@jafarian1964
کتاب سه جلدی تحفه الازهار، در انساب سادات و نوشته ضامن بن شدقم مدنی است که به گفته مصحح سال 1090 زنده بوده است. این کتاب به خصوص جلد سوم آن یکی از منابع مهم تاریخ ایران، هم دولت صفوی و هم منطقه هویزه و خوزستان و ارتباط نواحی ایران با حیدرآباد و بلاد عربی و مدینه است. فکر می کنم سال 1376 بود در لبنان آقای کامل سلمان جبوری را دیدم. این کتاب را آورده بود تا به ناشری بدهد. کسی یافت نشد. از او گرفتم و آوردم ایران. میراث مکتوب با همکاری کتابخانه تاریخ آن را چاپ کرد. سال بعد هم کتاب سال شد. غرض این که این کتاب یک دانشجوی دکتری تاریخ ایران را می طلبد تا تمامی آنچه در آن در باره تاریخ ایران وجود دارد استخراج کرده و با منابع دیگر بسنجد. عربی بودن، و به طور خاص انساب، سبب شده تا دور از چشم صفوی شناسانی باشد که البته تعدادشان در ایران بسیار اندک است.
@jafarain1964
چرا آقای معتضد،5سال است این قضیه را کش می دهد؟
وبلاگ > مهاجری، محمد - دوم مهرماه1389 آقای رسول جعفریان، در یادداشتی که به علم تاریخ تعریض داشت،نامی از جناب آقای خسرو معتضد آورد .
آقای جعفریان در نوشته خود به نشریه ای که مقاله جناب معتضد در جریان جشنهای 2500ساله شاهنشاهی نوشته بود اشاره کرد.[اینجا] بعد از آن هم آقای جعفریان نه در باره آقای معتضد چیزی نوشت و نه به پاسخهای او واکنش نشان داد.
اما آقای معتضد دست بردار نیست.گاه و بیگاه،بی ربط و با ربط،طعنه ای به آقای جعفریان دارد. حتی اگر از او سوال کنند چرا مدافع بی چون و چرای رئیس دولت دهم بوده،واجب می داند به رسول جعفریان هم تکه ای بپراند.
در همین هفته اخیر مجددا آقای معتضد در باره نشریه ای که در بالا به آن اشاره شد و حالا در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود ، به یک رسانه گفته اند:"آقایی هست به اسم رسول جعفریان که نمیدانم چه دشمنیای با من دارد و به مقامی باورنکردنی هم رسید و رئیس کتابخانه مجلس شد. سه، چهار سال پیش ایشان گفت من یک وقتی مطلبی در روزنامه شاهنشاهی ایران دیدم که استاد معتضد که خیلی هم دوستش دارم متنی در مدح شاه نوشته بود. به جز جعفریان یکی دو نفر دیگر هم این حرف را زدهاند که من پاسخ دادم و توی دهن اینها زدم."
فارغ از عبارت"توی دهن اینها زدم" که شاید به کاربردنش شایسته یک تاریخدان نباشد، ایشان آن مقاله خود را چنین توجیه کرده است:"آن زمان کارمند وزارت اطلاعات و گردشگری سابق (وزارت فرهنگ و ارشاد فعلی) بودم و وظیفه داشتیم با نشریاتی که دولت منتشر میکرد همکاری کنیم. من مقالات زیادی در «روزنامه شاهنشاهی ایران» نوشتم و درباره مورخانی که درباره ایران کتاب نوشتهاند و چند مقاله درباره سلسلههایی که در ایران حکومت کردند. یکی از این مقالات درباره کوروش بود. سردبیر روزنامه آقای نبوی بود و گرایشات چپی داشت. او به عنوان سردبیر هم در مقالات ما دستی میبرد؛ همچنان که الان هم این اتفاق در نشریات ما میافتد. ایشان چند سطر به اول مطلب من اضافه کرد و من هم عکسالعملی نشان ندادم..."
از نگاه نویسنده این سطور،توجیه آقای معتضد قابل اعتناست و ایشان همین جواب را البته با شرحی بسیار مفصل همان 5سال قبل منتشر کرد[اینجا] و لابد بدلیل مستدل و مستند بودن و "نوی دهن زدن"،آقای رسول جعفریان رامتقاعد و ساکت کرد! ضمن اینکه در پایان همان جوابیه تاکید کرد:"این مبحث را پایان یافته میانگارم. معمولا به مطالبی از این قبیل پاسخ نمیدهم."
