قناة

رسول جعفریان

رسول جعفریان
12.9k
عددالاعضاء
454
Links
363
Files
24
Videos
9,377
Photo
وصف القناة
بدبختی اینه که در این دویست سال هر کسی رفته غرب ای
چند روزی قبل، چند صفحه از یک نسخه خطی رو گذاشتم که یکی از فرنگ رفته های ما در باره علت بدبختی ما ایرانی ها نوشته بود. جوابهایی هم داده بود که بنده فقط سه صفحه اش رو گذاشتم. حالا این یادداشت یک دوست، و ناظر به آن مطلب است. به نظرم ارزش مرور دارد.

استاد عزیز سلام

جواب این سوال بدبختی که برای غرب رفتگان جهان سومی پیش میاد خیلی بنیادین تر از جوابی بوده که این نویسنده نوشته. اینجور توجیهات و بهانه هایی که ما ساخته ایم برای توضیح عقب افتادگیمون باعث شده حتی گمراه تر بشیم. حرفهایی از قبیل آزادی و عدل و دموکراسی و رعایت کردن نظم و زمان و وقت و قرار و غیره که اکثرا اکثرمون به عنوان دلیل بدبختیمون و علت پیشرفت غرب میدیم پرت و پلا گفتن هست. فقط داریم خودمون را بیشتر گمراه میکنیم. بنده مخالف چنین ارزشهایی نیستم و این ارزشها خوب هستند و باید هم باشند ولی اینها دلیل بدبختیهامون نیستند. اینجور ادعاها باعث شده در کشورهای عقب افتاده مردمی که در زندگیشان حتی تک ثانیه ای هم تفکر نکرده اند شورش کنند به اسم آزادی و عدل و دموکراسی و چه های دیگر و حاکمان هم از ترس خودشون مردم را سرکوب کنند و این چرخه شورش و سرکوب ادامه پیدا کنه. این جوامع باید به این شعور برسند که پیشرفتهای غربی به علت این ارزشها نیستند بلکه این ارزشها به این دلیل در مغربزمین شکل گرفتند چونکه غرب پیشرفت کرده. اگر غرب برده داری را غدغن کرد به این دلیل بود که ماشین های مکانیکی را اختراع کرد که جای برده ها را گرفتند و سپس غرب به کارگران با سوادی احتیاج پیدا کرد که بتوانند این ماشینها را تعمیر کنند و باهاشون کار کنند. اصلا به عدل و برابری و اینها ربط زیادی نداشت. وقتیکه دمیتری مندلیف جدول تناوبی را درست کرد در روسیه استبداد مطلق و خفقان بود. بعدها که رژیم کمونیستی در روسیه روی کار اومد وضع حتی بدتر هم شد. این همه فیزیکدان و ریاضیدان نابغه که روسیه به جهان داده همه شون از بین همین خفقان و بی عدالتی تزار و رژیم کمونیستی روسیه بیرون آمدند. قیصر آلمان اونجورهام آزادی و عدل پسند نبود. در ژاپن که وضع بدتر هم بوده چونکه امپراطور ژاپن خودش و مردمش او را خدا میدانستند. بله خدا نه نماینده خدا بلکه خود خدا. خفقان بوده در جامعه طبقاتی ژاپن. کسی جرات نداشته روی حرف خدا حرفی بزنه. بدبختی ما جای دیگری هست. امروز تقریبا چهار پنج میلیون ایرانی در غرب و کشورهای پیشرفته، دائمی یا موقتا دارن زندگی میکنند. بعضیها که اصلا نسل سوم و چهارم هست که در غرب تشریف دارند. ولی در این عدالت و آزادی هم بازده این جمعیت خنده دار هست. نه دانشمند درجه یکی در بین شون پیدا میشه نه هنرمند درجه یکی. بیشتر افتادند تو همین کار بنگاهی و نمایشگاه اتوموبیل و فرش و کار ترجمه و دادگستری و حسابداری و کارهایی که یک رانتی و پول آسونی داشته باشه. بازده این جمعیت همان در سطح