در گروهی، مطلب جالبی درباره روند کارهای تصحیح شده یکی از گرامیان، از سوی عزیزی مطرح گردید، از آنجا که حاوی نکات خوبی بود، با حذف برخی فرازها، آن را در این گروه مینهیم امید که مفید باشد?
«دربارهی کارهای تصحیحیِ... نقدهای آقای... بسیار جدّی است و واقعاً نمیدانم چطور برخی از دوستان به جای اینکه به کمك آقای... بیایند و ساحت آثار علمای شیعه ـ أنار الله برهانهم ـ را از این شلختهکاریها پاك کنند، درصدد توجیه و «مالهکشی» کارهای... هستند.
تصحیح متون اصول و ضوابطی دارد که شوربختانه... (و خیلی عظیم از مصحّحان ایرانی و عرب) از ابتدائیاتِ آن نیز غافلاند.
برحسب تجربهی اندکی که در کار تصحیح داشتهام فعلاً سه اصلِ مهم از اصول و ضوابط تصحیح را خدمت دوستان عرضه میکنم و امیدوارم دوستانِ فاضلِ مصحّح یا علاقهمند به کار تصحیح اشتباهاتم را یادآوری کنند.
۱. نسخهی خطی «سَنَد» است و همانطورکه در سایر اسناد کسی حق دستکاری در سند را ندارد در اینجا هم نمیتوان بهدلخواه چیزی، ولو به اندازهی یك حرف، از آن کاست یا چیزی، باز هم ولو به اندازهی یك حرف، بر آن افزود. بنابراین، مصحح هر نوع افزودنی یا کاستنیِ «مجاز» را، که گاه در حدّ اکل میته چارهای از آن نیست، باید با وضوح و تمایز به خوانندهی خود اطلاع دهد به گونهای که خواننده بفهمد کدام قسمت افزوده یا کاسته است و در اصل نسخه وجود نداشته است.
درواقع، وظیفهی اصلیِ مصحح این است که متن را به نزدیكترین صورتی که از خامهی مؤلف تراویده است عرضه کند. بنابراین، حتا اگر نویسندهی متن در جایی اشتباه هم کرده باشد، مصحح حق ندارد آن اشتباه را بدونِ اطلاع درست کند.
خواننده حق دارد تصویری درست از اندیشههای صاحب کتاب به دست بیاورد، و این جز با امانتداری و دستکاری نکردنِ متنِ صاحب کتاب از راه دیگری به دست نمیآید.
متأسفانه در این موردِ خاص بعضی از مصححانِ ما (و مصحّحان عرب بشرح أیضاً) چنان بیپروا در متن دستاندازی میکنند که قوم مغول با نیشابور نکرده است. آیا این باعث شرمساری نیست که مقاله بنویسند و هشدار بدهند که: به آثار علمای شیعه، و بهخصوص آثار کلامی و فقهی، که بعد از انقلاب در ایران چاپ شده ـ به سبب شدّت دستکاریها در متن ـ اعتماد نکنید مگر اینکه با دلیل خارجی مطمئن شده باشید که متن «سالم» است، و ترجیحاً از چاپهای سنگیِ دورهی قاجار استفاده کنید.
در این دستکاریها به هیچکس هم رحم نمیکنند، از شیخ مفید و ابوالصلاح حلبی گرفته تا برخی عالمانِ معاصر، و میخواهند همهی بزرگان را در قالبِ تنگ اندیشههای امروزِ خود درآورند، همچون تختخواب پروکروستِس در افسانههای یونان که «رهگذران را به بهانه مهماننوازی به خانهی خود میبرد و روی تختی میخواباند و اگر از طول تخت کوتاهتر بودند آنقدر آنها را میکشید یا بدنشان را در روی سندان با چکش میکوبید تا همطول تخت شوند و اگر بلندتر از تخت بودند از پاهایشان میبرید تا به اندازهی تخت شوند.»
۲. مصحح وقتی از یك یا چند نسخهی خطی برای تصحیح متنی استفاده میکند، باید جمیع اختلاف در ضبطها و حاشیهها و یادداشتها و سماعهای نسخهها و ... را در کارِ نهایی خود بهگونهای لحاظ کند که خواننده کأنّه همهی نسخهها را پیش چشم خودش داشته باشد و با وجود این نسخهی مصحَّح از مراجعهی به نسخهها کاملاً بینیاز باشد. یعنی گزارشِ نسخهها باید آنچنان دقیق باشد که خواننده بتواند بر اساس این گزارشها نسخه یا نسخههای مورد استفاده را یک بار دیگر عیناً بازسازی کند بدون اینکه اصلاً هیچ نسخهای را دیده باشد.
این کار استلزاماتی دارد، از جمله اینکه مصحح خود را دانای کل نداند و خواننده را از ضبطهای «بهظاهر» غلط محروم نکند. ضبط مرجَّح خود را در متن بیاورد ولی ضبطهای مرجوح را کنار نگذارد. چهبسا خوانندهی دانشمندی به دلایلی موجّه همان ضبط مرجوح را درست بداند (بهتجربه موارد زیادی پیش آمده است که ضبط مرجوح تنها ضبط صحیح است ولی مصحح آن را نمیدانسته است).
۳. مصحح باید (روی این «باید» تأکیدِ خاص میکنم) متن را بفهمد و عالِم همان رشتهی علمی باشد و اصولاً اگر متن را نفهمد چگونه خواهد توانست آن را تصحیح کند. از این رو، مصحح موظف است جاهای نفهمیده را به خوانندهی خود اعلام کند [برخی از بزرگانِ عرصهی تصحیح از نشانهی (؟) برای این موارد استفاده میکردند]. اگر کارِ تصحیح درست انجام شده باشد چهبسا بعدها مصحح دیگری بتواند فقط همان قسمتها را به کمك نسخههای دیگر یا به سبب تسلط بیشتر بر موضوع و زبانِ متن اصلاح کند و کارِ تصحیحِ آن متن را چند گامی پیش ببرد.»
«قبلاً غبطه میخوردیم به مصححان فرنگی از قبیل هلموت ریتر و فریتس مایر و نیکلسون. حالا کار را به جایی رساندهاند که باید به مصححان سعودی هم غبطه بخوریم. به تعبیر علامه قزوینی: اگر نسخهی خطی به همین صورتِ خطی بماند هزار برابر بهتر اس
#تراجم
? مفاخر بروجرد
?حضرت آیت الله العظمی حاج میرزا محمود طباطبائی از علمای اعلام بروجرد ، معروف به حاج میرزا محمود ، حجت الاسلام حاج میرزا محمود، صاحب مواهب السنیه
? در سال ۱۲۲۱ قمری در خانواده ی علم و فضیلت در شهرستان بروجرد متولد گردید. مقدمات را در زادگاهش نزد اساتید وقت و پدرش فرا گرفت، سپس در پی تکمیل دروس به نجف اشرف مراجعت نمود و از محضر اکابر آن زمان ازجمله حاج ابراهیم کرباسی و صاحب جواهر استفاده کرد و توانست در سن ۲۵ سالگی به درجه ی اجتهاد نائل گردد.
