?????
شعری فارسی در دل متون عربی و ترکی، در سمت چپ، با حروف درشت:
علمی که ناگزیر تو باشد بدان گرای
وان را کزآن گزیر بود جست و جو مکن
وانگه که حاصل تو شود علم ناگزیر
غیر از عمل به موجب او آرزو مکن
در ادامه آمره:
والصلوه و السلام علی محمد و آل محمد
مارتین بوبر فیلسوف و استاد دانشگاه یهودی تبار اتریشی بود.
@litera9
خدا، من و تو، مارتین بوبر:
ایمان حرف زدن دربارهی خدا نیست. حرف زدن با خداست. تحلیل نیست، مواجهه است. این درخشانترین پیام مارتین بوبر در عرصهی الاهیات است.
ایمان نمیتواند به صیغهی غایب از خدا حرف بزند. ایمان، گفتوگو با «تو»ی سرمدی است. کسانی گمان میبَرند که در حال گفتگو با خدا هستند، اما خدا برای آنها هنوز «تو» نشده است، «آن» است. وقتی ارتباط با دیگری به شیوهی تحلیل ذهنی و مقولهبندی باشد، ارتباطی شیءوار و «من- آن» است. تنها وقتی با همهی وجود در هستی دیگری مشارکت کنیم، ارتباط «من – تو» پیدا کردهایم.
حرف زدن با خدا، مغایرتی با حرف زدن با دیگران ندارد. ما از طریقِ حرف زدن با هر چیز، میتوانیم با خدا گفتگو کنیم. اما تنها و تنها وقتی که حرف زدن ما نه از تبارِ «من – آن»، بلکه «من_ تو» باشد.
مارتین بوبر معتقد است حتی کسی که خود را بیخدا میداند اگر بتواند به نحوِ مطلق با یک «تو» ارتباط بگیرد و با تمامِ هستی و روح خود دیگری را مخاطب سازد، در حقیقت در گفتگو با خداست:
حتی آن کس که نسبت به خداوند احساس بیزاری میکند و در ذهن خویش خود را بیخدا میپندارد وقتی با تمام محتوای حیات خویش «تو»ی زندگی خود را مخاطب قرار میدهد یعنی «تو»یی که هیچ «تو»ی دیگری آن را محدود نمیسازد، مخاطب او در حقیقت خداوند است.»
مارتین بوبر قایل است که ارتباط با خدا به معنیِ نادیدهگرفتن جهان و دیگر پدیدهها نیست، بلکه تماشای آنها در خداست. نه رویگردانی از دنیا و نه خیره شدن به دنیا، هیچیک. تنها مشاهدهی جهان در خدا:
«ورود به رابطهی واقعی مستلزم نادیده انگاشتن هیچچیز نیست، بلکه به منزلهی دیدن همه چیز در چهرهی «تو»ست. این به منزلهی انکار جهان نیست بلکه در حکم استقرار جهان در جای صحیح آن است. روبرگرداندن از دنیا ما را خداییتر نمیسازد همینطور خیره شدن به دنیا؛ ولی هر آن کس که جهان را در «او» میبیند، در حضور است.»
سلام. با عرض پوزش از اینکه وقت گرانبهای شما را می گیرم؛ به لطف خدای متعال و عنایات اهلبیت صلوات الله و سلام الله علیهم، متن های مثل مقاله و کتاب قدیمی و جدیدی در مسائل ریاضی و کاربردهای آن در کتابخانه شخصی ام موجود هستند که در کانال دیگر برای طالبان این حوزه علمی به اشتراک می گذارم! اللهم صل علی محمد و آل محمد أفضل ما صلّیت علی إبراهیم و آل إبراهیم إنک حمید مجید.
