@jafarian1964
نویسنده “زوال کلنل” محمود دولتآبادی نیست!
اين نسخه جعلی را نخرید و نخوانید.
داشتم کتابی می خواندم به نام «زوال کلنل» که تازگی ها وارد بازار قاچاق شده و دست به دست مي گردد.
نويسنده کتاب را نمی شناسم. قطعا محمود دولت آبادی نيست. اين نثر شلخته و زبان سطحی و ولنگار، نمي تواند مال دولت آبادی باشد. آخر او آنقدر با واژه ها کشتي می گيرد تا رامشان کند و در نهايت به زيباترين شکل در کنار هم بچيندشان.
وسواس زبانی و کلامی او زبان زد همگان است. اما در اين نسخه، هيچ اثری از آن همه وسواس و خلاقيت زباني ديده نمي شود. به نظر می رسد کار يکي از نوقلمان خارج نشين باشد؛ کساني که ارزش واژه ها را نمی دانند و فقط به قصه گويی توجه دارند. البته مي دانيم که دولت آبادی هم رمانی دارد به همين نام که چون در ايران اجازه نشر نيافته، به زبان آلمانی ترجمه و منتشر شده است. حدس می زنم يک مترجم تازه کار که نمی داند دولت آبادی افعال «می نمود يا می گردد» را به کار نمی برد، از روی رمان کلنل، نسخه ای با سليقه سطحی خود نگاشته و به جای اثر سترگ و درخشان دولت آبادی قالب کرده است. هر صفحه ای از اين کتاب را مي خواندم، دولت آبادی را مي ديدم که با چشمان گريان و چهره ای خشمگين به ديوار تکيه داده و مي خروشد.
آخر چرا بايد به چنين عقوبتي گرفتار شود؟ [...] سرگذشت کلنل، شخصيت اصلی اين رمان، بخشی از تاريخ معاصر است [...] آنها که در بخش مميزی کتاب کار می کنند، لابد می دانند که اين روز ها، نمی توان مانعی برای جريان فرهنگ و هنر ايجاد کرد. کافي است اثری خلق شود، خود اثر راهش را به سوی مخاطب پيدا می کند. اين وسط علاوه بر ضايع شدن حق وحقوق خالق اثر، شان و اعتبار اثر هم مخدوش می شود. من به عنوان يک دوستدار ادبيات معاصر، از همه کسانی که مشتاقند اين کتاب را بخوانند، خواهش مي کنم، اين نسخه جعلی را نخرند و نخوانند. باور کنيد پشيمان خواهيد شد. من که نيمه کاره رهايش کردم.
روزنامه شرق | احمد طالبی نژاد |
🔷 شهید مرتضی مطهری: بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید گریست!
🔹 انسان وقتى که در تاریخ نگاه مى کند، مى بیند که به سر این حادثه (کربلا) چه ها آورده اند! به خدا قسم حرف حاجى [نوری] حرف راستى است. مى گوید امروز اگر کسى بخواهد بر امام حسین علیه السلام بگرید، بر این مصیبت هایش باید بگرید، بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید بگرید.
🔹 کتابى است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین کاشفى.
حاجى فرموده بود که این داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اول بار در کتاب این مرد آمده است.
حقیقت این است که من این کتاب را ندیده بودم. خیال مى کردم در آن یکى دو تا از این حرف هاست، بعد که این کتاب را ( که به فارسى هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است ) خواندم دیدم از این داستان ها زیاد است.
ملا حسین کاشفى مردى است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بی انصاف مرد باسوادى هم بوده است، کتاب هایى هم دارد، صاحب انوار سهیلى[است] که خیلى عبارت پردازى کرده و می گویند کلیله و دمنه را خراب کرده است.
به هر حال مرد باسوادى بوده است. تاریخش را که انسان می خواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنى، و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمون صفتى هم بوده است، در میان شیعه ها خودش را یک شیعهء صد در صد متعصبي نشان می داده و در میان سنی ها خودش را حنفى نشان می داده است. اصلا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب اند در تشیع.
