قناة

رسول جعفریان

رسول جعفریان
12.9k
عددالاعضاء
454
Links
363
Files
24
Videos
9,377
Photo
وصف القناة
آموزش ساختن حلوای سوهان، یعنی همین سوهان فعلی که عمدتا در قم درست می شود. تاریخ این نوشته حوالی 280 سال پیش است و دو طریق ساختن آن را شرح داده است.
@jafarian1964
HakimElahi:
سلام و عرض ادب حضور انور مستطاب جناب جعفریان
محضر مبارکتان معروض می‌دارد این "حلوای سوهان" که اخیرا در مطلبی آنرا به شرف ذکر خود ، مشرّف نموده اید و نام نامیش مفتخر شده به برکت خامهء نامیتان بر بیاض اوراق مجازی شرف حضور یابد ؛ قدری با سوهان فعلی قم متفاوت است و به آنچه در این روزگار در موطن ما خوانسار صانها الله عن الاضرار طبخ می‌شود و بهمین نام موسوم است ، اشبه می‌باشد . و البته از این "حلوا سوهان" در کتاب شریف "کلثوم ننه" رفع الله ذکرها طول الازمنه و حفظه عن شر الانس و الاجنه ، اثر گرانقدر اسوه پرهیزگاری ، آقا جمال خوانساری - علیه رحمة الباري - نیز ذکری رفته که به پیوست خدمت باهر النورتان ارسال می‌دارم .
بنظر می‌رسد این حلوای سوهان - رَزَقَناه الله تعالی فی الجنان - ، به نحوی با عنایت به دلایل قبل الذکر مربوط به این منطقه باسابقه باشد .
یک نذر شرعی مهم! (از یک نسخه)
به تاریخ 5 شهر رمضان المبارک 1154 فقیر محمد تقی، نذر و التزام شرعی نمود، اگر مِن بعد مردی را یا زنی را که با او مردی باشد، یا طفلی بالغ یا مراهق، یا نزدیک به ده رسیده باشد کو تجاوز ننموده باشد، اگر در این خانه، خواه در عمارت جنوبی و خواه شمالی، رخصت سکنا بدهد، پیاده به حج بیت الله الحرام رود، و همچنین به زیارت مشهد مقدس، و عتبات عالیات. و دیگر خود و عیال خود ساعتی در این خانه سکنا ننماید.
و صیغه شرعیه جاری گردید. حرّرها فی التاریخ. و این چند کلمه جهت یادداشت قلمی گردید.

زلزله در اصفهان
در روز دوشنبه بیست و دوم شهر ذی حجه الحرام 1155 در سه ساعت از روز گذشته، تقریبا زلزله شد در اصفهان .... دو مرتبه.

@jafarian1964
Forwarded From بنیاد قم‌پژوهی
✅ سندی تاریخی در باره سوهان

متن سندی که استاد دکتر جعفریان منتشر کرده‌اند از این حیث که نحوه تهیه این شیرینی را به دو طریق نشان می‌دهد و از همه مهم‌تر سابقه استفاده از نام "سوهان" را برای این شیرینی به حدود 280 سال قبل برمی‌گرداند واجد اهمیت است. تا آن‌جا که نگارنده می‌داند تحقیقی علمی و مستند در باره تاریخ و سابقه سوهان در قم نداریم. با توجه به این‌که تاریخ در متن سند دیده نمی‌شود، احتمالا تاریخ در اجزای دیگر سند یا مجموعه وجوددارد.
این متن به جز دو سه کلمه به شرح آتی خوانده شده است. اگر دوستان کلمات ناخوانا یا نادرست خوانی‌ها را اطلاع دهند موجب سپاس است.
"طریق ساختن حلوای سوهان به نحوی که خانه[؟] مرحوم حاجی مهدی
آن است که آرد سوهان ... پنجاه درم و آرد شیرین از گندم خالص؟ روان نموده در صد و پنجاه درم روغن داغ کرده بریزند و بجوشانند و بر هم زنند چندان که آب زیاده بخار [شود] به تحلیل رود [ = آبش برود] و متفتت [=شکننده، ریز ریز] شود [ = از بین برود]
پس مقداری از شیره شکر قوام‌دار [ = شیره‌ای که کش آید] بر آن افزایند و برهم زنند تا به حدی که شکننده شود. [ = مخلوط ترد شود؟] پس مغز پسته و فندق و بادام بو داده و نارجیل ریزکرده [ = پودر نارگیل] هر قدر که خواهند و هر یک که خواهند [ = یعنی هرکدام از مغزها را بخواهند] با دارچین و هیل [= هل] ساییده در آن برهم زنند که خوب مخلوط شود و به تعجیل [= به‌سرعت]قرص نمایند.[یعنی به صورت دایره‌ای یا گل سوهان درآورند]
طریق دیگر آن‌که آرد سوهان و آرد شیرین مساوی و [به] مقدار هر دو شکر را دوغاب نموده [ظاهرا شکر را به صورت شیره درآورند] نه بسیار شل و نه سفت... از یکی از آردها؟ زیاده هم اگر بشود به وقوف که روغن بیفتد بد نیست. بلکه باعث زیادتی؟ کرد؟ می‌شود. روغن داغ کرده اجزا؟ را همگی در آ[ن] .... و بجوشانند و برهم زنند تا وقتی که [چون؟] بردارند به انگشت بچسبد. مغزش ریخته قرص [نمایید]"

