قناة

رسول جعفریان

رسول جعفریان
12.9k
عددالاعضاء
454
Links
363
Files
24
Videos
9,377
Photo
وصف القناة
تعبیر مُتسنّن یعنی سنی زده دو یا سه بار در ذریعه بکار رفته است. اما دو مورد آن در باره کسانی است که با عزاداری های خاص عاشورایی در عراق و شام مخالف بودند. در این موارد دقیقا مقصود سید محسن امین جبل عاملی صاحب اعیان الشیعه است. وقتی ایشان کتاب التنزیه را نوشت ردیه های فراوانی برای او نوشته شد. اخیرا سه جلد از این ردیه ها را آقای حسون منتشر کرده و گویا سه جلد دیگر هم در راه است. البته برخی رساله ها هم در دفاع از مرحوم سید محسن امین است. اما این که صاحب ذریعه چنین عباراتی را بکار برده (اگر از فرزندش علی نقی منزوی یا احمد نباشد که احتمالش هم هست که دست کم این کلمات که حالا نمونه اش را نقل خواهم کرد افزوده باشند) جای شگفتی دارد. البته تعبیر به سنی زده از قدیم به شکل دیگری هم بوده است. مثلا تعبیر مرجئة الشیعه ینی نوعی مرجئی - شیعی که دقیقا منظور همین سنی زدگی بوده در قرن دوم هم بکار رفته است. در هر حال عبارت شیخ آقابزرگ این است: «نصرة المظلوم‏»
للمعاصر إبراهيم حسن آل المظفر النجفي و فيه رجحان إقامة التعازي و التمثيليات لبيان ما حدث بالأيدي الظالمة على آل رسول الله طبع 1345، جوابا على بعض المتجددين المتسننين الذين يحبذون التمثيليات الفنية الدنيوية و يحرمون الدينية منها (ذریعه : 24/287). و در مورد دیگر : «النظرة الدامعة
في إثبات جواز العزاء لسيد الشهداء» و تمثيل ذلك و إظهارها للناس، للشيخ مرتضى بن عبد الحسين بن باقر بن محمد حسن آل ياسين الكاظمي طبعه في 1345 ردا على بعض المتسننين المتجددين الذين ينكرون على الشيعة هذا الفن العريق عندهم منذ قرون مع أنهم يحبذونها في المسرحيات الجديدة، كما يأتي بعنوان نمايشنامه حيث لم يكن ضد بني أمية. و يأتي مثله النقد النزيه لرسالة التنزيه‏ (ذریعه: 24/196). این کلمات مسرحیات و فن و این قبیل تعابیر قدری آدم را به شک می اندازد. حالا مدتهاست در باره این که چه نوع تعابیری در ذریعه از سوی فرزندان آن مرحوم افزده شده است. در باره آقابزرگ باید عرض کنم نوعی حالت دوگانه دارد. از یک طرف رگه های تجدد و از سوی دیگر عمق سنتی آن. البته این مورد دوم گاهی با تعابیری که علی نقی روی باورش به افکار شیعی غالی به عنوان گنوسیسم افزوده خلط می شود که نمونه اش همین عبارت است.
البته یک وقتی من این مطلب را در دین و سیاست در پاورقی ص 136 (چاپ 1370) نوشتم که ایشان در ذریعه پدر دست برده اند. آقای منزوی همان زمان برای من نوشت: مولف ذریعه از سال 1323 مسودات آن را با دو فرزندش احمد و من به تهران فرستاد. ما هر سال جلدی چاپ کرده می فرستادیم. او به تغییرات ما احسنت می گفت و تشویق می نمود و خشنودی می کرد.
این همان پاورقی است که در بالا اشاره کردم. مطلب در حاشیه را هم من از روی نسخه آقای منزوی اینجا آورده ام که نوشته قرن 11 و 12 تحقیق من است و تصویر نسخه اصل هم دست علما هست. مقصودش این است که می شود مقایسه کرد که من چه مطالبی بر اصل افزوده ام.
