قناة

رسول جعفریان

رسول جعفریان
12.9k
عددالاعضاء
454
Links
363
Files
24
Videos
9,377
Photo
وصف القناة
آن زمان مغیرات حلال هم بوده که معنای همین کیفیات یا مکیفات را می داده است. نصرآبادی در تذکره ذیل شرح حال میر مشرب این حکایت غریب را نوشته است:
مير مشرب‏
ولد مير حسين مشهور به شيشه‏گر. از سادات قم است؛ امّا چون در كاشان بسيار بوده، به كاشى شهرت دارد. پاره‏اى تحصيل كرده، كمال صلاح داشته، نسخ‏تعليق و شكسته را خوش مى‏نوشته، وقتى مير حسين به خدمت شاه عبّاس ماضى وارد شده و تعريف مير مشرب مى‏كرده كه طالب علم صالحى است و از مغيّرات حلال هم نچشيده و بند زيرجامه‏اش به حلال هم وا نشده. شاه مى‏فرمايد كه مگو پسرى دارم، بگو كره خرى دارم. مدّتى در تبريز بوده، در آنجا فوت شد. شعرش اين است:
تُرك خونريزى كه باشد قتل مردم، كيش او / پيش پا افتاده مضمونيست سر در پيش او
لبش گزیدم و در دم ز خویشتن رفتم / شراب شور که مستی دهد نمک دارد
هرچه می خواهی طلب کن مشرب از شاه نجف / گر کسی منت کشد از مردمی باید کشید
@jafarian1964
لطف الله نیشابوری متوفای 812 شاعر برجسته دوره سربداری و تیموری، از نمونه شاعران برجسته امامی مذهب است که دیوان وی در تنها نسخه ای که متعلق به کتابخانه شاهرخ تیموری بوده برجای مانده و زمانی خداوند توفیق نشر فاکسیمله آن را با مقدمه ای مبسوط به این بنده خدا عنایت کرد. اکنون شعری از اشعار وی را که به مناسبت حلول محرم ستوده در اینجا می گذارم. هم تصویر و هم متن حروفی آن را.
@jafarian1964
@jafarian1964
اي معلاّ يا حسين بن اميرالمؤمنين
وي مزكّا يا حسين بن اميرالمؤمنين