پر پر شدن این گلها حکایت حال بی حال منست ... از بس که ندیمت و نشیدمت و نخواندمت و نگفتمت ... اینگونه به هر سو آواره شدم ... ای جمع جمعم کن ... غیر تو هر جا که رفتم تفریقم و کسرم کردند ... پس جمع و ضربم کن ... بارالها تو بده اذن جمع من ... جمع با جمعهایت ... بارالها تو بده نیرو ... تو بده جانی تازه ... بارالها بفرست این پر پر هایم به دیارت ... تا که با جمعهایت شوم جمع ... گیرم جانی تازه شوم دوباره حاضر .... اللهم صل علی محمد و آل محمد أفضل ما صلّیت علی إبراهیم و آل إبراهیم إنّک حمید مجید.
نسخه خطی. کتابی شریف و دست اولی در تاریخ شیعه دوازده امامی صلوات الله و سلام الله علیهم می باشد! ترجمه ی که در نیم قرن اخیر به فارسی از این کتاب انجام شده است، به نام: اسرار آل محمد، می باشد!
🕋
أَنْتَ الَّذِيْ فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ
بَاباً إلَى عَفْوِكَ وَسَمَّيْتَهُ التَّوْبَـةَ،
وَجَعَلْتَ عَلَى ذلِكَ البَابِ دَلِيلاً مِنْ وَحْيِكَ
لِئَلاَّ يَضِلُّوا عَنْهُ فَقُلْتَ تَبَارَكَ اسْمُكَ :
* تُوبُوا إلَى الله
تَوْبَةً نَصُوحاً
عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّـرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ
وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّات تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ
يَوْمَ لاَ يُخْزِي اللهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ
يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ
يَقُولُونَ
رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ *
خانه ی عفو الهی، باب آن، توبه می باشد.
نتیجه ی ورود از آن باب و حضور در آن خانه، دستیابی به تمام نور الهی و مغفرت ربانی می باشد.
اللهم ارزقنا بحق محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد افضل ما صلیت علی ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید
کاملا مراقب هانیبال لکتر باش. دکتر شیلتون، رئیس بیمارستان روانی، تمام روش های فیزیکی تو را که برای سر و کله زدن با لکتر از آن استفاده می کنی، زیر نظر خواهد گرفت. از این مسأله غافل نباش، به هیچ دلیلی یک ذره هم از آن غفلت نکن... اگر لکتر با تو حرف بزند، در درجه ی اول سعی می کند چیزهایی درباره ی تو بداند و این کارش به کنجکاوی ماری شبیه است که به لانه ی پرنده ای نگاه می کند. ما هر دو می دانیم که تو مجبوری دیر یا زود دیدار و گفت وگویی با او داشته باشی و در این حال، او سعی می کند درباره ی تو اطلاعاتی کسب کند که البته لازم نیست چیزی به او بگویی
...
کتاب : سکوت بره ها
اثر ،توماس_هریس
⬇️⬇️
@yortci_bosjin_pdf
Majid Faani:
يا حسين
آزادم اگر عبد اسيران تو باشم
دريا شوم ان لحظه كه گريان تو باشم
طي كرده ام ايام جواني به اميدي
كز سلسله ي پير غلامان تو باشم
يا حضرت ارباب دمادم لبيك
باز امده فصل شور و ماتم لبيك
ما را بطلب در اربعين مولاجان
مي گويم از اول محرم ، لبيك
از باده ي تو رزق حلالي دارم
با عشق تو كي رنج و ملالي دارم
تو حضرت ارباب و منم عبد و غلام
در نوكريت چه حس و حالي دارم
تا قرب خدا ز كربلا راهي نيست
جز داغ تو در سينه ي من اهي نيست
والله كه خورشيد حسين بن علي است
جز حضرت عباس مرا ماهي نيست
اشك است كه رشد ميدهد انسان را
عشق است كه روح ميدهد ريحان را
تا بر سر و سينه ات نكوبي اي شيخ
كي درك كني حقيقت ايمان را ؟!
