در بین پیامهایی که از دیشب تا بحال خواندم هیچ کس همچون شما به بقیه توهین نکرد.
به چندین نفر توهین کردید. با لحن بسیار بد سخن گفتید و...
چرا؟
دفاع از کسی که به قول خودتون " رونویسی " کرده چه فایده ای داره؟ دارید مثلا اینجوری از ایشون دفاع میکنید؟ با توهین به بقیه؟
این سخن صحیحی است که برخی چه در گذشته و چه هم اکنون،هر مطلب حق و حکیمانه را به معصوم نسبت میدهد. ولی این احتمال دلیل بر آن نمیشود که هر سخن عقل مدارانه،و حتی خطبه های توحیدی امیرمومنان را به فلسفه یونان نسبت ببریم. این موضع افراطی نیز بر آن است که سنت معصوم را خالی از هر اندیشه عقل مدار بدانیم
اگر نمیدانید هدف زندگیتان چیست؟
اگر نمیدانید به کجا میخواهید برسید؟
اگر نمیدانید چرا الان اینجا، در این مرحله از زندگی هستید؟
کاملا طبیعی است… زیرا مکانیزم هدف جویی شما فعال شده و از شما تقاضای هدف میکند.
اکثر مردم بدون فعال شدن مکانیزم هدف جویی شان یک زندگی معمولی، متوسط و بی روح را زندگی میکنند تا بمیرند. اما شما فرق دارید.
هر انسانی ،در ذهن اش مکانیزمی وجود دارد که ناخودآگاه او را به سمت اهدافش هدایت کند.
افرادی که در زندگی احساس سردرگمی میکنند، دقیقا به علت نداشتن هدف مشخص است و یا مثلا اگر فردی به هدفی که خواسته ،دست پیدا میکند،با اینکه به چیزی که خواسته رسیده، در کمال تعجب بی انگیزه میشود، مایوس میشو
یکی از مهترین پیامهای فراموش شده عاشورا
شب عاشورا امام حسین به یارانش فرمود:
هر کس از شما حق الناسی به گردن دارد برود و آن حق را ادا کند که خداوند شهادتش را نمی پذیرد.
او به جهانیان فهماند که حتی شهید شدن درراه خدا در کربلا بالاتر از رعایت حق الناس نیست.
در عجبم از کسانی که هزاران گناه میکنند،
مغازه داری که گران فروشی میکند
کارخانه داری که احتکار میکند
مسئولینی که کم کاری میکنند
و معتقدند یک قطره اشک بر حسین
ضامن بهشت آنهاست..
📚 @PDFsCom
🔸🔶 احادیث ارزشمندی از امام حسین علیه السلام
خواستم بگویم هر یک از احادیث "دریای معرفت" است دیدم در حق حدیث کوتاهی است...
خواستم بگویم هر حدیث "اقیانوس معرفت" است دیدم باز هم در حق حدیث جفا شده و حق مطلب ادا نشده است...
و خوب تر که فکر کردم دیدم اصلا بنده که باشم که بخواهم معرفت موجود در احادیث را با مثالی تشبیه کنم...
فقط می توانم به خود و شما بگویم که به راحتی از کنار این احادیث گذر نکنیم و در عمق آن ها تفکر و تعمق کنیم...
کانال گلی از بهشت دوست
داران امام حسین
FlowersofHeaven
🔸🔶 احادیث ارزشمندی از امام حسین علیه السلام
خواستم بگویم هر یک از احادیث "دریای معرفت" است دیدم در حق حدیث کوتاهی است...
خواستم بگویم هر حدیث "اقیانوس معرفت" است دیدم باز هم در حق حدیث جفا شده و حق مطلب ادا نشده است...
و خوب تر که فکر کردم دیدم اصلا بنده که باشم که بخواهم معرفت موجود در احادیث را با مثالی تشبیه کنم...
فقط می توانم به خود و شما بگویم که به راحتی از کنار این احادیث گذر نکنیم و در عمق آن ها تفکر و تعمق کنیم...
کانال گلی از بهشت دوست
داران امام حسین
FlowersofHeaven
⚡️سلوک آیت الله سیستانی به همه باورانده است که جز به منافع ملی نمی اندیشد
✔️محسن اسماعیلی عضو حقوقدان شورای نگهبان در گفتگو با شفقنا🔻
🔹تاثیر فتوای وحدت بخش آیت الله سیستانی را می توان مرهون عوامل متعددی دانست. نخست آنکه سلوک سیاسی ایشان به همه باورانده بود که جز به منافع ملی نمی اندیشد. او هیچگاه وارد دسته بندی های بی حاصل و بی مبنا نشد و نقش پدری دانا و مهربان را برای همه ایفا کرد و این همان نقشی است که برای روحانیون انتظار می رود.
