با سلام ، آیا فهرست اسناد و تصاویر کاخ گلستان در کتابی موجود است؟ بنده به دنبال اسناد و تصاویر رویداد نجومی گذر زهره که در سال 1874 میلادی در در دو محل یکی کاخ گلستان و دیگری اصفهان برگزار شد هستم ، در سال 1874 گذر زهره در دو مکان در ایران انجام شد یکی تهران با حضور ناصرالدین شاه و دیگری در اصفهان که منجمان آلمانی به آنجا آمده بودند، در همان زمان نسخه ای از این عکس های ارزشمند علمی به خارج از کشور برده شد ولی متاسفانه آن ها در حریقی که در محل نگهداری آن ها روی داد سوختند و به نظر بنده اصل تصاویر به احتمال زیاد در کاخ گلستان می باشد.
هو
ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش
پیوسته در حمایت لطف اله باش
از خارجی هزار به یک جو نمی خرند
گو، کوه تا به کوه منافق سپاه باش
چون احمدم شفیع بود روز رستخیز
گو این تن بلاکش من پر گناه باش
آن را که دوستیّ علی نیست کافر است
گو زاهد زمانه و گو شیخ راه باش
امروز زنده ام به ولای تو یا علی
فردا به روح پاک امامان گواه باش
قبر امام هشتم و سلطان دین رضا
از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش
دستت نمی رسد که بچینی گلی ز شاخ
باری به پای گلبن ایشان گیاه باش
مرد خداشناس که تقوی طلب کند
خواهی سپید جامه و خواهی سیاه باش
حافظ طریقِ بندگیِ شاه پیشه کن
وانگاه در طریق چو مردانِ راه باش
سیاست ناصرالدین شاه در برخورد با یک فتنه مذهبی در تبریز
شیخی از شیخیه تبریز، در میانه دولت ناصری، درگیر اختلافات مذهبی شده و اتفاقاتی از قتل و نزاع رخ می دهد. در این وقت، ناصرالدین شاه او را به تهران فرا می خواند تا اوضاع آرام شود. متن نامه ناصرالدین شاه، و سیاستی که او در پیش گرفته، بسیار هوشیارانه و عاقلانه و جالب است. به نظرم به یک بار مرور آن می ارزد:
جناب فضایل و کمالات اکتساب، حقایق و معارف آداب، عمدة الفضلاء الاطیاب، میرزا محمدحسین حجة الاسلام موفق باشند.
سالهاست که میشنویم فیمابین شیخی و غیر شیخی در بعضی از مسایل اختلاف عقاید است. چون حادثه ناگواری ظهور نکرده بود، طبع همایون اقبال نمیکرد که در کشف این اختلاف اقدامی شود؛ حال که فقره قتل و غارت فیمابین منتسبین طرفین ظهور کرده است، دور نیست که اگر اقدامی در دفع این شبهات نشود، عواقب آن منجر به نتایج دلخراش و خرابی ولایت و رعیّت گردد، و این معنی باعث شود که از برای حفظ ولایت و رعیّت مجبور به اجرای حکمی شویم که خدا نکرده پیش خدا و رسول معاقب شویم، و مملکت و رعیت خودمان را به دست خودمان خراب کرده باشیم. لهذا آن جناب را از برای ملاقات چند روزه زحمت میدهیم که به دربار همایون آمده، دیدنی از ما کرده، قرار لازمه را با آن جناب بدهیم، معاودت نمایند.
@jafarian1964
بنده نه عاشق شاه عباس هستم نه ناصرالدین شاه... این متن ها را می گذارم که اخلاق و نگره جماعت ایرانی را در طول قرون نشان دهم...
@jafarian1964
سیاست ناصرالدین شاه در برخورد با یک فتنه مذهبی در تبریز
شیخی از شیخیه تبریز، در میانه دولت ناصری، درگیر اختلافات مذهبی شده و اتفاقاتی از قتل و نزاع رخ می دهد. در این وقت، ناصرالدین شاه او را به تهران فرا می خواند تا اوضاع آرام شود. متن نامه ناصرالدین شاه، و سیاستی که او در پیش گرفته، بسیار هوشیارانه و عاقلانه و جالب است. به نظرم به یک بار مرور آن می ارزد:
جناب فضایل و کمالات اکتساب، حقایق و معارف آداب، عمدة الفضلاء الاطیاب، میرزا محمدحسین حجة الاسلام موفق باشند.
