@jafarian1964
?نسخه های خطی دزدیده شده از افغانستان یا ازبکستان را چه کسی باید بخرد؟
دو سال گذشته با آقای کاشانی به مشهد رفتیم، به خاطر بحران آسیای مرکزی و افغانستان بلکه بعداً عراق، نسخه های زیادی وارد ایران شد، ما به مشهد رفتیم تا از چند نسخه دیدن کنیم. فکر می کنید در مشهد چه کسی این نسخه ها را می خرید؟ آستان قدس نمی خرید! می گفت شما باید آن را وقف امام رضا کنید. یک اماراتی و کنسولگری پاکستان در مشهد آنها را می خرند و از طریق پاکستان آنها را به امارات می فرستند. من هم به عنوان کارمند دولت نمی توانم از دولت یک میلیارد پول بگیرم و بگویم حال که به مشهد می روم، نسخه هایی که از افغانستان یا ازبکستان دزدیده شده و میراث فرهنگی، میراث مشترک اسلامی و ایرانی ماست را می خرم. اکثر آن هم به زبان فارسی است. ما که نمی توانیم بخریم، آستان قدس که آنجا وظیفه دارد، ادعاهایی دارد، فکر می کند که همه وظیفه دارند به آن کمک کنند، نه اصلاً هم این خبرها نیست، آستان قدس هم باید بخرد پول هم که الحمدالله کم ندارد. ما هم در کتابخانه ملی پول کم نداریم.
منبع: جعفری مذهب حقیقی، محسن، «میزگرد طرح ثبت و تملک کتب و اسناد خطی نادر، راه است یا بی راهه»، در: کتاب ماه کلیات، س6، ش67، صص34-53.
@Ketabpazhohi
استاد! شما برای موضوع پایان نامه یا رساله دکتری من چه موضوعی را پیشنهاد می کنید؟
این سوالی است که دانشجویان تقریبا هر روزی که استاد در دانشگاه باشد، حضورا یا از طریق تلفن، ایمیل و تلگرام ـ که حالا از همه راحت شده ـ می پرسند. وقتی از دانشجو می پرسید که در چه زمینه ای کار کرده اید و خودت به چه حوزه ای و موضوعی فکر می کنید؟ می گوید، خوب شمال افریقا، یمن، عراق، هند و ماوراءالنهر و قفقاز و... اینها. از دوره های میانی تا معاصر... از ایشان می پرسید، خوب، آیا در این زمینه مطالعه ای هم کرده اید؟ می گوید، خیر، آماده ام از محضر شما استفاده کنم که اهل تجربه هستید. لطفا موضوعی به من پیشنهاد بدهید.
البته در اینجا دانشجویان بر دو تقسیم می شوند، یک گروه آنها که وقتی برایشان توضیح می دهید که آقا یا خانم محترم، شما باید برای انتخاب موضوع چند ماه زحمت بکشید، مطالعه کنید، سرنخی بدست آورید، آن هم در یک حوزه مشخص تاریخی، با گرایش خاص در آن و جز اینها، بلی، این گروه بلافاصله مطلب را می گیرند و می روند. اما گروهی دیگر، وقتی شما همه توضیحات را می دهید، در پایان می گویند: استاد! شما موضوعی به ذهنتان نمی رسد که کار من راحت انجام شود. من از کارهای زندگی ام عقب افتاده ام، حالا هم که یک سال از دکتری کم کرده اند، مشکلات دیگری هم دارم ... البته گاهی حق دارد و گاهی فهم ندارد. هر دو احتمال هست. بعد هم این استاد نشد یک استاد دیگر....
در درجه اول، من فکر می کنم، ما نتوانسته ایم، مفهوم پایان نامه یا رساله دکتری را که باید چگونه باشد به دانشجو تفهمیم کنیم. البته این «ما» خیلی وسیع است، شامل همه استادان این دانشجو، نظام آموزشی، فرهنگ عمومی علمی در جامعه، و بسیاری از مسائل دیگر. این ما هرچه باشد، در نتیجه فرقی ندارد. عجالتا این دانشجو، معنای علم، شفافیت آن، نقش خودش به عنوان یک نخبه ای که توانسته به موقعیت دانشجویی دکتری برسد، و انتظاری که علم و بستر جاری آن از او دارد را درک نمی کند. دانشجویی که این طور دربدر دنبال موضوع می گردد، معلوم است که هیچ کدام از عناوین درسی اصلی خود را خوب نخوانده است. اگر خوانده بود می فهمید که آن موضوع، تا کجا پیش رفته و وظیفه یک دانشجو این است که جز یاد گرفتن مقدمات در آن علم، می بایست به فکر تکمیل آن دانش و تقویت آن برای رساندنش به دست دانشجوی نسل بعد از خودش باشد.