?حاج میرزا محمود از مشاهیر و بزرگان عصر خود بودند و علامه ای محقق و فقیهی مدقق و مرجع تقلیدی عالیقدر به شمار میرفت و نه تنها ریاست حوزه ی علمیه بروجرد را عهده داشت بلکه زعیم دینی غرب کشور محسوب می شد.
? آیت الله العظمی بروجردی در وصف این فقیه نام آور می نویسد :
و اما المیرزا محمود فکان عالما عاملا رئیسا محتشما نافذ الحکم فی بلده بروجرد آمرا بالمعروف، ناهیا عن المنکر ...
?از جمله آثار علمی او کتاب ارزشمند مواهب السنیه می باشد که شرحی دقیق است بر کتاب فقهی علامه بحر العلوم به نام الدره المنظومه، که در سه جلد تالیف شده است که به دستور حضرت آیت الله العظمی بروجردی چاپ گردید و همچنین کتاب مسلی المصابین و رساله ی عملیه
?وی در سال ۱۳۰۰ قمری در سن هشتاد سالگی پس از سال ها زعامت دینی و تلاش بی وقفه در راه خدمت به اسلام و مسلمین و مجاهدت دار فانی را وداع گفت و به ملکوت اعلی پیوست. بدن مطهر آن فرزانه ی گرانقدر را در مقبره ی خانوادگی مواهبی که امروز در پشت پارک صامتیه خیابان صفا قرار گرفته است، به خاک سپردند تا افتخاری باشد بر صفحه ی تاریخ پر افتخار بروجرد و اعتباری باشد برای مردم شریف این شهر.
@anjom_br
?کانال اساتید و نخبگان حوزه علمیه بروجرد .
? هروز مطالب نابی از افتخارات علمی بروجرد و مشاهیر آن .
?جایگاه علمی بروجرد را بهتر بشناسیم.
@anjom_br
@anjom_br
@anjom_br
#کتاب
?کتابی که حضرت آیت العظمی بروجردی ثمره ی عمر خودش دانست ...
?جامِعُ أحادیثِ الشّیعَة فی اَحْکامِ الشَّریعَة
?کتابی به زبان عربی حاوی احادیث فقهی که توسط زعیم عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی بروجردی ازمراجع تقلید و متوفای ۱۳۴۰شمسی تألیف شد. این کتاب به دلیل دربرگیری احادیث کتب اربعه، مشهور به جامع الاحادیث بوده و در ۳۱ جلد به چاپ رسیده است.
?جامع الاحادیث، دربردارنده همه روایات فقهی شیعه است و تلفیق اسناد، متون، رتبهبندی و نظم خاص از ویژگیهای آن است.
?می توان انگیزه تألیف این کتاب را وجود برخی از کاستیها و مشکلات در کتب معتبر حدیثی نظیر وسائل الشیعه دانست، موجب شد آیت الله بروجردی که همواره به اهمیت علم رجال و شناخت اسناد و جایگاه آن در استنباط فقهی تأکید داشت، تألیف اثری را پی گیرد که دربردارنده تمام احادیث فقهی و دارای باببندی مناسب و بدون تکرار و تقطیع باشد.
?نام کتاب را آیت الله بروجردی خود برگزید و در ابتدا با استقبال شاگردان وی از این طرح، اجرای آن به اهتمام تعدادی از آنها و اشراف و نظارت مستمر خود آیت الله بروجردی آغاز شد، اما در جریان کار بسیاری از افراد از ادامه همکاری بازایستادند و در نهایت باببندی و کار تألیف و چاپ آن را اسماعیل معزی ملایری به انجام رساند. آیت الله بروجردی، این کتاب را ثمره عمر خود خوانده بود.
?از نظر محتوا این کتاب گسترده حدیثی و فقهی، با هدف ترتیب و تنظیم همه احادیث شیعه، بر مبنای ابواب مختلف فقه از عبادات تا قصاص و دیات تدوین شده است.
?تعداد روایات آن طبق شمارشی که در چاپ ۳۱ جلدی آن صورت گرفته، ۴۸,۳۴۲ حدیث دارد.
@anjom_br
?کانال اساتید و نخبگان حوزه علمیه بروجرد .
? هروز مطالب نابی از افتخارات علمی بروجرد و مشاهیر آن.
?جایگاه علمی بروجرد را بهتر بشناسیم.
@anjom_br
@anjom_br
@anjom_br
سلام منظورتان از آيات نسخ خطي چيست؟ آياتي که در متن اثر بکار رفته است؟ بنا بر توصيه برخي اساتيد، به جهت حساسيت مسأله، در تصحيح آيات بايد بيشتر به مسأله قرائات توجه داشت، فراوان ديده شده است که مصحح که آشنايي با قرائات ندارد، به صرف ديدن اختلافي با قرآنهاي در دسترس ما ايرانيان (قرائت عاصم به روايت حفص) آن را غلط تلقي کرده و اصلاح ميکند که اين خطاي مصرّح است، بايستي آن کلمه با قرائات ديگر تطبيق داده شود، چرا که ممکن است پديدآور اثر متعلق به منطقه اي مثلا مغرب عربي باشد که قرائتهاي ديگري در آن مناطق مرسوم بوده است و از آن قرائت خود بهره برده است، با آن قرائت اصلاح ميشود و در پانوشت توضيح داده ميشود که اين قرائت فلاني از فلان راوي است. چرا که امانت داري در تثبيت ديدگاه و انديشه پديدآور در همه زمينهها از سوي مصحح امري ضروري است. به هر تقدير در تصحيح متني که آياتي در آن وجود دارد، بايستي اين دقت به عمل آيد. اما اگر کلمه اي مثلا، با هيچيک از قرائات مشهور منطبق نبود، بعيد نيست که سهو خود پديدآور و يا حتي ناشي از خطاي کاتب یوده باشد مثلا يعلمون را تعلمون نوشته است، بنا بر توصيه اساتيد، به احترام قرآن کريم، تنها و تنها آيات قرآن استثنا شده است بايستي درست آن را نوشته و در پانوشت توضيح داده شود که در اصل چنين بوده است.
