✅ سال 78 زماني که کتابشناسي آقا محمدعلي کرمانشاهي بهبهاني را براي همايشي در کرمانشاه آماده ميکرديم (مقالهاي که بعدها در سال 87 در آينه پژوهش ش113 منتشر شد) از نسخهي خوان الاخوان مرحوم آقا محمدعلي نسخهاي نيافتيم، تا اينکه در سال 89 نسخهي اصل به خط مؤلف سر از کتابخانهي مجلس درآورد! اما متأسفانه نسخه به تمامه رطوبت ديده و تقريبا مطالب محو گرديده است، با زحمت بخشهايي از نسخه قابل خوانش است👇🏻👇🏻
رساله اعجاز سوره الکوثر نوشته جارالله زمخشری م538ه
وی این رساله را در پاسخ به اشکالات دوستش که به مساله اعجاز قرآن مربوط می شده، به رشته تحریر درآورده است.
البته به اذعان محقق این رساله، تراجم نویسان این رساله را در ذیل آثار زمخشری ذکر نکرده اند اما وی با سه دلیلی که در مقدمه ذکر می کند انتساب این رساله به او را تایید می کند:
1.اسلوب لغوی و بلاغی رساله به اسلوب آثار زمخشری نزذیک است.
2.مجموعه ای از تعابیر مجازی در این رساله به کار رفته که زمخشری در اساس البلاغه به آن ها اشاره کرده است.
3.در مقدمه نسخه بیانی از سائل وجود دارد که بیان گر آن است که سوالاتش را از جار الله زمخشری پرسیده نه فرد دیگری.
نکته مهمی که باید بدان اشاره کرد آن است که محقق از نسخه ای که مرحوم سید عبدالعزیز طباطبایی رحمه الله علیه که از نسخه محفوظه در کتابخانه ظاهریه دمشق استنساخ کرده بودند، بهره برده است.
لازم به ذکر است که این رساله در شماره 13 مجله تراثنا به چاپ رسیده است...
باتحیات
به درستی گفته اند که انسان تنها موجود زمین است که دست دارد. ما با دست است که خراب می کنیم و آباد می کنیم. زدودن و زایاندن چیزها و انسان ها را به مدد دست انجام می دهیم. دست است که تصرف و تدبیر می کند. اگر منفعل و ضعیف باشیم، دست-خالی خوانده می شویم و نیازمند به دستگیری. اگر محدود و محصور شویم، دستمان کوتاه شده است و دستگیر شده ایم. آن را که ناتوان و رنجور است، دست و پا بسته خوانند و آن را که دستیاری می کند و همکاری، «دست» می خوانند. دست، ظهور اگزیستانس ما در جسمانیت ماست. گویی دست آمده است تا ما باشیم و «بودن» را تجربه کنیم و ساختن را. به همین خاطر است که خدایان هم دست دارند و با دست های خود تقدیر خاکیان را رقم می زنند و تاریخ را چارچوب می بخشند. آن را که به جایی رسد که مجری اراده خداوند شود، «دست خدا» می خوانند و آنجا که مردم برای تحقق اراده ای تجمیع کنند، «دست خدا» با آنها خواهد بود.
همچنان که با دست فیزیکی، خود را و نحوه بودن خود را به ظهور در می آوریم و به نوعی آینده خود را می سازیم (یا با خرابکاری می سوزانیم)، گاهی خود «دست» می شویم برای جمعی؛ و اگر چنین شدیم، ظهور آن جمع و بد و خوبش، تا حدی به دست ما خواهد افتاد. کسی که «دست» می شود، سازنده آینده و حیات قوم است و با این «دست بودن»، اهل مراعات می شود و مراقبت از مردمان را در دست می گیرد.
همچنان که از دست دادنِ دست، از دست دادن وجه عمده ای از (و برای عده ای همه وجوهِ) سازندگی و مراقبت و بودن است، از دست دادنِ این «دستِ» استعاری هم، از دست رفتن آینده یک قوم یا یک تاریخ است. چنین «دست»ی اگر از دست رفت، امیدها به ناامیدی و امکانات به محدودیتها تبدیل می شوند. پس تراژدی نه در از دست دادن دستها که در از دست رفتن «دست»هاست. «دستی» که با او، می شد بودن و شدن را تجربه کرد و بی او...؟
...باید در انتظار ماند.
