قناة

رسول جعفریان

رسول جعفریان
12.9k
عددالاعضاء
454
Links
363
Files
24
Videos
9,377
Photo
وصف القناة
صفحه ای از صفحات سلسله التواریخ بالا که چاپ پاریس 1810 میلادی است. برای دوستم دکتر وثوقی که متاسفانه یا خوشبختانه تلگرام ندارند.
@jafarian1964
@jafarian1964
عکس بالا اول این کتاب. یک تحقیق حدودا سیصد و هفتاد هشتاد صفحه ای است در باره غزنویان.
@jafarian1964
حکایتی در باب دبیری و نامه نگاری خوب
در کتاب فرج بعد از شدّت وارد است که علی بن الحسین اسکافی گوید که، من کتابت ابوموسی السّعار الکبیر می‌کردم، به سببی مرا معزول کرد، و آن چه داشتم همگی را بگرفت، و حبس و قید و تهدید و وعید بسیار نمود، و من در آن حبس، ساعت به ساعت منتظر اذیّت و آزار دیگر می‌بودم تا آن که روزی آواز پای مردمان برآمد، و گفتگوی جماعت ترکان شنیدم. پرسیدم گفتند: اسحاق بن ابراهیم الطاهری می‌آید. و او در آن وقت صاحب شرط، یعنی شحنه بود. با خود گفتم: جهت تعذیب من می‌آید و عقل از من برفت و متحیّر شدم. پس آمدند، و مرا با آن جامه‌های کثیف برداشته، نزد ابوموسی بردند، و من از خوف مدهوش بودم. چون چشمش بر من افتاد بخندید، من از آن تبسّم به حال آمدم. روی به من کرد و گفت: برادرم ابوعباس بن طاهر به من چیزی نوشته و شفاعت تو کرده، شفاعت او قبول داشتم، و تو را اطلاق کردم، و اموال و عقار و ضیاع تو را مسترد گردانیدم؛ به سلامت برو و بفرمود بند از من برداشته. من از فرح گریستم و شب به خانه خود رفته، بامداد نزد اسحاق رفتم تا شکر او بگزارم، و جهت آن ماجرا معلوم کنم که ابوالعباس را داعی بر من شفاعت چه بود، و وسیله من بی‌سابقه، و واسطه معرفتی در خدمت او که بود. اسحاق با من حکایت کرد که سبب خلاص تو آن که امیر ابوالعباس نوشته بود که قبل از این، مکاتیب ابوموسی به ما می‌رسید به خطّ خوب و عبارت‌های مرغوب و معانی لطیف، و ما از نوشته‌های او خوشحالی و انسی داشتیم، و سبب ازدیاد محبّت می‌شد، اکنون چندگاه است که نوشته‌جات به خلاف آن می‌آید، و سبب آن را پرسیده بود، و به او گفته بودند که ابوموسی آن کاتب را مغضوب و مال او را مغصوب گردانیده. پس ابوالعباس گفته بود که چون به وسیله نوشته‌جات آن کاتب، قاعده موافقت میان ما مؤکّد و اسباب مودّت ممهّد می‌گردید، سزاوار است که ما حقّ او را رعایت کنیم. پس به من چیزی نوشته بود که به نزد ابوموسی برو، و از حال آن کاتب تفحّص کن، و از جانب ما شفاعت او نمای تا کتابت خود بدو مرجوع دارد، و اگر مالی از او طلب داشته باشد، و او عاجز باشد، و ابوموسی سماجت کند، از مال من ادا کن. من امیر موسی را دیدم و پیغام بگذاردم، پس او قبول کرد و تو را از بند برآورد، اینک ده هزار درهم نیز که از مال خود به جهت تو فرستاده است. پس آن مال را گرفتم و اسحاق را شگر گزاردم و هم در آن هفته، به درجه خود رسیدم.
@jafarian1964
@jafarian1964
@jafarian1964
استاد محمد حسن زفره ای (متولد 1310) از متخصصان تاریخ محلی اصفهان، از دبیران، و صاحب آثار فراوان در مجلات و مجموعه های مختلف. کتاب زفره از کارهای بسیار خوب ایشان در باره روستای زفره در سال 1350 منتشر شده. مقالات فراوانی در مجلات مختلف دارند که شماری از آنها در نورمگز هست. این کتاب در چاپخانه ربانی خوراسگانی چاپ شده که در طول بیش از سه دهه، آثاری از کتاب و اعلامیه توسط آن در اصفهان نشر می شد. ای کاش بزرگداشتی برای ایشان در اصفهان گرفته باشند یا اگر نگرفته اند بگیرند. از دانایان به تاریخ و فرهنگ است. (هیچ خبری از ایشان ندارم)
@jafarian1964
@jafarian1964
@jafarian1964