راستش، شاید در علوم فنی و ریاضی این کار راحت باشد، چنان که یک دانشجوی دکتری فنی سه تا پنج ماه برای رسیدن به یک موضوع، یک سره کار می کند، بسا دانشجویان پزشکی هم همین طور (هرچند آنجا هم ممکن است مشکلاتی باشد)، اما دانشجوی علوم انسانی، با همه شرافت ذاتی و زبانی و اما کم رتبتی که این علوم در جامعه ما دارد، گرفتاری های فراوانی دارد. اولا این علوم شفافیت لازم را ندارد. ثانیا بسیاری از حوزه های آن، حتی به پله های اول از آنچه بتوان اسمش را دانش گذاشت نرسیده است. ثالثا هزار جور متولی دارد و سخنرانانی در جامعه داریم که هر روز در باره ابعاد همه موضوعات علوم انسانی افاضه می کنند، و مهم تر این که اصلا شاید برخی آنها را علم ندانند، یا بگویند همه این امور در دین آمده و نیازی به تجدید فکر در آنها نیست، به هر حال، این دشواری ها وجود دارد. البته برخی از حوزه های همین علوم انسانی و اجتماعی به حدی پیچیده شده که دیگر این ادعاها در باره آن راهی ندارد. به علاوه، برخی بخش های آن بسیار ذهنی است و درگیری با منافع سیاسی و اجتماعی کسان مهم هم ندارد. بنابرین اگر دانشجویان به سراغ آنها بروند راحت تر هستند و حتما این کار را بکنند.
نکته دیگر این است که دانشجو، باید توجه داشته باشد که پیشرفت علم در رشته و گرایش و موضوع انتخابی او نهایت اهمیت را دارد، نه فایده روزمره آن. البته ممکن است اینها بر یکدیگر منطبق شود اما هدف اول علم، و تلاش دانشجو برای پیشبرد آن است. دانشجو در کارشناسی ارشد راه تحقیق را یاد گرفته یا باید گرفته باشد، اما در دکتری، باید به پیشرفت علم در جامعه کمک کند و الا باید او را بیرون انداخت و اجازه استفاده از امکانات را به او نداد. مشکل ما این است که ما باید دانشجوی دکتری را برای پیشرفت علم بگیریم نه صرفا تربیت او به عنوان یک معلم عادی، کاری که الان هدف اصلی از نظام آموزشی ماست.
خوب، این همه دانشجوی سردرگم، حالا بدنبال آن هستند که کسی برای آنها پایان نامه شان را بنویسد، بعد هم راهی خیابان انقلاب شده، یا کانال های ارتباطی نامرئی اما کاملا مشخص را دنبال می کنند و افراد مورد علاقه خود را برای نگارش می یابند. این موارد اندک نیست، و پیدا کردن یک اعلامیه در خیابان برای تکمیل پایان نامه اصلا کار دشواری نیست. مهم این است که برای اصل آن فکری بشود نه این که حالا چرا در خیابان ها هست، و چرا در دست عده ای افتاده است!
@jafarian1964
این هم انجامه رساله علم الساعات
@jafarian1964
این نسخه های ترکیه چه اندازه نفاست دارد! همه سرمایه جهان اسلام آنجاست.
@jafarain1964
بسیار شگفت. ایضاح ابن حاجب. نور عثمانیه. سال سقوط بغداد. رمضان 656. انجامه را دقت کنید. نویسنده از اهل سنت است اما تعبیر و آله الطیبین الطاهرین دارد.
@jafarian1964
واقع مطلب آن است که ما هم نسخه های نفیس در آستانه قدس و مرعشی و کاخ گلستان کم نداریم. اما همه اینها بی جرم و گناه حبس شده اند. اگر تمام آنها آزاد شده و چهره شان به روی پژوهشگران گشوده می شد چه قدر عالی و فرح بخش بود. کاش این بار یک قوه قاهره ای پیدا می شد و با حکم قاطع این آثار را از حبس آزاد می کرد.