البته آقای معتضد در اظهارات اخیرشان ، سند تازه ای هم رو کرده اند که در دولت پهلوی جزو ممنوع القلم ها بوده اند و اسم ایشان در سند ساواک حتی بر نام آقای هاشمی رفسنجانی 7رتبه مقدم تر است. سندی که ایشان از آن سخن می گویند،حتما معتبر است و صدالبته این سوال هم که چطور 5سال بعد از انتشارمقاله ایشان در باره جشنهای2500ساله، این سند کشف شده، بی مورد است. اماسوال در باره نکته دیگری که در حرفهای آقای معتضد وجود دارد بی مورد نیست. ایشان ادعا کرده اند رسول جعفریان فردی مرفه است و پستهای متعدد دولتی داشته است.
این را اگر یکی از صدها سایت "زیرپله ای" و "بزن دررویی" ادعا کند باکی نیست، اما از آقای معتضد که همه کوچه پسکوچه های تاریخ ایران زمین را از چندهزارسال پیش تا کنون وجب به وجب گشته اند نمی توان بی سند قبول کرد. لابد ایشان لیست این سمتها و سند مرفه بودن رسول جعفریان را مانند آن عزیز کنار رفته در جیب خود نگه داشته اند!
من تاریخدان نبستم اما شدیدا تاریخ خوان هستم و طبیعی است که با ملاحظه آثار تاریخ نگاران در باره شان قضاوت کنم. به عنوان کسی که تقریبا هر شب پای قصه های دوست داشتنی آقای معتضد که از شبکه دو پخش می شد،می نشست، توقع ادبیات زیباتر،تحمل بالاتر و انصاف بیشتر را دارم.
از جناب آقای بیات، برای معرفی این قصیده زیبا و حیرت انگیز تشکر دارم.
با محاسبه من چند مصراع از آن با ماده تاریخ مذکور سازگاری نداشت، گفتم شاید دوستی از سر لطف راهنمایی کند که آیا نکته دیگری جز جمع زدن ارزش حروف با ترتیب "ابجد هوز ..." برای محاسبه عدد ابجد وجود دارد که این مصراعها را حل کند یا چه اشتباهی در محاسبه من صورت گرفته. عجالتا سه مصراع زیر مد نظر است:
این قبه گلبنی است به زیور برآمده، 1223
کز یمن آن به دفتر من جوهر آمده، 1223
تا اسم نرگس آمده و لاله در زمان، 1256
تقریبا و به طور روزانه، هم حضورا و هم به صورت ایمیل، درخواست هایی از سوی دانشجویان برای کمک به انتخاب موضوع پایان نامه و رساله مطرح می شود. اخیرا هم دانشجوی دکتری محترمی باز همین درخواست را فرستاده بود. بنده این پاسخ را برای ایشان نوشتم که شاید برای دوستان دانشجوی دیگر هم سودمند باشد:
حقیقت ما برای دانشجوی ارشد هم ارائه موضوع را صلاح نمی دانیم و از او می خواهیم خودش موضوع یا موضوعاتی را پیشنهاد بدهد چه برسد به دانشجوی دکتری، مگر این که دانشجو خیلی ضعیف باشد که مسلما شما چنین نیستید. علت این رویه ما هم روشن است. دانشجو باید حتی پیش از تحصیل در دوره دکتری ایده ای داشته باشد و این ایده فرض ورود به دکتری باشد چنان که در برخی از دانشگاه های دنیا چنین است که دانشجوی دکتری را با پیشنهاد موضوع رساله می پذیرند. اگر نه لااقل در طول تحصیل باید به ایده ای که قابل پژوهش باشد برسد. من فکر می کنم لازم است شما مروری بر متون درسی و مقالات کلاسی و جز آن که که در سالهای تحصیل نوشته اید داشته باشید و از بین آنها زمینه ای را برای انتخاب رساله در پیش بگیرید. طبعا برای مشاوره، من هم خدمت شما هستم. به نظر بنده، گروه ها یا مراکزی که موضوع تحقیق آماده به دانشجو می دهند به دانشجو و به علم ستم می کنند. سابقا دیده بودم که مرکزی در قم، لیست موضوعاتش را کنار اتاق کار رسیدگی به امور پایان نامه ها زده بود تا دانشجو یکی را انتخاب کند! شما لطفا فهرستی از موضوعاتی که مد نظرتان هست و این را باید ضمن مطالعه چند ماهه بدست آورده باشید ارائه دهید تا بنده مانند برخی از اساتید دیگر بتوانم با توجه به تجربه اندک، به شما مشورت بدهم. منتظر عناوین پیشنهادی شما هستم.