@litera9
این کتاب با زاویه دید اول شخص و در قالب نامهای از راوی داستان، یک زن جوان که گویا خود فالاچی است، با جنینی که در رحم خود باردار است نوشته شده که فرزند نازادهاش را از مصیبتهای دنیا و بیرحمی آن میآگاهاند. این کتاب تا ژانویه ۲۰۰۷ بیش از ۴ میلیون نسخه (بدون احتساب کپیها) فروش داشتهاست. این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۵۴ با عنوان «به کودکی که هرگز زاده نشد» توسط مانی ارژنگی به فارسی ترجمه و توسط موسسه انتشارات امیر کبیر در ایران منتشر شد. دومین ترجمه کتاب با عنوان «نامه به کودکی که هرگز متولد نشد» توسط ویدا مشفق به فارسی ترجمه شد و انتشارات جاویدان آن را در سال ۱۳۵۵ منتشر کرد. در سال ۱۳۸۲ یغما گلرویی نیز ترجمه این کتاب را انجام داد و انتشارات دارینوش آن را به چاپ رساند. ترجمه عباس زارعی از نشر آموت را بهتر از سایر ترجمهها میدانم اما بدلیل اینکه دو سه سالی بیشتر از چاپ آن نمیگذرد، قابل ارائه نمیباشد.
شاید در آغاز به نظر برسد نویسندهی کتاب با دیدی فمینیستی به موضوع پرداخته است (که اینگونه است). اما کمی دقیقتر که بخوانیم دغدغههای انسانی را میشنویم که خسته است از تبعیضهای جامعهی مرد سالاری که در آن زندگی میکند؛ خسته از دنیایی که حتی" در نقاشیهای روی در و دیوار کلیساها خدا پیرمردی است ریش سفید !" خسته از جهانی که اگر زن باشی" خیلی باید بجنگی تا بتوانی ثابت کنی در کله ات چیزی به اسم عقل وجود دارد که دوست داری به صدایش گوش بدهی ! " و حالا این زن بدون اینکه ازدواجش رسما جایی ثبت شده باشد حامله است و پدر کودکش, که قبلا او را ترک کرده , از او می خواهد تا دیر نشده سقط جنین کند واگر زن بپذیرد حتی حاضر است که نصف هزینهاش را بپردازد ! رییسش از او میخواهد که زودتر خودش را از شر بچه خلاص کند تا کارش را از دست ندهد !
و او نمی داند اگر در چنین جامعهای انسانی را به وجود بیاورد , بعد از اینکه کودکش بزرگ شد از مادرش متنفر خواهد شد یا نه ؟
... باری درست است که در طریقه قدمایی نقد حدیث، تنها به داوری های رجالی بسنده نمی شد و به شهرت روایی و منبع واسطه در نقل حدیث و شهرت کتاب و نسخه هم عنایت می شد، اما آیا این نکته مبرر این است که کسی نجاشی را متهم کند که تحت تأثیر اهل سنت راویان حدیث شیعی را غالی و ضعیف می شمرده و آنان را جرح می کرده است؟ روشن است که این سخن قابل پذیرش نیست و دست کم از نقطه نظر بحث تاریخی که ما بدان توجه داریم مردود است.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
آقا بزرگ طهرانی
عظمت کار مرحوم شیخ آقا بزرگ طهرانی در الذریعه بی گفتگو و با توجه به زمان و امکانات او شگفت آور است. همین الآن هم اگر بخواهیم کتابی در سطح الذریعه بنویسیم نیاز به یک لجنه چند ده نفری داریم. صدها کتابخانه را از نزدیک دید و صدها و بل بالغ بر چندین هزار کتاب را یادداشت برداری کرد و هزاران نسخه خطی را با دقت نقل کرد و شناسایی نمود. آقا بزرگ طهرانی نمونه یک محقق تمام عیار در سنت کهنسال حوزه های پر افتخار شیعی است. اگر او چنین همتی نمی کرد بعید است بسیاری از آنچه او شناسایی کرد هیچگاه شناخته می شد. آدم وقتی موردی به ذریعه مراجعه می کند شاید اهمیت آن را درک نکند اما اگر از آغاز تا انجام آن را بخوانید و اطلاعات را مقایسه کنید می بینید که کار او معجزه ای را می ماند. ذریعه افتخار تشیع است و سند مهمی است از حضور دقت ورزی و نگاه ژرف در سنت تاریخنگاری علمای شیعی.
