قناة

رسول جعفریان

رسول جعفریان
12.9k
عددالاعضاء
454
Links
363
Files
24
Videos
9,377
Photo
وصف القناة
@jafarian1964
نامه کلیدار حرم امام حسین علیه السلام برای درخواست کمک از یکی از مقامات دولت صفوی

متن زیر از زبان کلیدار حرم امام حسین علیه السلام، سید نصرالله نامی، خطاب به جبه دار باشی (از مقامات دولت صفوی) نوشته شده و ضمن آن آمده است که او در بلاد مخالفین، گرفتار شداید شده و به اصفهان پناه آورده است. مدتها در این شهر مانده و کسی او را درنیافته است. او این نامه را برای جبه دار باشی نوشته، به امید آن که به او توجه کند. تنظیم کننده متن خودش نبوده، و یک ایرانی آن را نوشته است و شعر آخر را هم با آنچه در دیگر منابع آمده، متفاوت ضبط کرده است. به هر حال به نظر می رسد ارزش تاریخی خوبی دارد. اصل آن در جُنگی است که محتوای آن، در دوره شاه سلطان حسین در ایران و هند فراهم آمده است.
من منشآت کاتبه علی حسب التماس سید النجیب سید نصرالله کلیددار کربلا لجبّه دار باشی
المتمسک بلطف الاله خادم حضرت سید الشهداء سید نصرالله، یعرض لمقامکم الرفیع و مرحمتکم الوسیع و لطفکم الشامل للشریف و الوضیع: إن ّداعیکم لما ادرکنی من بلاد المخالف محن و شداید من سموم تخالف العواصف، ألهمنی الله تعالی أن اذهب الی بلاد الاعظم، کما وقع علیکم بالبلاد المعظم، خصوصا بلاد الذی فیه سلطان کرم و الرکن الاقوم ملجاء السلاطین معین الاثنا عشریه فی العالمین. فلما استشرت بذلک و عزمت متوکلا علی ذلک ترکت الاقرباء و الاوطان الی أن دخلتُ بلدة دار الامان الاصفهان. ثم مضی علیّ الشهور و الایام، و لم یتوجه أحدٌ الیّ من الانام، و ضاقت علیّ الارض طرّا، و اهل الارض ما عرفوا دوائی حتی انقطع من کلّ رجایی، و لکن علمتُ أنّ البلاد لایخلو من العباد الذین فیهم الصلاح و السداد و ینبوع المروة و الوفاء ملجأ المساکین و الفقراء و معین العجزة و الضعفاء، بل ملاذ الوزراء و الامراء الذی مصداق قوله تعالی «الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاة و آتوا الزکاة و أمرو بالمعروف» فتسلّی قلبی بالعرض الیه، لانّ العرض علی أهل الله، هو عرضٌ علیه، فقصدتک زاد الله توفیقاتک و شدّ الله تأییداتک و ابقاک الله فی العالمین و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین.
ایا جودَ معن ناج بحاجتی فمالی الی معن سواک شفیع
@jafarian1964
یک دیدار و یک نکته در باره قاسم تویسرکانی
گاهی برخی از دیدارها اتفاقی اما بسیار سودمند است. دیروز آقای دکتر معصومی همدانی که یکی از افتخارات ایران در حوزه تاریخ علم هستند ـ آقازاده مرحوم آیت الله معصومی همدانی که فارغ از هر چیز، با تأسیس کتابخانه در مدرسه مرحوم آخوند در همدان حق بزرگی گردن کتاب و کتابخانه در ایران دارند ـ به کتابخانه مرکزی آمدند. صحبت از کتاب متون سیاسی ـ مذهبی اخیر بنده شد. ایشان گفتند که رساله ای در آنجا از دایی بنده چاپ شده است. داستان این بود: نقطه مبهم بنده در این کتاب که مجموعه ای از متون سیاسی مذهبی دوره پهلوی است، در باره اثری با عنوان «حکومت در مذهب شیعه» از قاسم تویسرکانی در باره امامت و مبحث ولایت فقیه از سال 1326ش بود. در جستجوهای بنده، معلوم شد که استادی در دانشکده ادبیات با این نام بوده که چند اثر یکی «تاریخی از زبان تازی در میان ایرانیان» و دیگر «بحث در باره کتاب حدائق السحر و دقایق الشعر رشید الدین وطواط» از ایشان مانده است. در مقدمه، اظهار تردید کردم که ایشان همین نویسنده کتاب حکومت در مذهب شیعه باشد. ابهام بنده علاوه بر تنوع موضوع آثار ادبی او با این کتاب، در این بود که در انتهای مقدمه،امضا شده بود: دانشکده علوم.