بنده به عنوان خواهر کوچک شما که در مقطع ارشد رشته نگارگری درس می خوانم و همزمان طلبه دینی هم هستم عرض می کنم که چون دغدغه های شمارا داشتم قبل از شروع این هنر درباره حرمت و... آن مطالعه و بررسی و استفتا کردم و بعد چون تشخیص دادم از این هنر می توان در راه رساندن مفاهیم دین و معصومین ع بهره برد به آن پرداختم. زمان امروز اقتضائات خود را دارد. این دغدغه مندی دوستان در این حوزه بسیار ارزشمند است و به همین علت رهبری هم به لزوم پژوهش در فقه هنر در سالهای اخیر زیاد تاکید داشتند.
سپاسگزار مهرتان استاد متقی عزیز
البته استاد محمدکاظم رحمتی در عین اذعان به حسن تالیف کتاب فوق نقدهای منبع شناختی نیز به برخی موضوعات این کتاب داشتند.
البته سوال دقیقتر بنده این بود که: منتگمری وات در کتاب فلسفه و کلام اسلامی بیان می کند که فرقه ایی میانه رو از خوارج به غیر از ازارقه و نجدات در بصره وجود داشتند که از آنها به عنوان واقفیه یاد می کند و عقاید فرقه مذکور را سلف مرجئه می شمارد
بنده خواستار منبعی هستم که وجه فوق رو بیشتر کاویده باشه چون تا جایی که بنده اطلاعات ناقصم اجازه میده نام چنین فرقه ایی در کتب ملل و نحل یا لااقل در کتب شهرستانی و بغدادی نیست
???
بنده متأسفانه واتس آپ ندارم. اما اگر در صورت امکان، پیام بنده توسط یکی از اعضای محترمی که در آن گروه هم عضو هستند به آن گروه منتقل شد امیدوارم که اعضای آن گروه پاسخی برای آن سؤالات داشته باشند. مرحوم علامه طباطبایی می فرمودند که برای استاد ما (آقای خوانساری) از دانشگاه بغداد سؤالاتی ارسال می شد و ایشان پاسخ می دادند و ایشان تثلیث زاویه هم می دانست.
کتابخانه ملی هم....!
چندی پیش در برخی کانال ها خدمات کتابخانه های مختلف بررسی شده و کتابخانه ملی در صدر کتابخانه ها قرار گذاشته شده بود.ملاک این درجه بندی را نمی دانم اما تجربه شخصی بنده چیز دیگریست. البته جای تعجبی هم نیست می دانیم که در ایران چنین قاعده ای حکفرماست که: هر چه مرکزی دولتی تر خدماتش نازلتر!
برای نمونه چندی پیش نیازمند یک کتاب عادی چاپی و فارسی بودم که مشتمل خاطراتی از تهران قدیم است، ولی نویسنده خارج کشور ساکن بوده و کتاب را در لندن جاپ کرده است.بر اساس جستجویی که انجام دادم متأسفانه کتاب تنها در کتابخانه ملی یافت می شد.طبیعتا تنها راه موجود برای امثال ما که ساکن تهران نیستیم، درخواست اسکنی از کتاب بود.پس از تماس، از پاسخ های مسوول مربوطه اطلاعات شگفت انگیزی نصیبم شد...!
1- کتابهای چاپ شده بعد از سال 60 تنها بیست در صد کتاب اسکن می شود!
2- کتابهای چاپ خارج کشور ممنوعه محسوب شده و حتی یک برگه از آن هم اسکن نمی شود!
3- این کتابها حتی برای مطالعه داخل کتابخانه هم در اختیار قرار داده نمی شود!
طبیعتا علامت سؤال بزرگی در ذهن جای گرفت که اصلا فلسفه وجود این کتاب در کتابخانه چیست، که خوشبختانه به زودی و با پاسخ قاطع مسؤول مربوط از میان رفت: دیگران قبلا تهیه کرده اند و ما مسؤول هستیم حفظشان کنیم...
#معرفی_کتاب
🔹 کتاب «واقعیت و روش تبیین کنش انسانی در چهارچوب فلسفه اسلامی» با بهره گیری عالمانه و روزآمد از فلسفه اسلامی، تصویر ما از علوم انسانی را عمق داد و چشم انداز جدیدی را برای فلسفه علوم انسانی ترسیم کرده است.
