للمعاصر إبراهيم حسن آل المظفر النجفي و فيه رجحان إقامة التعازي و التمثيليات لبيان ما حدث بالأيدي الظالمة على آل رسول الله طبع 1345، جوابا على بعض المتجددين المتسننين الذين يحبذون التمثيليات الفنية الدنيوية و يحرمون الدينية منها (ذریعه : 24/287). و در مورد دیگر : «النظرة الدامعة
في إثبات جواز العزاء لسيد الشهداء» و تمثيل ذلك و إظهارها للناس، للشيخ مرتضى بن عبد الحسين بن باقر بن محمد حسن آل ياسين الكاظمي طبعه في 1345 ردا على بعض المتسننين المتجددين الذين ينكرون على الشيعة هذا الفن العريق عندهم منذ قرون مع أنهم يحبذونها في المسرحيات الجديدة، كما يأتي بعنوان نمايشنامه حيث لم يكن ضد بني أمية. و يأتي مثله النقد النزيه لرسالة التنزيه (ذریعه: 24/196). این کلمات مسرحیات و فن و این قبیل تعابیر قدری آدم را به شک می اندازد. حالا مدتهاست در باره این که چه نوع تعابیری در ذریعه از سوی فرزندان آن مرحوم افزده شده است. در باره آقابزرگ باید عرض کنم نوعی حالت دوگانه دارد. از یک طرف رگه های تجدد و از سوی دیگر عمق سنتی آن. البته این مورد دوم گاهی با تعابیری که علی نقی روی باورش به افکار شیعی غالی به عنوان گنوسیسم افزوده خلط می شود که نمونه اش همین عبارت است.