آسمان رفعت و اوج سعادت را توئي
بدر و بيضا يا حسين بن اميرالمؤمنين

اي ببرهان نايب دست تو و دستور تو
عقل دانا يا حسين بن اميرالمؤمنين

اي بحجّت مدحت آراي و محامدگوي تو
نفس گويا يا حسين بن اميرالمؤمنين

اي ز رفعت قبّه ای از بارگاه جاه تو
عرش اعلي يا حسين بن اميرالمؤمنين

وي ز رتبت ذرّه ای از گرد خاك راه تو
فرش غبرا يا حسين بن اميرالمؤمنين

ديده از خاك ضيابخش تو كحل روشني
چشم بينا يا حسين بن اميرالمؤمنين

ماه آن آمد كه كين جستند و جور اندوختند
با تو اعدا يا حسين بن امير المؤمنين

گاه آن آمد كه خون گريند بر خون تو خلق
پير و برنا يا حسين ابن امير المؤمنين

اهل ايمان تازه از سوز تو با داغند و درد
در معزّا يا حسين بن اميرالمؤمنين

از معزّاي تو در زلزال و در جوشند باز
كوه و دريا يا حسين بن اميرالمؤمنين

هر شب انجم انجمن سازند و اين زاري كنند
واحسينا يا حسين بن اميرالمؤمنين

مي رسد از ماتمت افغان سكّان ثرى
تا ثريّا يا حسين بن اميرالمؤمنين

در عزاي تو خميده قدّ و ازرق كسوتست
چرخ خضرا يا حسين بن اميرالمؤمنين

زهره ازهر فراز چرخ خضرا داردى
سُوگ زهرا يا حسين بن اميرالمؤمنين

گشت دشت كربلا براهل بيت پاك تو
دشت غوغا يا حسين بن اميرالمؤمنين

با اميرالمؤمنين اعداي دين كردند غدر
بهر دنيا يا حسين بن اميرالمؤمنين

شد زخون دشمنانت معدن مرجان و لعل
خار و خارا يا حسين بن اميرالمؤمنين

كاش مان آن روز بودي تا روان كردي فدات
در تولاّ يا حسين بن اميرالمؤمنين

دشمنان دوستانت را خرد لعنت كند
در تبّرا يا حسين بن اميرالمؤنين

اي فرشته فر شُده مقتول جوقي اهرمن
روز هيجا يا حسين بن اميرالمؤمنين

باب تو بايستي از اعدات تا كين خواستي
در معادا يا حسين بن اميرالمؤمنين

در مراثي تو چشم خامه خون مي باردم
گاه انشا يا حسين بن اميرالمؤمنين

ماهيان در آب و مرغان در هوا نفرين كنند
قاتلت را يا حسين بن اميرالمؤمنين

اي جناب سُده ات هر ساكنان سدره را
جا و ملجا يا حسين بن اميرالمؤمنين

خاك فرش مشهد و راه سراي عصمتت
خلد و حورا يا حسين بن اميرالمؤمنين

خسروان ملك مولاي موالي ترا
گشته مولا يا حسين بن اميرالمؤمنين

با دلي آزرده بر امّيد الطاف شماست
لطف شيدا يا حسين بن اميرالمؤمنين

يك نظر افكن بما شايد ببخشايد بلطف
حق تعالي يا حسين بن اميرالمؤمنين

قبّه ات چون قبله حاجت روا آمد برار
حاجت ما يا حسين بن اميرالمؤمنين
@jafarian1964
@jafarian1964
@jafarian1964
محرم آمد و ماه حرام و گاه عزاست
خصوص عاشر ماهست و روز عاشوراست
@jafarian1964
مقدمه مفصل من بر این دیوان در مجلد اول مقالات و رسالات تاریخی منتشر شده است.
@jafarian1964
به جان دانشگاه ها نیفتیم، حمایتشان کنیم
این چند روز، دو بار مطلبی در باره باز کردن زخم مجادلات قدیمی در باره تصوف و تفقه و نگره های بحث انگیز مختلف در درون ادبیات دینی نوشتم. بهانه آن هم بیانیه ای بود که گویی از روی سوز دیندارانه، انگشت انتقاد علیه گروهی، روی یک رویه کهن در متهم کردن فرقه های مختلف به به مسائل جنسی گذاشته بود. در این باره، در گروهی که دوستان ما دارند، مطالبی از سوی یکی از دوستان منعکس شد. بنای این که کانال تلگرامی خودم را که درگیر این مباحثات نکنم، ندارم، اما به هر حال، برای سومین بار سعی می کنم دیدگاهم را در این باره توضیح دهم. در آغاز این را عرض می کنم، زاویه دید بنده، زاویه ای که قصد ارائه تئوری پردازی از درون آن باشد، نیست. تنها نکته مورد تأکید این است که مراقب باشیم، مباحثات طولانی در باره برخی از موضوعات، حتی اگر تاریخ چند هزار ساله داشته باشد، معنایش این نیست که ما هم دوباره در آنها غرق شویم. این مدعای اصلی آن دو یادداشت و نکاتی است که اینجا می خواهم بیان کنم.
