قناة

رسول جعفریان

رسول جعفریان
12.9k
عددالاعضاء
454
Links
363
Files
24
Videos
9,377
Photo
وصف القناة
گزارش درس دیروز کلاس ملل و نحل
دیروز اولین جلسه درس ملل و نحل بود. فقط سه شاگرد خارجی دارم، چون سال قبل، گروه ما نتوانست دانشجوی ایرانی جدیدی برای تاریخ ایران اسلامی بگیرد!! با دوستان خارجی، مشکل زبان داریم که باید خیلی آرام صحبت کرد. اینها که یکی از ترکیه، دیگر یاز عراق و سومی از لهستان است، دانشجویان تاریخ ایران اسلامی هستند و خوب، بحث های ملل و نحل اسلامی، به خصوص تا قبل از ورود به ایران، قدری براشون دشوار است. باید به تدریج آنها را وارد بحث کنم. جلسه اول در باره قرآن و ملل و نحل صحبت کردم. این که به هر حال، کتاب اصلی مسلمانان قرآن است و این کتاب چه دید ملل و نحلی بدست می دهد. باید شمرده و آرام و ساده می گفتم. امروز این نکات گفته شد:
1. اسلام در تقسیم بندی ادیان بزرگ، در زمره ادیان توحیدی و در کنار یهودیت و مسیحیت از جمله دین های سامی است. نقطه ثقل تقسیم مذاهب در قرآن بحث شرک و توحید است که بر اساس آن جامعه انسانی یا ناس، به گروه مومنین و کافرین تقسیم می شوند. دلیل آن هم این است که مخاطبان اولیه قرآن، بت پرستان بودند، کسانی که تعداد قابل توجهی بت در خانه خدا و حتی خانه های خود داشتند و آنها را پرستش می کردند. ما نمونه این قبیل باورها را حتی در دنیای امروز عمدتا در شرق آسیا و شبه قاره و چین داریم. کتاب مستقلی در باره بت ها نوشته شده که از قرن دوم هجری و به نام الاصنام است. آن کتاب به علاوه آگاهی های دیگر می تواند ما را در جریان باورهای بت پرستان قرار دهد. اثری فوق العاده و منبع مهم در باره باورهایی است که قرآن با آن درگیر بوده و اطلاعاتی در باره بت ها و اسامی آنها هم در قرآن آمده است.
2. و اما از نظر دینی، دین اسلام، در ادامه دین های بزرگ سامی [ منتسب به سام بن نوح] است که ابراهیم در رأس آنها شناخته می شود. این دین بر اساس آنچه در تورات و قرآن آمده، مبتنی بر یکتاپرستی بوده و تمام مبارزات انبیاء در جهت مبارزه با بت پرستی و شرک بوده است. البته گاهی این شرک، ستاره پرستی هم بوده، و اشاراتی در قرآن به آن هست ـ مانند داستان ابراهیم ـ اما اغلب در بت پرستی ظاهر شده است. تصویری که از دین ابراهیم برجای مانده یا ارائه شده، دین حنیف است و این دین حنیف یعنی دینی پاک که مبتنی بر توحید است. در قرآن به صراحت از «دین حنیف» یاد شده و دین اسلام در امتداد آن دانسته شده است. در اخبار جاهلی هم، کسانی به عنوان حنیف معرفی شده اند اما در قرآن نشانی و نامی از این افراد نیست. برخی بر این باورند که دین توحیدی ابراهیم میان و فرزند او اسحاق و اسماعیل تقسیم شده و آنچه به عنوان دین حنیف امتداد یافته، شاخه اسماعیلی آن است، در حالی که دین یهود، شاخته اسحاقی آن است.
