قناة

رسول جعفریان

رسول جعفریان
12.9k
عددالاعضاء
454
Links
363
Files
24
Videos
9,377
Photo
وصف القناة
استاد مهدوی راد مهمان این هفته. ایشان گفتند بعد از انقلاب بیش از هشتاد ترجمه منتشر شده است! دوازده ترجمه منظوم داریم که بسیار مشکل دارد.
تاریخ های یک زندگی از 1222 تا 1252 ق
زاد و ولد در دنیای سنتی قدیم، یک اصل بلکه مهم ترین اصل زندگی بود. در واقع، یک زوج، منتظر بدنیا آمدن فرزند و سپس فرزندان خود بودند و این مسیر تا وقتی که توانایی بود، ادامه داشت. از یک فرزند تا بیست و حتی بیشتر، از یک همسر تا چهار تا، همه شان هم با ارزش بودند، حتی سقط شده یا بچه ای که به فاصله کمی از ولادت فوت می شد. این اصل عمده زندگی بود، چیزی که همه موجود زنده دیگر (عجالتا حیوانات) هم دنبالش بودند. وقتی فرزند بزرگ می شد، با ظاهر شدن اولین نشانه های بلوغ، باید در فکر همسر برای او بودند و او شوهر می دادند یا برایش زن می گرفتند. آن وقت، اینها مسیر پدران را ادامه می دادند. هیچ بحثی از جلوگیری و کنترل جمعیت نبود. تنها ممکن بود شیر دادن مانع از تولد فرزند جدید باشد. چنان که رسیدن به یائسگی هم. و این تقریبا یک خاتمه تلقی می شد. بیشتر این بچه ها به دلیل شرایط بهداشتی بد، می مردند، به عکس حالا.
در زیر یک نفر این بخش از زندگی خود را تاریخ دار کرده و از سال 1222 تا 1252 سی سال این ولادت ها را نوشته است. منهای مورد اول و دوم، بقیه موارد مربوط به تولد فرزندان است. سقط شده و فوت شده ها هم مهم هستند. آنها یک هدیه الهی هستند، با اسامی بسیار خوب. اگر طالع خوب داشته باشند که چه بهتر و معمولا راهی برای این که طالع خوب باشد، یافت می شد. مهم این است که حتی ساعت ولادتشان هم اهمیت دارد و بر اساس دانش نجومی روز، زمانش دقیق معین می شود. البته همه این آگاهی را نداشتند و اینجا با کسی روبرو هستیم که این اطلاعات را داشته است. اینها را کسی دریک کشکول که مطالبش را از این طرف و آن طرف گردآوری کرده نوشته است.
تاریخ سفر حقیر به یزد نزد آقا محمد اسمعیل عمو 26 شهر رجب سنه 1222و معاودت از آن سفر 27 شعبان سنه 1223 و امتداد آن سر ده ماه و یک روز. اینجا بحث از تولد پانزده نفر است.
• تاریخ سفر حقیر محمدکاظم به رشت شب 8 جمادی الثانیه من شهور سنه 1226 و معاودت از آن شب یازدهم رمضان سنه 1226 و امتداد آن سه ماه و 3 روز
• تاریخ مشرف شدن به عتبات عالیات شب 16 ربیع الاول سنه 1243 و معاودت از آن سفر چاشت 12 ذی القعده الحرام سنه 1243، و امتداد آن سفر هشت ماه و 3 روز
1. تاریخ تولد شهربانو ام کلثوم بیگم صاحب، شب شنبه بیست و پنجم صفر سنه 1233 هشت ساعت تقریبا از شب گذشته
2. تاریخ تولد محمد ابوعلی صادق الدین شب دوشنبه دوم ربیع الاول تقریبا هفت ساعت از شب گذشته به طالع سنبله یا اوایل میزان سنه 1235
3. تاریخ تولّد سقطی رقیه ام النساء خانم کوچک شب 15 ربیع الاول سنه 1237 شب دوشنبه تقریبا دو ساعت به طلوع فجر مانده
4. تاریخ تولد فاطمه ام سلمه خانی بیگم، صبح 3 شنبه 16 ربیع الثانی 25 دقیقه از طلوع فجر گذشته، به طالع قوس، من شهور سنه 1238، یک ساعت از ظهر گذشته یوم دو شنبه 24 ربیع الثانی سنه 1249 فوت شد.