اینجا که در میان سبزواری ها بود، یک شیعهء صد در صد شیعه بود. بعد می رفت هرات. آنجا که می رفت، به روش اهل تسنن بود.این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت می کرد. کتابى نوشته است به فارسى، اولین کتابى که در مرثیه به فارسى نوشته شده همین کتاب روضة الشهداء است که در پانصد سال پیش نوشته شده است.
🔹 براي مثال شیخ مفید (رضوان اللَّه علیه) کتاب ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. من نمی دانم این بی انصاف چه کرده است! من وقتى این کتاب را خواندم، دیدم حتى اسم ها جعلى است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین اسم هایى را می آورد که اصلا چنین آدم هایى وجود نداشته اند؛ در میان دشمن ها اسم هایى مى برد که همه جعلى است؛ داستان ها را به شکل افسانه در آورده است. چون این کتاب اولین کتابى بود که به زبان فارسى نوشته شد، [مرثیه خوان ها] که اغلب بى سواد بودند و به کتاب هاى عربى مراجعه نمی کردند، همین کتاب را می گرفتند و در مجالس از رو می خواندند.
🔹 این است که امروز مجلس عزادارى امام حسین را ما «روضه خوانى» می گوییم. در زمان امام حسین روضه خوانى نمى گفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه خوانى نمى گفتند، در زمان امام حسن عسکرى هم روضه خوانى نمی گفتند، بعد در زمان سید مرتضى هم روضه خوانى نمی گفتند، در زمان خواجه نصیرالدین طوسى هم روضه خوانى نمى گفتند.
از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده «روضه خوانى»!
روضه خوانى یعنى خواندن کتاب روضة الشّهداء، همان کتاب دروغ ! از وقتى که این کتاب در دست و بال ها افتاد، دیگر کسى تاریخ واقعى امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه سازىِ روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضه خوان، یعنى روضة الشهداء خوان!
یعنى افسانه ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.
گفت: «وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اخْرى»؛ بعد در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم ملا آقاى دربندى پیدا شد. تمام حرف هاى روضة الشهداء را به اضافهء یک چیزهاى دیگر، همه را یکجا جمع کرد که دیگر واویلاست! واقعاً به اسلام باید گریست.
(کتاب حماسه حسینی، صفحه 82-84)
🆔 @majmae_eslahtalaban
این صفحات شرحی از دانشکده ادبیات در سال 1345 است. حیف که این قبیل توضیحات در روزگار ما دیگر نشر نمی شود و بسیاری از اطلاعات تنها در اوراق بایگانی ها می ماند.
@jafarian1964
اما حالا رساله کوچکی از آقا جمال خوانساری یافتم که به احتمال زیاد خطاب به شاه سلطان حسین است. همان طور که در گزارش خاتون آبادی آورده، شاه از علما خواست در این باره، تکلیف را روشن کنند و آقا جمال این رساله را در اثبات ولادت امام علی (ع) در روز سیزدهم رجب، در پاسخ به درخواست شاه نوشته است. این متن را دقیقا می توان یک رساله مستقل از آقا جمال به حساب آورد، هرچند بنده نمی دانم در مجموعه آثاری که به مناسبت بزرگداشت آقا حسین و آقا جمال خوانساری چاپ شد، این رساله هم آمده است یا خیر. در هر حال متن رساله را در اینجا تقدیم عزیزان می کنم. به نظرم از نظر تعامل علمای بزرگ این دوره با شاهان صفوی و تاثیر آنان در نظامات جاری و از جمله همین روز سیزدهم رجب که از آن تاریخ تا به امروز اهمیت ویژه یافته و همیشه سلاطین در آن روز پذیرای مهمانان از خواص بوده اند، نشان می دهد.
@jafarian1964
این را برای دوستان فهرست نویس عزیز می نویسم:
سالهاست هرچه در فهارس نسخ خطی، یادی از آقا جمال خوانساری می شود، غالبا تاریخ درگذشت او را 1125 می نویسند. این به رغم آن است که در همین کتاب «وقایع السنین» خاتون آبادی تصریح شده است که «در اوائل ماه مبارک، به نوبه ی غشی، سنه هزار و یک صد و بیست و دو» درگذشت. یعنی 1122. استاد روضاتی این مطلب را در دو گفتار اول ص 62 ـ 63 با منابع دیگر هم نشان داد، اما گویا اصلا قرار نیست کسی این قبیل نوشته ها را بخواند.