🔹 اگر در گذشته به طور کلی از نقش فلسفه اسلامی به خصوص حکمت متعالیه در ساخت بنیان های علوم انسانی اسلامی صحبت می شد، کتاب حاضر جلوه بارزی از حضور موثر فلسفه اسلامی در علوم انسانی محسوب می شود. باید قبول کرد فلسفه صدرایی این ظرفیت را دارد که در رگهای علوم انسانی جاری شود و با ایجاد میدان اختصاصی برای علوم انسانی اسلامی جدای از علوم انسانی مدرن، به ده ها مساله به خصوص بحث کنش انسانی پاسخ دهد.
🔹 علامه طباطبایی نماد اصلی فلسفه نوصدرایی به شمار می رود و کتاب دکتر رفیعی مفهوم نوصدرایی را در بکارگیری فلسفه صدرایی در منقح سازی و حل ابرمساله یعنی واقعیت کنش های فردی و اجتماعی انسان و چگونگی تبدیل اندیشه به اراده و عمل به خوبی نشان داده است.
🔹 جامعه شناسی مدرن به دلیل از دست دادن نسبتش با فلسفه دچار تنگدستی شده و نوعی سطحی گرایی را به فهم انسان و فهم جامعه تحمیل کرده و این مختص جامعه شناسی نیست و سایر علومی که با انسان و جامعه انسانی رابطه مستقیم دارند، این سطحی گرایی و تنگدستی را دارند. امروز جامعه شناسی درباره موضوعی که دکتر رفیعی در این کتاب به آن پرداخته اند، حرف جدی برای گفتن ندارد و از کنار بسیاری از آن مسائل به راحتی عبور کرده است، لذا اغراق نیست که بگوییم این کتاب سنگ بنایی برای عبور از شعار و درگیر کردن فلسفه اسلامی با مسائلی است که نه تنها پایه های علوم انسانی اسلامی را مستحکم می کند، بلکه قدرت عینیت بخشی به علوم انسانی اسلامی را هم مضاعف کرده است.
🔹 یکی از دغدغه های ما در سال های اخیر عینیت بخشی به علوم انسانی اسلامی است و این نظریه ای جدی می تواند تلقی شود و باید ببینیم چگونه باید عینیت بخشی را دنبال کنیم.
🔹 از دکتر رفیعی که سرمایه های فکری کشور ما به دلیل تالیف این کتاب هستند، سپاسگزاری می کنم و مطالعه این کتاب که از سیر منطقی و شیوایی و انسجام برخوردار است را به دانشجویان و دغدغه مندان علوم انسانی اسلامی توصیه می کنم.
🔹 این کتاب جا دارد در مقطع دکتری محور بحث و پژوهش قرار گیرد زیرا علاوه بر اینکه این کتاب دانش پژوهان را با نقش آفرینی فلسفه اسلامی در مسائل نوپدید آشنا می کند، آنها را با نظریه بنیادین در علوم انسانی که راه را برای مدیریت نسبی با کنش انسانی باز می کند، آشنا می کند.
✍ رضا غلامی
به جز منابع قدیمی که در این فهرست آمده باقی آثار را دقت کنید. آثاری عربی در باره اسلام که در نیمه اول قرن بیستم در مصر نوشته شد. برخی هم در اروپا و اواخر قرن نوزدهم. آثاری است که مسلمانان برداشت ها و تفسیرهای تاریخی شان از اسلام و تمدن اسلامی را از آنها می گرفتند. آثار عربی و فرنگی را (بیشتر از طریق زبان عربی) به فارسی در می آوردند و بر اساس آنها نگره تازه ای به تمدن اسلامی داشتند.
