استمداد از حضرات دانشمند . . . ... سالهاست روی رباعی سرایان یزدی کار کرده ام و پژوهش من عنقریب تمام می شود. به چند رباعی منسوب به رشیدالدین میبدی صاحب کشف الاسرار رسبده ام . .البته عمدتا بر این نظرند که رشید الدین شاعر نبوده، اما علاقه او به شعر و استفاده ۱۲۰۰ بیت شعر در لابلای تفسیرش و نیز استفاده فراوان از سجع و قافیه در متن نثرش حکایت دیگری را نشان می دهد .
خواهشم این است اگر از دوستان و سروران درحین تتبعات در جایی نشان از شعر یا رد پایی از رشیدالدین میبدی به عنوان شاعر یافتند این سرگشته وادی ادب را به ان منبع و سند رهنمون سازند....
منظورم اینست که ممکنه شاعر خودش توانا بوده و ابیاتش یا دچار تصحیف شده یا الحاقی است (صرف احتمال) . لکن ما باشیم و این شعر ، شعر ضعیفی است. اگر نیاز به تحلیل و شرح دارد عرض کنم؟
بنده هم موافقم که نه شاعر ضعف داشته و نه شعر و قریحه شاعری اش و احتمالا همین بیت شاید الحاقی چنین لطمه ای به شعر زده، چون اگر همین بیت را حذف کنیم ضعف متوجه هیچ چیز و هیچ کسی نیست (البته به گمان بنده). اگر نسخه یا منبع دیگری بود که شکل صحیح مصرع را نشان می داد چه بسا همین بیت زیباترین بیت شعر بود با توجه به مصرع اولش
بنده تصور می کنم که در این جور موارد باید اختیارات عروض و قافیه، زبان و گویش زمان شاعر و... حتی کاتب و کتابت نسخه را از لحاظ اعتبار در نظر گرفت
چنانکه دوستان اشاره کردند این نوع قافیه را قافیه معمولی گویند که در شعر فارسی متداول است و شعرای بزرگی چون حافظ و نظامی هم دارند و به نظر نمی رسد مربوط به گویش باشد. در برخی موارد جناس مرفو نیز در اینچنین قوافی دیده می شود که از محسنات نادر علم بدیع است.
مردن نز آشنایی....نز به صورت نه از در شعر فارسی به خصوص در شعر رودکی بکا رمی رفته است.بعید به نظر می رسد که کاتب اشتباه کرده باشد.
ممکن است خود شاعر (یا کاتب) دقت نکرده باشد. از نظر معنا و کتابت واژه طنبی کاملا مناسب است
تشکر از اطلاع رسانیتان
به نظر می رسد عبارت "ویرایشی جدید" برای تصحیح مجدد نهج البلاغه نادرست است؛ زیرا این عبارت برای اثری بکار می رود که سرویراستار یا نویسنده در چاپ های بعدیِ آن، به اصلاح آن دست می زند یا بر آن چیزی می افزاید یا از آن می کاهد. ارائه چاپی دیگر از یک کتاب، که صِرفاً بازچاپ نباشد، تصحیح (به معنای اصطلاحیش)، تحقیق (در زبان عربی)، تحریر، تلخیص، تحشیه و نظائر اينها نام می گیرد.
این مقاله از بنده نیست. اما به نظر می رسد در این زمینه مطلب کم نوشته شده و این می تواند سودمند باشد. می دانیم که یاقوت به ناصبی گری متهم بوده است.