3. در قرآن، آشکارا دو دین دیگر مورد توجه است. یکی دین یهود و دیگری مسیحیت. هر دو دین، از جمله دین های اقوام سامی است، اقوامی که در محدوده مصر و بیشتر غرب فرات زندگی می کردند. ما از آنها به عنوان کلدانی و آشوری و نبطی و عرب و عبری یاد می کنیم. اطلاعات فراوانی به مناسبت از یهود یان و مسیحیان داده شده است که البته در گیرودار منازعات و مجادلات انجام شده در زمان نزول قرآن هم هست. اشاره ای هم قرآن به منازعه یهودیان و مسیحیان در یمن شده است. و این که یهودیان و نصارا همدیگر را نادرست می دانستند: « وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى‏ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ وَ قالَتِ النَّصارى‏ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ» (بقره، 113). هم یهود و هم نصار خود «أبناء الله احباءه» می دانستند و معتقد بودند که به خاطر یهودی یا نصرانی بودن عذاب نمی شوند: « وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى‏ نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُه‏» (مائده: 18). برخی از باورهای دیگر یهود هم از جمله آنچه در باره «ید الله مغلولة» گفته اند، مورد النکار قرار گرفته و گفته شده است «بل یداه مبسوطتان» (مائده: 64). این نمونه ها فراوان و گردآوری آن حجم معلوماتی ملل و نحلی قرآن را در باره یهود نشان می دهد.
@jafarian1964
4. از نظر اسلام و مقایسه آن با یهود و نصارا، مرزهای اصلی شرک و توحید است، و اما در باره یهودیت، بحث شرک و نسبت دادن آن تنها در حد نسبتی است که قرآن به یهود داده و آمده است که عزیر را ابن الله می دانند، عقیده ای که دست کم در هزاره گذشته، شناخته شده نیست. در باره نصارا نیز نسبت دادن عنوان «پسر خدا» به مسیح و ماجرای تثلیث به عنوان شرک مطرح شده است. (وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى‏ الْمَسيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُون‏ [توبه: 30). در قرآن، آشکارا میان اهل کتاب عنوانی شامل یهود و نصارا با بت پرستان که از آنها با عنوان مشرکین یاد شده، تفاوت گذاشته شده است. تصور عمومی مسلمانان بر این بوده است که اسلام می تواند بر اساس حقوق شهروندی با اهل کتاب زندگی کند، اما مشرکین که به معنای بت پرستان است، مشمول چنین قاعده ای نمی شوند. یهودیان در قرآن، متهم به انواع خصلت های منفی شده اند و شاید همین سبب شده است که در دنیای اسلام به رغم آن که از اهل کتاب هستند و همیشه بوده و زندگی می کرده اند، قدری مورد بدبینی باشند.
5. ادیانی که قرآن می شناسد در این آیت قرآنی آمده است: إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصَّابِئينَ وَ النَّصارى‏ وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيد (حج: 17) . یهودیان، صابئان، نصارا، مجوس و مشرکان که همان بت پرستان باشند، ادیانی هستند که قرآن با آنها مواجه است. نوعی خط کشی میان اسلام و آن ادیان چیزی است که در قر آن وجود دارد. این امر یک سویش انکار وضع موجود آنها از زاویه دید اصلاحی است و از سوی دیگر، جایگزین کردن اسلام، و این که وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرين‏ (آل عمران: 85). آنچه به عنوان جامعه ایمانی جدید شکل گرفته، بر اساس همین اسلام است. انتقادهای اسلام نسبت به ادیان قبل، برخی در امر توحید و شرک و برخی به رفتارهای آنهاست. به نظر می رسد نسبت به رفتارهای یهودیان انتقادها فراوان است، در حالی که از این زاویه، نسبت به مسیحیان، نگاه معتدل تری در قرآن مطرح شده است. از مجوس جز یک اسم نداریم، چنان که جزئیاتی از صابئان نیز بدست داده نشده است.