من عبد حسينم و غلام زينب
اين است مرا مرام و دين و مذهب
خواهي تو مباش نوكر ال رسول
من فخر كنم قياس گردم با كلب
من هر چه كه دارم از محبت دارم
يك سينه پر از مهر و مودت دارم
با اينهمه از دشمن اولاد علي
بس منزجرم كينه و نفرت دارم
در ماه محرمت سيه پوشم من
من عبد توام ، حلقه در گوشم من
در راه اقامه ي عزاي تو حسين
با جوش و خروش سخت مي كوشم من.
اشعار از : استاد حامد رضا معاونیان
این برگ، به ترکی، به نظر می آید که استقبال از محتشم باشد با همان وزن و در قالب ترکیب بند. این خود یک موضوع جالب است: استقبال از محتشم در غیر فارسی. نمونه عربی آن 11 بند بحرالعلوم است. بعید هم نیست از اشعار فضولی بغدادی باشد.
با نهرهای جاری خوناب
با بوته های سرخ شهادت
و آن سروهای سبز دلاور،
باغی ست که باید با چشم عشق دید
اکبر را
صنوبر
بوفضایل را
و نخلهای سرخ کامل را
*
حر، شخص نیست
فضیلتی ست،
از توشه بار کاروان مهر جدامانده
آن سوی رود پیوستن
و کلام و نگاه تو
پلی ست
که آدمی را به خویش بازمی گرداند
و توشه را به کاروان
و اما دامنت:
جمجمه های عاریه را
در حسرت پناه یافتن
مشتعل می کند
از غبطه سر گلگون حر
که بر دامن توست
ای قتیل!
بعد از تو
"خوبی" سرخ است
و گریه سوگ
خنجر
و غمت توشه ی سفر
به ناکجاآباد
و رد خونت
راهی
که راست به خانه ی خدا می رود...
تو از قبیله خونی
و ما از تبار جنون
خون تو در شن فرو شد
و از سنگ جوشید
ای باغ بینش
ستم ، دشمنی زیباتر از تو ندارد
و مظلوم، یاوری آشناتر از تو
تو کلاس فشرده تاریخی
کربلای تو
مصاف نیست
منظومه بزرگ هستی است
طواف است
*
پایان سخن
پایان من است
تو انتها نداری...
✨ #حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها✨
مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست
پیشگاه کرمت عرصه ی جولان ها نیست
از کرامات فراوان تو خوبان ماتند
اینهمه حسن در اندیشه ی انسان ها نیست
باید ادیان پی اوصاف تو تحقیق کنند
گفتن از شخصیتت وسع مسلمان ها نیست
عصمت از فاطمه داری که مطهر شده ای
احتیاجی پی این امر به برهان ها نیست
شعر اگر بهر تو کم گفته شده خرده مگیر
سیر اوصاف تو در قدرت عمان ها نیست
نقش تو نیست کم از زینب کبری بانو
گرچه حک نام تو در صفحه ی اذهان ها نیست
شام زیر لگد خطبه ی تو جان میداد
مثل تو هیچکسی فاتح میدان ها نیست
رمز عرفان اثر سجده ی پیشانی توست
احتیاجی سر این سفره به عرفان ها نیست
خواستی تا همه جا صحبت زینب باشد
مدح و مرثیه اگر از تو به دیوان ها نیست
ام کلثوم شدن زینب و زهرا شدن است
حرف عشق است در آن صحبت عنوان ها نیست
ازدواج تو و نمرود مدینه؟ هیهات
نخی از چادر تو قسمت شیطان ها نیست
نمک سفره ی افطار پدر هستی تو
لذتی بی تو در این شیر و در این نان ها نیست
میشود گفت ز تو از غم و درد تو نگفت؟
مدح خوب است ولی مکفی گریان ها نیست
یوسفت در عوض چاه به گودال افتاد
چون تو دلسوخته در یثرب و کنعان ها نیست
سر و سامان تو را نیزه ای از پا انداخت
خیمه ی سوخته جای سر و سامان ها نیست
نازپرورده ی دستان پر از مهر علی
شأن تو ناقه ی عریان و بیابان ها نیست