☘🍂☘🍂☘🍂☘
استخاره با تسبیح
استخاره
این نوع استخاره شایع و معروف است ، که به چند شیوه انجام می شود :
☘علامه مجلسی می نویسد :
از شیخ بهایی نقل شده است :
از بزرگان و اساتید شنیدم که این دستور العمل از حضرت ولی عصر (عج) درباره استخاره با تسبیح رسیده است. فرمود (( تسبیح را به دست راست میگیری و سه بار صلوات می فرستی و آنگاه قسمتی از تسبیح را با دست چپ می گیری و دوتا دوتا رد می کنی اگر در پایان یک دانه باقی ماند ، به معنای (افعل) انجام بده است و اگر دو دانه باقی ماند ، مفهوم ان (لاتفعل) انجام نده است ))
حکمت واسرار
🍂☘🍂☘🍂☘🍂
📹 زندگي يعني خدمت به ديگران. پس اگر ديدي كسي گره اي در زندگي دارد، از كمك به او دريغ نكن.
🔸معجزه زندگي ديگران باش بدون ترديد كسي معجزه زندگي تو خواهد شد...
◀️ تنها خداست که تو را آنگونه که هستی می بیند، پس خدا را مراد و مقصودت قرار بده.❗️
دين و علم
در کشاکش دین و دولت؛ یک کتاب استثنایی
علی میرزایی
سردبیر مجله نگاه نو
در حال حاضر کتابی استثنایی را دارم می خوانم : در کشاکش دین و دولت ، به قلم استاد علامه و آزاده دکتر محمد علی موحد.
کتاب سرگذشت اسلام است در ۳۰ سال اول، به استناد منابع دست اول و معتبر. در همین ۳۰ سال است که ایران را اعراب فتح می کنند، اشک تان در می آید و دست به پشت دست می زنید و لب به دندان می گزید از دست کسانی که بر ایران حکومت می کردند و مانند همه سلاطین و شاهان و ارتشیان دیکتاتور که ایران نازنین را با بی شعوری و کله شقی های ابلهانه دو دستی تقدیم کردند.
کتاب خیلی سریع به چاپ سوم رسیده. در نگاه نو به قلم دکتر محمد دهقانی این کتاب معرفی مفصل شد. در نگاه نو خرداد ۹۹ نقدی بر این کتاب چاپ شده به قلم استاد دکتر علی حصوری به اضافه پاسخ دکتر موحد به دکتر حصوری .
کتاب دکتر موحد را بخوانید و اندوهگین شوید و حسرت بخورید که غرور های احمقانه، بی تدبیری، و بلاهت حکام چگونه ایران را به فنا داده است. و اگر اهل خواندن تاریخ باشید خیلی زود به یادتان می آید که دیکتاتور های ایران چند بار دیگر، با بی تدبیری، با ندانستن دیپلماسی، و جهل نسبت به سیاست و وظیفه سیاستمداران، ایران را دو دستی تقدیم دشمنان کردند.
t.me/Safinehyetabriz
دلیل عدم انتشار حواشی علامه طباطبایی رحمه الله علیه بر تفسیر المیزان
حجت الاسلام محمد صحتی سردرودی
قم مقدسه
سال 1381 شمسی بود. انتشارِ آثارِ علامه طباطبایی را به یکی از فضلای سردرودی در قم سپرده بودند. از من دعوت به همکاری کرد. در دفتر نشرِ آثار که آن روزها در زیر زمینِ مجلۀ مکتب اسلام بود کار را شروع کردیم.
در نخستین نشست به پسر علامه مرحوم سید عبد الباقی گفتم بهتر است نخست به آثار منشر نشده علامه اگر باشد بپردازیم. گفت: همه آثار ایشان چاپ شده است! گفتم طبق معمول نویسندگان هر اثری که از ایشان منشر شود یک نسخه برای خود به عنوان نسخۀ مادر یا نسخۀ نویسنده محفوظ میدارند تا احیاناً اگر خواستند تصحیح یا توضیحی پس از چاپ به نظرشان رسید در حاشیه یا اول و آخرِ آن بنویسند، به گمانم علامه هم این کار را با آثارشان داشت؟ آیا هیچ دیده بودید که ایشان به دوره ای از المیزان که همیشه کنار دستش بود چیزی اضافه کند یا در حواشی آن مطالبی بنویسد؟ گفت: چرا بارها دیده بودم. گفتم: ما همان را می خواهیم که به حمدالله حاصل شد و من نیز مدّتی را کار کردم و جلد اول را هرچه حاشیه به خطِ علامه بود بازنویسی کردم. به یاد دارم که بعضی از حواشی حاکی از آن بود که اواخر عمرشان نوشته اند زیرا در اثر رعشۀ دستشان به سختی نوشته شده بودند و با دشواری بیشتر خوانده می شد.