🔹دیگر آنکه این فتوا دقیقاً در زمان مناسب صادر شد؛ زمانی که همه دلها نگران آینده عراق و تمام چشم ها منتظر رسیدن یک منجی بودند. نه شتاب شد و نه تاخیر، و این یکی از شرایط تاثیرگذاری هر کنش اجتماعی است.
🔹سوم آنکه آیت الله سیستانی رابطه ای مستمر و عاطفی با نخبگان و نیز توده مردم برقرار کرده است. ساده زیستی و اعراض خودخواسته او از تشریفات و امکاناتی که به راحتی در دسترس وی قرار داشت، نشانه صدق او نزد مردم به شمار رفت و هر روز بیشتر از دیروز در قلب مردم جا گرفت.
🔹چهارمین عامل را هم می توان ادبیات ویژه ای دانست که این مرجع دینی برای برقراری ارتباط با جوانان انتخاب کرده است. لحن او همواره آکنده از محبت و تکریم بوده است. شما تاکنون سخنی گزنده از او نشنیده اید و ندیده اید که بی مهابا این یا آن را تکفیر و تفسیق کند. برای همین است که حکومت بر دلها پیدا کرده است.
🔹شرط موفقیت رهبران دینی و معنوی، گفتن سخن خوب و خوب سخن گفتن با دیگران است. هم مضمون سخن و هم لحن آن نباید در تعارض با احترام به شخصیت مخاطب باشد؛ فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ🔺
@namehayehawzavi
آقا علیزاده ، خودتان به مطالبی که ارسال میکنید باور دارید ؟ یا صرفا هر چی به دستتان رسید فروارد میکنید ؟!! از هر کس و با هر عقیده ای ؟!
خجالت آور و شرم آور است که فیلم را بدون اینکه ببینید و بشنوید با این نوشته دروغ ارسال میکنید.قصد دفاع از کسی را ندارم اما واقعا ایشان چنین حرفی میزند؟.امثال شما بازدید این دروغها را به این تعداد (بالای صدهزار)میرسانند.
این روحانی شجاع به قول شما از بی ادب ترین افراد نسبت به سیدالشهدا علیه السلام بوده است.
کافی است کتاب سراسر اکاذیب حماسه حسینی ایشان را ببینید تا با سطح فکر ایشان آشنا شوید.
کسی که برای تخریب روضه های سیدالشهدا علیه السلام، هر سخن باطلی از دهنش خارج شده، باید هم مقتدای عده ای قرار بگیرد ‼️‼️‼️
...قصد ایشان را فهمیده بودم
🔶شهید مطهری: در ایام طلبگی با عده ای از افراد در جلسه ای نشسته بودیم.
در آن مجلس، مرحوم آیت الله حُجت مورد غیبت قرار گرفت.
یک وقت احساس کردم که این درست نیست.
من چرا باید در آن شرایط قرار بگیرم؟
لذا به دنبال فرصت مناسبی بودم
تا ایشان را ببینم و از وی رضایت بطلبم.
.
🔶تا اینکه در یک تابستانی، مرحوم حجت به حرم
حضرت عبدالعظیم تشریف آوردند.
.
🔶یک روز بعد از ظهر به درِ خانه ایشان رفتم
و در زدم. ایشان اجازه ورود دادند.
.
🔶یادم هست، وقتی که داخل شدم، ایشان را
در حالی دیدم که کلاهی بر سر داشتند
و بر بالشتی تکیه کرده بودند و مریض به نظر
میرسیدند.
.
🔶گفتم: آقا، آمدهام یک مطلبی را به شما بگویم!
فرمود: چه مطلبی؟ گفتم: من از شما کمی غیبت کردهام،
اما غیبت زیادی نیز از دیگران شنیدهام و از این کار سخت
پشیمانم و خود را ملامت میکنم که چرا در جلسهای
که از شما غیبت میکردند، حاضر شدم؟! و چرا احیاناً غیبت شما به دهن من نیز آمد؟
.
🔶من چون تصمیم دارم که دیگر از این پس
غیبت شما را نکنم و از کسی نیز استماع نکنم،
آمدهام که به خود شما بگویم که مرا ببخشید
و از من بگذرید.
.