تقریبا و به طور روزانه، هم حضورا و هم به صورت ایمیل، درخواست هایی از سوی دانشجویان برای کمک به انتخاب موضوع پایان نامه و رساله مطرح می شود. اخیرا هم دانشجوی دکتری محترمی باز همین درخواست را فرستاده بود. بنده این پاسخ را برای ایشان نوشتم که شاید برای دوستان دانشجوی دیگر هم سودمند باشد:
حقیقت ما برای دانشجوی ارشد هم ارائه موضوع را صلاح نمی دانیم و از او می خواهیم خودش موضوع یا موضوعاتی را پیشنهاد بدهد چه برسد به دانشجوی دکتری، مگر این که دانشجو خیلی ضعیف باشد که مسلما شما چنین نیستید. علت این رویه ما هم روشن است. دانشجو باید حتی پیش از تحصیل در دوره دکتری ایده ای داشته باشد و این ایده فرض ورود به دکتری باشد چنان که در برخی از دانشگاه های دنیا چنین است که دانشجوی دکتری را با پیشنهاد موضوع رساله می پذیرند. اگر نه لااقل در طول تحصیل باید به ایده ای که قابل پژوهش باشد برسد. من فکر می کنم لازم است شما مروری بر متون درسی و مقالات کلاسی و جز آن که که در سالهای تحصیل نوشته اید داشته باشید و از بین آنها زمینه ای را برای انتخاب رساله در پیش بگیرید. طبعا برای مشاوره، من هم خدمت شما هستم. به نظر بنده، گروه ها یا مراکزی که موضوع تحقیق آماده به دانشجو می دهند به دانشجو و به علم ستم می کنند. سابقا دیده بودم که مرکزی در قم، لیست موضوعاتش را کنار اتاق کار رسیدگی به امور پایان نامه ها زده بود تا دانشجو یکی را انتخاب کند! شما لطفا فهرستی از موضوعاتی که مد نظرتان هست و این را باید ضمن مطالعه چند ماهه بدست آورده باشید ارائه دهید تا بنده مانند برخی از اساتید دیگر بتوانم با توجه به تجربه اندک، به شما مشورت بدهم. منتظر عناوین پیشنهادی شما هستم.
@jafarian1964
زنده شدن برخی از روش های کهنه حتی در لباس جدید، راه به جایی نخواهد برد و به اساس دین هم لطمه خواهد شد، هرچند برای کوتاه مدت، جریانی را پدید خواهد آورد و بساطی راه خواهد انداخت و کسانی را خوشحال خواهد کرد که هزینه هایی که می کنند، نتیجه دارد.
راستش بنده در صدد پاسخ دادن به نوشته های پراکنده شما که به نظرم همچنان مشکل اصلی آن عدم درک درست ادعای بنده است، نمی پردازم. چون ثمری هم ندارد. این را باز هم تکرار می کنم که بنده قصد دادن تئوری تازه ای ندارم. هدف این است که اشکال کار را بفهمیم و از این که صدها بار اشکال روی اشکال جواب دهیم ولی بنیادها بی اساس باشد، بپرهیزیم. فهمیدن اشکال کار، بسیار مهم تر از این است که بخواهیم نفهمیده، تئوری تازه ای برای آینده بدهیم.
در پایان می خواهم خدمت شما استاد محترم عرض کنم از قضا، این کارهایی که شما از آنها یاد می کنید و نامش را مباحثات می گذارید، مهم ترین عیبش این است که باز هم عیب ها را می پوشاند و باز هم ما به همان وضع ادامه خواهیم داد و هیچ نوع تحولی را برنخواهیم تافت.
@jafarian1964
بنده فکر می کنم از آخرین نسلی بودم که در تعطیلات تابستان هم شد، ابجد هوز را خواندم. این هم ابجد هوز به خط عماد الکتاب.
@jafarian1964
@litera9
خواننده این کتاب متوجه خواهد شد که تاریخ پالمر، اصولاً تاریخ حوادث، به آن معنی که همه می دانند نیست.این کتاب، بیشتر در حکم فلسفه تاریخ و راهنمائی است از برای حل مشکلاتی که همه ما در فهم و استنتاج حوادث تاریخی داشته و داریم. وی تاریخ خود را از ادوار کهن و باستانی، از دورانی قبل از پیدایش تمدن یونان آغاز می کند و هر قدر به اعصار جدید نزدیک می شود، به تفصیل بیشتری می پردازد.
وی سعی کرده است که از نظر یک نفر مورخ بی غرض جهانی، تمامی اشکالات جهان را در ردیف هم قرار دهد و با مطالعه دقیق این کتاب ملاحظه خواهد شد که چگونه با اسلوب روان و بی تکلفی به انجام این مهم موفق گردیده است.همانطور که از عنوان این اثر برمی آید، تاریخ از دیدگاهی نو به جهان بررسی شده و گستره ای وسیع را از ادوار کهن تا «جهان نو» یعنی ظهور ابرقدرتهای نوین و پدیده «جنگ سرد» دربرمی گیرد.