#نبضازچهخبرمیدهد
💫آنچه از نبض درباره حالات تندرستی و بیماری دریافت شود از نظر حکما درست و بی شبهه است
🌟به بیان دیگر نبض قادر است اطلاعاتی درباره هر دوجنبه تندرستی و بیماری در اختیارنباض قرار دهد
✅لازماست دانسته شود
🌸 نبض از قلب خبر می دهد قلب نیز مبدا قوت حیوانی و حرارت غریزی است در واقع بدن انسان به واسطه قوت حیوانی زنده است و به واسطه حرارت غریزی گرم است
🌸از دیگر سو باید دانسته شود که قوت حیوانی برای رسیدن به اندامها ی بدن نیازمند قوت حرارت غریزی است
🌸همچنین اندامهای بدن هیچ قوتی از قوت های بدن و نفسانی را نمی تواند قبول کند مگر آن که قوت حیوانی مدد کند
🌺حال با اندکی تامل در می یابیم که قوام همه تن و قوام همه قوت ها وابسته به صلاح و فساد این دو قوت است
🌸همچنین باید دانسته شود که قلب مبدا و معدن این دو قوت است و صلاح و فساداین دو قوت وابسته به صلاح و فساد مزاج قلب است
🌟براین اساس میتوان حال همه قوت ها را از حال قلب معلوم نمود حال قلب را از حال شریان ها که به منزله آلت قلب است می توان دریافت چرا که حال شریان در بیشتر اوقات به تبع حال قلب است بر این اساس کسی که از حال نبض را بداند از حال قلب آگاه می شود و کسی که از حال قلب آگاه شود از حال قوت های بدن با خبر می شود
@tebakhlatisina
#تعلیم
در مواردی که آب بدون تغییر از طریق ادرار خارج می شود باید دانست که:
1⃣اگر آب مشرف شده با تاخیر،وپس از مدت زمان بدون تغییر از طریق ادرار خارج شود
🌸نشانه سو مزاج سرد و ضعف قوت مغیره است
🌺علامت آن کمی تشنگی است
2⃣اگر آب مصرف شده بدون تاخیر و به صورت ادرار خارج شود
🌸نشانه وجود بیماری ذیابطس است
🌺البته باید همراه آن تشنگی غالب وجود داشته باشد
✅زیرا در ذیابطس ،حرارت زاید در کلیه ایجاد می شود همراه با ضعف قوت ماسکه؛و به این دوسبب است که آب مصرف شده ،بدون درنگ و بدون تغییر خارج می شود.
@tebakhlatisina
#نبضازچهخبرمیدهد
💫آنچه از نبض درباره حالات تندرستی و بیماری دریافت شود از نظر حکما درست و بی شبهه است
🌟به بیان دیگر نبض قادر است اطلاعاتی درباره هر دوجنبه تندرستی و بیماری در اختیارنباض قرار دهد
✅لازماست دانسته شود
🌸 نبض از قلب خبر می دهد قلب نیز مبدا قوت حیوانی و حرارت غریزی است در واقع بدن انسان به واسطه قوت حیوانی زنده است و به واسطه حرارت غریزی گرم است
🌸از دیگر سو باید دانسته شود که قوت حیوانی برای رسیدن به اندامها ی بدن نیازمند قوت حرارت غریزی است
🌸همچنین اندامهای بدن هیچ قوتی از قوت های بدن و نفسانی را نمی تواند قبول کند مگر آن که قوت حیوانی مدد کند
🌺حال با اندکی تامل در می یابیم که قوام همه تن و قوام همه قوت ها وابسته به صلاح و فساد این دو قوت است
🌸همچنین باید دانسته شود که قلب مبدا و معدن این دو قوت است و صلاح و فساداین دو قوت وابسته به صلاح و فساد مزاج قلب است
