روز شنبه 16 دی ماه، نشستی در کتابخانه مرکزی دانشگاه داشتیم که مناسبت آن نمایشگاهی ازکتابهای درسی دوره قاجاری بود. بنده هم برای خیر مقدم و ورود به بحث، چند نکته ای را خدمت دوستان عرض کردم که به این شرح است:
1. توجه به کتابهای درسی از قدیم محل توجه بوده و این هوشیاری وجود داشته است که برای تعلیم و تربیت بهتر، باید به این موضوع توجه کرد. در این زمینه، دست کم از قرن پنجم به این سو، نوشته هایی وجود دارد که ما را در انتخاب کتابهای درسی کمک می کند. این بحث ضمن مباحثی که در باره «علم» مطرح می شده، و کتابهای ویژه ای که در این زمینه بوده، طرح می شده است. آثاری به عنوان آداب المتعلمین که همچنان در دسترس است، در همین زمینه نوشته شده است. این مسأله به بحث طبقه بندی علوم هم ارتباط دارد، این طبقه بندی، هم به اهمیت و ارزش علوم از نظر مسلمانان می پردازد، و هم مسأله تعلیم و تربیت و تقدم و تأخر آنها را مورد توجه قرار می دهد. این روشها معمولا بر اساس تسهیل آموزش، رعایت اهداف تعلیم و تربیت که اغلب هم دینی بوه، و این که طلبه از کجا شروع کند و چه کتابهایی را بخواند، دنبال می شد. یک رساله از این دست را با عنوان «تربیة الاولاد» از جلال الدین دوانی من چاپ کرده ام که در وبلاگم قابل دسترسی است، طبعا نمونه های دیگری هم دارد. رساله ای هم در باره کتابهای درسی قدیم در فرهنگ ایران زمین سال 23 منتشر شده که جالب است.
2. اما در عصر جدید، به اقتضای آموزش های نو که از فرنگ آمد، تحولی هم در کتابهای درسی پدیدار شد. ایجاد مدرسه جدید، کتاب جدید می طلبید و دارالفنون، نخستین مرکزی بود که این اقتضاء را داشت. شماری از استادان فرنگی و ایرانی، شروع به تألیف کتابهای درسی کردند. مسلما می توان گفت جنبش عظیمی در این زمینه پدید آمد و امروزه، صدها کتاب درسی میراث آن دوره است. اینها، هیچ سنخیتی با کتب درسی قدیمی ندارد، دلیلش هم این بود که مدرسه مروی که زمان قاجار بزرگترین مدرسه علوم دینی و قدیمی تهران بود، کنار گذاشته شد، و نه از درون آن، بلکه روبروی آن، مدرسه دارالفنون بنا گردید. آن زمان فکر می شد اینها چندان به هم ربطی ندارند، اما به تدریج، مشکلاتی در این زمینه پدید آمد.
3. می شود گفت یک جنبش عظیم علمی در زمینه کتابهای درسی پدید آمد که پایه علم جدید در ایران شد. در این زمینه طی سه دهه پایانی قرن سیزدهم و دو دهه اول قرن چهاردهم رخ داده که هنوز دامنه آن شناخته نشده است. می دانیم که کتابهای درسی مدرن همه چاپ نشده اند بلکه شمار زیادی از آنها همچنان خطی هستند. این نکته ای است که باید توجه داشت و باید همتی کرد تا این آثار شناخته شوند، گرچه همه ارزش چاپ کردن ندارند، اما به هر حال، این متن ها، تاریخ علم در کشور ماست و هنوز جای کار فراوان دارد. در نخستین مرحله باید یک کتابشناسی دقیقی از این آثار صورت گیرد. این کتابها، حاوی اطلاعات خوبی در زمینه شکل گیری علم جدید در ایران هستند.
4. نکته دیگر حمایت دستگاه قاجاری از روند رشد علم جدید و تألیف کتابهای درسی است. معمولا روی این نکته تأکید می شود که ناصرالدین شاه، پس از سالهای نخست، به تدریج، هم نسبت به اعزام دانشجو به خارج و هم تقویت دارالفنون تردید کرد و اثر منفی هم گذاشت، اما با این حال، وقتی ما مقدمه این کتابهای درسی را در آن سالها می بینیم، در می یابیم که حمایت جدی پشت سر اینها بوده است. البته که کار دولت ها همین بوده و دولت قاجار هم شرایط جدید را توجه داشت. به هر حال، دوره اول مدارس و تغییرات نظامات آموزشی و ترویج کتابهای درسی جدید، نوعی حمایت ویژه را می طلبید و با توجه به این که در نظام شاهی، نقطه محور خود اعلیحضرت بود، طبیعی بود که در آن مداخله کند و نامش هم در مقدمه این کتابها بیاید.
5. معمولا گفته می شود که اصلاحات در ایران از زمینه های نظامی یا به عبارتی شکست های نظامی ما در جنگهای ایران و روسیه آغاز شده و در نخستین مرحله، ما کتابهای درسی نظامی تدوین کرده ایم. این حرف درست است و ما در حوزه درسی و آموزشی، حجم بسیار بسیار بالایی از جزوات و کتابهای آموزشی و درسی در این زمینه داریم. این قبیل آثار معمولا ترجمه آثار فرنگی بود و بسیار منظم و مبوب، همراه با نقشه ها و اشکال آموزشی بود. اما همان کتابها، حاوی بخش های مهمی در باره دانش فیزیک و شیمی و حتی پزشکی بود که این مورد اخیر مورد نیاز هم و البته نظامیان هم بود. (ادامه در پایین 👇👇)
@jafarian1964