مهاجران ویتنامی و بنگلادیشی هست. یعنی این آزادی و عدل غربی هم باعث نشده که اینها خلاقیت و ابتکاری از خودشون نشون بدهند. در اینجاست که ما باید ببینیم که کجای کاریم. بسیار بسیار مهمه که ما درک کنیم کجای کاریم. استاد شما یک مقاله فوق العاده مهم و نگرش ساز نوشته بودین درباره اینکه صنعت چاپ با 360 سال تاخیر وارد ایران شد. اما ایکاش فقط تاخیر بود. این بزرگان ما حالا امیر کبیر یا عباس میرزا یا هر کی دیگری که داشته دو سه تا ماشین چاپ از روسیه و آلمان با مستشار وارد میکرده نفهمیده بودند کجای کارند. فکر میکردند با وارد کردن این ماشین و آن ماشین و ادای این علم و آن علم را در آوردن ایران پیشرفت خواهد کرد. متاسفانه اصلا این خبرها نیست. همان در اوایل سده 1800 میلادی که در ایران قاجار بحث بوده که ماشین چاپ وارد بشه یا نشه و این ماشین خوبه یا بده، آقای چارلز ببیج طراحی اولین کامپیوتر را در بریتانیا شروع کرده بود و دوست صمیمیش خانم ایدا لاولیس که دختری جوان بوده اولین برنامه کامپیوتری را برای این کامپیوتر آقای ببیج مینویسه. این زمانی هست که هنوز تلگراف و مخابرات بی سیم و ترانزیستور و ریزپردازشگر اختراع نشده بودند. اونوقت اینا داشتند کامپیوتر طراحی میکردند یعنی زمان فتحعلی شاه. و ما هم داشتیم سر ماشین چاپ دعوا میکردیم. این یعنی ما نمیدانستیم کجای کاریم. هنوز هم نمیدانیم. بدبختی اینجاست. امروز بحث مطرح در غرب اینه که کامپیوترهای کلاسیک دارن به آخر خط میرسند و غرب داره روی کامپیوترهای کوانتومی سرمایه گزاری و پژوهش میکنه. و ماییم که امروز دوباره مثل زمان فتحعلیشاه داریم روی کامپیوترهای کلاسیک بحث و جدل میکنیم. به جای آنکه ببینیم کجای کاریم.
بدبختی اینه که در این دویست سال هر کسی رفته غرب ای
لطفا توجه کنید به طور خیلی ساده در کامپیوترهای کلاسیک ما بیت داریم که 0 یا 1 هستند. یعنی مثلا اگر کتابی هزار صفحه ای به اسم "تمدن اسلامی فی بلاد ایرانی" را دیجیتال کنیم این تبدیل میشه به یک فایلی پر از بیت های 0 یا 1. ولی کامپیوترهای کوانتومی فرق دارند و به جای بیت کیوبیت دارند. کیوبیت مثل بیت میتواند 0 باشه یا 1 باشه ولی یک حالت دیگر هم داره که در آن میتونه همزمان هم 0 باشه و هم 1. و این خصوصیت و خصوصیات دیگر خیلی مهم کیوبیت باعث میشه چنین کامپیوتری کارهایی انجام بده که اصلا با عقل کلاسیک جور در نیاد. مثلا همون فایل هزار صفحه ای بالا را اگر در کیوبیت بنویسیم خیلی عجیب میشه. یعنی این فایل همزمان که "تمدن اسلامی فی بلاد ایرانی" هست در ضمن این کتابهای دیگر را هم میشه در همین فایل جستجو کرد: تمامی کتابهایی که وجود دارند به علاوه تمامی کتابهایی که نوشته شدند ولی دیگر وجود ندارند و تمامی کتابهایی که نوشته خواهند شد و تمامی کتابهایی که نوشته نخواهند شد و تمامی قصه ها سرگذشت ها و حکمت و عقل و خیالبافی ها و غیره همراه با ترجمه همه اینها به تمامی زبانهایی که وجود دارند و زبانهایی که از بین رفته اند و زبانهایی که در آینده به وجود خواهند آمد و زبانهایی که به