@jafarian1964
☝️☝️ تفسیر خسروی، از تفاسیر ساده ایست که برای فهم عموم نوشته شده و دارای متن روان و آسانی است و از نقل قولها و نکات تفسیری پیچیده در آن صرف نظر شده است.
مولف کتاب، میرزا علیرضا خسروانی این تفسیر را در عرض ۲۲ سال و در ۸ جلد نگاشته است.
مطالب این تفسیر، از ۱۰ تفسیر فریقین انتخاب شده است.
برای سهولت خواندن، مطالب این کتاب بر حسب اجزاء قرآن مرتب شده است، که فایل فوق حاوی مقدمه و تفسیر آیات سوره حمد و سوره بقره از آیه ۱ تا ۱۴۱ است.
در ابتدای جلد اول این کتاب تقریظ آیات عظام حاج میرزا خلیل کمره ای و حاج شیخ ابوالحسن شعرانی به چشم میخورد.
📚 تفسیر خسروی
تفسیر خسروی، از تفاسیر ساده ایست که برای فهم عموم نوشته شده و دارای متن روان و آسانی است و از نقل قولها و نکات تفسیری پیچیده در آن صرف نظر شده است.
مولف کتاب، میرزا علیرضا خسروانی این تفسیر را در عرض ۲۲ سال و در ۸ جلد نگاشته است.
مطالب این تفسیر، از ۱۰ تفسیر فریقین انتخاب شده است.👇👇👇
یادداشت پشت نسخه ای جالب. این کتاب سی سال قبل مسروق شده بود و این که بالاخره پیدا شد. سرگذشت خوبی است.
@jafarian1964
شاه در تمام سالهای سلطنت، سالی یک بار دانشگاه تهران با استادان بود. این سال 25 است. بنده صندلی او و فرح را که در باشگاه دانشگاه تا سال 63 مانده بود دیدم. شخص معینک باید فروزانفر باشد.
@jafarian1964
این یک سرلوحه سلطنتی است. کتابی که یک بحرانی نوشته و حاوی متن های ادبی در ستایش شاه سلیمان صفوی و اعتماد الدوله او شیخ علی خان زنگنه است. مقاله مفصل من در جشن نامه استاد سید علی خراسانی در باره همین کتاب بود که قبلا پی دی اف آن را در همین کانال با عنوان تحفه یک عالم بحرانی برای شاه سلیمان صفوی گذاشتم.
@jafarian1964
این کتابها را از مجموعه های خریداری شده توسط دوست عزیز جناب آقای معراجی که همین آن در کتابخانه شریفشان بودیم، عکس گرفتم و اینجا گذاشتم. کتابخانه تخصصی علوم حدیث از جمله شش کتابخانه تخصصی است که توسط جناب حجت الاسلام شهرستانی و با حمایت ایشان طی بیست سال گذشته در قم تاسیس شده است.
@jafarian1964
گفتگوی بنده در باره سید جمال الدین اسدآبادی است که در 5 شوال 1314ق در استانبول درگذشت و اکنون 123 مین سال درگذشت اوست. مقصودم از تعبیر بالا این بوده که انگیزه سید جمال از طرح وحدت اقوام اسلامی دنباله روی از طرحی بود که دولت عثمانی برای اتحاد در برابر غرب و به طور خاص دشمنان عثمانی داشت. در حالی که مع الاسف خود عثمانی عمرش را کرده بود و امکان نگه داشتن آن وجود نداشت. سید به جای آن که روی اصل این تفکر کار کند، در سالهای اخیر بیشتر برای حفظ عثمانی تلاش می کرد. البته این ربطی به آن ندارد که سید جمال تاثیرش را درجهان اسلام گذاشت. و مگر دیگران چنین نیستند که بسیاری از اوقات اندیشه خاصی را در زمانی به خاطر ملاحظاتی مطرح می کنند که اگر غیر آن زمان باشد؛ طرح نخواهند کرد؟ با این حال بسا برای کلیت جامعه سودمند خواهد بود.
@jafarian1964
خط ابن ابی جمهور و انهاء که برای سید محسن بن محمد رضوی مشهدی شاگردش در مشهد نوشته. این همان نسخه ای است که نسب نامه شاه اسماعیل پشت آن نوشته شده.