اما باقي موارد (کلمات و واژگان ديگر غیر از آیات) اگر در نسخ اثر به همان شکل باشد (به شرطي که نسخ ما تبارشان متعدد باشد و الا اگر از يک اثر 50 نسخه با يک تبار داشته باشيم جملگي يک نسخه محسوب ميشوند!)، به جهت رعايت امانت، مصحّح مطلقاً حق ندارد در متن پديدآور دست برده و آن را اصلاح نمايد. چرا که منظور از تصحيح، احيا و بازسازي متن علی ما صدر عن قلم المؤلف، بدون هيچ کوچکترين تغيير و تصرف در متن است و حتي گفته اند علائم و لهجه و کتابت ووو نيز بايستي مانند تمام مشخصات و معيارها و مميزه هاي آن متن، در همه بخشها، متناسب با معيارهاي زمان پديدآور باقي بماند، چه، مطلقاً در پروژه تصحيح متون قديس سازي دنبال نميشود، به تعبير برخي اساتيد، مصحح حق ندارد اشتباهات پديدآور را در متن وي، من عنده، اصلاح کند، چرا که در صورت تصحيح اغلاط مصرح او (به شرطي که خطاها از ناحيه کاتبين نبوده باشد)، راه «نقد» مؤلف، با اين قديس سازي، براي هميشه بسته ميشود! مطلب مهم ديگر که برخي اساتيد به آن تأکيد دارند (البته جاي حرف دارد) اينکه: «اين اشتباه محض است که مخاطب اين فرايندِ تصحيح افراد امروزي هستند و اينکه بايستي، متن، متناسب با نوشتار و سبک و لهجه و رسم الخط ووو امروز تغيير يابد»! خير همه اينها به تصريح برخي بزرگواران، دست بردن و تصرف در اثر پديدآور است، فرقي نميکند چه در روح اثر چه درجسم اثر، باشد، همه اينها دست بردن است و امري خطاست و هر نوع تصرفي آن اثر را از شمول انتساب به آن پديدآور در قرني مشخص، خارج ميکند و نهايت اينکه اگر خيلي اصرار دارند که رعايت حال مخاطب امروزي شود دست ببرند لا اشکال ولي بايستي روي اثر بنويسند: «بازنويسي از فلان متن»! مطلب نهايي هم اينکه به تعبير برخي سروران خطايي راهبردي است، اينکه ميگويند «موضوع تصحيح انتقال پيام پديدآور، ارائه متن صحيح است، لذا ما تا آنجايي که مقدور است متن صحيح بايد ارائه کنيم و اگر يقين بدانيم فلان مؤلف خطا کرده است و سهواً در بيتي که متعلق به عسجدي است مثلا به خاقاني نسبت داده است! يا روايتي که طبق مصادر چنين است بايستي آن را درست کنيم چرا که وظيفه اصلي مصحح اين است که متن درست و صحيحي دست خوانده بدهد و لذا ما بايستي اغلاط معنوي را هم درست کنيم»!!! خب به نظر عزيزان اين روش پيشنهادي برخي اجله، اگر اسمش قديس سازي از پديدآور نيست چيست؟ قديسي که ابدا در اثرش خطايي مرتکب نشده است و اگر شده است جناب مصحح با ماله کشي اش تمام خلل و فُرج متن پديدآور را چنان صاف کرده است که ابدا ايرادي در آن ديده نميشود! دانسته نيست اين آقايان چطور به خود اجازه ميدهند چنين سخنهايي را در اين دوره به زبان آورند؟ در روزگاري که حتي براي حفظ رسم الخط پديدآور بحث است ... بگذريم متأسفانه به آبديت سازي آثار تا حدي پيش رفته است که از مقوله نسخ خطي گذشته و به متون جديده هم رسيده است، براي نمونه ببينيد بر سر کتاب شش جلدي مجمع الفصحا (چاپ جديد) چه آورده اند، هر کلمه اي که مشکل اخلاقي داشته است تا ديروز برخي سه نقطه مينهادند و در اين اثر جالبه، دقيقا واژه اي جديد هم وزن آن کلمه قبلي نهاده اند تا اثر اجازه نشر بگيرد!!! آيا اين اثر تازه منتشر شده از آن رضا قليخان هدايت است؟! چطور در لغت نامه دهخدا (چاپ جديد) دست برده اند، پديدآوري که سال 1335ش و اين حدود از دنيا رفته است، «با انتساب به دهخدا» در جاي جاي اثر مدخلهايي جديد متعلق به بعد جمهوري اسلامي نهاده اند و برخي مداخل را حذف کرده اند! حقيقتاً به کجا ميرويم چنين شتابان؟! عافانا الله??
بزرگوارید قربان، استفاده میکنیم از محضرتان کار خیلی خوبی کردید، جزاکم الله خیرا، فقط نکته ای اضافه نمایم اینکه، به نظر میرسد بحث در تغییر یا تثبیت رسم الخط متون کهن اسلامی (مشخصاً در سه زبان عربی، فارسی و ترکی) و چند و چون و کیفیت و شرایط زمانی و مکانی آن، چه در داخل و چه خارج، به شدت در مجامع علمی مطرح است و واقع امر این است که بحث تصرف مصحح در آن رسم الخط متن، به یک نتیجه محصلی نرسیده است و طرفداران چندانی ندارد و بنا بر نظرهای شایع، اصل عدم تغییر و تصرف در رسم الخط است، البته به شرطی که یقین حاصل شود این رسم الخط از آن پدیدآور اثر است و نه ساخته و پرداخته کاتبان شغلتنگار و شدرستکار!
نکته اساسی همان است که دیروز هم اینجا، بیان گردید، اینجا اندی با تفصیل عرض میکنیم و آن اینکه، مراد شما از تصحیح یک متن چیست؟ تصحیح لغوی یا اصطلاحی؟ آیا میخواهید، با تصحیح متنی کاملاً صحیح وعاری از هر گونه غلط و خطا دست خواننده بدهید؟
بله در این روش به اصطلاح آقایان خود فرایند تصحیح، موضوعیتی ندارد و بلکه طریقیت دارد چرا که اصل ترویج و اشاعه متن است بای نحو کان؟ یا نه، موضوع تصحیح فراتر از آن، تصحیح اصطلاحی است، یعنی عملیاتی علمی است برای احیای متنِ ما صدر عن قلم المؤلف کما هو هو؟ طبعا در این روند، نفس این فرایند تصحیح و روش کار و کیفیت تثبیت متن و حفظ رسم الخط و خود عملیات آن... اصالت، موضوعیت و مدخلیت دارد و مصحح چندان در بند مخاطب امروزی نیست و تمام هدفش این است که بتواند دقیقا مشابه همان متن با همان علائم و آواها و نقطه ها و کتابت و رسم الخط و.. بازسازی کرده و ارائه دهد.
طبعا اگر مراد از تصحیح، گزینه نخست باشد کما هو دأب اکثر الاعزه، از آنجا که در این گزینه هدف، ترویج محتوای متن است (همانند نشر بسیاری از متون دینی)، خب طبعا و منطقا، بروز رسانی و همسانی متن در همه بخشها و حوزه های آن، نبایستی کار عبثی باشد، چرا که در این گزینه، مخاطب شما، نسل امروز است و قرار است از متن بهره ببرند و رعایت رسم الخط مؤلف و اینها مدخلیتی در این بحث نخواهد داشت و قاعدتاً این متن، با این همه تغییرات گسترده در همه بخشها، بدون تردید، دیگر همانند تراوش قلمی پدیدآور اثر نیست و همچنین دیگر مطالعات متنی مبتنی بر مباحث زبان شناسی و اینهاست، با این تغییرات دفن شده است و با این تصحیح متن که تمام غلطهای سهوی پدیدآور نیز درست شده است (چون قرار است متن صحیح دست خواننده داده شود)، راههای نقد بعدی بر مؤلف نیز بسته شده است و از مولف یک قدیس واقعی ساخته شده است که هیچ خطایی در کار او نبوده است! اما با این حال ظاهراً راه و چاره دیگری نیست و مصحح ما (به معنای لغوی) در این روش مصحح حداقل کاری که باید بکند، بایستی در مقدمه هر نوع تصرفاتی که در متن، به هر دلیل، نموده است را، با تمام جزئیات آن، توضیح بدهد، و توضیحاتی که استاد ملکیان عزیز فرمودند، به نظر میرسد بیشتر ناظر به این گزینه باشد.