جالب است که برای اولین بار، مرحوم روضاتی در دو گفتار دوم، تاریخ کشته شدن شاه سلطان حسین را هم از پشت یک نسخه خطی (رساله تونیه) یافت، یعنی دقیقا روز سه شنبه 22 محرم الحرام سال 1140 «قد تقل مظلوما یوم الثلثاء الثانی و العشرین من شهر محرم الحرام سنة اربعین و مائة بعد الالف». بعد هم جسد وی به قم منتقل شد «ثم نقل الی قم، عند آبائه و غُسل و کُفن و دُفن رحمة الله علیه» (دومین دو گفتار)، ص 73
@jafarian1964
البته که در بخش کاربردی علم در تکنولوژی، خلاقیت هایی داشته و داریم، اما مقصود از علم، دانش اصیلی است که زیربنای تمدن فعلی است، ریاضی، فیزیک، شیمی و رشته های دیگری که در سطح این دانشها هستند. مع الاسف باید گفت، ما حتی در مرحله یادگیری دانش روز دنیا نیز در سطح مناسبی قرار نداریم چه برسد به آن که بتوانیم در تولید دانش به صورت اساسی، نقشی داشته باشیم. گو این که به هر حال، در این مسیر، استادان و دانشجویان فعالی داریم که تلاش می کنند و به صورت جزئی و موردی، یافته های خوبی دارند، اما مع الاسف، به حدی پیشرفت علمی در دنیا گسترش یافته است که ما از نظر علمی، و به تناسب آنچه در باره سطح دانشگاه های ایران در کنار دانشگاه های بزرگ دنیا گفته می شود، رتبه بسیار نازلی در حوالی چهارصد تا پانصد داریم.
اکنون سوال این است که چرا در علم گرفتار توقف شده ایم؟ در کجای کار مشکل وجود دارد که امکان تأسیس در علم را نداریم؟ آموزش ابتدایی ما مشکل دارد؟ خواندن درس ریاضی ما مشکل دارد؟ محدودیت زبان فارسی از نظر ارتباط با دانشگاه ها و دانشها مشکل دارد؟ مشکل روانی و اخلاقی و دینی داریم؟ چرا نمی توانیم علم را بیاموزیم و به نسل های بعدی منتقل کنیم و در این میانه، قدم های جدی برداریم؟
یک وقتی کسروی می گفت، مشکل ما در این دیوان شعرایی است که همه اش شعر عاشقانه و غزل گفته اند. اگر آنها را بسوزانیم، ملت ما از دست آن مطالب خلاص می شود! این هم یک مدل بود! من با سخن او موافق نیستم، اما با هر کسی که در این باره تأمل کند، و در یافتن علل این توقف تلاش ذهنی داشته باشد، همراهم.
شاید کسانی بگویند ما وقت مردم را صرف همه چیز می کنیم جز کسب دانش واقعی. معمولا تأکید می شود که روی کمیت تکیه می کنیم و بر عدد دانشجویان می افزاییم اما از نظر کیفی کاری انجام نمی دهیم. تقریبا همه ما می دانیم، زمانی فاصله ما با غرب اندک بود، حالا این فاصله به قدری توسعه یافته که دیگر تصور این که ما بتوانیم حرکت جدی داشته باشیم، ناممکن شده است. سیاستمداران ما همیشه امید داده اند، چون مصلحتشان در این بوده که بگویند ما به سمت دروازه های تمدن بزرگ می رویم، اما در عمل، کار جدی انجام نشد. این که خیابانها قشنگ تر می شود، پل ها زده می شود، پارک ساخته می شود، همه ما می دانیم، اینها هیچ نشانی از پیشرفت علم نیست، این ها نوعی تکنولوژی غربی است که ما به عنوان کارگر یاد گرفته و از روی دست آنها تکرار می کنیم. حتی در همین مرحله هم، صد سال پس از تأسیس متروی نیویورک ما مترو درست کردیم.