@jafarian1964
امروز از ساعت نه صبح تا چهار بعد از ظهر در نمایشگاه کتاب بودم. عمدتا در غرفه های عربی. ظهر که به سالن تشریفات آمدیم، اعلام کردند حضرت آیت الله جوادی آملی به نمایشگاه می آیند. معلوم شد ایشان دیشب در تهران بوده و قدری کسالت داشته اند. امروز تصمیم گرفته اند به شهر آفتاب بیایند. حالشان بحمد الله خوب بود. نماز جماعت برگزار شد. سپس قدری نشستند. بنده عرض کردم که کتابهای این دهه اخیر نشان می دهد که افکار مسلمانان از یکدستی سابق برخوردار نیست و گرفتار نوعی شکست و انهیار شده است. در واقع، تفکری منسجم میان مسلمانان نمانده و نوعی آشفتگی جای آن را گرفته است. حضرت عالی فکر می کنید برای مسلمانان که گرفتار این تشتت شده اند چه می توان کرد؟ حضرت شان روایتی از امام علی علیه السلام خواند که مضمون آن چنین بود که در این دنیا، همه امور وقتی بدست می آید، جای چیزهای دیگر را تنگ می کند، الا علم. علم چنین نیست. اشاره شان این بود که آنچه از خاک بر می آید همه همین حال تنگ کردن و ضیق را دارد. اما علم نه تنها جایی نمی گیرد، بلکه جا را فراخ می کند. اگر کسی ده مساله بداند، جای سی مساله دیگر هم باز می شود. ایشان فرمودند: نمایشگاه کتاب فرقش با نمایشگاه های دیگر همین است. باقی نمایشگاه ها مثل فرش و لوازم خانگی و ماشین وغیره .... همه از عالم خاکی هستند و جا اشغال می کنند اما علم که محصول نمایشگاه کتاب است جا را فراخ تر می کند. اگر این علم نباشد، جایش جهل است و همین مشکلاتی را دارد که امروز شاهد آن هستیم. چیزهای مادی جای آن را می گیرد. ایشان از بانیان نمایشگاه کتاب تشکر کردند. همین طور از شهرداری تهران که شهر آفتاب را تجهیز کرده تشکر کردند. در نهایت با اشاره به آشفتگی جهان حاضر فرمودند ما نباید ناراحت باشیم. جنگ های جهانی اول و دوم هم هست بود، اما بعد از آن سبب شد تا مسائل تازه ای روشن شود. این مشکلات جهان اسلام هم همین طور است. از دل اینها باید امید داشت که مسائل تازه ای مطرح شود. مهم همین علم و کتاب است که می تواند در این زمینه راهگشا باشد. (طبعا این مطالب برخی نقل به مضمون است).
@jafarain1964
اما دانش: در ارتباط با دانش، باید گفت، اصولا در دوره صفوی، یک معضل مهم، نبودن چاپ در ایران بود. با این حال آنچه به صورت سنتی کار انتقال علم را انجام می داد، علما، مدرسه، و نسخه خطی و نظام آموزشی از نظر شکل و محتوا بودند. در دوره صفوی، نسخه خطی به وفور تولید می شد و در اختیار بود. شمار فراوان نسخ خطی، آن چه تاکنون باقی مانده، حاکی از آن است که در دوره صفوی اهمیت و اعتنای زیادی به آن می شده است. با این حال، پیشرفت علم تنها به شرایطی که در یک مقطع خاص برای آن فراهم می آوریم نیست. پیشرفت علم، مدیون سنت های علمی و آموزشی و دانسته ها و آموخته ها و باورهایی است که همه آنها باید در مسیری قرار گیرد که بتواند علم را توسعه دهد. فلسفه، فلسفه دین، کتب اخلاقی و اجتماعی، باورهای مذهبی، و نیز سیاست های آموزشی که توسط علما اعمال می شود، و آن هم خود محصول روندی است طولانی که بر مسیرپیشرفت علم حاکم است، همه و همه در امر توسعه علمی نقش دارد. به نظر می رسد در دوره صفویه، آنچه که حکومت از مدرسه و وقف و دادن اعتبار به علم و عالم و علما لازم بوده داشته اما فضای ذهنی که برگرفته از آموخته ها و روش های پیشین بوده، آماده گی نداشته است. برای مثال، ما یقین داریم هزاران فرنگی که به اصفهان رفت و آمد داشتند، و این از پایتختی این شهر تا اواخر دوره صفوی است، از دانش های نوین در غرب آگاهی داشتند، اما مع الاسف چیزی از این آگاهی ها به عالمان ایرانی انتقال نیافته است. پرسش این است که چرا؟ آنها نخواستند یا اینان راه ندادند؟ هر چه هست این مشکل، حتی در ارتباط با چاپ هم صورت گرفته و هیچ تلاشی برای توسعه این فن که می توانست نقش اول را در توسعه علم ایفا کند، صورت نگرفته است. متاسفانه تاکنون دیده نشده است که از این قبیل متون علمی که در اروپا منتشر می شده، اثری در آثار مولفان این دوره گذاشته شده و از آنها یادی شده یا به آنها ارجاعی صورت گرفته باشد. تنها حوزه مباحثات دینی را باید استثناء کرد که کشیشان مسیحی به دلیل تلاش برای ترویج مسیحیت، آثاری در این باره به اصفهان آورده و در اصفهان نیز کسانی علیه آنها مطالبی می نوشتند.