توضیح مختصری نوشتم و تمام شد. اما استاد معصومی گفتند که مرحوم تویسرکانی، دایی ایشان بوده است. نویسنده کتاب (66 صفحه ای مزبور) همان که در دانشکده ادبیات بوده و چون آن وقت، دانشکده ادبیات و علوم با یکدیگر بوده، در آن سال، این طور نوشته اند. ایشان گفتند که قاسم تویسرکانی، در دوره رضاه شاه طلبه شده اما به تدریج از طلبگی دست کشیده و در سالهای پس از شهریور بیست متاثر از کسروی و مکتب وی بوده است. یک مقاله از وی در کتابی که دردوره رضاشاه از شخصی به نام سرهنگ احمد اخگر منتشر شده با نام اسرار خلقت از ایشان است که عکسش با لباس روحانی در آنجا آمده است. بعدها سخت ضد روحانی و منتقد بود و از چاپ عکسش هم در آن کتاب خوشنود نبود. ابهام من این بود که چطور در سال 1326 وی به فکر نگارش کتابی با عنوان ولایت فقیه افتاده است! این توضیح مشکل را تا حدودی حل کرد. بحث ولایت فقیه را کسروی و حکمی زاده از ناحیه ترسی که از بازگشت قدرت روحانیون پس از رفتن رضاشاه داشتند، مطرح کردند. متن های آنها و نقدهایش را در همین کتاب متون سیاسی آورده ام. بنابرین قاسم تویسرکانی هم که متاثر از آن ماجرا بوده و البته سوابق طلبگی هم داشته، این کتاب را در این باره نوشته و این ابهام را رفع کرد. البته بخش اول آن بحث از امامت به طور کلی است و او در این زمینه مثل کسروی نمی اندیشد.دست کم ادبیات تند او را ندارد و به گزارش علمی بر اساس منابع ومعلومات خود بسنده می کند. استاد معصومی گفتند که تا سال 64 که مادرم در تهران بستری بود، و ایشان به دیدنش آمد، وی را دیدم. شاید سه چهار سالی بعد از آن هم زنده بود. واقع مطلب عجیب است که این نسل طرفدار کسروی که چنین واهمه ای داشتند و حتی این شخص که کتاب هم در این باره نوشته بود، ماند تا انقلاب اسلامی 57 را هم ببیند که همان نظام که او چهل سال قبل نقد کرده بود، سر کار آمد. گویا فرزندی از وی مانده که در لندن زندگی می کند. خاطرم هست وقتی جناب حجت الاسلام و المسلمین اشعری می گفتند، حکمی زاده هم سالها پس از انقلاب زنده بود. یک بار هم من به امام گفتم حکمی زاده زنده است که ایشان متعجب شد. روزگار است دیگر.
@jafarian1964
امروز جناب آقای سید علی موجانی دوست دیرین و فعال به کتابخانه مرکزی آمد. همچنان رایزن ایران در آلمان هستند. با تلاش ایشان سرکار خانم تاجبخش، حوالی 15 کارتن کتاب به کتابخانه مرکزی اهداء کردند که دو ماه است در گمرگ مشغول ترخیص آن هستیم!
در باره این کتاب، به شرحی که بالا در باره قاسم تویسرکانی نوشتم و آنچه ذیلا می آید، مراجعه فرمایید.
@jafarian1964
کتاب اسرار خلقت از سرهنگ احمد اخگر، داستان جذابی دارد. این اثر 554 + 118 + 106 صفحه در سال 1315خورشیدی منتشر شده است. حکایت این است: در سال 1308 در انجمن ادبی شیراز، همین اخگر شعری می خواند که تحریض بر کار و فعالیت برای بهتر شدن زندگی است. اندکی بعد، شخصی به نام عبدالحسین بهمنی، پاسخی به او می دهد که حاوی نوعی نگاه بدبینی بوده است. اخگر باز پاسخ می دهد. اواخر سال مزبور، بهمنی شعری حاوی 34 بیت مبنی بر شکایت از یزدان پاک می سازد و در انجمن ادبی شیراز می خواند. این شعر، حاوی چون و چراهایی با خدا در امر خلقت است. اخگر به مقابله با وی «بیچون نامه» را می سراید که در تیرماه سال 1314 به صورت مستقل منتشر می شود و البته کار خوبی که می کند، «محاکمه با خدا»ی بهمنی را هم در ابتدای آن می گذارد، منهای شش بیت که خواندنش برای او میسر نشده است و بنابرین اصلش 40 بیت بوده است. بیت اول این است: «خداوندا تویی بینا و آگاه / ز کردار تو دارم ناله و آه». پاسخ اخگر در 119 در ادامه می آید. مضمون این محاکمه، همان است که از قدیم هم در متون ادبی گهگاه ظاهر می شده و عمدتا بر این محور بوده است که خداوند اگر هدفش اصلاح بود چرا شیطان را آفرید. می دانیم که بعدها فروغ هم در این زمینه شعری با عنوان عصیان بندگی سرود. به هر حال حساسیت بحث که در باره خداوند بوده، و به احتمال پیگیری های خود اخگر، سبب می شود که صدها نفر از شعرای زن و مرد و نیز نویسندگان به حمایت از وی، اشعاری سروده و مقالاتی بنویسند. در میان این