🌐هزار صفحه در بیست روز!
راوی #تاریخ: بحران کرونا و معضل قرنطینهنشینی برای اصحاب پژوهش و اندیشه، توفیقی اجباری است که به مدد آن میتوانند به دور از هیاهوی بوروکراسی و سروصدای تکنولوژی (این فرزندان آسایشآور و آرامشبَر مدرنیته) در کنجی بنشینند و بخوانند و بنویسند.
حجةالاسلام دکتر رسول جعفریان؛ استاد پرکار تاریخ دانشگاه تهران که اکنون ۵۶ ساله است و نخستین کتابش را در ۲۰ سالگی منتشر کرده، تاکنون تألیف حدود ۷۰ کتاب و ترجمه و تحقیق ۹۰ کتاب را در کارنامه خود دارد. طبیعی است که این مورخ پرکار از ایام قرنطینه نیز بیشترین بهره را ببرد.
🔹«هادینامه» اثری ۱۰۷۹ صفحهای است به یاد یکی از خسروان عرصه پژوهش و تألیف؛ مرحوم حجةالاسلام والمسلمین سید هادی خسروشاهی که سوگمندانه از اولین قربانیان بلای عالمگیر کرونا بود. این کتاب در مدت حدود ۲۰ روز جمعآوری شده و شامل ۵۴ مقاله به قلم ۵۲ نفر از اهالی حوزه و دانشگاه است (۳ مقاله به قلم خود استاد جعفریان است). در میان مؤلفین مقالات، نامهای مطرحی نیز بهچشم میخورد؛ مانند آیتالله رضا استادی، دکتر مصطفی محقق داماد، سید عباس صالحی (وزیر ارشاد)، احمد واعظی، محمدعلی مهدویراد، مهدی مهریزی، محسن الویری و محققان جوانی چون محسنحسام مظاهری.
۱۳ مقاله از میان ۵۴ مقاله، درباره خود مرحوم خسروشاهی است؛ مابقی یا موضوعاتی است که بهنوعی از دغدغههای مرحوم خسروشاهی بوده و یا صرفاً موضوعات مورد علاقه نویسندگان است که بهیاد آن مرحوم در این ارجنامه منتشر شده. از جمله مقالات دسته اخیر میتوان به این موارد اشاره کرد: «مکتب فلسفی تهران؛ آغاز گفتوگوی فلسفی شرق و غرب» (مصطفی محقق داماد)؛ مقاله فلسفی «وجدان به مثابه راهنمای طبیعی انسان» (محسن جوادی)؛ «گفتمان تطبیق احادیث با علوم جدیده در ادبیات دینی معاصر» (رسول جعفریان).
🔹 اما در مطالب مربوط به خود مرحوم خسروشاهی، نکات جالب و کمترشنیدهشدهای درباره دغدغهها و علاقههای آن مرحوم به چشم میخورد؛ خاصه آنکه حوزه فعالیتهای علمی، عملی و ارتباطات مرحوم خسروشاهی بسیار متنوع و گاه ـ بهظاهر ـ متضاد بود. آن فعال فقید فرهنگی و سیاسی به جریانات مهم بیداری اسلامی و رهبران فکری آنها مانند سیدجمال و سیدِ قطب علاقه داشت و بخش مهمی از آثارش مستقیم یا غیرمستقیم در این حوزه است؛ بهعنوان نماینده جمهوری اسلامی هم در واتیکان فعالیت داشته و هم در قاهره؛ علیرغم رویکرد تقریبی، به جنبش رادیکال اخوانالمسلمین نیز علاقه داشت؛ از سویی دوستدار سید موسی صدر بود و از دیگر سو هوادار نواب صفوی؛ توأمان دلبسته امام خمینی و آیتاللهالعظمی شریعتمداری بود.
طبعاً شنیدن سیره علمی و عملی چنین شخصیتی از زبان دوستان و شاگردانش برای اهل پژوهش و دانش جذاب است.
اثر جامع «هادینامه» از مؤلفانی بهره گرفته که آرا و اقوال متکثر و متنوعی دارند و خواننده را با انظار مختلف مواجه میکنند؛ مثلاً درباره دیدگاه مرحوم خسروشاهی نسبت به جریان فداییان اسلام در یک جای کتاب چنین نقل شده که: «در قصه فداییان اسلام با اینکه به آن جمعیت و شخص نواب صفوی ارادت قوی داشت، اما مکررا ادعاهای بزرگان آنها را تکذیب، و تأکید میکرد که آیتاللهالعظمی سید صدرالدین صدر اجازه هیچ تروری را به آنها نداده بود.» (ص ۴۲۵). در جای دیگر میخوانیم: «از منظر وی این جمعیت (فداییان اسلام) در کنش و واکنشهای خویش کاملاً به موازین پیشگفته فقهای شیعه پایبند بوده و هرگز از آن عدول نکردهاند» (ص ۴۸۳).
🔹 از مطالب جالب دیگر کتاب، بخشی از خاطرات دکتر محسن کمالیان درباره علاقه توأمان مرحوم خسروشاهی به امام خمینی و آیتاللهالعظمی شریعتمداری است که استقلال فکری او را در مواجهه با مسائل نشان میدهد: «به رغم اعتقاد و امیدی که به حرکت انقلاب اسلامی، شخص امام خمینی و نظام جمهوری اسلامی داشت، برخی ملاحظات جدی را نیز بر خط مشی و عملکرد این مجموعه وارد میدانست... بعد از انقلاب نیز از برخوردی که با آیتالله شریعتمداری شد خصوصاً پس از آنچه کودتای نوژه نامیده شد، تا آخر عمر متأثر و متأسف بود... استاد به امام علاقه داشت، اما بیت ایشان را قبول نداشت. روزی جلوی درب نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران سبب عدم پیگری سرنوشت امام صدر را برای نگارنده چنین تبیین کرد: "چون دو امام در یک اقلیم نمیگنجیدند!"؛ کنایه ایشان به دفتر امام بود نه خود آن بزرگوار... در مراسم تشییع سید احمد خمینی حضور نیافت ...»(ص۴۲۴).
🔹«هادینامه» هرچند فارغ از برخی نقایص ویرایشی، اثر جامع و مفیدی است، ولی قیمت ۱۵۵ هزارتومانی و شمارگان ۲۰۰ جلدی کتاب این امید را در مخاطبان تقویت میکند که این اثر نیز شامل ایده استاد جعفریان مبنی بر رونق کتاب مجازی و غیر کاغذی شده و همه از آن بهره ببرند.
@rawinews
انا لله وانا الیه راجعون
کتابخانه تخصصی امیرالمومنین علی علیهالسلام مشهد، درگذشت محقق عالیقدر، اثرآفرین علوی و فاطمی، استاد سید جعفر مرتضی عاملی را تسلیت عرض میکند.