آنچه در دوره صفوی از علم و دانش وجود داشت، میراثی بود که از عصر پیش از آن از هرات و شیراز به ارث به آن رسیده بود. بخش فقهی آن هم از حله بود. اما علومی مانند نجوم، ریاضی، موسیفی و به ویژه طب، در قالب همان اصول پیشین یا به اصطلاح بر اساس همان نظام و پارادایمی که از پیش از آن وجود داشت پیش می رفت.
@jafarian1964
رساله نزهه الاسماع از شیخ حر در باره مفهوم اجماع. انجامه نسخه طوری است که آدم به توهم می افتد که نسخه به خط خود شیخ حر است:
@jafarain1964
امروز از ساعت نه صبح تا چهار بعد از ظهر در نمایشگاه کتاب بودم. عمدتا در غرفه های عربی. ظهر که به سالن تشریفات آمدیم، اعلام کردند حضرت آیت الله جوادی آملی به نمایشگاه می آیند. معلوم شد ایشان دیشب در تهران بوده و قدری کسالت داشته اند. امروز تصمیم گرفته اند به شهر آفتاب بیایند. حالشان بحمد الله خوب بود. نماز جماعت برگزار شد. سپس قدری نشستند. بنده عرض کردم که کتابهای این دهه اخیر نشان می دهد که افکار مسلمانان از یکدستی سابق برخوردار نیست و گرفتار نوعی شکست و انهیار شده است. در واقع، تفکری منسجم میان مسلمانان نمانده و نوعی آشفتگی جای آن را گرفته است. حضرت عالی فکر می کنید برای مسلمانان که گرفتار این تشتت شده اند چه می توان کرد؟ حضرت شان روایتی از امام علی علیه السلام خواند که مضمون آن چنین بود که در این دنیا، همه امور وقتی بدست می آید، جای چیزهای دیگر را تنگ می کند، الا علم. علم چنین نیست. اشاره شان این بود که آنچه از خاک بر می آید همه همین حال تنگ کردن و ضیق را دارد. اما علم نه تنها جایی نمی گیرد، بلکه جا را فراخ می کند. اگر کسی ده مساله بداند، جای سی مساله دیگر هم باز می شود. ایشان فرمودند: نمایشگاه کتاب فرقش با نمایشگاه های دیگر همین است. باقی نمایشگاه ها مثل فرش و لوازم خانگی و ماشین وغیره .... همه از عالم خاکی هستند و جا اشغال می کنند اما علم که محصول نمایشگاه کتاب است جا را فراخ تر می کند. اگر این علم نباشد، جایش جهل است و همین مشکلاتی را دارد که امروز شاهد آن هستیم. چیزهای مادی جای آن را می گیرد. ایشان از بانیان نمایشگاه کتاب تشکر کردند. همین طور از شهرداری تهران که شهر آفتاب را تجهیز کرده تشکر کردند. در نهایت با اشاره به آشفتگی جهان حاضر فرمودند ما نباید ناراحت باشیم. جنگ های جهانی اول و دوم هم بود، اما بعد از آن سبب شد تا مسائل تازه ای روشن شود. این مشکلات جهان اسلام هم همین طور است. از دل اینها باید امید داشت که مسائل تازه ای مطرح شود. مهم همین علم و کتاب است که می تواند در این زمینه راهگشا باشد. (طبعا این مطالب برخی نقل به مضمون است).
@jafarain1964
انجامه همان نسخه. این که در قریه رادکان از قرای ساور استرآباد نوشته. خادم روضه رضویه بوده و همه کتابهایش را هم به فرزندش داده است.
@jafarian1964
فکر می کنید این عبارت در چه کتابیست؟ کتابی در باره پیشگویی های نجومی! این که در چه موقعیت نجومی، اوضاع سیاسی خوب است. اما می بینید که فکر سیاسی عجیبی در آنست. گاهی هم اطلاعات جغرافیایی.
@jafarian1964
تقویم های سنتی را چگونه بخوانیم و بفهمیم!
وبلاگ > جعفریان، رسول - رساله معرفت تقویم، از اوائل قرن یازدهم هجری و از نویسنده ای گیلانی است که به ما کمک می کند تا بفهمیم تقویم های قدیمی را چگونه می نوشتند، جداول آن را چگونه ترتیب می دادند، مبانی فلسفی و جهانشناسانه آن در شناخت سعد و نحس ایام چگونه بود و این را چطور برای مردم بیان می کردند. اکنون این دانش قدیمی شده و ما با بررسی آن فقط می توانیم دریابیم که چه عمری از منجمان و مردمان علاقه مند به تنجیم و تقویم های مبتنی بر آن تلف شده و چطور شد که ما یکباره در حوزه علم سقوط آزاد کردیم.