سالهاست که میشنویم فیمابین شیخی و غیر شیخی در بعضی از مسایل اختلاف عقاید است. چون حادثه ناگواری ظهور نکرده بود، طبع همایون اقبال نمیکرد که در کشف این اختلاف اقدامی شود؛ حال که فقره قتل و غارت فیمابین منتسبین طرفین ظهور کرده است، دور نیست که اگر اقدامی در دفع این شبهات نشود، عواقب آن منجر به نتایج دلخراش و خرابی ولایت و رعیّت گردد، و این معنی باعث شود که از برای حفظ ولایت و رعیّت مجبور به اجرای حکمی شویم که خدا نکرده پیش خدا و رسول معاقب شویم، و مملکت و رعیت خودمان را به دست خودمان خراب کرده باشیم. لهذا آن جناب را از برای ملاقات چند روزه زحمت میدهیم که به دربار همایون آمده، دیدنی از ما کرده، قرار لازمه را با آن جناب بدهیم، معاودت نمایند.
@jafarian1964
یاد مدرسه خان یا همان مدرسه آیت الله بروجردی بخیر. وقتی مرداد ماه 57 به قم آمدم، با یک پتو به این مدرسه رفتم و یک هفته ای در مدرس آن خوابیدم. این دری که بالا می بینید، شبیه در و پنجره های مسجد اعظمه و باید از همان زمان مرحوم بروجردی باشه. ایام انقلاب مدرسه خان، بعد از فیضیه که سال 54 بسته شد، دومین مدرسه انقلابی و جانشین آن بود. آن زمان، هر از چندی ساواک به این مدرسه می آمد و حجره ها را جستجو می کرد. من یک هفته بعد از اقامت، در حجره یکی از دوستان اقامت کردم تا بعد از چند روز در مدرسه رسالت ثبت نام کردم. آن وقت، در مدرسه همان در طرف خیابان بود و من این در را که بسته بوده، ندیده بودم. امروز یک مرتبه نگاهم به این در افتاد. نوشته بالا که اشاره به بازگشایی دارد فکر کنم به همین خاطر است که احتمالا این در را قبل از انقلاب ساواک بسته بود و این زمان دوباره بازگشایی شده است. اصل مدرسه خان مربوط به مهدی قلی خان است که من شرح او را بر اساس یک نسخه خطی در مقاله ای نوشتم. البته بعدها آقای بروجردی این مدرسه را تعمیر کرد و به اسم ایشان شهرت یافت. حق آن است که به نام همان خان باقی بماند. مهدی قلی خان هم عالمی برجسته بود و پدرش هم از نظامیان شاه عباس بود. شرح حال او را در لینک زیر ببینید.
https://www.khabaronline.ir/detail/364349/weblog/jafarian
@jafarian1964
@jafarian1964
گزارش سفر ناصرالدین شاه در سال 1287 ق / 1870 م به عتبات / به قلم آیت الله سید محمد حسین شهرستانی
ناصرالدین شاه در سفرنامه عتبات خود نوشت:
میرزا حسن شیرازی که از اجلّه علماست و به استقبال هم نیامده بود، حضور هم نیامده بود، و ندیده بودم. در صحن، مشیر الدوله او را آورد، دیدم. ملای وارسته ای است. به نظر آدم خوبی آمد. بسیار هم می گویند فهیم است. شباهت به شکل شیخ سعدی شاعر مرحوم شیرازی دارد. قدری صحبت شد. به گوش ما دعایی خواند.
گزارش این سفر را که توسط آیت الله شهرستانی نوشته شده و در اینجا ترجمه شده، در لینک زیر مشاهده فرمایید:
http://historylib.com/articles/1939/
یادداشتهای روزانه اعتمادالسلطنه
دکتر سیف الله وحیدنیا
@litera9
این کتاب، بخشی از یادداشت های روزانه «محمد حسن خان اعتماد السلطنه»، مربوط به سال های ۱۳۰۰ و ۱۳۰۱ ه. ق است. نویسنده این یادداشت ها، از رجال و شخصیت های برجسته عصر ناصری و وزیر انطباعات در آن دوره بوده است. او که با ناصرالدین شاه قرابت و همنشینی مستمر داشت و مورد اعتماد شاه بود، با نگارش این یادداشت ها، گزارش ارزشمندی از روحیات ناصرالدین شاه ملعون و اوضاع و احوال اجتماعی عصر او برای پژوهشگران تاریخ به یادگار گذاشته است. اهمیت این یادداشتها به حدی است که هیچ مورخ و محققی در بررسی و پرداختن به حوادث و اتفاقات عصر ناصری، بی نیاز از مراجعه و مطالعه آنها نیست. کتاب کمی خسته کننده است و بهم ریختگی مملکت داری آن دوران را (مثل همیشه) نشان میدهد.
