@jafarian1964
این هم نمونه ای از نسخه ای که در کتابچه «یادداشت های تاریخی» تقدیم شده است.
@jafarian1964
دكتر ناصر خليلي صاحب بزرگ ترين وجامع ترين مجموعه از دست نوشته هاي قرآني ست· تاكنون مجموعه اي شخصي با اين گستردگي وجود نداشته است· اين مجموعه تصويرگر تاريخ كامل كتابتِ قرآن كريم از قرن اول هـ ق تا عصر حاضر است· نمونه هايي كه محل نگارش آن ها در منطقه اي به وسعت سرزمين هاي ميان دو نقطه ي اسپانيا و هندوستان بوده است· از چهار جلدي كه در اين مجموعه به قرآن هاي دست نويس اختصاص يافته، جلد نخست به سبك عباسي پرداخته است· در اين جلد از سه سبك اصليِ كتابتِ قرآن كه تا پيش از قرن چهارم متداول بوده، بحث مي شود· در اين نمونه ها علاوه بر چندين نسخه ي كامل قرآن با جلد و صحافي اصلي، دو صفحه از نسخه اي معروف به قرآن آبي، كه متن آن با طلا بر پوستي آبي رنگ نقش بسته و متعلق به قرن سوم هجري است، همچنين دو دسته از برگ هاي قرآني كه در پالرمو و در اواخر قرن چهارم كتابت شده، ديده مي شود ـ قرآن پالرمو تنها نسخه اي ست كه در سيسيل تهيه شده است.
دكتر ناصر خليلي صاحب بزرگ ترين وجامع ترين مجموعه از دست نوشته هاي قرآني ست· تاكنون مجموعه اي شخصي با اين گستردگي وجود نداشته است· اين مجموعه تصويرگر تاريخ كامل كتابتِ قرآن كريم از قرن اول هـ ق تا عصر حاضر است· نمونه هايي كه محل نگارش آن ها در منطقه اي به وسعت سرزمين هاي ميان دو نقطه ي اسپانيا و هندوستان بوده است· از چهار جلدي كه در اين مجموعه به قرآن هاي دست نويس اختصاص يافته، جلد نخست به سبك عباسي پرداخته است· در اين جلد از سه سبك اصليِ كتابتِ قرآن كه تا پيش از قرن چهارم متداول بوده، بحث مي شود· در اين نمونه ها علاوه بر چندين نسخه ي كامل قرآن با جلد و صحافي اصلي، دو صفحه از نسخه اي معروف به قرآن آبي، كه متن آن با طلا بر پوستي آبي رنگ نقش بسته و متعلق به قرن سوم هجري است، همچنين دو دسته از برگ هاي قرآني كه در پالرمو و در اواخر قرن چهارم كتابت شده، ديده مي شود ـ قرآن پالرمو تنها نسخه اي ست كه در سيسيل تهيه شده است.
با سلام.
این که بیایند و برای شعری کهن سندسازی کنند و مثلا چون در آن گفته شده است «نحن بنات طارق» آن را به شاعری که دختر طارق نامی بوده است نسبت بدهند، امری باسابقه است و چیزی را ثابت نمی کند. ما در زبان فارسی هم نمونه های فراوانی از این تلاشها را شاهدیم؛ همچون کوششها برای این که نشان دهند حافظ معشوقی به اسم «شاخ نبات» هم داشته است؛ چون در شعری می گوید «... شاخ نباتم دادند». این به نظرم استنادی ضعیف و غیرقابل اعتنا ست.
وانگهی، همۀ هیاهوی چندصفحه ای آقای انصاری درواقع بر سر این بود که پاکتچی نام فردی را به اشتباه با دیگری خلط کرده است. می شد همین را متواضعانه و با حواس جمعی نسبت به حقوق شاگردی و شأن استادی نیز یادآوری کرد. نه با این حرفها چیزی از عظمت کارهای پاکتچی کاسته می شود و نه مقالۀ عالمانۀ جدیدی به نام انصاری ثبت می شود.
نکتۀ مهم تر این است که هنوز کسی نه در بارۀ آن خلط ادعایی، و نه در بارۀ بنات طارق نظر پاکتچی را نشنیده است.
این هم یک گزارش عینی از روزهای ماه های سال 1320 که کدام سی روزه بوده و کدام بیست و نه روزه.