🌟براین اساس میتوان حال همه قوت ها را از حال قلب معلوم نمود حال قلب را از حال شریان ها که به منزله آلت قلب است می توان دریافت چرا که حال شریان در بیشتر اوقات به تبع حال قلب است بر این اساس کسی که از حال نبض را بداند از حال قلب آگاه می شود و کسی که از حال قلب آگاه شود از حال قوت های بدن با خبر می شود
@tebakhlatisina
هذه قصیده مشتمله علی عشرین بیتاً اذا جُمعت اوائل حروفِ کلِّ مصرعِِ منها انعقدت هذه الکلماتُ ؛ابوالفضل العبّاس الشّهیدُ الغریبُ
ای برتراب مرتبهء کیمیا دهی
اکسیرِ تربیت به دمِ اولیا دهی
بوی بهشت ونُزهتِ ارواح وجای امن
بود و نبود ازآن یدِ معجز نما دهی
لیلی به فنّ عشق ،تواش آزموده ای
لیلی وشان به دایرهء حسن جا دهی
فصل خطاب و نور هُدی و ذوالکرم
فردوسیان به خوان نوالت صلا دهی
ضوء تو منبسط به جهان ،فیضِ تو مُحیط
ضنک المعیشه را فرج از تنگنا دهی
لیل و نهار آیت لطف و عِتاب تُست
لطفی سوا دهی و عتابی سوا دهی
لب از لبِ صبوحیت ار بوسه بر زند
لبریز جامِ کوثر از آن سرجَزی دهی
عرش برین زحُرمتِ فرشِ تو برقرار
عزّ و شرف نگر که به مشتی ثَری دهی
بردوستان خویش زگنجینهء کرم
بیرون زکمّ و کیف وزچون و چرا دهی
ای عطرسای مجلسِ روحانیان ،رخت
اسرار کبریا زکجا تا کجا دهی
سبّوحیان عالم بالا به حضرتت
ساجد شوند اگر تو نوید لقا دهی
شرح جلال تو نتوان گفتنش مگر
شوخی کنی دهان ززمین تا سما دهی
هرگز نمیرد آنکه زخمّ ولای تو
هی برزند صراحی و هی شیشه ها دهی
یوم نشور دست من و دامن شما
یادامنت ببرّی و یا مدّعا دهی
درد درون سینهء ما به شود اگر
دورقدح به کام تمنّای ما دهی
لوح جمال تو که مرا هست در نظر
لاهوت را زجلوه نشان بر ملا دهی
غمهای تو چو بردرِ دل حلقه برزند
غمخانه رفت و رو کنی و پر صفا دهی
رندانه رخ گشائی و مستانه می کشی
راهِ وفا نمائی و رسم جفا دهی
ینبوع حکمت است که می جوشد از درون
یا عندلیب طبع که وی را نوا دهی
برفرقِ بارگاه تو مدحی که شد نثار
برگیست سبز تا صله ای برگدا دهی
نسخهء دستنویس جنگ شعر فارسی و ترکی به شماره ۲۰۸۱۶۵کتابخانه مجلس شورای اسلامی
توضیح :اگر حروف ابتدای ابیات بیست گانه درکنار هم نهاده شود این کلمات گرد می آید :
ابوالفضل العباس الشهید الغریب
🌾🍃🍃@adabvahekmat
هذه قصیده مشتمله علی عشرین بیتاً اذا جُمعت اوائل حروفِ کلِّ مصرعِِ منها انعقدت هذه الکلماتُ ؛ابوالفضل العبّاس الشّهیدُ الغریبُ
ای برتراب مرتبهء کیمیا دهی
اکسیرِ تربیت به دمِ اولیا دهی
بوی بهشت ونُزهتِ ارواح وجای امن
بود و نبود ازآن یدِ معجز نما دهی
لیلی به فنّ عشق ،تواش آزموده ای
لیلی وشان به دایرهء حسن جا دهی
فصل خطاب و نور هُدی و ذوالکرم
فردوسیان به خوان نوالت صلا دهی
ضوء تو منبسط به جهان ،فیضِ تو مُحیط
ضنک المعیشه را فرج از تنگنا دهی
لیل و نهار آیت لطف و عِتاب تُست
لطفی سوا دهی و عتابی سوا دهی
لب از لبِ صبوحیت ار بوسه بر زند
لبریز جامِ کوثر از آن سرجَزی دهی
عرش برین زحُرمتِ فرشِ تو برقرار
عزّ و شرف نگر که به مشتی ثَری دهی