از متن کتاب:
امروز از عجايبات امور چيزی ديدم كه تازگی دارد . سام ميرزا كه از شعرای بزرگ بود فوت شده بود . مواجبش را به برادرش دادند . بسيارخوب. اما عجب اين است كه لقب شمس الشعرايی هم به او دادند! در صورتی كه شاعر نيست! مقرر هم شد كه در سلام شعر بخواند! يعنی ديگری شعر بگويد و او بخواند!!!
سفری به ایران
مجموعه نقاشیهای لویی امیل دوهوسه از مناظر و مردم ایران، از مجموعه منوچهر فرمانفرمائیان
چاپ بنیاد فرهنگ ایران
لویی امیل دوهوسه افسر ارتش فرانسه بود که ۳سال در ایران زیست و در طول مدت اقامتش در ایران نزدیک به ۶۰۰ نقاشی و طرح از ایران و مناظر و مردمان ایران کشید و در آخر سفرش به حضور ناصرالدین شاه رسید که ماحصل این ملاقات تصویری است که او از ناصرالدین شاه کشید و تصویری که ناصرالدین شاه از او کشید. تصویر او از ناصرالدین شاه در این کتاب موجود است و اصل طرحی که ناصرالدین شاه از او کشید در کاخ گلستان. هر دو طرح در این کتاب منتشر شده است.
این کتاب حاوی صد و چند طرح از مجموعه طرحهای دوهوسه است که در مجموعه فرمانفرمائیان موجود بوده و با اهتمام بنیاد فرهنگ ایران ذیل کتابهای این انتشارات قبل از انقلاب به چاپ رسید.
@IssuesofIranology
سیاست ناصرالدین شاه در برخورد با یک فتنه مذهبی در تبریز
شیخی از شیخیه تبریز، در میانه دولت ناصری، درگیر اختلافات مذهبی شده و اتفاقاتی از قتل و نزاع رخ می دهد. در این وقت، ناصرالدین شاه او را به تهران فرا می خواند تا اوضاع آرام شود. متن نامه ناصرالدین شاه، و سیاستی که او در پیش گرفته، بسیار هوشیارانه و عاقلانه و جالب است. به نظرم به یک بار مرور آن می ارزد:
جناب فضایل و کمالات اکتساب، حقایق و معارف آداب، عمدة الفضلاء الاطیاب، میرزا محمدحسین حجة الاسلام موفق باشند.
سالهاست که میشنویم فیمابین شیخی و غیر شیخی در بعضی از مسایل اختلاف عقاید است. چون حادثه ناگواری ظهور نکرده بود، طبع همایون اقبال نمیکرد که در کشف این اختلاف اقدامی شود؛ حال که فقره قتل و غارت فیمابین منتسبین طرفین ظهور کرده است، دور نیست که اگر اقدامی در دفع این شبهات نشود، عواقب آن منجر به نتایج دلخراش و خرابی ولایت و رعیّت گردد، و این معنی باعث شود که از برای حفظ ولایت و رعیّت مجبور به اجرای حکمی شویم که خدا نکرده پیش خدا و رسول معاقب شویم، و مملکت و رعیت خودمان را به دست خودمان خراب کرده باشیم. لهذا آن جناب را از برای ملاقات چند روزه زحمت میدهیم که به دربار همایون آمده، دیدنی از ما کرده، قرار لازمه را با آن جناب بدهیم، معاودت نمایند.
@jafarian1964
یادداشتهای روزانه اعتمادالسلطنه
دکتر سیف الله وحیدنیا
@litera9
این کتاب، بخشی از یادداشت های روزانه «محمد حسن خان اعتماد السلطنه»، مربوط به سال های ۱۳۰۰ و ۱۳۰۱ ه. ق است. نویسنده این یادداشت ها، از رجال و شخصیت های برجسته عصر ناصری و وزیر انطباعات در آن دوره بوده است. او که با ناصرالدین شاه قرابت و همنشینی مستمر داشت و مورد اعتماد شاه بود، با نگارش این یادداشت ها، گزارش ارزشمندی از روحیات ناصرالدین شاه ملعون و اوضاع و احوال اجتماعی عصر او برای پژوهشگران تاریخ به یادگار گذاشته است. اهمیت این یادداشتها به حدی است که هیچ مورخ و محققی در بررسی و پرداختن به حوادث و اتفاقات عصر ناصری، بی نیاز از مراجعه و مطالعه آنها نیست. کتاب کمی خسته کننده است و بهم ریختگی مملکت داری آن دوران را (مثل همیشه) نشان میدهد.