دورتادور تو با هلهله جمعیت بود
بزم می، طشت طلا، جای پریشان ها نیست
هرچه گفتم کمی از قدر و مقام تو نشد
مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست
سید_پوریا_هاشمی
@heidariyon110
ای )خون اصلیت به شتکها ز غدیران
افشانده شرفها به بلندای دلیران
جـاری شده از #کرب_و_بلا آمــده آنگاه
آمیخته با خون #سیـاووش در ایران
تو اختر سرخی که به انگیزه ی تکثیر
ترکید بر آیینه ی خورشید ضمیران
ای جوهر سـرداری سرهای بریده
وی اصل نمیرندگی نسل نمیران
خرگاه تو میسوخت در اندیشه تاریخ
هر بار که #آتش زده شد بیشه ی شیران
آن شب چه شبی بود که دیدند کواکـب
نظم تو پراکنده و اردوی تو ویـران
و آن روز که با بیرقی از یک تن بیسر
تا شام شدی قافلهسالار اسیران
تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند
باید که ز خون تو بنوشند کویـران
تا اندکی از حق سخن را بگزارند
باید که ز خونت بنگارند دبیران
حد تو رثا نیست، عزای تو حماسه است
ای کاسته شأن تو از این معرکهگیران...
حسین #منزوی
@ketabeabii
*
یا ثارالله
آن باغ مینوی که تو در صحرای تفته کاشتی
با میوه های سرخ
با نهرهای جاری خوناب
با بوته های سرخ شهادت
و آن سروهای سبز دلاور،
باغی ست که باید با چشم عشق دید
اکبر را
صنوبر
بوفضایل را
و نخلهای سرخ کامل را
*
حر، شخص نیست
فضیلتی ست،
از توشه بار کاروان مهر جدامانده
آن سوی رود پیوستن
و کلام و نگاه تو
پلی ست
که آدمی را به خویش بازمی گرداند
و توشه را به کاروان
و اما دامنت:
جمجمه های عاریه را
در حسرت پناه یافتن
مشتعل می کند
از غبطه سر گلگون حر
که بر دامن توست
ای قتیل!
بعد از تو
"خوبی" سرخ است
و گریه سوگ
خنجر
و غمت توشه ی سفر
به ناکجاآباد
و رد خونت
راهی
که راست به خانه ی خدا می رود...
تو از قبیله خونی
و ما از تبار جنون
خون تو در شن فرو شد
و از سنگ جوشید
ای باغ بینش
ستم ، دشمنی زیباتر از تو ندارد
و مظلوم، یاوری آشناتر از تو
تو کلاس فشرده تاریخی
کربلای تو
مصاف نیست
منظومه بزرگ هستی است
طواف است
***
پایان سخن
پایان من است
تو انتها نداری...
✅ زبان ترکی در شیراز
از دیگر اسنادی که ارتباط جالب و عمیق بین زبان ترکی با شیراز و شیرازیان را مینمایاند یکی از کهنترین ترجمه های ترکی قرآن کریم است که امروزه به شماره ی no.73 در موزه آثار ترک - اسلام در استانبول ترکیه نگهداری میشود.
این نسخه از ترجمه ترکی قرآن کریم که مترجم آن مشخص نیست، به گویش ترکی قراخانی است و یکی از مهمترین ترجمه های ترکی شرقی از قرآن محسوب میشود. نسخه خطی این ترجمه از قرآن در عصر ایلخانان به سال 734 هجری به دست کاتبی شیرازی به نام محمد بن حاج دولتشاه الشیرازی کتابت شده است.
به احتمال قوی محل استنساخ این نسخه هم در خود شهر شیراز بوده است. اینکه کتابت چنین اثری به یک کاتب شیرازی سپرده شده است میتواند نشان این باشد که این کاتب به ترکی فخیم شرقی تسلط داشته است و از همین رو میتوان حدس زد که اکثر فضلای شیرازی در آن اعصار به فضیلت ترکی دانی خصوصا آشنایی با ترکی معیار ادبی آراسته بوده اند.