6. چنان که گفته شد، مبنای اصلی اختلافات ادیان در امر توحید و شرک است. بر اساس همین نگرش است که مبانی اولیه ایمان تعریف شده است. در نخستین آیات سوره بقره ایمان به غیب رکن اصلی دین شمرده شده است. غیب شامل اعتقاد به خدا و ملائکه و حتی قیامت می شود. این اعتقادی است که همه انبیاء داشته اند: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ». (بقره: 285). در این که ایمان به خدا و نبوت و قیامت، سه نکته اصلی «ایمان» مورد تایید هستند تردیدی نیست. اما این که کیفیت این ایمان به چه صورت باشد، دست کم به اجمال و اشاره در جاهای مختلف قرآن اشاراتی وجود دارد. مثلا تفاوت میان مسلمان و مومن و این که یکی ضعیف تر و دیگری قوی تر است، اشارتی در سوره حجرات هست. یا تأکید بر افزایش ایمان، و حتی این تعبیر که ای اهل ایمان، ایمان بیاورید که باز نشانی از تقویت ایمان است. اما جدای از این، انجام اعمال صالح، و این که آیا آنها هم بخشی از ایمان هستند یا خیر، نکته ای است که باید در باره آن هم توجه کرد که در قرآن، از جهات مختلف مورد تأکید قرار گرفته است. بعدها از لحاظ حقوقی، در این باره بحث های زیادی شد.
7. امروز در کلاس، مصاحبه آقای فان اس را مرور کردیم که در باره اسلام گفتگو کرده و معتقد است که مرحله اول، دین مستقلی به نام اسلام مطرح نشده و صرفا یک جامعه ایمانی وصف شده است. وی می گوید عنوان مسلمانی هم برای کسانی بوده که از شرک و بت پرستی دست کشیده و تسلیم شده اند، نه این که اسلام عنوان یک دین باشد. البته چنان که بالا گذشت، آیاتی شبیه « وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرين‏ (آل عمران: 85).» تا اندازه ای نقض حرف فان اس است، اما اگر مقصود این باشد که به تدریج، دایره ها و گزینه ها تنگ تر شده، شاید بتوان مقصود او را این دانست که از یک فرقه، به تدریج 73 فرقه درآمده و صرف نظر از درستی این حدیث یا غلط بودن یا این عدد، دایره مسلمانی به تدریج با فتاوی حاصل از اجتهادهای مختلف، تنگ تر شده تا امروز به این صورت درآمده است. مصاحبه قابل تاملی است که متنش را برای دانشجویان خواندم.
@jafarian1964
🌞
💥 حوزه نمی‌تواند بدون علم مدرن پایدار بماند

✔️ رضا منصوری، استاد فیزیک دانشگاه شریف و معاون پژوهشی وزارت علوم در دوره خاتمی:🔻

1⃣ من حوزه را نهاد مدنیِ هزار ساله تصور می‌کنم... اما اگر ادعا کنیم که علم دین می‌تواند جواب‌گوی همه مسائل علم مدرن باشد، این ادعا یک اشتباه محض است. این‌ دو هریک در حیطه متفاوتی قرار دارند و باید یک‌دیگر را بپذیرند... حوزه نهاد مدنی پیچیده هزار ساله‌ و علم روش دیگری برای تفکر است. در علم تفکر محدود نمی‌شود اما در حوزه برخی آن را محدود می‌کنند... حوزه نمی‌تواند بدون علم مدرن پایدار بماند، زیرا ما نمی‌توانیم بدون علم مدرن زندگی کنیم؛ متقابلاً نمی‌توانیم حوزه را کنار بگذاریم، چون نهادی مدنی و درون زندگی مدنی ماست و باید آن را پذیرفت. این دو نهاد صرفاً می‌توانند به هم کمک کنند.