(برای مطالعه همان لینک بالا را باز کنید)
@jafarian1964
اهمیت بازبینی فهرست های نسخ خطی
گاهی که با یادداشت های مهم تاریخی و نسخه ای در لابلای نسخ خطی برخورد می کنم، و می بینم که برخی از این نسخه ها به لحاظ قدمت و محتوا چه اندازه با ارزش و دارای نکات مهم هستند، هوس می کنم سری به فهرست نسخ خطی مربوطه زده، ببینم فهرست نویس چه مطالبی از این نسخه آورده و آیا به این یادداشت ها اشاره کرده است یا خیر.
اما و مع الاسف و با کمال شگفتی می بینم که اولا و غالبا بسیاری از رسائل کوچک از چشم آنان دور افتاده و فهرست نشده و تنها چند عنوان کوتاه با یک توضیح دو سه سطری ذیل آنها آمده است.
بدتر از آن، یادداشت های مهم تاریخی در ابتدا و انتهای نسخه ها و یا در صفحات پراکنده در آغاز و پایان نیز غالبا بلکه در اکثر قریب به اتفاق موارد، گزارش نشده است. این در حالی است که این یادداشت ها در ثبت تاریخ ما بسیار مهم است. در معرفی محتوای رسائل و کتابها هم کوتاهی های فراوانی صورت گرفته است.
البته در برخی از ادوار رسم بر تفصیل نبوده، یا برخی از فهرست نویسان، اساسا روششان این نبوده که تفصیلا این موارد را گزارش کنند. اما به هر دلیل، لازم است بار دیگر، نسخ این کتابخانه ها با دید تازه مورد شناسایی قرار گیرد. حقیقت فکر می کنم وقتی کار فهرست نویسی کتابخانه ای به صورت عمومی تمام شد، تازه اول کار است. یعنی دوباره باید فهرست نویسان زبده تر آمده، و دست کم نسخه های با ارزش را از نو و سر فرصت معرفی کنند.
فکر کنید در کتابخانه ملک چه مقدار نسخه های با ارزشی هست، اما در فهرست نویسی آنها، از روی عجله، حتی آنها که توسط برخی از بزرگان از فهرست نویسان معرفی شده، اطلاعات زیادی از نسخه ها بدست داده نشده است. همین طور نسخه های سنا. هر اشاره موجود در اینها می تواند سوژه ای برای نگارش چندین مقاله یا غنی کردن نوشته های تاریخی جوانان پژوهشگر ما باشد.
بنابرین تقاضای بنده از مدیران کتابخانه های بزرگ مانند دانشگاه، ملک، مجلس، آستان قدس و موارد دیگر این است که یک بار دیگر برنامه ای برای فهرست نویسی نسخ مهم که به آنها بی توجهی شده تدارک ببیند.
تاریخ فرهنگ ما در این آثار بوده و بی توجهی به آنها که راه و رسم و شیوه و شیمه همه ماست، سبب شده است تا ما تنها به صورت عمومی و بر اساس همان چه که از تواریخ و تراجم عمومی در اختیار داریم گذشته را بشناسیم و به نکات ظریف و مهم و دقایق پنهان تاریخ فرهنگمان که در لابلای همین نسخ خطی است، پی نبریم.
البته و یک راه دیگر هم این است که همه نسخه ها را آنلاین کنند تا دیگران هم به کمک آنها آمده و دست کم گزارشی از برخی از نسخ مهم بنویسند. فکر کنید، اگر این همه نسخه در دانشگاه یا ملک یا جاهای دیگر، همگی آنلاین می شد، حالا با ملاحظاتی نسبت به مواردی که نگرانی هست، آن وقت نویسندگان زیادی می توانستند صدها بلکه هزاران مقاله در باره آنها بنویسند. اما حیف که این خیالی و آرزویی بیش نیست و گویی کسی گوشش بدهکار نه. درست مثل موارد دیگر.