اما اگر مراد از تصحیح گزینه دوم و معنای اصطلاحی آن باشد، مصحح، کارش سنگین است، مهمتر از همه اینکه، به لحاظ روش شناسی، بایستی در چهارچوب چنبره روش تصحیح باقی بماند، یعنی چه؟ یعنی اگر نسخه ای که مصحح در صدد احیای آن است، تک نسخه باشد و دسترسی به نسخه دیگری، به هیچ روی امکان پذیر نیست، میدانیم مصبّ روشی چنین نسخه ای، لاجرم «روش تصحیح قیاسی» (روش انحصاری تصحیح نسخ تک) است، در نتیجه، مصحح، جز چهار دیواری این روش چندان آزادی عملی ندارد، بله هر کس آزاد است خروج روشی داشته باشد، لااشکال، ولی متن مُهری که روی کار خارج شونده از چارچوب این روش، حک میشود این است: «فاقد روش شناسی»!
به هر روی عزیزی که میخواهد، از نظر فن دقیق تصحیح متون، اثری که روی آن کار میکند، در عداد تصحیح اصطلاحی متون قرار گیرد، اگر روش کار خود را تصحیح متن انتقادی انتخاب کرده است (در جای خود اشاره شد، هماره روشها انتخابی نیست بلکه گاهی انتصابی است و شرایط نسخ هست که روش را تعیین میکنند)، خب طبیعی است تصحیح انتقادی متون، کار شاقی است و طبعا الزاماتی دارد که مصحح چندان آن آزادی عمل را نخواهد داشت..
از باب ختامه مسک، در فهرستنگاری نسخ فارسی در روسیه، با یک تفسیر فارسی کهنی از قرن ششم مواجه شدم که با لهجه ای خاص (گویا لهجه بلخ و آن حوالی) نوشته شده بود، واژگانی همچون آمدیت، گفتیت، نوشتیت و.. با خود میاندیشیدم، خدایا چقدر مباحث زبان شناسی متنوعی در واژگان و لهجه های متون ما نهفته است و میتواند پس از تصحیح و نشر این آثار، موضوع پژوهشهای بعدی قرار گیرد و ای بسا مصحح ما، با زحمت و هزینه فراوان، موفق شده نسخه ای را از بند روسها رهایی بخشد ولی به جهت اینکه (طبق آموزه های دانشگاهی اش) مخاطب امروزی را در نظر گرفته، زیباییهای لهجه ای این متون را، دفن کرده است...
با پوزش از تصدیع مخلّ و تطویل مملّ??
«سنت تصحيح متن در ايران پس از اسلام»
خبرگزاری شبستان:«سنت تصحيح متن در ايران پس از اسلام» اثر «مجتبی مجرد» را را انتشارات«هرمس» چاپ کرده است.
به گزارش خبرگزاری شبستان، امروزه بیشتر تحقیقهای تاریخی در حوزههای گوناگون به دانش تصحیح متن وابسته است. مصحح میکوشد با استفاده از روشها و قواعد خاصی متنی را بر اساس دستنویسهای موجود و منابع جانبی بازسازی کند. برخی بر این گماناند که روشها و اصول و قواعدی که مصححان در تصحیح متون به کار میبرند، در دورۀ جدید از اروپاییان گرفته شده است.
«سنت تصحیح متن در ایران پس از اسلام» که رساله دکترای نویسنده است، میکوشد تا با بررسی دستنویسها و آثار مکتوب دانشمندان مسلمان ایرانی نشان دهد که فن تصحیح متون در تمدن اسلامی دانشی دیرینه است که ایرانیان در پیدایی و تطور آن سهمی ممتاز داشتهاند. همچنین تلاش شده است تا با بررسی تاریخی فن تصحیح در ایران بعد از اسلام روشها و ویژگیها و معایب و مزایای سنت تصحیح مورد نقد و بررسی قرار گیرد. آرای مصححان بزرگ ایرانی در دورۀ جدید هم در این کتاب بررسی شده است.
«سنت تصحيح متن در ايران پس از اسلام» اثر مجتبی مجرد را را انتشارات هرمس چاپ کرده است.
پایان پیام/
http://shabestan.ir/detail/News/717112
✅ ضرورت تصحیح مجدد دیوان عمادی شهریاری (با تأکید بر آسیبشناسی تصحیح)
تصحیح میراث مکتوب در ادبیات کهن ضرورتی است که باید بر اساس روششناسی علمی، شناخت معیارهای تصحیح و نگاه انتقادی به متن صورت گیرد؛ تنها از این راه است که میتوان به تصحیح متن پرداخت یا آسیبهای موجود در تصحیح متنی را بازشناخت و به تصحیح مجدد آن اقدام کرد. در این نوشتار تلاش بر آن است با بررسی انتقادی دیوان عمادی شهریاری علاوه بر بیان اجمالی کاستیهای این تصحیح، به آسیبهایی اشاره شود که مصحح را در قرائت و ضبط ابیات دچار لغزش کردهاست. معرفی و تقسیم بندی این آسیبها میتواند مصححان نوکار را از خطاهای احتمالی مصون دارد و راه را بر لغزشهای مشابه ببندد. این آسیبها در پانزده عنوان کلی تقسیم بندی شدهاست و برای هر کدام شواهدی از دیوان عمادی شهریاری به تصحیح ذبیحالله حبیبی نژاد ذکر شدهاست. http://yon.ir/v1p8
@manuscript
✅ تصحیح عباراتی از کتاب نگارستان عجایب و غرایب پیشاوری
در تصحیح متون، پی بردن به لغزشها و فهم اغلاط راهیافته به متن از اهمیت خاصی برخوردار است. در این راستا، یکی از مواردی که در تصحیح متون گذشته باید با دقت زیاد بدان نگریسته شود، مسئلۀ تصحیف و تحریف است. بر این اساس، گاهی مصحح ناگزیر است در کنار نسخ خطیِ معتبر یک کتاب، از منابع دیگری برای انجام کار تصحیح بهره بگیرد که از آن به منابع جانبی تعبیر میشود. متون جانبی در کنار متن مصحَّح برای تشخیص تحریفات و تصحیفات و نیز زدودن زوائد از متن مورد تصحیح بسیار نقش پُررنگ و مؤثری خواهد داشت. در این جُستار، با هدف پیشبرد کوششهای مصحح محترم، بر آنیم تا به بررسی چند تصحیف در کتاب نگارستان عجایب و غرایب بپردازیم. در کنار ضبطهای پیشنهادی با ارائۀ شواهدی از متون جانبی از قبیل متون تاریخی و جغرافیایی و نیز با ارائۀ شواهد درونمتنی، پشتوانۀ ضبطهای پیشنهادی را مستند میکنیم.