سید محسن محسنی
۹۶/۱۲/۲۹
https://telegram.me/qompajoohi 👈👈
مقاله بنده خدا با عنوان «نوروز در فرهنگ شیعه»

https://hawzah.net/fa/Article/View/79634

@jafarian1964
یک مدل پاسخ برای رفع «سردرد» از دوره صفوی

وقتی از مفهوم علم میان مسلمانان سخن می گوییم، دست کم در اصطلاح و چارچوبی که بنده دنبال می کنم، از چگونگی تولید دانایی در باره یک مسأله یعنی پرسش است. زمانی که یک سوال و پرسش مطرح می شود، برای پاسخ دادن به آن، روشی را برای تولید علم یا همان «جواب» بر می گزیینیم. این روش، و فرایندی که ما برای پاسخ طی می کنیم، دست کم بخش مهمی از همان چیزی است که ما می توانیم بر اساس آن از حقیقت مفهوم علم در میان جماعتی که آن پاسخ مشخص را می دهند، بدست آوریم. این پرسشها می تواند در حوزه های مختلفی باشد. بخشی از آنها در نجوم یا پزشکی یا پرسشهای فلسفی در باره پیدایش عالم و هستی، یا سوالاتی در حوزه تاریخ، جغرافی و اجتماع، یا مسائل تربیتی و جز اینها باشد. بحث این است که مثلا در یک دوره مشخص تاریخی، در میان یک جمع بخصوص، توسط یک دانشمند متفاوت، در یک مکتب فکری، چه پاسخی با چه روشی به یک سوال مشخص داده می شود. روشن است که میلیونها پرسش در این حوزه ها برای بشر مطرح بوده و در مکاتب فکری مختلف به آنها پاسخ داده شده است. این مهم است که ما چه روشی را بر می گزینیم، و این روش، منبعث از چه باورهایی در حوزه مفهوم علم، درک واقع، انطباق با واقعیت و اموری است که در حوزه علم مطرح بوده و هست. یک نکتهم مهم، مقایسه پاسخ های متفاوت به یک سوال است. این تفاوت به دوره های تاریخی مختلف، مکاتب فکری یا هر چیزی است که ممکن است این تفاوت را در پاسخ ایجاد کند.
در اینجا برای تفهیم مطلب، می خواهم یک نمونه سوال را در حوزه طب مطرح و بر اساس نمونه پاسخی که از یک دوره تاریخی و توسط یک جریان فکری یا یک شخص داریم، بگوییم، آن کسی که به این پرسش جواب داده، چه تلقی از علم دارد و از چه روشی برای پاسخ گویی استفاده کرده است.
سوال این است: صداع یا هم سردرد را چگونه می توان درمان کرد؟
این پرسشی است که وجود دارد، و اگر شما به پزشکی جدید مراجعه کنید، با توجه به شناختی که از انواع سردردها و داروها دارند، پاسخ های مختلفی به شما داده و بر اساس آنها داروهای متفاوتی را تجویز می کنند. اما در اینجا، ما به دوره صفوی بر می گردیم، و از شخصی که تصویری متفاوت از روابط و مناسبات میان سردرد با واقعیات موجود در عالم دارد، پاسخ خاصی را می شنویم. در اینجا، باید دقت کنیم او بر اساس چه شناختی، با چه روشی، و چه درکی از «علم» به این مساله جواب می دهد. روشن است که مفهوم علم برای او با آنچه امروز عالم پزشکی در این باره دارد، متفاوت است.
ممکن است کسی بگوید، مفهوم علم در یک صد و پنجاه سال گذشته، بر اساس پوزیتیویسم است، و مقصودش نوعی نگرش تجربی باشد که در علوم طبیعی معمول است، و بیفزاید که مثلا مفهوم علم، در عالم قدیم بر اساس دیدگاه های مثلا عرفانی یا باورهای مثلا قدسی و معنوی بوده است.
مهم این است که این تفاوت هست، و باید به آن توجه داشت. اما این که دقیقا همین تفاوتی بوده که اشاره کردیم یا چیز دیگری است، باید در آن دقت کرد. مقایسه به خوبی به ما نشان می دهد که آموزه های آن دوره، چه پاسخی برای این سوال دارد و امروز چی. تفاوت هست، که البته هست، اما خلط کردن مثلا مفهوم علم در عرفان، با علوم طبیعی، و طرح این که آن زمان، مفهوم علم همان افئده بوده، و حالا مثلا تجربه گرایی و پوزییتیویسم است، یکی از دشواری هایی است که هنوز برای ایجاد بدفهمی و خلط بکار می بریم.
وقت را تلف نکنیم، و پاسخ یک دانشمند قدیمی از دوره صفوی را که باورهای متفاوتی در باره منابع دانایی، فهم عالم، روش اثبات گزاره ها، و ایجاد ارتباط میان قدسیتی که او می شناسد با وضع طبیعی سر و سردرد، دارد، می خوانیم. یک نمونه آشکار خلط، درآمیختن صلوات و دعا، با روشی مانندن کشیدن خطوط عجیب و انجام عملیاتی شگفت برای رفع آن، برای از بین بردن سردرد است. این روش به شما کمک می کند که از قدسیت دعا، استفاده کرده، به روشهای شبه علمی رایج در علوم غریبه، مشروعیت دهید و از ترکیب آنها، پاسخی بسازید که ذهنها، قانع شده و قرنها آنهار ا بپذیرد و سراغ تأملی از نوع دیگر نرود.
این هم جوابی برای این سوال که چه کنیم تا سردرد رفع شود، جوابی از قرن دوازده هجری در همین ایران خودمان، از تمدن صفوی.
لطفا تصویر را هم ملاحظه کنید تا چگونگی نوشتن صحاف، و خط کشیدن با کارد فولادی بر روی آن را دریابید.
هو
جهت رفع صداع
دست بر موضع درد گذاشته، بسم الله بگوید، و به دست دیگر، از انگشت بر روی خاک این کلمه را بنویسد، و این خطها را بکار برد، فولاد بر روی آن بکشد «یا صحاف» و در بین نوشته، صلوات بفرستد، و این عمل را سه مرتبه بکند. و اگر رفع نشود، شش مرتبه دیگر بکند که نُه مرتبه شود.
و در کشیدن خطها از محاذی آخر «ف» ابتدا کند، و چون به «یا» برسد، نوک کارد را بر آن بقوّت گذاشته، زور نماید. [ادامه سند را پایین ملاحظه کنید] 👇👇
@jafarian1964
👆👆👆
و باید که به این صورت، خط اول بر روی الف «حا» ملصق شود، و خط سیم بر سرو ته «ف» بچسبد، و در این بین، مکرر صلوات بفرستد.
و اگر درد از آن موضع، به موضع دیگر حرکت کند، باز دست بر آن موضع گذاشته، عمل مذکور را از سر گیرد، و به تمامه به عمل آورد، تا بالمره رفع شود.
و اگر غلطی نکند، ان شاءالله تعالی رفع می شود و مکرر تجربه رسیده.
[تصویر سند را پایین ملاحظه فرمایید]