از متن کتاب:
امروز از عجايبات امور چيزی ديدم كه تازگی دارد . سام ميرزا كه از شعرای بزرگ بود فوت شده بود . مواجبش را به برادرش دادند . بسيارخوب. اما عجب اين است كه لقب شمس الشعرايی هم به او دادند! در صورتی كه شاعر نيست! مقرر هم شد كه در سلام شعر بخواند! يعنی ديگری شعر بگويد و او بخواند!!!
ای دل! غلام شاه جهان باش و شاه باش
پیوسته در حمایت لطف اله باش
از خارجی، هزار به یک جو نمی خرند
گو کوه تا به کوه، منافق سپاه باش
چون احمدم شفیع بود روز رستخیز
گو این تن بلاکش من، پر گناه باش
آن را که دوستی علی نیست ، کافر است
گو زاهد زمانه و گو شیخ راه باش
امروز زنده ام ، به ولای تو یا علی
فردا به روح پاک امامان ، گواه باش
قبر امام هشتم ، سلطان دین ، رضا
از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش
دستت نمی رسد، که بچینی گلی ز شاخ
باری، به پای گلبن ایشان ، گیاه باش
مرد خدا شناس که تقوا طلب کند
خواهی سفید جامه و خواهی سیاه باش
حافظ! طریق بندگی شاه پیشه کن
و آنگاه در طریق ، چو مردان راه باش
درخواست یک نویسنده از ناصرالدین شاه
به نظرم هنوز جای یک پژوهش جدی در باره روابط علما و ناصرالدین شاه خالی است. بدور از حب و بغض ها و پیش داوریها و بر اساس مدارک اصلی از سند و یا نسخ خطی.
@jafarian1964
🔴معرفی کتاب "ناصرالدين شاه قاجار و نقاشی"🔴
@mardomnameh
کتاب "ناصرالدين شاه قاجار و نقاشی"، جدیدترین اثر فاطمه قاضیها است که سال گذشته -1394- سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران آن را منتشر کرد.
کتاب در سه بخش شامل مقدمه ای درباره نقاشی ایرانی از آغاز تا دوره ناصری (بخش اول)، نقاشی های ناصرالدين شاه (بخش دوم) و افرادی غیر از شاه که آثارشان در آلبوم ها و در کنار نقاشی های شاه برجای مانده اند (پیوست بخش دوم) و نقاشی هایی است که هنرمندان ایرانی و غیر ایرانی از شاه قاجاری کشیده و به یادگار گذاشته اند. (بخش سوم)
قاضیها در این کتاب 140 قطعه از طراحی ها و نقاشی های ناصرالدين شاه را که در آرشیو ملی ایران و کاخ موزه گلستان نگهداری می شود و یا پیشتر در بعضی روزنامه ها و کتاب ها چاپ شده، در کنار هم آورده است. کاری که زمینه ای برای پژوهش های جدید میان رشته ای در جهت درک روحیات و خلقیات و ذهن و زمانه ناصرالدين شاه در اختیار تاریخ پژوهان و محققان دیگر رشته ها قرار می دهد.
در این مجموعه آثار متنوعی از دوره ولایت عهدی ناصرالدين شاه تا پایان عمر او می توان یافت که در آن از طبیعت بی جان و آثار باستانی گرفته تا رجال درباری، زنان حرم و حتی گزارش تصویری یک روز عادی شاهانه سوژه نقاشی قرار گرفته اند.
@mardomnameh
یکی از نکات جالب توجه این است که شاه گاه یک طراحی را بهانه ای برای نوشتن یک داستان مصور قرار داده و در کنار افراد حاضر در نقاشی گفت و شنودهایی را ثبت کرده است. این شیوه که در نقاشی های دیگر این مجموعه (بخش پیوست از افرادی غیر از ناصرالدين شاه) هم دیده می شود در این دوره رواج بسیار داشت و نمونه های بسیاری شبیه به آن را می توان در کاریکاتورهای روزنامه های عصر قاجاریه دید و سراغ گرفت.