سید جواد مرتضایی؛ اکبر حیدریان نویسندگان این مقاله در پژوهشنامه نسخه شناسی متون نظم و نثر فارسی دوره 3، شماره 7، بهار 1397، صفحه 1-18هستند.
http://l1l.ir/569o
🆔 @manuscript
غیبت نعمانی و نسخه کهنسال آن
حدود دو سال پیش از دوستی درخواست کردم نسخه ای از کتاب غیبت نعمانی که در آستان قدس نگهداری می شود را برای من تهیه کند. این نسخه کهنه ترین نسخه موجود از کتاب غیبت نعمانی است و با نسخه های دیگر کتاب تفاوت های مهم دارد. تاکنون جز به شکل ناقص از این نسخه در تصحیح کتاب بهره گرفته نشده است. حدود یک سال و نیم پیش قرار بر تصحیح کتاب گذاشته شد و بنا شد که من مقدمه ای تفصیلی درباره غیبت نعمانی و منابع آن که از قبل تهیه کرده بودم همراه با تحلیل این نسخه از کتاب را در مقدمه آن قرار دهم. این چند روز خبری دریافت کردم که تصحیح کتاب به جایی نرسیده و از طرف دیگر به همت فاضل محترم آقای رحیمی ریسه چاپ عکسی این نسخه در شمارگان محدودی منتشر شده و در اختیار علاقمندان است. بنابراین همینک انتشار آن تحقیق پیشگفته با توجه به دسترسی مخاطبان به نسخه کتاب مبرر است و نیازی به چاپ متن مصحح نسخه برای ارائه آن تحقیق وجود ندارد. در کاتبان تحقیق خود درباره این نسخه و اصل متن کتاب غیبت نعمانی را در شکل حلقاتی قرار خواهم داد. بخشی از این تحقیق قبلا به زبان فرانسه از سوی نویسنده این سطور منتشر شده است.
از متون مهم در بحث کلامی امامت. تصحيح مجدد اين کتاب خيلی ضرورت دارد؛ بر اساس نسخه هایی که مصحح فاضل از آنها استفاده نکرده. حواشی محقق در اين چاپ اصل متن را به حاشيه برده و متن را آنطور که باید و شاید منعکس نمی کند. فصلی از این کتاب را با همکاری دوستی ترجمه کرده ایم که انتشارات کمبریج آن را منتشر می کند.
مطلب بالا 👆 تحليلی است به قلم مرحوم زرياب از بندی از کتاب الحيوان جاحظ. اين تحليل بر پايه اين تصور است که جاحظ در اين قسمت ناقل سخن ابراهيم نظّام است. اين را مصحح دانشمند کتاب الحيوان (عبد السلام هارون) هم تأييد کرده. با اين وصف دلائل کافی وجود دارد که اين برداشت مصحح کتاب نادرست است. شادروان استاد زرياب خویی بر پايه اين داوری مصحح کتاب الحيوان در کنار يکی دو خوانش ديگر از همين کتاب الحيوان و يکی دو متن ديگر کلامی در اين مقاله تحليلی از انديشه نظّام به دست داده اند که در مجموع بسيار تازه و بی سابقه است. اين تحليل کلی در مقاله مدخل دائرة المعارف هم حفظ شده منتهی در آن مدخل از اين تکه کتاب الحيوان يادی نکرده اند. به نظرم ايشان بعدا متوجه شده اند که آن خوانش بر پايه داوری شتابزده مصحح کتاب الحيوان قرار داشته و لذا در مستندات خود به آن در اين مدخل اشاره نکرده اند.
✅تصحیح عباراتی از کتاب نگارستان عجایب و غرایب پیشاوری
در تصحیح متون، پی بردن به لغزشها و فهم اغلاط راهیافته به متن از اهمیت خاصی برخوردار است. در این راستا، یکی از مواردی که در تصحیح متون گذشته باید با دقت زیاد بدان نگریسته شود، مسئلۀ تصحیف و تحریف است. بر این اساس، گاهی مصحح ناگزیر است در کنار نسخ خطیِ معتبر یک کتاب، از منابع دیگری برای انجام کار تصحیح بهره بگیرد که از آن به منابع جانبی تعبیر میشود. متون جانبی در کنار متن مصحَّح برای تشخیص تحریفات و تصحیفات و نیز زدودن زوائد از متن مورد تصحیح بسیار نقش پُررنگ و مؤثری خواهد داشت. در این جُستار، با هدف پیشبرد کوششهای مصحح محترم، بر آنیم تا به بررسی چند تصحیف در کتاب نگارستان عجایب و غرایب بپردازیم. در کنار ضبطهای پیشنهادی با ارائۀ شواهدی از متون جانبی از قبیل متون تاریخی و جغرافیایی و نیز با ارائۀ شواهد درونمتنی، پشتوانۀ ضبطهای پیشنهادی را مستند میکنیم.
سید جواد مرتضایی؛ اکبر حیدریان نویسندگان این مقاله در پژوهشنامه نسخه شناسی متون نظم و نثر فارسی دوره 3، شماره 7، بهار 1397، صفحه 1-18هستند.
http://l1l.ir/569o
🆔 @manuscript
غیبت نعمانی و نسخه کهنسال آن
حدود دو سال پیش از دوستی درخواست کردم نسخه ای از کتاب غیبت نعمانی که در آستان قدس نگهداری می شود را برای من تهیه کند. این نسخه کهنه ترین نسخه موجود از کتاب غیبت نعمانی است و با نسخه های دیگر کتاب تفاوت های مهم دارد. تاکنون جز به شکل ناقص از این نسخه در تصحیح کتاب بهره گرفته نشده است. حدود یک سال و نیم پیش قرار بر تصحیح کتاب گذاشته شد و بنا شد که من مقدمه ای تفصیلی درباره غیبت نعمانی و منابع آن که از قبل تهیه کرده بودم همراه با تحلیل این نسخه از کتاب را در مقدمه آن قرار دهم. این چند روز خبری دریافت کردم که تصحیح کتاب به جایی نرسیده و از طرف دیگر به همت فاضل محترم آقای رحیمی ریسه چاپ عکسی این نسخه در شمارگان محدودی منتشر شده و در اختیار علاقمندان است. بنابراین همینک انتشار آن تحقیق پیشگفته با توجه به دسترسی مخاطبان به نسخه کتاب مبرر است و نیازی به چاپ متن مصحح نسخه برای ارائه آن تحقیق وجود ندارد. در کاتبان تحقیق خود درباره این نسخه و اصل متن کتاب غیبت نعمانی را در شکل حلقاتی قرار خواهم داد. بخشی از این تحقیق قبلا به زبان فرانسه از سوی نویسنده این سطور منتشر شده است.
اگر از علاقمندان کسی علاقه دارد متن کتاب را بر اساس این نسخه تصحیح مجدد کند پیام بگذارد تا عکس نسخه را تقدیم کنم. به هرحال خوب است کسی بدین کار همت کند.
سلام علیکم؛ از لطف جنابتان سپاسگزارم که ما را از تصحیح این اثر مطّلع فرمودید و همچنانکه گفته اند: «الفضلُ للمتقدّم» لذا از مصحّح محترم آن اثر نیز باید سپاسگزاری نمود. بنده این تصحیح را به طور کامل با تصحیح خودم مقایسه نمودم و نتایج آن را تقدیم می کنم. اینگونه مقایسه ها نیز برای مصحّحين مفید است و بر قوّۀ تشخیصِ مصحّح در یافتن لغزش ها و لغزشگاه ها می افزاید. در ذیل برخی تصاویر (که برگرفته از فایل pdf تصحیحِ مزبور است) فقط عبارت صحیح و إصلاح شده را نگاشتیم و در برخی دیگر توضیحاتی را نیز داخل پرانتز تقدیم نمودیم.