تصاویر بازدید از کتابخانه و مرقومه ایشان در دفتر یادبود کتابخانه.
https://t.me/joinchat/AAAAADwG_K1_Ou_1yktykw
📢 «پژوهشهای قرآنی» شهید صدر منتشر شد.
📚 همزمان با ایام ماه مبارک رمضان «پژوهشهای قرآنی» که ترجمه مجموعه «المدرسة القرآنية» آیتالله شهید سید محمد باقر صدر است از سوی پژوهشگاه شهید صدر و با ترجمه سید جلال میرآقایی به انتشار رسید.
«پژوهشهای قرآنی» مجموعهای از درسگفتارهای تفسیری و مقالات قرآنی شهید صدر است که برای اولین بار بهطور کامل به فارسی ترجمه شده و سه بخش اصلی دارد:
1⃣ تفسیر موضوعی قرآن کریم: این بخش درسهای تفسیری شهید صدر در آخرین سالهای زندگی او است که در آن پس از نقد روشهای گوناگون تفسیری، با تبیین «نظریة الإستنطاق» به عنوان روش برگزیده در تفسیر موضوعی به بررسی مصداقی دو موضوع یعنی «سنتهای تاریخ، انواع و ویژگیهای آن» و «عناصر و روابط جامعه» در پرتو قرآن کریم میپردازد.
2⃣ بخش دوم مجموعه درسهایی درباره علوم قرآن است که خود آن شهید بزرگوار، برای تدریس در «دانشکده اصولالدین» بغداد نگارش نموده است.
3⃣ بخش سوم، سه مقاله از مقالات قرآنی شهید صدر در مجله «الأضواء» است که در آنها موضوعات «عمل صالح در قرآن» و «آزادی در قرآن» و «بهانههایی که مبلغان اسلام با آن روبهرو میشوند» با رویکردی کاربردی مورد بررسی قرار گرفته است.
«پژوهشهای قرآنی» با توجه به دربرداشتن نظریه شهید صدر در تفسیر موضوعی از مهمترین آثار وی قلمداد میشود که میتواند نقش بسزایی در تحول رویکرد تفسیری و پیشرفت آن بهسوی نظریهپردازی و تولید علم دینی، ایفا کند.
🔹 این کتاب در ٣٩۵ صفحه و به قیمت ٢١۵٠٠٠ریال عرضه میشود و علاقمندان میتوانند برای آشنایی بیشتر و خرید اینترنتی آن به آدرس زیر مراجعه کنند.
🆔 yon.ir/daralsadr1
👈 آشنایی بیشتر با این کتاب و دیگر آثار شهید صدر، مطالعه مطالب برگزیده از سیره و سخنان آن شهید والامقام و پیگیری اخبار مربوط، در کانال تلگرام پژوهشگاه تخصصی شهید صدر:
🆔 https://telegram.me/shahidsadr
🆔 @shahidsadr
فارس _ انتشار ترجمه ۵ اثر مهم درباره تاریخ و سیره امام علی علیهالسلام
http://fna.ir/dfjmwz
🌐www.imamalislib.com
⬇️https://t.me/joinchat/AAAAADwG_K1_Ou_1yktykw
حضرت علی علیهالسلام:
بار الها ظهورش را پایان غم و اندوه قرار ده ...
نیمه شعبان مبارک.💐
🌐www.imamalislib.com
⬇️https://t.me/joinchat/AAAAADwG_K1_Ou_1yktykw
💠 بازنشر به مناسبت سالگرد درگذشت علامه طباطبایی (ره) و آغاز هفته کتاب و کتابخوانی
📚 شهید صدر چه کتابهایی میخواند؟
🔸 استاد شهید آیتالله سید محمدباقر صدر افزون بر کتابهای فقهی، اصولی، فلسفی، کلامی و دیگر کتابهای تخصصی به مطالعه داستان علاقهمند بود و بهطور ویژه قصههای پلیسی را دوست داشت و ادبیات مصری و لبنانی را بر ادبیات عراق ترجیح میداد و از آنها متأثر بود و خواندن «بینوایان» ویکتور هوگو را دوست داشت؛
🔹 به شاگردانش سفارش میکرد که تفسیر «المیزان» علامه محمدحسین طباطبایی را بخوانند. او معتقد بود «المیزان» از بهترین و برترین کتابهای دوران است و رکودی که تفسیر شیعه پس از طبرسی با آن مواجه شد، توسط علامه طباطبایی از میان رفت و او تفسیر شیعی را با «المیزان» دوباره احیا کرد؛
🔸 شهید صدر دیگران را به مطالعه سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بسیار تشویق میکرد و میگفت: «اسلام فرد تنها با مطالعه سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم کامل میشود»؛
🔹 او همچنین کتابهایی که در ایران چاپ میشد، بهویژه آثار علامه طباطبایی و شهید مطهری را پیگیری میکرد و مجله «مکتب اسلام» را میخواند؛
🔸 از کتابهای «حسن البنا» و «سید قطب» خوشش میآمد و برای ارسطو، ابنسینا، [جان مینارد] کینز و لایبنیتس احترام خاصی قائل بود؛
🔹 شیخ نجیب سویدان به یاد دارد که رمان «الحي اللاتيني» را از شهید صدر امانت گرفته است؛
[الحي اللاتينی، رمانی عاشقانه است که ماجرای سفر جوانی لبنانی به فرانسه را روایت میکند؛ جوانی که میخواهد با سفر به غرب، زندگی تازهای را آغاز کند]
🔸 شیخ محمد فرحات نیز نقل میکند که یک بار شهید صدر از او حال برادر کوچکترش، زید را میپرسد و او شکایت میکند که وی وقت خود را به خواندن کتابهای «آرسن لوپن» میگذراند، اما شهید صدر این اعتراض را نمیپذیرد و پاسخ میدهد: «من خودم هم این کتابها را میخوانم؛ اگر این کتابها را نخوانیم چطور میتوانیم بفهمیم که چه چیزهایی در این کتابها برای فرزندان ما منتشر میکنند؟!»؛
🔹 سید حسین موسی از اهالی دیوانیه که همواره تازههای نشر را پیگیری میکرده است به یاد دارد که یک بار، دو کتاب جدید را پیدا میکند که گمان میکرده هیچکس آنها را ندیده است. آن دو کتاب را برای شهید صدر میبرد، اما او پاسخ میدهد که آنها را خوانده است و نیازی به دریافت آنها ندارد.
👈 به نقل از: السيرة والمسيرة في حقائق ووثائق، ج٢، ص٢٩٢؛ با اندکی تصرف.
📍 کانال تلگرام پژوهشگاه تخصصی شهید صدر:
🆔 https://telegram.me/shahidsadr
🆔 @shahidsadr
💎 شعری استوار از مرحوم "سید محمدعلی ریاضی یزدی" در قالب مثنوی و بر وزن «مفتعلن، مفتعلن، فاعلن» در وصف آقا ابوالفضل العباس علیهالسلام، تقدیم به شما عاشقان این اسطورهی ادب، شجاعت و وفا...
