جرعه ای از جام سحر
21) سحرگاه بیست و یکم
خدایا...
آیا با این زبان گنگ... سپاست گویم؟!
یا با نهایت تلاش(نکرده) در کردارم تو را راضی کنم؟!
ای پروردگار من...
زبان من در کنار سپاس تو
و کردار من، در کنار نعمت و نیکی تو چه ارزشی دارد؟!
خدای من...
بخششت آرزویم را گسترده داشته
و قدرشناسی ات کرده ام را پذیرفته
سرورا...
به تو مشتاقم و از تو بیمناک...
آرزومند توأم و آرزویم مرا به سوی تو میکشاند
ای یگانه...
همتم معطوف به توست
و هر آن چه در نزد توست، رغبتم را به تو گسترش می دهد
امید خالصانه و بیمناکی ام برای توست
محبتم به تو انس دارد
به دست خود، خود را به سویت افکنده ام
و به ریسمان طاعتت به یاری ترس خویش آمده ام
مولای من...
با یاد تو دلم زنده می شود
و با خنکای نجوای تو رنج ترس از من رخت می بندد
پس ای مولا... و ای آرزوی من...
و ای نهایت درخواست من...
میان من و گناهم
که مانع پایبندی ام به پیروی از تو میشود، جدایی انداز!
ترجمه ی آزاد از فرازهای پایانی دعای ابوحمزه
دعاء ليلة عرفة
وفيه من حديث عبدالله بن مسعود قال: قال رسول الله صَلَّى الله عَلَيْه وآله وسَلَّم: ((ما من عبد أو أمة دعى بهذا الدعاء ليلة عرفة كذا مرة – يعني عشراً – إلا لم يسأل الله شيئاً إلا أعطاه إياه إلا قطيعة رحم أو مأثم: سبحان الذي في السماء عرشه، سبحان الذي في الأرض موطأه، سبحان الذي في البحر سبيله، سبحان الذي في النار سلطانه، سبحان الذي في الجنَّة رحمته، سبحان الذي في القبر قضاؤه، سبحان الذي في الهوى روحه، سبحان الذي رفع السماء، سبحان الذي وضع الأرض، سبحان الذي لا منجى منه إلا إليه)).
دعاء ليلة عرفة
وفيه من حديث عبدالله بن مسعود قال: قال رسول الله صَلَّى الله عَلَيْه وآله وسَلَّم: ((ما من عبد أو أمة دعى بهذا الدعاء ليلة عرفة كذا مرة – يعني عشراً – إلا لم يسأل الله شيئاً إلا أعطاه إياه إلا قطيعة رحم أو مأثم:
سبحان الذي في السماء عرشه، سبحان الذي في الأرض موطأه، سبحان الذي في البحر سبيله، سبحان الذي في النار سلطانه، سبحان الذي في الجنَّة رحمته، سبحان الذي في القبر قضاؤه، سبحان الذي في الهوى روحه، سبحان الذي رفع السماء، سبحان الذي وضع الأرض، سبحان الذي لا منجى منه إلا إليه)).
سبحان من یمیت و یحیی و لا اله الا هو الذی خلق الارض و السماء
مصطفی با دکتر شریعتی آشنا بود و به او علاقه داشت ، عکسی از او هست که روی نوار مرزی و در مقابل سنگرهای اسرائیل ، در بالای ارتفاعاتی به نام تل مسعود و تل شلعبون در نزدیکی بیت الجبیل ، نشسته است. توی آن عکس ، دارد در نور شب ، کتاب «کویر» دکتر شریعتی را میخواند. شهادت شریعتی ، مصطفی را خیلی ناراحت کرد :« ای علی! همیشه فکر میکردم که تو بر مرگ من مرثیه خواهی گفت و چقدر متأثرم که اکنون من بر تو مرثیه میخوانم!
ای علی ! من آمدهام که بر حال زار خود گریه کنم ، زیرا تو بزرگتر از آنی که به گریه و لابه ما احتیاج داشته باشی.
ای علی ! تو مرا به خویشتن آشنا کردی . من از خود بیگانه بودم. همه ابعاد روحی و معنوی خود را نمیدانستم. تو دریچهای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز بردی و زشتیها و زیباییهای آن را به من نشان دادی.
ای علی ! تو را وقتی شناختم که « کویر» تو را شکافتم و در اعماق قلبت و روحت شنا کردم و احساسات خفته و ناگفته خود را در آن یافتم. قبل از آن ، خود را تنها میدیدم و حتی از احساسات و افکار خود خجل بودم و گاهی از غیر طبیعی بودن خود شرم میکردم! اما هنگامی که با تو آشنا شدم ، در دوری دور از تنهایی به درآمدم و با تو همراز و همنشین شدم.