@jafarian1964
سلام و ارادت / ممنون از ارسال این مطلب / یادداشت آقای جعفریان را دیده بودم .... نکات مهمی را ذکر کرده اند گرچه که داوری شان در این مورد که "اسناد وزارت خارجه با محدودیت فراوان در اختیار قرار می گیرد" اندکی اغراق آمیز است/ شما خود به عنوان یک محقق مراجعه کننده به مرکز ما می توانید داوری کنید/ این دفاع من از باب انتساب به این دستگاه نیست بلکه از جانب کسی است که هفت سال در آن مرکز و در همان مسئولیت مستقیما با محققان سروکار داشته است/ ..... / اما داوری آقای نصرالله صالحی واقعاً غیرمنصفانه است / .... من به خوبی ایشان را به خاطر می آورم .... که (بر اساس سوابق) سال 89 و 91 به مرکز مراجعه داشتند و ما هم در حد امکانات و در چارچوب محدودیتهای قانونی با ایشان همکاری داشتیم و تصویر اسناد (مکمل) مورد نظرشان را آماده کردیم .... و تصویر 36 برگ سند درخواستی را هم در اختیارشان قرار داده ایم/ البته اجابت برخی از درخواستهای ایشان هم به لحاظ قانونی یا امکانات فنی برای ما ممکن نبود که طبیعی است موجب نارضایتی ایشان (که بسیار هم متوقع بودند) شده باشد ..... ولی دادن نسبت هایی مثل انگیزه کشی و عدم همکاری با محققان و ... به همکاران این مرکز دور از واقعیت و نامنصفانه است/ پایدار باشید
داستان مراکز اسنادی ادامه دارد. از همه عزیزان که این مسأله را پیگیری می کنند سپاسگزارم. هم دوستانی که انتقادها را مطرح می کنند و هم مسوولانی که احساس مسوولیت کرده و برای انتقادهای ارائه شده و نیز استادان و پژوهشگران ارزش قائلند. جناب خاکپور رئیس اداره اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت خارجه برای بار دوم توضیحاتی در این باره داده اند. با سپاس از ایشان توجه شما را به مطلب ایشان جلب می کنم. با تشکر از جناب آقای محمود اسماعیل نیا رئیس کتابخانه تخصصی وزارت خارجه.
@jafarian1964
کتاب سه جلدی تحفه الازهار، در انساب سادات و نوشته ضامن بن شدقم مدنی است که به گفته مصحح سال 1090 زنده بوده است. این کتاب به خصوص جلد سوم آن یکی از منابع مهم تاریخ ایران، هم دولت صفوی و هم منطقه هویزه و خوزستان و ارتباط نواحی ایران با حیدرآباد و بلاد عربی و مدینه است. فکر می کنم سال 1376 بود در لبنان آقای کامل سلمان جبوری را دیدم. این کتاب را آورده بود تا به ناشری بدهد. کسی یافت نشد. از او گرفتم و آوردم ایران. میراث مکتوب با همکاری کتابخانه تاریخ آن را چاپ کرد. سال بعد هم کتاب سال شد. غرض این که این کتاب یک دانشجوی دکتری تاریخ ایران را می طلبد تا تمامی آنچه در آن در باره تاریخ ایران وجود دارد استخراج کرده و با منابع دیگر بسنجد. عربی بودن، و به طور خاص انساب، سبب شده تا دور از چشم صفوی شناسانی باشد که البته تعدادشان در ایران بسیار اندک است.
@jafarain1964
این هم تصویری دیگر از جلسه امروز آقای فلور و عکسی که با شماری از استادان گروه تاریخ و جز آن گرفتند. از آخرین آثار آقای فلور، تاریخ بوشهر است که در حال ترجمه به فارسی است.
@jafarian1964
مصاحبه ای در باره مرحوم شهیدی
در میان مطالب مختصری که در باره مرحوم شهیدی نوشتم، همان تاریخیات را بهتر از همه می پسندم و به دوستان علاقه مند هم خواندن همان را توصیه می کنم. اما در میان یادداشت ها، مصاحبه ای هم یافتم که زمانی در باره مرحوم شهیدی داشته ام. متنش زیاد مفصل نیست. همین جا می گذارم. این مصاحبه با روزنامه اعتماد بوده است.