@jafarian1964
اهالی طلسمات هر صفحه سفیدی در اول و آخر هر نسخه ای ببینند طراحی های خود را در آنجا هم ارائه می دهند. ارائه این نمونه ها برای نشان دادن تسلط این فرهنگ بر پیشینیان است نه ...
@jafarian1964
این هم نمونه ای از نسخه ای که در کتابچه «یادداشت های تاریخی» تقدیم شده است.
@jafarian1964
آثار خطی کتابخانه شیخ در ملی هم هست که این نمونه ای از آن است. آیا کسی در باره تاریخچه این کتابخانه و این که به کدام کتابخانه ها رفته چیزی نوشته است؟ خبر ندارم
@jafarian1964
هدف من از ارائه این قبیل نسخه های پزشکی این است که با طرز تفکر قدما آشنا شویم. نه تحقیر و نه ترویج، بلکه مهم نوع نگاه آنها در حل مسائل علمی است.
@jafarian1964
یک بار دیگر هم نوشتم. بخش مهمی از پزشکی سنتی در باره قوه باه است. بیش از حد معمول و با فرمایشات عجیب. این نمونه را فهرست وار ببینید. از سال 1171 در هند.
@jafarian1964
این صفحات مختلف یک کتاب از دوره قاجاری است که از کاغذهای ابری رنگی استفاده شده. به نظرم گرچه موارد مشابه دارد اما با این تنوع که به قصد چشم نواز کردن کار بوده کمتر نمونه ای هست.
@jafarian1964
چرا نمی توانیم در بحثهای تاریخی مان شفاف باشیم؟
در سالهای اخیر به این نتیجه رسیده ام که برای داشتن یک بینش درست لازم است در زمینه ارزیابی دیدگاه و نظریات و به خصوص وقتی تاریخ اندیشه را دنبال می کنیم، باید بین آنچه هست و آنچه باید باشد، تفاوت بگذاریم. خیلی ساده، وقتی ما بحث از تمدن اسلامی و مزایای آن می کنیم، همیشه به آنچه دلمان می خواهد باشد فکر می کنیم، نه آنچه بوده است. دلیل این امر هم روشن است. ما در حال ستایش از آن تمدن هستیم و به دلیل این که مراقب نگاه هایی هستیم که به ما و نوشته های ما می نگرند، کوشش می کنیم نشان دهیم که این است آنچه بوده است! یعنی آنچه ما الان می خواهیم، یا دلمان می خواهد این طور باشد. البته ممکن است اشکالاتی هم فرضا به آن تمدن داشته باشیم، اما در کل، صورت قصه، به جهتی است که نگاه و خواسته و باید ما را نشان می دهد. مثلا می گوییم، در تمدن اسلامی حریت و آزاد اندیشی بوده است. مثالهایی هم داریم، و البته ناخواسته، از تمام مواردی که بکار ما نمی آید، پرهیز می کنیم. آنگاه موارد موجود و مثبت را کنار هم می گذاریم، و قضاوتی ارائه می دهیم. قول به شما می دهم، بیشتر کتابهایی که مسلمانان در طول سالیان در باره تمدن اسلامی نوشته اند از همین زاویه بوده است. نویسندگان این کتابها، بیشتر مصلحانی بوده اند که خواسته اند، جامعه اسلامی را به سمت آنچه ارزش های امروزی است سوق دهند، و بنابرین، تصویری که از گذشته می دهند، در این جهت و برای تقویت باورهای اصلاحی میان مردم است. گاهی هم خواسته اند، پاسخ افرادی که تمدن اسلامی را متهم کرده اند بدهند و طبعا باید تصویری منتخب و گزیده متناسب با آنچه خود می خواهند ارائه دهند.
یک بار وقتی با یک استاد بزرگ فلسفه، در باره محتوای اندیشه های فلسفی در گذشته و تأثیر آنها بر جوامع اسلامی صحبت می کردم، حتی یک آن نمی توانست از خواسته ها و باورهای خود جدا شود. دایما آنچه را خود درست می دانست، آنچه را قابل قبول می دانست، با آنچه را که بوده است مخلوط می کرد. وقتی نمونه هایی از موارد مخالف فکرش ارائه می دادم، می گفت به من چه که اینها بوده است! باز سر نقطه اول بر می گشتیم که ما در حال مرور بر تاریخ اندیشه های فلسفی بودیم نه دیدگاه های جناب عالی در باره آنچه درست یا نادرست است.