امروز به تعداد شبکه های رادیویی که در ایران فعال است نگاه می کردم. شبکه های خوبی است، بماند که دیگر مردم چندان به آنها توجه نمی کنند، اما در میان این شبکه ها، هیچ نشانی از شبکه علم و دانش نیست. ممکن است رادیو فرهنگ برنامه مختصری داشته باشد، اما روشن است که در کنار رادیوی سلامت، در کنار آوا، در کنار اقتصاد، نیاز به یک برنام ریزی مستمر برای علم و دانش داریم. قدیم تر ها یک مجله دانشمند بود، اما اکنون در این زمینه، به نسبت زمان، همان اندازه هم بر اطلاعات علمی عمومی مردم افزوده نمی شود. (ادامه دارد)
@jafarian1964
تخت فولاد اصفهان (دست بردن در بنای تاریخی توسط مجموعه فرهنگی تخت فولاد. درج کردن کتیبه ای به اسم خودشان در دل یک بنای تاریخی)
@jafarian1964
شهید آيت الله مرتضی مطهری:
بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید گریست!
انسان وقتى که در تاریخ نگاه مى کند، مى بیند که به سر این حادثه چه ها آورده اند! به خدا قسم حرف حاجى [نوری] حرف راستى است. مى گوید امروز اگر کسى بخواهد بر امام حسین علیه السلام بگرید، بر این مصیبت هایش باید بگرید، بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید بگرید.
کتابى است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین کاشفى.
حاجى فرموده بود که این داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اول بار در کتاب این مرد آمده است.
حقیقت این است که من این کتاب را ندیده بودم. خیال مى کردم در آن یکى دو تا از این حرف هاست ، بعد که این کتاب را ( که به فارسى هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است ) خواندم دیدم از این داستان ها زیاد است.
ملا حسین کاشفى مردى است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بی انصاف مرد باسوادى هم بوده است، کتاب هایى هم دارد، صاحب انوار سهیلى [است] که خیلى عبارت پردازى کرده و می گویند کلیله و دمنه را خراب کرده است. به هر حال مرد باسوادى بوده است. تاریخش را که انسان می خواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنى، و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمون صفتى هم بوده است، در میان شیعه ها خودش را یک شیعهء صد در صد متعصبي نشان می داده و در میان سنی ها خودش را حنفى نشان می داده است. اصلًا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب اند در تشیع. اینجا که در میان سبزواری ها بود، یک شیعهء صد در صد شیعه بود. بعد می رفت هرات. آنجا که می رفت، به روش اهل تسنن بود.این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت می کرد.
کتابى نوشته است به فارسى ، اولین کتابى که در مرثیه به فارسى نوشته شده همین کتاب روضة الشهداء است که در پانصد سال پیش نوشته شده است. براي مثال شیخ مفید (رضوان اللَّه علیه) کتاب ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. من نمی دانم این بی انصاف چه کرده است! من وقتى این کتاب را خواندم، دیدم حتى اسم ها جعلپ است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین اسم هایى را می آورد که اصلًا چنین آدم هایى وجود نداشته اند؛ در میان دشمن ها اسم هایى مى برد که همه جعلى است؛ داستان ها را به شکل افسانه در آورده است. چون این کتاب اولین کتابى بود که به زبان فارسى نوشته شد، [مرثیه خوان ها] که اغلب بى سواد بودند و به کتاب هاى عربى مراجعه نمی کردند، همین کتاب را می گرفتند و در مجالس از رو می خواندند. این است که امروز مجلس عزادارى امام حسین را ما «روضه خوانى» می گوییم. در زمان امام حسین روضه خوانى نمى گفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه خوانى نمى گفتند، در زمان امام حسن عسکرى هم روضه خوانى نمی گفتند، بعد در زمان سید مرتضى هم روضه خوانى نمی گفتند، در زمان خواجه نصیرالدین طوسى هم روضه خوانى نمى گفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده «روضه خوانى». روضه خوانى یعنى خواندن کتاب روضة الشّهداء، همان کتاب دروغ. از وقتى که این کتاب در دست و بال ها افتاد، دیگر کسى تاریخ واقعى امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه سازىِ روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضه خوان، یعنى روضة الشهداء خوان، یعنى افسانه ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.
