از دانش تا شبه دانش در تمدن مسلمانی
هرزگویی یا هرزنویسی پدیده ای است که روزانه رخ داده و امروزه که رسانه ها فراوانند، حجم بیشتری از این هرزها را شاهد هستیم. انبوه هرزگویی ها، بدون آن که از صافی سنجش و ارزیابی عبور کرده باشند، بر مغز مخاطبان فرود می آیند و بسیار اثربخش هستند. در میان آنها، دانش و دانایی های فراوانی هم هست که فاصله روشنی ـ اما بدون خط سیاه و سفید ـ با هرزگویی دارد. مرزهای مشخصی برای تشخیص این دو از دیگر، سخت و دشوار بدست می آید. فرض کنید، خطیبی طی یک ساعت از همه معلومات رایج در بازار استفاده و خطابه ای ارائه می کند، و اهداف مشخصی را دنبال. چگونه می توان مرز میان هرزگویی و درست گویی را در میان انواع داده های او تشخیص داد؟ این امر، در حوزه سیاست و اجتماعیات و انسانیات، به مراتب بیش از دانشی است که در علوم طبیعی و ریاضی ارائه می شود، گرچه در آنجا هم همیشه لایه هایی هست که از این دست هرزگویی ها در آن وجود دارد، اما به هر حال، آنجا عرصه بر گوینده تنگ است، اما در سایر موارد نه. این روزها در خبرها آمده بود که در عرض چند روز، رئیس جمهور کشور امریکا، بیش از شصت دروغ گفته است. معلوم نیست در میان بقیه سیاستمداران این رویه تا چه اندازه کمتر است، و یا فی المثل، در گفتارهایی که در رسانه ها به عنوان علم و دانش و حتی تحت عنوان روشنگری و تبیین راه ولو در حوزه دین گفته می شود، چه مقدار راست و ناراست داخل هم عرضه می شود. همین که وقتی چیزی طرح می شود، عده ای مخالفند، پیداست که مشکلاتی وجود دارد
.... بسیاری از آثار طبی کهن همین حکم را دارد. در بسیاری از متن های کهن پزشکی، حتی متنی معروف مثل تحفه حکیم مومن که کتاب دست طبیبان در قرون اخیر بود، گاهی یک صفحه مطلب در باره یک داروی گیاهی و آثار گونه گون آن هست که شامل چندین گزاره پیاپی در باره تأثیرگذاری عجیب و غریب آن در درمان انواع بیماریها در جاهای مختلف بدن است. وقتی شما این متن را می خوانید، احساس می کنیدبا هیچ نوع روش علمی امروز، گزاره های آن قابل اثبات نیست. حتی با روش عقلی قدیم یا برهان و قیاس هم نمی شود در باره اش قضاوت کرد. در عین حال، سراسر آن کتاب، مشتمل بر هزاران گزاره از این دست و احکام خاص برای درمان بیماری ها و مقبول جامعه ایرانی بوده است. این همه «علم» و دانش، چگونه شکل می گیرد، و چگونه هزاران یا صدها سال، در میان مردمی به عنوان «دانش» تلقی می شود. کجای کار مشکل دارد که چنین دانسته هایی، حکم «دانایی» به خود می گیرد؟....
به این نمونه توجه کنید: «فایده: حجامت نزد اطباء مشروط است به سه شرط: اول آن که در وسط ماه واقع شود، و وجه آن چنین گفته اند که قمر را تأثیر عظیم است در رطوبات عالم، و زیادتی و تنویر آن سبب زیادی نور او، و در اول و آخر ماه، مواد ساکن است، و این معنی در فصد نیز معتبر است، لیکن در حجامت مبالغه بیشتر است. زیرا که اعتبار آن در حجامت از ظاهر بدن است، و مواد در وقت زیادتی نور قمر مایع منثور است در ظاهر، و در حین نقصان نور، ساکن است در باطن. و استفراغ فصد بیشتر در باطن است».
تفصیل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده فرمایید:
http://yon.ir/oimob@jafarian1964