@jafarian1964
هرچه نسخه از کتابخانه کاخ گلستان می بینم، حسرت می خورم که چطور دست غالب پژوهشگران از این کتابخانه و سرمایه های بزرگ آن که حاصل تلاش دهها کتابدار با هزینه های گزاف سلطنتی در دوره صفوی و قاجار است، کوتاه مانده است. به نظرم در زمینه کتاب ـ فارغ از کار ارشاد که با هزار مشکل، قدمی برداشته ـ و کتابخانه و دانشگاه و فرهنگ، وضع این دولت، تفاوت محسوسی با دولت قبل نداشت، بلکه شاید بتوان گفت بدتر بود.
امروز در فهرست کتابخانه گلستان معرفی نسخه ای از ترجمه منظوم چهل کلمه جامی کتابت 988 را دیدم که پشت آن وقف نامه ای از سوی شاه سلطان حسین به خط آقا جمال خوانساری آمده است. اطلاعات آن برای شناخت کتابخانه سلطنتی و دیدگاه شاه سلطان حسین جالب است: عبارت فهرست نویس [اگر این فهرست را آن زمان ننوشته بودند معلوم نبود این کتابخانه هنوز هم فهرست داشته باشد) این است:
نسخه از موقوفات شاه سلطان حسين صفوي است كه بسال 1107 از عرض كتابخانه گذشته و وقف نامه بخط آقا جمال خوانساري در پشت صفحه اول هست و بمهر شاه سلطان حسين و آقا جمال ممهور است.
بعضي عبارات كه در ضمن يك صفحه وقف نامه است نقل ميشود :
... اعليحضرت - شاه سلطان حسين الحسيني الموسوي بهادر خان ... اين كتاب مستطاب را ... وقف مخلد و حبس موبد فرمودند بر كافه شيعيان و عامه اهل ايمان كه بمطالبه آن يا استكتاب
از آن منتفع گردند و توليت آنرا تعويض فرمودند بذات اقدس و نفس انفس خود - و بعد از آن بهر كه از سلسله عليه صفويه ... سرير آراي كشور سلطاني ... بوده باشد ... مقرر آنكه كتابدار سر كار خاصه شريفه آنرا با ساير كتب مختلفه كه وقف نموده اند در مكاني معين ضبط نموده سر رشته جدا بر آن نگاهدارد و داخل ساير كتب كتابخانه مباركه نكند ... و كتب الداعي لدوام الدوله الابديه القاهره ابن حسين جمال الدين محمد الخوانساري . .... "
@jafarian1964
وقتی شاه اسماعیل بر تبریز تسلط یافت...
این عبارت حسن روملو را در احسن تواریخ به خاطر دارید، آنجا که از زمان پس از تسلط کامل شاه اسماعیل بر تبریز و تأسیس یک دولت امامی سخن می گوید و این که، از آثار فقه شیعه امامی، کتابی در دست نبود تا بر اساس آن حکم و قضاوت کنند؛ عاقبت یک یک جلد از قواعد علامه حلی را یافتند و بر همان اساس کار را شروع کردند:
«در آن اوان مردمان از مسائل مذهب حق جعفرى و قواعد و قوانين ملت ائمه اثنىعشرى اطلاعى نداشتند. زيرا كه از كتب فقه اماميه چيزى در ميان نبود، و جلد اول از كتاب قواعد اسلام كه از جمله تصانيف سلطان العلماء المتبحّرين شيخ جمال الدين مطهر حلّى است كه شريعت پناه قاضى نصر اللّه زيتونى داشت، از روى آن تعليم و تعلّم مسائل دينى مىنمودند. تا آن كه روز به روز آفتاب حقيقت مذهب اثنىعشرى ارتفاع پذيرفت و اطراف و اكناف عالم از اشراق لوامع طريق تحقيق از مشارق منوّر گرديد».
امروز نسخه ای از شرایع الاسلام محقق حلی را دیدم که یک یزدی در سال 935 در شهر کاشان کتابت کرده است. پنج سال پس از مرگ شاه اسماعیل، یعنی این زمان بعد از بیست و پنج سال، حرکت علمی شیعه در ایران گسترش یافته است.