"بخشی از مقدمه کتاب ترکی سرایان شیراز در عصر صفوی، ص 11، تالیف لطفعلی برقی، تبریز؛ نشر اختر"
🆔 @turkdiledebiyat
سنگ است دلم عشق علي سنگ نوشته
ميسوزم از اين عشق چو اسفند برشته
با جوهر اشك و قلم بال فرشته
بر لوح دل خسته ام اين جمله نوشته:
جز مهر علي در دل من خانه ندارد
"كس جاي در اين خانه ی ويرانه ندارد"
ما از مي مرد افكن اين ميكده مستيم
شاديم كه پيمانه و پيمان نشكستیم
تا عشق علي هست در اين ميكده هستيم
پس خورده نگيريد كه ما باده پرستيم
هشدار كه نوشيدن اين باده مجاز است
"المنّة لله که در میکده باز است"
فهميدم از اين راز كه در كعبه شكاف است
هرجا كه بود نام يدالله مطاف است
اين گفته نه بيهوده و اين دم نه گزاف است
در روز جزا شيعهات از نار معاف است
چون غير علي در دو جهان هيچ نديدند
"مردان خدا پرده ی پندار دريدند"
تا نام تو پيچيد در آن شـِبه جزيره
شد پاك از اين خاك گناهان كبيره
زد چنگ به دامان تو هر ايل و عشيره
شد ثابت و سيّار در اوصاف تو خيره
جز ساقي كوثر ز كسي جام نگيريم
"ما زنده به آنيم كه آرام نگيريم"
زان باده كه در روز غديريه به خم بود
پيداي تو شد هر كه در آن حادثه گم بود
فرياد ملائك "باَبي انت و امّ" بود
زان راز كه در آيه "اكمَلتُ لكم" بود
بيتي است امامت در اين خانه تويي تو
امروز امير در ميخانه تويي تو
آن بازوي خيبر شكنش رفت چو بالا
با دست شريف پدر ِ امّ ابيها
دادند دو دريا چو به هم دست تولّا
شد ولوله و غلغله در عرش معلّا
گفتند ملائك همگي عيد مبارك
اين عيد به هر پيرو توحيد مبارك
اي عقل در اوصاف تو حيران و مردّد
وصف تو نگنجيده به هفتاد مجلّد
عالم همه گم گشته آن موي مجعّد
محبوب ابوالقاسم محمود محمّد (ص)
نامش همه جا هست بگوييد كجا نيست
"كس نيست كه آشفتۀ آن زلف دوتا نيست"
هركس كه ز حبّ تو به لب ناد علي داشت
در جام دل خويش صفايي ازلي داشت
آسودگي از شرك خفي شرك جلي داشت
گمراه نگرديد هر آن كس كه ولي داشت
از نام علي كاخ ستم در خطر افتاد
"با آل علي هركه در افتاد ور افتاد"
"تا صورت پيوند جهان بود علي بود"
يعني هدف از عالم موجود علي بود
تسكين دل آدم و داود علي بود
از آيۀ انفاق چو مقصود علي بود
اي محو جمال تو ، صاحب ِ خانه
"مقصود تويي كعبه و بتخانه بهانه"
اي كاش شود ميثم و سلمان تو باشم
تا روز جزا دست به دامان تو باشم
در هر دو جهان ريزه خور خوان تو باشم
كافر شوم از خويش و مسلمان تو باشم
كرديم نثار قدم تو دل و دين را
"تقديم تو كرديم همان را و همين را"
افسوس كه با نام تو كردند خرافات
در دايره تنگ جنايات و مكافات
يك عده پي شطح و گروهي پي طامات
در كاخ نشستند به عنوان خرابات
ما با تو نشستيم و از اين قوم بريديم
"ما چون ز دري پاي كشيديم، كشيديم"
(عباس احمدی)
✨⚜✨⚜✨⚜✨⚜✨⚜✨⚜✨⚜
#جشن_صلوات
✴️ مرحوم سیّد بن طاووس در کتاب «المُجْتَنَی مِنَ الدُّعاءِ المُجْتَبَی» مینویسد که در کتاب «الْوَسَائِلِ إِلَی الْمَسَائِلِ» آمده است:
❇️ مردی را نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله آوردند و شهادت دادند که او شتر ایشان را به سرقت برده است. رسول خدا صلّی الله علیه و آله امر کردند که دستش قطع شود. آن مرد گریخت، در حالی که چنین میگفت: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ صَلواتکَ شَیْءٌ، وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ رَحْمَتِکَ شَیْءٌ، وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنَ الْبَرَکَاتِ شَیْءٌ، وَ سَلِّمْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنَ السَّلامِ شَیْءٌ»
⚪️ در این هنگام شتر به صدا در آمد و گفت: آن مرد مرا به سرقت نبرده است.