5. تاریخ تولد علی ابو محمد نقی الدین، یک ساعت از ظهر گذشته یوم شنبه 17 محرم به طالع جدی من شهور سنه 1240، شب 4 شنبه 20 ربیع الاول سنه 1241 فوت شد.
6. تاریخ تولد مریم ام علیه ماه بیگم، مقارن غروب آفتاب یوم دوشنبه 16 جمادی الثانیه من شهور سنه 1242. روز 27 شوال سنه 1243 فوت شد.
7. تاریخ تولد آسیه ام حبیبه سلطان بیگم، هم ساعت یا یک ساعت از ظهر یوم دوشنبه 24 شهر رمضان گذشته سنه 1244، به طالع اوایل اسد. یوم شنبه 19 جمادی الثانیه سنه 1252 یک ساعت از غروب گذشته فوت شد.
8. تاریخ سقط حسن ابوالحسین شرف الدین غرّه جمادی الثانی سنه 1246 /عصر جمعه 8 جمیدی الثانیه سنه 1252 فوت شد.
9. تاریخ سقط حسین ابوالحسن صدرالدین 15 رجب سنه 1247
10. تاریخ تولد مریم ام المومنین بنات بیگم، شب شنبه غرّه رجب سنه 1248 به طالع میزان دو ساعت به طلوع فجر مانده.
11. تاریخ تولد محمد علی الدین ابوجعفر یک ساعت به غروب مانده، دوشنبه 16 ذیقعده سنه 1250 به طالع سنبله /عصر چهارشنبه 9 ربیع الثانی سنه 1251 فوت شد.
12. تاریخ تولد فاطمه سلطان بیگم ام المومنین شب جمعه 14 رمضان سنه 1252 به طالع میزان 8 ساعتی شب
13. تولد آسیه بداغ بیگم ام الحسن، مقارن اذان صبح یک شنبه 21 ربیع الاول به طالع حمل من سنه 1256.
14. تولد رقیه ام البنین بمانی بیگم، شب دوشنبه 22 صفر سنه 1258 تقریبا شش ساعت از شب گذشته به طالع اواخر قوس یا اوایل جدی.
15. تولد محمدحسین ابوعبدالله شمس الدین شب دوشنبه هشتم جمیدی الاولی من سنه 1254 اول مغرب شرعی که حقیر به طهران رفته بودم. شب پنجم جمیدی الثانیه روانه مشهد شدم و چهارشنبه 20 رجب از طهران عود نمودم 1254
@jafarian1964
مربوط به متن بالا
@jafarian1964
تلاش ناموفق فقهای حنفی برای تکفیر کمال الدین حسین خوارزمی به خاطر یک غزل

مولانا كمال الدين حسين خوارزمى در سلك مشاهير افاضل زمان حضرت خاقان سعيد انتظام داشت از مجالس النفايس كه مرقوم قلم گوهربار مقرب حضرت خاقانى امير نظام الدين عليشير است چنان مستفاد ميگردد كه مولانا حسين در ايام دولت حضرت خاقانى غزلى در سلك نظم كشيده كه مطلعش اينست بيت‏
اى در همه عالم پنهان تو پيدا تو
هم در دل عاشق هم اصل مداوا تو
و طايفه از اجلاف فقهاء حنفيه معنى بعضى از ابيات آنغزل را بحسب ظاهر مخالف مسائل فقهى تصور نموده آنجناب را تكفير كردند و كيفيت را بعرض نواب پايه سرير اعلى رسانيده و خدمت مولوى را جهت پرسش آن قضيه از خوارزم بهراة آوردند اما هرچند سعى نمودند مدعاى خويش را بثبوت نتوانستند رسانيدند و مولانا حسين اعتراضات اعدا را بروجه صواب جواب گفته‏.