گفت: «وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اخْرى»؛ بعد در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم ملا آقاى دربندى پیدا شد. تمام حرف هاى روضة الشهداء را به اضافهء یک چیزهاى دیگر، همه را یکجا جمع کرد که دیگر واویلاست! واقعاً به اسلام باید گریست.
(کتاب حماسه حسینی، صفحه 82-84).
🌷🌹 شهید مطهری: بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید گریست!
انسان وقتى که در تاریخ نگاه مى کند، مى بیند که به سر این حادثه چه ها آورده اند!
به خدا قسم حرف حاجى [نوری] حرف راستى است. مى گوید امروز اگر کسى بخواهد بر امام حسین علیه السلام بگرید، بر این مصیبت هایش باید بگرید، بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید بگرید.
کتابى است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین کاشفى.
حاجى فرموده بود که این داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اول بار در کتاب این مرد آمده است.
حقیقت این است که من این کتاب را ندیده بودم. خیال مى کردم در آن یکى دو تا از این حرف هاست، بعد که این کتاب را (که به فارسى هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است) خواندم دیدم از این داستان ها زیاد است.
ملا حسین کاشفى مردى است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بی انصاف مرد باسوادى هم بوده است، کتاب هایى هم دارد، صاحب انوار سهیلى [است] که خیلى عبارت پردازى کرده و می گویند کلیله و دمنه را خراب کرده است. به هر حال مرد باسوادى بوده است.
تاریخش را که انسان می خواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنى، و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمون صفتى هم بوده است، در میان شیعه ها خودش را یک شیعهء صد در صد متعصبي نشان می داده و در میان سنی ها خودش را حنفى نشان می داده است. اصلًا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب اند در تشیع. اینجا که در میان سبزواری ها بود، یک شیعهء صد در صد شیعه بود. بعد می رفت هرات. آنجا که می رفت، به روش اهل تسنن بود.این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت می کرد.
کتابى نوشته است به فارسى ، اولین کتابى که در مرثیه به فارسى نوشته شده همین کتاب روضة الشهداء است که در پانصد سال پیش نوشته شده است. براي مثال شیخ مفید (رضوان اللَّه علیه) کتاب ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است.
ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. من نمی دانم این بی انصاف چه کرده است!
من وقتى این کتاب را خواندم، دیدم حتى اسم ها جعلى است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین اسم هایى را می آورد که اصلًا چنین آدم هایى وجود نداشته اند؛ در میان دشمن ها اسم هایى مى برد که همه جعلى است؛ داستان ها را به شکل افسانه در آورده است.
چون این کتاب اولین کتابى بود که به زبان فارسى نوشته شد، [مرثیه خوان ها] که اغلب بى سواد بودند و به کتاب هاى عربى مراجعه نمی کردند، همین کتاب را می گرفتند و در مجالس از رو می خواندند. این است که امروز مجلس عزادارى امام حسین را ما «روضه خوانى» می گوییم.
در زمان امام حسین روضه خوانى نمى گفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه خوانى نمى گفتند، در زمان امام حسن عسکرى هم روضه خوانى نمی گفتند، بعد در زمان سید مرتضى هم روضه خوانى نمی گفتند، در زمان خواجه نصیرالدین طوسى هم روضه خوانى نمى گفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده «روضه خوانى». روضه خوانى یعنى خواندن کتاب روضة الشّهداء، همان کتاب دروغ.
از وقتى که این کتاب در دست و بال ها افتاد، دیگر کسى تاریخ واقعى امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه سازىِ روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضه خوان، یعنى روضة الشهداء خوان، یعنى افسانه ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.