ای علی ! دینداران متعصب و جاهل ، تو را بر حربه تکفیر کوفتند و از هیچ دشمنی و تهمت فروگذار نکردند و غرب زدگان نیز که خود به دروغ ، «روشنفکر» مینامیدند، تو را به تهمت ارتجاع کوبیدند و اهانتها کردند. رژیم شاه نیز که نمیتوانست وجود تو را تحمل کند و روشنگری تو را مخالف مصالح خود میدید ، تو را به زنجیر کشید و بالاخره شهید کرد.
ای علی ! ای نماینده غم! ای دریای درد! این رحمت بزرگ خدا بر تو گوارا باد....»
http://mchamran.mihanblog.com/post/82
☀ ترجمه:
اي پروردگار، حقیقتا من به تو مایلم و از تو درخواست می کنم و از تو امید بخشش و مغفرت دارم
پس به من ظریفت عطا فرما، ای کسی که بلند مرتبه هستی و پادشاهی!
❤️
مهمترین و زیباترین دعایی که بایستی داشته باشم و باشیم!
ظریفتی که مخزن اصلی اش ظریفت وجودی خود خدای بزرگ است!
اللهم إنّک تکفی من کل احد (خدایا تو کافی هستی برای من از هر کسی)
فاکفنیه بِمَ شئت و کیف شئت و انّی شئت! (پس کفایت کن مرا از آنچیزی که می خواهی و به کیفیتی که می خواهی و (بالاخره) از اینکه از ما می خواهی (از خود ما بر خود ما و برای خود ما کفایت کن و کافی باش)!
«اذا خرج احدكم من بلده بفراسخ،
فليطلب لنفسه دليلا؛
ا لستم بطرق السّماء
اجهل من طرق الارض؟!»
هم از طرق آسمان بی خبرم و هم از طرق زمین!
خدایا.
🕋
أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ لِأَصْحَابِهِ ذَاتَ يَوْمٍ أَ رَأَيْتُمْ لَوْ جَمَعْتُمْ مَا عِنْدَكُمْ مِنَ اَلثِّيَابِ وَ اَلْآنِيَةِ ثُمَّ وَضَعْتُمْ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ أَ كُنْتُمْ تَرَوْنَهُ يَبْلُغُ اَلسَّمَاءَ فَقَالُوا لاَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ فَقَالَ أَ فَلاَ أَدُلُّكُمْ عَلَى شَيْءٍ أَصْلُهُ فِي اَلْأَرْضِ وَ فَرْعُهُ فِي اَلسَّمَاءِ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ يَقُولُ أَحَدُكُمْ إِذَا فَرَغَ مِنْ صَلاَةِ اَلْفَرِيضَةِ سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَكْبَرُ ثَلاَثِينَ مَرَّةً فَإِنَّ أَصْلَهُنَّ فِي اَلْأَرْضِ وَ فَرْعَهُنَّ فِي اَلسَّمَاءِ وَ هُنَّ يَدْفَعْنَ اَلْهَدْمَ وَ اَلْحَرَقَ وَ اَلْغَرَقَ وَ اَلتَّرَدِّيَ فِي اَلْبِئْرِ وَ أَكْلَ اَلسَّبُعِ وَ مِيتَةَ اَلسَّوْءِ وَ اَلْبَلِيَّةَ اَلَّتِي تَنْزِلُ مِنَ اَلسَّمَاءِ عَلَى اَلْعَبْدِ فِي ذَلِكَ اَلْيَوْمِ وَ هُنَّ اَلْبَاقِيَاتُ اَلصَّالِحَاتُ .
اللهم إنّک تکفی من کل احد (خدایا تو کافی هستی برای من از هر کسی)
فاکفنیه بِمَ شئت و کیف شئت و انّی شئت! (پس کفایت کن مرا از آنچیزی که می خواهی و به کیفیتی که می خواهی و (بالاخره) از اینکه از ما می خواهی (از خود ما بر خود ما و برای خود ما کفایت کن و کافی باش)!