@jafarian1964
مهرهای روی نسخه (با تاریخهای 1083 ـ 1096) با تعبیر داخل عرض شد که نشان می دهد نسخه سلطنتی بوده و کتاب هر از چندی چک می شده است. قبلا مقاله ای در این باره نوشتم. (به لینک زیر نگاه کنید)
@jafarian1964
(ادامه از پست بالا) 👆👆👆👆
البته که در این سالها ایران رشد علمی داشته، و این هم مدیون وجود دانشگاههاست که بنیادشان بر علم گذاشته شد، و با همه ظلمی که به آنها شده، آنان راه خودشان را رفتند و به حرف دیگران گوش ندادند. دیدید که صدها شعبه از دانشگاههای مزخرف به اسم آزاد و پیام نور درست کردند و ریشه علم را خشکاندند. صد البته من حرف دکتر منصوری را قبول دارم که در دانشگاه های ما هم علم نیست، اینها یک کالج است. برای همین کشف علمی نداریم، کشف های علمی دیگران را خوب می فهمیم. بخش اعظم کار، مهندسی است و یاد گرفته ایم. یک وقتی من به پزشکانی که از دانشگاه علوم پزشکی جمع شده بودند تا در باره کتابم تاریخ تشیع صحبت کنم، نیم ساعتی حرف زدم اما گفتم، شما کارتان چیز دیگری است. این همه در این چند دهه زحمت کشیده اید، آن راه را ادامه دهید و ایران را در این زمینه سرافراز کنید.
اگر ما استقلال می خواهیم، اگر عزت می خواهیم، راهش دانش است. راهی است بسیار سخت و دشوار، نه این که یک شیخ بیاید در حوزه پزشکی، برای ویروسی با این مشکل جهانی، یک روغن بنفشه بدهد و کار را تمام کند. مشکل این طب به اصطلاح سنتی همین است که فکر می کند، علم یک امر سهل و آسان و فوری با چهار روایت و دو سه جمله از قدماست. ای کاش، این سیما، به جای خیلی از مزخرفاتی که پخش می کرد، مستندهای علمی می گذاشت و مرتب واقعیت علم را روشن می کرد. آن وقت، این کارها بیش از همه کارهایش ارزش داشت.
ما راهی جز راه علم نداریم، در کنار آن دین، اخلاق و معنویت را می خواهیم، آدمی به همه اینها نیاز دارد و ما سرمایه های مهمی داریم. اما مهم این است که در همه اینها هم عقل و خرد حاکم باشد، نه افکار عوام گرایانه و راه و رسم عوام فریبی. دیده اید که این را مرتب می گویند، که علم پزشکی هم حرفهایش عوض می شود، بله که عوض می شود، علم یعنی تغییر، علم در راه ترقی است، لابد باید مثل شما روغن بنفشه را از دویست سال قبل تا حالا نگاه دارد، و حالا هم این افتضاح را برای ما درست می کند.
پاسخهای رسول جعفریان درباره جایگاه «علم» در دانشگاه، حوزه و ذهن مدیران جمهوری اسلامی
واقعا شما بر این باورید که اساس علم هیچ جنبه ارزشی ندارد و امری مستقل و دور از ایدئولوژیهاست؟ بسیاری این باور را قبول ندارند و معتقدند علم غربی، به نوع موضعگیری فلسفی هم دارد. فکر نمی کنید در این زمینه باید روشن تر نظرتان را بگویید.
من فکر می کنم باید چند چیز را روشن کنیم و بگوییم علم چیست و مقصود ما کدام است:
نکته اول این که در اینجا مقصودمان از علم همان ساینس یا علوم تجربی است که در یک دایره وسیع، شامل علوم ریاضی و طبیعی شده و شامل دانش هایی است که عمدتا در دانشکده های علوم تدریس و تعلیم می شود. اینها، دانش های شناخته شده ای هستند که کمتر کسی می تواند مدعی جهت گیری ایدئولوژی در آنها شود. این دانش تا حدی است که آنها را به عنوان علوم پایه می شناسیم، نه حاشیه هایی که مثلا به عنوان فلسفه بر فیزیک افزوده شده و می شود و کسانی به عنوان فیزیکدان خداباور یا ناباور شناخته می شوند. مقصودمان علمی است که در همه جای دنیا، به یک شکل عرضه و تدریس می شود. اینها اگر نقطه ابهامی هم دارد، خود دانشمندان با روش های خاص علمی، در صدد رفع آنها و کشف نقاط تاریک هستند. در واقع، از همین ها هم، بخشی قطعی، و بخشی فرضیات است که آنها هم هر روز در انتظار شواهد علمی است، و اندازه قطعیت یا ظنیت آنها هم برای اهل فن معلوم است.