این مثنوی استخواندار 27 بیتی سراسر ارادت و عشق به ماه بنی هاشم حضرت ابوالفضل(ع) است. شاعر در ابیات ابتدایی با فخر و افتخار و حماسه از قمر بنی هاشم یاد میکند و میگوید؛ ماه با آن همه زیبایی، ارزش این را ندارد که چهره شما را به آن تشبیه کنم...
اى حرمت قبله حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
تاج شهیدان همه عالمى
دست على ماه بنى هاشمى
ماه کجا، روى دل آراى تو
سرو کجا قامت رعناى تو
ماه و درخشندهتر از آفتاب
مشرق تو جان و تن بوتراب
همقدم قافله سالار عشق
ساقى عشاق و علمدار عشق
سرور و سالار سپاه حسین
داده سر و دست به راه حسین
عم امام و اخ و ابن امام
حضرت عباس علیه السلام
اى علم کفر نگون ساخته
پرچم اسلام بر افراخته
مکتب تو مکتب عشق و وفاست
درس الفباى تو صدق و صفاست
مکتب جانبازى و سر بازى است
بى سرى آنگاه سر افرازى است
شمع شده آب شده سوخته
روح ادب را ادب آموخته
آب فرات از ادب توست مات!
موج زند اشک به چشم فرات!
یاد حسین و لب عطشان او
و آن لب خشکیده طفلان او
تشنه برون آمدى از موج آب
اى جگر آب برایت کباب!
ساقى کوثر، پدرت مرتضى است
کار تو سقایى کرب و بلاست
مشک پر از آب حیات به دوش
طفل حقیقت ز کف آبنوش
درگه والاى تو در نشاتین
هست در رحمت و باب حسین
هر که به دردى، به غمى شد دچار
گوید اگر یکصد و سى و سه بار
اى علم افراخته در عالمین
اکشف یا کاشف کرب الحسین
از کرم و لطف جوابش دهى
تشنه اگر آمده آبش دهى
چون نهم ماه محرم رسید
کار بدانجا که نباید کشید
از عقب خیمه صدر جهان
شاه فلک جاه ملک پاسبان
شمر به آواز ترا زد صدا
گفت کجایید بنو اختنا
تا برهانند ز هنگامهات
داد نشان خط امان نامهات
رنگ پرید از رخ زیباى تو
لرزه بیفتاد بر اعضاى تو
من به امان باشم و جان جهان
از دم شمشیر و سنان بى امان؟!
دست تو نگرفت امان نامه را
تا که شد از پیکر پاکت جدا
مزد تو شد دست شه لافتى
خط تو شد خط امان خدا
چهار امامى که تُرا دیدهاند
دست علم گیر تو بوسیدهاند
طفل بدى، مادر والا گهر
بردت تا ساحت قدس پدر
چشم خداوند چو دست تو دید
بوسه زد و اشک ز چشمش چکید
با لب آغشته به زهر جفا
بوسه به دست تو زده مجتبى
دید چو در کرب و بلا شاه دین
دست تو افتاده به روى زمین
خم شد و بگذاشت سر دیدهاش
بوسه بزد با لب خشکیدهاش
حضرت سجاد هم آن دست پاک
بوسه زد و کرد نهان زیر خاک
مطلع شعبان همایون اثر
بر ادب توست دلیلى دگر
سوم این ماه، چون نور امید
شعشعه صبح حسینى دمید
چارم این مه که پر از عطر بوست
نوبت میلاد علمدار اوست
شد به هم آمیخته از مشرقین
نور ابوالفضل و شعاع حسین
اى به فداى سر و جان و تنت
وین ادبِ آمدن و رفتنت
وقت ولادت قدمى پشت سر
وقت شهادت قدمى پیشتر!
مدح تو این بس که شه ملک جان
شاه شهیدان و امام زمان
گفت به تو گوهر والا نژاد
جان برادر به فداى تو باد!
شه چو به قربان برادر رود
کیست (ریاضى ) که فدایت شود؟!
بیانات حضرت آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله العالی دربارهی منبریها / واعظی که آیتالله العظمی خوئی پای منبرش اشک میریخت
هفتهنامهی «افق حوزه» در گفتگویی که چندی پیش با حضرت آیت الله سید علی حسینی میلانی داشته است، از ایشان پرسیده : «به نظر حضرتعالی مطالبی که در منابر بیان میشود باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟». پاسخ معظم له به این سوال چنین است:
منبری باید عالم و استاد دیده باشد. در نجف اشرف عالمی که میخواست منبر برود باید اجازه میداشت و هر کسی حق منبر رفتن نداشت. آن منبریهای مشهور افرادی را زیردست خود پرورش میدادند که به آنها مقدمه خوان میگفتند و بعد خود این مقدمه خوانها از منبریهای بزرگ و خطبای معروف میشدند. مثلاً آقای شیخ محمدعلی یعقوبی هم عالم و هم شاعر و هم خطیب بود. همین آقای شیخ عبدالحسین خراسانی واعظ زاده که این اواخر از دنیا رفت، مرد مُلایی بود، در حوزه علمیه، استاد دیده بود. ایشان مقدمهخوان مرحوم پدرش بود. پدرش هم مردی مُلا و عالم و استاد دیده بود.
آقای شیخ محمدعلی خراسانی را من درک کردم. پیر شده بود. وقتی آقای میرزا عبدالهادی شیرازی به رحمت خدا رفت، برای تشییع جنازه به نجف اشرف رفتیم. شب دفن ایشان، همه به منزل میرزا عبدالهادی شیرازی رفتند. خوب یادم هست، آقای خویی نشسته بود، همه بزرگان نشسته بودند، آقای شیخ محمدعلی خراسانی منبر رفت. شروع به موعظه کرد، او به وَعْظ معروف بود، به فرزندش هم میگفتند شیخ عبدالحسین واعظ زاده، چون موعظه میکرد.
بر اثر موعظههای ایشان، علما چنان اشک میریختند، خوب یادم است، قطرههای اشک آقای خویی درشت درشت بود. آن شب هم موعظه کرد، هم روضه خواند. مجلس عجیبی شده بود، آقای حاج شیخ محمدعلی خراسانی، واعظ مراجع بود.
◾◾◾◾◾◾◾◾◾◾
🌐 http://al-milani.com
🎞 http://aparat.com/ayatollahalimilani
💠 https://instagram.com/ayatollahalimilani
🆔 @ayatollahalimilani
حضرت علی علیهالسلام:
بار الها ظهورش را پایان غم و اندوه قرار ده ...
نیمه شعبان مبارک.💐
🌐www.imamalislib.com
⬇️https://t.me/joinchat/AAAAADwG_K1_Ou_1yktykw
🔶سیّدبنطاووس و کتاب «اقبال الاعمال»:
🌙ملاحسینقلی همدانی: «کسی مانند سیّدبنطاووس در امّت محمّد در علم مراقبه -از غیرمعصومین- در علم مراقبه نیامده است.»