کف «فضل» کجاست؟
نوشتهی علی شاپوران
استاد خالقی مطلق در یکی از مجادلات قلمیش خطاب به حریف نکتهٔ جالبی گفته: «ایشان را اصلاً به خاطر خطور نکردهاست که شاید برای دریافت متن شاهنامه نیازی هم به اطلاعات فنی از زبان آن باشد»(۱)
برخی پژوهشهای زبانشناسی و نقد ادبی و نسخهشناسی و ... در قالب مقاله و کتاب منتشر میشود که نشان میدهد نویسنده مثلاً «وزن شعر» بلد نیست. در تصحیحهای چند متن کهن که اخیراً منتشر شده، گاه میبینیم که مصحّح دهها بار ضبطی را برگزیده (یا حتی تصحیح قیاسیای کرده) که وزن شعر را مخدوش میکند. مثلا «ابَر» را جانشین «بر» کرده -به این عنوان که «ضبط دشوارتر است»- و یک هجا از وزن بیرون زده. تعلیقات نیمی از تصحیحهای متون کهن که فقط معنی لغات است، آن هم بدون یک کلمه افزودن بر آنچه در لغتنامهها هست. ولی در آن نیمهٔ دیگر که مصحّح وارد مباحث جدّی شده فراوان دیده میشود که فردی متنی مصنوع تصحیح کرده و فرق سجع را با تضمین المزدوج، لفونشر را با جمع و تفریق یا تقسیم، ایهام را با ایهام تناسب و استخدام، و حتی فرق مجاز را با کنایه و تشبیه را با استعاره نمیداند. از فرط رواج عادی شده که مصحّح در صرف و نحو خطا کند. تکواژ آزاد را وند بگیرد و فعل متعدّی را لازم بخواند، «نوع دستوری» صفت و قید را با «نقش» صفت و قید خلط کند و مانند اینها.
برخی از بهترین نقدهایی که بر تصحیحات سالهای اخیر نوشته شدهاست درواقع گوشزد کردن نکاتی راجع به مقدّمات دستور، عروض و آرایههای ادبی است به مصحّح. قصدم نفی «بهترین بودن» آن نقدها نیست. موضوع این است که چرا باید کسی متن تصحیح کند که مباحث فنّی مقدّماتی را بلد نیست. اصلا چرا باید کسی ادبیّات خواندهباشد (یا پژوهشگر ادبیّات باشد) و نکتههایی را نداند که هر دیپلم رشتهٔ انسانی اگر کتابهای دبیرستان را درست یاد گرفتهباشد قاعدتاً میداند؟! چون به فلان نسخه (یا به خیلی نسخهها) «دسترس» داشته حتماً باید تصحیحش کند؟ چون انواع خطّ و کاغذ و نگاره را میشناسد مصحّح هم هست؟ یا چون استاد دانشگاه و دکتر ادبیّات است حتماً باید یک یا چند تصحیح هم داشتهباشد؟
دانستن دستور و آرایه و عروض و قافیه «مقدّمات» و «ضرورات» ورود به عرصهٔ پژوهش است. این بهویژه در تصحیح واقعاً الزامی ست(۲). دانستن اینها به گمان من «فضل» نیست و اینکه چنین «مهارت مقدّماتی»ای «فضل» تصوّر میشود نشان میدهد که وضع دانش و پژوهش خوب نیست. به نظر من فضل از اینجا به بعد شروع میشود. پژوهش هم باید از اینجا به بعد آغاز شود.
۱- «گناه از کیست؟ از فوکو!» ص ۵۳۳
۲- نوبتی دیگر در این موضوع اختصاصاً در زمینهٔ تصحیح بحث خواهمکرد.
@fanneadab
این نگاه به تصحیح متون کاملاً صحیح است.
یعنی بر مصحّح واجب است که در متن مورد نظر، ابتداءً از حیث علمی، به همان اندازۀ اثر بر محتوا مسلّط باشد و سپس از حیث ادبیات و قواعد زبان، بر زبانِ اثر اشراف داده باشد (خواه ادبیات عرب باشد، یا فارسی، یا ترکی و ...). در مرحلۀ بعد، عبارتی را که قصد تصحیح دارد از حیث معنی دریافته باشد (یعنی: بداند که در آن عبارت مشغولِ تراشیدن سرِ کیست! سرِ بی صاحب نتراشد!). اینجاست که اگر در واژه ای یا واژگانی دچار تردید شد سؤالش مقبول است.
البته گاهی هم ممکن است در فهم معنای عبارتی، یا درک نشانۀ خاصی از علامتهای قراردادی در میان کاتبان نسخ و ... پرسش پیش بیاید که آن هم در جای خود طبیعی است.
جملات بنده به معنی نهی از پرسیدن نیست (چرا که این گروه یکی از رسالت های اصلی اش همین پرسش ها و پاسخ ها است)، بلکه پیشنهادی است برای به ترتیب انجام دادن مراحلِ فنِ تصحیح متون.
بزرگوارید قربان، استفاده میکنیم از محضرتان کار خیلی خوبی کردید، جزاکم الله خیرا، فقط نکته ای اضافه نمایم اینکه، به نظر میرسد بحث در تغییر یا تثبیت رسم الخط متون کهن اسلامی (مشخصاً در سه زبان عربی، فارسی و ترکی) و چند و چون و کیفیت و شرایط زمانی و مکانی آن، چه در داخل و چه خارج، به شدت در مجامع علمی مطرح است و واقع امر این است که بحث تصرف مصحح در آن رسم الخط متن، به یک نتیجه محصلی نرسیده است و طرفداران چندانی ندارد و بنا بر نظرهای شایع، اصل عدم تغییر و تصرف در رسم الخط است، البته به شرطی که یقین حاصل شود این رسم الخط از آن پدیدآور اثر است و نه ساخته و پرداخته کاتبان شغلتنگار و شدرستکار!
نکته اساسی همان است که دیروز هم اینجا، بیان گردید، اینجا اندی با تفصیل عرض میکنیم و آن اینکه، مراد شما از تصحیح یک متن چیست؟ تصحیح لغوی یا اصطلاحی؟ آیا میخواهید، با تصحیح متنی کاملاً صحیح وعاری از هر گونه غلط و خطا دست خواننده بدهید؟
بله در این روش به اصطلاح آقایان خود فرایند تصحیح، موضوعیتی ندارد و بلکه طریقیت دارد چرا که اصل ترویج و اشاعه متن است بای نحو کان؟ یا نه، موضوع تصحیح فراتر از آن، تصحیح اصطلاحی است، یعنی عملیاتی علمی است برای احیای متنِ ما صدر عن قلم المؤلف کما هو هو؟ طبعا در این روند، نفس این فرایند تصحیح و روش کار و کیفیت تثبیت متن و حفظ رسم الخط و خود عملیات آن... اصالت، موضوعیت و مدخلیت دارد و مصحح چندان در بند مخاطب امروزی نیست و تمام هدفش این است که بتواند دقیقا مشابه همان متن با همان علائم و آواها و نقطه ها و کتابت و رسم الخط و.. بازسازی کرده و ارائه دهد.