@yortchi_bosjin_pdf
🌹🍃دعا برای دفع بلای سیل
📿«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ بِسْمِ اللَّهِ خَیْرِ الاْسْماءِ بِسْمِ اللَّهِ رَبِّ الاْرْضِ وَ السَّمآءِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذی لایَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ سَمُّ وَلا دآءٌ بِسْمِ اللَّهِ اَصْبَحْتُ وَ عَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْتُ بِسْمِ اللَّهِ عَلی قَلْبی وَ نَفْسی بِسْمِ اللَّهِ عَلی دینی وَ عَقْلی بِسْمِ اللَّهِ عَلی اَهْلی وَ مالی بِسْمِ اللَّهِ عَلی ما اَعْطانی رَبّی بِسْمِ اللَّهِ الَّذی لایَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْءٌ فِی الاْرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ اَللَّهُ اَللَّهُ رَبّی لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً اَللَّهُ اَکْبَرُ اَللَّهُ اَکْبَرُ وَ اَعَزُّ وَ اَجَلُّ مِمّا اَخافُ وَ اَحْذَرُ عَزَّ جارُکَ وَ جَلَّ ثَناؤُکَ وَلا اِلهَ غَیْرُکَ اَللّهُمَّ اِنّی اَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ نَفْسی وَ منْ شَرِّ کُلِّ سُلْطانٍ شَدیدٍ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ مِنْ شَرِّ قَضآءِ السّوُءِ وَ مِنْ کُلِّ دابَّةٍ اَنْتَ آخِذٌ بِناصِیَتِها اِنَّکَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ وَ اَنْتَ عَلی کُلِّشَیْءٍ حَفیظٌ اِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصّالِحینَ فَاِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ»
▪دعا برای رفع بلا از سیل پخش کنید
دوستان درود برشرفتان پخش کنید برای رضای خدا🙏🙏🙏
رابطه جزء و کل بین خالق و مخلوق در عرفان
1 - تعین و تمیز " محیط و شامل " به مادونش ، چون تمیز کل از آن حیث است که کل است ، به صفتی است که برای کل است ، و از اسماء مستاثره اوست ، و خارج و زائد از او نیست ، بلکه به وجود او متحقق و به عدم او منتفی است . و چون هیچ جزء مفروض کل بدان حیث که کل است منحاز از کل نیست زیرا که کل نسبت به مادونش احدیت جمع دارد ، لاجرم تمایز بین دو شیء نیست ، بلکه یک حقیقت متعین به تعین شمولی است ، و نسبت حقیقه الحقائق با ماسوای مفروض چنین است . ( وحدت از دیدگاه عارف و حکیم ، حسن زاده آملی ، 66 )
2 - " و نفخت فیه من روحی " این بیان حق تعالی معرب و مشعر است به ارتباط مذکور بین کل و جزء یعنی نفخت فیه من روحی دال است بر نسبت آدم به رب خود که بعینه نسبت جزء به کل و فرع به اصل است و هر کل به جزء خود میل می نماید و هر اصلی به فرع خود . ( ممد الهمم در شرح فصوص الحکم ، حسن زاده آملی ، 600 )
3 - تو کل من و اصل منی ... من بعض و تو کلی . ( هزار و یک کلمه ، حسن زاده آملی ، 108 /1 )
4 - دعوت انبیاء همین است که ای بیگانه به صورت ، تو جزء منی ... بیا ای جزء از کل بی خبر مباش . ( شمس تبریزی ، مقالات ، 162/1 )
5 - تا به کی باشی ز کل خود جدا
سوی کل خود رو ای جزء خدا
( مثنوی ، دفتر ششم ، 683 )
6 - ز حد نقص خود سوی کمالی
بسوی کل خود در ارتحالی
( تعلیقات آغاز و انجام ، حسن زاده آملی ، 87 )
7 - حق جان جهان است و جهان جمله بدن
املاک لطائف حواسش آن تن
افلاک عناصر و موالید اعضاء
توحید همین است ، دگرها همه فن .
#حضرت_صاحب_الزمان_عجل_الله_فرجه
امام صادق علیه السلام فرمودند:
💐اِنَّ الأرضَ لا تُصلِحَ الاّ بِإمام.💐
زمین جز بدست امام اصلاح نمیشود...
جمعه هایم بی تو بی معناست
مهدی جان بیا
دل درون سینه ام تنهاست
مهدی جان بیا
در فراقت می چکد اشک روان از دیده ام
حال و روز خلوتم غوغاست
مهدی جان بیا
یاد پرشور تو زینت بخش افکار من است
دم به دم نام تو بر لب هاست
مهدی جان بیا
بی وجود تو ندارد کل هستی رنگ و بو
این جهان با بودنت زیباست
مهدی جان بیا
📚اصول كافے، ج۲، ص۲۱
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#جمعههاےانتظار
@dobytyhayroze
قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: (النجوم أمان لأهل السماء، وأهل بيتي أمان لأهل الأرض، فإذا ذهبت النجوم من السماء أتى أهل السماء ما يوعدون، وإذا ذهب أهل بيتي من الأرض أتى أهل الأرض ما يوعدون)
...