🌙میرزا جوادآقا ملکی تبریزی: «سرور ما، مقتداى اهل علم و عمل، طاووس اهل مراقبه و معلّم آنان و مروّج این علم (قدّس اللَّه سرّه) در کتاب شریف «اقبال» اصول مراقبه اعمال سال را بر بهترین شیوه ممکن نگاشته، به گونهاى که در این معنى نظیرى براى آن یافت نمىشود. بخصوص از دعا و مناجاتى که در خاتمه آن انشاء فرموده معلوم مىشود که وى در نگارش این کتاب نیز مراقبه خداوند (جلّ جلاله) را کاملا به عمل آورده است.»
🌙سیّدعلیآقا قاضی: «سیّدبنطاووس، سیّد بحرالعلوم و ابنفهد حلّی از میان متاخرین تمکن در توحید داشتهاند.»
🌙آیتالله بهجت:
1. «شاید سید بن طاووس در تعبدیات و کرامات بر همه علما مقدم باشد. او مدعی است که خداوند مقام الهام را به او اعطا کرده است، همان مقامی که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند:” اعطانی الوحی و اعطی علیّا الالهام"(خداوند به من، مقام وحى و به على علیهالسلام مقام الهام را ارزانى داشت.)»
2. در هر حال به نظر بنده ، سید بن طاووس، در معنویات و تعبدیات اولِ اول است.»
3. «طلبهاى که کتابهاى سید رحمهالله را ندیده باشد، مثل این است که هیچ ندیده است.»
4. «هر کس اقبال سیدابنطاووس را نداشت، اساتیدِ ما او را رفیق خود نمىشمردند. هر مقدار از اقبال را که مطالعهکردنى است، مطالعه، و هر مقدار را که عملکردنى است، به هر اندازه حال دارید، عمل کنید.»
5. هرگاه در ماههاى رجب، شعبان و ماه مبارک رمضان درخواست دستورالعمل از محضرشان مىشد، مىفرمودند: «اقبال، اقبال، اقبال.»
یا اینکه: «مطالعه و عمل به اقبال سید، کافى است.» و یا: «اَنْسَب (مناسبتر) از کتاب اقبال سراغ ندارم.»
🔶 از پیج اینستاگرام «هنر صفوی» نیز دیدن فرمایید:
https://www.instagram.com/safavid_art
«عمود ۱۴۰۰»
به قلم علی اکبر والایی، روایت سفر پیاده روی اربعین است.
گزیده : تا نیمه های شب، فرصت دارم به بین الحرمین بروم. اما در آغاز شب و در دل تاریکی، گذر در بافت سنتی محله های شهر کربلا، برایم تازگی هایی دارد که حس نوستالوژیک دیر آشنایی را در ذهنم زنده می کند. پس از صرف غذای نذری، تا ساعتی در کوچه پس کوچه های محله قدم می زنم و به اهالی اش می نگرم که فکر و خیال را می برد به هزاره تاریخ، به دورتر و دورتر؛ به مردمان عصر صدر اسلام. این خانه های کاهگلی با درهای چوبین و کوبه های فلزی اش برای دق الباب، کورسوی نور درون خانه هایش، با حزنی که هوای محله را آغشته است؛ انگار علی را کم دارد.
#عمود_1400
#سفرنامه_اربعین
#علی_اکبر_والایی
@safarvaname
https://www.instagram.com/safarname.insta?r=nametag
http://www.safarvaname.ir
⚡️در کتابخانه شخصی حدود ۴۰ هزار کتاب دارم
⚡️نوشته های آیتالله خامنهای، شریعتی، سید قطب، غزالی و شهید مطهری بر من تاثیر گذار بود
✔️گفتگو با محمدعلی مهدویراد (دبیر علمی کتاب سال جمهوری اسلامی) درباره کتابهایی که او می خواند🔻
🔹در دهه پنجاه بسیاری از طلبههای نواندیش با دانشجویان در ارتباط بودند و این فضا در کتابخوانی تاثیر داشت. البته من به طور مشخص وقتی کتابخوانیام اوج گرفت که با مقام معظم رهبری آشنا شدم. این آشنایی به وسیله مرحوم استاد محمد تقی شریعتی بود. در خاطراتم به این آشنایی اشاره کردهام. در مشهد قریب به اتفاق هم ضد جریان روشنفکری بودند و هم با آقای خامنهای و مرحوم دکتر شریعتی مخالف بودند. من هم در همان عالم بچگی با این مخالفت ها همراهی میکردم، آن زمان با یک جوان خوب از دانشگاه ملی آشنا شدم و سالها با هم ارتباط داشتیم با او در مقابل کتابفروشی آقای علیزاده دعوایی لفظی داشتیم، من پیش از آن کتابهای سنتی از جمله کتابهایی از مرحوم آشیخ عباس قمی و کتابهای مرحوم دستغیب و مرحوم مطهری را خوانده بودم. این جوان من را با استاد محمدتقی شریعتی آشنا کرد و محمدتقی شریعتی من را به سمت آشنایی با آقای خامنهای هدایت کرد و بعد از این آشنایی، کتابخوانی من اوج گرفت. آقای خامنهای در هدایت طلبهها به سمت کتابخوانی بسیار موثر بود چون به صورت عملی اطلاعات گسترده ای داشت.
🔹مطالعه آرام و بسیط من عالی بود ولی وقتی به آثار شریعتی رسیدم و اولین کتاب او را که شهادت بود خواندم به طور عجیبی دگرگون شدم و به صورت حیرتآوری دچار تحول ذهنی شدم و به اصطلاح داغ شدم. اگر همزمان نیایش را پیدا نمیکردم و نمی خواندم به یک افراطی تبدیل شده بودم. آثار شریعتی در من اثر شگرفی بهجا گذاشت و خیلی زود با آثار استاد حکیم آشنا شدم. نسخه «سرود جهشها» نوشته آقای حکیمی تقریبا دو سه سال بعد از طلبگی به دست من رسید تازه چاپ شده بود و من نسخه اول را دارم و تقریبا قلم استاد در نحوه گفتار و نوشتار من روشن است. حتی یکبار استاد احمد احمدی بیرجندی در مقالهای اشاره کرده بود که این نوشتاری از استاد حکیم است در حالیکه مقاله از من بود.
🔹من آثار دکتر سروش را خواندم و علاقه داشتم و امروز هم با اینکه چندین سال است که ایشان را ندیدهام ولی دوستی ما پابرجاست اگرچه اندیشههای اخیر ایشان را اصلا قبول ندارم. بخصوص رویای وحی ایشان برای من قابل پذیرش نیست. اما اینها در من اثر نگذاشت و برگشتی در اندیشههای من ایجاد نشد.