طبعا اگر مراد از تصحیح، گزینه نخست باشد کما هو دأب اکثر الاعزه، از آنجا که در این گزینه هدف، ترویج محتوای متن است (همانند نشر بسیاری از متون دینی)، خب طبعا و منطقا، بروز رسانی و همسانی متن در همه بخشها و حوزه های آن، نبایستی کار عبثی باشد، چرا که در این گزینه، مخاطب شما، نسل امروز است و قرار است از متن بهره ببرند و رعایت رسم الخط مؤلف و اینها مدخلیتی در این بحث نخواهد داشت و قاعدتاً این متن، با این همه تغییرات گسترده در همه بخشها، بدون تردید، دیگر همانند تراوش قلمی پدیدآور اثر نیست و همچنین دیگر مطالعات متنی مبتنی بر مباحث زبان شناسی و اینهاست، با این تغییرات دفن شده است و با این تصحیح متن که تمام غلطهای سهوی پدیدآور نیز درست شده است (چون قرار است متن صحیح دست خواننده داده شود)، راههای نقد بعدی بر مؤلف نیز بسته شده است و از مولف یک قدیس واقعی ساخته شده است که هیچ خطایی در کار او نبوده است! اما با این حال ظاهراً راه و چاره دیگری نیست و مصحح ما (به معنای لغوی) در این روش مصحح حداقل کاری که باید بکند، بایستی در مقدمه هر نوع تصرفاتی که در متن، به هر دلیل، نموده است را، با تمام جزئیات آن، توضیح بدهد، و توضیحاتی که استاد ملکیان عزیز فرمودند، به نظر میرسد بیشتر ناظر به این گزینه باشد.
اما اگر مراد از تصحیح گزینه دوم و معنای اصطلاحی آن باشد، مصحح، کارش سنگین است، مهمتر از همه اینکه، به لحاظ روش شناسی، بایستی در چهارچوب چنبره روش تصحیح باقی بماند، یعنی چه؟ یعنی اگر نسخه ای که مصحح در صدد احیای آن است، تک نسخه باشد و دسترسی به نسخه دیگری، به هیچ روی امکان پذیر نیست، میدانیم مصبّ روشی چنین نسخه ای، لاجرم «روش تصحیح قیاسی» (روش انحصاری تصحیح نسخ تک) است، در نتیجه، مصحح، جز چهار دیواری این روش چندان آزادی عملی ندارد، بله هر کس آزاد است خروج روشی داشته باشد، لااشکال، ولی متن مُهری که روی کار خارج شونده از چارچوب این روش، حک میشود این است: «فاقد روش شناسی»!
به هر روی عزیزی که میخواهد، از نظر فن دقیق تصحیح متون، اثری که روی آن کار میکند، در عداد تصحیح اصطلاحی متون قرار گیرد، اگر روش کار خود را تصحیح متن انتقادی انتخاب کرده است (در جای خود اشاره شد، هماره روشها انتخابی نیست بلکه گاهی انتصابی است و شرایط نسخ هست که روش را تعیین میکنند)، خب طبیعی است تصحیح انتقادی متون، کار شاقی است و طبعا الزاماتی دارد که مصحح چندان آن آزادی عمل را نخواهد داشت..
از باب ختامه مسک، در فهرستنگاری نسخ فارسی در روسیه، با یک تفسیر فارسی کهنی از قرن ششم مواجه شدم که با لهجه ای خاص (گویا لهجه بلخ و آن حوالی) نوشته شده بود، واژگانی همچون آمدیت، گفتیت، نوشتیت و.. با خود میاندیشیدم، خدایا چقدر مباحث زبان شناسی متنوعی در واژگان و لهجه های متون ما نهفته است و میتواند پس از تصحیح و نشر این آثار، موضوع پژوهشهای بعدی قرار گیرد و ای بسا مصحح ما، با زحمت و هزینه فراوان، موفق شده نسخه ای را از بند روسها رهایی بخشد ولی به جهت اینکه (طبق آموزه های دانشگاهی اش) مخاطب امروزی را در نظر گرفته، زیباییهای لهجه ای این متون را، دفن کرده است...
با پوزش از تصدیع مخلّ و تطویل مملّ🙏💐
نکته در خور توجهی را استاد متقی در بارۀ پنج بخش در یک متن مصحَّح، مطرح فرمودند. یکبار دیگر آن را پیش چشم می آورم:
1-خود متن به زبان خود نسخه (عربي، فارسي، ترکي وووو)،
2- آوانگاری به خط فونتیک
3- ترجمه به یکی از زبانهای غربی
4- تصویر متن اصلی
5- نمایۀ وازگانی
آیا فارسی زبانان توجیه می شوند که این 5 مرحله را در تصحیحی متن به عنوان تز دکتری انجام دهند؟
دلیل این که مستشرقان به این روش می روند این است که آنها به قلمرو دیگری بیرون از زبان متن تعلق دارند. پس ما و آنها حتی وقتی روی یک متن تحقیق می کینم در دو قلمرو متفاوت هستیم: ما در درون زبان متن هستیم و آنها در بیرون از زبان متن. شرقشناسان از انجا که بیرون از زبان متن ایستاده اند به بخش دوم و سوم کار (آوانگاری و ترجمه) نیاز اساسی دارند ولی ما احساس نیاز نمی کنیم و از قضا برتری کیفی پژوهشهای برونزبانان بر درونزبانان در همین دو بخش آوانگاری و ترجمه نمودار میشود.
برای اهل زبان (مصحح و خواننده فارسی زبان) بسیاری از مسائل متن بدیهی و مسلم است و نیازی به آوانگاری متن (بخش 2) ترجمۀ متن (بخش 3) نمیبینند حتی آن را کار بیهوده می انگارند.
علاوه بر این یک تفاوت دیگر هم هست میان ذهن درونزبانان و برونزبانان. در میان اهل زبان، هنجارهای ذهن مصحح، عنصر غالب و معیار درستی در فرایند خوانش متن است. مصحح فارسی زبان متن را زیر سیطرۀ ذهن خود می خواند و خود را مُحق تصرف در متن می داند اما ذهن یک آلمانی در خوانش متن مغلوب بل مرعوب است و احساس سلطه و غلبه ندارد. به همین دلیل متن را گام به گام و واژه به واژه با احتیاط وارسی می کند، لهجه بلخ و همدان برایش موضوعیت دارد و هیچ چیز متن برایش بدیهی نیست.
نتیجه ای که از این بحث میشود گرفت این است که در عمل تصحیح (که عیناً هم همینطور است) مصحح وطنی هر چه داناتر باشد ممکن است که خود را بی نیازتر آوانگاری و ترجمۀ بدیهیات متن بداند و حتی فهم و خوانش خود را معیار و ملاک قرار دهد و جواز اعمال سلیقه و دخل و تصرف در متن برای خود قائل باشد.
