دیروز اولین جلسه درس ملل و نحل بود. فقط سه شاگرد خارجی دارم، چون سال قبل، گروه ما نتوانست دانشجوی ایرانی جدیدی برای تاریخ ایران اسلامی بگیرد!! با دوستان خارجی، مشکل زبان داریم که باید خیلی آرام صحبت کرد. اینها که یکی از ترکیه، دیگر یاز عراق و سومی از لهستان است، دانشجویان تاریخ ایران اسلامی هستند و خوب، بحث های ملل و نحل اسلامی، به خصوص تا قبل از ورود به ایران، قدری براشون دشوار است. باید به تدریج آنها را وارد بحث کنم. جلسه اول در باره قرآن و ملل و نحل صحبت کردم. این که به هر حال، کتاب اصلی مسلمانان قرآن است و این کتاب چه دید ملل و نحلی بدست می دهد. باید شمرده و آرام و ساده می گفتم. امروز این نکات گفته شد:
1. اسلام در تقسیم بندی ادیان بزرگ، در زمره ادیان توحیدی و در کنار یهودیت و مسیحیت از جمله دین های سامی است. نقطه ثقل تقسیم مذاهب در قرآن بحث شرک و توحید است که بر اساس آن جامعه انسانی یا ناس، به گروه مومنین و کافرین تقسیم می شوند. دلیل آن هم این است که مخاطبان اولیه قرآن، بت پرستان بودند، کسانی که تعداد قابل توجهی بت در خانه خدا و حتی خانه های خود داشتند و آنها را پرستش می کردند. ما نمونه این قبیل باورها را حتی در دنیای امروز عمدتا در شرق آسیا و شبه قاره و چین داریم. کتاب مستقلی در باره بت ها نوشته شده که از قرن دوم هجری و به نام الاصنام است. آن کتاب به علاوه آگاهی های دیگر می تواند ما را در جریان باورهای بت پرستان قرار دهد. اثری فوق العاده و منبع مهم در باره باورهایی است که قرآن با آن درگیر بوده و اطلاعاتی در باره بت ها و اسامی آنها هم در قرآن آمده است.
2. و اما از نظر دینی، دین اسلام، در ادامه دین های بزرگ سامی [ منتسب به سام بن نوح] است که ابراهیم در رأس آنها شناخته می شود. این دین بر اساس آنچه در تورات و قرآن آمده، مبتنی بر یکتاپرستی بوده و تمام مبارزات انبیاء در جهت مبارزه با بت پرستی و شرک بوده است. البته گاهی این شرک، ستاره پرستی هم بوده، و اشاراتی در قرآن به آن هست ـ مانند داستان ابراهیم ـ اما اغلب در بت پرستی ظاهر شده است. تصویری که از دین ابراهیم برجای مانده یا ارائه شده، دین حنیف است و این دین حنیف یعنی دینی پاک که مبتنی بر توحید است. در قرآن به صراحت از «دین حنیف» یاد شده و دین اسلام در امتداد آن دانسته شده است. در اخبار جاهلی هم، کسانی به عنوان حنیف معرفی شده اند اما در قرآن نشانی و نامی از این افراد نیست. برخی بر این باورند که دین توحیدی ابراهیم میان و فرزند او اسحاق و اسماعیل تقسیم شده و آنچه به عنوان دین حنیف امتداد یافته، شاخه اسماعیلی آن است، در حالی که دین یهود، شاخته اسحاقی آن است.
3. در قرآن، آشکارا دو دین دیگر مورد توجه است. یکی دین یهود و دیگری مسیحیت. هر دو دین، از جمله دین های اقوام سامی است، اقوامی که در محدوده مصر و بیشتر غرب فرات زندگی می کردند. ما از آنها به عنوان کلدانی و آشوری و نبطی و عرب و عبری یاد می کنیم. اطلاعات فراوانی به مناسبت از یهود یان و مسیحیان داده شده است که البته در گیرودار منازعات و مجادلات انجام شده در زمان نزول قرآن هم هست. اشاره ای هم قرآن به منازعه یهودیان و مسیحیان در یمن شده است. و این که یهودیان و نصارا همدیگر را نادرست می دانستند: « وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى عَلى شَيْءٍ وَ قالَتِ النَّصارى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلى شَيْءٍ» (بقره، 113). هم یهود و هم نصار خود «أبناء الله احباءه» می دانستند و معتقد بودند که به خاطر یهودی یا نصرانی بودن عذاب نمی شوند: « وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُه» (مائده: 18). برخی از باورهای دیگر یهود هم از جمله آنچه در باره «ید الله مغلولة» گفته اند، مورد النکار قرار گرفته و گفته شده است «بل یداه مبسوطتان» (مائده: 64). این نمونه ها فراوان و گردآوری آن حجم معلوماتی ملل و نحلی قرآن را در باره یهود نشان می دهد.
@jafarian1964