🔹 رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: چه کسی آن مرد را نزد من میآورد؟ پس هفتاد نفر از اهالی بدر با شتاب به دنبالش رفته و او را نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله آوردند.
🔶 حضرت به او فرمود: ای مرد ، در آن زمان چه میگفتی؟
➖ عرض کرد: چنین میگفتم:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ صَلاتِکَ شَیْءٌ،
وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ رَحْمَتِکَ شَیْءٌ،
وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنَ الْبَرَکَاتِ شَیْءٌ،
وَ سَلِّمْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنَ السَّلامِ شَیْءٌ».
پس رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: به جهت آن چه خواندی، مشاهده کردم که فرشتگان الهی راه های مدینه را گشوده و نزدیک است که بین من و تو حائل شوند. در ادامه، رسول خدا صلّی الله علیه و آله خطاب به آن مرد فرمود: تو بر صراط وارد میشوی در حالی که چهرهات روشنتر از ماه است.
🔆 مرحوم شیخ ابراهیم کفعمی در کتاب مصباح، این صلوات را با اندکی تفاوت در زمره صلواتهایی که در روز جمعه خوانده میشود، نقل میکند. متن صلوات بر اساس نقل مرحوم کفعمی عبارت است از:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ صَلَوَاتِکَ شَیْءٌ،
وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ رَحْمَتِکَ شَیْءٌ،
وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ بَرَکَاتِکَ شَیْءٌ،
وَ سَلِّمْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ سَلامِکَ شَیْء».
📕 المُجْتَنَی مِنَ الدُّعاءِ المُجْتَبَی، ص ۳۹؛
المصباح، ص ۴۲۳.
💐 @rabieanam
✨⚜✨⚜✨⚜✨⚜✨⚜✨⚜✨
نسخه خطی. کتابی شریف و دست اولی در تاریخ شیعه دوازده امامی صلوات الله و سلام الله علیهم می باشد! ترجمه ی که در نیم قرن اخیر به فارسی از این کتاب انجام شده است، به نام: اسرار آل محمد، می باشد!
نسخه خطی. کتابی شریف و دست اولی در تاریخ شیعه دوازده امامی صلوات الله و سلام الله علیهم می باشد! ترجمه ی که در نیم قرن اخیر به فارسی از این کتاب انجام شده است، به نام: اسرار آل محمد، می باشد!
نسخه خطی. کتابی شریف و دست اولی در تاریخ شیعه دوازده امامی صلوات الله و سلام الله علیهم می باشد! ترجمه ی که در نیم قرن اخیر به فارسی از این کتاب انجام شده است، به نام: اسرار آل محمد، می باشد!
#بنام_الله
السلام علیک یا بقیه الله
بیا بهانه ی شبهای پر ستاره ی من
ببین که بی تو دگر قرص ماه کامل نیست
در این زمانه ی سردرگمی و بی خبری
تفاوتی بخدا بین حق و باطل نیست....!
کسی میان خیابان برج و باور ها
معطر از نفس کوچه های کا گل نیست
بیا که از فراق تو جانم به لب رسیده ولی.....
فدای آمدنت....جان ما که قابل نیست.....
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com