دعاء ليلة عرفة
وفيه من حديث عبدالله بن مسعود قال: قال رسول الله صَلَّى الله عَلَيْه وآله وسَلَّم: ((ما من عبد أو أمة دعى بهذا الدعاء ليلة عرفة كذا مرة – يعني عشراً – إلا لم يسأل الله شيئاً إلا أعطاه إياه إلا قطيعة رحم أو مأثم:
*سبحان الذي في السماء عرشه، سبحان الذي في الأرض موطأه، سبحان الذي في البحر سبيله، سبحان الذي في النار سلطانه، سبحان الذي في الجنَّة رحمته، سبحان الذي في القبر قضاؤه، سبحان الذي في الهوى روحه، سبحان الذي رفع السماء، سبحان الذي وضع الأرض، سبحان الذي لا منجى منه إلا إليه* )).
دعاء ليلة عرفة
وفيه من حديث عبدالله بن مسعود قال: قال رسول الله صَلَّى الله عَلَيْه وآله وسَلَّم: ((ما من عبد أو أمة دعى بهذا الدعاء ليلة عرفة كذا مرة – يعني عشراً – إلا لم يسأل الله شيئاً إلا أعطاه إياه إلا قطيعة رحم أو مأثم:
*سبحان الذي في السماء عرشه، سبحان الذي في الأرض موطأه، سبحان الذي في البحر سبيله، سبحان الذي في النار سلطانه، سبحان الذي في الجنَّة رحمته، سبحان الذي في القبر قضاؤه، سبحان الذي في الهوى روحه، سبحان الذي رفع السماء، سبحان الذي وضع الأرض، سبحان الذي لا منجى منه إلا إليه* )).
كنت شجرة فروعها تصل السماء
وجذورها في الارض ثابتة
حتى استقرت تلك العصفورة عَليّ
فتخربط حالي وبدأت اتساقط شيئاً فشيء
رسم #_أيو
كتابة #_حلم
ما من عبدٍ يقولُ في صباحِ كلِّ يومٍ ومساءِ كلِّ ليلةٍ بسمِ اللَّهِ الَّذي لا يضرُّ معَ اسمِهِ شيءٌ في الأرضِ ولا في السَّماءِ وَهوَ السَّميعُ العليمُ ثلاثَ مرَّاتٍ إلا لم يضرَّهُ شيءٌ
الهی! همه از تو ترسند و عبدالله از خود...
اي به ولاي تو تولاي من!
از خود و اغيار، تبرّاي من!
بود تو پيدايي پيداي من
گر بشكافند سراپاي من
جز تو نيابند در اعضاي من
سر به ته افکنده من از غم خموش
هيکل من بلبه وش در خروش
نغمه عشق است نه ذکر سروش
زمزمه در زمزمه آيد به گوش
کيست در اين قالب اعضاي من؟
نه کره را گرم تک و دو کني
بر مه و خور حکم روا روکني
خسته شيرين دل خسرو کني
جلوه پي جلوه که نونو کني
صورت ديگر ز هيولاي من
ديده نظر باز تو بيجا نشد
دل به غلط واله و شيدا نشد
اين غزل از من عبث انشا نشد
تا تو چو گل وانشدي وا نشد
ناطقه بلبل گوياي من
صورت اشيا بنگاري به خود
سوي وجود از عدم آري به خود
اي که نفس ها بشماري به خود!
يک نفسم گر بگذاري به خود
واي من و واي من و واي من
صادر بي واسطه، عقل نخست
آمد و پيش از همه قرب تو جست
عشق من آن روز تو را شد درست
مست تو و محو تو و مات توست
عقل من و هوش من و راي من
بتکده و دير و برهمن ز تو
مزدلف و وادي ايمن ز تو
لعبت چين و بت ارمن ز تو
گر تو تويي من کيم اي من ز تو
من شده، تو آمده بر جاي من
من به زمين، ناله من عرش گير
سدره به دم درکشم از يک نفير
آوخ از آن دم که برآرم صفير
شهپر جبريل فشاند عبير
بر دم روح القدس آساي من
اي تو بزرگ و همه عالم حقير
ورد زبان چيست مرا؟ يا مجير
چون تو مجيري و منت مستجير
پنجه ببر آمد و چنگال شير
پيشکش آهوي صحراي من
کون و مکان آينه ذات تو
سينه افروخته مشکات تو
زاري من صيقل مرآت تو
تا نشد از نفي من اثبات تو
سر نزد از لاي تو الاي من
سايه عشق ار به کليسا فتد
ولوله در مسجد اقصي فتد
بس نه تو را لرزه بر اعضا فتد
زلزله در طاق سکوبا فتد
بر سر منبر رسد ار پاي من
طينت صحبت زچه مي شد عجين؟
از مي رضوان و بهشت برين
چند در اين غمکده باشي مکين؟
صحبت از اين حجره درآ و ببين
عرش برين منزل و مآواي من!
محمد باقر صحبت لاری
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com