اگر ما این شفافیت را داشتیم که بتوانیم هر چیزی را بدون خواسته خودمان یا دست کم با کمترین تأثیر از باورهایمان، بحث و بررسی کنیم، می توانیم بگوییم که در حال انجام کار علمی هستیم. این مطالب به این معنا و مفهوم نیست که مثلا غربی ها، این کارها را نمی کنند. از اتفاق، آنها هم در گذشته بیشتر و اکنون هم، همین نگاه ها را در همه حوزه ها دارند، مهم اندازه نفوذ این خواسته ها در داوری هاست. قطعا، مراتب دارد و می تواند کمتر باشد، چنان که این تاثیر می تواند، در مسائل اصلی و محوری، نقشی نداشته باشد.
ویژگی فکری جامعه ما، سطح علمی آن، نوع نیازها، روش تربیت، شعارهای تبلیغاتی، نفوذ سیاست در فکر، و اعتباری که ما به باورهای جاری برای تأثیر گذاشتن در افکارمان داریم، همه و همه مانع از نگاه شفاف و علمی شده و این یکی معضل مهم ما در نرسیدن به واقع در بیشتر موارد است، امری که سبب می شود راه حل های ما هم از اساس بی پایه باشد.
@jafarian1964
تکثرگرایی فرهنگی همواره در دل سنتهای شرقی و اسلامی وجود داشته است. فرهنگها در این محیط دشمن هم نبوده اند آنها با هم گفتگو می کرده اند و نه تقابل و تضاد و جنگ(برخورد فرهنگی بیشتر از عوارض تشکیل دولت- ملتهای نوین و به تبع آن پیدایش ناسیونالیسم افراطی و شوونیسم است)
باری٬ پیشتر به یکی از این دوره های تاریخی یعنی مکتب فرهنگی دوره تیموری موسوم به مکتب هرات اشاره ای شد. از ویژگی های این دوره ی تاریخی٬ همزیستی مسالمت آمیز فرهنگ ترکی و فارسی و عربی درکنار هم است. یکی از نمونه های هنری این دوره٬ مجموعه مرقعات آن است. مرقعاتی که در آن اشعار ترکی و فارسی و عربی در تناسبی زیبا و در همسایگی هم دل از بیننده می ربایند.
یکی از این مجموعه مرقعات را خواهیم دید. نسخه خطی این آلبوم مرقع در پاریس نگهداری میشود و به خط خوش سلطانعلی مشهدی٬ علی کاتب٬ محمد حسین تبریزی و... و نگاره های زیبا از اساتید نقاشی مزین است. اشعار ترکی آن از حسینی( سلطان حسین بایقرا) میباشد.
@Turkkitabxanasi
این هم نمونه ای از کتابچه های مربوط به افغانستان که در کتابخانه مرکزی است.
درباره انتساب تصحیح اعتقادات الامامیه به شیخ مفید
در اینکه تصحیح اعتقادات الامامیه که در حقیقت ردیه ای بر اعتقادات شیخ صدوق است تألیفی اصیل از شیخ مفید است هیچ تردیدی وجود ندارد. با این وجود عنوانی که در فهرست آثار شیخ مفید به این کتاب داده شده بوده به صورت كتاب جوابات أبي جعفر القمي ضبط شده و درست آن هم همین است (جوابات به معنی ردیه هم به کار می رود. یعنی پاسخ دادن به معنای اعم آن و نه صرفا پاسخ دادن به پرسش کسی. به طور نمونه من احتمال می دهم جوابات نوبختی نسبت به ابن قبه که نجاشی از آن یاد کرده از این قبیل بوده و در واقع ردیه ای بوده از نوبختی بر ابن قبه نه اینکه ابن قبه از نوبختی پرسش هایی کرده و طالب پاسخ بوده باشد). در خود متن کتاب تصحیح الاعتقادات هم همه جا اقوال شیخ صدوق با عنوان گفته های ابو جعفر ذکر شده و در مقام پاسخ هم شیخ مفید در بسیاری مواقع از شیخ صدوق با همین تعبیر ابو جعفر یاد کرده. در بغداد شیخ صدوق را در زمان شیخ مفید با عنوان محدثی از قم می شناخته اند و این به دلیل شهرت پدر او به قمی بودن و اصل و منشأ شیخ صدوق بود که از قم بوده است.