سپس دو هفته برای عمره به عربستان رفتم. وقتی بازگشتم دیدم کار بیشتر روی تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن متمرکز شده است که قرار بود برای اولین بار منتشر شود که در شش مجلد منتشر شد. بعد که دفتر نشر آثارِ علامه به اولِ دورِ شهر منتقل شد باز تا حدودی در جریان امور بودم ولی رفته رفته به عللی از دفتر دور افتادم. بعدها هر گاه که فرصتی یافتم پرس و جو می کردم بلکه چشمم به رؤیتِ نشر المیزان همراه با آخرین اصلاحات و اضافاتِ علامه روشن شود. هنوز هم با گذشتِ بیست سال همچنان آرزومندم که روزی این مهم به سرانجام می رسد!
دیشب باز با همان همشهری عزیزم تلفنی مفصل در این خصوص صحبت کردیم که خبر از کتابِ منتشر نشدۀ دیگری از علامه میداد موسوم به ما خطر ببالی. و این که تعلیقاتِ انتقادیِ علامه بر بحارالانوار تا آخر آن به خط شریفشان موجود است.
بالاخره گفت اینک مسئول نشر آثار علامه، جناب مستطاب احمد عابدی هستند و سالهاست که روی همان نسخۀ مذکور از المیزان نیز کار می کنند. حال چه زمانی منتشرش خواهند ساخت خدا می داند. با خودم گفتم جریان را بنویسم و منتشر سازم بلکه باعث شود تا آثار منتشر نشدۀ علامه بیش از این در محاق نماند و هرچه زودتر منتشر گردد.
سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی
ندا آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
@safinehyetabriz
📘انتشار کتاب
"الفـذلک"
کتاب الفذلک (=چکیدهها، نکتهها) تالیف علامه آقا محمد علی کرمانشاهی، فرزند علامه مجدد وحید بهبهانی قدسسرهما، منتشر شد.
📜 علامه آقا محمد علی کرمانشاهی در سال ۱۱۴۴ ه.ق در کربلا متولد شد و در محضر پدر والامقام شاگردی نمود و به مدارج والای علم دست یافت. ایشان در علوم مختلف تالیفات مهمی دارد؛ از جمله:
راهبرد اهل سنت به مساله امامت (سنة الهداية لهداية السنة)
العوائد في أصول العقائد
الحاشية على نقد الرجال
مقامع الفضل
خيراتيه
المقالة السلطانية
کتاب حاضر، شرحی است بر باب طهارت کتاب "مدارک الأحكام" نگاشته شهید ثانی قدسسره و فصول زیر، أهم عناوین این کتاب است:
معنی الطهارة الشرعية
ما يجب له الوضوء
معنى إستحباب الوضوء
في وجوب الغسل للصوم
في المياه
کتاب "الفذلک" با تحقیق و پاورقی نگاری موسسه علامه مجدد وحید بهبهانی قدسسره [ تحت إشراف دفتر آیت الله یثربی ]، توسط نشر علامه بهبهانی در ۲۹۶ صفحه و با تیراژ ۱۰۰۰ جلد و با قیمت ۱۵۰۰۰ تومان، منتشر شده است.
برای تهیه کتاب🔻
با شماره تلفکس 025737743919 تماس یا با ایمیل allamehvahid@yahoo.com مکاتبه نمایید.