وجود نخواهند آمد. البته دانشمندان غربی این جنبه کامپیوتر کوانتومی براشون اینقدر جالب نیست. چونکه چنین کامپیوتری که میتونه همه کتابهایی که نوشته شده اند و نوشته خواهند شد و نوشته نخواهند شد را محاسبه کنه قدرت محاسبه ای چنان بالایی داره که باهاش میشه کارهایی کرد که امروز خیلی وقت و هزینه بر یا اصلا غیرممکن هستند. مثلا دارو سازی. چنین کامپیوتری توانایی داره که با شبیه سازی مولکولی بدن آدم تمامی داروهای تمامی امراضی که وجود دارند به علاوه تمامی داروهای تمامی امراضی که میتوانند وجود داشته باشند و امروز وجود ندارند را بسازه. حتی میتونه جلوتر بره و داروهایی بسازه که براشون لازم بشه آدمیزاد را اصلاح ژنتیکی کرد و این اصلاحات را پیشنهاد کنه. یعنی کار را تمام کنه. و فقط این حرفها نیست. چنین کامپیوتری توانایی نوشتن کاتالوگ کامل شیمی را داره. یعنی میتونه تمامی موادی که میتوانند وجود داشته باشند را شبیه سازی و اختراع کنه همراه با پیشبینی تمامی خصوصیاتشون. امروز ما حتی اندکی از کل مواد ممکن را هم نمیشناسیم. یعنی موادی که امروز با تکنولوژی کامپیوتر کلاسیک ساختشون محال هست مثلا موادی که توانایی تا شدن مولکولی دارند. با تکنولوژی کلاسیک امروز میشه یک دوچرخه ساخت که کمتر از 3 کیلو وزن داشته باشه ولی با طراحی کامپیوتر کوانتومی میشه دوچرخه ای ساخت سیصد گرمی که اتوماتیک تا بشه و بعدش بزاریم توی جیبمون. ما متاسفانه هنوز نفهمیدیم که کجای کاریم. پس فردا که غرب یک جهش دیگری بزنه ما دوباره شروع خواهیم کرد به هذیان بافیدن. چونکه نفهمیده ایم کجای کاریم. امروز ایران پر شده از فارق التحصیلان دانشگاه. همه لیسانس و فوق لیسانس و دکترا دارند. پروفسور و استاد هم تا دلمون بخواهد داریم. ولی هیچ فایده ای نداره. ما امروز به ننه مکرمه احتیاج داریم. ننه مکرمه هایی که خود جوش از وجودشون خلاقیت و ابتکار بیاد بیرون. مثل ننه مکرمه. در کشورهای غربی هر رشته و حوزه ای پر هست از ننه مکرمه ها در اون حوزه. از طراح لوله های فاضلاب گرفته تا طراحان هواپیماهای مسافربری تا فیزیک و شیمی و پزشکی و موسیقی و همه چیز دیگر. در همه این حوزه ها ننه مکرمه دارن. ولی ما فقط ادعا و ادعاگر داریم. ما به مردمی احتیاج داریم که حاضر به فکر کردن و خلاقیت باشند. فکر و خلاقیت بی ریا و بی ادعا.
@jafarian1964
یک صفحه از نشریه ارمغان قم. بهمن 1330. بد نیست تفریحی نگاه بکنید.
@jafarian1964
سعید نفیسی بر سر مزار اقبال لاهوری
@jafarian1964
@jafarian1964
چه قدر زیباست
@jafarian1964
@jafarian1964
فرهاد بن ولیعهد؟ یعنی فرهاد میرزا پسر عباس میرزا. عموی ناصرالدین شاه. شخصیت فرهیخته و بلند پایه قاجاری. این یادداشت اوست، پشت همه کتابهایی که بدست آورده. و قبلا هم نوشتم: همه اینها آواره در نقاط مختلف
@jafarian1964
هنری که چند دهه دلداده آن بودیم. البته ادبیات آن کهن بود. اما با این نقاشی ها. در قهوه خانه و .... وقتی ارزشهای مذهبی هم با آنها می آمیخت. یا ارزشهای پهلوانی .... بدرقه یک کتاب خطی بود.
@jafarian1964