نکته دوم از آنچه علم خوانده می شود، حاشیه های اطراف این علوم پایه است که از قدیم وجود داشته است. زمانی که علم الطبیعه میان مسلمانان آمد، عده ای دهری و عده ای متکلم اسلامی شدند. اینها از ترس این که طبیعیات آدم ضد خدا پرورش دهد، سعی کردند از طبیعیات خدا را استنباط کنند، و آنها هم دوست داشتند یک جهان بی خدا را ثابت کنند. همه ما می دانیم این مباحث علم نیست، فلسفه است و برای کسانی که اهل علم به معنای ساینس هستند، اینها یک نوعی علم مضاف است نه علم واقعی در حوزه طبیعیات. تمام کلام قدیم ما، آلوده به این حرفهاست و بخشی از بحث های غزالی با فلاسفه راجع به قدم ماده و امثال اینها، گیرهای فلسفی در اطراف علوم طبیعی است. این مسیر در تمام قرون وسطی و قرون جدید غرب هم بوده و علاقه مندان فراوانی دارد. ترس از تأثیر نظریات نیوتن و تا حدی داروین هم به خاطر این حواسی است، اما در حقیقت، بخش عمده آنها به طور مشخص، بدور از علم اصیل یا همان علوم پایه دانشگاهی است، و اگر دانشجویی قصد آموختن علم فیزیک دارد، آن بخش اصلی دانش را می خواند واینها برای او نوعی تفنن است.
نکته سوم، تکنولوژی است که اغلب با علم خلط می شود. البته آن قدر دانش های فیزیک و مکانیک و امثال اینها با تکنولوژی در هم تنیده است که بسیاری بی توجه آنها را یکی تصور می کنند. یکی از تفاوت های مهم اینها این است که تکنولوژی ترکیب علم و ارزش ها و سنت های جاری در جامعه است. شما وقتی یک خانه ای می سازید، همه محاسبات علمی را برای طراحی بنا دارید، اما ملاحظه بسیاری از ارزشهای معمول خودتان را هم دارید. شما وقتی در هلند قدم می زنید، می بیند تمام خانه هایی که کنار خیابان هستند، عین مغازه ها، تا ته خانه پیداست و ساکنان مشغول زندگی هستند، اما وقتی در تهران یا قم راه می روید، تمام خانه ها یک دیوار بلند دارند. حوزه علم و تکنولوژی به قدری به هم نزدیک است که اغلب مواردی که بحث از جهت دار بودن علم می شود، مقصود نوع نگاهی است که در تکنولوژی وجود دارد و البته پایه هایش با علم درست شده است. بنابر این، باید توجه داشته باشیم که وقتی از جهت دار بودن علم بحث می کنیم، کدام یک از اینهاست. (ادامه در پست بعدی) 👇👇
امروز از ساعت نه صبح تا چهار بعد از ظهر در نمایشگاه کتاب بودم. عمدتا در غرفه های عربی. ظهر که به سالن تشریفات آمدیم، اعلام کردند حضرت آیت الله جوادی آملی به نمایشگاه می آیند. معلوم شد ایشان دیشب در تهران بوده و قدری کسالت داشته اند. امروز تصمیم گرفته اند به شهر آفتاب بیایند. حالشان بحمد الله خوب بود. نماز جماعت برگزار شد. سپس قدری نشستند. بنده عرض کردم که کتابهای این دهه اخیر نشان می دهد که افکار مسلمانان از یکدستی سابق برخوردار نیست و گرفتار نوعی شکست و انهیار شده است. در واقع، تفکری منسجم میان مسلمانان نمانده و نوعی آشفتگی جای آن را گرفته است. حضرت عالی فکر می کنید برای مسلمانان که گرفتار این تشتت شده اند چه می توان کرد؟ حضرت شان روایتی از امام علی علیه السلام خواند که مضمون آن چنین بود که در این دنیا، همه امور وقتی بدست می آید، جای چیزهای دیگر را تنگ می کند، الا علم. علم چنین نیست. اشاره شان این بود که آنچه از خاک بر می آید همه همین حال تنگ کردن و ضیق را دارد. اما علم نه تنها جایی نمی گیرد، بلکه جا را فراخ می کند. اگر کسی ده مساله بداند، جای سی مساله دیگر هم باز می شود. ایشان فرمودند: نمایشگاه کتاب فرقش با نمایشگاه های دیگر همین است. باقی نمایشگاه ها مثل فرش و لوازم خانگی و ماشین وغیره .... همه از عالم خاکی هستند و جا اشغال می کنند اما علم که محصول نمایشگاه کتاب است جا را فراخ تر می کند. اگر این علم نباشد، جایش جهل است و همین مشکلاتی را دارد که امروز شاهد آن هستیم. چیزهای مادی جای آن را می گیرد. ایشان از بانیان نمایشگاه کتاب تشکر کردند. همین طور از شهرداری تهران که شهر آفتاب را تجهیز کرده تشکر کردند. در نهایت با اشاره به آشفتگی جهان حاضر فرمودند ما نباید ناراحت باشیم. جنگ های جهانی اول و دوم هم هست بود، اما بعد از آن سبب شد تا مسائل تازه ای روشن شود. این مشکلات جهان اسلام هم همین طور است. از دل اینها باید امید داشت که مسائل تازه ای مطرح شود. مهم همین علم و کتاب است که می تواند در این زمینه راهگشا باشد. (طبعا این مطالب برخی نقل به مضمون است).