□ @ayatollahyasrebi □
🔺 🔺
💢 علامه بهبهانی به ما جرأت داد تا در مباحث رجالی مقابل گفتمان غالب بایستیم
✔️ سید حسن موسوی بروجردی، رئیس مؤسسه دارالتراث نجف اشرف🔻
🔸نگاه علامه بهبهانی در مباحث رجالی و استخدام او از این علم در مباحث فقهی، هیچگاه نگاه ضمنی نبود. کتب علامه پر از مباحث رجالی است و او این علم را کاربردی کرد. تا جایی که ایشان کتاب رجال کبیر مرحوم استرآبادی در علم رجال را که مهم ترین و جامع ترین کتاب رجالی در آن دوره بود، از ابتدا تا انتها تعلیقه زده و تبدیل به کتابی مستقل نموده است.
🔹مرحوم وحید بهبهانی همان گونه که شدیداً اخباریها را به نقد میکشد، با اصولیین هم به همین اندازه برخورد میکند. ایشان با صاحب مدارک (سید محمد بن علی موسوی عاملی ۹۴۶-۱۰۰۹ق) و بحث عدالت فقهی راوی به شدت مقابله کرده و این بحث را نپذیرفته است.
🔸مرحوم بهبهانی این جرأت را به ما داد که بتوانیم در مباحث رجالی در مقابل گفتمان غالب علامه حلّی بایستیم.
◀️ ادامه سخنان رئیس کتابخانه علامه مجلسی قم 👈 http://yon.ir/gg7P
____________________________
✅ @ijtihadnetwork |گزیدهی اخبار فقهی
جانا سخن از زبان می رانی..
والله این درد کتابخانه علامه مجلسی است.. 20 جلد کتاب آماده چاپ کردیم.. اما اصلا قدرت انتشار کتاب را از دست این پی دی اف کاران نداریم..
آقای (شبکة الفكر) به امید تحصیل ثواب کتابهای ناشران دینی را پی دی اف می کند.. كه یکی از آنها کتابهای کتابخانه ماست..
یکی به این آقا بگوید این کتابخانه با پول شخصی اداره می شود. بنده به شخصه اصلا راضی به این کار نیستم و اگر سبب بیکاری یک محقق و عدم تحقیق یک کتاب در كتابخانه ما شود كه دارد مي شود، دامن او را در روز قيامت خواهم گرفت..
فبلغ الحاضر الغائب..
سند ارزشمندی را یافتید؛ زیرا در منابع آقا صفی را با لقب «مهابتخانی» که اسم منسوب از نام «مهابت خان» است، گزارش نکرده اند. اگر کسی بخواهد بعداً گزارشی از آثار و احوال آقا صفی اصفهانی بنویسد، باید به این نکته و این سند اشاره نماید. شما خودتان هم می توانید در سایت های ادبی، آن را منتشر کنید.
📜«مفتاح النجاة في شرح دعاء السمات» بهقلم آقا محمود کرمانشاهی منتشر شد. این کتاب از مهمترین شروح دعای سمات است که تاکنون چاپ نشده بود. نویسنده، از فقیهان بزرگ عهد قاجار و نوادۀ وحید بهبهانی است که آثار پرشماری در فقه، اصول، حدیث و کلام تحریر نموده و بنابر گزارشی، برخلاف پدرش - آقا محمدعلی کرمانشاهی (صوفیکش) - متمایل به تصوف بوده است.
«مفتاح النجاة» شرحی است مملو از فوائد ادبی، تاریخی، حدیثی، جغرافیایی و نجومی که علاوه بر تطبیق فرازهای این دعا با قرآن کریم، به عبارات عهدین نیز توجه دارد.
کتاب مذکور، در روزهای گذشته با تصحیح و تحقیق احسان بروجردی و به همت بنیاد بینالمللی دعا روانۀ بازار شد.
📞علاقهمندان میتوانند جهت تهیۀ این کتاب با شماره تلفنهای ۰۲۵۳۷۷۵۶۶۹۶ و ۰۹۱۹۱۹۶۹۸۰۰ تماس حاصل نمایند.
📜«مفتاح النجاة في شرح دعاء السمات» بهقلم آقا محمود کرمانشاهی منتشر شد. این کتاب از مهمترین شروح دعای سمات است که تاکنون چاپ نشده بود. نویسنده، از فقیهان بزرگ عهد قاجار و نوادۀ وحید بهبهانی است که آثار پرشماری در فقه، اصول، حدیث و کلام تحریر نموده و بنابر گزارشی، برخلاف پدرش - آقا محمدعلی کرمانشاهی (صوفیکش) - متمایل به تصوف بوده است.
