قناة

رسول جعفریان

رسول جعفریان
12.9k
عددالاعضاء
454
Links
363
Files
24
Videos
9,377
Photo
وصف القناة
تنها چند سطر دیگر از آنچه که استاد شفیعی کدکنی در دیدار دوستان جمعه گذشته گفتند باقی مانده که می آورم که نکته ای مهم هم در آن هست.
از دروغهای که زمانی در باره ایشون منتشر شده بود، داستان افتتاحیه یکی از جشنواره با حضور ایشان و آیت الله جنتی بود. خودشون نشستند و خبرش رو از سایت درآوردند و برای مان خواندند. معلوم نبود منشأ اشتباه! کجا بوده است.
بنده از ایشان در باره فرهنگ نخعی پرسیدم. همان ریمن که اخیرا دیدم مرحوم محجوب هم در خاطراتش در باره وی سخن گفته و آقای شفیعی گفتند که در مجله آشفته که عماد عصار در می آورد و شبیه خواندنیها بود او هم مقاله می نوشت. این ریمن یک مرتبه مذهبی شد و فامیلش را نخعی کرد. بعد هم رفت طلبه شد و عمامه گذاشت. نوشته ای به نام کجرویهای کسروی دارد.
از آقای شفیعی در باره خاطرات منتشره دکتر نصر که اخیرا به اسم حکمت و سیاست چاپ شده پرسیدم. ایشان گفت آنچه در باره من گفته خلاف است و چنین چیزی نبوده، با این که از من تعریف کرده است. مطلبی که نصر آنجا نوشته این است که پس از شرحی در باره پرینستون و این که جای مهمی بود و هر کسی را می فرستادیم یک حالت چپ گرایی پیدا می کرد و بر می گشت، من براهنی را فرستادم. هما ناطق را فرستادم و مهدوی ... مهدوی نه. همان که الان استاد است در ادبیات فارسی. الان در ایران بزرگترین استاد است. خیلی دوستش دارم. سوال کننده می پرسد: آقای شفیعی کدکنی که منظورتان نیست؟ نصر می گوید: [محمدرضا] شفیعی کدکنی، بارک الله، آقای شفیعی کدکنی که بسیار آدم فاضلی است. این ها و یک عده دیگر را من فرستادم آ«جا. هر سال یک دانه شان را و نمی دانم آنچه چه می گذشت (حکمت و سیاست، ص 302 _ 303).
آقای شفیعی کدکنی گفتند من قسمت خودم را خواندم. اصلا درست نبود. این که می گوید من فرستادم درست نیست. آن وقت اصلا ایشان رئیس دانشکده نبود. رئیس محمد حسن گنجی بود. او تا دم در دانشکده مرا همراهی کرد و یک خدا حافظی به فرانسه هم گفت. من دانشیار بودم و بعد از چهار سال خدمت یک سال حق داشتم فرصت مطالعاتی بروم. این برای آکسفورد بود. پرینستون هم خودشان از من دعوت کردند. البته آقای نصر در این کتاب به من لطف کرده و تعریف کرده اما این ها اصلا درست نیست. آن وقت ایشان دانشگاه آریامهر [شریف فعلی] بود. آقای شفیعی گفتند: بخش اعظم تاریخ معاصر ما شایعات است.
همانجا هم بین دوستان صحبت شد که نصر به خصوص در این کتاب گرفتار توهم شده و چنان تصویری از اوضاع می دهد که گویی غیر از ایشان و اعلیحضرت و شهبانو کسی در ایران نبوده است.
نویسنده می گوید چرا برخی مصر هستند که ثابت کنند فقط یک مذهب حق است اما روش علمایی را در پیش نمی گیرند که هر آنچه از هر مذهب دلیل درستی دارد آن را حمایت کنند و درست بدانند؟
وی می گوید نام کتابش را که ایثار الحق علی الخلق است به همین خاطر که توضیح آن را دادیم چنین گذاشته است.
این طور فکر کردن در میان قدما نادر است و به نظرم کسی این رساله را که از قرن هشتم هجری است ترجمه می کرد خوب بود.
ممکن است وی ضمن آن که زیدی است به نوعی متاثر از آراء ابن تیمیه هم باشد، گرچه خود ابن تیمیه هم قرن هشتمی است. در هر حال باید در باره وی جستجوی بیشتری صورت گیرد.
خط میرزاحسین نوری روی نسخه ای از بحار که بیش از ده مورد، خط خود علامه مجلسی هم روی آن هست.