2⃣ ما فکر می‌کنیم علم مدرن الحادی است، درصورتی‌که به هیچ‌وجه چنین نیست. علم مدرن با علم دین تنافر ندارد و این دو مرتب در تمام دنیا با هم حرف می‌زنند. ۱۵ سال پیش در بازدید من از کتابخانه گریگوری در واتیکان، ۱۸۰۰ نشریه علمی در آن جا دیدم، از مغز و اعصاب بود تا روان شناسی و جامعه شناسی و اقتصاد. از روحانی همراه هیأت پرسیدم که آیا ما یکی از این‌ها را در کتابخانه حوزه علمیه داریم؟
3⃣ یک حوزه علمیه و علم دین داریم که این علم دین، تفکر را به دین محدود می‌کند، یعنی عقل را در حصار آموزه های دینی جای می‌دهد؛ اما علم مدرن خود را منفک می‌کند، به عقاید کاری ندارد و معتقد است من حرفه‌ای را طراحی می‌کنم، عده‌ای در آن کار می‌کنند و عده‌ای برای آن ابزار می‌سازند... علم مدرن نه الحادی است نه مخالف اعتقادات، بلکه معتقد است راهی نوین را برای فکر کردن پیدا می‌کند...
4⃣ باید پذیرفت گرایش غالب در حوزه های شیعه هم اکنون این گونه است که عقل تنها در قید معرفت دینی باید به کار برده شود. آقای جوادی آملی در کتاب «هندسه معرفت دین» کمابیش این نظر را دارند، عقل درون معرفت دینی معنی پیدا می کند... در این تعبیر عقل آزاد نیست و محدود است و مقید؛ یعنی عقل خارج از معرفت دینی معنا ندارد... علم سکولار نیست، زیرا خود یک تفکر دینی است، محدود است به چارجوب دین، پس علم خودبه‌خود علم دینی است. لابد با همین برداشت بعضی مطلق علوم انسانی مدرن را غیر اسلامی و منفور می دانند، و حتی تا این حد پیش می روند که علوم طبیعی مانند علوم فیزیکی را هم منفور می دانند، و می خواهند همه را اسلامی کنند، یعنی در چارچوب معرفت دینی دراورند...
5⃣ چند مصداق از تمایز علم دینی و علم نوین: البته ناگفته نماند که این دو مفهوم دارای فصل مشترک نیز هستند: ۱. تقدس در علم دین وجود دارد اما در علم مدرن وجود ندارد؛ هیچ‌کس و هیچ ایده‌ای مقدس نیست... ۲. در علم چیزی که برحق باشد، نداریم؛ در علم دین اما حقیقت و حق مفاهیمی با اهمیت است در حالی‌که در علم نوین از واژه ی درست و نه بر حق صحبت می کنیم... ۳. نص در برابر شک. علم جدید مبتنی بر شک است اما در علم دین نص مورد اطمینان است.
امروز داشتم دیوان اشعار شرعی شیرازی را از دوره صفوی است می دیدم. بیتی در باره تنباکو دیدم. فکر کردم شاید بکار استاد ارجمند جناب آل داود بیاید که گویا در حال نشر اثری در باره تنباکو در ادب فارسی هستند:
تنباکو از دوست! ترا گر هوس است / ز آن فایده دل ضعیف و ضیق نفس است.
و اما شعری هم در باره قهوه دارد:
قهوه که پسندیده اهل خرد است / بر حرف قبول او کرا دست رد است
در بزم کسی نزد از آن جامی سر / در پختگی و بر شکستگی ها سند است.
@jafarian1964
و این شعرای صفوی ما، عشقشان هند و کشمیر است، درست مثل حالا که خیلی ها عشقشان فرنگ است و چه عجیب می روند و دیگر بر نمی گردند: شرعی می گوید:
خاک کشمیر بس که دامن گیر است / هر جاده آن به پای دل زنجیر است
مشروط بضاعتی که باشد کس را / حقا که بهشت گوشه کشمیر است.
@jafarian1964
@jafarian1964
مدتها بود از این عجایب نگذاشته بودم. حالی برای خالی نبودن عریضه این یکی رو که مربوط به علم سیماست می گذارم.
@jafarian1964
خط قشنگی است
@jafarian1964
فرصت بسیار عزیزی بود که در خدمت استاد محمد سعید طریحی بودم. مدیر مجله بسیار با ارزش الموسم که سی سال است منتشر می شود. مرکز آن در هلند است. دریایی از اطلاعات در باره تاریخ شیعه.
@jafarian1964
@jafarian1964