نام این کاتب یزدی برایم جالب بود: «شاه علی بن محمد یزدی الشیعی». تعبیر «شاه» که از بقایای اسامی صوفیه است که روی این شخص گذاشته اند. اما پسوند شیعی برای یک یزدی، در حالی که بیشتر یزدی ها تا زمان آمدن صفویه، شافعی مذهب بودند، جالب است. لابد پدر این شخص که می تواند حوالی 900 بوده باشد، بخاطر تشیع میان اهل سنت، ملقب به شیعی شده یا زودتر از دیگران شیعه شده و به این نام نامیده شده است.
این شاه علی که علی القاعده طلبه شده، به کاشان آمده که از مراکز شیعه بوده است. این زمان، هنوز محقق کرکی (م 940) زنده بوده و گاهی کاشان می آمده است. دو فرزند ذکورش هم در کاشان ماندند و از علمای این شهر بودند.
هیچ! مقصودم این بود که این هم یک تلاشی است برای مستند کردن یک گزارش به یک نکته که در انجامه یک نسخه خطی از شرایع آمده است.
@jafarian1964
برخی سالها و برخی عنوانها جالب هستند. «جهان دانش» سالنامه ای از سال 1339 که در ایران اندکی فضا باز شده بود، و این که پس از این سال بود که کم کم بادی از اصلاحات به سبک پهلوی وزیدن گرفت و سبب توفانی شد که بعد از پانزده سال، آن حکومت را بر باد داد. این اثر، یک نشریه ای مذهبی است که بر اساس آن می توان مدل فکر مذهبی این دوره را بدست آورد. چند کرمانی پشت سر آن بودند. محمد حسن صالحی کرمانی و مرتضی فهیم کرمانی و البته عنوانا تحت نظر برادران عباس و محمد با فامیل شیخ الرئیسی. بخش قابل توجهی از مطالب تا 93 از علامه طباطبائی است که باید او را مرشد فکری انقلاب دانست.معنی حریت در اسلام، راه تحول و تکامل در اجتماع اسلامی چیست، انسان و رشد اجتماعی او و از این دست. مباحث دیگر، تصادف نوروز با روز نزول قرآن، برای یک اینده بهتر، پیشرفت اسلام در فرانسه، تأمین سلامتی جسم در اسلام، آنچه واقع شود مصلحت است، مادیت چگونه مصلحتی است. اولی از دولتشاهی و دومی از شهاب پور داماد او، بنیان گذاران علوم جدید، چگونه تبلیغ کنیم از شریعتی! زنان باید آزادی داشته باشند! از همان صالحی کرمانی. در این سالنامه مانند 312 صفحه ای انبوهی از مسائل دینی و علمی منعکس شده که سطح دریافت و خواسته ها را در سال ۱۳۳۹ نشان می دهد.
@jafarian1964
▪️ تفسیر قرآن از سید ضیاء طباطبائی
کتابی با عنوان تفسیر روشنی چاپ شده است که در صفحه عنوان نام «سید ضیاء الدین الطباطبائی الیزدی» را برای مؤلف و البته با عنوان «استنباط» آورده است. پژوهشگر بزرگوار جناب دکتر عبدالحسین طالعی کتاب را نشانم دادند. این تفسیر در مجلدات متعدد در سالهای مختلف چاپ شده است. آنچه سراغ داریم جلد دوم چاپ سال ۱۳۳۷ شمسی در چاپخانه دولتی ایران و جلد سوم آن چاپ چاپخانه حاج محمدعلی علمی در پنج سال بعد است. یا مجلدات پراکنده چاپ شدهاند، یا طبع مکرر داشته است.