از جمله موقوفات شاه سلیمان (م 1105) در اصفهان که برای استکتاب یا همان نسخه برداری از روی کتابها به هدف تکثیر آنها معین شده بود ساختن حمام در اراضی نقش جهان در شهر اصفهان بوده و متولی آن محمد باقر مجلسی یا همان علامه مجلسی (م 1110) است. در آغاز کتابهایی که با درآمد این حمام استنساخ شده ایشان یک وقف نامه ای می نوشته و این مطلب را گوشزد می کرده است. یک نمونه آن را ملاحظه کنید:
دنیای قدیم که علت بسیاری از مشکلات و بی چارگی ها آن مشخص نبود، مملو از راز و سر بود. رازهایی که یکی از پس از دیگری در عصر جدید گشوده شدند. البته برخی دوست دارند در مقابل چنین نگاهی بگویند این نوع نگرش پوزیتیویستی و علم زدگی است. گاهی هم اندیشه های برخی از متفکران فرنگی را که نقاد تمدن غربی اند به رخ می کشند. اشکالی ندارد. جناب نصر و خیلی های دیگر مروج این افکار بوده اند. اما آنچه به نظر من مهم است خودشناسی ماست. یعنی شناخت دارایی هایمان. این که در فرهنگ ما برای این رمز و رازهای ناشناخته چه راههایی برای رهایی و خلاصی معرفی می شده است. نباید به حرف بسنده کنیم و باید عملا در کتابها بگردیم ببینیم این مسیر چگونه طی شده است. مثل این که فلان شخص طلسم شده و برایش سحر و جادو کرده اند. داستانی بسیار طولانی است و امیدوارم بتوانیم این شبه علمها را با بررسی های جدی در چند پایان نامه مورد تعمق قرار داده و از مسائل پشت پرده آنها آگاه شویم. مدتهاست به این قبیل یادداشت ها در پشت نسخ خطی که راه گشودن طلسم ها را نشان می دهد توجه دارم. طبعا باید بگویم چیزی از آنها نمی فهمم. اما این که آیا واقعا چیزی هست یا نه خدا عالم است. ما مسوول دانسته های خودمان هستیم نه ندانسته ها. این یک نمونه است که راه گشودن طلسم را نشان می دهد. چند خط عجیب و غریب، با شکل های شگفت. و این که اگر این را بکشید از تمام هم و غم دنیا و هر سحر و بلا و سخطی که باشد رهایی خواهید یافت. صدها نمونه بلکه هزاران از آنها در کتابهای علوم غریبه هست. ما برخی به عنوان زبده در هر جای سفیدی که در ابتدا یا آخر نسخه های خطی وجود داشت، نوشته می شد. افراد برای خدمت به هم نوعان چنین می کردند. اما کمترین ضرر آن این بود که بجای شناخت درست مشکل، و با ارائه یک راه حل غلط، راه را بر تفکر می بستند. چیزی که هنوز هم نه تنها ما بلکه بسیاری از عوام در اروپا و امریکا و بدتر از همه هند و افریقا گرفتار آن هستند. مشکلاتمان را یا باید با سحر و جادو حل کنیم یا تیر و تفنگ. اما تصویری از آن نقشها به صورت شعر ارائه شده این است:
نوشته اگر این خطوط را ترسیم کنید بیماری هایی را که اطبا در آنها درمانده اند علاج خواهید کرد. با کمک این تصاویر است که هر نوع سحر و بلایی از شما دور خواهد شد.
Forwarded From
این حروف و اشکال، چنان امروزه مشهور است که در کتب مورد مراجعه شیعه، به ویژه شیعه عراق در دسترس است. این حروف و اشکال را در شعری به نظم در آورده اند:

خمس هاءات وخط فوق خط وصليب حوله أربع نقط
وهميزات إذا أعتدتها فهي سبع لم تجد فيها غلط
ثم واو ثم هاء بعدها ثم صاد ثم ميم في الوسط
تلك أسماء عظيم قدرها فأحتفظ فيها وإياك الغلط
تشتف الأسقام والداء الذي عجزت عنه أطباء النمط
و بها يرفع عن حاملها كل كرب وبلاء و سخط