نکته ای که اینجا باید اضافه کنم این است که این کتاب در واقع اثر مستقلی از شیخ مفید نیست (و بنابراین نامگذاری کتاب هم از سوی خود شیخ مفید صورت نگرفته) و مانا که به صورت حاشیه هایی بوده که شیخ بر نسخه ای از کتاب اعتقادات شیخ صدوق نگاشته بوده و بعدا شکل مدون یافته است. به همین دلیل هم کتاب خطبه و مقدمه ای ندارد. بعدا وقتی خواسته اند این حاشیه های مدون شده را با عنوانی بخوانند آن را به دلیل اینکه در آن اقوال شیخ صدوق با عنوان ابو جعفر در سرتاسر کتاب مورد حاشیه و رد قرار گرفته جوابات ابی جعفر القمی خوانده اند.
درباره انتساب تصحیح اعتقادات الامامیه به شیخ مفید
در اینکه تصحیح اعتقادات الامامیه که در حقیقت ردیه ای بر اعتقادات شیخ صدوق است تألیفی اصیل از شیخ مفید است هیچ تردیدی وجود ندارد. با این وجود عنوانی که در فهرست آثار شیخ مفید به این کتاب داده شده بوده به صورت كتاب جوابات أبي جعفر القمي ضبط شده و درست آن هم همین است (جوابات به معنی ردیه هم به کار می رود. یعنی پاسخ دادن به معنای اعم آن و نه صرفا پاسخ دادن به پرسش کسی. به طور نمونه من احتمال می دهم جوابات نوبختی نسبت به ابن قبه که نجاشی از آن یاد کرده از این قبیل بوده و در واقع ردیه ای بوده از نوبختی بر ابن قبه نه اینکه ابن قبه از نوبختی پرسش هایی کرده و طالب پاسخ بوده باشد). در خود متن کتاب تصحیح الاعتقادات هم همه جا اقوال شیخ صدوق با عنوان گفته های ابو جعفر ذکر شده و در مقام پاسخ هم شیخ مفید در بسیاری مواقع از شیخ صدوق با همین تعبیر ابو جعفر یاد کرده. در بغداد شیخ صدوق را در زمان شیخ مفید با عنوان محدثی از قم می شناخته اند و این به دلیل شهرت پدر او به قمی بودن و اصل و منشأ شیخ صدوق بود که از قم بوده است.
نکته ای که اینجا باید اضافه کنم این است که این کتاب در واقع اثر مستقلی از شیخ مفید نیست (و بنابراین نامگذاری کتاب هم از سوی خود شیخ مفید صورت نگرفته) و مانا که به صورت حاشیه هایی بوده که شیخ بر نسخه ای از کتاب اعتقادات شیخ صدوق نگاشته بوده و بعدا شکل مدون یافته است. به همین دلیل هم کتاب خطبه و مقدمه ای ندارد. بعدا وقتی خواسته اند این حاشیه های مدون شده را با عنوانی بخوانند آن را به دلیل اینکه در آن اقوال شیخ صدوق با عنوان ابو جعفر در سرتاسر کتاب مورد حاشیه و رد قرار گرفته جوابات ابی جعفر القمی خوانده اند.
حسین سمیعی به منظور برگزیدن اسلوب و روش صحیح نگارش دست به تألیف این اثر زده است. وی نه روش سره نویسان عربی ستیز را پسندیده و نه روش متأخران مقلد را. بلکه میانه این دو را برگزیده است. در این اثر از علم ادب، فن انشاء، در صفت دبیر و شرایط دبیری، بخشهای نگارشی، مقایسه نگارش های دانشمندان با یکدیگر و نقل برخی آثار نویسندگان اروپایی سخن رانده شده است. نثر دکتر سمیعی دلکش و زیبا بوده و او از نمونه های نظم و نثر فارسی و ترجمه برخی آثار نویسندگان اروپایی برای بیان بهتر مطالب کمک گرفته است. این کتاب در سال 1319 به طبع رسید
⬇️⬇️
با کمال تعجب این کلام در گروهی که به نام تاریخ تمدن تشکیل شده که علی القاعده مدیران آن باید حداقل های تاریخ تمدن اسلامی را بدانند آمده بود! ولی هنوز نمی دانند خط کوفی خط رایج کتابت قرآن تا قرن سوم و چهارم بوده است نه آنکه خط کتابتی تمام کتب تا قرن هشتم.