البته که سید ضیاء، هم مذهبی بود و هم اندک فضلی داشته است، و البته که سالهای سال از آن فعالیت سیاسی پرقدرت فاصله گرفت و در آرامش زیست، اما باز هم تألیف یک تفسیر بر تن او قبای گشادی بود و جای تأمل و درنگ داشت. صرفاً استبعاد داشتم و منکر نبودم. اما بعد در کتاب کلک خیالانگیز، زندگی نورالدین زرین کلک دیدم که درباره پدرش میرزا محمد خان آمده است: «پدر، گرایش سیاسی نداشت، بیشتر مذهبی و اخلاقی بود، همهاش دنبال حقیقت بود... یک بار رفته بود پیش سید ضیاء الدین طباطبائی که تازه از فلسطین برگشته بود و در سعادت آباد پایین اوین املاک زیادی داشت و زراعت میکرد. برای اینکه به او برسند راههای خاکی زیادی را طی کردند. اسم سعادتآباد را هم سید ضیاء روی آن منطقه گذاشت. پدر از سید ضیاء درباره حقیقت میپرسید.. پدر من تفسیری بر قرآن نوشته بود که برای چاپش نیاز به گرفتن پول از سید ضیاء الدین طباطبائی داشت. با اینکه پدرم با کارهای سید ضیاء مخالف بود و به حکومت صدروزهاش کابینه سیاه میگفت... با این حال رفته بود سراغ او که برای تفسیر قرآنش از او کمک مالی بگیرد. اسم تفسیرش را هم گذاشته بود تفسیر روشنی چون میگفت ضیاء یعنی روشنی و این اسم را گذاشتم تا سید ضیاء پول چاپش را بدهد..» کلک خیالانکیز، ابراهیم نبوی، H&S Media ، 2016 ، ص ۱۴۰.
بعد هم در ذیل آن میگوید: «نمیدانیم که واقعاً این تفسیر چاپ شد یا نشد».
پس ظاهراً این کتاب اثر سید ضیاء نیست. حال، یا این چاپ که اشاره کردم همان اولین چاپ کتاب است که به سید ضیاء نسبت داده شده، یا احتمالاً چاپی پیشتر داشته که در آن به بانی نفقه طبع کتاب اشاره شده و در چاپ بعدش به خطا اسم سید ضیاء به عنوان صاحب تفسیر آمده است. خطایی که نمونههای متعدد در فهارس سست دارد. باید در فهارس چاپ سنگی هم جست و جو کرد.
البته مقدمهای را هم که جعفر شجاع کرمانی دربارۀ سید ضیاء بر کتاب سرگذشت پُرت سعید اثر داستانی سید ضیاء نوشته دیدم. آنجا هم «تفسیر روشنی» به او نسبت داده شده است. اما ظاهراً نویسنده بدون تحقیق این را نوشته و از روی یک کتابشناسی ترجمههای فارسی قرآن (که البته به آن ارجاع نداده است) این اشتباه را مرتکب شده. ظاهر امر چنین است.
#سید_ضیاء_طباطبائی
#تفسیر_قرآن
https://t.me/ali_tabatabai
تفسیر خسروی، از تفاسیر ساده ایست که برای فهم عموم نوشته شده و دارای متن روان و آسانی است و از نقل قولها و نکات تفسیری پیچیده در آن صرف نظر شده است.
مولف کتاب، میرزا علیرضا خسروانی این تفسیر را در عرض ۲۲ سال و در ۸ جلد نگاشته است.
مطالب این تفسیر، از ۱۰ تفسیر فریقین انتخاب شده است.
برای سهولت خواندن، مطالب این کتاب بر حسب اجزاء قرآن مرتب شده است، که فایل فوق حاوی مقدمه و تفسیر آیات سوره حمد و سوره بقره از آیه ۱ تا ۱۴۱ است.
در ابتدای جلد اول این کتاب تقریظ آیات عظام حاج میرزا خلیل کمره ای و حاج شیخ ابوالحسن شعرانی به چشم میخورد.
⬇️⬇️
خاوراننامه از آثار ادبی است که به نظم فارسی در سال 805 هجری شمسی برابر با 830 هجری قمری سروده شده است. سراینده آن ابن حسام خوسفی از اهالی قهستان خراسان بوده است. این منظومه حماسی ، دینی و مصنوع است که در بحر متقارب و به وزن شاهنامه فردوسی سروده شده است. موضوع خاوراننامه جنگهای علی بن ابیطالب به همراهی مالک اشتر و ابوالمحجن در سرزمین خاوران، با شاه خاور به نام «قباد» و شاهان بتپرست دیگر به نام «طهماس» شاه و «صلصال» شاه است که به نظم کشیده شده است.