@jafarain1964
🔦نسخه های خطی دزدیده شده از افغانستان یا ازبکستان را چه کسی باید بخرد؟
دو سال گذشته با آقای کاشانی به مشهد رفتیم، به خاطر بحران آسیای مرکزی و افغانستان بلکه بعداً عراق، نسخه های زیادی وارد ایران شد، ما به مشهد رفتیم تا از چند نسخه دیدن کنیم. فکر می کنید در مشهد چه کسی این نسخه ها را می خرید؟ آستان قدس نمی خرید! می گفت شما باید آن را وقف امام رضا کنید. یک اماراتی و کنسولگری پاکستان در مشهد آنها را می خرند و از طریق پاکستان آنها را به امارات می فرستند. من هم به عنوان کارمند دولت نمی توانم از دولت یک میلیارد پول بگیرم و بگویم حال که به مشهد می روم، نسخه هایی که از افغانستان یا ازبکستان دزدیده شده و میراث فرهنگی، میراث مشترک اسلامی و ایرانی ماست را می خرم. اکثر آن هم به زبان فارسی است. ما که نمی توانیم بخریم، آستان قدس که آنجا وظیفه دارد، ادعاهایی دارد، فکر می کند که همه وظیفه دارند به آن کمک کنند، نه اصلاً هم این خبرها نیست، آستان قدس هم باید بخرد پول هم که الحمدالله کم ندارد. ما هم در کتابخانه ملی پول کم نداریم.
منبع: جعفری مذهب حقیقی، محسن، «میزگرد طرح ثبت و تملک کتب و اسناد خطی نادر، راه است یا بی راهه»، در: کتاب ماه کلیات، س6، ش67، صص34-53.
@Ketabpazhohi
✅ سپیده و رایحه؛
ما داریم خودمان را شکست می دهیم
🔸 فضای مجازی پر شده از عکس های آزادی سپیده رشنو. نمی دانم الان خودش تا چه اندازه راضی است از این شهرتی که به دست آورده و اینکه بعضی ها او را قهرمانی می دانند که از حبس برگشته است؛ اما اینها همه حاصل کار آنهایی است که «حجاب» را هم موضوعی کردند که جامعه ایران را بیشتر تکه پاره کنند؛ و این پیام را به مردم بدهند که انتخاب کنید: یا راه «آزادی یواشکی» را در پیش بگیرید یا دنباله رو آنهایی باشید که می گویند اینها می خواهند لباس زیرشان را سر چوب بزنند. راه میانه ای وجود ندارد!
🔸 در این فضا درگیری در اتوبوس، برای دو طرف قهرمان می سازد، قهرمان هایی که دیگر زندگی عادی ندارند و باید دعوایشان را ادامه دهند. باید مثل گلادیاتورهای روم باستان با هم بجنگند و اثبات کنند که برتر هستند، راه گریزی نمانده است. یک طرف با قرار وثیقه آزاد است و طرف دیگر گرفتار تهدید. و پایان داستان را هم کسی نمی داند. فعلا همه در حال هورا کشیدن هستند و انگار نه انگار که رایحه ربیعی و سپیده رشنو فرزندان این آب و خاک هستند؛ دخترانی که می شد کنار هم بنشینند و خواهرانه با هم سخن بگویند؛ اما گرفتار شدند...
🔸 قهرمان های ما در روزگاری نه چندان دور همسن و سال های رایحه ربیعی و سپیده رشنو بودند، جوان هایی که برای آزادی و دفاع از خانواده های همدیگر روی خاک افتادند. کوچه پسکوچه شهرهای مان هنوز نام آنها را بر خود دارد و مادران شان هنوز صبح شان را با بوسه بر عکس شهیدشان آغاز می کنند؛ اما همه چیز دارد تغییر می کند. قهرمان های امروز با دشمن روبرو نیستند، در اتوبوس به جان هم می افتند و باید تا ته داستان بروند؛ رایحه یا سپیده، یک نفر باید شکست بخورد، یک نفر از بچه های این آب و خاک. ما داریم خودمان را شکست می دهیم!
🖋 محمدحسین روانبخش
@shoukarani
📚@nasiri42
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com