بردوستان خویش زگنجینهء کرم
بیرون زکمّ و کیف وزچون و چرا دهی
ای عطرسای مجلسِ روحانیان ،رخت
اسرار کبریا زکجا تا کجا دهی
سبّوحیان عالم بالا به حضرتت
ساجد شوند اگر تو نوید لقا دهی
شرح جلال تو نتوان گفتنش مگر
شوخی کنی دهان ززمین تا سما دهی
هرگز نمیرد آنکه زخمّ ولای تو
هی برزند صراحی و هی شیشه ها دهی
یوم نشور دست من و دامن شما
یادامنت ببرّی و یا مدّعا دهی
درد درون سینهء ما به شود اگر
دورقدح به کام تمنّای ما دهی
لوح جمال تو که مرا هست در نظر
لاهوت را زجلوه نشان بر ملا دهی
غمهای تو چو بردرِ دل حلقه برزند
غمخانه رفت و رو کنی و پر صفا دهی
رندانه رخ گشائی و مستانه می کشی
راهِ وفا نمائی و رسم جفا دهی
ینبوع حکمت است که می جوشد از درون
یا عندلیب طبع که وی را نوا دهی
برفرقِ بارگاه تو مدحی که شد نثار
برگیست سبز تا صله ای برگدا دهی
نسخهء دستنویس جنگ شعر فارسی و ترکی به شماره ۲۰۸۱۶۵کتابخانه مجلس شورای اسلامی
توضیح :اگر حروف ابتدای هرمصرع درکنار هم نهاده شود این کلمات گرد می آید :
ابوالفضل العباس شهید الغریب
🌾🍃🍃@adabvahekmat
این مقاله از بنده نیست. اما به نظر می رسد در این زمینه مطلب کم نوشته شده و این می تواند سودمند باشد. می دانیم که یاقوت به ناصبی گری متهم بوده است.
رنگ در بررسی امثال این عمامه نمی تواند ملاک باشد چون باید تاثیر عوامل محیطی و گذشت زمان را در نظر گرفت، که ممکن است، رنگ در طول زمان آن از بین برود، اما فرمایش جناب عالی هم درسته، جامه امامان شیعه ویژگی ها ومشخصات خاص خود را دارد که شما از بنده بهتر می دانید، در کل باید این عمامه را از منظر نمادشناسی، تاریخی و ... بررسی کرد، آنچه مشخص است، آن که انتساب این عمامه به حضرت علی (ع) صحیح نیست، اما هدف از انتساب این عمامه به علی (ع) مهم تر به نظر می رسد.
دقیقا.. یک تصحیح بسیار عالی و قابل ستایش
همین مورد اخیر که موارد نوشتار حرف ف را یک به یک ذکر کرده اند نشان از دقت نظر ، نکته سنجی و ریزبینی ایشان است.
چه بسا می شد بی توجه از کنار موضوع گذشت...
تکرار قافیه از عیوب شعر است و دلیلی بر ضعف شاعر، البته گاهی اشکال بر کاتب وارد است.
از سده هشتم به این سو تکرار قافیه در بیتهای مختلف مثلا دو سه بیت یک غزل وجود دارد به ویژه در سبک هندی اما در قالب مثنوی که دست شاعر در قافیه و ردیف باز است تکرار قافیه از عیوب فاحش به شمار می آید.
به نظر می رسد که سراینده ی این شعر ،
شاعری فروتر از متوسط(نسبتا ضعیف و
کم دانش)است و به مجد همگر و مجد خوافی و دیگر شاعران اهل مدرسه نمی خورد.
.🌻
شک نابجایی نیست.ممکن است همین حدس شما درست باشد. زیرا نیازمند تاویل هم نیست.اگر با واژگان شاعر آشنایید وکلمه ی ایلچی در دیوان شاعر به کار رفته است .دیگر با
اطمینان می توانید از همان استفاده کنید.و
ضبط کاتب را نیز در توضیحات بیاورید.🌻
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com