این منظومه به گفته ابن حسام از یک کتاب عربی به نظم کشیده شده است. این منظومه با حمد خدا و نعت محمد پیامبر اسلام و دیگر امامهای شیعه آغاز میشود. همچنین این منظومه را تازیاننامه نیز گفتهاند.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@artnegarshid
شاه در تمام سالهای سلطنت، سالی یک بار دانشگاه تهران با استادان بود. این سال 25 است. بنده صندلی او و فرح را که در باشگاه دانشگاه تا سال 63 مانده بود دیدم. شخص معینک باید فروزانفر باشد.
@jafarian1964
خط ابن ابی جمهور و انهاء که برای سید محسن بن محمد رضوی مشهدی شاگردش در مشهد نوشته. این همان نسخه ای است که نسب نامه شاه اسماعیل پشت آن نوشته شده.
@jafarian1964
خاوراننامه از آثار ادبی است که به نظم فارسی در سال 805 هجری شمسی برابر با 830 هجری قمری سروده شده است. سراینده آن ابن حسام خوسفی از اهالی قهستان خراسان بوده است. این منظومه حماسی ، دینی و مصنوع است که در بحر متقارب و به وزن شاهنامه فردوسی سروده شده است. موضوع خاوراننامه جنگهای علی بن ابیطالب به همراهی مالک اشتر و ابوالمحجن در سرزمین خاوران، با شاه خاور به نام «قباد» و شاهان بتپرست دیگر به نام «طهماس» شاه و «صلصال» شاه است که به نظم کشیده شده است.
این منظومه به گفته ابن حسام از یک کتاب عربی به نظم کشیده شده است. این منظومه با حمد خدا و نعت محمد پیامبر اسلام و دیگر امامهای شیعه آغاز میشود. همچنین این منظومه را تازیاننامه نیز گفتهاند.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@artnegarshid
📌عکس شاه
🔹در سال اولی که تلفن شهر قم از دستی به تلفن خودکار تبدیل شد و به مشترکین دفتر تلفن داده بودند در صفحه اول عکس شاه و خانمش بدون حجاب چاپ شده بود به طوری که خانمش گویی اندکی جلوتر از او قرار گرفته بود به طوری که بینی شاه در وسط صورت خانمش جای گرفته بود.
🔸من روزی در منزل ایشان(حاج شیخ مرتضی حائری) خواستم شمارهای را در دفتر تلفنشان بیابم دیدن ایشان با قیچی عکس زن شاه را بریده به طوری که بینی شاه بریده شده است.
🔹 ایشان در پشت آن صفحه سه بیت شعر با توجه به سید بودن زوجه شاه سروده و نوشته بودند به شرح زیر:
چون دختر رسول و زوجه شاه
مکشوفه در این ورق بدیدم
نیمی که در آن فرح بود و فر
از نیم بلافرح بریدم
شاه از غم هجر بی دماغ است
عکس است هر آنچه من شنیدم
📚سید مصطفی محقق داماد ، صدسالگیحوزه ص۲۲۶
https://t.me/horalhistory/476
@howzehoralhistory
▪️ تفسیر قرآن از سید ضیاء طباطبائی
کتابی با عنوان تفسیر روشنی چاپ شده است که در صفحه عنوان نام «سید ضیاء الدین الطباطبائی الیزدی» را برای مؤلف و البته با عنوان «استنباط» آورده است. پژوهشگر بزرگوار جناب دکتر عبدالحسین طالعی کتاب را نشانم دادند. این تفسیر در مجلدات متعدد در سالهای مختلف چاپ شده است. آنچه سراغ داریم جلد دوم چاپ سال ۱۳۳۷ شمسی در چاپخانه دولتی ایران و جلد سوم آن چاپ چاپخانه حاج محمدعلی علمی در پنج سال بعد است. یا مجلدات پراکنده چاپ شدهاند، یا طبع مکرر داشته است.