گفت: «وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اخْرى»؛ بعد در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم ملا آقاى دربندى پیدا شد. تمام حرف هاى روضة الشهداء را به اضافهء یک چیزهاى دیگر، همه را یکجا جمع کرد که دیگر واویلاست! واقعاً به اسلام باید گریست...
حماسه حسینی مرتضی مطهری
🔶تکیه خوانساری تخت فولاد اصفهان
بقعه آقا حسین خوانساری که حدود ۴۶ تن در این تکیه مدفونن و به (بقعة العلماء) ،(قبة العلماء) ،(بارگاه ذو الجمالین) و (تکیه چهل مومن)شهرت دارد.
وقتی که این همه دور از ما
روی تخت آی سی یو
از پشت شیشه ای که به اندازه ی عمر همه ما ضخامت دارد
نگاهم میکنی
و دستت را به نشانه ی "سلام"
"میبینمت"
و "دعایت میکنم" بالا می آوری
به آن تسبیحی که در دستهایت دانه دانه میبارد
و به آن بالشتی که دستهایش را دور گردنت انداخته
و به آن تخت لعنتی
که یک ماه است به آن تکیه زده ای
رشک میبرم....
باز هم بیا
قول میدهم یک عمر خودم عصایت باشم...
اللهم امنن علینا بشفائه
#آیت_الله_شاه_آبادی
@sanabargh_channel
#هزار_جلوه_افلاکیان
در نمایشگاه تخت فولاد در آیینه اسناد تاریخی برخی از کاشی های به کار رفته در بناها و تکایای تاریخی تخت فولاد به نمایش در آمده که ذوق و هنر هنرمندان و معماران در این فضاها را نشان می داده است. کاشی های با تمثال رکن الملک ، تصویر درخت سرو ، ماهی ، پرنده و گل و گیاه که برای بازدید عموم در نگارستان امام خمینی وجود دارد.
@esfahanhonarsarayeiran
یادگاری از ایام تحقیق و تفحص در تخت فولاد. زمانی که تمام سنگ نوشته های مهم تخت فولاد را کلمه به کلمه بازخوانی و یادداشت کردم. این عکس در موزه تخت فولاد برداشته شده است.
قبر مادر شاهزاده به طول حدود دو ذرع و ارتفاع نيم ذرع همه سنگ مرمر سفيد عالى است كه از شاهكارهاى استاد محمّد حسين حجّار اصفهانى به شمار مى آيد. چهار طرف لبه بلند زنجيرهاى سخته از سنگ نبشته افقى روى قبر چند سانتى متر بلند تر است. بالاى سر، سنگ يکپارچه عمودى است به شكل نيم تاج كه روى آن به خط نستعليق درشت تر از اشعار سنگ لوح نوشته است:
"يا مريم ان اللّه اصطفيك وطهّرك واصطفيك على نساء العالمين" و سپس اشعار ضياء اصفهانى به خط نستعليق آقا محمّد باقر سمسورى حک شده است.
اين سنگ نوشته از شاهكارهاى هنرى تخت فولاد به شمار مى آيد، چنان كه گويند: در گذشته خطاطان دور و نزديک با وسايل كامل به تخت فولاد مى رفتند و چند روزى در تخت فولاد معتكف شده و از دو شاهكار موجود در آن كه يكى خط مير عماد حسنى در تكيه مير فندرسكى و ديگرى خط سمسورى در اين تكيه است تعليم نظرى مى گرفتند.
مرقد علامه میر محمد اسماعیل خاتون آبادی، شاگرد مجلسی اول و شیخ رجبعلی تبریزی در تخت فولاد اصفهان.
سنگ نوشته مزار میر سید محمود خاتون آبادی در تخت فولاد تکیه سیدالعراقین، خط استاد حبیب الله فضائلی.
