دوران دبیرستان معلمی در ادبیات فارسی داشتم که میگفت: لفظ "تجلیل" که در فارسی برای بزرگداشت کسی به کار میرود، در واقع خوارداشت اوست، چون از ریشۀ جُل میآید و تجلیل یعنی جل انداختن بر صورت کسی! جل پارچهایست که بیشتر برای پوشاندن چارپایان استفاده میشود! [1] خلاصه، بعد از قدری تتبع فهمیدم که آن معلم عزیز، در واقع یک معنای تجلیل را گفته و تجلیل به همین معنای رایجاش هم در عربی وجود دارد که از ریشۀ "جَلَّ" باشد.
امروز که در دانشگاه فردوسی مشهد، همایشی فرامرزی در "تجلیل" از فردوسی برپا شد یاد آن معلم عزیز افتادم و فهمیدم که گاهی در "تجلیل"هایی که برای بزرگان برپای میشود، جزئی از آن نوع از تجلیل هم هست! مختصر اینکه همایش برنامهریزی نامرتبی داشت، سیستم صوت ناخراشیدهای به کار گماشت که حظی از اجرای خوب نقالان در دل بیننده باقی نمیگذاشت و کسی مجری برنامه بود که ظاهراً شاهنامه را به قدر کافی نمیشناخت. امروز بود که ضمن اعطای یادبودی به نمایندۀ ترکیه، فهمیدیم شاهنامۀ ما چه حماسهها که از شجاعت «پهلوانان دیار عثمانی» نسروده است! (امیدوارم چند وقت دیگر ترکیه به استناد این سخن نابجا ادعای مالکیت فردوسی را نداشته باشد!?) و در #تجلیل از دختران هنرمند میهنمان آموختیم که خون «سودابه» را در رگهایشان جاری ببینیم! (زن دیوسیرت هوسباز شاهنامه)و پارهای موارد ذوقشکن دیگر... نمیخواهم در مورد کادر اجرایی، بیانصافی کنم؛ همین که آغازگر چنین برنامۀ لازمی بودند باید از آنها ممنون بود و همین که بار اولشان بوده، باید انتظار پارهای اشکالات هم داشت. با این همه، شایسته نیست که در اجرای یک برنامه، نشانههای کماطلاعی از موضوع برنامه دیده شود! مبادا که گاهی این تجلیل، به آن تجلیل بیامیزد!
___________________________________________________
[1]: اهل اصفهان به کسانی که برای خودشیرینی و جا شدن در دل بزرگان، کارهای مختلف میکنند، و احیاناً به هر تشکل و انجمنی سرک میکشند و هر برنامهای را دست میگیرند، میگویند: «خودش را جُل کرده است!»?
پ.ن: باز هم میگویم، همینکه شروعکنندۀ چنین حرکتی بودهاند و برای رفع مهجوریت از این میراث عظیم قدم برداشتهاند باید از آنها ممنون بود و بی انصافی نکرد. همین که جوان ریشهکندۀ امروز، لااقل نامی از فردوسی میشنود و مختصری از میراث او بشناسد غنیمت است. یک بار به یکی از دانشجویان دانشگاه فردوسی پیشنهاد کردم با من به زیارت آرامگاه فردوسی بیاید، پرسید: «مگر فردوسی را به خاک سپردند؟!» گفتم: «نه؛ سوزاندند و خاکسترش را در دجله ریختند...»
https://t.me/sfiles/80