@mardomnameh
امیدوارم انتشار اینگونه اسناد مصور تاریخی که منبع ارزشمندی برای تحقیق و پژوهش در اختیار پژوهشگران دوره قاجاریه قرار می دهد، ادامه یابد.
#زهرا_حاتمی
#معرفی_کتاب
#تاریخ_مصور
#قاجاریه
#فاطمه_قاضیها
#نقاشی
ناصرالدین شاه و عثمانی
بخش اول
ناصرالدین شاه قاجار ، جایگاه خود در مقام شهریاری ایران را بسیار بالاتر از سلاطین عثمانی می دانست و با دیدگاه تحقیر آمیزی به عثمانی ها می نگریست این دیدگاه از جمله در پاسخ ناصرالدین شاه به امین السلطان صدراعظم در مورد درخواست عثمانی برای عدم تشکیل اردو ایران در مرز در سال 1306 قمری منعکس شده است ، ناصرالدین شاه در این نامه از عثمانی ها به عنوان خمره های پر باد یاد کرده و می نویسد :
این خمره های پرباد (دولتمردان عثمانی) حالا معلوم می شود که هیچ ندارند ، در روزنامه ها می نویسند در وقت جنگ دولت عثمانی دو کرور سپاهی می تواند آماده کند ، حالا از یک اردوی مختصر ما که در مراغه می خواهد تشکیل شود این طور می ترسند و یقینا از دربار عثمانی با سفارش و شتاب جلوگیری اردو را خواسته اند.
چون اطلاع داده شده است جلوگیری اردو درست نیست ، چگونگی را به امیر نظام تلگراف رمز بکنید که این طور سفیر خواهش جلوگیری اردو را کرده است و نوشته هم می دهد که آن ها در سرحد قشون حاضر نکنند .حالا شما اردو را در مراغه جلوگیری کنید و در تبریز تشکیل دهید یک ماه مشق کنند و مرخص بشوند اما خیلی با ترتیب، یک دستخط جداگانه هم نوشته ام که همان را برای سفیر کبیر بخوانید و از او هم نوشته رسمی بگیرید که در مرزها آرایش نظامی نخواهند کرد.
https://t.me/bahmanighajar
⭕️ داستان تاریخی سنگ قبر ناصرالدین شاه توسط هنرمند یزدی
ناصرالدین شاه در آستانه پنجاهمین سال تاج گذاری خود در سال 1275 خورشیدی به دست میرزارضای كرمانی در حرم شاه عبدالعظیم درشهرری ترور شد و از آن پس به ناصرالدین شاه لقب شاه شهید را دادند مدتی جنازه اش در سردابه تكیه دولت نگهداری شد و سپس در سالروز مرگش با اجازه علماء درآرامگاه دایمی خود در كنار مرقد حضرت عبدالعظیم به خاك سپرده شد از آنجا كه شاهزادگان و درباریان قاجاری نتوانسته بودند آرامگاهی اختصاصی برای شاه شهید بنا كنند، به یكی از استادان برجسته سنگ تراش آن زمان بنام استاد عباسقلی حجار (حجارباشی) در یزد دستوری مبنی بر ساخت سنگ قبری برای ناصرالدینشاه دادند.
استاد عباسقلی حجارباشی چهار سال زمان برای ساخت سنگ قبر ناصرالدین شاه صرف نمود و از یك تكه سنگ مرمر سبز با حجاری خارقالعادهاش، تمثالی از شاه را حك كرد و نهایت ظرافت و زیبایی را در آن سنگ قبر به كار برد و دورتادور آن نیز، شعری 12بیتی در سوگ او حك نمود.
این حجاری از شاهكارهای دوران قجر محسوب میشود كه تا به امروز كسی نظیرش را ندیده است. /یزدکهن
🎈کانال یزدی ها
@yazdinews
کتاب دختران ناصرالدین شاه منتشر شد.