🔶این مرد بزرگوار فرمود: غیبت کردن از امثال ما دو جور است:
یک وقت به شکلی است که اهانت و توهین
به اسلام است؛ و یک وقت هم هست که مربوط
به شخص خود ما میشود؛
.
🔶زیرا ما در جامعه مسلمین سرمشق و الگو و
مبلّغ اسلام هستیم. اگر مسلمانان از ما یک
بدی و زشتی ببینند و یا بشنوند،
از دین و آیین و اسلام منزجر و متنفر میشوند،
لذا به یک نوع، غیبت و بدگویی کردن از ما
در میان مردم، توهین به اسلام می¬شود،
نه به شخص ما.
.
🔶من که قصد ایشان را فهمیده بودم، گفتم: نه آقا! بنده چیزی
که به اسلام توهین و جسارت بشود، نگفتهام؛
بلکه هر چه بود مربوط به شخص خودتان است.
ایشان گفت: من هم گذشت کردم.
کانال سیره علما @sireolama
البته من با وجود نقد بسیار علماء بر تفسیر و مشی فلسفی ایشان، با وصفی که از تقوی و حب اهل البیت علیهم السلام از آقای طباطبایی شنیدهام، ایشان را مردی بزرگ و قابل احترام میدانم و شان ایشان را بالاتر از این میدانم که شما با دفاع بد از ایشان، به شخصیت ایشان خدشه وارد کنید.
از این رو ادامه این بحث را با شما صحیح نمیدانم. یا علی
#ارسالی_مخاطبین
آقای حسن انصاری درباره عایشه مطلبی نوشتهاند که بیشتر گویا زاییده ذهنی سنیزده است. ایشان با این کبری که توهین کردن امر پسندیدهای نیست نتایج عجیبی بر آن بار کردهاند. کل مدار سخنان آقای انصاری این است که عایشه زناکار نبوده است ولی در ضمن این مدعا احکام عجیبی صادر کردهاند از جمله اینکه توهین به صحابه ممنوع است و باید نقد علمی کرد. اکنون از ایشان میپرسیم اگر کسی فردی از اصحاب را که دشمن اهل بیت علیهم السلام بوده است لعن کند _چنانکه خود رسول خدا نیز لعن کردهاند_ آیا مصداق توهین است؟ به چه دلیل شیعه را تحریف میکنیم و میگوییم رفتار صحابه ابدا مجوز توهین نیست؟! چرا هم خلاف عقل و شرع صحبت میکنیم و هم خلاف سیره عموم علمای شیعه.
و البته قسمت جالبتر سخنان آقای انصاری نقل کلامی است که میگوید هر فردی گمان کند زنی از همسران پیامبری زناکار بوده است آن فرد ملعون و کافر است!!
اگر واقعا کسی به هر دلیلی (ولو توهم و جهل مرکب) گمان کرد که زنی از همسران یکی از پیامبران که قطعا جهنمی هم بودهاند بعد از وفات آن پیامبر زنا دادهاند، آیا این شیعه کافر میشود؟!
گویا علاقه به این نقل قولها دقیقا رسوبات سنیهاست که کسی را که به اصحاب لعن و رد کنند کافر میدانند.
نه آقای انصاری عزیز، ما نه معتقدیم عایشه زنا داده است و نه از این سوی بام میافتیم و میگوییم هر شیعهای که چنین عقیدهای داشته باشد کافر!! است.
خلاصه:
◀مراد از توهین اگر نسبت دادن جملات خلاف واقع باشد کار ناپسندی است.
ولی اگر مراد از آن مطلق لعن و جهنمی و کافر خواندن باشد نه تنها هیچ منع عقلی و شرعی ندارد بله ادله بر تأیید آن است و بلکه اساس تشیع است و چه گناه و کفری بالاتر از جنگ با حجت خدا و امام معصوم؟
◀سخن گفتن از زنا دادن همسر برخی پیامبران کار سنجیدهای نیست و چنانکه علامه مجلسی فرمودهاند اولی ترک این بحث است. و نسنجیدهتر تکفیر کردن شیعیانی است که به هر دلیلی ولو توهم و جهل مرکب قائل به این مطلب باشد.
در نهایت، بر اساس عقل و قرآن و سنت قطعیه، ملاکِ مدح و اهانت، حق و باطل است نه مقدس بودن عقیدهای برای پیروان آن.
در کل بهتر است آقای انصاری این قبیل اظهارات را رها کرده و به همان مطالب دفاع از حضور زنان در استادیومها و... بپردازند.