«مفتاح النجاة» شرحی است مملو از فوائد ادبی، تاریخی، حدیثی، جغرافیایی و نجومی که علاوه بر تطبیق فرازهای این دعا با قرآن کریم، به عبارات عهدین نیز توجه دارد.
کتاب مذکور، در روزهای گذشته با تصحیح و تحقیق احسان بروجردی و به همت بنیاد بینالمللی دعا روانۀ بازار شد.
📞علاقهمندان میتوانند جهت تهیۀ این کتاب با شماره تلفنهای ۰۲۵۳۷۷۵۶۶۹۶ و ۰۹۱۹۱۹۶۹۸۰۰ تماس حاصل نمایند.
🔸استبعاد!، شیوه محقّق نمایان
🔹یکی از عقل ستیزان در کانال احیای نسخ ذیل عنوان: «طرائق الحقائق معصوم علیشاه و ادعای عجیب صوفی بودن فرزندان مرحوم محمد علی بهبهانی آل آقا، صاحب خیراتیه!» بدون ارائه دلیل، صوفی شدن برخی از افراد خاندان آل آقا را منکر شده است!
🔸یک محقق بی طرف هیچ گاه بر اساس وهم و دلخواه خود قضاوت نمی کند. این که کسی در زمان خود مخالف و یا قاتل صوفیه بوده دلیل نمی شود که هیچ یک از فرزندان یا نوادگانش بر خلاف مسلک او نروند.
🔹بجز تمایلات عرفانی قوی برخی از فرزندان و نوادگان آقا محمد علی بهبهانی که علاوه بر طرائق، در مآثر والآثار و کتب دیگر نیز ذکر شده و محقق نمایان آن را ندیده، یا نادیده گرفته اند، برخی دیگر از آل آقا رسما به سلاسل تصوف پیوسته اند.
🔸در کتاب تاریخ تصوف در کرمانشاه نوشته پژوهشگر برتر کرمانشاهی آقای محمد علی سلطانی شرح حال دو تن از خاندان آل آقا ذکر شده است:
🔹1. میرزا احمد بهشتی فرزند آقا محمد بن عبدالعلی بن عبدالحسین بن آقا محمد باقر بهبهانی.
🔸2. فرزندش آقا جلال الدین بهشتی از زعمای برجسته طریقه نعمة اللهی در کرمانشاه.
🔹 بر اساس دست نوشت آقا میرزا احمد وی پس از سالها تحصیل علوم رسمی و 23 سال طلب، آخر الامر به سید اسماعیل اجاق کرمانشاهی دست ارادت می دهد و تا آخر عمر 110 ساله خود گوشه انزوا اختیار می نماید.
🔸فرزندش آقا جلال الدین بهشتی نیز شیخ المشایخ مونس علیشاه و ملقب به لقب نصرت علی بوده و در سال 1345ش وفات کرده است.
(تاریخ تصوف در کرمانشاه ص 46).
🔹و ناگفته پیداست که ما در پی اثبات مطلبی تاریخی و بیان کذب و توهم بی اساس محقّق نمایان هستیم، نه تأیید تصوف رسمی و سلسله ای.
فرحم الله امرء عرف قدره ولم یتعدّ طوره!
@bazmeghodsian
🌴هنوز راه زیادی مانده تا اخلاص او شناخته شود!
✍️این خاطره را شاید برای اولین بار است که تعریف می کنم.
روزی با عصبانیت و قیافه حق به جانب رفتم خدمت آیت الله منتظری (مقصر خود او بود، راحت می شد با او حرف زد!) عرض کردم آقا! آقای فلانی، فایل کتاب "اسلام دین فطرت" شما را بدست آورده و با تغییر نامش به "اسلام دین زندگی"، به نام خودش چاپ و منتشر کرده است! این چه کاری است آخر؟! خوبیت ندارد!
حرفم که تمام شد، عرقچینش را کمی جابجا کرد و دست برد و همان کتاب را از لابلای کتابهای روی میز نشانم داد و گفت: همین را میگویی؟
❇️بعد ادامه داد: مگر چه اشکالی دارد! ما می خواهیم مردم کتاب بخوانند، چیزی یاد بگیرند، مطالبش را اگر خواستند عمل کنند، حالا چه فرقی میکند اسم من روی جلدش باشد یا فلان آقا؟ اصلا با این اوضاعی که برای ما پیش آوردند چه بسا افرادی بخواهند این کتاب را بفروشند یا در دست بگیرند و حمل کنند، یا به افرادی بدهند، و با بودن اسم منتظری روی جلدش مشکل برایشان پیش بیاید. ولی وقتی اسم یک نفر دیگر باشد مشکلی وجود ندارد. فلذا نگرانی ندارد، تو هم غصه نخور و نگران نباش!