فاطمه قاضیها، دختران ناصرالدین شاه(شرح حال و اسناد)،
تهران : نشر گویا، اسفند 1399، 476 ص
دختران ناصرالدین شاه ، تعدادی در نوزادی و خردسالی در گذشتند ،ولی آنها که زندگی کردند و آنچه نگارنده بدان دست یافت 16 نفر بودند ، این شاهزاده خانمها به ترتیب تاریخ تولد معرفی شدند و تا آنجا که مقدور بود به اسناد و شرح زندگانی آنها پرداخته شد، آنها که در زمان حیات ناصرالدین شاه به ثمر رسیدند بعضی زندگی افسانه ای داشتند. مثل عصمت الدوله و آنها که بعد از قتل ناصرالدین شاه نشو و نما کردند ،اکثرا در فقر و تنگدستی به سر می بردند.اولین دخترناصرالدین شاه فخرالملوک بود ،وی شعرمیسرود و فخری تخلص میکرد، او همسر حاکم قم بود. دومین دختر ناصرالدین شاه ،عصمت الدوله بود ، وی در دوران سلطنت پدر عروس ثروتمند ترین مرد ایران شد،که شرح زندگی او به تفصیل در کتاب آمده است.سومین دختر ناصرالدین شاه که از، از زندگی پر ماجرائی برخوردار بوده ،بانوی عظمی ، خواهر اعیانی ظل السلطان است، شرح زندگانی و اسناد بانوی عظمی 38 صفحه از کتاب حاضر را در بر می گیرد.چهارمین دختر ناصرالدین شاه ضیاء السلطنه بود، که وی را در 20 سالگی به عقد و ازدواج امام جمعه درآوردند. مطالبی از قبیل: شرح عروسی او به روایت ناصرالدین شاه ، و غیره در این کتاب مندرج است.
پنجمین دختر ناصرالدین شاه والیه نام داشت، 10 صفحه ازمطالب کتاب حاضر مربوط به والیه است، ششمین دختر ناصرالدین شاه ، افسرالدوله است وی همسرابوالفتح میرزا مؤیدالدوله ،پسر سلطان مراد میرزا حسام السلطنه فاتح هرات بود.تومانآغا فخرالدوله،دختر هفتم و فرزند دهم ناصرالدينشاه از همسرگرجي ناصرالدین شاه بود،مطالبی از عشق و ازدواج او با مجدالدوله ، بخشی از اشعار فخرالدوله و تعداد 38 سند حاوی مکاتبات ناصرالدین شاه و فخرالدوله ، همچنین نحوه مرگ غم انگیز او و... در کتاب درج شده است.دختر هشتم ناصرالدین شاه توران آغا فروغ الدوله است. وی که بعدها ملقب به ملکه ایران شد، خواهر
فخر الدوله و از یک مادر بودند ، علاوه بر مکاتباتی که با ناصرالدین شاه داشته در جریان مشروطیت وقایع تهران را برای همسرش که در رشت و غیره به سر می برده قلمی کرده است. نهمین دختر زهراخانم ایران الملوک،افتخارالسلطنه است.مادرش لیلی خانم بود، وی با وجود چهارفرزند از همسرش جدا و زندگی عاشقانه ای با نظام ا لسلطان آغاز کرد، داستانهای عاشقانه وی و تنگدستی او در میانسالی و اواخر عمر، صفحاتی از کتاب را در برمی گیرد.
اخترالدوله دختر دهم نیز از شاهزادگان معروف قاجاری است و علت آن ازدواج با عزیز السلطان یا ملیجک دردانه و عزیز کرده ناصرالدین شاه بود. وی بعد از ترور ناصرالدین شاه از ملیجک جدا و به همسری ارشدالدوله در امد. اخترالدوله هنوز به چهل سالگی نرسیده بود که درگذشت. یازدهمین نفر فرح السلطنه دختر مرجان خانم ترکمانیه و دوازدهمین دختر،زهراتاج السلطنه ،یکی ازدخترا ن مشهور ناصرالدین شاه بود که درجریان مشروطه به عنوان یک زن درباری نقشی مؤثرداشته است. مراسم عروسی و ازدواج نافرجام او، معلمش، فعالیتهای اجتماعی و فقر و تنگدستی وی از چهل سالگی به بعد در کتاب مندرج است. و بالاخره در نهایت به مطالبی هرچند اندک در مورد آخرین دختران او که در اواخر سلطنت شاه متولد شده بودند،اختصاص یافته است. آنها به ترتیب عبارتند از :