کسانی که با کانال ایشان آشنا هستند میبینند که اغلب نوشتههای ایشان بیشتر سر دادن شعار و بیان احساسات روانیشان است تا یک بحث براساس حداقلِ متد علمی.
t.me/ehya_nosakh
________________________
متن سخنان دکتر حسن انصاری:
t.me/azbarresihayetarikhi/1810
با سلام مجدد به شما . حداقل پندی که این حکایت به ما می دهد دو چیز است: 1- اصول تغذیۀ صحیح؛ هر چند اندک 2- جنبۀ پند و عبرت آن که کسی دیگر از این بلاهت ها به سرش نزند و ببیند عاقبت چنین ابلهانی را . و ادبیات ما پُر است از این قبیل حکایات درسآموز. هر کس هم پسندی دارد . موفق باشید.
آنچه بیشتر از اطلاع رسانی لازم است رعایت اصول اخلاقی است. دو نمونه را خدمتتان عرض کنم، شما حدیث مفصل بخوانید از این مجمل.
1. دو سال پیش از طرف مؤسسه ای برای تصحیح یکی از آثار مرحوم سید نعمت الله جزائری با من تماس گرفتند. من آن ایام مشغول کاری بودم و گفتم تا شش ماه آینده وقت انجام این کار را ندارم. در این مدت اگر کسی را پیدا کردید که هیچ و الا شش هفت ماه دیگر در خدمتم. هنوز دو هفته نگذشته بود که دیدم آن کتاب چاپ شده (با تصحیح و تحقیق نه چندان قابل قبول). وقتی به مسؤولان آن مؤسسه گفتم که ماجرای این کتاب چیست، گفتند: همان وقت که با شما تماس گرفتیم با این آقا (که حالا این کتاب را چاپ کرده) هم تماس گرفتیم و به ایشان گفتیم گویا شما مشغول تصحیح این کتاب هستید؟ ایشان در جواب گفتند نه، من کاری نکرده ام، شما با هر کسی که می خواهید قرارداد ببندید!
2. شش سال پیش قصد داشتم کتاب نسبتا مفصلی را تصحیح کنم. مقدمات کار را فراهم کردم. حدود دویست صفحه از متن تایپ شده را هم با نسخه اول مقابله کردم. همان ایام، باد خبر کار مرا به گوش کسی رساند. ایشان پیام دادند که من این کتاب را تصحیح کرده ام و مشغول تهیه مقدمات چاپم، شما کار تکراری نکنید. من هم از ایشان تشکر کردم که جلوی ضرر معتنا به مرا گرفتند. غافل از این که ایشان هیچ کاری برای تصحیح این کتاب انجام نداده اند، بلکه قصد دارند در آینده شروع به تصحیح این کتاب کنند، اما برای این که کس دیگری سراغ این کتاب نرود همه جا شایع کرده اند که من تصحیح این کتاب را تمام کرده ام. پس از گذشت شش سال، هنوز یک صفحه از این کتاب چاپ نشده است!
حضرت آقای متقی، با این جماعت بی اخلاق چه می شود کرد؟ بی اخلاقی درد بی درمان است، با اطلاع رسانی هم مشکلی حل نمی شود، بلکه چه بسا (مانند مورد دومی که گفتم) مشکل دیگری درست کند.
اول؛ شکل صحیح «می زارم»، «میگذارم» است. دوم؛ اگر کسی کمکی به شما کرده، با این وسعتی که ما میبینیم، شما وظیفه دارید اسامی تمام ایشان را در پایان نامۀ خود ذکر کنید و پایان نامۀ خود را کاری فردی نخوانید که جفا و توهین به پژوهشگران راستین است.
سوم؛ متنی پذیرفته اید که نه تنها در آن سررشته ندارید، بلکه مطالعه را نیز از خود دریغ میکنید؛ آخر آن چه خواهد شد خدا میداند!
از ما حصل آنچه گفته شد، بوی پخته خواری می آید.
آقای باقری! من پیش داوری نکردم؛ اگر اشتباه نکرده باشم، شما دانشجوی دکتری هستید. از شما و هر کس دیگری در این جایگاه، انتظار می رود بیشتر مطالعه بفرمایید.
شما صرفاً سوال می پرسید؛ باب گفتگو را باز نمیکنید. طوطی وار چیزی دریافت میکنید که به درد خودتان هم نخواهد خورد.
آنچه بیشتر از اطلاع رسانی لازم است رعایت اصول اخلاقی است. دو نمونه را خدمتتان عرض کنم، شما حدیث مفصل بخوانید از این مجمل.