مجتبی_لطفی
@lotfi_mojtaba
🔻دعا و افسانه
🔹کتاب المجتنی از سید ابن طاوس را بنیاد بین المللی دعا! به فارسی ترجمه و منتشر کرده است. در تمام کتاب به ندرت می توان دعای مأثور و معتبری پیدا کرد. شاید هم چنان دعایی اصلا در آن نباشد. اما دعاهای ساختگی با شأن نزول های عجیب و غریب در آن فراوان است.
🔻از جمله دعای پرنده سفید رومی! با این شأن نزول که مردی در کشور روم به مدت 30 سال! در تنگ ترین زندان و بدترین شکنجه بود. پس نذر کرد اگر از زندان نجات یابد پیاده به مکه برود! پس شبی در خواب پرنده سفیدی را در بالای دیوار زندان دید که دعایی را با زبان فصیح! می خواند. پس او آن دعا را که دو صفحه کتاب را دربرگرفته حفظ کرد و سه شب خواند و نجات یافت!
🔻یا این داستان مضحک که شخصی یک ماهی در دست داشت و آن را مأمور پلیس حکومت! به زور از وی ربود، و او این دعا یا چیزی شبیه آن! را خواند و مأمور پلیس به بیماری خوره در دست راستش مبتلا شد و مجبور به قطع آن شد. و بعد از آن که چند عضو دیگرش هم مبتلا و قطع شد در خواب به او گفته شد چرا اعضای بدنت را قطع می کنی! ماهی را به صاحبش برگردان. او نیز ماهی را به صاحبش برگرداند و بیماریش برطرف شد!
ادامه 👇
@bazmeghodsian
#ادبی
🔺مراد از «هرّ و برّ» در كلام مردم كه مى گويند: فلانى هرّ را از برّ فرق نمى كند،چيست؟
💥مرحوم علّامه ذوالفنون آقا محمد علی کرمانشاهی(بهبهانی):
📝«هرّ و برّ» به كسر «ها» و «با» و فتح هر دو و ضمّ هر دو مى گويند،و مشهور،كَسر است،و بر اين تقدير،احتمال چند معنى دارد:
*اوّل: «هِرّ» به معنى بچۀ گربه است و «بِرّ» به معنى بچۀ موش است(۱) و اين أشهر و أظهر معانى آن است!
*دويم: «هِرّ» خواندن گوسفند است و «بِرّ» راندن آن(۲).
*سيّم: «هِرّ» خواندن گوسفند است به سوى آب و «بِرّ» خواندن آن است به سوى علف(۳).
*چهارم: «هِرّ» عاق كردن است و «بِرّ» احسان نمودن(۴).
*پنجم: «هِرّ» ناخوش داشتن و «بِرّ» إكرام نمودن(۵).
*ششم: مراد از «هِرّ» چيزى است كه موجب شرارت و بى حيائى مى شود،و «بِرّ» چيزى است كه موجب نيكى و احسان مى گردد(۶).
★و بر تقدير فتح هر دو؛«هَرّ» به معنى كراهت و شرّ است و «بَرّ» به معنى محبّت و خير است(۷).
★و بر تقدير ضمّ هر دو؛«هُرّ» چيزى است شبيه بُرّ، و «بُرّ» گندم است.
🔺از آنچه گفتيم،معلوم شد كه كم كسى «هرّ و برّ» را شناخته است!
(۱) قاموس المحيط: ۱۰/ ۳۸۴، تاج العروس: ۱۰/ ۱۶۴.
(۴-۲) تاج العروس: ۱۰/ ۱۶۴.
(۵)تاج العروس: ۱۰/ ۱۶۴.
(۶)اقرب الموارد: ۲/ ۱۳۸۴ (با اندكى اختلاف).
(۷)اقرب الموارد: ۱/ ۳۷.
📚مقامع الفضل؛ج۱ص۹۹-۹۸
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✅علّامه کرمانشاهی(صوفی کُش)
@MAkermanshahi
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com