درباره نویسنده:
https://fa.wikipedia.org/wiki/رابرت_روزول_پالمر
📜 کارگاه آشنایی با بخش حفاظت و مرمت اسناد و کتب خطی کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران دیروز 8 اسفند 1396 در کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران برگزار شد.
https://goo.gl/SMbdWB
🔎 سال 2017 توسط نهاد بین المللی کمیته ملی موزه ها (ایکوم) سال گفتگو های مناقشه انگیز در موزه ها نامگذاری شد. همین نامگذاری علتی شد برای خلق ایده ای به نام خواندن در موزه با رویکرد کتاب و کتابخوانی در موزه ها که بهانه ای برای گفتگو در موزه ها باشد. در همین راستا گروهی از علاقه مندان با حمایت معنوی کمیته ملی موزه ها هر هفته در یک موزه گردهم می آیند و به صورت بلند خوانی بخش هایی از کتاب انتخاب شده در مجاورت اشیا تاریخی مرتبط با موضوع خوانده می شود. به این ترتیب از یکسو با آن موزه آشنا می شوند و از سوی دیگر با یک کتاب. در جلسه هفته جاری کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران میزبان این برنامه بود که طی آن ابتدا مهمانان با بخش حفاظت و مرمت اسناد و کتب خطی آشنا شدند. سپس در سالن شورای کتابخانه مرکزی، کتاب «آستر بدرقه» نوشته خانم لیلا کفاش زاده که در واقع بهانه اصلی آشنایی مهمانان با بخش حفاظت و مرمت بود، خوانده شد.
@UT_Central_Library
فضای مجازی و رشد علوم در تمدن اسلامی
برخلاف تصور عمومی يکی از علل اصلی رشد معجزه آسای علوم در دو سه قرن نخستين اسلامی کمبود کاغذ بود. به تدريج که توليد و دسترسی به کاغذ همگانی شد نه تنها از سرعت رشد علوم کاسته شد بلکه زمينه برای تقليد از گذشتگان و از رونق افتادن اجتهادات و ابداعات فکری روافزون شد. با ظهور صنعت چاپ اين روند تنزلی به شکل بی سابقه ای تشدید شد. در دو قرن نخست به جای نوشتن می بايست مطالب را به ذهن می سپردند و بيش و پيش از نوشتن می بايست انواع دانش ها را فرا می گرفتند و در قلب و روح و جانشان به وديعت می گذاشتند. آنچه نوشته می شد به دليل کمبود و گرانی کاغذ می بايست خيلی اهميت می داشت و به بهایی که برای کاغذ و برای نوشتن لازم بود پرداخت شود می ارزيد. نه هر چيز بی مايه ای نوشته می شد و نه هر چيز بی ارزشی خوانده می شد. علم و دانش گنجی بود که بايد در سر درس بزرگان می آموختند و آن را به "مذاکره" برای خود پايدار می کردند. ابتکار و اجتهاد و نوآوری پايه و مايه نوشتن بود. بعدا که کاغذ ارزان شد و سهل الوصول داستان به تدريج فرق کرد و "علوم" ارزان شد. از صدها نوشته در يک فن به زحمت يکی به نوشتن و خواندنش می ارزيد. تعبيری از اوزاعی، فقيه معروف شام در قرن دوم در دست است بدين قرار: ما زال هذا العلم عزيزا يتلقاه الرجال حتى وقع في الصحف ، فحمله أو دخل فيه غير أهله. واقعيت اين است که هر دانشی را تخصص و اهلی بايد و شايد. خواندن بر نوشتن مقدم است و برای هر صفحه که می نويسی بايد صد صفحه خوانده باشی. فضای مجازی در روزگار ما کاغذ و قلمی رايگان در اختيارمان قرار داده است. بايد از آن فرصت ساخت برای خواندن بيشتر و نه "هفتاد من کاغذ" نوشتن. فضای فارسی مجازی اين روزها پر شده است از اظهار نظرهای بی پشتوانه درباره دين و فرهنگ و سياست و تاريخ. کمی هم به فکر نسل های آينده باشيم. زنده باد خواندن و فراگرفتن...