🔹در بین دانشمندان و متفکران غربی به یاد ندارم چه کسی در من ایجاد حساسیت کرده ولی در آثار دانشمندان جهان اسلام عبدو از اولین کسانی بود که در من اثر گذاشت. بعد سید قطب بود و من انس خاصی با آثار ایشان و اندیشه های سیدقطب داشتم. زمانی که ما آثار ایشان را میخواندیم با آرمان ما هماهنگ بود. قبل از انقلاب تقریبا تمام آثار ایشان ترجمه شد. تفسیر ایشان هم در آن زمان به صورت ناقصی ترجمه شده بود. مقاله اسلام همه یا هیچ، از جمله مقالاتی بود که من چندین و چند بار خواندم و با فضای حاکمیت در آن زمان هم خوانی داشت. و میشد گفت شما چیزهایی را از اسلام گرفتهاید و چیزهایی را رها کردهاید. قبل از انقلاب بیشترین انس من با تفسیر ایشان بود. و آثار دیگر ایشان مثل عدالت اجتماعی و اسلام صلح جهانی هنوز هم برای من جالب است. من با خواندن کتاب عدالت اجتماعی احساس کردم اگر سیدقطب یک ماه در ایران به سر میبرد قطعا شیعه میشد.
🔹من تقریبا همه را میخوانم و هیچ استثنایی در خواندن ندارم ولی علاقمندی من آثار آقای مطهری بود که واقعا شاخص است. زرین کوب و زریاب برای من اهمیت بالایی دارند. به لحاظ نگاه خاص تاریخی خواندن آثار باستانی پاریزی برای من بسیار شیرین است. من هیچ استثنایی در خواندن آثار ندارم. و هرچه با حوزه ذهنی من نزدیک باشد میخوانم و مشکلی ندارم.
🔹متاسفانه در این سالهای آخر حافظه من خیلی یاری نمیکند و شاید در یادم نماند. به طور مثال همین کتاب که در دست من است کتاب جدید آقای سروش محلاتی است که میخوانم و تقریبا تمام کتابهای ایشان را خواندهام. کارهای آقای جعفریان در حوزه تاریخ به غیر از اینکه دوست بسیار صمیمی من هستند برای من جالب است و تقریبا هیچ اثری از ایشان نیست که من نخوانده باشم. شاید بعدها بتوانم اسم هایی بگویم که اکنون در خاطرم نیست ولی نویسندهای را سراغ ندارم که آثار او برای من برش داشته باشد.
🔹من در حدود چهل هزار کتاب دارم ولی این چهل هزار کتاب بارها و بارها تعدیل شده است و اگر همه آنها میماندند امروز از هفتاد هزار کتاب بیشتر بود. چون جا نداشتم. بیش از 60% از آثار ادبی کتابخانهام را به کتابخانهها واگذار کردم کتابها را نمیفروشم بلکه هدیه میدهم.
@namehayehawzavi
https://fa.shafaqna.com/news/622594/
بر همه ی دوستان مبارک باد. 🌺🌺
انتشارات گل نرگس با همکاری دوستان امام عصر(علیه السلام) به مناسبت این روز فرخنده، تقدیم می کند...
سه کتاب، به مدت پنج روز، با تخفیف 70% و 50% عرضه می شود
(24 الی 28 فروردین 98)
سفارش:
بیش از صد نسخه: 70%
کمتر از صد نسخه: 50%
📚 تمنای وصل در پیوند معنوی با امام عصر(علیه السلام)
4470 تومان با احتساب 70% 7450تومان با احتساب50%
📚با دل و دست و زبان، یاری امام زمان (علیه السلام)
7770 تومان با احتساب 70%
12950 تومان با احتساب 50%
-📚 از تاریکی غیبت امام عصر(علیه السلام) تا روشنای ظهور
11670 تومان با احتساب 70%
19450 تومان با احتساب 50%
(نویسنده دکتر سید مسعود راد)
۰۹۱۲۷۰۹۲۸۷۶
۰۹۱۲۷۰۹۱۷۷۴
@entesharatgolenarges
کانال👆
سایت انتشارات گل نرگس
GOLENARGES-PUB.IR
کسوفی که در خواب دیدم به خورشید
سحر شد صلای سیه روزگاری
خدایش رحمت کند، مرگش ناباورانه و ناگهانی بود، البته مدت مدیدی مریض و ناخوش بود.
مرحوم شیخ محمد سمامی متولد کربلا و درس خوانده نجف بود.
حدود سه سال پیش بود، که برای گرفتن خاطراتش به دیدنش رفتم.
لهجه عربی شیرینی داشت، و خاطرات بسیاری از کربلا و نجف.
مانند همه نجفی ها اهل گعده و خوش مشرب بود.
باری برای خوردن شله مشهدی وارد مغازه شدم، جا نبود و کنار ایشان نشستم با اینکه بیش از یکی، دو بار مرا ندیده بود، شناخت و با سخاوت پول شله حقیر را هم حساب کرد.
صحبت از شیخ مرتضی طالقانی و ورع ایشان شد، چون دفعات قبل صحبت از آسد علی آقا قاضی و شاگردانش پیش آمده بود.
روش سلوکی او را تمجید می نمود بر خلاف سید علی قاضی.
او نقلهای دسته اولی از سید علی قاضی داشت، شاگردانش خصوصا وصی وی شیخ عباس قوچانی را دیده بود، و در مباحث عرفانی علما و عملا پیگیر و کوشا و تقریبا هما را سر زده بود و با اهل تصوف هم زمانی مرتبط بود، که در چهره اش و نحوه کوتاه کردن شاربش هم تاثیر گذاشته بود.
نمی دانم مطالبی که از ایشان گرفتم را چگونه کتابت کنم!
در حالی که همه جا را کرامت های سید علی قاضی و سید هاشم حداد گرفته است و او خلاف اینها را در نجف و کربلا درک کرده بود و نقل می کرد.
"سید علی قاضی مطرود همه علما بود و اصلا جرات نداشت در مجالس اهل علم حاضر شود چون به خاطر عقایدش تکفیرش کرده بودند، سید هاشم حداد هم فرد عوام و عادی و بی سوادی در کربلا بود که مرید سید علی قاضی شده بود.
وقتی قاضی وارد مدرسه هندی می شد سید هاشم به او خدمت می کرد.
و به واسطه این ارتباط در مباحث عرفانی افتاده بود.
وی اصلا سواد نداشت و فوق العاده عوام بوده است."
حتی درکی از مطالب علمی عرفانی نداشت، و اصلا مطلب خلاف و کفر آمیز وحدت وجود و .. را نمی فهمید و جملاتی را در هم می گفته است.
و سید محمد حسین لاله زاری تعابیر او را در قالب مطالب علمی در آورده بود، و این قطبیت را برای خود ساخته بود.
از قول مرحوم شیخ جواد کربلایی نقل می کرد:
"که در سامرا با سید هاشم حداد بودیم که سگی از جوب پرید، سید هاشم نگاهی کرد و گفت خدا پرید!!"