1. جنابعالِي در ِيادداشتِي پس از فوت سِيد جعفر شهِيدِي، روش اِيشان را انکارِي و تردِيدزا توصِيف نمودِيد، در حالِي که مرحوم شهِيدِي، در مواردِي اعتقاد داشتند که، تارِيخِي که با اعتقادات ما نمِي خواند، ارزشِي ندارد. (مثلا در باره تارِيخ طبرِي معتقد بودند «پدر ما را در آورده است» و مواردِي از اِين دست) اِين دو توصِيف، ناقض ِيکدِيگر محسوب نمِي شوند؟
مقصود من اين است كه وي در بررسی نقلهای تاریخی شک می کند. این تردید و شک کردن مطابق روال تاریخ نویسی ما ایرانی ها در گذشته نیست. این که این روش خوب است یا نه مهم نیست مهم آن است که ایشان در نقلهای تاریخی ایجاد تردید کرده و پس از آن اگر به موضوع اصلی کار وی مربوط باشد به بررسی می نشیند. در این زمینه آقای سید جعفر مرتضی هم که از دیگر محققان تاریخ اسلام در دهه های اخیر هستند با ایشان مشترکند. البته مبانی تردید و شک اینها و نیز باورهای تاریخی شان تا اندازه ای با هم تفاوت دارد. من معتقدم روش های تردیدی ایشان بیشتر نشأت گرفته از طه حسین است. و هم مرد شکاکی بود. می دانید نخستین کسی در عبدالله بن سبا تردید کرد و آن را ساختگی خواند طه حسین بود. تقریبا همان زمان آقای عسکری هم تحقیقی در این زمینه کرد. طه حسین در بسیاری از مسائل تردید می کرد که این البته برای ما خوب است.
2. طبق اظهارات شما، روش نقد مرحوم شهِيدِي، شبِيه طه حسِين است. رو آوردن مرحوم شهِيدِي به آثار طه حسِين (يا بنت الشاطِي)، از روِي انتخاب بود ِيا اتفاق، چرا که برخِي منتقدِين آثار طه حسِين را متوسط (يا ضعِيف) شمرده و استقبال اندِيشمندان اِيرانِي از وِي را ناشِي از فضاِي آن روزها دانسته اند. اساسا ترجمه آثار طه حسِين چه تاثِيرِي در نوع تفکرات اِيشان داشت؟
آن زمان به تدریج آثار نویسندگان مصری به خصوص در بخش تاریخی به فارسی در می آمد. طه حسین شهرت زیادی داشت. بنت الشاطی و عقاد هم از آن جمله بودند. این آثار که به فارسی در می آمد به این دلیل بود که مشابه نداشت. اما علاوه بر آن یک روحیه نقادی و آزادی خواهی و بی تعصبی هم در آنها بود. این برای ایرانیان شیعه مذهب جالب بود. چون برخی از مطالب آنها کمکی برای نظریات شیعه در باره برخی از مسائل تاریخی بود. یکی از آخرین نمونه ها کتاب عبدالفتاح عبدالمقصود بود که آیت الله طالقانی و محمد مهدی جعفری آن را به فارسی ترجمه کردند. اما طه حسین علاوه بر اینها یک محقق هم بود و شهرتی جهانی داشت. این تأثیر همان طور که گفتم به لحاظ روشی، روی نقادی های آقای شهیدی تأثیر داشت. من البته با برخی از نتیجه گیری های ایشان موافق نیستم اما روحیه نقادی ایشان در تاریخ نویسی اسلامی جالب بود. البته آقای شهیدی تحت تأثیر دیگر نویسندگان مصری هم بود. آن زمان نوشته های مصری ها به لحاظ تفکر اخوانی و انقلابی هم پرمایه بود و آقای شهیدی هم در دهه بیست به آن افکار علاقه مند بود. مصری ها نقاد امویان و حتی خلیفه سوم بودند و به این نقادی ها با نگاه اصلاحی می نگریستند و این برای آقای شهیدی و دیگران مطلوب بود. (دنباله دارد)
@jafarian1964
3. جنابعالی، زندگِي اِيشان را به سه دوره تقسِيم کردِيد: 1. شهِيدِي دوران دهه بِيست 2. بعد از سال 32 3. بعد از انقلاب. در ادامه شهِيدِي دوران اول و سوم را انقلابِي معرفِي کرده و به ذکر برخِي شواهد در اِين زمِينه پرداخته اِيد. در مقابل برخِي مرحوم شهِيدِي را صرفا ِيک چهره آکادمِيک (و به تعبيری ناخوشايند، خنثی) دانسته، که بعد از انقلاب نِيز در هِيچ فعالِيت سِياسِي قابل توجهِي شرکت نکرد. اِين عده نِيز به کناره گِيرِي اِيشان از مجلس خبرگان قانون اساسِي، ِيا دورِي از سِياست، علِيرغم اصرار برخِي از گروه هاِي سِياسِي (مثلا اصلاح طلبان) اشاره مِي کنند.