شرف السلطنه ، خدیجه ناصری، عزالسلطنه ، قدرت السلطنه و نهایتا عزیز السلطنه ، آخرین دختر ناصرالدین شاه قاجار، که بعد از قتل پدر متولد شد، و در پانزده سالگی در تنگدستی در گذشت. تا آنجا که مقدور بود سعی شد که تصاویری در ارتباط با مطالب تهیه و تقدیم علاقمندان شود.و بالاخره با تصاویر ضمیمه، فهرست عمومی اعلام و فهرست تصاویر، کتاب به انتها می رسد. والسلام
میراث ناصرالدین شاه
۱۲ اردیبهشت یکصد و بیست و پنجمین سالگرد ترور ناصرالدین شاه است ، نگاه مردم ایران به ناصرالدین شاه در زمان خودش ، پادشاهی محبوب و مشروع بود ، کسی در جایگاهش به عنوان شاه و سلطان قانونی و مشروع کشور ، شک و تردیدی نداشت و مردم عموما او را دوست داشتند از همین رو بدون هیچ گونه امریه دولتی ، از سوی مردم لقب شاه شهید یافت، حتی قاتل او هم به نوعی به محسناتش معترف بود ، اما برای سلب مشروعیت سلطنت قاجاریه ، ناصرالدین شاه در نوک پیکان حملات بعدی قرار می گیرد ، بابی ها ، مشروطه خواهان رادیکال ، سوسیالیست ها و بعد هم مبلغان رژیم پهلوی و .... تصویر جدیدی از ناصرالدین شاه ارایه داده و با حرارت به خورد مردم می دهند ، شاهی عیاش که کاری نداشت جز هوسبازی و زندگی در حرمسرا ، تا جایی پیش رفتند که در ذهن مردم جا انداختند که ناصرالدین شاه ، یک تکه از خاک مملکت را می فروخته و در ازایش زنی را به حرمسرا میاورده ، اما این تصویر سازی در سالیان اخیر مورد تردید قرار گرفته است ، تصویر جدیدی از ناصرالدین شاه به وسیله مورخان و محققان بی طرف ارایه می گردد ، شاهی متجدد ، ایران دوست و اهل هنر ، شاه عکاس و نقاش و شاعر ، سنتی ها و مذهبیون با اشعارش درباره حماسه کربلا ، همدردی می کنند، متجددین از سوغات های فرنگ اش می گویند و مورخان از ایران دوستی و ایرانمداری اش ، اما در این یادداشت ما از منظری دیگر به شاه نگاه می کنیم ، می خواهیم ببینیم عمده ترین میراث شاه ۵۰ ساله ایران ، شاهی که او را شهید و نقاش و عکاس و عیاش و صاحبقران خوانده اند، چه بوده است؟
https://t.me/bahmanighajar
دوران رونق شمس العماره . هزار توی تاریخ . روایت ۷
ناصرالدین شاه مثل هر چیز تازه ای که خوشش می آمد تا چند هفته دل از شمس العماره بر نمی کند و هر روز وشب در آن اتاق ها و ایوان ها مجلس تفریح دایر می ساخت و بعضی روزها از ایوان شمس العماره با دوربین اطراف شهر را تماشا می کرد . اما این کار برای او خوش آمد نبود زیرا ملاهای تهران پس از شنیدن این خبر به وی پیغام دادند که چون شمس العماره مشرف بر تمام خانه ها می باشد و تماشای زنان مردم آن هم با دوربین ممنوع است لذا باید از این تفریح صرف نظر شود. این پیغام با آن که زننده بود اثر خود را بخشید و شمس العماره مهجور و متروک ماند .
چندی بعد ناصرالدین شاه به فکر افتاد قسمتی از پرده نشینان حرمسرا را در شمس العماره جا دهد اما به وی تذکر دادند که ممکن است خانم ها از آن بالا چشمشان به مردان نامحرم بیفتد و مفسده ای تولید گرددو اگر هم درها و پنجره های شمس العماره را تیغه کنند که عمارت صورت زندان پیدا می کند .این بود که از شمس العماره به هیچ وجه استفاده نمی شد . فقط بعضی شب ها خود شاه با گروهی از خیل حرمسرایان برای خواب و استراحت به اتاق های فوقانی آن می آمدند .
در یکی از شب ها در نیمه شب،ناصرالدین شاه از صدای شخصی که در آن نزدیکی با خدای خود راز و نیاز داشت ،از خواب جست و به قدری آواز سوزناک و موثر بود که ناصرالدین شاه دستور داد همان نیمه شب صاحب صدا را به شمس العماره بیاورند .
