از سال 1247 ق
ابوالقاسم بن علیرضا شیرازی
به کوشش رسول جعفریان
مقدمه و تحلیل
در صفحه آغازین نسخه ش 8270 کتابخانه مجلس که حاوی دو رساله الفوائد الحائریه و حاشیه سلطان العلماء بر معالم الاصول است، یک گزارش یک صفحه ای از سفر حج شخصی است که مالک این نسخه بوده است. وی علاوه بر آن برخی از اطلاعات شخصی دیگر خود شامل تعداد و تاریخ سفرهایش به عراق و نیز تاریخ ولادت سه فرزندش (دو دختر و یک پسر) را هم در همان صفحه و صفحه بعد آن آورده است.
این سفرنامه به رغم این که تنها در یک صفحه آمده، حاوی نکات جالبی است که در اینجا به برخی از مهم ترین آنها اشاره می کنیم.
چنان که اشاره شد وی نام خود و پدر و تاریخ سفرش را در این متن آورده است. پدرش ملاعلیرضا و خودش ابوالقاسم و طبعا از علماست. این را از مالکیت او بر یک کتاب فقهی – اصولی می توان حدس زد. او محل زندگی خود را ننوشته اما خامه سفر او که در پایان آمده شیراز است و بنابرین می توان او را شیرازی دانست. وی در این سفر با عیالش بوده است، چنان که در برخی از سفرهایش به عراق هم قید می کند که عیال را برده است.
مسیر سفر حج است او چنان که گوید از دزفول و از آنجا به بصره و شهرک زبیر و زلفی و دفینه بوده است. بر این اساس باید از راه خشکی از جنوب بصره به طرف مرکز جزیره العرب، از راه نجد به مکه مشرف شده باشد.
وی چنان که گفته همراه کاروان حجاج کرمانشاهان بوده و در مسیر مانند دیگر حجاج، مورد تعدی بدویان مقیم در آن اراضی قرار گرفته است. در اینجا فقط نام یک همراهش را به نام آقا محمد صالح آورده اما از کلمه «و غیره» معلوم می شود که آشنایان دیگری هم همراهش بوده اند.
تاریخ سفر او که سال 1247 است بر اساس اطلاعات ما، مسیر خشکی از همین راه نجد بوده که البته دشواری های فراوانی هم داشته است. این سختی ها سبب شده تا وی و همراهانش راه بازگشت را از طریق دریا انتخاب کند.
زمان حرکت آنها 29 شعبان و در فصل زمستان بوده و بدین ترتیب ماه رمضان، شوال و ذی قعده را در مسیر گذرانده و شب هشتم ذی حجه که تقریبا آخرین فرصت بوده، به مکه رسیده اند. وی می گوید که در باره روز آغاز ماه اختلاف نبوده و این بسیار مهم بوده است که اعمال آنها با اعمال اهل سنت از نظر روز عرفه و عید و باقی ایام کاملا منطبق بر هم باشد. وی تصریح می کند که اختلافی در این باره نبوده است.
نویسنده بیستم ذی حجه راهی جده شده است. این که چرا مدینه نرفته، شاید به خاطر اخبار مربوط به تعدی اعراب باشد. در اینجا می گوید بیستم ذی حجه یعنی تنها هشت روز پس از خاتمه اعمال راهی جده شده و به ایران بازگشته است. او م یگوید که به خاطر تعدی اعراب قبیله [شاید حرب] راه دریا را برای بازگشت انتخاب کرده اند. نام این قبیله را نتوانستیم بخوانیم، اما غالب مشکلات راه در حوالی مدینه و بازگشت از آن، قبیله حرب بوده است که شباهت بسیار کمی به این کلمه دارد.
وی بیستم ذی حجه از مکه خارج شده و روز 22 وارد جده شده است. در آنجا سوار بغله ناصر بن علی جاسمی شده است.
بغله نام کشتی است و شخص صاحب کشتی بنا به نامش می تواند از ساکنان سواحل خلیج فارس باشد.
سه روز در جده مانده اند که می شود 25 ذی حجه، و پس از آن کشتی حرکت کرده شب عاشورا یعنی پانزده روز بعد به بندر جدیده از بنادر یمن رسیده اند. پنج روز در جدیده مانده، سپس به سمت مخا رفته اند و یک شب در راه بود به آنجا رسیده اند. روز 17 محرم از مخا به قصد مسقط حرکت کرده اند.
در مخا یک اتفاق ناگواری برای کشتی آنها افتاده است که نزدیک بوده شمار زیادی از بین بروند. عده ای از جاشوهای [خدمه] کشتی همراه برخی از حجاج از کشتی به بندر رفته اند. در راه بازگشت با تلاطم دریا مواجه شده و وقتی به کشتی رسیده اند در حال ورود به آن گرفتار مشکل شده و «غریق آن بحر زخار» شدند. در این وقت ملاحان به کمک آنان شتافته و به جز چهار نفر بقیه را نجات داده اند.
سوم صفر، یعنی 15 روز بعد از حرکت از مخا، به مسقط رسیده و 14 روز در آنجا توقف کرده اند. پس از آن سه روز فاصله مسقط یا بندر عباسی را طی کرده و اواخر صفر از راه لار عازم شیراز شده اند.
مسافر ما هشتم ربیع الاول به لار رسیده و از آبادی لار و خرابی که به آن سرایت کرده سخن گفته است. سه روز در لار بوده اند. سپس به جهرم رفته شش روز آنجا توقف کرده اند و اواخر ربیع الاول وارد شیراز شده اند. او می گوید وضع شیراز مغشوش بود و فرمانفرما هم به کرمان رفته بود.
بدین ترتیب سفر هشت ماهه او به پایان رسیده است.