نویسندگان که شامل غالب چهره های این دوره ایران است، بسیاری از افراد بزرگ و نیز اشخاصی که برخی از آنها پس از آن به چهره های بزرگی مبدل شدند، وجود دارند. تمام این موارد، همراه با عکس آنهاست و این هم مزیت بسیار قابل توجه این کتاب است. اهمیت این کتاب در درجه اول از نظر ادبی است که اشعار زیادی را که بسا بسیاری از آنها هیچ کجای دیگر منتشر نشده در بر دارد. همین چنین مقالات فراوانی در آن آمده که جای دیگر نیست. برای مثال، از مرحوم فلسفی، یک مقاله شش صفحه ای با عکس وی درج شده که باید از نخستین نوشته های او باشد که سال 1287 متولد شده است. مقاله ای کوتاه هم از تدین رئیس مجلس آن دوره دارد. نوشته ای هم از سعید نفیسی در دوره جوانیش هست. از پیران، مثل جابری انصاری اصفهان هم مطلبی آمده. اشعار که بی اندازه. بی تردید، این اثر، یکی از بهترین آثار ادبی آن دوره به شمار می آید. وجود دهها شاعر زن در آن، از امتیازات دیگر آن است. اهمیت دیگر این متن، مهم بودن این اثر برای شناخت بسیاری از چهره ها و تصاویر آنهاست. جالب است که هنوز بسیاری از روحانیون هم با عکس معمم در آن حضور دارند. مسلما به دلیل اهمیت آن برای شناخت بسیاری از افراد، باید آن را اثری منحصر به فرد دانست. و اما از نظر محتوا، مقالات و اشعار مزبور، از آنجا که نوعا در دفاع از بحث خدا و توحید نوشته شده، یک اثر کلامی مهم است که با توجه به ملاحظات آن زمان عالی است. در واقع، در تاریخ اندیشه های کلامی، این اثر، بسیار مهم و مهم است. فقط می شود در باره مفهوم خدا در اذهان نویسندگان و مردمان آن دوره، صرفا بر اساس این کتاب یک رساله دکتری نوشت. بخش های مختلف کتاب، به دلیل این که به تدریج فراهم آمده، در سه بخش با صفحه شماری مستقل توسط شخصی به نام حسین مطیعی طبعا زیر نظر اخگر تدوین شده است. اما هر بخش، شامل اشعار و متون یعنی مقالات می شود. مسلما این کتاب ارزش چاپ مجدد را دارد، و حتی همین طور هم افست شما بسیار عالی خواهد بود. بنده آشنایی با این اثر را مدیون آقای دکتر معصومی هستم که بالا اشاره کردم. دنبال شرح حال آقای تویسرکانی بودم که دایی ایشان بود. ایشان گفتند که شرح حال دایی شان قاسم تویسرکانی استاد دانشکده ادبیات در آن هست. با همین اشاره به سراغ کتاب رفتم. متن مفصلی از قاسم تویسرکانی در بخش سوم کتاب صفحات 77 ـ 82 در دفاع از دیدگاه های اخگر و توضیح مبانی خداشناسی آمده است. در واقع، همه اینها، به دفاع از خدا برخاسته اند، اما در لابلای آن گزارش های متفرق دیگری هم وجود دارد. همین که اخگر متن و عین نوشته های افراد را از نظم و نثر منتشر کرده، باید ممنون وی بود.
@jafarian1964
مقاله قاسم تویسرکانی در کتاب راز خلقت، با عکس وی زمانی که معمم بوده. در باره وی و رساله او حکومت در مذهب شیعه، بالاتر توضیح دادم
@jafarian1964
تفسیر و تحلیل علامه مجلسی از روایات مربوط به پدیده های جوّی

مجلدات «السماءو العالم» بحار، در باره آیات، روایات و تفسیرها و تحلیل هایی است که در باره دانش طبیعیات وارد شده است. علامه مجلسی، به رسم خود، اول آیات را می آورد، ذیل آنها از برخی از تفاسیر مانند فخر رازی یا بیضاوی مطالبی نقل کرده و سپس به روایات می پردازد. بیشتر سعی می کند دیدگاه های موجود را عرضه کند و در عین حال خودش هم اظهار نظرهایی دارد. این مقاله گزارش بخشی از آن مطالب است که در باره باد و باران و دیگر پدیده های جوی مانند رعد و برق اینها در بحار آمده است.
مقاله را در لینک زیر ملاحظه فرمایید....

http://yon.ir/SmbXU

@jafarian1964
Forwarded From کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
تصادف به سبک قدیم. یک نقاشی بسیار زیبا (این تصادف در راه کالسکه روی قم اتفاق افتاده است)
@historylibrary
بعد هم که چرخ ها در رفته بود، کالسکه را روی دوش می گذاشتند، چرخ ها را هم روی کالسکه، خودشان می بردند.
@jafarian1964