@jafarian1964
@jafarian1964
باورهای نادر در میان برخی از رؤسای مذاهب
مطالعه کتاب های ملل و نحل، فارغ از هرچند، گاه آدمی را با عقاید استثنایی میان افرادی که در دورن جامعه مسلمانی بوده اند روبرو می کند، عقایدی شگفت که از جهاتی جالب است. این مطلب گرچه ممکن است در ابتدا شگفت به نظر آید، اما گاه حلال برخی از مسائل و مشکلات فکری است، ضمن آن که ممکن است هیچ پایه ای از صحت نداشته باشد. امروز بحث معتزله را در کتاب الفصل را مرور می کردم. گزارش مختصری از محمد بن عبدالله بن مسرّه اندلسی آورده و این که تمایلات معتزلی داشته است. در شرح حال وی، از وی به عنوان کسی که از دعات اسماعیلیه هم بوده یاد شده است. (اعلام زرکلی: 7/95). اتهام اخیر ظاهرا بی پایه است اما معتزلی بودن او در منابع آمده است. در کتاب تاریخ العلماء و الرواة للعلم بالاندلس، چندین مورد از افرادی که به عقاید وی باور داشته اند، اشاره شده است. در اینجا هدفم فقط اشاره به چند نکته ابن حزم است. او می نویسد: ابن مسرّه در مسأله قدَر، تابع معتزله بود. علم الهی را شامل دو علم می دانست: علم کلیات و علم جزئیات. یکی علم الغیب و دیگری علم به شهادت. دیدگاه های خاص وی سبب شد تا گروهی به نام مسریه به وی منسوب شود. شاگردی هم به نام اسماعیل بن عبدالله رعینی داشت که به گفته ابن حزم، متأخر الوقت، یعنی از نزدیکان به زمان ما بود، و ادامه می دهد: زمان او را درک اما ملاقاتش نکردم. وی اقوالی داشت که به خاطر آنها دیگر مسریه از او جدا شدند. ابن حزم از طریق فقیهی، از قول یحیی بن احمد الطیب که دخترزاده اسماعیل رعینی بوده، برخی از باورهای کلامی او را آورده است. یکی این که «عرش مدبر عالم است» و مطالبی مانند اینها. اما داماد وی که احمد الطیب بود، خود از عقاید اسماعیل رعینی جدا شد، هرچند دخترش بر عقاید وی ماند. این دختر، زنی متکلم و ناسکه و مجتهده بود «و کانت متکلمة ناسکة مجتهدة»... ابن حزم می گوید، یک مسأله ای که اینها به اسماعیل نسبت می دادند آن بود که نبوت یک امر اکتسابی است و کسی که به نهایت صلاح و طهارت نفس برسد، نبوّت را درک می کند و بدین ترتیب، نبوت اختصاصی هیچ کسی نیست! ابن حزم می گوید من هم کسانی را دیدم که این مطلب را به ابن مسره نسبت داده و برخی نوشته های او را دال بر این باور می دانستند. برخی از آنها هم این نسبت را انکار می کردند. ابن حزم می گوید، برخی از طرفداران اسماعیل را دیدم که می گفتند او منطق الطیر «زبان پرندگان» را می فهمید. این حزم می گوید طرفداران وی، او را امام و واجب الاطاعه دانسته، زکات به او پرداخت می کردند. او می گفت: حرام همه جای زمین را فرا گرفته و تمام درآمدهای مردم از صنعت یا تجارت یا ارث همه حرام است. ابن حزم می گوید من یقین دارم که چنین باوری داشت و می گفت: اینجا دار کفر است که ریختن خون و گرفتن مال مردمان بجز یاران وی، مباح است. ابن حزم می افزاید: خبر درست داردم که او به نکاح متعه هم باور داشت. به گفته ابن حزم، اگر این مطلب را از روی اجتهاد گفته باشد، هیچ قدحی و طعنی در ایمان وی نمی توان زد.

@jafarian1964