوند به ما رحم کند چرا که با این عملکرد و رویه ایی که در پیش گرفتیم، در حال جنگ با خدا هستیم.
yon.ir/nNcxq
@namehayehawzavi
🔻امام خمینی و گزاره «نظام مقدّس»!
یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران:
گزاره «نظام مقدّس» آنچنان که امروزه صبح تا شب لقلقه زبانها شده و برای گریز از نقد، تکرار می شود، در گفتار و اندیشه امام خمینی مطلقا تبلیغ و ترویج نشده است.
امام با تکرار مکرّر عباراتی چون «وای بر روزی که مردم از جمهوری اسلامی ناامید گردند، می ترسم ما کاری با اسلام کنیم که محمدرضا نکرد، آن روز که مردم قیام کنند علیه شما مسئولین، یوم الله است، مردم ما را سرکار آوردند و ممکن است ما را کنار بزنند، می ترسم عاقبت ما عاقبت هیتلر بشود و ...» برای "مردم" نقشی اصلی، به صورت آغاز کننده و تمام کننده قائل شدند.
امام مشروعیت حکومت اسلامی را در گرو "کسب رضایت مردم و اجرای عدالت اجتماعی" قرار دادند و هیچ شخص، نهاد و گزاره دینی را فرای این دو شرط مورد تایید اسلام قلمداد نکردند.
https://b2n.ir/y24910
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com