به نظرم تقسیم من بر اساس نوشته های ایشان امری مطابق واقع است علاوه بر این که شواهد دیگری هم دارد. نوشته های ده بیست ایشان، همان طور که گفتم انقلابی – دینی است. ایشان سخت متأثر از پدر زن خود مرحوم سید غلامرضا سعیدی است که انسان بسیار شایسته ای بود و تا آخر عمر هم به نهضت های اسلامی پاکستان و الجزایر و کشمیر علاقه مند بود. انسانی که به اندیشه احترام می گذاشت و تمام عمرش را به نوشتن صرف کرد. مرحوم سعیدی هم راه دهه بیست را ادامه داد. اما دوره دوم زندگی آقای شهیدی یک دوره کاملا آکادمیک است. نوشته ها و تصحیحات ایشان بر آن دلالت دارد. معنای این حرف این نیست که ایشان خدای ناکرده از تدین فاصله گرفته است، ایشان همان زمان هم انسان بسیار متعبدی بود و اطرافیان ایشان هم می دانستند که اهل ریا نیست. نماز اول وقت یکی از ویژگی های همیشگی آقای شهیدی بود. اما دیگر آن خط نوشته های دهه بیست را ادامه نداد. سومین دوره زندگی ایشان در انقلاب است. فرزند ایشان طلبه می شود و بعد هم به شهادت می رسد. ایشان در این زمان موقعیت اجتماعی چندانی نداشت که بخواهد در مجلس خبرگان شرکت کند. مثل آقای گرجی. اینها سابقه ای در دوره قبل نداشتند و اهل نوشتن آثار فکری – اجتماعی هم نبودند. اما آقای شهیدی تا سالهای اخیر که توانایی داشت در سمینارها، کنفرانس های داخلی و خارجی و شرکت می کرد. چند سال میهمان شخصی بعثه مقام معظم رهبری در حج بود و بدون این که موظف به کاری باشد در آنجا حضور داشت. به نظرم آن لاطائلاتی که آن آقا در باره رابطه ایشان با روحانیت مطرح کرده درست نیست بلکه کذب است. البته یک مطلبی از قول آقای مطهری یکی از دوستان نقل می کرد که ایشان فرموده بود زبان آقای شهیدی تند است اما قلبش مطمئن به ایمان است. لحن آقای شهیدی مخصوصا برخی از شوخی های ایشان قدری تند می نمود. به علاوه انسان هرچیزی که در یک محفل خصوصی می گوید معنایش این نیست که آن را مبنای تمام افکارش قرار می دهد. این مطلب در باره بسیاری از افراد صادق است. معروف است که از کسی پرسیدند: حرف های ضد انقلابی چیست؟ گفت: همانها که انقلابی ها در محافل خصوصی مطرح می کنند! اخیرا دیدم یک کسی که قلبش مریض است جز این که زبانش هم مریض است، این قبیل نکات را برای آقای شهیدی نوشته است. به هر حال، در دوره ای که انقلاب اسلامی پیروز شد، آقای شهیدی زنده شد. انقلاب در خدمت آقای شهیدی بود تا کارهایی که شاید قبل از آن هم در ذهن داشت بنویسد و بتواند در برنامه های سیما به تفصیل مطرح کند و آثارش توزیع و منتشر شود و دهها جایزه را نصیب خود کند که البته او با بزرگواری غالب آنها را در اختیار محرومین قرار می داد.
4. در بخشِي از نوشته تان اشاره کردِيد، که با روش نقادِي مرحوم شهِيدِي موافقِيد اما با برخِي از نتاِيج اِين روش، خِير. جهت فهم بِيشتر، مثالِي از اِين اتفاق، ذکر مِي فرماِيِيد؟ (يا چرا کتاب «جناِيات تارِيخ» را در ضمن تاِيِيد، مناسب براِي تدرِيس در دانشگاه نمِي دانِيد؟)
خوب در باره برخی از دیدگاه ها و نقدهای ایشان اشکالاتی وجود دارد و نه بنده بلکه برخی دیگر هم به آنها پاسخ داده اند. مثلا مطالبی که در باره سن حضرت زهرا (س) آورده است. یا مطلبی که در باره اشعار فرزندق در باره امام سجاد (ع) مطرح کرده است. یا برای نمونه نکته ای که در باره مادر امام سجاد (ع) یعنی شهربانو نوشته است. اما در باره کتاب جنایات تاریخ باید عرض کنم که آن اثر دیگر کهنه شده است. هم به لحاظ نثر و هم به لحاظ محتوا. حتی در باره تاریخ تحلیلی اسلام ایشان هم تردید هایی وجود دارد که به درد تدریس می خورد یا نه. این اثری علمی است اما مطابق با شاخصه هایی که برای درس تاریخ اسلام عمومی درنظر گرفته شده نیست. اثر یاد شده، قطعا در تاریخ نگاشته های تاریخ اسلامی بعد از انقلاب جایگاه خاص خود را دارد و معنای این حرف این نیست که از ارزش آن بکاهیم هرچند همان هم نقطه نظراتی دارد که قابل نقد است. (دنباله دارد)
@jafarian1964
بخشی از رساله دکتری آقای فرهی که به صورت مقاله منتشر شده و زحمت خود ایشان است، اما علی الرسم نام استاد راهنما هم می آید.