@jafarian1964
متن سند را با مقدمه بنده خدا بالا ملاحظه فرمایید
@jafarian1964
چرا جشن نوروز در دوره صفوی مهم شد؟
علامه مجلسی که نقش مهمی در تبین و باز تعریف مبانی شیعه در جامعه صفوی دارد، در رساله «اختیارات» شرح مختصری در باره منشأ تقویم هجری دارد، تقویمی که علی القاعده با ماه محرم آغاز می شود.
هما جا می گوید، اگرچه «محرم» برای عامه، یعنی اهل سنت، آغاز سال است، اما شیعیان در این باره اعتنایی ندارند، زیرا ماه محرم، برای آنها، ماه عزاست. پس شیعیان چه باید بکنند، و کدام وقت را آغاز سال بدانند؟
اینجاست که «نوروز» اهمیت ویژه ای یافت و در تمام دوره صفوی، به عنوان مبدأ سال جدی گرفته شد. طبیعی است که این به معنای بی اهمیتی آن در دوره پیش از آن میان ایرانیان نیست، اما شیعیان در دوره صفوی، در این باره تأکید ویژه داشتند و این دلیل خاص داشت.
علامه مجلسی می نویسد: «همه فرقه مسلمانان بغیر از فرقه شیعه اثنی عشریه که [برای آنها هم] مبدأ حساب از اول این ماه است، [اما] سال ایشان، نوروز است، و اما این ماه [یعنی محرم] و این روز را [یعنی اول محرم] تعظیم نمی کنند، از برای حکایت کربلا. (اختیارات، ص 31).
بدین ترتیب می توان دریافت که چرا در دوره صفوی، نوروز اهمیت یافته و سبب نگارش دهها رساله در تأیید نوروز در همین دوره شده است. شیعیان می بایست برای اول سال قمری که مبنای محاسبه تقویم رایج بود، از محرم شروع می کردند و چنین کردند، اما نمی توانستند، جشن آغاز سال قمری را برای «جشن و سرور» انتخاب کنند، زیرا دقیقا همان اول ماه محرم می شد که برای آنان ماه عزا بود. پس باید نوروز را برجسته می کردند و چنین کردند.
بدین ترتیب باید توجه کرد که ایدئولوژی مورد حمایت دولت صفوی، ترکیبی از تشیع و نوروز بود، چیزی که تا امروز برجای مانده و شگفت است که برخی ایرانگراهایی که عصر صفوی را مورد انتقاد قرار می دهند، به این قبیل موارد بی توجهند. البته ایران روی همین بستر برپا شده و به رغم برخی از تردیدها، همان راه را ادامه می دهد.
@jafarian1964