سال 1387 در مجلس یادبود علامه میر محمد صادق خاتون آبادی که در تکیه سیدالعراقین تخت فولاد برگزار شد برای اولین بار به محضر حضرت استاد فاطمی نیا رسیدم و کتاب شرح مجموعه گل خود را به ایشان تقدیم کردم. در آن مجلس فرزندان شهید بهشتی نیز همراه ایشان شرکت داشتند. مرحوم استاد فضل الله اعتمادی (برنا) اشعاری در ماده تاریخ وفات علامه خاتون آبادی خواندند که مورد توجه و تقدیر استاد فاطمی نیا واقع شد. سپس حضرت استاد سخنرانی کردند که بخشی از آن به همت دوستان مجموعه فرهنگی تخت فولاد منتشر شده است.👇
https://t.me/takhtefoulad_ir/6166
🔻نکته: در مجلس یادبود علامه خاتون آبادی (جدّ مادری شهید بهشتی) آخرین بازمانده آن مرحوم، خانم بدرالشریعه خاتون آبادی نیز شرکت داشت. همان ایام روحانی سرشناسی به نام سید عباس کاشانی در سایت خود ادعا کرده بود که من نواده دختری علامه خاتون آبادی و پسرخاله شهید بهشتی ام (علاوه بر ادعای شاگردی نزد آیة الله قاضی)... بنده از دختر علامه خاتون آبادی پرسیدم شما چنین کسی می شناسید؟ گفت پدرم 4 دختر داشت که من آخرینشانم. دامادها هم مشخص اند. سید فضل الله بهشتی، سید اسدالله روضاتی، حاج آقا سدهی و شوهرم آقا جلال الدین اژه ای. او اصلا نام سید عباس کاشانی را هم نشنیده بود!
با تأسف ادعای انتساب آقای سید عباس کاشانی به علامه خاتون آبادی هنوز هم در سایت ها و کتاب ها حتی در کتابی که به نام ایوب العلماء در شرح حال او منتشر شده ذکر می شود.
به یاد دارم وقتی در محضر علامه سید محمد علی روضاتی بودم و ایشان در مجله آینه پژوهش این مطلب را در شرح حال آقای سید عباس کاشانی دید بسیار متعجب و ناراحت شد و گفت ما خانواده خاتون آبادی را می شناسیم این ادعاها دیگر چیست؟ و اشاره به حدیثی کردند مشعر بر لعن کذاب در نسب.
پیش از این در همین کانال هر دو ادعای انتساب و شاگردی مزبور را بررسی کردیم.
🔸حضور و سخنرانی استاد فاطمی نیا در همایش پرتو صادق بزرگداشت آیة الله میر محمد صادق خاتون آبادی، سال 1387 تکیه سیدالعراقین تخت فولاد اصفهان.
@bazmeghodsian
🔺تصحیح یک اشتباه
صاحب جنات الخلود و تفسیر خزائن الانوار در کتب تراجم جزو سادات خاتون آبادی قلمداد شده؛ اما او خود کلامی که دال بر سیادتش باشد بیان نکرده و خود را ابن محمدمؤمن الخاتون آبادی محمدرضا المتخلص بمطلع الاصفهانی معرفی کرده. نسب نامه ای که در مقدمه خزائن به نقل از سید حسین آزاد برایش ذکر شده ساختگی و همه توضیحات آن بی پایه است.
علامه میر محمد حسین خاتون آبادی سبط علامه مجلسی در رساله احوال علماء خاتون آباد پدر او را تحت عنوان المولی الورع التقی الحاج محمد مؤمن الخاتون آبادی - نه میر محمد مؤمن! - ذکر کرده، و گفته حاجی مزبور داماد سید محمد باقر خاتون آبادی بوده و دو فرزند عالم ورع از او یافته است. پس صاحب جنات الخلود نوه دختری سادات خاتون آبادی است و وصف او به میر که بیانگر سیادت است صحیح نیست.
سال فوتی که بر روی جلد خزائن الانوار ذکر شده نیز اشتباه است و طبق اجازه ای که او از میر عبدالوهاب تبریزی دارد تا چند سال پس از سال مزبور زنده بوده است.
این که مدفن او را تخت فولاد نوشته اند نیز سخنی بی دلیل و همچون سال فوت مزبور ساخته برخی مدعیان نسب دانی است.
(اقلّ الخلیقة رحیم عفی عنه).
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com