1. دو سال پیش از طرف مؤسسه ای برای تصحیح یکی از آثار مرحوم سید نعمت الله جزائری با من تماس گرفتند. من آن ایام مشغول کاری بودم و گفتم تا شش ماه آینده وقت انجام این کار را ندارم. در این مدت اگر کسی را پیدا کردید که هیچ و الا شش هفت ماه دیگر در خدمتم. هنوز دو هفته نگذشته بود که دیدم آن کتاب چاپ شده (با تصحیح و تحقیق نه چندان قابل قبول). وقتی به مسؤولان آن مؤسسه گفتم که ماجرای این کتاب چیست، گفتند: همان وقت که با شما تماس گرفتیم با این آقا (که حالا این کتاب را چاپ کرده) هم تماس گرفتیم و به ایشان گفتیم گویا شما مشغول تصحیح این کتاب هستید؟ ایشان در جواب گفتند نه، من کاری نکرده ام، شما با هر کسی که می خواهید قرارداد ببندید!
2. شش سال پیش قصد داشتم کتاب نسبتا مفصلی را تصحیح کنم. مقدمات کار را فراهم کردم. حدود دویست صفحه از متن تایپ شده را هم با نسخه اول مقابله کردم. همان ایام، باد خبر کار مرا به گوش کسی رساند. ایشان پیام دادند که من این کتاب را تصحیح کرده ام و مشغول تهیه مقدمات چاپم، شما کار تکراری نکنید. من هم از ایشان تشکر کردم که جلوی ضرر معتنا به مرا گرفتند. غافل از این که ایشان هیچ کاری برای تصحیح این کتاب انجام نداده اند، بلکه قصد دارند در آینده شروع به تصحیح این کتاب کنند، اما برای این که کس دیگری سراغ این کتاب نرود همه جا شایع کرده اند که من تصحیح این کتاب را تمام کرده ام. پس از گذشت شش سال، هنوز یک صفحه از این کتاب چاپ نشده است!
حضرت آقای متقی، با این جماعت بی اخلاق چه می شود کرد؟ بی اخلاقی درد بی درمان است، با اطلاع رسانی هم مشکلی حل نمی شود، بلکه چه بسا (مانند مورد دومی که گفتم) مشکل دیگری درست کند.
⭕️ "هر کس که بخواهد در کف عمل خوب قرار بگیرد، باید خودش را با دیگران برابر ببیند "
✍️ مصطفی ملکیان
🔹به ازای هر قانونی که کشف می شود، یک سلسله انضباط های جدیدی بر ما تحمیل می شود، یعنی وقتی من می فهمم که اگر دستم را به فلان میوه مالیدم، سیاه می شود، از این به بعد می فهمم، اگر نخواهم در مجلسی با دست سیاه وارد شوم، دستم را نباید به آن میوه بمالم. به تعبیر دیگر، هر قانونی، یک دیوار جدید پیش پای ما می گذارد. آن وقت، وقتی قوانین با هم متشابه می شوند؛ یعنی در یک طبقه، مثل تار و پود پارچه در هم فرو می روند، سیر کردن از لابه لای این قوانین، یک بند بازی خیلی عجیب و غریبی است. آدم باید چنان بندبازی در زندگیش بکند که سرش به سنگ هیچ کدام از این قوانین نخورد؛ چون همه ی این قوانین، در مقابل ما ایستاده اند که بگویند اگر بخواهی حواست به ما نباشد ما هستیم.
🔹 اگر من مصلحت شما را بخواهم باید شما را با خیر هم آشنا بکنم؛ یعنی کاری بکنم اگر، در ناحیه عقایدتتان دست خوش توهمات و اوهام و هزیانات و اباطیل و خرافات و حرف های نامدلل نیستید، در ناحیه عملتان هم، عملتان رو به سوی خوبی داشته باشد. وقتی من این را هم به شما بگویم، این هم یک سلسله ناملایماتی برای شما فراهم می آورد.
🔹اولین خیر در زندگی، عدالت است. اگر در کف عمل خوب باشیم حد نصاب عمل خوب، یعنی کمینه عمل خوب، عمل عادلانه است و عمل عادلانه یعنی این که من سرسوزنی از حق تو را ضایع نکنم و به تو هم اجازه ندهم که سر سوزنی از حق مرا ضایع کنی؛ چون عدالت، یعنی پاسداشت حق ها و من اگر بخواهم عملم عادلانه باشد، باید از حق ها پاسداری کنم. از آن جا که باید از حق تو پاسداری بکنم، پس باید به خودم اجازه ندهم سر سوزنی، حق تو را بخورم. چون حق، حق همه است.فقط که شما حق نداری؛ من هم حق دارم.