البته که سید ضیاء، هم مذهبی بود و هم اندک فضلی داشته است، و البته که سالهای سال از آن فعالیت سیاسی پرقدرت فاصله گرفت و در آرامش زیست، اما باز هم تألیف یک تفسیر بر تن او قبای گشادی بود و جای تأمل و درنگ داشت. صرفاً استبعاد داشتم و منکر نبودم. اما بعد در کتاب کلک خیالانگیز، زندگی نورالدین زرین کلک دیدم که درباره پدرش میرزا محمد خان آمده است: «پدر، گرایش سیاسی نداشت، بیشتر مذهبی و اخلاقی بود، همهاش دنبال حقیقت بود... یک بار رفته بود پیش سید ضیاء الدین طباطبائی که تازه از فلسطین برگشته بود و در سعادت آباد پایین اوین املاک زیادی داشت و زراعت میکرد. برای اینکه به او برسند راههای خاکی زیادی را طی کردند. اسم سعادتآباد را هم سید ضیاء روی آن منطقه گذاشت. پدر از سید ضیاء درباره حقیقت میپرسید.. پدر من تفسیری بر قرآن نوشته بود که برای چاپش نیاز به گرفتن پول از سید ضیاء الدین طباطبائی داشت. با اینکه پدرم با کارهای سید ضیاء مخالف بود و به حکومت صدروزهاش کابینه سیاه میگفت... با این حال رفته بود سراغ او که برای تفسیر قرآنش از او کمک مالی بگیرد. اسم تفسیرش را هم گذاشته بود تفسیر روشنی چون میگفت ضیاء یعنی روشنی و این اسم را گذاشتم تا سید ضیاء پول چاپش را بدهد..» کلک خیالانکیز، ابراهیم نبوی، H&S Media ، 2016 ، ص ۱۴۰.
بعد هم در ذیل آن میگوید: «نمیدانیم که واقعاً این تفسیر چاپ شد یا نشد».
پس ظاهراً این کتاب اثر سید ضیاء نیست. حال، یا این چاپ که اشاره کردم همان اولین چاپ کتاب است که به سید ضیاء نسبت داده شده، یا احتمالاً چاپی پیشتر داشته که در آن به بانی نفقه طبع کتاب اشاره شده و در چاپ بعدش به خطا اسم سید ضیاء به عنوان صاحب تفسیر آمده است. خطایی که نمونههای متعدد در فهارس سست دارد. باید در فهارس چاپ سنگی هم جست و جو کرد.
البته مقدمهای را هم که جعفر شجاع کرمانی دربارۀ سید ضیاء بر کتاب سرگذشت پُرت سعید اثر داستانی سید ضیاء نوشته دیدم. آنجا هم «تفسیر روشنی» به او نسبت داده شده است. اما ظاهراً نویسنده بدون تحقیق این را نوشته و از روی یک کتابشناسی ترجمههای فارسی قرآن (که البته به آن ارجاع نداده است) این اشتباه را مرتکب شده. ظاهر امر چنین است.
#سید_ضیاء_طباطبائی
#تفسیر_قرآن
https://t.me/ali_tabatabai
🔻دفاع ناصرالدین شاه قاجار از زنان معترض و خفه کردن کلانتر
در یکی از نسخ خطی کتابخانه مرکز مطالعات دفتر تبلیغات اسلامی قم یادداشتی از سید محمد اسماعیل موسوی آمده که در آن مسئله نان و قیمت آن در تهران از سال 1268ق که از اصفهان به تهران رفته تا سال 1335 را گزارش کرده است.
او درباره سال 1272 که قیمت یک من نان تبریزی سیصد دینار شده بود واقعه ای را نقل کرده که خلاصه اش چنین است:
در این سال به جهت گرانی نان، مردم در صحن و بام مسجد شاه و بازار و ارک جمع شدند.
ناصرالدین شاه از بالای شمس العماره با دوربین ناظر بود، که محمود خان کلانتر برای پراکندن مردم با چوبدستی بر سر یکی از زنان زده و سر وی شکست.
به همین جهت ناصرالدین شاه محمود خان را با طناب خفه نمود.
فهرست نسخه های خطی کتابخانه مرکز مطالعات ج 1 ص 242.
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com