بله یک یا دو قرآن تاریخ دار داریم که با خط کوفی متطوّر در قرن هشتم کتابت شده که آنها هم قرآنهای سلطنتی و تزئینی بوده است. و تا این زمان هم افرادی کاملا مسلط به کتابت خط کوفی هستند.
بنده در کتاب که در آن به بحث از تاریخ خط و خوشنویسی پرداختم و به زودی منتشر خواهد شد در فصلی با عنوان: (بعد از کوفی) این تفکر مشهور که کتب علمی و دینی بلکه کلیه مکتوبات قبل از قرن چهار تماما به خط کوفی بوده است را از ریشه مردود دانسته بلکه در اختراع خطوط شش گانه که گفته می شود تمامی اختراع ابن مقله خطاط مشهور متوفای ۳۲۹ قمری بوده است را از افسانه های تاریخی می دانم بلکه ما نمونه هایی از خطوط (مستدیر) یا (موزون) به تعبیر ابن ندیم که همان خطوط (نسخی شکل) هستند را داریم که تاریخشان با تاریخ خط کوفی گره خورده است.
انواع این خطوط بیش از ۲۴ نوع بوده که ابن ندیم در فصلی به آنها پرداخته و کاربرد هر یک را هم ذکر کرده است.
او برای نگاشتن نامه های دیوانی و کتب حدیث و ادب و شعر هر یک نام خطی را می آورد که از آنها استفاده می شده است.
انصافا صفحات اولیه فهرست ابن ندیم مطالبی ناب دارد که تا به حال به آنها کما هو حقّه پرداخته نشده.
درباره انتساب تصحیح اعتقادات الامامیه به شیخ مفید
در اینکه تصحیح اعتقادات الامامیه که در حقیقت ردیه ای بر اعتقادات شیخ صدوق است تألیفی اصیل از شیخ مفید است هیچ تردیدی وجود ندارد. با این وجود عنوانی که در فهرست آثار شیخ مفید به این کتاب داده شده بوده به صورت كتاب جوابات أبي جعفر القمي ضبط شده و درست آن هم همین است (جوابات به معنی ردیه هم به کار می رود. یعنی پاسخ دادن به معنای اعم آن و نه صرفا پاسخ دادن به پرسش کسی. به طور نمونه من احتمال می دهم جوابات نوبختی نسبت به ابن قبه که نجاشی از آن یاد کرده از این قبیل بوده و در واقع ردیه ای بوده از نوبختی بر ابن قبه نه اینکه ابن قبه از نوبختی پرسش هایی کرده و طالب پاسخ بوده باشد). در خود متن کتاب تصحیح الاعتقادات هم همه جا اقوال شیخ صدوق با عنوان گفته های ابو جعفر ذکر شده و در مقام پاسخ هم شیخ مفید در بسیاری مواقع از شیخ صدوق با همین تعبیر ابو جعفر یاد کرده. در بغداد شیخ صدوق را در زمان شیخ مفید با عنوان محدثی از قم می شناخته اند و این به دلیل شهرت پدر او به قمی بودن و اصل و منشأ شیخ صدوق بود که از قم بوده است.
نکته ای که اینجا باید اضافه کنم این است که این کتاب در واقع اثر مستقلی از شیخ مفید نیست (و بنابراین نامگذاری کتاب هم از سوی خود شیخ مفید صورت نگرفته) و مانا که به صورت حاشیه هایی بوده که شیخ بر نسخه ای از کتاب اعتقادات شیخ صدوق نگاشته بوده و بعدا شکل مدون یافته است. به همین دلیل هم کتاب خطبه و مقدمه ای ندارد. بعدا وقتی خواسته اند این حاشیه های مدون شده را با عنوانی بخوانند آن را به دلیل اینکه در آن اقوال شیخ صدوق با عنوان ابو جعفر در سرتاسر کتاب مورد حاشیه و رد قرار گرفته جوابات ابی جعفر القمی خوانده اند.
آثار خطی کتابخانه شیخ در ملی هم هست که این نمونه ای از آن است. آیا کسی در باره تاریخچه این کتابخانه و این که به کدام کتابخانه ها رفته چیزی نوشته است؟ خبر ندارم
@jafarian1964
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com