@jafarian1964
رساله ای در نقد ادعای مهدویت توسط سید محمد نوربخش
زمانی که کتاب مهدیان دروغین را چاپ می کردم، فصلی هم در باره سید محمد نوربخش و رساله الهدی نوشتم. وی از شاگردان ابن فهد حلی بود و قبرش هم در سولقان تهران است که نوربخشیان پاکستان هم به زیارت آن می آیند. زمانی که آن رساله منتشر شد، برخی از دوستان نوربخشی به نقد آن پرداختند که یکی نذیر حسین بود که رساله ای در نقد آن نوشت و من هم در چاپ دوم مهدیان دروغین که مبسوط تر چاپ شده بود، آوردم. این روزها، یکی ازطلاب پاکستانی و از پیروان همین مکتب، با نام سید بشارت حسین تهگسوی هم پایان نامه خود را در نقد این ادعا که سید محمد نوربخش مدعی مهدویت بود نوشتند. امروز به کتابخانه تاریخ آمدند و برخی از آثار خود را از جمله ترجمه کتاب روضة الفردوس از میر سید علی همدانی، یک رساله از علاءالدوله سمنانی و کتابی به نام الربض در مقتل را که سال 1294 ق در پاکستان چاپ شده، با ترجمه آن، به کتابخانه دادند. طبعا نگران بودند که نباید با آن صراحت می آمد و این سبب واکنشهایی شده است. گفتم که بنده متن رساله را بر اساس دو نسخه منتشر کرده ام، و لابد در این باره بحث هست. ایشان گفتند که کتابهای دیگر سید محمد نوربخش، ادعای مهدویت توسط ایشان را رد می کند. آقای سید بشارت حسین، نسخه دیجیتالی رساله خود را دادند و از ایشان اجازه گرفتم که آن را در کانال بگذارم.
@jafarian1964
اکنون که این مطلب را در این محفل ارجمند که به پاس اهدای بیست و ششمین جایزه ادبی و تاریخی بنیاد موقوفات محمود افشار به آقای سه کی برگرگزار شده ارائه کردم، مناسب است سخنی هم در باره ایشان بگویم: ده سالی است که با ایشان آشنا و دوست هستم، و واسطه آشنایی ما هم جناب آقای مطلبی کاشانی بودند. در سالهایی که در کتابخانه مجلس بودم (87 ـ 91) هر سال از ایشان برای مطالعه روی مرقعات کتابخانه مجلس دعوت شد، و هر بار دو ماه یا بیشتر در آنجا به تحقیق می پرداختند. سال گذشته و تاکنون این توفیق را داشتیم که در کتابخانه مرکزی در خدمتشان باشیم. آقای سه کی، مردی ساده زیست، آرام، پرکار، دقیق و سخت سخت عاشق کارشان هستند، چیزی که رمز موفقیت ایشان و تمام کسانی است که به کاری علاقه مندند. وجود ایشان در دانشگاه تهران، افتخاری برای دانشگاه است، جایی که می باید برای ترویج علم و فرهنگ ایرانی تلاش کند. یکی از مهم ترین راههای تلاش، پذیرایی از دانشمندان زبده ای است که بدون حاشیه و با متانت تمام به کارهای علمی خود می پردازند. کارهایی که یک سر آن در ایران و سر دیگرش در دانش و هنر جهانی است و ما را با دنیا مرتبط می کند. آقای سه کی از کسانی است که فن ایرانی را در زمینه نسخه پردازی و مرقع نگاری، به ژاپنی ها و فراتر از آن می شناسد.
خوشحالم که موقوفات افشار با مدیریت حضرت استادی جناب آیت الله دکتر سید مصطفی محقق داماد و مدیران موقوفه که ایشان را به عنوان دانشمند و ایرانشناس برجسته امسال معرفی کردند. باید از آقای کاشانی هم تشکر کنم که در سالهای گذشته، تلاش کردند تا امکان استقرار آقای سه کی را در ایران و اخیرا در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، فراهم کرده و با کمال دست و دلبازی، اسباب اسکان و تأمین محل و شرایط مناسب برای استاد فراهم کردند.