با فلسفه اسلامی در پاريس
من در مدت هفت سالی که در پاريس درس می خواندم علاوه بر درس های مدرسه عالی سوربون و حضور در کلاس های مختلف تاريخ اديان و فلسفه و اسلامشناسی آنجا به چندين دانشگاه و مدرسه و مؤسسه مطالعاتی ديگر هم مدام سر می زدم و از درس ها و يا کنفرانس ها و ورکشاپ های آنها تا آنجا که وقت من امکان می داد استفاده می کردم؛ دانشگاه سوربون جديد، پاريس يک و چهار، کلژ دو فرانس و همچنين بخش های مختلف مرکز ملی تحقيقات علمی فرانسه. علاوه بر اينها کنفرانس ها و يا ورکشاپ هایی در اکول نرمال سوپريور يا همان دانشسرای عالی تشکيل می شد که بسيار مفيد بود. در آنجا به همت برخی از همکاران و استادان فرانسوی ورکشاپ هایی معمولا درباره فلسفه اسلامی، خاصه ابن سينا و ابن رشد برگزار می شد و در آنها مجالی فراهم می شد برای يادگيری و بحث و پرسش در حوزه فلسفه اسلامی. اهميت اين ورکشاپ ها برای من اين بود که فلسفه های ابن سينا و ابن رشد را در مقايسه با متون و شروح يونانی و متن ها و شروح سنت های اسکندرانی و لاتينی به بحث می گذاشتند. گاهی هم استادانی از خارج فرانسه دعوت می شدند. همين نوع کارگاه های فلسفی در مرکز ملی تحقيقات علمی و در لابراتوارهای مختلف اديان و يا فلسفه و علوم عربی آن هم برگزار می شد. چند باری هم در همين مرکز سخنرانی کردم. يکی از لابراتوارهای اين مرکز مختص مطالعات اديان کتاب است که من هم در آن عضويت دارم.
در آن سال ها توفيق این را هم داشتم که در تعدادی از جلساتی که استاد رشدی راشد برای تاريخ فلسفه و علوم اسلامی برگزار می کرد شرکت کنم. با استاد راشد البته دوستی شخصی هم پيدا کردم و چند سالی در جلسات مختلف فرصت گفتگو با آن استاد برجسته برای من فراهم بود. يکبار هم يکی از کتاب های استاد با کمکی مختصر از من منتشر شد و به مناسبت آن کنفرانسی درباره تاريخ فلسفه و علوم اسلامی با محوريت سجزي رياضی دان در پاريس برگزار کرديم. در آن کنفرانس از ايران علاوه بر اين بنده ناچيز استادان دکتر حسين معصومی همدانی و دکتر مهدی محقق شرکت کردند و ايراد سخنرانی کردند. در همان سری که کتاب استاد رشدی راشد منتشر شد بعدا باز با تلاش من ترجمه فرانسوی کتاب آقای خاتمی درباره انديشه سياسی اسلامی به شکل شايسته ای و با مقدمه استاد راشد منتشر شد.
اکول نرمال از مهمترين و برجسته ترين مراکز دانشگاهی در فرانسه با تاريخی بلند است. در اينجا درباره اش می توانيد بخوانيد (https://en.wikipedia.org/wiki/%C3%89cole_normale_sup%C3%A9rieure_
در ياداشت های ديگر سعی می کنم برخی مراکز ديگر دانشگاهی فرانسه را معرفی کنم.