🔹 هر کس که بخواهد در کف عمل خوب قرار بگیرد، باید خودش را با دیگران برابر ببیند و برابر دیدن خودم با شما، کار تلخی است. از آن جا که انسان در دنیای خودش، مهم ترین موجود است، برایش تلخ است که به وی بگویند در دنیای واقعی باید خودت را با همه مساوی بدانی.
🔹عدالت، یک پیش فرض انسان شناختی ارزشی دارد و آن این است که هیچ کس فکر نکند که تافته ی جدا بافته است. اگر بناست که من سر سوزنی از حق تو را نخورم و تو هم سر سوزنی از حق مرا نخوری، به این معنی است که من باید خودم را با هر انسانی برابر ببینم. این برابر بینی خود با هر موجودی، خیلی برای آدم شاق می آید. ممکن است ما الان، این برابر دیدن خود با دوستانمان را خیلی شاق نبینیم، ولی وقتی حادثه ای رخ داد و مثلا، زمین یک زلزله ۳ ریشتری داشته باشد، آن وقت می بینید که همین ما، خودمان را با دیگران برابر نمی بینیم. اما این، فعلا مهم نیست. وقتی که می خواهید خودتان را با یک سیاه پوست یا آدم ژنده پوش فقیر، یک فرد جذامی، با کسی که دین یا مذهب شما را قبول ندارد، با کسی که در خانه شما نوکر و خادم است، یا با کسی که سرسونی ازعلم و زیبایی و ثروت شما را ندارد، برابر ببنید، آن وقت می بینید که، به راحتی، هر کس نمی تواند خودش را با دیگران مقایسه کند.
🔹این برابر دیدن و خودم را که در دنیای خودم همه چیز هستم، مساوی با سایر انسان ها دیدن، کار دشواری است. این است که اگر کسی می خواهد به انسان راه خیر را نشان دهد، اول باید به او یاد دهد که فلانی! تمام انانیتت را باید کنار بگذاری، تمام نفسانیت و تبختر و این که من یک تافته جدا بافته هستم را، باید کنار بگذاری. این البته خیلی تلخ است.
🔅سخنرانی استاد مصطفی ملکیان تحت عنوان "تحلیلی در باب تراژدی عاشقی و مهجوری"
@mostafamalekian
🔸کرامات عارف بیدآبادی به نقل شهید دستغیب:
🔹و نيز جناب آقاى ايمانى فرمودند: در سفرى كه از اصفهان به شيراز مى خواستيم مراجعت كنيم خدمت آقاى حاجى بيدآبادى سابق الذكر -اعلى اللّه مقامه - مشرف شديم به ما فرمودند جناب ميرزاى محلاتى به من نوشته است كه ايشان را از دعا فراموش كرده ام! سلام مرا به ايشان برسانيد و عرض كنيد من شما را فراموش نكرده ام چنانچه در فلان شب ، سه مرتبه خطر مرگ به شما توجه كرد ومن از حضرت ولى عصر - عجل اللّه تعالى فرجه - سلامتى شما را خواستم و خداوند شما را حفظ فرمود.
🔸آقاى ايمانى فرمودند: پس از رسيدن به شيراز پيغام آقاى بيدآبادى را به جناب ميرزا رسانديم، فرمود: درست است در همان شبى كه ايشان فرمودند تنها به منزل مى آمدم درب منزل (زير طاق ) كه رسيدم يك نفر ايستاده بود تا مرا ديد عطسه اى عارضش شد، پس سلام كرد و گفت استخاره اى بگير، با تسبيح استخاره گرفتم ، بد بود، گفت يكى ديگر بگير، آن هم بد بود، باز گفت استخاره ديگر بگير، سومى هم بد بود.
🔹پس دست مرا بوسيد و عذرخواهى كرد و گفت: مرا وادار كرده بودند كه شما را امشب با اين اسلحه بكشم چون شمارا ديدم بى اختيار عطسه كردم و مردد شدم ، گفتم استخاره مى گيرم اگر خوب آمد، شما را مى كشم و تا سه مرتبه استخاره كردم و هر سه بد آمد، دانستم كه خدا راضى نيست و شما پيش خدا آبرومنديد.
ادامه 👇
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com