💐💐💐💐
@jafarian1964
11. یک نکته مهم در باره ایشان کثرت مطالعه متون کهن بود. باید توجه داشت که متون کهن، حاوی نصوص بسیار با ارزش است و اگر کسی می خواهد به نکات تازه ای در تحقیقات خود در تاریخ صدر اسلام برسد، باید آن متون را بخواند. آقای مرتضی، در مطالعه متون بسیار جدی بود. ایشان منتظر نمی نشست تا موضوعی به ذهنش بیاید، یا چنان نبود که به طور پراکنده در کتابها بگردد تا شاهدی برای حرفهایش بیابد. او متون قدیمی را می خواند و از طریق آنها، آگاهی تاریخی اش را افزایش می داد. موضوعات زیادی برای تحقیق می یافت. همین موضوعات جدید بود که در کارهای بعدی او، خود را نشان داد.
12. مهم ترین میراث علمی از آقای جعفر مرتضی نقادی تاریخی، هم در سند و هم متن اخبار تاریخی است. این درست است که او برای دفاع از تشیع تاریخ می نوشت، اما نقادی های او، در معرض چشم عالمان و نخبگان حوزه تاریخ بوده و هست. این نقادی ها، علم تاریخ را رشد داد. در ضمن بسیاری از ستم هایی را هم که از لحاظ تاریخی بر شیعه رفته بود روشن کرد. ممکن است، کسی شماری از نقادی ها را نپذیرد، اما در کل، سید جعفر مرتضی، علم تاریخ را چندین گام به جلو برد.
@jafarian1964
بخشی از رساله دکتری آقای فرهی که به صورت مقاله منتشر شده و زحمت خود ایشان است، اما علی الرسم نام استاد راهنما هم می آید.
@jafarian1964
قم پژوهی
آقای مدرسی تا وقتی قم بود یعنی گمان می کنم تا حدود سنین بیست و پنج شش سالگی با چند استثناء عمده تلاش های علمی اش در حوزه قم شناسی و گردآوری اسناد و منابع اسنادی و تاریخی و نامه ها و مکتوبات مرتبط با تاریخ قم و مزارات و موقوفات آن بود. گفتم با چند استثناء چون آنچه حضرت ایشان به طور نمونه در کتاب مهم برگی از تاریخ قزوین فراهم کردند مرتبط با قم نیست. برخی از این کارها همان سال ها در قم چاپ شد و برخی در سال های بعد. مهمترین کتاب ایشان هم همان تربت پاکان است در دو جلد. البته تز دکتری ایشان درباره خراج در فقه اسلامی است که زیر نظر آقای مادلونگ در دانشگاه آکسفورد دفاع شده. این هم کتاب بسیار مفیدی است. طبعا این کتاب و دو سه کتابی که بعد از آن چاپ کردند مرتبط با تاریخ قم نیست. تاریخ قم در قرن نهم از کارهای مفید آقای مدرسی است که افسوس پی گرفته نشد. بنا بود کتاب شامل چهارده قرن تاریخ قم باشد. من یک زمانی با خانم انتصار رب از شاگردان آقای مدرسی یک کتابشناسی فراهم کردیم برای ایشان که شامل همه کارهای ایشان است درباره تاریخ قم. در مجموعه مقالات آقای مدرسی که در سال های قبل چاپ شد و در واقع مجموعه ای است از مقالات قدیم ایشان چند مقاله جدید تاریخی هم هست که مفید است و قابل استفاده. از جمله درباره فقه خوارج.