بعدها سید محمد حسین لاله زاری این جمله کفر آلود را در قالب مبانی وحدت وجود عرفا در کتابش آورده بود.
سید هاشم حداد رفیق باز و با مروت بود و با رفقایش شبهای جمعه در کربلا جمع می شدند و دعایی می خواندند و غذایی می خوردند.
سید محمد حسین لاله زاری در سفرها او را درک کرده بود اما کسانی بودند که تماما با او بودند.
مثل مرحوم شیخ جواد کربلایی و شیخ محمد غروی و عبد الزهرا گرعاوی
و اینها او را به کلی تکفیر کردند.
دیدار اول مرحوم شیخ محمد سمامی با سید هاشم حداد به توصیه مرحوم شیخ عباس قوچانی در کربلا رخ داد بود.
"دنبال او می گشتم که وارد مغازه اش شدم که گوشه کاروانسرا بود و دیدم دارد به شاگردش فحش مادر می دهد!!
فورا رفتم بیرون و بعد که آرام شد رفتم و خودم را معرفی کردم و ارتباطم با او شروع شد."
خوب است این را کنار نقل های سید محمد حسین لاله زاری و کراماتی که از سید هاشم نقل می کند گذاشت!!
و این همه افرادی که معطل این دکان شده اند را تماشا کرد!
سید علی قاضی مطرود در نجف کجا و تصویر دروغینی که الان از وی به مردم داده شده است کجا؟!
سید هاشم حداد بی سواد و عوام و فحاش و جاه طلب کجا و این همه کتابهای پر دروغ "دلشده" و "روح مجرد" و ... کجا؟
واقعا باید گفت
و الی الله المشتکی!
مطالبی که از مرحوم سمامی گرفتم را ضبط نمودم و فایلش نزد حقیر هست شاید روزی پخشش کردم و یا متن کاملش را.
حقیقت قلم روزه دار من دیگر جوهر نوشتن ندارد...
🔺مرد محقق و زحمت کشیده ای بود که در دیدارهایش بنا داشت طلبه جوانی چون من را به مسیر واقعی که در قرآن و روایات است بخواند...
و با خلوصش این مطلب را رساند
افسوس!
که نشد بیشتر از این با ایشان مانوس باشم و از خاطرات و تجربیاتش بهره ببرم
خداوند بیامرزدش و مورد رحمت و مغفرتش قرار دهد.
برای شادی روح ایشان و جمیع درگذشتگان از اهل علم صلوات و فاتحه ای قرائت فرمایید.
مدرسه آنلاین امام صادق علیه السلام
- آموزش معارف دینی به زبان انگلیسی، فارسي و عربي برای کودکان و نوجوانان
- آموزش از طریق اینترنت (اسکایپ)
- دسترسی آسان
- اساتید متخصص از مبتدی تا پیشرفته
برای ثبت نام: https://imamsadiq.tv/school/en/
WhatsApp: +1 (202) 505-4811
فارس _ انتشار ترجمه ۵ اثر مهم درباره تاریخ و سیره امام علی علیهالسلام
http://fna.ir/dfjmwz
🌐www.imamalislib.com
⬇️https://t.me/joinchat/AAAAADwG_K1_Ou_1yktykw
انا لله وانا الیه راجعون
کتابخانه تخصصی امیرالمومنین علی علیهالسلام مشهد، درگذشت محقق عالیقدر، اثرآفرین علوی و فاطمی، استاد سید جعفر مرتضی عاملی را تسلیت عرض میکند.
تصاویر بازدید از کتابخانه و مرقومه ایشان در دفتر یادبود کتابخانه.
https://t.me/joinchat/AAAAADwG_K1_Ou_1yktykw
🔸ستاره فروزان و هدایتگر یوسفآباد
✍🏻سلطان احمدی
این بار محله یوسفآباد تهران عالمی وارسته و مردمی، فقیهی فیلسوف، مفسری اخلاق مدار از نوادگان میرزای بزرگ شیرازی (صاحب فتوای تحریم تنباکو) مرحوم آیة الله سید رضی شیرازی (رضوانالله علیه) را از دست داد.
عالم بزرگواری که خود را وقف هدایتگری مردم نموده بود و برای این هدایتگری هر سختی و رنجی را میپذیرفت تا انسانی را هدایت و مسلمان کند.
در دهه هشتاد در یک شب پنج شنبه توفیق اولین دیدار و آشنایی با این عالم زاهد و بیادعا و فیلسوف با اخلاق و قرآنی نصیبم شد. با اینکه اولین دیدار بود، ایشان با چهرهای خندان و رویی باز مرا پذیرفتند و با حوصله و وقت جواب سؤالات مرا دادند.
مسلمان نمودن بیش از ۵۰۰ نفر
در ادامه این گفتوگو ایشان از مهمترین توفیقی که در این منطقه نصیبشان شده صحبت کردند. ابتدا تعجب کردم چگونه در محلهِ یوسفآباد که آنچنان هم مذهبی نیست و مرکزی حوزوی هم در آنجا نیست، چه شده است که باعث توفیق ایشان شده است؟!
بعد گفتند: در این منطقه اقلیتهای مختلف دینی ساکن هستند که خداوند عنایت نمود و توانستم با گفتوگوی عقلی و قرآنی، آنها را مسلمان و پیرو مکتب اهل بیت(ع) کنم و این را بزرگترین توفیق و عنایت خدا میدانم. دفتری هم تهیه کردم که هر کس به دین اسلام مشرف میشود، در آن دفتر نامش را ثبت و امضاء نموده است که تاکنون بیش از ۵۰۰ نفر در این دفتر مشخصات خود را ثبت کرده و مسلمان شدهاند. بعد گفتند دوست دارم این دفتر هم با من دفن شود. هر چند بعد از این دیدار این تعداد بیشتر شد.
این سخنان ایشان مرا به فکر فرو بُرد که ایشان توانستهاند بیش از ۵۰۰ نفر را مسلمان کنند، درصورتیکه برخیها باعث دین زدگی مردم شدهاند و نه اینکه کسی را به دین نتوانستهاند جذب کنند، بلکه برعکس دینداران را هم بیدین کردهاند! و واقعاً توفیق بزرگی بود که خداوند آن را به ایشان عنایت کرده بود.
پیش خود گفتم بهحق، آیتالله حاجآقا سید رضی شیرازی یک ستاره فروزان و هدایتگر در یوسفآباد تهران است که با قدمش به این منطقه همچون اجداد طاهرینش کلام او نیز در قلوب مردم اثر کرد و مسلمان و غیرمسلمان به ایشان جذب شدند و آنها را مرید مکتب اجداد طاهرینش نمود.
علاوه بر حوزه، قدم ایشان برای این منطقه هم باعث برکت شد و جمع عظیمی با اسلام ناب محمدی آشنا و حتی مسلمان شدند.