این که ما خیل عظیمی از عالمان برجسته را نام ببریم و دلمشغولی قرون گذشته آنان را در باره طرح مباحثات عدیده به رخ بکشیم که و شگفت وار بگوییم که آیا آنها مطالب بیهوده گفته اند یا هوده دار، به نظرم فایده ای ندارد. پیداست که باید مرزها را در آنچه طرح کرده اند تعیین کرد، اما به طور کلی عرض می کنم اگر یکی از ما در گذشته تاریخ ایران تا اوائل دوره قاجاریه بودیم، آن وقت که هنوز بساط بسیاری از شبه علم ها برچیده نشده بود، می دیدیم که بیش از بیست علم از کف بینی و تنجیم و کیمیا و سیما و غیره و غیره وجود داشت که صدها و هزاران نفر به آن مشغول بودند و امروز صدها هزار صفحه از میراث فارسی و عربی ما را در کتابخانه ها تشکیل می دهد. و اما با ظهور علم جدید، پنبه این هم علم یکباره زده شده و به زباله دان تاریخ رفت. تاریخ و مردم مسیر خود را می روند و ما یک بار دیگر باید علت تاسیس دارالفنون را بفهمیم، این که کاری از مدرسه مروی برنیامد و مردم مجبور شدند دارالفنون را درست کنند. امروزه آن دهها علم بی فایده، از بین رفته و دیگر نه کسی آنها را می خواند، نه درس می دهد. فقط افرادی از متخصصان تاریخ علم، با هزار زحمت متون آنها را تصحیح می کنند صرفا برای این که ببینند چه مطالبی میان عالمان آن دوره در جریان بوده است. همین مسأله در باره پزشکی هم جریان دارد. مبانی این علم، در آن روزگار، بر اساس نگره های قیاسی و غیره و گاه حدیثی، خطا بود، اما بر اساس آن، صدها نفر کتابها نوشتند که برخی از آنها از هزار صفحه متجاوز است، اما حتی و مانند کتابی که آن مجنون در باره راه رفتن اسب در هزار صفحه نوشته بود و در واقع چیزی جز صدای پای اسب نبود، یک گزاره درست در آن ها نیست. عرض بنده این است که توجه داشته باشید که بسیاری از این مباحث، مبانی غلط دارد و چنان که خودتان به خاطر تعلق به یک جریان، بخشی مهم از میراث یونانی را نقد می کنید، عکس آن هم صادق است و بنده که در این بحث، به هیچ کدام تعلق خاطر ندارم، در این نگاه، فقط اشاره ام این است که گرفتار آن خروارها بحث بیهوده نشویم و اجازه دهیم که علم درست و اصیل، راه خود را برود.
@jafarian1964
شاید تصور کنید که این مطالب اگر مثلا در باره پزشکی یا تنجیم یا هرچه دیگر درست باشد، در باره معارف کلامی وحشتناکی که مثلا معتزله به هم بافته اند، صادق نیست. عرضم این است که خودتان هم می دانید که بخش اعظم آنچه موضوع بحث در آن آثار بود، امروز حتی ارزش مرور کردن هم ندارد. تمامی آنچه در باره جوهر و عرض و کیفیات و حرکت و غیره و غیره گفته می شد، امروز، مشتی مباحث لاطائل تحته است که واقعا ارزش مرور کردن ـ جز بررسی تاریخ فلسفه یا علم ـ ندارد. اصلا لزومی ندارد من بگویم، اگر مفید بود که باز هم دست کم در حوزه که تنها بازمانده سیستم مدرسی کهن است، آن را تدریس می کردند. اگر شما در دل فرهنگ اسلامی، از دهها عالم برجسته یاد می کنید که صدها سال سرگرم این مباحث، آن هم به اسم دین و تقدس بودند، به شما عرض می کنم، دوبرابر امثال شما، در اروپا، به هزاران دانشمند برجسته از یونان قدیم گرفته تا قرون وسطای مسیحی استناد می کنند که طی هزاران کتاب و رساله، مباحث فلسفی را طرح می کردند و روی هم سوار، اما جناب کانت، یک باره تمام این دنیا را بر سرشان خراب کرد و دنیای