🖊 جن انسان است / بخش 9
✅ روایات ضعیف در اوصاف عجیبغریب
پیشتر در بخش دوم، روایاتی که به روشنی حاکی از ماهیت بشریِ جن داشت را در تأیید نظرم آورده بودم؛ در نقطۀ مقابل اما روایاتی وجود دارد که اوصافی عجیبغریب برای جن قائل شده است. در ضعف این نوع روایاتِ تخیلی همین بس که اولاً حرفشان در بارۀ ماهیت جن ۱۸۰ درجه با همدیگر اختلاف دارد و ثانیاً پس از رشد رسانهها و ارتباطات، و اختراع برق و افزایش روشنایی، دیر زمانی است که دیگر خبری از آن جنهای تخیلی نیست!.
در زیر برخی از آن روایاتِ حاوی اوصاف افسانهای را مرور میکنیم:
۱- به طرفةالعینی ریز و کوچولو به اندازۀ گنجشک شدن (+توان غرق کشتی نوح را داشتن):
در کتاب نزهة الابصار به نقل از صاحبان کتب تاریخ آمده که رسولخدا نشسته بود و یکی از جنّیان در حضور او در بارۀ برخی از مسائلِ مشکل از وی میپرسید. در این هنگام علی آمد. آن جنی، کوچک شد تا به اندازۀ یک گنجشک درآمد و سپس گفت: ای رسولخدا مرا پناه ده. فرمود: از که تو را پناه دهم؟ او گفت: از این جوانی که میآید. پیامبر فرمود: از چه رو چنین است؟ آن جنی گفت: (در زمان طوفان نوح) به سراغ کشتی نوح رفتم تا آن را غرق سازم اما چون دست به سوی آن دراز کردم این جوان ضربتی بر من وارد آورد و دست مرا برید. سپس آن جنی دستِ بریدهشدۀ خود را بیرون آورد (و به پیامبر نشان داد). در این هنگام رسولخدا فرمود: این همان جوان است (اخبار و آثار ساختگی ص۲۷۲)
۲- عمر هزاران ساله داشتن:
در همین کتاب آمده است یکی از جنیان در حضور رسولخدا نشسته بود که ناگاه امیر مؤمنان بدانجا آمد. پس آن جنی به پیامبر استغاثه نمود و گفت: ای رسولخدا مرا از این جوان که به اینجا میآید پناه ده. فرمود: با تو چه کرده است؟ او گفت: من بر سلیمان نافرمانی کردم و او دو نفر از جنّیان را (برای سرکوب من) فرستاد اما من بر آنان غلبه کردم. پس از آن، این جوانمرد آمد و مرا اسیر و مجروح ساخت. این نیز جای آن ضربت است که هنوز التیام نیافته است (همان ص۲۷۲)
۳- اژدها بودن:
هنگامی که امیر مومنان بر منبر بود ناگاه اژدهایی از یکی از درهای مسجد وارد شد. مردم خواستند او را بکشند اما امیر مومنان از آنان خواست تا از او دست بردارند پس اژدها با سرعت به سوی منبر خزید و خود را به آن رسانده، گردن برافراشت و بر امام سلام کرد. امیر مومنان به او اشاره کرد که تا پایان خطبه بایستد. هنگامی که امام خطبهی خویش را به پایان برد رو به آن اژدها کرد و پرسید: تو که هستی؟ گفت: من عمر بن عثمان جانشین تو بر جنیان هستم؛ اینک پدرم وفات یافته و به من سفارش کرده است تا به حضور تو برسم و از نظر تو آگاه گردم. اکنون ای امیر مومنان من به حضور تو آمدهام، مرا به چه امر میفرمایی و چه نظری داری؟ امیر مومنان فرمود: تو را به تقوای الهی توصیه میکنم و (از تو میخواهم تا به میان قوم خود) برگردی و بر جایگاه پدرت در میان جنیان نشینی که تو جانشین من بر آنان هستی. در این هنگام آن جنی با امام خداحافظی کرد و رفت. پس من (راوی) گفتم: فدایت شوم آیا این عمر همواره به حضورت میرسد و این بر او لازم است؟ امام در پاسخ فرمود: آری. روایت فوق در کافی نیز به همین سند آمده است (ص ۲۸۷)
۴- نامرئی بودنِ اندام، و ناشنیدنی بودنِ صدا:
از حکیمه روایت شده است که گفت: امام رضا را دیدم که بر هیزمدان خانه ایستاده و با کسی سخن میگوید و این در حالی بود که من هیچکس را نمیدیدم پس گفتم: آقای من، با که در گفتگویید؟ فرمود: این عامر زهرانی است که نزد من آمده، سوال و شکایت دارد. گفتم: دوست دارم صدای او را بشنوم. امام به من فرمود: اگر صدایش را بشنوی یک سال تمام تب خواهی داشت. اما من (دیگر بار) گفتم: دوست دارم که صدایش را بشنوم. امام به من فرمود: پس بشنو. من (گوش دادم و) صدایی شبیه سوت زدن شنیدم و از آن پس، یک سال کامل تبدار بودم. حدیث فوق به همین سند در کافی نیز روایت شده است (ص ۲۸۸)
۵- سُمدار بودنِ پاها:
مادر ملکه سبا از جن بوده و لذا پاهای ملکه مانند پای خَران، سُمدار بوده و به همین جهت با جامه بلندِ خود، آن را از مردم میپوشاند، تا روزی که دامن بالا زد تا وارد صرح شود این رازش فاش گردید (ترجمه المیزان ج۱۵ ص ۵۲۶)
این روایات نیاز به رد و تضعیف ندارد چه ناگفته پیداست که تولید آنها محصول ظلمات و تمایل به افسانهپردازیِ ادوار قدیم است. با اینحال هاشم معروف حسنی در کتاب الموضوعات فی الآثار و الاخبار (که با عنوان اخبار و آثار ساختگی به فارسی ترجمه شده) به نقد سندی این روایات پرداخته که میتوان مراجعه کرد
در باره اخبار تجسم جن، باید گفت جن همواره مجسم و بشری است و تجسم عارضیاش نیست
حتی روایات ساختگیِ بالا، ماهیت هیچ جنی را آتش و شعله ندانسته و در نتیجه خلقت جانّ و ابلیس از آتش را باید طور دیگری تفسیر کرد
🆔 @sokhanranihaa