باز هم درباره هانری کوربن
هانری کوربن فهم ما را از فلسفه اسلامی و بل عقلانیت فلسفی در اسلام مخدوش کرد. تاریخ فلسفه او همه چیز هست الا تاریخی تحلیلی از فلسفه اسلامی. من یکبار نوشتم اگر می خواهید فلسفه اسلامی را نفهمید حتما کوربن بخوانید. او فلسفه ابن سینا را در پرتوی فلسفه سهروردی و فلسفه سهروردی را در پرتوی فلسفه آخوند ملا صدرا و فلسفه ملا صدرا را در پرتوی مکتب شیخی می فهمید. به تعبیر مرحوم حاج آقا مهدی حائری یزدی سبب شد تا فلسفه اسلامی و به ویژه فلسفه آخوند را در غرب بیشتر در شمار علوم غریبه و علوم جفر و حروف بفهمند. شیعه شناسی او هم در حقیقت آیین پاسداشت تفکر غالیانه بود. سال هاست ما در ایران گرفتار خوانش کوربنی از فلسفه هستیم. کتاب های او را نه یکبار که چند بار ترجمه کرده ایم و همچنان در این مسیر کوشاییم. عیبی هم ندارد. عیبش آن است که سخنان دیگران از مخالفان او را هم باید بشنویم و بخوانیم اما این کار را نمی کنیم. کما اينکه کمتر تلاش می کنيم فلسفه اسلامی را در بافتار اصول يونانی آن و سهم فيلسوفان مسلمان مانند فارابی و ابن سينا در شرح و تفسیر فلسفه های ارسطویی و اسکندرانی بفهميم؛ زمينه ای که در آن نوشته های کوربن در سنت های دانشگاهی اصلا مورد اعتنا نيست. خوشبختانه امروز تحقيقات فلسفه اسلامی و به ويژه ابن سينا شناسی در دنيا به تدریج دارد صورت علمی تری به خود می گيرد و در چارچوب سنت های فلسفی مورد مطالعه قرار می گيرد. با ابن سينا شناسی است که می توانيم سهم تمدن اسلامی را در تاريخ تفکر فلسفی از يونان به اين سو به درستی درک کنيم و مساهمت مهم فيلسوفان مسلمان را در تاريخ تفکر معاينه نشان دهيم. اين کار هم با دقت در متن ها، تصحيح مجدد متون، بررسی دقیق ترجمه های سريانی و عربی از متون فلسفی يونانی و اسکندرانی و سهم ابن سينا در فلسفه لاتينی ممکن است و نه با مطالعه آثار هانری کوربن درباره فلسفه اسلامی. برای فهم و درک تاریخی از تشیع و فلسفه شیعی و اسلامی ما نیازی به کوربن نداریم.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
معنای حلال محمد حلال الی یوم القیامه را هم نفهمیدید ، به رسائل رجوع کنید تا متوجه شوید . مضافا اگر فقهاء روششان تخطئه شود به دلیل اختلاف دیگر راهی نمی ماند برای عمل ، اما اگر فلسفه تخطئه شود به بن بست منجر نخواهد شد چون کلام هست .
برای صدمین بار عرض می کنم این کلی گوئی ها دردی را دوا نمی کند ، شما اگر مرد میدان هستید یکی از مسائل اساسی فلسفه را مطرح کنید و اثبات کنید تا برای همه ثابت شود .
با سلام
بنده وقتی در سایت کتابخانه ملی عنوان مخطوطی را سرچ و کلیک می کنم، پیام می دهد که موجودی ندارد
آیا برای شما هم اینچنین است؟
🔸در زمانى كه عده اى خواندن فلسفه را حرام مى دانستند, عمده كارهاى استاد مطهرى فلسفى بود.
🔹او انسانى برهانى بود و برهانى فكر مى كرد و به برهان علاقه داشت. از این جهت, ایشان به حكمت علاقه مند شده بود و در این زمینه كارهایى هم كرد و خوب هم از عهده برآمد.
🔸در مقابل احساسات ایشان, من هم احساسات متقابل و علاقه فوق العاده اى به ایشان داشتم , به جهت خوش فكرى و هوش سرشار و قلم بارز ایشان.
🔹خود فلسفه اسلامى كه از دست علماى اسلام رد شده و به ما رسیده است خالى از معنویت نیست. طورى است كه خود به خود براى انسان متوجه, حالت معنویت مى آورد و تقوا را تأیید مى كند و توفیق مى دهد و به هدایت مى رساند. این فلسفه اى است كه از دست علماى اسلام درآمده است. طبعا ایشان هم مردى با تقوا بود, تقوایى كه از فلسفه به دست آورده باشد. تمام هم و نیرویش صرف فلسفه مى شد و خوب بار آمده بود.
🔸اخیرا خودش صاحب نظر شده بود و نظر داشت یعنى حكم مى كرد. بهترین تعبیرش هم همین است كه نظر داشت.
🔹از دست رفتن ایشان ضایعه اى بود. خداوند كسانى را كه این طور جنایات را جایز مى شمارند, نابود كند.
(حضرت علامه طباطبائی)
@bazmeghodsian
🔸حاصل عمر علامه طباطبائی؛
🔹حدود اوایل دهه ۵۰، مدارس علوی و رفاه از بنده خواستند تا کتاب آموزشی دینی را برای تدریس آنها تدوین کنم. بنده به علما و فضلای مختلفی مراجعه کردم اما متأسفانه هیچ کدام قبول نکردند و به تنهایی وارد کار شدم و متن فارسی را برای دوم ابتدایی نوشتم.