جدیدی ساخت. صرف این که طی هزار یا چند هزار سال، مردمان فرهیخته در درون یک پارادایم وقت خود را به بطالت گذرانده و مباحث را عوضی طرح کرده ـ و البته از میان آنها آثار سودمندی در اخلاق و انسانیت و خداشناسی هم بوده ـ دلیل بر این نیست که ما هم باید عمر خود را در میان آنها تلف کنیم. بسیاری از این مباحثی که میان شما و دوستانتان در این باره در این ایام در باره مثنوی و مولانا و تصوف طی شد، از همان دست است، مگر آن چه در تشریح یک لغت یا اصطلاح و مانند اینها بود. باز هم عرض می کنم این نه توصیه اخلاقی است نه تئوری تازه. یافتن مسیر درست علم است، علمی که امروز مظلوم ترین پدیده در کشور ماست و همه چیز علیه آن است نه مدافع آن.
بنده توصیه می کنم حضرت عالی یک بار کتاب انقلابهای علمی کوهن را بخوانید تا دریابید اساسا، انقلاب علمی در یک پارادیم تمدنی مسلط چیست و چطور بنیادهای آن می ماند یا خراب و ویران می شود. این که همه موجودین، از عالمان و فرهیختگان و آدم های خوب و بد، موید یک پارادایم هستند و قرنها در درون آن به ان قلت و قلت و اشکال و جوابهای ساده و فرعی می پردازند، چیزی را از درستی لزوم وجود یا عدم آن ثابت نمی کند. مهم این است که آن وضعیت بتواند پاسخگوی وضعیت موجود ما باشد. ما قومی شکست خورده ایم. قومی شکست خورده که نمی توانیم سر برآوریم. دنیای اسلام، امروز پاسخی برای مشکلات عالمگیر ندارد و در درون همین کشور، سی و اندی سال است حتی برای اقتصاد هم نظام و نظریه درستی ارائه نشده، و جز غوطه خوردن در آراء دیگران کاری انجام نگرفته است. این که می بینید ما به طب سنتی روی آورده ایم که خود چرند در چرند است، معنایش این است که ما نتوانسته ایم در مسیر علمی دنیا پیشرفت کنیم و حیات علمی موفقی داشته باشیم. این که می بینید ما به جان دانشگاه ها می افتیم معنایش این است که در سی و پنج سال گذشته که خواستیم علوم انسانی را اسلامی کنیم، جز قرآن سر صف کلاس که به برنامه ها اضافه شد، کاری نکرده ایم. اشکال در ناتوانی ما نیست، آقای مصباح سالها تلاش کردند، هزاران نفر را تربیت نمودند، دهها مجله به راه انداختند، اما پاسخ نگرفتند و اشکال ماند که به قول آقای روازاده مشکل بر سر فرنگی ها فرود آید که مثلا با داروهای خود کاری می کنند که در نسل بعدی، آلت تناسلی بچه های ما دو سانت شود (همه این کلیپ را دیده ایم). اشکال در این است که مسیری که می رویم، هدف مشخص و تعریف شده ندارد. این که دوباره به حدیث روی آورده ایم که آرزوهایمان را در آنجا به ثمر برسانیم و بسیاریمان دل از فلسفه که دو دهه اول انقلاب به آن دل بسته بودیم بریدیم، دقیقا ریشه در شکست فکری ما دارد. البته ما، دوام خواهیم آورد. سرمایه های زیادی داریم. حتی مورچه ها و زنبورها در بدترین شرایط دوام خواهند آورد. اما مهم این است که این دوام چگونه خواهد بود. دویست سال است ضجّه عقب ماندگی می زنیم، آیا به اندازه یک گام جلو رفته ایم؟ داعش مهم ترین دلیل شکست فکری جهان اسلام است. این شکست معنایش این نیست که دوباره ابزارهای قدیمی، دنیایی بسازیم و مثلا با چند روایت منسوب به ائمه که صدوق هم آنها را قبول ندارد، درس خارج طب سنتی برپا کنیم. امروز داعش، با حدیث هفتاد و سه فرقه شدن، می خواهد نظام تازه ای برای عالم بسازد. می خواهد با استناد به رفتار عبدالله قسری که روز عید قربان سر آن شیعه غالی را برید، سر دهها نفر را ببرد. می خواهد با حدیث ابدال شام، سوریه را مرکز حکومت خود کند و ...
@jafarian1964