جناب استاد متقی عزیز، وظیفه ی مصحح در تصحیح یک اثر -- خواه تک نسخه باشد، یا چندین نسخه از آن بدست باشد -- چیست؟ ارائه ی نسخه به نزدیک ترین صورتی که از قلم مولف پدید آمده، یا تکمیل بخشهای ناقص آن؟. اگر کسی به چنین تکمیلی دست بزند، مصحح یعنی روایتگر نسخه ی مولف است؟ یا خود شریک التالیف است؟. شرط اول تصحیح، حفظ امانت است و عدم دخالت در انچه مولف نوشته، اما تکمیل نسخه و بازسازی ی افتادگیهای آن، اساسا از سازمان تصحیح و وظیفه ی مصحح کاملا خارج است. حتی نقل فصول مشابه بخشهای محذوف نسخه از دیگر آثار همان مولف نیز، نه فقط از وظیفه ی مصحح خارج است، که از فرایند تصحیح بیگانه است. بازنویسی ی ان بخشها بدست خود مصحح که اصلا و ابدا در میدان تصحیح جائی ندارد. بلی می توان متن را بازسازی کرد ، ولی این بازسازی متن، همان فن تصحیح متون است؟.
Amir S:

احیای تراث اسلامی بایدها و نبایدها/2
حجتالاسلام طباطبایی یزدی: تصحیح هر متنی دانش ویژه خود را میطلبد/ شتابزدگی آفت مهم تصحیح متون است
19 تير 1395 ساعت 9:10
حجتالاسلام سید محمد طباطبایی یزدی از مصححان و مدیران اجرایی بنیاد محقق طباطبایی معتقد است که تصحیح متون کاری تخصصی است و یک مصحح باید اهلیّت این کار را داشته باشد. تصحیح هر متنی نیازمند دانش تخصصی درباره آن متن است.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)-
حجتالاسلام سید محمد طباطبایی یزدی، مصحح و یکی از مدیران اجرایی بنیاد محقق طباطبایی معتقد است مشکل اصلی در امر تصحیح متون این است که یک مصحح متون تاریخی، متنهای فلسفی، حکمی و کلامی را نیز تصحیح میکند در حالی که تصحیح هر متنی دانش خاص خودش را میطلبد. وی در مجموع وضعیت ایران در احیای تراث اسلامی را خوب ارزیابی کرده است.
مشروح گفتوگوی ایبنا با این مصحح و پژوهشگر نسخ خطی را در ادامه بخوانید.
از آنجا که تراث اسلامی میراث معنوی و فکری ایران اسلامی است و رسالهها و نسخههای خطی در حوزه فلسفه اسلامی نیز جزیی از آنها به شمار میآید، ایرانیان معاصر و پژوهشگران تا چه میزان توانستهاند از این میراث فکری محافظت و آن را به درستی احیا کنند؟
البته محافظت و احیا دو مقوله جدا از هم هستند که در زمان معاصر شاهد وضع نسبتا مطلوبی در هر دو زمینه هستیم. درباره محافظت نسخ خطی باید بگویم که در کتابخانههای ایران به خوبی از نسخهها محافظت و نگهداری میشود اگر چه دسترسی به نسخهها در برخی از آنها دشوار است و محققان و مصححان ما از این نظر شِکوه دارند که گاهی نسخه مورد نیاز ما را کتابخانهها در اختیارمان قرار نمیدهند اما در کتابخانههای شخصی مساله طور دیگری است یعنی بسیاری از نسخهها در معرض آسیب دیدن و بلکه تلفشدن هستند و به یاد دارم که پدرم مرحوم «سید عبدالعزیز طباطبایی» که نسخهشناس متبحری بود همیشه افراد صاحب نسخه را ترغیب میکرد که نسخههایشان را به کتابخانههای معتبر ایران اهدا کنند یا اینکه به آن کتابخانهها بفروشند. خود ایشان هم بنایش بر جمعآوری نسخ خطی در کتابخانه شخصیاش نبود.
اما درباره تصحیح متون، میتوانم بگویم وضعیت تصحیح متون در کشور ما خوب است و در حال حاضر از بسیاری جلوتر هستیم. البته باید بین تصحیح و تحقیق فرق قائل شد و به نظرم شیوه غربیها برتری دارد که اصل را بر تصحیح متن گذاشتهاند و هرگونه تعلیقات و توضیحات و مستندسازی عبارات متن را به حوزه دیگری واگذار میکنند. درباره متون کهن میراث اسلامی که از منابع اندیشه ما بهشمار میروند با توجه به کهن بودن نسخه و فاصله زمانی زیاد با مؤلف کتاب تصحیح درست و استاندارد آن است که بیشترین شباهت و قرابت را با نوشته نویسنده داشته باشد و به قول «عبدالسلام هارون» مصحح توانای مصری: «و کان متنه اقرب ما یکون الی الصورة التی ترکها مؤلفه». تصحیح یعنی به دست دادن متنی هر چه نزدیکتر به متن اصلی.
برخی متون ما آنقدر حاشیه و پاورقی میخورند که متن اصلی در آن گم شده است. بهترین شکل تصحیح متن تصحیح به شیوه انتقادی است که متأسفانه شیوه تصحیح انتقادی تصحیح متون در کشور ما جا نیفتاده است و بیشتر مصححان با اصول و قواعد آن آشنایی ندارند. ملاحظه کنید کتاب «سوانح» احمد غزالی را نخستینبار «هلموت ریتر» محقق سختکوش آلمانی بر مبنای شش نسخه خطی تصحیح کرده است که این اثر نخستین بار در سال 1942 میلادی در ترکیه به چاپ رسیده است، یعنی تا پیش از این تاریخ بهصورت خطی بوده است. این کتاب با اینکه پس از او بارها در کشور ما چاپ شده است – فکر کنم 16 بار چاپ شده است – ولی همه چاپها مغلوط هستند و هنوز همان تصحیح قدیم «ریتر» که با دقت فراوان صورت گرفته است بهترین چاپ این کتاب است.
آقای دکتر پورجوادی در مقدمه خود بر چاپ مجدد کتاب، بهخوبی اهمیت کار ریتر را منعکس کرده است. البته به این معنی نیست که هر چه در غرب تصحیح میشود همین رتبه را دارد. اهمیت کار غربیان این است که تحقیق و تصحیحشان روشمند است اما باز اخیرا تصحیحاتی میبینیم که چندان قوتی ندارند بلکه ضعیف هستند. هر چه باشد انسان غربی با فرهنگ اصیل ما بیگانه است و ممکن است واژههایی را متوجه نشود. اخیرا دیدم یکی از آنان « لم یتجاوز عن آذانهم» که به معنی این است که از «گوش آنان تجاوز» نمیکند. «اذان» را به معنی اذان (اذان و اقامه) گرفته است - و نه جمع کلمه «اُذُن» بهمعنی گوش - و کلی در تأویل آن بهخود زحمت داده است.
شما به عنوان یکی از مصححان در حوزه اندیشه اسلامی و یکی از بازوهای اجرایی «بنیاد محقق طباطبایی» این مهم (احیای تراث اسلامی) در ایران را تا چه میزان موفق ارزیابی میکنید؟
بنده خوشبینانه به این موضوع نگاه میکنم. به نظرم گامهایی جدی در راه احیای تراث اسلامی بهویژه در این سه دهه اخیر برداشته شده است. البته به معنی این نیست که ما
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com