اینها را گفتم تا قم دوستان را تشویق کنم که کار آقای مدرسی را پی گیری کنند و با توجه به منابع و اسناد جدید تحقیقات تازه ای درباره تاریخ قم بدین ترتیب متشر شود.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
نویسنده این مقاله جناب اقای احمد خامه یار.بعد از نوشتن مقاله جناب اقای سید حسن فاطمی و با توجه به مقاله ایشان و...این مقاله را نوشته است.با توجه به اینکه جناب اقای سید حسن فاطمی در صحت انتساب اخبار الزینبات می نویسد : به نظر می رسد نمی توان به صحت این کتاب به عبیدلی اعتماد نمود.و نمی توان جاعل ان را حسن قاسم مصری دانست.متاسفانه جناب اقای احمد خامه یار با قاطعیت اقای حسن قاسم مصری را جاعل معرفی می کند و با قاطعیت از جعل این کتاب خبر می دهد.و مطلب تازه ای نیز ندارد.جز این نکته که مدعی می شود از قراین و شواهد جعل این داستان توسط حسن قاسم اینکه می نویسد. .....نسخه خطی .... شخص ساکن حیدر اباد بوده و سپس با قاطعیت می گوید که اصلا در ان تاریخ حیدر ابادی وجود نداشته است.پس دروغگو است.اما در پاسخ ممکن است اینطور به ایشان پاسخ داد که اولا حیدر اباد نام شهری بوده است در منطقه ای در جای دیگر نه حیدراباد پاکستان .ثانیا ممکن است ادعای تاریخی شما درباره حیدر اباد چنان دقیق و معتبر نباشد.و احتمال خطا درباره تاریخ تشکیل ان وجود داشته باشد
با عرض سلام و احترام.
درباره اینکه آیا تاکنون "شرح فصول الحکم" محب الله اله آبادی
کار شده است یا خیر؟ بنده بی اطلاعم. فقط به شما عرض شد که دکتر اخلاق احمد آهن این شرح را تصحیح نکرده اند. ایشان "مکتوبات اله آبادی" را تصحیح کرده اند.
در ضمن دکتر حسین تدین، رساله دکتری اشان درباره ابن عربی بوده است. گویا این رساله در هندوستان چاپ شده است. از ایشان هم می توانید راهنمایی بخواهید. با سپاس. 🙏🙏🙏
11. یک نکته مهم در باره ایشان کثرت مطالعه متون کهن بود. باید توجه داشت که متون کهن، حاوی نصوص بسیار با ارزش است و اگر کسی می خواهد به نکات تازه ای در تحقیقات خود در تاریخ صدر اسلام برسد، باید آن متون را بخواند. آقای مرتضی، در مطالعه متون بسیار جدی بود. ایشان منتظر نمی نشست تا موضوعی به ذهنش بیاید، یا چنان نبود که به طور پراکنده در کتابها بگردد تا شاهدی برای حرفهایش بیابد. او متون قدیمی را می خواند و از طریق آنها، آگاهی تاریخی اش را افزایش می داد. موضوعات زیادی برای تحقیق می یافت. همین موضوعات جدید بود که در کارهای بعدی او، خود را نشان داد.
12. مهم ترین میراث علمی از آقای جعفر مرتضی نقادی تاریخی، هم در سند و هم متن اخبار تاریخی است. این درست است که او برای دفاع از تشیع تاریخ می نوشت، اما نقادی های او، در معرض چشم عالمان و نخبگان حوزه تاریخ بوده و هست. این نقادی ها، علم تاریخ را رشد داد. در ضمن بسیاری از ستم هایی را هم که از لحاظ تاریخی بر شیعه رفته بود روشن کرد. ممکن است، کسی شماری از نقادی ها را نپذیرد، اما در کل، سید جعفر مرتضی، علم تاریخ را چندین گام به جلو برد.
@jafarian1964
🔺نویسنده کانال فوق بعد از این نقد عجیب و غریبش که سرتاسر ادعاهای باطل بود و معلوم است حتی کتاب را هم ندیده است و صرفا غیبگویی میکند، بار دیگری تیری در تاریکی درکرده و گویی تصمیم گرفته به طریقه اهل علم _که لازم میدانند اول کتاب را بخوانند و سپس چیزی به آن نسبت دهند_ مشی نکند. ما نیز ترجیح میدهیم ایشان را با تیرهایش در تاریکی تنها گذاشته، و داوری بین خود و نوشتههای ایشان را به خوانندگان کتاب بسپاریم، که بیش از این چیزی بر ما نیست. همان تصویر فوق برای رسوا شدن یکی از طرفین کفایت میکند، باشد که از عقل و فکر، این نعمت خدادادی استفاده شود. (بامزه اینکه ادعا نمودند ما حتی از چاپ پیشین این رساله خطی مطلع نبودیم! در حالی که ما در کتاب، چاپ پیشین را هم نقد کردهایم!!! چگونه ادعا میکنید از آن مطلع نبودیم؟!)
در انتها یادآور میشود، چنانچه در مقدمه هم درج شده کتاب از دو بخش تشکیل شده است؛ بخش اول رساله دکتری آقای هندی، و بخش دوم که افزوده مجموعه میراث خطی شیعه است. پس آنچه ایشان آقای هندی را خطاب قرار میدهند به همان مطلب اول _ندیدن اصل کتاب_ پیوند میخورد.
@nosakh_shii
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com