🔸در آن زمان علامه طباطبایی بسیار بنده را تشویق می کردند. حتی وقتی جلد اول کتاب خود را به ایشان نشان دادم تا عنایتی بفرمایند، فرمودند که این حاصل عمر من است. در صورتی که خود ایشان هم تعلیمات دینی دوم دبیرستان علوی را نوشته بودند.
🔹یک روز شهید بهشتی به منزل ما در قم آمدند و نظراتی را که داشتند برای اصلاح کتاب مطرح و بیان کردند که ما این کتاب را به عنوان کتاب رسمی درسی می خواهیم. آیت الله گلپایگانی هم که به مسایل کودکان عنایت ویژه داشتند، دستور دادند تا کتاب آموزش دینی به انگلیسی ترجمه شود. همچنین به آموزش و پرورش سفارش کردند که جزو کتاب های درسی، تدریس شود.
🔸لذا بنده تمام همت خود را به کار بستم و کتابهای تعلیمات دینی را تا دوره راهنمایی نوشتم که حدود ۲۰ سال از آنها استفاده می شد.
(آیة الله ابراهیم امینی)
@bazmeghodsian
🔸مرحوم سید محمد تقی حسینی ورجانی:
من به وسیله قلمداران گمراه شدم. قلمداران مدرک اول ابتدائی را هم نداشت در زمان رضاخان کسانی که سواد خواندن و نوشتن داشتند را آموزش و پرورش استخدام می کرد و وی از این طریق در آموزش و پرورش آن دوران استخدام شد. او حافظه خوبی داشت هر چیزی که مطالعه می کرد در ذهنش می ماند. وی کتابهای خالصی زاده را ترجمه می کرد و چیزهایی را هم خود اضافه می کرد و کم کم منحرف شد.
آخرین مهره وهابیت در ایران مصطفی طباطبائی در تهران است. او نوه سیّد محمّد طباطبائی از بنیانگذاران مشروطیّت و از طرف مادر نوه شیخ احمد آشتیانی است. (مهندس بازرگان شوهر عمه اش است و حسان چایچیان شاعر شوهر خواهرش است).
طباطبایی به وسیله شریعت سنگلجی و شاگردانش منحرف شد. وی 78 سال دارد ولی چون ورزشکار است صحت و سلامتی اش خوب است. تمام اندیشه هایش در کتاب تفسیر 14 جلدی اش است.
کتاب وقعة الصفین که در زمان امام صادق(ع) نوشته شده را مطالعه کردم و مطالعه این کتاب تاثیر عمیقی بر من گذاشت. خدا توفیق داد جبران مافات کنم و کتابهای برقعی و قلمداران و افکار مصطفی طباطبایی را نقد کردم.
🔸مرحوم سید محمد تقی حسینی ورجانی:
من به وسیله قلمداران گمراه شدم. قلمداران مدرک اول ابتدائی را هم نداشت در زمان رضاخان کسانی که سواد خواندن و نوشتن داشتند را آموزش و پرورش استخدام می کرد و وی از این طریق در آموزش و پرورش آن دوران استخدام شد. او حافظه خوبی داشت هر چیزی که مطالعه می کرد در ذهنش می ماند. وی کتابهای خالصی زاده را ترجمه می کرد و چیزهایی را هم خود اضافه می کرد و کم کم منحرف شد.
آخرین مهره وهابیت در ایران مصطفی طباطبائی در تهران است. او نوه سیّد محمّد طباطبائی از بنیانگذاران مشروطیّت و از طرف مادر نوه شیخ احمد آشتیانی است. (مهندس بازرگان شوهر عمه اش است و حسان چایچیان شاعر شوهر خواهرش است).
طباطبایی به وسیله شریعت سنگلجی و شاگردانش منحرف شد. وی 78 سال دارد ولی چون ورزشکار است صحت و سلامتی اش خوب است. تمام اندیشه هایش در کتاب تفسیر 14 جلدی اش است.
کتاب وقعة الصفین که در زمان امام صادق(ع) نوشته شده را مطالعه کردم و مطالعه این کتاب تاثیر عمیقی بر من گذاشت. خدا توفیق داد جبران مافات کنم و کتابهای برقعی و قلمداران و افکار مصطفی طباطبایی را نقد کردم.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com