مطالعه و تحقیق قبل از تدریس
سپس از میدان تعلیم و تدریس سخن گفتند و فرمودند: بدون مطالعه سر کلاس نمیروم و برای تدریس شبها تا پاسی از شب بیدار هستم و مطالعه و تحقیق میکنم که فردا بامطالعه به کلاس درس بروم، تا مدیون دانشپژوه نشوم. و در مسجد هم جلسه اخلاق و تفسیر را برای مسجدیها دارم که در سطح آنها سخن میگویم.
بعد از آشنایی با ایشان، توفیق بود در برخی از جلسات اخلاق و تفسیر ایشان شرکت کنم. در مباحث اخلاقی و تفسیری ایشان یک تازگی بیان وجود داشت که کمتر جایی شنیده بودم و یک تأثیرگذاری خاصی داشت که نشان میداد ایشان اول عامل به سخن خویش هستند.
منبر و سخنرانی هم نوعی کلاس دین آموزی
حتی ایشان این جلسات را که در مسجد برگزار میشد را یک سخنرانی و جلسه عادی نمیدانست، بلکه با مطالعه سخنرانی میکردند و آن را هم کلاس درس میدانستند و خیلی هم حساس بودند که مسجدیها هم به مباحث دقت و توجه داشته باشند.
یک شب در حین سخنرانی در قسمت خانمها، سروصدا بود که باعث شد برخی متوجه سخنان ایشان نشوند، که ایشان گفتند: سخنرانی یک کلاس درس است و موقع سخنرانی نه مفاتیح باز کنید و بخوانید و نه حرف بزنید، کاملاً گوش کنید و یاد بگیرید که این مباحث، مطالب دین شما است که باید بفهمید و یاد بگیرید. اگر هم نمیخواهید درس را گوش کنید، بیرون بروید و مزاحم یادگیری دیگران نشوید.
تا این حد ایشان جلسات مسجد را هم جلسه درسی میدانستند و نسبت به یادگیری علوم دینی حساس بودند که مستمع خوب بفهمد و دیگران هم مزاحم یادگیری آنها نشوند.
با این مقام علمی و حساسیت در علم آموزی اما در مجالس عزاداری اهلبیت(ع) که ذکر شهادت معصومین بود، چشمانشان اشکبار و بارانی بود.
آخرین وداعِ اهالی یوسفآباد
جمعه ۱۲ آذرماه اهالی یوسفآباد تهران، مسجدیهای مسجد شفا، مشرف شدگان به اسلام ناب محمدی، طلاب و دانشجویان، علما و عموم مردم در تشییعی باشکوه با پیکر مطهر این عالم خستگیناپذیر و مردمدار و هدایتگر وداع کردند و اینگونه ستاره فروزانو هدایتگر محله یوسفآباد تهران بعد از پنج دهه خاموش شد و به دیدار معبودش شتافت.
https://fa.shafaqna.com/news/1273104/
🌷«البلد الطیّب یخرج نباته بإذن ربّه»
والده مکرّمه حقیر، بانوي فاضله و فانيه در ولايت اهلبيت صبيّه مرحوم آية الله آخوند ملا محمّد علی - که از اکابر علماء و تلامذه مرحوم آقا سيّد حسن مدرّس اصفهانی و شـريک بحث و هم حجره مرحوم آية الله ميرزای شيرازی اعلیالله مقامه بودند- و نیز خواهر مکرّمه آیتین عظیمتین آقایان حاج شیخ محمّدباقر و محمّدسعید امامی (قدّسسرهما)، که به قول خود والدهام، همه آنان از مشاهیر علماء بودند.
پدرم نیز چو اخوان گرام * بود مشهور میان اعلام
هــم والده معظّمه، و هم والد معظّم ما در تربيت فرزند، کاملاً مواظب و مراقب بودند و اهتمام بسیار داشتند. اصلاً اخلاقشان خودش تربيت بود.
قرآن ميفرمايد: «الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ»؛ یعنی شـهر پاک، جامعه پاک و خانواده پاک، محصولش پاک است.
یادم هست ما كوچك كه بودیم، هیچگاه به ما نمیگفتند كه شما ضعیف هستید، روزه نگيريد. والدهام، ماه رجب و شعبان را روزه ميگرفتند، و در سایر ایّام هم تا جایی كه استطاعت داشتند روزه ميگرفتند، و به ما ميفرمودند: اگر روزه بگيريد براي شما شب تخممرغ نيمرو ميکنم، و ما را تشويق ميکردند که روزه بگیريم. در همان زمان، اوّل ماه شعبان و نیمه ماه و آخر ماه را روزه ميگرفتيم؛ ماه رجب هم همينطور بود.
هرگز گريههاي سوزناک ایشان را در هنگام خواندن دعاي كميل و ابوحمزه، زيارت عاشورا و غيره و هنگام قرائت بهترين اشعار پندآموز و سازنده و مناجات با خدا فراموش نميكنم.
از جمله اشعاري كه در آن حالات بسيار عالي توجّه به خدا، ميخواند اين دو شعر بود:
گفتي كه تو را عذاب خواهم فرمود * من در عجبم كه در كجا خواهد بود!
آنجا كه تويي، عذاب نَبوَد آنجا * و آنجا كه تو نيستي، كجا خواهد بود؟!
یا اشعار ذیل كه بسیار آموزنده بود:
خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم * دیــبا نتوان بافت از این پـشم که رشتیم
بر لوح معاصی خط عذری نکشیدیم * پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم
ما کشته نفسیم و بس آوخ که برآید * از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم
درباره برنامههاي عبادتي، مثل ماه مبارک رمضان نیز يک شب نميشد که ایشان دعاي ابوحمزه ثمالی را در سحر نخواند يا دعاي افتتاح را در شب ماه مبارك نخواند آنهم با گريه و سوز مثالزدنی.
يک زاد المعاد آقاي والد ما داشتند، و یكی هم والده، كه از بس هنگام دعا خواندن گريه کرده بودند، حاشيه زاد المعاد پر بود از اثر اشکهای ایشان.
در مورد قرآن كریم هم، در ماه رمضان هر سه روز يک بار، قرآن را ختم ميکرد، و در غیر آن هم یادم نیست ولی احتمال زیاد به همین صورت بود.
مرحوم آقای والدم، این معرفت و عبادت الهی ایشان را اینگونه توصیف میکند که:
رفت از کف آن زن شب زندهدار * و آن به ایّام خصوصی روزهدار
یاد باد آن گریههایش در سحر * و آن تلاوتهای قرآن یاد باد
در امر زندگی هم والده ما نمونه بودند. ایشان هم در نهايت قناعت و صبر رفتار میکرد، اینکه يک بار چيزي بخواهد يا در کم و زياد امکانات زندگي حرفي بزند يا بگويد فلان غذا را نداريم، يا در سفره نان و پنير و نان و سبزي داريم چنين نبود.