خواجه ها و فراش ها با شمع و لاله و فانوس به دنبال صاحب صدا برخاستند و بالاخره گمشده خود را در پشت بام مدرسه دارالشفا، روبروی مسجد شاه پیدا کردند و به قراری که صنیع الدوله می نویسد این شخص سیدی بود به نام سید محمد کاظم از اهل کاشان که غالبا به شب خوانی اشتغال داشت .
سید ابتدا از آمدن به حضور شاه امتناع می کرد اما بالاخره او را آوردند . شاه خیلی او را نوازش کرد و از وی خواست که شب های جمعه به حضور شاه بیاید و از پشت پرده برای حرمسرا روضه بخواند . امین اقدس از زنان سوگلی ناصرالدین شاه سالی صد تومان که آن روزها پول زیادی بود برای سید کاظم مقرری تعیین کرد ودر عوض از سید خواهش کرد شب های جمعه برای پدرو مادر امین اقدس قرآن بخواند . خلاصه نان سید کاشی توی روغن افتاد و تا زنده بود سوروساتش خوب می چرخید.
در سال ۱۲۹۰ هجری قمری ناصرالدین شاه میلش کشید که مجلسی شبیه به مجلس دومای روسیه تزاری مرکب از اعیان و شاهزادگان تشکیل بدهد و دستخطی در آن باب صادر نمود و اتقاقا محل این مجلس شورای دولتی شمس العماره شد.
اعضای این مجلس همه گی پیرمردان از کار افتاده و ناتوان بودند و می بایستی هفته ای سه روز از این عمارت پنج طبقه بالا و پایین بروند و بعضی از همان اول در نتیجه این ورزش اجباری بستری شدند . ناصرالدین شاه به حال آنان ترحم آورده دستور داد در طبقه دوم جمع شوند . این موضوع هم چندان نپایید چون شورای دولتی نظر می داد ،صدراعظم دور می انداخت .
سرانجام اعضای شورای دولتی از این خدمت معاف شدند و در شمس العماره بسته شد .
از آن به بعد در روزنامه ها و کتاب ها نامی از شمس العماره دیده نمی شد تا این که لرد کرزن معروف به خبرنگار تایمز به تهران آمد و به دیدن شمس العماره رفت .
🔺مشق های ناصرالدین شاه در حوضخانه کاخ گلستان به نمایش گذاشته شد
🔸۱۳اثر برگزیده از طراحی ها و نقاشیهای ناصرالدین شاه قاجار در فضای مجازی به نمایش گذاشته شد.
🔸به گزارش روابط عمومی کاخ گلستان، نمایشگاه مجازی "مشقهای ناصری" شامل ۱۳ اثر انتخابی از طراحی و نقاشی های ناصرالدین شاه در حوضخانه تالار عاج در معرض دید دوستداران و مخاطبان محترم فضای مجازی کاخ گلستان قرار گرفت.
🔸نمایشگاه با حضور مدیر محترم کاخ گلستان آفرین امامی در چهارشنبه ۲۴ شهریوماه افتتاح شد.
🔸ناصرالدین شاه که ذوق هنری خود را در هنرهای مختلف مورد محک قرار میداد به هنر نقاشی و طراحی نیز علاقهمند بود. چه در زمان ولایتعهدی که در تبریز سکونت داشت و چه پس از آنکه به تختگاه تهران مهاجرت و در کاخ گلستان به حکومت نشست.
🔸شاه از شاگردان میرزا حسن خان صنیع الملک غفاری بوده که با ذوق شاهانهی خود و با قلم آهن و مرکب سیاه صورت درباریان و یا زنهای اندرون را نقاشی کرده و با مناسبت، جمله یا شعری را در حاشیه آن ها مینوشته است.
🔸اسلوب نقاشیهای ناصرالدین شاه مشابه استادش برپایهی طبیعت گرایی و ذکر جز به جز همه ی مناظر طبیعی به همان صورتی که میدیده است به تصویر میکشیده است و مانند نگاه استادش دارای نگاهی مدرن و متاثر از فرهنگ اروپاییست و سعی داشت با کپی برداری از استادش آثار را با نقاشی دیرین ایرانی و نگارگری پیوند دهد.
🔸بازدید از نمایشگاه مشق های ناصری از طریق صفحه رسمی اینستاگرام مجموعه میراث جهانی کاخ گلستان golestanpalace قابل دسترسی است.
yun.ir/llc4t2
instagram.com/miras_bashi
@mirasbashi
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com