مجموعة

گفتگوهای تراثی (آرشیو)

گفتگوهای تراثی (آرشیو)
756
عددالاعضاء
2,901
Links
6,052
Files
149
Videos
12,667
Photo
وصف المجموعة
آرشیو گفتگوها و نوشته‌های تراثی (July 2016-June 2019)
خب معنای بیت را هم بفرمایید.
اگر این خوانده شود ینی این را هنرمند چیره کرده است
البته در مصرع بعد گرد دلیر است، شاید هم بتوان گفت در مصرع اول هم "گرد" به ضم گاف باشد - در موارد دیگر هم سرکش افتاده دارد
دقت دوستان تکمیل وتصحیح خواهد بود
R- A
خب معنای بیت را هم بفرمایید.
سلام.
زیرا که این فرزند تو را فردی هنرمند، چیره‌دست و تربیت کرده و از او، سواری سرافراز و گرد و دلیر ساخته است.
یا: او را هنرمندی چیره‌دست کرده است (و هنرمند یعنی جنگ‌جوی ماهر)
می‌شود هم کل مصراع دوم را فاعل دانست یا بدل برای هنرمند (البته اگر معنای دوم درست باشد.) یعنی: فردی که سوار و سرافراز و گرد و دلیر است، فرزند تو را تبدیل به هنرمندی چیره‌دست کرده است.
با احترام.
دوستان مفهوم مصراع در ستایش رستم و ابیات بعد سخن از این است که باید از او هنر آموخت نه اینکه به او هنر یاد داد. احتمال میدهم مصراع اول چنین است: که این را هنر بند کرده است و چیر. یعنی این پهلوان خود همه هنرها را به بند کشیده و خود بر آنها چیره شده. الله اعلم
کلمه ی "کسری" معرب کلمه ی فارسی خسرو است یا معرب کلمه ی لاتینی Caesar؟ ظاهرا تلفظ Caesar به صورت کایسار است و این همان کلمه ایست که در فرانسوی سزار تلفظ می شود و لقب پادشاهان روم بوده.
اگر دلیل هم بیاورید، ممنون می شوم.
اگر عزیزان بپسندند این خوانش را پیشنهاد میکنم : که این را هنرمند کرده است و چیر / سوار سرافراز گرد دلیر . "و" افتاده است و "که" اول یعنی چه کسی که پرسشی است از روی اعجاب ( یعنی : چه کسی این را هنرمند و چیره ساخته است) امید عفو.
R- A
دوستان مفهوم مصراع در ستایش رستم و ابیات بعد سخن ا
احتمالا منظور از "هنرمند" خود زال باشد که در سطر بالاتر او را "پرهنر" پهلوان" خوانده است و می توان این طور معنی کرد که تو تربیت او را به من سپردی در حالی که او را پهلوانی هنرمند چون تو چنین مسلط بر آداب رزم تربیت کرده است. مصرع بعد هم می تواند بدل از هنرمند باشد چنان که عزیزی پیشتر گفتند و هم صفاتی که عطف به چیر باشند.
از همه دوستان سپاسگزارم که یاری فرمودند