از کسي چيزي طلب نميکردند يا توقّع نداشتند کسي وجوهات، سهم امام علیه السلام، يا زکات بدهد. و در عينحال صبر داشتند. نمیتوانم بگويم والد و والده چه صبري داشتند! و درعينحال کسي متوجه اين وضعيت نمیشد.
در زندگی از یکدیگر هيچ وقت گلهاي نداشتند. با تمام مشكلات اقتصادی و كمبود امكاناتی كه بود زندگي آنها در کمال لذّت و ابتهاج بود.
والدهام ميگفت: يک روز سفره را كه انداخته بودم وقتی همه بچهها آمدند و سر سفره نشستند كه در سفره غذای كمی بود. به بچهها گفتم كه خيال ميکنم سر سفرهاي نشستهاید که همه چيز در آن هست، ولي فهميدم که پدر از این حرف ناراحت شد و اشک در چشمانش جمع شد. خجالت کشيدم و همیشه میگفت پشیمانم كه اینقدر هم اسباب ناراحتی پدرتان را فراهم كردم.
اثر همین عبادتها و اشتیاق به خاندان رسالت بود که حقیر از همان آغاز كه خود را شناختم نسبت به يادمان حضرت رسول اکرم و فرزندان گرامش علیهم السلام حرص و ولع داشتم و اين امر به مرور ايّام و گذشت سالها فزونى مى يافت و شوقم بيشتر مى شد و قلبم به مطالعه احاديث و آثار و استماع مناقب و مدايحشان نورانى مى گرديد،
و گويا شاعر، اين اشعار را به زبان حال من سروده است:
لا عذّب الله أمّى أنّها شربت * حبّ الوصى و غذتنيه باللبن
و كان لى والد يهوى أبا حسن * فصرت من ذى و ذا أهوى أبا حسن
پس از فوت والده مکرّمه، مرحوم آیت الله آقای حاج سید محمّدتقی خوانساری ره بر ایشان نماز گزارد و در مقبره حاج شیخ ره در جوار مقبره برادر گرامیاش آیت الله آقای حاج شیخ محمد سعید امامی مدفون گردید. رحمة الله علیها رحمة واسعة
(آیة الله العظمی صافی گلپایگانی)
https://t.me/Varesoon/27179
سید محمود دعایی؛ نمونۀ اعلای چهرهای خاکسار و دلسوز
خبر غیرمترقبۀ وفات سید محمود دعایی مرا بسیار متأثر و غمگین کرد. تحت مدیریت آن مرحوم به مدت هشت سال در روزنامۀ اطلاعات مشغول به کار بودم و پس از آن نیز هیچگاه رابطهام با آن مرحوم قطع نشد.
زندهیاد دعایی شخصیتی استثنایی داشت. او در مقام همکار و مدیر، اقتدار خاص خود را اعمال میکرد و در مقام دوست و رفیق، بینهایت خاکسار و فروتن و دلسوز و دستگیر بود.
سال 1373 با تلخی از روزنامۀ اطلاعات جدا شدم و این تلخی برای چندی پس از آن هم دوام یافت، اما سید محمود دعایی که بغضش دیری نمیپایید، همۀ آن تلخیها را به باد نسیان سپرد و از درِ دوستی و آشتی و صمیمیت در آمد.
مرحوم دعایی از کرمانِ ما برخاسته بود. مادرش با رنجِ رختشویی او را پرورش داده و برای تحصیل راهی قم کرده بود.
در قم او در سلکِ شیفتگانِ مخصوصِ آیتالله خمینی در آمده و با تبعید آیتالله به نجف، برای خدمت به وی رهسپار عراق شده بود.
ارادت مرحوم دعایی به آقای خمینی و فرزندان و خاندان او نهایت نداشت و در کنار آن، به روحانیون نوگراتر بخصوص از خطۀ یزد و کرمان علاقمندی غیر قابل وصفی نشان میداد. نیاز به گفتن نیست که سید محمد خاتمی و مرحوم هاشمی رفسنجانی در رأس افراد مورد احترام و بلکه شیفتگی او قرار داشتند.
مرحوم دعایی به دلیل نقش واسطگی بین آیتالله خمینی و گروههای مبارز دوران پهلوی، شناخت گسترده و همراه با جزئیاتی از تک تک نیروهای مبارز آن زمان داشت و از این جهت به نوبۀ خودش دایرهٌالمعارف محسوب میشد.
در بین گروههای سیاسی داخلی مرحوم دعایی با هیچکدام سر قهر و غیظ نداشت و دلسوز همگان بود. به افراد ایراندوست و با فرهنگ مهری عمیق داشت. برای سالیان دراز، روزنامۀ تحت مدیریتش تنها رسانۀ منعکس کنندۀ مقالاتِ چهرههای دانشگاهی مانند استاد باستانی پاریزی و استاد ندوشن و یا برخی نظرات انتقادیِ شخصیتهای شاخصِ ملی و ملی - مذهبی و یا اخبار مربوط به آنها بود.
من مجموعۀ خاطراتم در بارۀ مرحوم دعایی را در دو کتاب "بهار زندگی در زمستان تهران" و "گرگ و میش هوای خرداد ماه" نقل کردهام با این حال، خاطرات بسیار زیادی از او بخصوص از دوران زندانم پس از سال 88 همچنان باقی مانده است.
واقعیت این است که بسیاری از همشهریان فرهیختۀ کرمانی مقیم تهران بخصوص استاد فقید باستانی پاریزی تنها مرجعی را که برای کمک به امور افراد گرفتار و زندانی در جمهوری اسلامی میشناختند، مرحوم دعایی بود. طبعاً در بارۀ من هم فقط به آن مرحوم مراجعه میکردند.
مرحوم دعایی در این گونه موارد نسبت به همۀ افراد از هر کمکی به هر میزان که از دستش برمیآمد، دریغ نمیکرد. گویا او برای مرخصی استعلاجی من از زندان، زحمت بسیار کشیده و پیش بسیاری از افراد کوچک و بزرگ رو انداخته بود. او حتی به درخواست دادستان وقت تهران، شخصاً ضامن من شده بود که در صورت اعزام به مرخصی از ایران فرار نکنم!
مرحوم دعایی در واپسین روزهای عمر خود به دلیل بوسیدن دست سید ابراهیم رئیسی مورد حمله و هجوم گستردهای قرار گرفت؛ حال آنکه هر کس با او مختصر آشنایی داشت میدانست که این حرکت نه از سرِ تملق و چاپلوسی که از روی خوی و سرشتی بیاندازه خاکسارانه بوده است.
خداوند روحش را شاد و غرق آمرزش خود کند و برای خانوادۀ محترمش، همکاران گرامی در روزنامۀ اطلاعات و تمام دوستان و دوستدارانش صبر و اجر عنایت فرماید.
#احمد_زیدآبادی
#محمود_دعایی
#روزنامه_اطلاعات
#محمد_خاتمی
#باستانی_پاریزی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com